دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :34
بخشی از متن مقاله
چگونه نفت در کره زمین تشکیل شد ؟
می گویند نفت از بقایای موجودات زنده ی پیشین و بسیار قدیمی در دل زمین تشکیل شده است . میلیونها سال پیش ، بخشهای وسیعی از خشکیهای کنونی زیر آب بوده وخورشید بر پهنه گسترده آب و تمام موجودات زنده درون آن می تابید.
گیاهان و جانوران دریایی ، انرژی خورشید را در بدن خود ذخیره می کردند . وقتی این جانوران می مردند بقایای جسدشان به کف دریا می رفت و در لایه ای زیر مواد رسوبی ( ذرات ریز سنگ و ماسه ) مدفون می شد هنگامی که بقایای آلی این جانوران و گیاهان در زیر چندین لایه ماسه و لجن مدفون می شد، مواد شیمیایی و باکتریهای گوناگون ، به فعالیتهای خود ادامه می دادند . البته هنوز به طور قطعی بر کسی روشن نشده است که چگونه این میکروبها و مواد شیمیائی در اثر فعل وانفعالاتی که بر روی چربی و روغن موجودات زنده پیشین دریا انجام می دادند باعث تبدیل آنها به گاز می شدند ولی پس از گذشت مدتهای طولانی ، قطرات کوچک روغن سنگ یا ... نفت امروزی تشکیل می شد .
بعدها لایه های ماسه و لجن ورسی که روی هم خوابیده بود به سنگهای شنی و آهکی تبدیل شد . این سنگها را سنگهای رسوبی می نامند . زیرا در اثر رسوبهای پیش گفته تشکیل می شدند . با گذشت زمان ، قطرات کوچک نفت به درون لایه های این سنگهای متخلخل رخنه کردند ودر آنجا ، به شکلی که یک تکه اسفنج یا ابر را نگه میدارند ، ماندگار شدند .
در طی میلیونها سال ، پوستهکرهزمین در حال حرکت بوده است . بسترهای پیشین دریاها و نفت درونشان ، در برخی نقاط ، به خشکی تبدیل شدند . برخی دیگر از همین بسترها در زیر اعماق دریاها قرار گرفتند ، سطح کرهزمین جابجا شد وشکل ظاهر قاره ها تغییر پیدا کرد.
به همین علت است که امروزه برخی از لایه های سنگهای نفت دار در اعماق خشکیها پیدا
می شود و بیشتر میدانها سرشار نفتی در مناطقی بیابانی واقع شده اند . این بیابانها میلیونها سال پیش، احتمالا جزء مناطق زیر آب بوده اند .
کد رنگ برای اعداد اتمی:
- عناصر شماره گذاری شده با رنگ آبی ، در دمای اتاق مایع هستند؛
- عناصر شماره گذاری شده با رنگ سبز ، در دمای اتاق بصورت گاز می باشند؛
- عناصر شماره گذاری شده با رنگ سیاه، در دمای اتاق جامد هستند.
رجوع به جدول تناوبی
این نوشتار ناقص است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
فرض کنید برای مثال باید به یک حالتی با حجم متفاوت برسیم. واضح است که اگر تحول به آرامی انجام نشود، فشار به همراه دما برای مدت زیادی در این حجم ثابت نخواهد ماند. در حالت کلی ، صحبت درباره هر فشار و دمای معینی بیمعنی خواهد بود، چون آنها در نقاط مختلف ، متفاوت خواهد بود. به علاوه ، توزیع فشار و دما در یک حجم فقط به حالتهایی اولیه و نهایی بستگی ندارد، بلکه به نحوه انجام این تحول نیز وابسته است. بنابراین حالتهای میانی در یک چنین فرایندی ، ناترازمند هستند. این فرآیند ، فرآیند ناترازمندی (فرآیند عدم تعادل) نامیده میشود.
فرآیند تعادلی
یک تحول میتواند به طرق مختلفی تکامل یابد. یعنی بینهایت آرام صورت گیرد. بعد از یک تغییر بسیار کوچک در پارامترها ، تغییر بعدی تا رسیدن سیستم به حالت تعادل صورت نمیگیرد، یعنی تمام پارامترها در سراسر سیستم ، با مقادیر ثابت فرض میشوند. بعد از آن مرحله بعدی صورت میگیرد و به همین ترتیب ادامه مییابد. بنابراین ، تمامی فرآیند شامل حالتهای تعادلی متوالی است. چنین فرایندی، فرآیند تعادلی نامیده میشود. در معادله حالت یک گاز ایدهآل ، ، دو تا از پارامترها (هر کدام) میتوانند به عنوان پارامترهای مستقل در نظر گرفته شوند و مشخص کننده فرآیند باشند. یک نمونه از این فرآیند در انتقال از حالت و به حالت و در نظر گرفته میشود. در هر نقطه از این فرآیند ، دما منحصرا از معادله حالت بدست میآید.
فرآیندهای برگشت پذیر و برگشت ناپذیر
فرآیندی که در تحول برگشت از حالت نهایی به حالت اولیه توسط حالت میانی ، نظیر فرآیند جلو برنده ، انجام گیرد، فرآیند بازگشت پذیر نامیده میشود.
اگر فرآیند برگشت ، بوسیله همان حالت میانی غیر ممکن باشد، فرآیند
بازگشت ناپذیر است.واضح است که یک فرایند غیر تعادلی (ناتراز مندی) در حالت کلی نمیتواند برگشت پذیر باشد. از طرف دیگر ، یک فرآیند تعادلی همواره برگشت پذیر است. البته این به آن معنا نیست که مفهوم فرآیند برگشت پذیر ، معادل یک فرآیند بسیار آرام (کند) باشد. برخی فرآیندهای بینهایت آرام غیر قابل برگشت (برگشت ناپذیر) هستند. برای مثال تغییر شکل مومسان (پلاستیکی) جامدات ممکن است به صورت بینهایت آرام صورت گیرد، ولی با وجود این یک فرآیند برگشت ناپذیر است.
بنابراین از این پس فقط فرآیندهای برگشت پذیر را در نظر خواهیم گرفت. به مثالی در مورد انبساط همدما (تک دما) در یک گاز توجه کنید. گازی با حجم اولیه در ظرفی که با پیستونی ..........مسدود شده است، قرار دارد. برای کنترل فشار پیستون روی آن دانههای شن و ماسه ریخته شده است. بعد از اینکه حجم گاز از به V افزایش یافت. انتقال بعدی دانههای شن و ماسه از روی پیستون متوقف میشود. گاز مراحل متوالی را طی کرده است که در هر کدام از مراحل مقادیر حجم و فشار معین بود، در حالی که درجه حرارت ثابت میماند. کار انجام گرفته توسط گاز برابر بیرون راندن هوای اتمسفری از حجمی است که اکنون توسط گاز در داخل سیلندر اشغال شده است و پیستون به همراه شن تا ارتفاع مشخصی بالا برده شده است. دانههای شن که به منظور بالا بردن پیستون تا ارتفاعهای مختلف در آنجا قرار داده شدهاند، برداشته میشوند.
حال بیایید به تدریج پیستون را با دانههای شن پر کنیم که قبلا به منظور بالا بردن پیستون برداشته شده بودند و آن را به ارتفاع اولیه برسانیم. این دانههای شن ، جرم پیستون را افزایش میدهند. در نتیجه ، فشار گاز افزایش مییابد و با شروع فشرده شدن ، حجم آن کاهش مییابد. کل فرآیند در جهت معکوس انجام میگیرد و دما به علت مبادله گرما با محیط پیرامون در یک مقدار ثابت باقی میماند. فشار گاز مربوط به هر کدام از وضعیتهای سیلندر نظیر فرآیند انبساط گاز است. در نتیجه ، با کاهش حجم ، گاز موجود در سیلندر تمامی حالتهای فرآیند انبساط را طی میکند. ولی این بار نظم (ترتیب) در جهت عکس است.
وقتی که گاز تا حجم فشرده میشود، پیستون همه دانههای شن را که قبلا برداشته شده بود، حمل میکند. حال جرم پیستون به همراه شن برابر است. بنابراین کل سیستم به حالت اولیه برگشته است. انبساط و فشرده شدن (انقباض) گاز به صورت معکوش صورت میگیرد.
همچنین گاز میتواند به صورت بازگشت ناپذیر انبساط یابد، برای مثال با برداشتن سریع تمامی دانههای شن از روی پیستون ، وقتی که پیستون در پایینترین موقعیت است. در این صورت جرم پیستون بدون شن به اندازه کافی سبک خواهد بود. تحت این شرایط ، پیستون با شتاب زیادی به سمت بالا حرکت خواهد کرد و در نتیجه حجم گاز افزایش خواهد یافت. در این حالت درجه حرارت تغییر میکند و در قسمتهای مختلف حجم سیلندر مقادیر متفاوتی را خواهد داشت و فقط حجم گاز مقدار معینی را دارا خواهد بود. حالت گاز موجود در سیلندر با هیچ یک از مقادیر P و V قابل توصیف نیست. بدین علت فرآیند نمیتواند با یک خط پیوسته نظیر فرآیندهای برگشت پذیر نمایش داده شود.
نکته 1
تمامی حالتهای میانی در یک فرآیند تعادلی ، حالتهای متعادل هستند. در حالیکه حالتهای میانی در یک فرآیند ناترازمند ، شامل حالتهای ناترازمندی هستند فرآیندهای تعادلی برگشت پذیر هستند، در حالیکه فرآیندهای ناترازمندی ، برگشت ناپذیر هستند
یک فرایند بینهایت آرام (کند) لزوما یک فرآیند تعادلی و برگشت پذیر نیست.
