هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن

اختصاصی از هایدی مقاله در مورد جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن


مقاله در مورد جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات119

 

 

مقدمه
امروزه مسائل مربوط به جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن، چنان رابطة تنگانگی با خود و با عوامل غیرجمعیتی پیدا کرده است که جایی را برای اثبات حقانیت خود مبنی بر ضرورت توجه به ضرورت توجه به مسائل جمعیتی در ارتباط با دیگر عوامل از قبیل منابع طبیعی، زیست‌محیطی، غذایی ، مسائل سیاسی و امنیتی و ... باقی نگذاشته است. در حقیقت محدودیتهای موجود در سطح کرة زمین آن هم در ابعادی وسیع و در طیفی گسترده که کانون توجه اغلب دانشمندان و صاحبنظران است، اگر نگوییم همة آنها مستقیماً تحت تأثیر جمعیت و تحولات آن پا گرفته، حداقل می‌توان مدعی شد که به طور غیرمستقیم تحمیل شده از سوی جمعیت و ابعاد مختلف آن بوده است. افزایش روزافزون جمعیت جهان و رشد شتابان آن بعد از انقلاب صنعتی در کشورهای توسعه یافته و متعاقب آن رشد بی‌رویه و انفجاری جمعیت در کشورهای در حال توسعه بعد از جنگ جهانی دوم (دهه 1950) به سب کنترل مرگ و میر، در نتیجة تحولات عظیم در ارتباطات جهانی، پیشرفتهای سریع تکنولوژی بویژه در زمینة داروهای جدید و گسترش سیاستهای جدید سرازیر شدن کالاهای مختلف ساخته شده صنعتی، گسترش مؤسسات آموزشی و بهداشتی و ارتقای سطح آگاهی، آموزش و پیشگیری در بین کشورهای مختلف و ... مشخص شدن رابطة نزدیک، پیچیده و مستقیم یافت و ساخت جمعیت کشورها با تمام شرایط زندگی انسانی و درجه توسعه اقتصادی و اجتماعی آنها، تلاش همه جانبة محافل علمی و اجرایی را جهت شناخت هر چه دقیقتر جمعیت و ویژگیهای آن در رابطه با بستر جغرافیایی خود ایجاب کرده است. بدیهی است این امر خود موجب توسعة علوم وابسته به جمعیت بویژه گسترش شاخه علمی جغرافیای جمعیت که یکی از جدیدترین ، هیجان‌انگیزترین و بحث‌انگیزترین شاخه‌های جغرافیا می‌باشد، گردیده است. دانشی نو که ریشه در اندیشه‌های کهن و نحله‌های فکری ـ فلسفی مختلف دارد. البته لازم به یادآوری است که در کنار این تلاشها نباید پیدایش و توسعة دانش انفورماتیک ، تحولات شگرف علمی و تکنولوژی در زمینه‌های مختلف و بدنبال آن گسترش فعالیت انسانها و گشوده شدن چشم‌اندازهای وسیع و جدید جغرافیایی را در چگونگی گسترش دامنه مباحث و قلمرو مطالعاتی آن نادیده انگاشت، چرا که دانش انفورماتیک به همراه شاخه‌های علمی دیگر امکانات وسیع کارآمدی را در اختیار جغرافیدانان و سایر دانشمندان قرارداد و امکان آن را فراهم ساخت که دانشمندان و صاحبنظران جمعیتی بتوانند همزمان با تحلیل عوامل مؤثر و مختلف بر چگونگی تحولات یک پدیده، معین بدور از اشتباهات و خطاهای ناشی از نگرش تک بعدی امکان تحلیل ترکیبی عوامل جمعیتی و غیرجمعیتی را داشته باشند. به عبارت دیگر نگرش سیستمی در تحلیل پدیده‌های جمعیتی جایگزین روشهای مبتنی بر تجربه‌گرایی محض و تک‌بعدی گردید. تحت تأثیر این تحولات جغرافیای جمعیت از حالت توصیفی محض خارج و به عنوان علمی که علاوه بر تأکید بر تباینات مکانی، جنبه‌های فضایی را در رابطه با طبیعت به هم پیوسته مکانها مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد، مطرح شده تا از این طریق بتواند نسبت به کشف و تشریح اصول روابط بین پدیده‌های جمعیتی و غیرجمعیتی نایل آید.
با چنین نگرشی است که محققان جغرافیا تحت تأثیر نظامهای فلسفی، اقتصادی و اجتماعی گوناگون برداشتهای متفاوتی از جغرافیای جمعیت داشته‌اند. مسأله‌ای که موجب شده است جغرافیدانان گسترة نسبتاً وسیعی را دربارة قلمرو مطالعات جغرافیای جمعیت انتخاب کنند. امری که به دلیل پویایی این شاخة علمی، عدم وجود تعریف، قلمرو روشن و مشخص، فزونی تحقیق و بررسی در مورد جمعیت به دلیل مشخص شدن ارتباط پیچیده بافت و ساخت جمعیت با تمام شرایط زندگی انسانی، بهبود روشهای تحقیق و گسترش آمار ، رشد فزاینده جمعیت و بالاخره پذیرش انسان به عنوان محور مطالعات جغرافیایی، اجتناب‌ناپذیر می‌نمود. بنابراین می‌توان گفت هدف نهایی از مطالعات جمعیتی کمک به بهبود شرایط زیست‌انسانی از طریق مشخص کردن دو ضرورت است: نخست ایجاد اعتقاد عمیق نسبت به شناخت همه جانبه جمعیتها و تحولات آنها بویژه در بستر زمانی و مکانی و دیگری توجه به این امر که دو مقولة مطلوبیت ساختار جمعیت و توسعه، دو موضوع تفکیک‌ناپذیر از هم هستند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن

دانلود مقاله جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

امروزه مسائل مربوط به جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن، چنان رابطة تنگانگی با خود و با عوامل غیرجمعیتی پیدا کرده است که جایی را برای اثبات حقانیت خود مبنی بر ضرورت توجه به ضرورت توجه به مسائل جمعیتی در ارتباط با دیگر عوامل از قبیل منابع طبیعی، زیست‌محیطی، غذایی ، مسائل سیاسی و امنیتی و ... باقی نگذاشته است. در حقیقت محدودیتهای موجود در سطح کرة زمین آن هم در ابعادی وسیع و در طیفی گسترده که کانون توجه اغلب دانشمندان و صاحبنظران است، اگر نگوییم همة آنها مستقیماً تحت تأثیر جمعیت و تحولات آن پا گرفته، حداقل می‌توان مدعی شد که به طور غیرمستقیم تحمیل شده از سوی جمعیت و ابعاد مختلف آن بوده است. افزایش روزافزون جمعیت جهان و رشد شتابان آن بعد از انقلاب صنعتی در کشورهای توسعه یافته و متعاقب آن رشد بی‌رویه و انفجاری جمعیت در کشورهای در حال توسعه بعد از جنگ جهانی دوم (دهه 1950) به سب کنترل مرگ و میر، در نتیجة تحولات عظیم در ارتباطات جهانی، پیشرفتهای سریع تکنولوژی بویژه در زمینة داروهای جدید و گسترش سیاستهای جدید سرازیر شدن کالاهای مختلف ساخته شده صنعتی، گسترش مؤسسات آموزشی و بهداشتی و ارتقای سطح آگاهی، آموزش و پیشگیری در بین کشورهای مختلف و ... مشخص شدن رابطة نزدیک، پیچیده و مستقیم یافت و ساخت جمعیت کشورها با تمام شرایط زندگی انسانی و درجه توسعه اقتصادی و اجتماعی آنها، تلاش همه جانبة محافل علمی و اجرایی را جهت شناخت هر چه دقیقتر جمعیت و ویژگیهای آن در رابطه با بستر جغرافیایی خود ایجاب کرده است. بدیهی است این امر خود موجب توسعة علوم وابسته به جمعیت بویژه گسترش شاخه علمی جغرافیای جمعیت که یکی از جدیدترین ، هیجان‌انگیزترین و بحث‌انگیزترین شاخه‌های جغرافیا می‌باشد، گردیده است. دانشی نو که ریشه در اندیشه‌های کهن و نحله‌های فکری ـ فلسفی مختلف دارد. البته لازم به یادآوری است که در کنار این تلاشها نباید پیدایش و توسعة دانش انفورماتیک ، تحولات شگرف علمی و تکنولوژی در زمینه‌های مختلف و بدنبال آن گسترش فعالیت انسانها و گشوده شدن چشم‌اندازهای وسیع و جدید جغرافیایی را در چگونگی گسترش دامنه مباحث و قلمرو مطالعاتی آن نادیده انگاشت، چرا که دانش انفورماتیک به همراه شاخه‌های علمی دیگر امکانات وسیع کارآمدی را در اختیار جغرافیدانان و سایر دانشمندان قرارداد و امکان آن را فراهم ساخت که دانشمندان و صاحبنظران جمعیتی بتوانند همزمان با تحلیل عوامل مؤثر و مختلف بر چگونگی تحولات یک پدیده، معین بدور از اشتباهات و خطاهای ناشی از نگرش تک بعدی امکان تحلیل ترکیبی عوامل جمعیتی و غیرجمعیتی را داشته باشند. به عبارت دیگر نگرش سیستمی در تحلیل پدیده‌های جمعیتی جایگزین روشهای مبتنی بر تجربه‌گرایی محض و تک‌بعدی گردید. تحت تأثیر این تحولات جغرافیای جمعیت از حالت توصیفی محض خارج و به عنوان علمی که علاوه بر تأکید بر تباینات مکانی، جنبه‌های فضایی را در رابطه با طبیعت به هم پیوسته مکانها مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد، مطرح شده تا از این طریق بتواند نسبت به کشف و تشریح اصول روابط بین پدیده‌های جمعیتی و غیرجمعیتی نایل آید.
با چنین نگرشی است که محققان جغرافیا تحت تأثیر نظامهای فلسفی، اقتصادی و اجتماعی گوناگون برداشتهای متفاوتی از جغرافیای جمعیت داشته‌اند. مسأله‌ای که موجب شده است جغرافیدانان گسترة نسبتاً وسیعی را دربارة قلمرو مطالعات جغرافیای جمعیت انتخاب کنند. امری که به دلیل پویایی این شاخة علمی، عدم وجود تعریف، قلمرو روشن و مشخص، فزونی تحقیق و بررسی در مورد جمعیت به دلیل مشخص شدن ارتباط پیچیده بافت و ساخت جمعیت با تمام شرایط زندگی انسانی، بهبود روشهای تحقیق و گسترش آمار ، رشد فزاینده جمعیت و بالاخره پذیرش انسان به عنوان محور مطالعات جغرافیایی، اجتناب‌ناپذیر می‌نمود. بنابراین می‌توان گفت هدف نهایی از مطالعات جمعیتی کمک به بهبود شرایط زیست‌انسانی از طریق مشخص کردن دو ضرورت است: نخست ایجاد اعتقاد عمیق نسبت به شناخت همه جانبه جمعیتها و تحولات آنها بویژه در بستر زمانی و مکانی و دیگری توجه به این امر که دو مقولة مطلوبیت ساختار جمعیت و توسعه، دو موضوع تفکیک‌ناپذیر از هم هستند. مطلوبیت بخشیدن به جمعیت به منظور محدود نمودن فعالیت نامتعادل انسانی و تحدید حدود و تعداد آن در چارچوب ظرفیت قابل تحمل سرزمینها و قلمروهای مختلف جغرافیایی به قصد فراهم آوردن زندگی سالم، طولانی، پربار برای همه مردم و برای نسلها با کمترین خطرات زیست‌محیطی.
با عنایت به مطالب بالا، مشخص می‌گردد که جمعیت ایران و چگونگی ، تراکم و تحولات آن عمدتاً به لحاظ جغرافیایی ، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این در حالی است که تحولات جمعیت در کشور بویژه در دهه‌های اخیر، بحثهای جمعیتی و مقوله‌های وابسته به آن را دامن زده است. افزایش بی‌رویة جمعیت ایران در دهه 60 و کاهش غیرمنتظره آن در دهه 70 و نمود بخشی از معضلات و مشکلات آن در حال حاضر به صورت آشکار و بخشی دیگر به صورت نهفته، آن هم در عرصه‌های گوناگون، ضرورت پرداختن به مسائل جمعیتی را بیش از پیش سبب شده است.
اینک به نظر می‌رسد اهمیت یافته‌های جمعیتی به عنوان عنصری تعیین‌کننده در فرایند برنامه‌سازی و برنامه‌ریزی بر کسی پوشیده نباشد. از این رو ، علاوه بر جنبه‌های آموزشی آن برای دانشجویان با هدف استفاده توسط کسانی تهیه شده که در فرایند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بر روند توسعه و شرایط زیست انسانی کشور دخالت دارند. بدیهی است با توجه به ابعاد وسیع مسأله و طیف گسترده موضوع جرافیای جمعیت که در بالا به آن اشاره شد، محتویات جزوه حاضر تنها بخشی از موارد مذکور را دربرمی‌گیرد و بیشتر در پی ارائه و ارتقای سطح آگاهی و ایجاد اعتقاد نسبت به شناخت ساخت و بافت و پویایی جمعیت و اثرات آن روی برخی عوامل غیرجمعیتی می‌باشد. از این رو کتاب شامل مباحثی چون مفهوم و قلمرو جغرافیای جمعیت، توزیع و پراکندگی، باروری و مرگ ومیر، رشد، مهاجرتها ، سیاستها و برنامه‌ریزیها و خط‌مشی‌هایی است که از طریق آن اثرات جمعیت و تحولات آن روی زمین و نواحی مختلف در بستر زمانی قابل بررسی و مشاهده است.
شایان ذکراست به دلیل رعایت جنبه‌های آموزشی، در اغلب موارد با این که کتاب دارای آمارهای توصیفی است ولی سعی بر این بوده است که خواننده را بیشتر به تفکّر و تعمق وادارد تا پذیرش آنها در چارچوب واقعیتهای از پیش ساخته شده، از این رو اثر حاضر می‌تواند علاوه بر دانشجویان رشته جغرافیا، مورد استفاده رشته‌های دیگر از قبیل جامعه‌شناسی، برنامه‌ریزی شهری، روستایی و ... قرار گیرد. همچنین به علت ماهیّت موضوع و علاقه عمومی نسبت به آشنایی با کم و کیف جمعیت و چگونگی تحولات و اثرات آن روی زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، شغلی، و ... مطالعه آن برای افراد عادی خالی از فایده نخودهد بود.
در تدوین کتاب گرچه سعی مؤلف بر آن بوده است که از آخرین منابع آماری و علمی استفاده نماید ولی مسلماً کتاب دارای نقایص و نارساییهایی خواهد بود. یادآوری کاستیها و ارائه نظریات اصلاحی و پیشنهادهای سازنده آن به وسیله صاحبنظران و علاقمندان، مؤلف را نسبت به اصلاح آن و کاملتر کردن آن تواناتر خواهد ساخت.
در خاتمه وظیفه خود می‌دانم از زحمات ارزنده آقای محمود ضیایی، خانم ژیلا کلالی مقدم دانشجویان گروه جغرافیا بخاطر کمک در جمع‌آوری برخی آمارهای سال 1365 و 1375 ، قدردانی نمایم.

فصــل اول
جغرافیای جمعیت و روشهای مطالعه آن

 

ا. پیدایش ، تحول و تکامل جغرافیای جمعیت
مطالعه جمعیت و مسایل مربوط به آن به لحاظ گستردگی موضوع و طیف وسیع تغییرات آن در بین دانشمندان مختلف با زمینه‌های علمی متفاوت، که موضوع بررسیهای جغرافیای جمعیت است، نه تنها آن را در تلاقی با سایر شاخه‌های جغرافیا قرار داده بلکه منجر به پیدایش دیدگاههای مختلف در بین جغرافیدانان گردیده است که خود موجب مباحثه و منازعه بین جغرافیدانان و رشته‌های علمی مجاور مثل جمعیت‌شناسی شده است، امری که همواره در محافل علمی دنیا مطرح بوده و از محتوای کتابها و مقالات مربوط به جغرافیای جمعیت یا جمعیت‌شناسی جغرافیایی کاملاً مشهود و قابل لمس است. حال سوأل این است که جغرافیای جمعیت با این مفاهیم وسیع و گستردگی موضوع ، به چه نحوی و با توسل به چه روشی می‌تواند زمینه و قلمرو مطالعاتی خود را در میان رشته‌های علمی مجاور به ویژه جامعه‌شناسی و جمعیت‌شناسی برگزیند؟ پاسخ به این سؤال با توجه به ماهیت جغرافیای جمعیت‌ ، چندان ساده نیست، زیرا اصولاً در اغلب شاخه‌های مختلف جغرافیا مثل جغرافیای شهری، روستایی، اقتصادی و ... مضاف‌الیه توضیح‌دهنده مضاف است و به نحوی از انحاء آن را مشروط و مقید می‌کند، بدین نحو کلمة روستایی در جغرافیای روستایی، قلمرو مطالعاتی آن را به طور نسبتاً واضح مشخص کرده و مباحث اصلی آن را با تمرکز روی مسایل روستایی به عنوان عنصر اصلی یک تحلیل سیستماتیک تعیین می‌کند؛ ولی در جغرافیای جمعیت‌، کلمه «جمعیت‌» به لحاظ محتوا و طیف معنایی گسترده نه تنها نتوانسته است به قلمرو و مطالعات جغرافیایی جمعیت‌ قطعیت ببخشد، بلکه آن را با توجه به تعاریف معمولی جغرافیا، به طرف یک کلیّت کشانده است. کلیّتی که موجب پیدایش نظریات افراطی در مورد جغرافیای جمعیت‌ گردیده است. افزون بر این جغرافیای جمعیت‌ نه تنها یک رشته علمی پویاست، بلکه با گسترش فعالیت انسانها و دستیابی به تکنیکهای جدید و بازشدن چشم‌اندازهای تازه جغرافیایی، دامنه مباحث و قلمرو مطالعاتی آن همانند سایر رشته‌های علوم انسانی گسترش می‌یابد؛ بخصوص وقتی جغرافیای جمعیت‌، به عنوان علمی که علاوه بر تأکید بر تباینات مکانی، جنبه‌های فضیی جمعیت‌ را در رابطه با طبیعت به هم پیوستة مکانها مورد بررسی قرار داده و در پی کشف و تشریح اصولی روابط بین پدیده‌های جمعیتی و غیر جمعیتی برمی‌آید، بر پیچیدگی آن می‌افزاید. علاوه بر این زمینه‌های فکری و فلسفی جغرافیدانان تحت تأثیر نظامهای مختلف اقتصادی و اجتماعی در برداشت از جغرافیای جمعیت‌ و تعبیر و تفسیر آن به صور گوناگون، پیچیدگی آن را مضاعف می‌کند. بنابراین اگر عنوان شود که تا به حال از جغرافیای جمعیت هیچ تعریف قانع‌کننده‌ای ارائه نشده است امر غیرعادی نخواهد بود. علی‌رغم این که روی تعریف و محتوای جغرافیا، با وجود اختلافات دائمی جغرافیدانان، توافق عمومی جهت پذیرش این که «جغرافیا یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی است که حق تقدم را به جنبه‌های فضایی پدیده‌ها می‌دهد» حاصل شده است.
تا حدود سال 1950 علی‌رغم توجه زیاد به مطالعات جمعیتی، بیشتر از دیدگاه جمعیت‌شناسی و نه جغرافیای جمعیت‌ بدان پرداخته می‌شد و از مطالعه جغرافیای جمعیت‌ به صورت امروزی آن خبری نبود. تا این که در سال 1951 «پیر ژرژ» با انتشار کتاب «مقدمه‌ای بر مطالعه جغرافیای جمعیت‌ دنیا» و متعاقب آن «تراورثا» با انتشار مقاله‌ای با عنوان «بحثی در جغرافیای جمعیت‌» در نشریه انجمن جغرافیدانان آمریکا باب مباحثه و مطالعه جغرافیای جمعیت‌ را با مفهومی تازه گشودند. شاید برای اولین بار در دنیای انگلیسی زبان «تراورثا» با مطرح کردن جمعیت‌ به عنوان نقطة عطفی که دیگر عناصر و پدیده‌های جغرافیایی از طریق آن قابل بررسی و مطالعه می‌باشد، جغرافیای جمعیت‌ را به عنوان رشته‌ای از شاخه‌های جغرافیای انسانی مطرح و موضوعات آن را تقریباً مشخص و چهارچوبی اولیه برای مطالعات جغرافیای جمعیت‌ ارائه کرد. در همان زمان تحت تأثیر «پیر ژرژ» در دنیای فرانسوی زبان بیشتر جغرافیدانان نظریه نسبتاً وسیعی را در باره قلمرو مطالعات جغرافیای جمعیت‌ برگزیدند. امری که به دلیل نوپا بودن رشتة علمی، عدم وجود تعریف صریح و روشن از آن، مشخص نبودن قلمرو مطالعاتی، اثر زمینه‌های فکری و فلسفی دانشمندان در تعبیر و تفسیر از جغرافیای جمعیت‌، فزونی تحقیق و بررسی در مورد جمعیت‌ به لحاظ گسترش آمار و ارقام و در پی آن مشخص شدن ارتباط مستقیم و پیچیده بافت و ساخت جمعیت با تمام شرایط زندگی انسانی و همزمان بودن آن با رشد فزاینده جمعیت و به ویژه بعد از دهه 1960 ، و بالاخره پذیرش انسان به عنوان محور مطالعات جغرافیایی ؛ اجتناب‌ناپذیر می‌نمود به طوری که «پیر ژرژ» (1951) عنوان می‌کند، مطالعه جمعیت مربوط به توزیع فضایی گروههای انسانی تحت تأثیر نظامهای مختلف اقتصادی و اجتماعی، آهنگ مهاجرتها، جنبه‌های دموگرافیکی، کلیت‌های سیاسی و روابط موجود بین گروههای انسانی می‌گردد. بعدها برای تحدید حدود مشخص آن یادآور می‌شود که مطالعات جغرافیای انسانی باید در 5 رشتة اصلی تعقیب گردد که یکی از آنها جغرافیای جمعیت‌ است. این دیدگاه از جغرافیای جمعیت‌ در نظر «تروارثا» که برنامه کار منظم‌تری را ارائه می‌کند به صورت افراطی ظاهر می‌گردد. از نظر وی تعداد، تراکم و ویژگیهای جمعیت، پایة اساسی جغرافیا را تشکیل می‌دهد و نیز باید جنبه‌های مردم‌شناسی فیزیکی، فرهنگی، بهداشتی، مرحلة تحولات جمعیتی و به ویژه جغرافیای تاریخی جمعیت را به عوامل فوق‌الذکر اضافه نمود که به تعبیر «نوون» جغرافیدان فرانسوی،اصول یاد شده بسیار متعدد و برنامه‌کار، بسیار جاه‌طلبانه است. البته مسأله به این جا ختم نمی‌شود، بلکه نظریات افراطی‌تری نیز مطرح می‌شود. «هوسون» (1960) توزیع جمعیت را به عنوان سنگ زیرین جغرافیا در نظر می‌گیرد و بدین ترتیب عملاً جغرافیای جمعیت‌ را نه تنها با جغرافیای انسانی، که با کلیّت جغرافیا همانند می‌انگارد. این تعبیر از جغرافیای جمعیت‌ عملاً در نظر «ویلسون» (1968) که از جغرافیدانان معتقد به محدود کردن قلمرو جغرافیای جمعیت است، به کاری مدافکن تعبیر و تفسیر می‌گردد. برای «پیرگورو» (1972) که از زمره جغرافیدانانی است که نظریات جالبی در جغرافیای انسانی و مسائل مورد بحث آن دارد، تراکم جمعیت و عوامل مترتب بر آن یک محور اساسی در جغرافیای انسانی است و بقیة مسایل جمعیتی را در رابطه با تراکم جمعیت‌ از قبیل چگونگی توزیع، گذشته جمعیت‌، جمعیت‌ شهری و روستایی، فرم و اشکال تراکم و تمرکز جمعیت، مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهد. بعکس «گورو» جغرافیدان دیگر فرانسوی به نام «پی‌یه» (1972) معتقد است که بسیاری از موضوعات مورد بررسی جغرافیای انسانی ، می‌تواند در محدوده بررسی جمعیت قرار گیرد. افراطی‌تر از آن «برک» (1981) چنین اظهار می‌دارد: «به وسیله جغرافیای جمعیت‌ می‌توان تمامی روحیات اجتماعی را بررسی کرد به شرطی که آنها قابل شمارش، محدود و مشخص (قابل تحدید محل) باشند. به عبارت دیگر جغرافیای جمعیت‌ تمام جغرافیای انسانی را دربرمی‌گیرد.
از جغرافیدانان ایرانی که آثار منتشر شده‌ای در این زمینه دارند می‌توان دکتر یدالله فرید، مسعود مهدوی و ... را نام برد. با این که دکتر فرید بیشتر تحت تأثیر مکتب جغرافیای فرانسه و به ویژه «پیر ژرژ» می‌باشد، اما توجهی خاص نسبت به مسایل جمعیتی و روابط متقابل بین پدیده‌های جمعیتی و یر جمعیتی با تأکید بر الگوی توزیع فضایی آنها، از خود نشان داده است. این امر دیدگاه وی را به دیدگاههای جغرافیدانان اروپایی غیرفرانسوی نزدیک کرده است.
بدینسان از لابه‌لای عقاید و نظریات دانشمندان مختلف، مشخص می‌گردد که گستره و قلمرو جغرافیای جمعیت‌ بسیار وسیع است. این گسترش موضوع، بعضی از دانشمندان را واداشته است تا دامنة پژوهش را محدود سازند. از این میان «ویلبر زیلنسکی» نه به دلایل نظری، بلکه به دلایل علمی معتقد است که باید تنها خصایصی را که موضوع گردآوری اطلاعات در پیشرفته‌ترین کشورهاست مورد توجه قرار داد که عبارتند از :
1. خصوصیات زیستی : جنس ، سن ، امراض ، علل مرگ و میر و احتمالاً نژاد؛
2. خصوصیات اجتماعی: ترکیب خانواده، وضع ازدواج ، محل سکونت، آموزش، فعالیت، مذهب، قوم، ملیت ...؛
3. خصوصیات دینامیکی: باروری، مرگ و یر ، رشد، مهاجرت.
نظریة «زیلنسکی» مورد تأیید بسیاری از جغرافیدانان به ویژه «کلارک» (1972) قرار گرفته که این امر، از مباحث اصلی کتاب وی شامل : الگوهای توزیع و تراکم جمعیت، الگوهای ترکیب جمعیت، جمعیت‌های شهری و روستایی، باروری، مرگ و میر، مهاجرتها، رشد جمعیت‌، جمعیت‌ و منابع و ... می‌باشد. «جونز» (1981) و «وودز» (1982) در جغرافیدان انگلیسی، به طور آشکار سعی در محدود کردن قلمرو جغرافیای جمعیت‌ به یک هسته مرکزی یعنی ساخت و دینامیک جمعیت، مهاجرت و ویژگیهای جمعیتی دارند.
در دهه‌های اخیر برخورد سیستمی با مسائل جمعیتی مورد توجه جغرافیدانان دنیا قرار گرفته است که ریشه در برگشت مطالعات علوم اجتماعی از تجربه‌گرایی (Empirisme) به کار سیستماتیک از سال 1940 به بعد در امریکا و به ویژه بررسیهای جمعیتی دهة 1960 «وات» (1960) دارد. نگرش سیستمی نمایانگر روابط متقابل عناصر تشکیل‌دهنده درون و برون سیستم بوده و ناظر بر تغییرات کیفی و کمی سیستمها تحت تأثیر دگرگونی عناصر تشکیل‌دهنده درون و برون سیستم بوده و ناظر بر تغییرات کیفی و کمی سیستمها تحت تأثیر دگرگونی عناصر تشکیل دهنده آنها می‌باشد. بدین صورت هر کدام از پدیده‌های مورد مطالعه جغرافیای جمعیت‌ در عین حالی که در درون خود دارای سیستمی مشخص می‌باشد با دیگر پدیده‌های غیر جمعیتی ، چون پدیده‌های طبیعی، اقتصادی، سیاسی و ... که خود از سیستمهای دیگری تبعیت می‌کند، پیوند خورده و تحلیلهای جمعیتی عمق و اصالت بیشتری پیدا می‌کنند. از طرفداران این گروه می‌توان به نظریات «و. زیلنسکی» ، «جان آی کلارک، 1972» «چارلز گیبسون 1980»، «جیمز نیومن» و «گوردون متزک» اشاره کرد. بر این اساس مسائل مورد بحث در جغرافیای جمعیت‌ علی‌رغم گسترش ابعاد آن متمرکز در بررسی جمعیت مکانها در ارتباط با منابع طبیعی، اکولوژی جمعیتی ، جمعیت‌ و کیفیت محیط طبیعی، رفاه اجتماعی، برنامه‌ریزی جمعیتی و سازمان‌دهی آینده، تحلیل سیاستهای جمعیتی در نواحی مختلف جغرافیایی و بالاخره تحلیل روابط متقابل آنها نه به صورت خطی بلکه به صورت زنجیره‌ای می‌گردد.
«استفان وایت» (1982) استاد دانشگاه ایالتی کانزاس، در معرفی و نقد کتاب «جمعیت» تألیف «متزک» و «نیومن» چنین می‌نویسد : هدف و مقصود نهایی این کتاب، نتیجه‌گیری از روابط متقابل واقعیات، تئوریها، مسائل و مشکلات و خط مشی‌هایی است که از طریق آن ما می‌توانیم اثرات جمعیت را در سطح کره زمین بهتر درک کنیم ـ کتاب شامل مباحثی از قبیل مفهوم جغرافیای جمعیت‌ ، منابع، توزیع، رشد، باروری، مرگ و میر، مهاجرت، منابع طبیعی، سیاست، برنامه‌ریزی و خط‌مشی و ... می‌باشد. با این که کتاب به حدّ کافی دارای آمارهای توصیفی است اما روشن است که مؤلفان سعی در این دارند که خواننده را بیشتر به تفکر وادارند تا حفظ واقعیات، ... کوتاه سخن این که دانشجویان به تفکر عمیق در مورد پدیده‌ها تشویق و ترغیب شوند تا این که آنها را به صورت یک ایده مشخص شده از قبل بپذیرند.
بدین صورت با بررسی عقاید جغرافیدانان از سال 1950 به بعد در مورد مفاهیم و قلمرو جغرافیای جمعیت‌ به نظریات و دیدگاههای متضاد برمی‌خوریم، به طوری که عده‌ای جغرافیای جمعیت‌ را جزء یکی از رشته‌های جغرافیای انسانی تلقی کرده و گروهی دیگر عملاً آن را نه تنه با جغرافیای انسانی، که با کلیّت جغرافیا همانند می‌انگارند، دسته سوم در حد واسط این دو تلقی قرار می‌گیرند. به طور مسلم این برداشتهای مفهومی از جغرافیای جمعیت‌، گسترده شدن هر چه بیشتر قلمرو آن را ایجاب کرده است. اصولاً وسعت و گوناگونی موضوع مطالعه, اندیشه دائمی نسبت به اصلاح تئوریکی، اختلاف و منازعه بین محققان، از خصوصیات یک قلمرو علمی در حال تحول است. البته وجود این اختلافات هرگز مانع از این نخواهد شد که نتوان شمایی از یک قلمرو نسبی یا به عبارت دیگر در حال تحوّل را در ذهن داشت؛ وانگهی این اختلاف و تضاد تئوریکی بین دانشمندان مختلف دربرداشت از جغرافیای جمعیت‌ و قلمرو آن در عمل نیز مشاهده می‌گردد! در این مورد «دانیل نوون» (1984) جغرافیدان فرانسوی کار ارزنده‌ای انجام داده است و آن بررسی موضوعات عمده و اساسی کتابهای جغرافیای جمعیت‌ (به استثنای موارد متدلوژیکی و موضوعات جنبی) که از سال 1965 به بعد منتشر شده، می‌باشد. بدین صورت 19 کتاب به زبانهای گوناگون از نقاط مختلف دنیا را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است که درنتایج آن معلوم می‌گردد اختلافات زیادی در مورد زمینه و قلمرو مطالعات جغرافیای جمعیت در بین دانشمندان مختلف وجود دارد که این تفاوتها بر اساس دیدگاهها، ملیّت و تاریخ انتشار اثر به شرح ذیل به ضابطه درمی‌آیند:
میانگین موضوع مورد بررسی برای هر مؤلف 8/8، با دامنه تغییر زیاد بین 5 و 12 موضوع می‌باشد، البته فراوانی بیشتر از آن شش موضوع است ولی مع‌الوصف تعداد مؤلفینی که بیش از ده موضوع را مورد بررسی قرار داده‌اند، نسبتاً زیاد است (حدود 50 درصد). این خود دلیل آشکاری بر عدم یکسان بودن قلمرو علمی جغرافیای جمعیت‌ است که گاهی محدود و زمانی خیلی گسترده می‌گردد. این امر بر اساس ملیّت نیز قابل توجیه می‌باشد به طوری که قلمرو این علم در انتشارات انگلیسی زبان (3/7) موضوع فرانسوی (2/10)، روسی (5/9) ، آمریکایی (3/9) و سایر مؤلفان اروپایی محدودتر است. با بررسی تاریخ انتشار کتابها و مقایصه آن با تعداد موضوعات، چنین به نظر می‌رسد که گذشت زمان کاهش تعداد موضوعات را به دنبال داشته است. این امر در بین کتابهای انگلیسی زبان به ویژه انتشارات بریتانیا کاملاً محسوس است ولی در حالت کلی کتابهایی که در سالهای 1960 منتشر شده‌اند به طور متوسط دارای 78 موضوع، کتابهای منتشر شده در دهؤ 70 شامل 2/9 موضوع، ولی کتابهایی که از سال 1980 به بعد منتشر شده‌اند به طور متوسط 6/7 موضوع را شامل می‌شوند. البته باید منتظر شد که این گرایش تازه در محدود کردن قلمرو جغرافیای جمعیت‌ یک امر اتفاقی بوده است و یا در آینده نیز دنبال خواهد شد.
به هر حال اکثریت قریب به اتفاق مؤلفان در توزیع فضایی جمعیت‌، ساخت و پویایی جمعیت‌ و مهاجرت به عنوان هستة مرکزی تحقیقات و مطالعات جغرافیای جمعیت‌ اتفاق نظر دارند ولی در مورد عوامل جنبی، اختلاف نظر زیاد بوده و نمایانگر توجه زیاد برخی از مؤلفان به پاره‌ای از موضوعات مطروحه در جغرافیای جمعیت‌ می‌باشد. البته در این میان نباید اثرات ملیّت ، تاریخ انتشار، دیدگاههای مختلف در برداشت مفهومی از جغرافیای جمعیت‌ و ... را نادیده گرفت. به طوری که مرحله تحولات جمعیتی، مسائل جمعیتی و جغرافیای تاریخی جمعیت‌، عوامل جنبی نسبتاً مهمّی را برای جغرافیدانان انگلیسی زبان تشکیل می‌دهد. در صورتی که مسائل مربوط به وضعیت اقتصادی، مسائل جمعیتی و مردم‌شناسی در کتابهای فرانسوی و مسائل مربوط به مسکن، نظام سکونت و اشکال استقرار انسانی و رابطه آن با شیوه‌های تولیدی در کتابهای روسی و لهستانی جای نسبتاً مهمی را اشغال می‌کند.
با در نظر گرفتن تعاریف مختلف و دیدگاههای متنوع جغرافیدانان از جغرافیای جمعیت‌ و پی‌آمد آن قلمروهای بسیار متفاوت، اکنون خود را بر سر دو راهی احساس می‌کنیم؛ آیا باید یک مفهوم بسیار وسیعی را در مورد جغرافیای جمعیت‌ پذیرا شد و یا متمایل به پذیرش معنی و مفهوم بسیار محدود، و یا انتخاب راه حلّی میانه شد؟ قبول قلمرو وسیع، که شاید از نظر تئوری تنها راه موجه باشد، نه تنها جغرافیای جمعیت‌ را در تلاقی با سایر علوم و شاخه‌های دیگر جغرافیا قرار خواهد داد، بلکه مدام به طرف انسیکلوپدی شدن برخواهد داشت. مسلماً قلمرو نسبتاً محدود و قابل دفاع بمراتب بهتر از قلمرو وسیع است که در عمل، دفاع از آن توام با مشکلاتی باشد. اگر چنانچه قلمرو محدود برای جغرافیای جمعیت‌ قائل شویم و زمینه مطالعاتی آن را متمرکز در عوامل جمعیتی بدانیم و یا همان‌طوری که قبلاً عنوان شد در هسته مرکزی، موضوعات مهم و هیجان‌انگیز دیگری نیز برای جغرافیدانان وجود دارد که گذر سطحی از آنها نه تنها به قلمرو جغرافیای جمعیت‌ قطعیت نمی‌بخشد بلکه آن را به عنوان مفسر یا تحلیلگر وقایع و عوامل جمعیتی مطرح خواهد ساخت؛ وانگهی هیچ دلیل تئوریکی مبنی بر محدود کردن افراطی قلمرو آن وجود ندارد. بنابراین با توجه به طیف وسیع اختلاف نظر موجود میان جغرافیدانان مختلف در مورد مفاهیم و قلمرو جغرافیای جمعیت‌، به آسانی نمی‌توان گرایش خاصی را نسبت به دو گروه افراطی فوق‌الذکر نشان داد، و نه با انتخاب راه حل میانه، حالت انفعالی به خودگرفت بلکه باید با محور قرار دادن خصوصیات جمعیتی (ساخت جمعیت‌، پویای جمعیت‌، مهاجرت و ...) با تأکید بر توزیع فضایی آنها، جمعیت‌ مکانها را در ارتباط با منابع طبیعی ، اکولوژی جمعیتی ، کیفیت محیط طبیعی و رفاه اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار داد. بدیهی است تحلیل سیستماتیک روابط متقابل موجود میان عوامل فوق‌الذکر منتهی به آینده‌نگری جمعیتی و برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی آینده آن خواهد بود. شاید از این طریق جغرافیای جمعیت‌ با پرهیز از تأکید بیشتر روی مباحث جمعیت‌شناسی ، قالب جغرافیایی خود را حفظ کرده و به یک قلمرو نسبتاً مشخص و ملموس دست یازد. بدیهی است بررسیهای جمعیتی از این دیدگاه نه تنها به وحدت جغرافیایی (طبیعی ـ انسانی) نیازمند است بلکه جهت عمق و اصالت بخشیدن به تحلیلهای خود، فضای باز و آزاد سیاسی را طلب می‌کند تا از این طریق بتواند مسائل و مشکلات جمعیتی را عینّیت بخشیده و وظیفه خود را در ریشه‌یابی مشکلات روزمره انسانی ایفا نماید.

 

2. منابع آماری و روشهای مطالعه جمعیت‌
الف . منابع آماری و اطلاعات
تحلیلهای جمعیتی باید بر اساس داده‌های جمعیتی معتبر و قابل اطمینان صورت پذیرد. مسأله‌ای که تمام دانشمندان و تحلیلگران بر آن صحه گذارده و معتقدند که آمار و ارقام جمعیتی قبل از تحلیل باید دارای خصوصیات و ویژگیهای ذیل باشند:
1. قابل اعتماد بودن آمار، مسأله‌ای که همواره مورد توجه است و هر کس قبل از بررسی و تحلیل باید از صحت و سقم آمار اطمینان حاصل نماید. راههای دسترسی به صحت آمار و قابل اعتماد بودن آنها زیاد می‌باشد ولی همواره می‌توان پذیرفت که آمار ارائه شده به وسیلة اشخاص و سازمانهایی که وظیفة اصلی آنها جمع‌آوری و ارائة آمار است در اغلب موارد صحیح‌تر از آمار ارائه شده در سایر ادارات، سازمانها، وازارتخانه‌ها و اشخاص غیرمسئول می‌باشد. در مجموع می‌توان پذیرفت که عدم استفاده از آمارهای نارسا و مغلوط ، بهتر از استفاده کردن از آنهاست.
2. قابل مقایسه بودن آمار، آمارهای جمعیتی برای تحلیل، اگر فاقد جنبه‌های مقایسه‌ای باشند ارزش و اعتباری برای تحلیل نخواهد داشت و صرفاً به عنوان یک دادة اطلاعاتی به حساب می‌آیند، حتی اگر با پیشرفته‌ترین روشها و با دقت کافی فراهم آمده باشند. متأسفانه داده‌های جمعیتی در زمانها و مکانهای مختلف گردآوری می‌شود و در مواردی تعریفها و محدوده‌های مربوط به آنها نیز یکسان نیست، از این رو باید قبل از هر مقایسه و تحلیلی به بازسازی آنها در محدوده‌های یکسان و با تعریفهای یکسان شده پرداخت. بدیهی است یکسان‌سازی تعریفها و محدوده‌های آماری سهل و ممتنع است؛ در مواردی با یک محاسبه ساده می‌توان به آن دست یافت و در مواردی این امر اگر نه غیرممکن، تقریباً ناشدنی است.
بنابراین در تحلیلهای جمعیتی و بررسیهای جغرافیایی جمعیت‌ آماری مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت، که با آمار ماقبل و مابعد خود و در نواحی مختلف قابل مقایسه باشد. این که این خصلت در چه صورتی، قابل حصول است می‌توان گفت موقعی که آمارها از نظر شرایط زمانی، روشهای آماری، به کارگیری شاخصهای جمعیتی، از یک سری استانداردهای ملی و بین‌المللی تبعیّیت کنند تا در تحلیل تشابهات و تباینات آماری در واحد زمانی و مکانی، اثرات سوء ناشی از زمان و مکان ، روشهای گوناگون آماری، شاخصهای متفاوت جمعیّتی را به حداقل رسانده و نتایج حاصله شفاف باشد. ذکر مثالی می‌تواند روشنگر مطلب باشد. مقایسة تراکم جمعیت‌ استان مازندران در سال 1345 به حسب کیلومتر مربع، با استان خراسان در سال 1355 و با یکی از ایالتهای آمریکا بر حسب مایل مربع در سال 1995، نه به لحاظ تفاوتهای مکانی، و نه مقایسه زمانی نتیجه‌ای دربرنخواهد داشت. همچنین برای مقایسه آمار و ارقام مربوط به بیکاری در زمانهای مختلف یا در مکانهای متفاوت، مخرج کسر را نه به طور یکسان بلکه به صورت متفاوت، کل جمعیت‌، جمعیت‌ 10 سال به بالا، جمعیت‌ شاغل در نظر گیریم اختلافات در درصد بیکاری بیشتر تحت تأثیر تعاریف، مفاهیم و زمان خواهد بود تا عدم فرصت اشتغال. در واقع یکی از شاه بیتهای هر پژوهشی آن است که داده‌های خود را در کنار و همراه انبوه داده‌های مربوط تفسیر کند. نقاط مشترک و مخالف داده‌های خود را با دیگر داده‌ها برشمارد، علل افتراق و اشتراک را بازگو کند و خواننده را متوجه علل ریشه‌ای و زمینه‌ای تفاوتها و اختلافات و تشابهات بکند. که یکی از عوامل تسهیل کننده این امر خاصیت قابل مقایسه بودن آمار است.
3. استفاده از شاخصهای شناخته شدة بین‌المللی، که در تحلیلهای جمعیتی به منظورهای گوناگون و در زمینه‌های مختلف به وسیلة جمعیت‌شناسان، جغرافیدانان، اقتصاددانان، ارائه شده است. عدم استفاده از این شاخصها، و ارائه آمارهای جمعیتی بر اساس غیر آنها، ولو دقیق و کافی هم باشد به لحاظ عدم قابل مقایسه بودن آمار در نواحی مختلف وافی به مقصود نخواهد بود. مثلاً باروری یک جمعیت‌ را می‌توان به انحاء مختلف محاسبه کرد. ولی تحلیلهای باروری موقعی ارزش علمی خواهد داشت که بر اساس شاخصهای مربوط به باروری عمومی، باروری ویژه گروههای سنی ، باروری کل، تجدید نسل ناخالص و خالص و ... باشد.
4. طولانی بودن مدت آمار، برای تحلیلهای جمعیتی و مشخص کردن روند تحولات پارامترهای جمعیتی مسلماً نیاز به آمارهای طولانی مدت در سطح یکسان و هماهنگ است تا از طریق آن بتوان اثرات عوامل اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی را در چگونگی تحولات جمعیتی سنجیده و راه را جهت پیش‌بینی تحولات آن در آینده هموار ساخت.
با در نظر گرفتن عوامل بالا، در انتخاب آمار و ارقام درمورد کشور ایران جهت ارائه و تحلیل آنها که تا حدودی بتواند عوامل و ویژگیهای بالا را برآورده سازد از نتایج سرشماریهای 35، 45، 55، 65، 1375 استفاده می‌شود و استفاده از سایر آمارنامه‌ها، و ارقامی که به وسیله افراد و یا سازمانهای مختلف تهیه شده، جز در یکی دو مورد خودداری می‌گردد.

 

ب . روش مطالعه و تحقیق در جغرافیای جمعیت‌
شاید بتوان گفت یکی از ویژگیهای خاص هر شاخه علمی، دارا بودن روش تحقیق منسجم جهت تحصیل و ارزیابی یافته‌های خود و تکامل بخشیدن به سیر تحولی آن و نهایتاً پیاده کردن نتایج مفید آنها در راستای نیازهای جوامع بشری است. در این صورت علمی که فاقد سبک و روش تحقیق علمی باشد اصولاً نمی‌تواند شاخه علمی و علم قلمداد شود. چرا که روش تحقیق علمی در حقیقت امر، چارچوبی را فراهم می‌کند که فقط در درون آن پاسخ به سؤالات و مسائل امکان‌پذیر می‌گردد. که هدف اصلی آن تعمیق شناخت بشری و رسیدن به واقعیات علمی است. به عبارت دیگر علم بی‌طرفانه در پی کشف قوانین حاکم بر واقعیات به روش منطقی از طریق فرایند پژوهش کنترل شده است. از آنجایی که تمام علوم به جلوه‌های واقعیتی یگانه ناظرند، با یکدیگر ارتباط داشته و از آنجا که علم هستند با متدلوژی (روش‌شناسی) یکسانی هستی را می‌کاوند. بنابراین جغرافیای جمعیت‌ نیز نمی‌تواند جدا از این علوم قلمداد شود و اصولاً طرح روش تحقیق در جغرافیای جمعیت‌ به صورت انتزاعی معنی و مفهومی نخواهد داشت، بلکه در جغرافیای جمعیت‌ نیز همانند سایر علوم از روش تحقیق علمی و فرایند پژوهشی کنترل شده، که اختصاص به تمامی علوم دارد استفاده می‌شود. این فرایند پژوهشی شامل مراحل مختلفی است که با طرح مسألة شروع، پاسخ نظری برای آن پیشنهاد و پس از طی مراحلی از قبیل مشاهده، تجربه ، تجزیه و تحلیل داده‌ها، استنتاج و بالاخره به نتایج مورد نظر رهنمون می‌گردد (یعنی گذر از پنج مرحله اصلی تحقیق تجربه مقدماتی ، تدوین فرضیه، تجربه وسیع، قانون، تئوری). بنابراین مشخص می‌گردد تنها جائی‌که علوم مختلف در آنجا و در آن مرحله از همدیگر فاصله می‌گیرند نحوه و چگونگی مشاهده و یا مرحله تجربه وسیع است که هر شاخه علمی به تناسب خود، مثل جغرافیای جمعیت‌، جهت جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز و نحوه طبقه‌بندی و ... از روشهای ویژه‌ای استفاده می‌کند که مختص خود می‌باشد. در حقیقت می‌توان گفت متدولوژی که مفهوم لغوی آن روش‌شناسی است به دو معنی به کار می‌رود. یکی بررسی روشهای تحقیق علمی و دیگری مجموعه روشهای هر علم. اولی ناظر بر اعمال روش و نشان دادن راهی است که محقق را از کج‌اندیشی و بداندیشی بازدارد و او را در رسیدن به واقعیات یاری دهد. در این راستا متدولوژی یا روش‌شناسی شاخه‌ای از منطق یعنی فنّ درست اندیشیدن محسوب می‌شود. دومی شامل تعدادی روش، الگوی مطالعاتی و وسایل ارتباطی بین محقق و جامعه آماری است که هر شاخه علمی نسبت به ماهیت خود دارای یک یا چند روش مخصوص به خود می‌باشد. مسأله‌ای که ذکر آن حائز اهمیت است اینست که تمامی روشها علی‌رغم داشتن اختلافات زیاد نسبت به هم از یک جهت به یکدیگر می‌مانند و آن این که همه آنها بر تجربه استوار است. یعنی تجربه آغاز و انجام کار علمی و زمینه روشهای علمی است، و چون زمینه هر تجربه‌ای هم یک سلسله اعمال و احکام ذهنی است پس افکار یا به لفظ دیگر، فلسفه محقق نیز در کار او مؤثر است. بدین معنی که محقق با فلسفه شخصی خود به موادی که از تجربه می‌گیرد رنگ و شکل و معنی می‌دهد. بر این اساس بی‌جهت نیست که تعریف، مفاهیم و قلمرو جغرافیای جمعیت‌ در بین دانشمندان و جغرافیدانان مختلف نسبت به زمینه‌های فکری و فلسفی آنها به صورت متفاوت ارائه و بیان می‌گردد؛ علی‌رغم این که در طول زمان، روی پاره‌ای از مسائل و محورها به توافق می‌رسند. بدینسان کسی که دارای تمایلات اشتراکی و تصورات ذهنی مربوط به آن می‌باشد در بررسیهای علمی خود مسلماً نمی‌تواند روی مالکیت‌های خصوصی، مسکن، تجارت بازار، ... نظر مناسب و مطلوبی داشته باشد. با تأمل روی مقدمه فوق‌الذکر مشخص می‌گردد که جغرافیای جمعیت‌ همانند سایر زیر شاخه‌های جغرافیا، شاخه‌های مختلف علوم اجتماعی و سایر علوم در ارائه روش تحقیقی برای مطالعات خود همان راهی را در پیش می‌گیرد که سایر علوم. یعنی در جغرافیای جمعیت‌ یا در مطالعات جغرافیایی جمعیت‌ها فرایند پژوهش همان فرایند سایر علوم است که شامل مراحل مختلف از قبیل طرح و تبیین مسأله، تدوین فرضیه، تجربه وسیع، استدلال و تعمیم نتایج داده‌ها و بالاخره رسیدن به یک قانون کلی یا تئوری، می‌باشد. ولی در تجربه وسیع به لحاظ وسعت و ابعاد مختلف جغرافیای جمعیت‌ و ماهیت ویژه خود از بقیه علوم فاصله گرفته و مطالعات أن متمرکز در مشاهده فعال و تشریحی پدیده‌های جمعیتی در ارتباط با عوامل غیر جمعیتی با تأکید بر توزیع فضایی آنها می‌گردد که شامل چندین نوع وسیله از قبیل مصاحبه، پرسشنامه ، اسناد خصوصی، ابزارهای سنجش علمی و چندین تکنیک از جمله سرشماری، نمونه‌گیری، سرگذشت پژوهش و ... می‌گردد که بسته به نوع مطالعات، وسعت و ابعاد آن می‌تواند به صورت موضوعی، منطقه‌ای، محلی ، سرشماری یا نمونه‌گیری و ... انجام گیرد. بنابراین همان‌طوری که مشخص می‌گردد در به‌کارگیری روشهای تحقیق علمی جهت مطالعه، جغرافیای جمعیت‌ فرقی با بقیه شاخه‌های جغرافیا و علوم اجتماعی نخواهد داشت مگر این که مطالعات آن عمدتاً متمرکز در ساخت و بافت و چگونگی تحولات جمعیتی باشد که این امر موجب فاصله گرفتن مطالعات از قلمرو جغرافیای جمعیت‌ گردیده و وارد در حیطه کاری جمعیت‌شناسی خواهد شد که به کارگیری روشها و تکنیکهای تحقیق در آن متفاوت از جغرافیای جمعیت‌ خواهد بود.

فصــل دوم
نگاهی گذرا به جمعیت جهان

 

1. تعداد و توزیع جغرافیای جمعیت‌ در دنیا
همان‌طور که در بحث شرایط لازم برای تحلیل داده‌ها عنوان شد، هرگونه آمار و ارقام جمع‌آوری شده برای بررسی و تحلیلهای جمعیتی در هر نقطه از دنیا علاوه بر دارا بودن یکسری شرایط، باید دارای ارزش مقایسه‌ای با سایر آمار و ارقام و داده‌های جمعیتی نواحی دیگر چه از نظر زمانی و چه از نظر مکانی باشد، در غیر این صورت دارای فایدة مورد انتظار نبوده و وافی به مقصود نخواهد بود، حتی اگر به صورت خیلی دقیق تهیه شده باشد. بخصوص موقعی که ساخت و بافت جمعیتی کشورها و بررسی روند تحولات آنها در طول زمان و به ویژه مشخص کردن خصوصیات درونی آن بمراتب بیشتر از قدر مطلق جمعیت‌ها مورد توجه تحلیلگران، برنامه‌ریزان، و دست‌اندرکاران مسائل جمعیتی ، قرار گیرد. بنابراین لازم است قبل از بررسی خصوصیات جمعیتی کشور امکانات مقایسة جمعیت‌ ایران و بعضی از پدیده‌های جمعیتی آن را در رابطه با خصوصیات کلی جمعیت‌ جهان و سایر نواحی دنیا فراهم آورد.
همان‌طور که قبلاً یادآوری گردید جغرافیای جمعیت‌ ، علم جمعیت‌شناسی و آنچه که امروزه مورد مطالعه آن می‌باشد، سابقة زیادی نداشته و از اواسط قرن نوزدهم جمعیت‌شناسی ، و از اواسط قرن بیستم جغرافیای جمعیت‌ به صورت علمی مطرح و روبه توسعه و گسترش گذاشته است. بنابراین برآورد جمعیت‌ جهان و مشخص کردن تعداد آدمیان در روی کرة زمین در گذشته دور به صورت دقیق کاری است بس مشکل و مستلزم مطالعات زیاد. حتی می‌توان گفت که در این موضوع هرگونه دقت صوری، پنداری بیش نخواهد بود. اصولاً از نظر ریاضی چنین محاسباتی نمی‌تواند دقیق باشد چرا که استفاده از وسایل بررسی و مطالعه نمی‌تواند با چگونگی تحول پدیدة مورد مطالعه همسان باشد. علی‌رغم این، جمعیت‌شناسان و دست‌اندرکاران جمعیتی با کوشش بسیار زیاد مطالعاتی در این مورد انجام داده و تا حدودی نیز به نتایجی مطلوب دست یافته و موفق شده‌اند تاریخچة تحول جمعیت‌ دنیا را مشخص و آمار و ارقامی برای آن ارائه نمایند. در حالت کلی جمعیت‌شناسان اعتقاد دارند که جمعیت‌ جهان در حدود 7000 سال قبل از میلاد مسیح حداقل 5 و حداکثر 20 میلیون نفر، در زمان میلاد مسیح یعنی 2000 سال قبل حدود 250 میلیون نفر ( بین 100 تا 300 میلیون) بوده است. این رقم در حوالی سال 1700 به حدود 600 میلیون نفر و در حدود سال 1800 میلادی به بالای 1 میلیارد نفر رسیده است. از این تاریخ به بعد به علت وجود آمارهای نسبتاً دقیق علمی می‌توان جمعیت دنیا و تغییرات و تحولات آن را با اعتبار علمی و دقت بیشتری بررسی نرخ رشد و مدت زمان دو برابر شدن آن را همراه با تحولات آتی مورد بررسی قرار داد.
هزاران سال طول کشیده است که جمعیت‌ دنیا طی فراز و نشیبهایی از رقم 5 میلیون نفر در انقلاب نئولتیک به حدود 250 میلیون نفر در میلاد مسیح برسد. این یعنی باقی ماندن در مرحلة اول از تحولات جمعیتی به مدت طولانی، مرگ و میر و نرخ موالید هر دو بالا، نتیجتاً میزان رشد ناچیز. از این تاریخ به بعد علی‌رغم وجود عوامل بازدارنده رشد جمعیتی ، سرعت و رشد جمعیت‌ شدت نسبتاً بیشتری نسبت به قبل به خود می‌گیرد به طوری که مدت زمان دو برابر شدن آن از 35000 سال در قبل از میلاد مسیح به 15000 سال تا اوایل سالهای 1650 کاهش می‌یابد.
گذر از سال 1650 در حقیقت گذر از مرحلة اول تحولات جمعیتی و ورود به مرحلة دوم آن یعنی رشد انفجاری جمعیت‌ است، علل آن را باید در چارچوب کلی و در تحولات سالهای 1650 به بعد در بعضی از کشورهای اروپایی جستجو کرد که روند تحولات در تمامی زمینه‌ها، جامعة اروپایی را برای انقلاب صنعتی فراهم می‌ساخت. تحولاتی که علاوه بر یکسری تغییرات در زمینة تفکرات فلسفی و علمی، اندیشه‌های اقتصادی و اجتماعی، موجبات بالا بردن رفاه اجتماعی و پایین آمدن نرخ مرگ و میر شده است. به طوری که نرخ رشد جمعیت‌ که حاصل مابه‌التفاوت موالد و مرگ و میر می‌باشد از 05/0 درصد به 3/0 درصد و سالهای دو برابر شدن جمعیت از 1500 سال به 240 سال کاهش یافته است. در سالهای بعد از 1750 رشد انفجاری جمعیت به ویژه در کشورهای اروپایی شروع می‌گردد که ریشه در تبعات حاصله از انقلاب صنعتی، تعمیم بهداشت و استفادة وسیع از طب پیشگیری و ... داشته است که در همین زمان رشد سالیانة جمعیت به 5/0 درصد و زمان دو برابر شدن آن به 100 سال در سال 1850 کاهش می‌یابد. بعد از سال 1850 و در اوایل قرن بیستم در نتیجة ظاهر شدن تبعات انقلاب صنعتی و متعاقب آن دو جنگ جهانی، تحولات جمعیتی را در جهتی سوق می‌دهد که همزمان با خروج جمعیت‌ اروپا از مرحلة دوم و ورود آن به مرحلة سوم از تحولات جمعیتی ـ یعنی رشد آرام جمعیت ـ کشورهای توسعه نیافته با حجم جمعیتی بسیار بالا، وارد مرحلة دوم از تحولات جمعیتی خود می‌شوند که موجب انفجار جمعیت دنیا به ویژه در بعد از جنگ جهانی دوم و سالهای بعد از 1950 می‌گردد. این امر میزان رشد جمعیت‌ دنیا را به 2 درصد در سال افزایش داده و نتیجتاً دو برابر شدن آن را به 35 سال تقلیل داده است. زنگ خطر در تمام کشورها به ویژه در بین کشورهای توسعه یافته به صدا درمی‌آید، کمکهای بین‌المللی جهت کاهش موالید چه به صورت وسیله و ابزار، و چه به صورت سیاستهای تدوین شدة جمعیتی به سوی کشورهای جهان سوم سرازیر می‌گرد تا بلکه بتواند از رشد فزایندة جمعیت‌ آنها جلوگیری نمایند، زیرا درست است که مسأله رشد جمعیت یک مسأله ملی است ولی رشد فزاینده و تبعات حاصله از آن مسلماً در آینده یک معضل بین‌المللی خواهد بود. متأسفانه به علت وجود یک سری مشکلات ساختاری در کشورهای توسعه نیافته، با مختصر کاهش در روند رشد، جمعیت‌ همچنان در حال افزایش است و به نظر اغلب جمعیت‌شناسان و نظریه‌پردازان ، جمعیت‌ دنیا در قبل از سال 2100 تثبیت نخواهد شد. به بیان آماری جمعیت جهان در فاصلة سالهای 1985 تا 1990 حدود 441 میلیون نفر افزایش پیدا کرد، یعنی به طور متوسط هر ساله 88 میلیون نفر، در حالی که افزایش جمعیت‌ در بین سالهای 1950 و 1955 یعنی چهار دهة قبل، هر ساله بالغ بر 47 میلیون نفر بوده است که بعد از آن زمان، رشد جمعیت‌ سیر صعودی پیدا کرده و پیش‌بینی می‌شود که این روند در بین سالهای 1995 تا 2000 با افزایش سالیانه 94 میلیون نفر ادامه یابد. اما در بعد از سال 2000 پیش‌بینی می‌شود که میانگین افزایش سالیانة جمعیت‌ جهان سیر نزولی پیدا خواهد کرد و طی سالهای 2000 تا 2025 میزان افزایش سالیانة آن به 85 میلیون نفر تنزل خواهد کرد. این امر به دلیل گسترش شاخه‌های مختلف پزشکی به ویژه ژنتیک مولکولی و پیشرفت راههای مبارزه با امراض ارثی و مهار مرگ و میرها در دنیا می‌باشد که اگر دامنة آن به کشورهای در حال توسعه نیز

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جمعیت، خصوصیات و ویژگی‌های آن

دانلود مقاله ISI مدل سازی شهری رویه جمعیت، شبکه جاده و استفاده از زمین

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله ISI مدل سازی شهری رویه جمعیت، شبکه جاده و استفاده از زمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی :مدل سازی شهری رویه جمعیت، شبکه جاده و استفاده از زمین

موضوع انگلیسی :Procedural urban modeling of population, road network and land use 

تعداد صفحه :8

فرمت فایل :PDF

سال انتشار :2015

زبان مقاله : انگلیسی

 

چکیده
در این مقاله یک سیستم شبیه سازی شهری تولید طرح بندی شهری با لایه های جمعیت، شبکه جاده ای و استفاده از زمین معرفی می کند. ساختار فضایی شهری مورد نظر است با تولید نقشه جمعیت بر اساس مدل های تراکم جمعیت دست آمده است. شبکه جاده در سه سطح فضایی مربوط به سلسله مراتب جاده تولید می شود. تخصیص استفاده از زمین است در الگوریتم مبتنی بر قانون است. و پارامترهای جهانی و محلی طراحی شده اند برای تضمین انعطاف پذیری و اصلاح طرح بندی شهری است. نتایج مورد انتظار طرح بندی شهری مناسب برای تجزیه و تحلیل سناریو علمی هستند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ISI مدل سازی شهری رویه جمعیت، شبکه جاده و استفاده از زمین