لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
موضوع تحقیق :
جبرواختیار
مقدمه
یکی از جنجالی ترین موضوعات دینی، موضوع جبر و تفویض است. آیا انسان در کارهای خود کاملاً مجبور است و هر چه از او سر میزند براساس جبر الهی است و خودش هیچ اختیاری ندارد؟ یا برعکس، کاملا آزاد است و همه چیز در اختیار اوست و خداوند هرگز در کار او دخالتی ندارد و از هر گونه اقتداری در محدوده اقبال انسان بیبهره است؟
برخی طرفدار نظریه جبر و برخی طرفداری نظریه دوم هستند که آن را تفویض مینامند. تفویض یعنی واگذاری تام همه کارها به خود انسان و بیرون شدن اختیار از زیر اقتدار الهی.
بنابر اصول موجود در قرآن و فرمایشات معصومین، هر دو نظر، غلط است. در روایات امامان معصوم چنین آمده است:« لاجبر و لا تفویض بل امر بین الامرین.» جبر و تفویض هر دو غلط است و ماجرای اختیار انسان و رابطهاش با اراده و اختیار الهی چیزی بین این دوست. نه خداوند در محدوده کارهای انسان هیچکاره است و نه اعمال آدمی از روی جبر است، چرا که انسان مثل سایر موجودات در گرفتن اصل و محدوده وجود، محتاج خداوند است. یعنی نه فقط در ابتدای خلقت، بلکه هر لحظه در حال گرفتن فیض وجودی است. جهان هستی دائماً در حال وجودگیری است و لحظهای نمیتواند از منبع فیض جدا شود. اگر لحظه ای فیض الهی قطع شود، همه موجودات نابود خواهند شد.
پس خداوند لحظه به لحظه به انسانها هستی میبخشد و انسان در هر لحظه، خودش، صفاتش، افعالش و همه مظاهر وجودیش تجلیات فیض خدایند و اراده اش، اختیارش، فکرش و دست و پایش، و. . . در حال فیض گیری از خداست و از خودش هیچ ندارد.
بنابراین هر کاری از انسان سر می زند کار خود اوست و هیچ جبری در کار نیست ولی تفویض هم نیست که انسان سرِپای خود باشد. بلکه همان طور که گفته شد اعمالش به خداوند هم مرتبط است. افعال آدمی جدا از خداوند و بیرون از اقتدار وی نیست بلکه در ارتباط مستقیم و مداوم با پروردگار است، و این است معنی جبر و تفویض. (علامه طباطبائی ، طلب و اراده، المیزان ج 3، ص 266)
طرح مسئله
درمیان بحثهای کلامی ازهمه قدیمی تر بحث جبرواختیار است.مساله جبرواختیار دردرجه اول یک مساله انسانی است ودر درجه دوم یک مساله الهی ویا طبیعی.
از آنجا که موضوع بحث، انسان است که آیا مختار است یا مجبور؟واز طرف دیگرمساله
که خدا یا طبیعت است که آیا اراده ومشیت وقضاوقدر الهی ویا عوامل جبری ونظام علت ومعلول طبیعت انسان را آزاد گذاشته یا مجبور کرده است؟
در اینجا بحث جبر واختیار خود به خود بحث عدل را به میان می کشد.زیرا رابطه مستقیمی میان اختیار وعدل از یک طرف وجبر ونفی عدل از طرف دیگر وجود دارد. یعنی تنها در صورت اختیار است که تکلیف وپاداش وکیفر عادلانه مفهوم ومعنی پیدا می کند.اگر انسان آزادی واختیار نداشته باشد ودر مقابل اراده ی الهی ویا عوامل طبیعی دست بسته ومجبور باشد ،دیگرتکلیف وپاداش وکیفر مفهوم خودرا از دست می دهد.(شهید مطهری،عدل الهی ،انتشارات صدرا،ص18)
ما دراین تحقیق برآن شدیم تا به بیان تعاریف مختلف از معنی ومفهوم جبر واختیارپرداخته ودر ادامه نظر اسلام درباره جبر واختیار واین که کارهای انسان مانند همه موجودات دیگرجهان به علت بستگی دارد وبااجزای موجودات دیگرارتباط وجودی دارداجزای دیگر هم در کار انسان تاثیر دارند را بررسی نماییم..
سپس به بیان دیدگاه متکلمان پیرامون جبر واختیار پرداخته که شامل دیدگاه اشاعره ،معتزله ودیدگاه امامیه وشرح هرکدام از دیدگاه های فوق می باشد.آزادی واراده ی انسان آزادی انتخاب ازعناوین دیگری است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است وبا توجه به این که انسان در میان تمام موجودات دارای نعمت خدادادی عقل است واز طریق آن از درون هدایت می شود وسپس انسان حق انتخاب وتصمیم گیری وآزادی اراده دارد ومسئولیت تمام اعمالی را که انجام می دهد با خود اوست.سپس انسان وتکلیف واستعداد تکلیف پذیری اووپیروی از قوانین جبری طبیعی توسط انسان مطالبی عنوان شده است.هم چنین شرایط تکلیف که شامل بلوغ ،عقل، اطلاع وآگاهی وقدرت وتوانایی وتفاوت اکراه واجبار به شرح مطالبی پرداخته شده است.هم چنین محدودیتهای انسان از جمله وراثت، محیط طبیعی وجغرافیایی ،محیط اجتماعی ،تاریخ وعوامل زمانی از اموری است که بر انسان تحمیل می شود.هم چنین قضا وقدر الهی مورد بررسی قرار گرفته است.ودر پایان به اختیار بزرگترین امتیاز انسان پرداخته شده است.
تعریف جبر واختیار
1- ساده ترین و در عین حال ساده انگارانه ترین تعبیری که می توان از کلمه جبر داشت ترتب علت و معلول یا به عبارت دیگر رابطه علیت است . مطابق این تعبیر هر چیزی که رابطه علت ومعلولی بر آن صدق کند یا به عبارت دقیق تر نیازمند علتی باشد مجبوراست. با این تعبیر و توجه به لزوم اینکه مفاهیم جبر و اختیار الزاما باید متناقض باشد می توان نتیجه گرفت .اختیار در عدم صدق علیت است .این تعبیر از مفاهیم جبر و اختیار در طول تاریخ بیشتر منتهی به گرایشات جبری شده است . دلیل این امر آن است که قانون علیت چه قانونی طبیعی و عینی باشد (مطابق گرایشات متافیزیکی) و چه امری فقط ذهنی وسابژکتیو (مطابق نظر منتقدان متافیزیک) هیچ کدام از اندیشه ها و تجارب ما دال بر عدم صدق آن نیست . پس چنین نتیجه می شود که اختیار که عدم صدق علیت است یا کلا وجود ندارد و یا هیچگاه تجربه نشده است . البته کسانی هم هستند و بوده اند که با همین تعبیر از جبر و اختیار سعی در اثبات مختار بودن انسان کرده اند . نمونه امروزی اینگونه افراد کسانی هستند که با کمک گرفتن از اصل عدم قطعییت هایزنبرگ در فیزیک تلاش می کنند که به نوعی وجود اختیار در انسان را توجیه نماید . مطابق این اصل فیزیک جدید نمی توان همزمان سرعت و مکان یک ذره فیزیکی را با دقت دلخواه تعیین نمود . تلاش این افراد بر این است که این پدیده فیزیکی را عدم صدق علیت معرفی نمایند و از این راه اختیار را نیز که یکی از موارد نادرستی علییت است (البته با این تعبیر) مجاز و معتبر بدانند . مشابه
اراده آزاد و جبر و اختیار