نکته 2
تغییر حالت در یک سیستم همواره با یک تحول به حالت غیر تعادلی یادآوری میشود. هر چه تغییر در سیستم سریعتر صورت گیرد، اهمیت انحراف از حالت غیر تعادلی بیشتر میشود. برای برگشت به حالت تعادل مقدار زمان زیادی لازم است. از این رو با تغییر حالت سیستم به صورت بسیار آرام ، ما سیستم را از حالت تعادل خارج نخواهیم کرد و از طرف دیگر ، با زماندهی کافی به سیستم برای برگشت به حالت تعادل در هر مرحله میانی ، سیستم از حالت تعادل خارج نخواهد شد. در نتیجه سیستم حالتهای تعادلی متوالی را طی خواهد کرد.
تقریبی در نظر گرفتن این اظهارات و فرض کردن این که سیستم فقط یک رشته حالتهای نزدیک تعادلی و نه خود تعادلی را طی میکند، کاملا اشتباه است و در واقع خود حالت تعادل توسط افت و خیزهایی بوسیله حالتهای غیر تعادلی بدست میآید. بنابراین اگر حالتهای نزدیک تعادل با حالتهای تعادلی بوسیله مقدار کوچکی نسبت به حالتهای افت و خیز تفاوت داشته باشد، آنها به سادگی میتوانند به عنوان حالتهای تعادلی در نظر گرفته شوند. این مطلب همواره میتواند حاصل شود، به شرطی که فرآیند به اندازه کافی آرام انجام گیرد.
موضوع سنت و مدرنیته، صرفنظر از بحث و جدل های جانبی آن که در داخل صفحه نظرات آن به پا شد، موضوع گسترده و بحث بر انگیزی است که سالهای سال در محافل روشنفکری و ادبی ایران محل بحث و جدل های فراوان بوده و هنوز هم در اشکال متنوع و به بهانه های مختلف ادامه دارد و معمولا هم گروه ها چنان از موضوع اصلی دور می افتند که نهایتا آن را بدون نتیجه گیری قابل اعتنا رها میکنند. دوستانی که با جدیت در این بحث وارد شده اند و قصد ادامه آن را دارند نیز اگر تجربیاتی در این زمینه داشته باشند احتمالا با نظر بنده موافق خواهند بود که فی الحال بهتر است از بحث های جانبی این مبحث بسیار گسترده بگذریم و سعی کنیم نظرات دوستان را حول یک محور مشخص متمرکز کنیم با این فرض که می دانیم میل به تفرق و بی نظمی در اجتماعات هماره به نظم و تقرب می چربد.
از این رو تلاش خواهیم کرد تا بحث را فعلا حول هسته اصلی جامعه – یعنی فرد – گرد آوریم و در آن خصوصیاتی که انسان سنتی را از مدرن باز می شناساند دقیق تر شویم و برای رسیدن به این مقصد از تاریخ مدد خواهیم گرفت تا با اختلافات قهری که تاریخ به این دو گروه تحمیل کرده است بیشتر آشنا شویم و پس از آن تلاش می کنیم تا با کمک نظرات دوستان به جمع بندی و سیاهه ای از اختلافات رفتاری دو گروه سنتی و مدرن برسیم و با تعمق در رفتار و کردار خودمان ببینیم چقدر سنتی و چقدر نواندیش هستیم. پس از پایان این بحث احتمالا در مورد این سئوال که چرا باید مدرن بود و یا اصلا ضرورتی به ورود به مدرنیته وجود دارد یا نه، به نتیجه ای در خور توجه خواهیم رسید که خود می تواند موضوع ادامه بحث برای پاسخ به این پرسش باشد.
قسمت اول :
می خواهیم سعی کنیم تا انسان سنتی و مدرن را از روی عوارض آن ها تشخیص دهیم. به این معنا که بپذیریم با هزاران تظاهر که هر انسان ممکن است درگیر آن باشد، ولی از آنجا که هر یک از این دو مفهوم سنت و مدرنیته آثاری تغییر ناپذیر در ذهن انسان می گذارد که به تبع آن عملکرد فرد را خواهی نخواهی تحت الشعاع قرار می دهد. برای ورود به این بحث در ابتدا باید شاخصه ها یی را که تاریخ به این دو مفهوم تحمیل کرده است شناسایی کنیم تا به بیراهه نرویم.
به نظر می رسد زمان مناسب برای بررسی این شاخصه ها زمانی باشد که تاریخ مدون و موجود، انتقال از سنت به دنیای مدرن را طی سالیان متمادی و طولانی نشان میدهد که این زمان در اروپا از قرن های چهارده و پانزده میلادی شروع و تا اوایل قرن بیستم که رسما به دنیای نو پا گذاشته شد خاتمه پیدا می کند. از آن پس هم اگر چه مدرنیته در معنا ادامه پیدا می کند ولی کلمات و الفاظ دیگری برای نامیدن این سده انتخاب شده است که در فارسی " ما بعد مدرن "، " پسا مدرن " و امثال آنها لقب گرفته اند. به هر حال در این مقال، که پیش بینی می کنم به درازا خواهد کشید قصد داریم به مدرن بسنده کنیم با امید به اینکه دوستان دیگر به گوشه های دیگر آن، از جمله پست مدرن و معناهای دیگر در دنیای بعد از مدرن بپردازند تا من هم استفاده ببرم.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل