هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جایگاه آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت

اختصاصی از هایدی جایگاه آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت )

مقدمه :

تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول می‌کوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینه‌ها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابهٔ جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت می‌شود و هم از تفکر. هم پرورش عقلانیت مورد توجه است و هم از جنبه اجتماعی بودن انسان سخن به میان آمده است .

اهمیت تعلیم و تربیت تا بدانجا است که در جای جای قرآن مجید سخن از آن آمده است و متعالی‌ترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تأکید قرار گرفته است.

در طول تاریخ تغییر و تحولات بسیای در نحوهٔ تعلیم و تربیت در جوامع متمدن صورت گرفته و تحت شرایط مختلف روشهای متفاوتی اتخّاذ شده است. با سیر تکاملی تمدنها و تغییرات آرام فرهنگها بسته به شرایط خاص جامعه روشهای تعلیم و تربیت نیز تغییر یافته است.

تعلیم وتربیت در اسلام:

تعلیم و تربیت اسلامی با نزول قرآن تولد یافت و پیامبر اسلام (ص) که پروردگار او را به نیکی تربیت کرده بود، معلم و مربی آن شد. توالی این دو رویداد میمون و مبارک پرده از یک راز برمیدارد و آن اهمیت بسیار بالا یا کلیدی بودن دو عنصر برنامه و معلم در مجموعه نظام تربیتی اسلامی است. این سخن هرگز به معنی سبک انگاشتن دیگر عناصر نیست بلکه دقیقا تأکید بر این نکته است که این دو یعنی برنامه و معلم در حکم عود استوار این خیمه ی بلندند. معلم، نقش برگشت ناپذیر و غیر قابل انکاری در چرخه ی آموزش ایفا می کند، معلم کانونی است که چرخه ی آموزشی بر محور آن می چرخد و قوام و دوام این چرخه به موقعیت و جایگاه معلم بستگی دارد. به همین دلیل معلم مقام رفیع وارزشمندی را به خود اختصاص داده است. از این رو در روایات و مستندات دینی ما، بر نقش معلم و جایگاه وی به طور جدی تأکید شده و کار او را همانند نقش پیامبران و مصلحان الهی شمرده اند. مسلمانان بحثهای جستجوگرایانه ی خود را از قرآن که اولین و مهمترین سند مدون تعلیم و تربیت است آغاز کرده اند و همین منبع بود که دروازه های علوم و دانش را در معنی عام کلمه، که اعم از علوم شرعی و مذهبی و نیزدستاوردهای مادی و تجربی است به روی آنان گشود. مقصود آن است که مسلمانان با الهام از قرآن و به ویژه اولین آیات وحی، در زمینه ی علوم و معارف بشری به یک بینش یا دیدگاه کاملاً تازه و بی سابقه رسیدند و آن مسأله اتحاد یا وحدت در علوم بود. در این بینش، علوم ودانش های مختلف همه از یک منبع، که همان فیض بخشی خواست الهی است سرچشمه می گیرند؛ بنابراین نه تنها با یکدیگر در تضاد نیستند بلکه همانند هم هستند بدین سان برنامه و محتوای آموزش اسلامی متاثر از این دو عنصر یا دو مقوله از شناخت بوده و شواهد تاریخی، حداقل در قرون اولیه به خوبی موید آن است. اما برخی از ضرورتهای زمانی و مکانی و همچنین زیربنایی بودن مسائل دینی موجب شد تا این دانش در اولویت قرار گیرد و توجه بیشتری به آن مبذول شود. و بعد از آن علم حدیث و تفسیر و فقه اضافه شد و آن گاه نوبت به علوم ادبی رسید و آموزش و تدریس علوم اکتسابی اعم از نظری و تجربی به تاخیر وارد برنامه ی درسی و نظامی تربیتی اسلام شدند. و از جمله این علوم که در اوایل ظهور اسلام به برنامه ی درسی افزوده شده است تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، اخلاق، زبان شناسی، جغرافی، منطق و جز آنها را باید نام برد. همچنین تعلیم و تربیت که نخست درسهایی همچون فلسفه، اخلاق، روانشناسی و شاید منطق مورد بحث و دقت نظر قرار می گرفت وبه تدریج در راه دستیابی به هویت مستقل خود گام برداشت. در بحث علوم طبیعی و تجربی به عنوان جزیی از مواد درسی، ما برآنیم که به احتمال قوی دانش شیمی زودتر از دیگر دروس وارد برنامه ی آموزشی شده و آن هم در ارتباط با حوزه ی درسی امام صادق(ع) در مدینه بوده است. پس از شیمی به تدریج دانشهای دیگری همچون ریاضیات، نجوم، فیزیک، و پزشکی در عرصه ی برنامه های آموزشی درخشیدند و نوابغ و اندیشمندان بزرگی را به سوی خود فرا خواندند. محمدبن موسی خوارزمی، محمدبن زکریای رازی، ابوعلی سینا، حسن بن هیثم، ابوریحان بیرونی، عمر خیام، بهاء الدین عاملی و دهها نام دیگر که نه تنها تاریخ علم، که جامعه ی انسانی وامدار آنهاست. از آن جمله اند. پیشرفت سریع مسلمانان در زمینه ی این علوم به یک معجزه شباهت داشت. «تأثیر فرهنگ اسلامی در پیشرفت علوم ریاضی طب و شیمی شواهد بسیار دارد حتی در قرون سیزدهم ترجمه متون اسلامی و مشروح آنها در مدارس عامی آکسفورد،با شوق و علاقه دنبال می شد».(۹)

به این ترتیب از اواخر قرن سوم تا نیمهی قرتن پنجم هجری تقریباً همه ی دانشمندان در همه ی شاخه های مختلف علوم، از فقه و تاریخ تا فزیک و شیمی و پزشکی مسلمان بودند به طوری که نتیجه ی کارهای آنان به دورترین نقاط دنیا نیز رسیده بود. اما متاسفانه این راه ادامه پیدا نکرد و پس از آن به دورانی از رکود و بی حرکتی می رسید که می توان آن را نقطه تنزل یا انحطاط تدریجی نامید هرچند از بیان مفصل علتهای موثر در پیدایش این رکود و توقف در این مقاله معذوریم، ولی میتوانیم تک بعدی شدن برنامهی آموزشی و تاکید انحصاری نهادهای آموزشی بر علوم مذهبی و تاسیس نظامیه ها و در رأس همه نظامیه بعذاد، ضرورت پیروی انحصاری از مذهب اربعه و فتنه مغول در قرن و حوادث غم انگیز دیگری همچون دویست ساله صلیبی، برخوردهای نظامی بین دو دلت مقتدر به اصطلاح اسلامی یعنی صفویه و عثمانی، پایان حاکمیت اسلام در اندلس، نابودی


دانلود با لینک مستقیم


جایگاه آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت

اختصاصی از هایدی تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

تعلیم و تربیت

 

1- در طبیعت و اخلاق انسانی هیچ ضعف وانحرافی نیست که با تعلیم مناسب اصلاح نشود.

2- دلهایی که روی آن کلمه تقوی و محبت نوشته شده به هر جایی که بخواهند پرواز می کنند و کائنات در مقابل آنها سرتعظیم فرود می آورند.

3- از دانش آموزی که فکر روشن دارد، ناامید مشو.

4- اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیبجویی.

5- استاد پرورنده ی روان است و پدر و مادر پروش دهنده جان.

6- تعلیم بزرگترین هدیه ای است که مردم نیکوکار می توانند به گدایان و بینوایان بدهند.

7- آن که از دست روزگار به خشم می آید هر چه آموخته بیهوده بوده است.

8- آینده ی کودکان بسته به تربیت آنهاست.

9- قرض پدر و مادر به فرزندان علم و ثروت نیست، تربیت و اخلاق است.

10- آموزش و پرورش بدون تجربه بی فایده است.

11- بهترین زمان برای تربیت اراده ، ایام جوانی است.

12- استعداد چیزی است که در جوانی پیدا می شود، اگر آن را تربیت کردید و درصدد تقویت آن بر آمدید مانند بذری که در مزرعه خوب کاشته شده باشد، محصول خواهد داد و اگر آن را به حال خود گذاشتید و آن را تربیت نکردید مانند تخمی که در زمین شوره زار افتاده باشد ، از بین می رود و محصول نمی دهد.

13- اساس آموزش و پرورش ساختن ماشین نیست، بلکه ساختن انسان است.

14- اگر امروز حتی یک کلمه از دیروز بیشتر بدانید مسلماً شخص دیگری هستید.

15- آموزش و پرورش البته مهم است ، ولی زندگی کردن خیلی از آن مهمتر است . بنابراین هدف آموزش و پرورش صحیح باید در مرحله اول بهبودی وضع زندگی باشد.

 

16- تربیت ، علم زندگی و هنر خوب زیستن است.

17- اگر به بچه کمی محبت نشان بدهید، وی صد چندان به شما مهر خواهد ورزید.

18- فکر ساخته ی تعلیم و تربیتی است که تا امروزه گرفته ایم ، برای فکر بهتر باید از فردا تعلیم و تربیت بهتری بگیریم .

19- اگر بزرگان ، خویش را خوب تربیت کنند ، کودکان خوب بزرگ می شوند.

20- تعلیم و تربیت علم است و معلمی هنر .

21- اگر در خانواده ، با محبت محاکمه شویم در جامعه با خفت مجازات نمی شویم .

22- قبل از آن که کودک را کتک بزنید یقین حاصل کنید که خود سبب خطای او نبوده اید.

23- کسی که از ادب و تربیت پدر بهره ندارد روزگار او را تربیت خواهد کرد .

24- بهتر است پدر و مادر را مسبب مسائل و مشکلات خود ندانید . آنها آنچه می دانستند در حق شما انجام دادند ، ناامیدی شما ناشی از این است که تصور می کردید آنها انسان های کاملی هستند .

25- دشواری های خود را با فرزندانتان در میان بگذارید و آنها را از کوچکی متعهد و مسئول بار بیاورید.

26- تعلیم و تربیت باید در جهت انسان سازی باشد نه پرورش انسان نماهای تحصیل کرده .

27- بکوشید فرزندانتان را از کودکی با واقعیات آشنا نمایید و یک مرتبه و بی تجربه و ناآگاه در صحنه اجتماع ، آنها را رها نکنید .

28- به جای دستوردادن ، با بچه ها ارتباط قلبی برقرار کنید . خودتان را تا سطح آنها پایین بیاورید ، خود را به جا و در سن آنها تصور کنید ، به آنها گوش کنید و به احساساتشان احترام بگذارید .

 

29- مربیان باید از گفتارهای سرزنش آمیز، ترساندن ، تهدید ، رشوه دادن ، مسخره کردن و پندهای دستوری تا آنجا که ممکن است پرهیز نمایند .

30- به بچه ها بیاموزید بین عشق و نومیدی ، عشق را انتخاب کنند ، چون از دست دادن عشق به منزله از دست دادن زندگی  است .

31- یادگیری روندی دلخواه و داوطلبانه است .

32- بچه ها بیشتر از روی الگو و نمونه های عملی ، مطالب را فرا می گیرند تا از طریق کتاب و قلم .

33- با مشاهده ، دیدن ، انتخاب کردن و با تمرین می توان دانش آموخت .

34- ما از فرزندان خود انتظار داریم انسان های مسئول ، متوجه ، متعهد و پرمهری باشند در حالی که نمونه های صحیحی در اختیار آنها قرار نمی دهیم . کودکان آنچه می بینند یاد می گیرند و به آن عمل می کنند .

35- بچه ها از کودکی باید به ارزش و شخصیت خود پی ببرند و یاد بگیرند که به خود احترام بگذارند.


دانلود با لینک مستقیم


تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت کودکان

اختصاصی از هایدی تعلیم و تربیت کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

تعلیم و تربیت کودکان

آموزش های اجتماعی در مرحله پیش دبستانی (2)-کلیاتی در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدایی-اهداف آموزش و پرورش ابتدایی

در محیط پیش دبستانی ، باید جنبه های مهارت اجتماعی ، آموزشهای اجتماعی ،فاوت های احترام به خود ، سازش و مشارکت با دیگران ، عدم رقابت با دیگران و حس قدردانی نسبت به آنها را در کودک پرورش داد .

در محیطهای آموزشی ، سعی بر آن است که از طریق رقابت ، انگیزه تحصیلی را در کودکان ایجاد کنند تا آنها بتوانند ، با دیگران در زمینه درسی و غیره رقابت نمایند . در نتیجه ، رقابت به عنوان یکی از عوامل پیشرفت تحصیلی قلمداد می شود .

گاهی اوقات در آموزش پیش دبستانی ، رقابت با دیگران در زمینه فعالیت های ورزشی و هنری مثمرثمر می باشد .

نظریه جدیدی که اخیراً در مورد رقابت ، در تعلیم و تربیت عنوان شده ، چنین است:

امکان دارد رقابت مضر باشد ، زیرا در رقابت ، دسته ای از افراد برنده و دسته دیگر مغلوب و بازنده می شوند .

برخی از جنبه های منفی رقابت با دیگران عبارتند از :

1-ایجاد خودپنداره منفی در افراد بازنده .

2-ایجاد غرور و اضطراب در افراد برنده .

به منظور پرهیز از جنبه های منفی رقابت با دیگران ، می توان رقابت با خود را جایگزین آن نمود .

رقابت با خود ، به معنی مقایسه کودک با خود می باشد . به عبارت دیگر، عملکرد فعلی کودک ملاک عمل است و ما باید فعالیت کودک را با عملکرد گذشته اش مقایسه کنیم .

برای مثال ، ما باید نقاشی های گذشته و حال کودک را مقایسه کرده و او را به خاطر نقاشی جدیدش تحسین کنیم .

شخص در رقابت با خود ، همیشه احساس موفقیت می کند . زیرا یکی از نیازهای اساسی انسان ، نیاز به توفیق و پیشرفت است ، همچنین به خودپنداره و عزت نفس شخص خدشه ای وارد نمی شود ، در روابط اجتماعی با گروه همسالان ، رقابت های شدید ، اضطراب ، استرس و حس حسادت ایجاد نمی شود و در واقع ، محیط اجتماعی سالم تری در دوره پیش دبستانی شکل می گیرد .

به طور کلی ، تأثیرات منفی رقابت با خود ، بسیار کمتر از رقابت با دیگران است .

سازش

در آموزشهای پیش دبستانی ، باید ضمن حفظ شخصیت یگانه و منحصر به فرد هر کودک ، چگونگی سازش با دیگران و پذیرش عقاید و افکار آنها نیز به او آموزش داده شود .

تأثیر گروه همسالان بر افزایش مهارتهای اجتماعی

کودکان تحت تأثیر شدید گروه همسالان هستند و می توان از گروه همسالان ، جهت تغییر رفتار کودکان بسیار استفاده نمود .

کلیاتی در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدایی

در این بحث ، کلیاتی را در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدایی توضیح می دهیم . در این بخش ، تعریف آموزش و پرورش دوره ابتدایی ، تاریخه ظهور و تکمیل دوره ابتدایی، اهمیت آموزش و پرورش دوره ابتدایی و در نهایت، لزوم سنجش آمادگی کودک برای دوره ابتدایی شرح داده می شود.

تعریف آموزش و پرورش دوره ابتدایی

در جوامع بدوی ، مجموعه میراث فرهنگی بسیار اندک بوده و سطح دانش و مهارت ها آن چنان وسیع نبود ، در نتیجه نیازی به نظام آموزشی منسجم با سبک برنامه خاص احساس نمی شد . آموزش ، بیشتر از طریق خانواده ها انجام می شد و جنبه غیر رسمی داشت .

با گذشت زمان در کشورهای مختلف ، نظام های آموزشی رسمی با ساختار بسیار منظم و برنامه ریزی شده ، شکل گرفت .

در ایران با وجود تاریخ و تمدن کهن ، سیستم آموزشی در طول تاریخ دچار تحول گردیده و تحولات بسیار وسیعی در مقاطع مختلف رخ داده است؛ البته دوره ابتدایی با این اسم ، در نظام آموزشی ایران وجود نداشت . قبل از تشکیل نظام آموزشی نوین ، در ایران بیشتر مکتب خانه و مدارس دینی وجود داشت ، افراد روحانی ، مکتب خانه را اداره می کردند و دروس قرآن و ادبیات فارسی به کودکان آموخته می شد .

بعد از انقلاب مشروطه در سال ١٢٩٠ هجری شمسی ، قانون معارف برای اولین بار تصویب شد ، در نتیجه آموزش ابتدایی را به عنوان اولین مرحله ساختار نظام آموزشی نوین ایران معرفی نمود و لزوم بسط و گسترش آموزش ابتدایی نوین در تاریخ ایران ، برای اولین بار مطرح شد .

در سال ١٣٢٢ طبق قانون تعلیمات اجباری ، آموزش ابتدایی به عنوان یک دوره آموزش عمومی و تعلیمات اجباری ، مطرح و همگانی شد .

طبق ماده دوم قانون تعلیمات اجباری ، طول دوره آموزش ابتدایی ، شش سال تعیین شد ، ولی در سال ١٣٤٥ هجری شمسی ، مدت این دوره به پنج سال تقلیل پیدا کرد .


دانلود با لینک مستقیم


تعلیم و تربیت کودکان

تعلیم و تربیت

اختصاصی از هایدی تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مقدمه

نقش شگفت انگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسانی (حتی حیوان)، بر هیچ خردمندی پوشیده نیست و تاکنون هم ضرورت آن مورد تردید قرار نگرفته است، چرا که تعلیم و تربیت صحیح می تواند فرد را به اوج ارزشها برساند و اگر غلط افتد، وی را به سقوط کشاند، زیرا آدمی در آغاز ولادتش فاقد علم و ادراک و تربیت و کمال است و به تدریج با تعلیم و تربیت مستقیم و غیر مستقیم، استعدادهای بالقوة او به فعلیت می رسد و رشد و تکامل می یابد چنانکه قرآن مجید می فرماید :

« واللهُ اَخْرَجَکُم من بُطُونِ اُمهاتِکم لا تَعْاَمُونَ شیئاً و جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ و الاَبْصارَ و الاَفئِدةَ لَعَلَکُم تَشکُروُنَ»

« و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد، تا شکرگزار باشید».

از این رو مکتب اسلام برای تربیت، در تمام مراحل و مقاطع زندگی، دستورهای ویژه ای داده است تا انسان از کودکی در کانون خانواده و در آغوش والدین، معلم و فرهنگ محیط، تعلیم و تربیت مناسب لازم را ببیند و برای مراحل عالیتر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد.

بر این اساس شکوفایی استعدادها و ارزشهای والای انسانی مبتنی بر تعلیم و تربیت است و انسان شدن انسان و وصولش به کمال نهایی، همه مرهون تعلیم و تربیت صحیح است.

آری، آفرینش انسان به گونه ای است که سیما و سیرتش، دنیا و آخرتش، با تعلیم و تربیت ساخته می شود. و به کمال وجودی شایسته حال خود می رسد؛ زیرا تا انسان خویشتن را نشناسد و رابطه خود را با جهان و خلق و خالق نیابد و نداند که از کجا آمده و در کجاست و به سوی کدامین مقصود در حرکت است، و چه برنامه و راهی را باید دنبال کند، هرگز هدف و هویتی انسانی نخواهد داشت و این موهبت تنها در پرتو تعلیم و تربیت به دست می آید. به همین سبب «ابو حامد محمد غزالی» (450 ـ505) و «خواجه نصیر الدین» (597 ـ 672) و بسیاری از علمای دیگر، تعلیم و تربیت را «اشرف صناعات»و برترین دانشها دانسته اند.

تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر بر فراز کره خاکی و تصرف او در طبیعت و تأثیر وی در جامعه وجود داشته است و همواره شناسایی نیازهای مادی و معنوی انسان و روش ارضای آن‌ها از طریق تعلیم و تربیت به دست می آمده و به نسل بعد منتقل می شده است، تا رفته رفته دامنة این شناخت به رشد و دانش و تکنولوژی امروز رسیده است.

اسلام مکتبی غنی کامل و جامع بوده دارای نظامهای مختلف فکری اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی بوده است. اما نظام تربیتی اسلام بر دیگر نظام های آن اشرف داشته در حقیقت همة آن ها در طول نظام تربیتی قرار دارند.

هدف اسلام از افکار و عقاید قوانین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... همه آن است که افزایش در چارچوب نظام تربیتی آن تربیت شود و به توسعه واقعی و تعالی نهایی در سیر و تقرب «الی الله» نائل گردد. بنابراین توسعه به معنای ارتقا مستمر کل افراد جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و انسانی تری که مورد رضای پروردگار باشد هدف و منظور نظام تربیتی اسلام است.

خدای تبارک و تعالی تعلیم و تربیت کرده است انبیاء را، و ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافّه ناس.

تعلیم و تربیت در اسلام

در بیان اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیت از نظر اسلام همین بس که در قرآن کریم بیش از هزار مرتبه خدای خالق با عنوان «رب» و صدها مرتبه با وصف «عالم» و «علیم» ذکر شده است: «رَبُّنا الذَّی اَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَ هَدی» پروردگار ما کسی است که به هر موجودی آنچه لازمه آفرینش او بود عطا فرمود و آنگاه هدایتش کرد (یعنی موجودات را تربیت، و سپس به سوی مقصود هدایت کرد.)

قرآن، این کتاب تربیتی، نه تنها بهترین وسیله تکامل انسان را پیمودن مسیر تفکر، تعقل، تدبر و علم می داند، بلکه فلسفه وجودی ادیان آسمانی و رسالت انبیا را تعلیم و تربیت شمرده می فرماید: «کَما اَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُم یَتْلُوا عَلَیکُم آیاتِنا و یُزَکِکُمْ و یُعَلَّمُکُمُ الکِتابَ وَ الْحِکمَه و یُعَلِّمُکُم ما لَمْ تَکُونَوا تَعلُمُونَ»

چنانکه رسولی از خود شما برایتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی دانستید به شما تعلیم دهد.

و همچنین حضرت آدم (ع) را از پرتو تعلیم و تربیت حق مسجود ملک می خواند:

و آن گاه که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند آیا کسی را قرار خواهی داد که در زمین فساد کندو خونها ریزد، با آنکه ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم خداوند بزرگ فرمود : من چیزی را که شما نمی دانید می دانم. و همه اسماء را به آدم (ع) تعلیم کرد.

در روایات اسلامی از تعلیم و تربیت سخن بسیاری به میان آمده است که نمونه هایی از انبوه احادیث رسیده را بیان می کنیم.

پیامبر (ص) می فرماید: «اُطلبوا العِلْم مِنَ المُهلدِ اِلَی الحَّد» ز گهواره تا گور دانش بجوی.

در این حدیث تحصیل دانش و تربیت مفید به زمان و مکان یا نژاد و گروه خاص نشده است بلکه پیامبر اسلام همگان را توصیه می کند که سراسر عمر در کسب دانش بکوشند.

همچنین روایات اسلامی، علمای عالم و مربیان هدایت یافته را محبوب خدا و وارثان انبیا شمرده، مرکب و قلم آنان را از خونهای شهدا برتر به حساب آورده است. اسلام عالم با عملی را که مردم از او بهره مند گردند و هدایت شوند از هفتاد هزار عابد برتر می داند چنانکه امام محمد باقر (ع) می فرماید:

« عالِمُ یُنْتَفَعُ بِعلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ اَلْفَ عابِدٍ»

و نیز پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: این که خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند برایت از آنچه خورشید بر آن طلوع می کند بهتر است.

به علاوه در آیین اسلام، تعلیم و تربیت فرزند، واجب و حق مسلم کودک بر پدر است. امام سجاد (ع) برای این کار از خداوند استمداد می کند: «پروردگارا مرا بر تربیت و تأدیب و نیکی به فرزندانم فرما.»

همچنین تعلیم و تربیت امت و ملت، بر عهده رئیس حکومت اسلامی است. در این زمینه علی (ع) می فرماید: اما حق شما بر گردن من، این است که نصیحت کننده و خیرخواه شما باشم و شما را بیاموزانم تا در جهل نمائید و شما را تربیت و تأدیب کنم....


دانلود با لینک مستقیم


تعلیم و تربیت

دانلود پروژه راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

اختصاصی از هایدی دانلود پروژه راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

 

 

راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

اصل چیست و به چه معناست؟ و در قلمرو مختلف معرفتی چه مفهومی از آن مورد نظر است؟ اصل در لغت به معنای ریشه، اساس، پی، بنیان، و نیز به معنای سرشت و فطرت و گاهی به عنوان یک قاعده کلی است و این معنی لغوی و اصطلاحی در مفاهیم تعلیم و تربیت اسلامی بسیار به کار رفته است و در تربیت اسلامی مفهوم اصل قرآنی و اسلامی باید بیشتر شناخته شود. در یک کلام باید گفت که همه انبیای خدا و پیامبران صاحب شریعت الهی بر محور و اساس تعلیم و تربیت یا تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت مبعوث شده اند و اساس بعثت انبیا بر این قرار دارد و در سوره جمعه آیه 2 به همین نکته تصریح شده است که "هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعللمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین." این آیه گویای اساس بعثت انبیا براساس تزکیه و آموزش و تعلیم حکمت است. قرآن در سوره بقره (5)، افزون بر آن به نکته دیگری اشاره کرده است که انبیا علاوه بر این به اصطلاح ریشه و اساس، یک نکته ظریفتری را یادآور شده است که علاوه بر تعلیم و تربیت، حکمت و دانش و کتاب بر امتها، چیزهایی تعلیم می دهند که آن تعلیمات را نمی دانستند، ویعلمکم مالم تکونوا تعلمون یعنی آموزش چیزهایی که نمی دانند; بنابراین یک بحث فراگیر در مساله تعلیم و تربیت اسلامی از این آیه استفاده می شود و در این جا دو محور را باید در نظر گرفت: محور اول، به اصطلاح معلم و مربی، مزکی و ... که تعلیم دهنده است. محور دوم، متربی، تربیت شونده و تعلیم گیرنده و تزکیه شونده است و جالب توجه است که قرآن بر این اساس نخستین معلم را در آفرینش انسان ، خدا و سپس آدم را معرفی می کند و گروه تعلیم شونده را هم فرشتگان به حساب می آورد (جامعه و بشریت را چون گلستان و استاد و معلم را باغبان و گل پرور می داند) و لذا امتیازی که فرشتگان گرفتند و بعد از آن یادگیری، اعتراف کردند، ادعای قبلی را پس گرفتند و اعتراف کردند که در آموزش از حضرت آدم یک رتبه پایین تر هستیم و آن تعبیر صریح قرآن است که; خداوند آن اساس و ریشه و اسما علوم و دانشهای مختلف را به آدم آموخت (علم آدم الاسما کلها ثم عرضهم علی الملائکه) و وقتی که فرشته ها اعتراض کردند: که چرا ما را خلیفه الله قرار ندادی که از علم و دانش بی کران بهره مند شویم " خداوند به آدم فرمود : آن اسمائی که آموختی به اینها بگو : "آن اسمائی که یاد گرفته بود، آن دانشی که از طریق الهام و وحی آموخته بود به فرشتگان عرضه کرد. فرشتگان تسلیم شدند و اعتراف کردند به این که ما چیزهایی را نمی دانستیم و الان آموختیم. "لاعلم لنا الا ماعلمتنا" یعنی آن برتری خود را پس گرفتند و پذیرفتند که تنها آدم شایسته جانشینی و خلیفه الهی است آن هم به سبب دانش و علم سودمند الهی. در این جا نکته ای است که معلوم می شود، ما چیزی نداریم مگر آن چیزی که خدا به ما بیاموزد و یاد بدهد. به خدا گفتند که آدم بر ما افضل است و برهمین اساس، می بینیم که معلم و مربی بعدی، انبیا هستند. بعد متربی و تربیت شونده و تعلیم گیرنده، بطور کلی انسانها و امتها هستند. بنابراین دو محور، یکی تعلیم دهنده و دیگری تعلیم گیرنده، این دو مساله را باید بدانیم، مرحله اول فرشتگانند که زیر پوشش تعلیمات و تربیت حتی آدم و انبیا قرار می گیرند، که انسان را برتر از آنها هم می دانند و به اصطلاح فرشتگان، این است اولین آموزه قرآن! مرحله دوم، تعلیم همه انسانهاست. بنابراین اساس، نخستین معلمان بشری انبیا هستند واولین آنها حضرت آدم و آخرشان حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران است و به تعبیر شیخ عرفان، شیخ محمود شبستری که می گوید: یکی خط است از اول تا به آخر در آن جمله بشر هم چون مسافر در این راه انبیا چون ساربانند دلیل و راهنمای کاروانند وزایشان سید ما گشته سالار هم او اول همو آخر در این کار و در این خط همه بندگان خدا و همه انسانها مسافر هستند و انبیا کاروان سالار و رهبری این کاروان را دارند. چون امتداد این کاروان تا پایان نظام هستی می رود و انبیا ساربانهای این کاروانها هستند. اصول تعلیم و تربیت یکی، حساب شده ای است که بهترین اصل است، که هم در قرآن و هم در دیگر مکاتب و هم در فلاسفه غربی، شرقی، جدید، قدیم، اسلامی، غیراسلامی اشاره به آن کرده اند. اصل فطری توجه انسان به کمال و کمال خواهی انسان است. آیه 30 سوره روم اشاره به فطرت استوار در وجود انسان می کند و خطبه اول امام علی (ع) به این نکته تصریح دارد(1). انبیا آمدند آن پیمانهای فطری را ادا کنند و از انسان بخواهند که به آن توجه کنند، نعمتهای فراموش شده را یادآوری می کند و گنجینه عقول و اندیشه و فکر انسانها را استخراج کنند و به ریشه ها و فنون تربیت انبیا و قسمتهای مختلفی هم اشاره شده است. سوالآیا مفهوم اصل در تربیت و تعلیم و قلمروهای معرفت یکسان است؟ یا ویژگی معینی در تعلیم و تربیت دارد اگر پاسخ مثبت است آن ویژگیها چیست؟ در پاسخ این سو ال باید گفت که قدر مسلم در همه انسانها این اصل یادگیری و تربیت پذیری مسلم است و یک اصل معرفتی مسلم و فراگیر عمومی است. قلمروهای مختلفی دارد، بلکه اصول مختلفی هم هست یعنی دیدگاه فلاسفه تعلیم و تربیت و فلاسفه انسان شناس و جامعه شناس و روانشناس خیلی وسیعتر و گسترده تر از آن است و هر کدام، این قلمروها را در انسان شناسی و تربیت انسان به نحوی دخیل می دانند. از زمان افلاطون و ارسطو تا دانشمندان غربی و فلاسفه اسلام مانند فارابی، بوعلی، غزالی، خواجه نصیر طوسی و امثال اینها...، پیداست که دیدگاههای مختلفی، حتی در اصول تربیتی خاص مکتب خویش هم دارند، بنابراین پاسخ این سو ال مثبت است و می توانیم از دیدگاههای آنها در تربیت صحیح انسانها، در معیار اسلامی بهره مند شویم، یعنی مربی و تعلیم دهنده و استاد می تواند از آن مایه ها، گلچین و برچین کند و معیار تعلیم و تربیتی خود را بر مبنای یافته های قرآنی و سنتی یعنی حدیث و سنت به تاریخ پیامبر اسلام و امامان معصوم، از آنها بهره بگیرد و اجرا کند ولی یک نکته قابل توجه این است که همه این دانشمندان به آن اصل کمال جویی فطری انسان اشاره کردند و این اصل کمال جویی را باید مدنظر قرار داد. این که این کمال، چگونه کمالی است؟ و کمال در چه زمینه ای است؟ کمال مادی، معنوی، جسمی، روحی، تکنیک و علوم انسانی؟ اختلاف نظر دارند. ولی در یک مساله اتفاق هست و آن فطری بودن کمال خواهی انسان است. و توجه به این که برای انسانها عقل سلیم و فطرت سلیم قائل هستیم و اساس دین بر اساس تعلیم و تربیت صحیح قرار دارد، بر مبنای فطرت که قیم و استوار و ثابت است، پس می توانیم برنامه ریزی کنیم و بر این برنامه ریزی در قلمرو تعلیم و تربیت به آن نکته هایی که در محور اول اشاره شد، خصوصا در بیان امیرالمو منین علی (ع) به آن نکته ها بپردازیم. یعنی گنجینه های پنهان فکر و فطرت انسان را بیدار و استخراج کنیم و استعدادها را شکوفا سازیم. حالا این استعدادها در بعضی از مکتبها، ممکن است استعدادهای مادی یا دنیایی باشد ولی در بسیاری از برنامه های حکمتی، قرآن، حدیث، همان محور اساسی توحید، خداشناسی و کمال جویی انسان دردنیا و آخرت و سعادت او بر محور سعادت دنیا وآخرت استوار می شود و روایات خوبی در این باره می باشد و البته نکته ای که باید به آن اشاره کرد، وسعت میدان تعلیم و تربیت در اسلام است که تنها به انسان و حتی نوجوان و کودک اکتفا نکرده است بلکه زمینه فراهم آوری تعلیم و تربیت را حتی پیش از تولد انسان، پیش از تکوین جنینی کودک، در نظر گرفته است و برای آن برنامه ریزی دارد.(2) اهمیت اصول در تعلیم و تربیت چیست؟ به عبارت دیگر اصول در نظریه های تربیتی چه جایگاهی دارند ودر عمل تعلیم و تربیت چه نقشهایی را ایفا می کند؟ در پاسخ به این سو ال باید گفت که منظور از اصول در این جا، همان اصول تعلیم و تربیت است. در هر صورت در جایگاه تعلیم و تربیت اصول نقش اساسی دارد به قدری که هم در خود قرآن، هم در کلام امیرالمو منین و ائمه به این اصول اشاره شده است. بنابراین جایگاه اساسی تعلیم و تربیت، مربوط به آن اصول هست، مخصوصا در ارتباط با اصولی که در اسلام وجود دارد به عنوان مثال وقتی اسلام، محور تربیت و تعلیم را بر مبنای انسان شناسی، آن هم به عنوان موجودی که باید تربیت شود، برای یک جامعه پیش از خلقت و دوران جنینی، دوران کودکی، دوران شیرخواری و دوران و مراحل بعدی حساب می کند، پیداست که دیدگاه این اصول چقدر وسیع می باشد. در نهج البلاغه که بعد از قرآن دومین دائره المعارف وسیع شیعه و اسلام است. نامه 53 مالک اشتر، نکته های بسیار زیبا و گویایی دارد و هم نامه 31 امام علی (ع) به فرزندش امام حسن، حدود 18 محور اساسی تربیت فردی و اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، نظامی و محورهای دیگر در این وصیتنامه به کار گرفته شده است و با زبان تربیت به فرزند خویش، امام حسن(ع) امر فرموده است. که در واقع اصول تربیتی صحیح برای تمام انسانها به کار می رود. درباره نظرات مربوط به این که اهمیت اصول درتعلیم و تربیت چیست؟ امثال افلاطون و سپس فارابی و دیگران، براساس مدینه فاضله چنین تکیه می کنند، که این شیوه را به صورت دیگری فلاسفه اسلامی بعد از او دنبال می کنند و اساس تعلیم و تربیت را، تربیت انسانهای فاضل و جامه فاضل می دانند که شایستگی عضویت در جامعه و مدینه فاضله را داشته باشد، به اصطلاح بتواند در یک جامعه ای کار کند، که اساس و حکومت آن جامعه به دست نخبگانی است، که در فلسفه و حکمت و تعلیم و تربیت کار آزموده اند. پیداست که به طریق دیگری باید به تربیت نظر بیفکنیم. اکثریت انسانها چه باسواد یا بیسواد نظریه خوشبختی و اقتصاد و پولداری مثل مارکس و انگلس و نظام کمونیستی و نیز نظام کاپیتالیسم بر مبنای اقتصاد و برنامه های دیگر نظر دارند و تعلیمات حرفه ای و فنی را در این راستا مدنظر قرار می دهند. علاوه بر کارهای تخصصی که رشته های مختلف دارد، به مساله لذت گرایی، و بی بندوباری توجه زیادی شده است. ولی دین همواره جامعه و انسانها را به خداو قیامت و ترک لذایذ مبتذل شهوانی دنیا سوق داده است و سعی می کند تربیت شونده را با توجه به بهره گیری از لذائذ مشروع و طبیعی به ترک لذت های نامشروع و به این سو یعنی گرایش به معنویت و اخلاق توجه دهد. این نکته ای است که در تربیت اسلامی که محور "تزکیه مقدم بر تعلیم است" که، اساس بعثت انبیا می باشد قرار گرفته است. آیا در تعلیم و تربیت اسلامی، اصول مورد توجه قرار گرفته شده است؟ چگونه می توان در متون اسلامی به اصول تعلیم وتربیت دست یافت؟ پاسخ سو ال اول مثبت است.اصول تعلیم و تربیت در اسلام بخصوص محورهای کلی آن شناخته شده است، چون مبانی تعلیم و تربیت، مبانی انبیا و بعد ائمه هدی هستند و کاربرد تعلیماتی آن مشخص می باشد. اما این که چگونه به این اصول در متون اسلامی می توان دست یافت قابل بررسی است. برای روشن شدن، دو منبع اصیل معرفتی در اسلام وجود دارد، که یکی قرآن و در کنار قرآن تبیین آن و سنت پیامبر که دو منبعی هستند که منبع اول آن دو بخش است، 1- خود قرآن و آیات قرآن و زمینه های تربیتی انبیا گذشته که تا زمان پیغمبر به دست می دهد 2- سنت یعنی راه و رسم و گفتار و رفتار و تقریر (امضا پیامبر)، که مجموعه احادیث فراوانی است که از طریق مختلف، شیعه و سنی نقل شده است. شیعه در این زمینه گنجینه های فراوانی دارد. جوامع حدیثی اولیه کتب اربعه و جوامع ثانیه چون وافی، وسایل الشیعه، مستدرک الوسایل، بحارالانوار، دومین محور، نهج البلاغه امیرالمو منین است و متاسفانه نهج البلاغه در کنار قرار گرفته شد و خیلی روی آن تکیه و بحث نمی شد. ولی دانسته است که وقتی که انسان در کنار نهج البلاغه قرار می گیرد، مشخص می شود در کنار اقیانوس بی کرانی از معارف الهی و بشری و انسانی و تربیتی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، نظامی ایستاده است که کرانه اش پیدا نیست و به همین جهت بیشترین مطلب را می توان از این منبع دریافت کرد، علاوه بر این، احادیث ائمه (ع) ما هم کم نیست; گفتنی است که با انحراف ولایت امری و غصب خلافت، حدود صد سال، تقریبا چیزی کمتر، حدیث نوشته نمی شود، حتی نقل حدیث از رسول خدا ممنوع شد. به هر حال به هر علتی سیاست آن روز ایجاب می کرد; بعد از صد سال، نقل حدیث احیا می شود(3). چون حافظان حدیث و منابع اولیه نقل، اکثرا از دنیا رفتند، (نسل اول و دوم) نسل سوم هم چیزی نمی دانستند و دست فرصت طلبان در جعل احادیث زیاد گردید. برای جلوگیری از همین نکته تعلیمی و تربیتی در معنی وسیع، امام باقر(ع) دست به ابتکار جدیدی زدند و احیا حدیث کردند. راه کسب حدیث صحیح را تعلیم داد و درسهایی برای دانشجویان گذاشت که دنباله آن را در عصر فرزند ارجمندش امام صادق (ع) می یابیم. این که می شنویم امام صادق(ع) چهار هزار شاگرد تربیت کرد، چهار هزار شاگرد در آن روز در یک خانه، یکجا تربیت کردن کاری شبیه به محال است ولی این محال، در عصر امام صادق(ع) تحقق پیدا کرد. تربیتهای تخصصی اینها مورد نظر است. وقتی در زمینه تالیفات یاران امام صادق(ع) می نگریم، قریب به ششصد کتاب حدیثی، در زمینه های مختلف کلامی، اصولی و فقهی و تفسیری حتی تجربی، ریاضی و جنبه های مختلف تالیف کردند وبا توجه به رساله های دو صفحه ای و کوتاه و گویای جابربن حیان اگر حساب شود، بیش از هزار کتاب فقط از شاگردان امام صادق(ع) نوشته و باقی مانده است (با توجه به آن پانصد رساله جابربن حیان،) بنابراین در عصر امام صادق(ع) چه منبع بزرگ و کار عظیمی است. این باعث شد که تشیع، در طول تاریخ سربلند و سرافرازتر از بقیه جوامع و فرق اسلامی نشان داده شود، که امروز افتخار ما به این منابع اهل بیت که دسترسی داریم، می باشد. بنابراین منبع دسترسی به این اصول و متون این احادیث، برای اهل فن و استخراج آنها برای عموم بسیار آسان است. یکی از اصول تعلیم و تربیت، تحول درونی است به این معنا که ایجاد تغییر در رفتارهای افراد در گرو بروز تحولی در افکار، احساسات و نیات آنها داشته باشد، این اصل در تعلیم و تربیت اسلامی مورد توجه قرار گرفته است یا نه؟ چگونه و کجا؟ در قرون اخیر برخی از متفکران امثال، جان دیوئی، متفکر آمریکایی خیلی از نظرات را در این زمینه مثل تغییر و دگرگونی مطلوب، ایجاد تحول...) نقد و بررسی کرده است، به این نوع تغییر و تحول عقیده دارند. جالب ترین نکته ای که در متون اسلامی، قرآن و احادیث در 14 قرن پیش وجود دارد، تغییر بنیادی و درونی در افراد تربیت شونده است. (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسهم افلا یبصرون... - الذین یتفکرون فی خلق السموات و الارض، - ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک وقنا عذاب النار... - افی الله شک فاطر السموات و الارض ... در زمینه تزکیه و تعلیم این نکته، نقطه کاملا روشنی است، در همین ارتباط اگر به آیات قرآن که انسان را به تفکر و اندیشیدن در امور خلقت و در مسائل پیرامون او دعوت کرده است، پرداخته شود آیات بسیار فراوانی در زمینه های مختلف می باشد، آیات مطالعه ای در زمینه های آفاقی، یعنی خارج از وجود انسان و انفسی ، در شگفتی های درونی انسان، به قدری جالب است و این جا آیات به قدری توحید و خداشناسی را برای انسانهای حتی ساده و بیسواد و کم اندیشه، مبرهن و آشکار می سازد که جای تعجب است; این زمینه های بسیار خوبی است. تفکر در خلقت و آفرینش و از موضوعاتی چون به قول قرآن; خلقت شتر گرفته تا آسمان پرستاره، از کوچکترین و ریزترین موجودات مانند (اتم و میکروب) مورچه، موریانه، حشرات از زشت ترین پرندگان مثل خفاش و تا زیباترین آنها طاووس و ... این جملاتی است که در خطبه های نهج البلاغه کاملا روشن است و این پیداست که هدف از ذکر آنها، به تفکر واداشتن انسان است و این که می خواهد زیربنای فکر انسان را تغییر دهد و این که امیرالمو منین ودیگر ائمه می فرمایند: "این شگفتی ها در عالم خلقت منحصر به آسمان و زمین نیست و منحصر به وجود شما انسانها و خلقت شما انسانها نیست بلکه در جهان نادیده آن روز و در اعماق اقیانوسها و دریاها هم زیاد است." با یک جمله کوتاه توجه انسان را به این جلب می کند، "یا من فی البحر عجایبه" موجودات عجیب اعماق دریا و فضا که باسیر و مسافرت در زمین یا به وسیله همین دستگاههای فیلمبرداری مشخص شده است خیلی جالب و پرشگفتی است. بینش عظیم قرآنی و الهی سخنان امیرالمو منین(ع) این تحول را عالی تبیین می کند. به عنوان مثال وحشی آدم کش، قاتل حمزه و اجیر هند جگرخواره، کسی که حمزه سیدالشهدا را به خاطر پول می کشد، پیامبر چه تحولی در وجود ایشان ایجاد کرده که در آن روز می گوید: "من آماده ام و تسلیمم هر کسی که بر ضد این آیین کار می کند یا ادعای نبوت به دروغ می کند، برای او پاسخ مساعدی انتخاب بکنم و لذا می گوید من دو کار عجیب کردم; در جایی بدترین کار و در اسلام بهترین کار، در جاهلیت حمزه سیدالشهدا را شهید کردم و در اسلام، مسیلمه کذاب را از پا درآوردم."(4) یا این که عمربن جموع که یکی از فرماندهان اسلام است با این که اعرج در جنگ عاجز و معاف شده بود و در جنگ احد به اصرار خود شرکت می کند و شهید می شود داستانش جالب است که او بت پرست به تمام معنی بود که هر چه مبلغ اسلام، مثل مصعب بن عمیر تبلیغ می کرد در او اثر نداشت. و بت خانه را تمیز می کرد، کرنش و عبادت می کرد و متوجه شد که بت را دزدیدند و یک شمشیر خیلی تیز هم کنارش گذاشتند و عمر وقتی آمد، جای بتش را خالی دید به اطراف نگریست جستجو کرد بت را در مزبله دید و کنار آن یک شمشیر، ناگهان، گویی از یک خواب عمیق بیدار شد و دگرگون گشت یک جمله ای هم گفت و شعری دارد و آن این جمله است و تعبیر بسیار ظریفی است می گوید: "مگر می شود آن موجودی که در مزبله است با یک سگ همنشین و یک شمشیری هم در کنار آن است نمی تواند دفاع کند. آن خدای من و پروردگار من باشد؟"(5) خوب می بینید تحولاتی که انبیا دارند بر اعماق وجود انسان یک تحول و از یک راه نیست، بلکه از راههای مختلف، ولی عمده هدفها این است که دگرگونی مساعدی که افراد می گویند در وجود انسان به وجود بیاورند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت