هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره حقوق بشر

اختصاصی از هایدی مقاله درباره حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره حقوق بشر


مقاله درباره حقوق بشر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:13

فهرست

اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مواد اجرائی حقوق بشر  

اعلامیه ی جهانی حقوق بشر این اعلامیه

 

ای کامل برای پشتیبانی از اقوام بشر می باشد که در سازمان ملل به تایید رسیده است ولی این مهم است که به اجرای واقعی در بیاید و شاهد بر قراری و حمایت از این اعلامیه باشیم نقض حقوق بشر در اکثر نقاط دنیا علل خصوص ایران قابل رویت است . این نباید فقط در حد یک شعار باشد بلکه باید ارگانی مسئولیت اجرایی آن را به عهده گرفته و با دول خاطی در این باب بر خورد جدی شود . مواد اجرائی حقوق بشر:

ماده اول : تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید با یکدیگر با روح برادری رفتار کنند


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره حقوق بشر

تحقیق درباره بررسی منابع فراملی حقوق شهروندی

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره بررسی منابع فراملی حقوق شهروندی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی منابع فراملی حقوق شهروندی


تحقیق درباره بررسی منابع فراملی حقوق شهروندی

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 33 صفحه

 

 

 

 

 

چکیده

از عصر روشنگری به بعد، جامعه‌ی بشری به تعریف جدیدی از انسان و جهان پرداخت. طی این سال‌ها انسان به عنوان موجودی ذی‌حق شناخته شده است. شکل‌گیری و نهادینه شدن یک جامعه دموکراتیک و پایدار مستلزم توجه‌ جدی به حقوق شهروندی می‌باشد. . و بررسی پیشینه تاریخ در مورد شهروندان نشان می‌دهد که حقوق شهروندان مورد توجه بسیاری از محققان در حوزه‌های حقوق، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی و .... می‌باشد. شهروندی موقعیتی است که شامل مجموعه‌ای از حقوق، وظایف و تعهدات است و به برابری،‌ عدالت و استقلال تکیه و تاکید دارد. حقوق شهروندی از مباحث مهم هر نظام حقوقی است و حقوق بشر که ناشی از کرامت ذاتی انسان و عام الشمول است. اجرای حقوق بشر مستلزم رعایت حقوق شهروندی است. در مفهوم شهروند عنصر اصلی متعلق فرد به یک جامعه سیاسی است و فرد واجد حقوق معین است و شهروند به عنوان گروهی از مردم تعریف می‌شوند که می‌پذیرد دارای حقوق مشترکی هستند و این حقوقی است خاص شهروندان نه سوای بیگانگان. و به دلیل اهمیت حقوق شهروندی در جامعه امروزی باعث شده که مورد توجه سازمانهای بین المللی قرار بگیرد و در این راستا قانونهای فراملی وضع کرده اند که ما در اینجا به چند منبع فراملی آن می پردازیم.

 

مبحث اول:  تاریخچه پیدایش و مبنای حقوق شهروندی در غرب و ایران

گفتار اول؛ مختصری از تاریخچه حقوق شهروندی در غرب

حقوق شهروندی یکی از مبانی فکری  دموکراسی و مفاهیم اساسی زندگی دموکراتیک به شمار می رود.[1] واژه شهروند از حقوق یونان باستان است که در مورد ساکنین یونان به کار می‌رفته و دارای دو درجه بوده یکی شهروند درجه یک که به ساکنان اصلی یونان و شهروند درجه دو به بزرگان و دیگر افرادی که یونانی نبوده‌اند اما ساکن یونان بوده اند اطلاق می‌شد.تعریف شهروندی از دولت شهرهای یونان باستان ارتباط فرد به هر دولت شهر بوده است. شهروندان دولت شهرهای یونان خود را با فضیلت‌ترین انسان‌ها نسبت به سایر اقوام می‌دانستند و ملت‌های دیگر را وحشی خطاب می کردند ولی با تشکیل اجتماعات مختلف و اعطای شهروندی به آن‌ها از ادعای برتری خود عقب نشینی کردند و حقوق دیگران را به رسمیت شناختند. مفهوم شهروندی در یونان باستان به معنی داشتن حقوق و تکالیف یکسان نزد قانون و نیز مشارکت در امور سیاسی و عمومی جامعه وجود داشت. حقوق شهروندان اساس تفکر متفکران دوران رنسانس را تشکیل داد و در نظر آنان انسانیت فرد تنها به عنوان شهروند برخورد از حقوق خود در جامعه آزاد تحقق می‌یابد


 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی منابع فراملی حقوق شهروندی

دانلود تحقیق کامل در مورد حق و حقوق بشر

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق کامل در مورد حق و حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل در مورد حق و حقوق بشر


دانلود تحقیق کامل در مورد حق و حقوق بشر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 41

 

چکیده:

حقوق بشر در یک برداشت موسع ناظر به مجموعه ای از قواعد اصول، تمایلات و آرزوهای جوامع انسانی درحمایت وارتقاء حقوق اساسی انسان می باشد واز اینرو منشا اصلی حقوق بشر، حقوق فطری می باشد که با توجه به جذابیت های ذاتی نهفته دراصولی چون – برابری- عدم تبعیض ، آزادی ، حق حیات، حق بر محیط زیست – حق بر صلح پایدار، حق برداشتن محاکمات عادلانه وحق انتخاب محل سکونت واقامت.. بتدریج قواعد الزام آور وضمانت اجراهای لازم برای دفاع از حقوق بشر شکل گرفته ومجموعه ای از قطعنامه ها کنوانسیونها- بیانیه ها- اعلامیه ها، را بوجودآورده است که درکنار نهادهایی چون دادگاه حقوق بشر اروپایی، کمیسیون حقوق بشر ، دادگاههای کیفری رسیدگی بر جنایات یوگسلاوی سابق ورواند وتاسیس دادگاه کیفری بین المللی امکانات مثبتی برای حمایت از حقوق بشر بوجود آمده است . اما به رغم پیشرفت های قابل توجهی که جامعه جهانی از فردای جنگ جهانی دوم درزمینه حمایت از حقوق بشر بدست آورده است هنوز چالش بسیار جدی پیش روی جامعه جهانی درارتقاء حقوق بشر وجوددارد منشا این چالش رودررویی دو گرایش متضاد الزامات اقتصاد لیبرائی از یکطرف ومطالبات اجتماعی وعدالت خواها ن از طرف دیگر می باشد درحالی که برای بخشی از حقوق بشرکه مربوط به حقوق مدنی، سیاسی، وفرهنگی است ابزارهایی بین المللی لازم تولید شده است ولی درمورد بخش دیگر از حقوق بشر که موصوف به حقوق همبستگی است ، اقدامات حمایتی بسیار اندکی آن هم درسالهای اخیر صورت گرفته است . واین برخورد دو گانه وتبعیض آمیز به اجزای مختلف مجموعه حقوق بشر ، جهانشمولی آن را زیر سئوال می برد. از اینرو بابررسی جایگاه حق توسعه ، برخورد تبعیض آمیز دموکراسی های غربی مبتنی بر اقتصاد لیبرائی با مجموعه حقوق بشر به بحث گذاشته شده است .

ظهور و پیدایش نسل سوم حقوق بشر

نسل اول حقوق بشر که حقوق مدنی وسیاسی را مورد توجه قرارمی دهد، بر پایه اصل آزادی انسان وبهره مندی وی از حقوق اساسی شکل گرفته است . وسپس حقوق اجتماعی واقتصادی که شاخص های اصلی آن برابری انسان ها از بهره مندی از حقوق اقتصادی را نشان می دهند وارد ادبیات حقوق بشر شده وبه عنوان نسل دوم معرفی شده اند.(1)

روند رو به گسترش انسانی شدن حقوق بین الملل .بین المللی شدن حقوق بشر،مو جب ظهور نسل سوم حقوق بشر گردید. منشور آفریقایی حقوق بشر، نسل سوم را تحت عناوین حق (( نسبت ))به توسعه ، حق (( نسبت )) به صلح وحق (( نسبت )) به محیط زیست احصاءنمود(2)

بدیهی است که این فهرست به صورت جامع، مصادیق واشکال مختلف حقوق بشر را معرفی نمی کند بلکه نمونه هایی به دست می دهد که بیشتر جهت گیری وغایت زندگی اجتماعی انسان را به تصویر می کشد وپیش نیازهای یک زندگی مطلوب را که درآن انسان ها احساس کامیابی وخوشبختی دارند را مطرح می کند .این پیش نیازها همیشه درحال تغییر وتحول اند، چرا که انسان هم دربعد زندگی فردی وهم اجتماعی به سوی کمال می شتابد وبه طور طبیعی نیازهای هردوره از زندگی تکاملی او متناسب با الزامات ومقتضیات همان دوره می باشد از اینرو مصادیق حقوق بشر را نمی بایستی به سه نسل شناخته شده تا امروزه محدود نمود به علاوه، طبقه بندی حقوق بشر به نسل های مختلف صرفا به لحاظ توجه به سیر تاریخی توسعه وتکامل حقوق بشر صورت می گیرد وگرنه حقوق بشر به طور طبیعی میل به تقسیم ناپذیری وفراگیر شدن دارد وتجزیه وتقسیم آن با ماهیت وغایت این حقوق منافات دارد برخی از صاحب نظران براین عقیده اند که نسل جدید حقوق بشر هرچند هنوز به صورت اسناد مورد قبول تنظیم نشده وعینیت نیافته است ، ولی بالقوه خطری رابرای حقوق بشر موجود پدید می آورد . عده ای معتقدند که این نسل از حقوق بشر بسیار مبهم وگنگ وبعضا درحد شعارهایی است که می تواند مورد بهره برداری تبلیغاتی برخی از کشورها قرارگیرد . با این وجود باید توجه داشت که رهیافت جدید درحقوق بشر، نشان از موضوعاتی دارد که درحال ظهورند وجامعه جهانی آماده است که آنها را مورد شناسایی قراردهد . ولی دربرابر این سئوال که چه موضوعاتی درحیطه نسل جدید حقوق بشر قرارمی گیرند ، نظریات متفاوتی مطرح شده است (3)

استفن مارکز، نسل جدید حقوق بشر را شامل محیط زیست، توسعه، صلح، میراث مشترک بشریت، ارتباطات وکمک های بشر دوستانه می داند.(4)

حق توسعه وسازمان ملل

توسعه همیشه یک مفهوم بحث انگیز بوده است همانند صلح ، امنیت وحقوق بشر. این مقوله درسالهای اخیر توجه زیادی را درسازمان ملل به خود جلب کرده است حق توسعه حاصل یک تحول مفهومی دردرون این سازمان است . تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر دردسامبر 1948 ومیثاق های حقوق مدنی وسیاسی وحقوق اجتماعی واقتصادی در1966 زمینه ساز تولد حق توسعه می باشد. تجربه استعمار زدایی نیز باعث تقویت زمینه شکل گیری حق توسعه شد برگزاری کنفرانس استکهلم سازمان ملل درباره محیط زیست موجب گردید که مفهوم توسعه پایدار مورد توجه قرارگرفته وبرداشت های جدیدی از رشد اقتصادی همراه با حفاظت زیست محیطی ارائه شود. هر چند که درادبیات تولید شده توسط سازمان ملل حق توسعه به منزله بخشی از حقوق بشر معرفی وحتی دارای توان بالقوه یکپارچه نمودن حقوق بشر تلقی شده است ، بااین وجود روابط بین حقوق بشر وتوسعه هرگز درتئوری وعمل سازمان ملل مشخص وروشن نبوده است. آیا فرایند ومفهوم، مجزااز هم هستند؟ آیا حقوق بشر به طور کلی یا جزئی یکی از عناصر توسعه پایداراست ؟ به طور مشخص جایگاه حقوق سیاسی و مدنی مربوط به توسعه درتئوری وعمل سازمان ملل چیست؟ به طور واضح تر جایگاه حقوق مشارکت درفعالیت های مربوط به توسعه سازمان ملل چیست؟ آیا سازمان ملل توسعه دموکراتیک را حمایت وتصدیق می کند؟

سازمان ملل درچهل سال اول تاسیس خود نسبت به حق توسعه توجه جدی نشان نمی داد. مفهوم حق توسعه برای اولین بار به طور رسمی درقطعنامه 133/36 مجمع عمومی درتاریخ 14 دسامبر 1981 مطرح گردید وپس از آن درقطعنامه های مختلف حق توسعه درکنار حقوق بشر مشاهده می شود.(5)

بالاخره مجمع عمومی درقطعنامه 128/41 مورخ 4 دسامبر 1986 اعلامیه حق توسعه راتصویب نمود. اعلامیه حق توسعه مجددا اعلامیه جهانی حقوق بشر وهمچنین میثاق جهانی حقوق مدنی وسیاسی را مورد تایید قرارداد وحق توسعه مکمل وجزءلاینفک حقوق بشر معرفی گردید درحالی که دبیر کل های سازمان ملل بیشتر از یک مشارکت عمومی مبهم وکلی تر سخن می گفتند اماآقای پطرس غالی دردستورالعمل برای توسعه به طور صریح وروشن دموکراسی را به عنوان یکی از اجزاء حاکمیت مطلوب بیان می کند براساس دستورالعمل دبیرکل:

دموکراسی وتوسعه درموارد اساسی باهم مرتبط هستند . زیرا دموکراسی، تنها مبنای دراز مدت برای مدیریت رقابت های نژادی ، مذهبی بوده ومنافع فرهنگی را از طرقی که خطر خشونت وبرخورد داخلی را به حداقل برساند، فراهم می آنرد . آنها با هم مرتبط هستند، به خاطر اینکه دموکراسی به طور ذاتی با مسئله حاکمیت مطلوب متصل است که این برهمه جنبه های توسعه تاثیر دارد. آنها باهم مرتبط هستند، به خاطر اینکه دموکراسی یک اصل اساسی حقوق بشر است، یعنی پیشرفتی که خود یک اقدام مهم توسعه است . آنها باهم مرتبط هستند، به خاطر اینکه مشارکت مردم درفرایندهای تصمیم گیری که بر زندگی آنها تاثیر می گذارد یکی از اصول اساسی توسعه محسوب می شود.))

دربند21 این دستورالعمل ، دبیرکل توسعه دموکراتیک واقعی را مورد ستایش قرارداده است. دبیرکل تاکید نموده است که پیشرفت وافزایش قدرت حاکمیت یک شرط اساسی برای موفقیت هرگونه برنامه واستراتژی برای توسعه است حاکمیت مردمی می بایستی به عنوان تنها ومهم ترین متغیر توسعه درکنترل دولت های فرد گرا باشد. دبیر کل تصدیق نمود که پیوستگی بین توسعه ودموکراسی یک مسئله ذاتی است (6)

ارتباط بین توسعه وحاکمیت دموکراتیک مورد تایید بعضی نهادهای تخصصی سازمان ملل قرارگرفته است .

آقای جیمز گوستاو اسپت رئیس برنامه عمران ملل متحد (UNDP)  مکررا حاکمیت دموکراتیک رابه عنوان یک خصیصه اساسی وضروری توسعه تصدیق وتایید نمود بنا به برداشت های UNDP دموکراسی ضرورتا یک سیستم سیاسی نیست، بلکه یک نوع از مشارکت است که جدا از رویه های مربوط به سیاست گذاری قانونی ملی می تواند صورت پذیرد.

درمقابل، بانک جهانی ارتباط بین حقوق بشر وتوسعه را مورد تردید قرارداده است . درطول دهه هفتاد بانک جهانی از این دید گاه دفاع کرده است که توجهش به فقر، آسیب پذیری ونیازهای اساسی بشری یک رهیافت حقوق بشری برای توسعه نبوده است . بانک جهانی بر توسعه اقتصادی اشخاص دردرون ملت ها تاکید داشت، اما به موقعیت حقوق شناخته شده بین المللی آنها هیچ توجهی نداشت .

اجلاس جهانی توسعه اجتماعی که درروزهای ششم تا دوازدهم مارس 1995 درکپنهاگ تشکیل گردید، حرکتی ارزنده درشفاف سازی محتوای حق توسعه می باشد . دراین اجلاس برای اولین بار جامعه جهانی، تعهد خود نسبت به ریشه کن کردن فقر مطلق را اعلام می نماید. اجلاس توسعه اجتماعی این نکته را روشن نمود که قدرت بخشیدن به جامعه مدنی برای سلامت توسعه اجتماعی یک شرط ضروری اعلام شده است . بیانیه سیاسی کپنهاگ مشتمل بر یک مقدمه وده تعهد است . مقدمه این بیانیه بربررسی اهداف مذاکرات اجتماعی به طور مجمل اشاره می کند . دراین بخش از بیانیه به این مسئله که جوامع می بایست به طور موثری به نیازهای مادی ومعنوی افراد خانواده جوامع پاسخ گویند، اعتراف شده است . مقدمه بیانیه رابطه بین توسعه اجتماعی وعدالت اجتماعی را از سویی وامنیت بین المللی از سوی دیگر را روشن می نماید. مقدمه بیانیه دموکراسی ونظارت مسئولانه را از شرایط تحقق توسعه مستمر اجتماعی ومردم گرا می داند وتاکید می کند که مردم هسته مرکزی توسعه مداوم را تشکیل می دهند بخش نهایی مقدمه به اصول واهداف اجلاس می پردازد. درواقع هدف عمده دستیابی به رشد اجتماعی مردم - مدار عنوان شده که بتواند چه درآینده مارا درساختن فرهنگی مبتنی بر همکاری ومشارکت ودرپاسخگویی به نیازهای مبرم مردمی که بیشترین آسیب پذیری دربرابر نابسامانی های جامعه بشری را دارا هستند، رهنمون گردد.1 (7)

محتوای حق به توسعه

حق توسعه جزئی از حقوق بشر می باشد ویک حقوق اساسی که ضامن آزادی وپیشرفت ، عدالت وخلاقیت انسان هاست پیش طرح حقوق بشر که توسط بنیاد بین المللی برای حقوق بشر تدوین شده است ، حق توسعه را چنین تعریف می کند:

حقوقی است که بهره مندی تمامی انسان ها از زن ومردرا دریک سهم عادلانه ومتناسب از اموال وخدمات تولیدی جامعه جهانی فراهم می کند(8)

دراین برداشت هم به سهم دولت ها درتقسیم عادلانه کار بین المللی وهم به حق توسعه فردی توجه شده است . همچنین همبستگی ملی وبین المللی مبنای اصل توسعه تلقی شده وعدالت غایت وهدف توسعه قلمداد شده است .

آنتونیو کاسسه درکتاب حقوق بین الملل درجهان نامتحد بیان می کند که حق توسعه را نمی توان به عنوان یک حق فردی درنظر گرفت، زیرا که این حق درحقیقت با جمع کردن حقوق مشخص شده دردو میثاق بین المللی به ویژه میثاق حقوق اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی به وجود آمده است ودرنتیجه مفهوم حق توسعه چیزی بیشتر از حرف کشورهای غربی دروادار کردن کشورهای دیگر جهت تقویت واجرای دو میثاق بین المللی است . از طرف دیگر نمی توان حق توسعه را به عنوان یک حق جمعی ملت های کشورهای درحال توسعه درنظر گرفت ، زیرا درحقیقت ملت ها را نمی توان به عنوان یک بخش مجزا از دولت ها درنظام حقوق بین الملل تحت عنوان اشخاص حقوقی درنظر گرفت، مگر اینکه دریک زژیم نژاد پرست یا رژیم اشغالگر خارجی ومانند آن حضور داشته باشند . پس مردم کشورهای مستقل بخش جدایی از حکومت هایشان نیستند که به طور فعال درموضوعات بین المللی مشارکت داشته باشند چون حق توسعه یک موضوع بین المللی است .هکتور گریس اسپیل درهمین خصوص می گوید که نزاع اولیه ای که درهر تجزیه وتحلیل روش شناسی درزمینه عناصر ومحتوای حق توسعه به وجود می آید ، سازگاری ویا عدم سازگاری ماهیت جمعی وفردی یک حق است. حقوق بین الملل سنتی از ماهیت دوگانه حق توسعه حمایت نمی کند درحالی که اکنون از تقسیم بندی حقوق بشر به حقوق جمعی وحقوق فردی، حمایت نمی شود. بعضی از حقوق همانند، حق تعیین سرنوشت وحق توسعه دارای ماهیت دوگانه فردی وجمعی می باشند(9)

آقای محمد بیجاوی 1 بدون آنکه جنبه دوگانه حق توسعه ( حق دولت وحق فرد) را رد کند، معتقد است که این مسئله حائز اهمیت نیست چرا که همزمان دولت وفرد می توانند ذینفع وذیحق توسعه قلمداد شوند(10)

بااین حال به لحاظ کاربردی، آقای بیجاوی معتقداست که طرح مسئله دربعد بین المللی یعنی دریک نظام حقوقی که با خصلت بین الدولی برجسته می گردد این امکان را به ما می دهد که ماهیت اصلی وواقعی مسئله را بهتر درک کنیم(11)

هرچند که رویکرد نسبت به حق توسعه به مثابه یک مسئله چند بعدی دیدگاه غالب را بین صاحب نظران تشکیل می دهد، بااین وجود طبق دیدگاه دیگری حق توسعه یک حق فردی است که به انسان به طور مستقل از جامعه اش تعلق می گیرد(12)

به نظر نمی رسد که تاکید بر جنبه فردی یا جمعی حق توسعه بتواند تاثیری بر ماهیت ومحتوای این حق داشته باشد، چرا که درتحلیل نهایی این انسان است که هم محور وهم غایت توسعه می باشد . ازاینرو ، همان طوریکه آقای بیجاوی تذکر داده است ، تاکید بر جنبه بین المللی ودسته جمعی حق توسعنه بیشتر به لحاظ عملی وکاربردی حائز اهمیت می باشد.

آقای بیجاوی معتقد است که حقوق توسعه تازمانی که به عنوان حق دولت ها وملت ها جایگاه مستحکمی درحقوق بین الملل به دست نیاورده است ، نمی تواند به عنوان یک حق فردی از استحکام کافی برخوردار باشد. چرا که درحقوق بین الملل امروز، سازوکارهای لازم برای اجرا یی کردن حق فردی توسعه، به اندازه کافی کسترش نیافته است (13)

هرچند که درچالش های جهان سوم حقوق توسعه 2 درسالهای دهه 1960به بعد پررنگ شده است ، ولی به هیچ وجه ارتباط مفهوم توسعه واستعمار زدایی رابی اعتبار نمی کند . چرا که دراین سال هاکشورهای تازه استقلال یافته ، فرصت یافته بودند که درمجمع عمومی به بیان دیدگاه های خود درخصوص توسعه بپردازند وازاین دیدگاه دفاع می کردند که دستیابی به استقلال وتوسعه فرایند واحدی است . یعنی بدون استقلال توسعه مقدور نیست وبدون توسعه نیز استقلال مفهومی ندارد . دولت های تازه استقلال یافته به دنبال دستیابی به استقلال سیاسی ، به دنبال استقلال اقتصادی بوده ودراین راه درصدد ایجاد تضمین های حقوقی لازم برای وادارکردن کشورهای توسعه یافته به همکاری وکمک بودند (14)

ازاواخر دهه 50 واوایل دهه 60 ، تحولاتی درجامعه جهانی رخ داد که عوامل ذهنی وعینی توجه به مسئله توسعه را باخود همراه داشت . ازاوایل سال های 1970استقرار نظم نوین جهانی بر پایه تقسیم عادلانه کار بین المللی که مورد توجه جهان سوم قرارگرفته ، تاسیس آنکتاد وتصویب قطعنامه هایی چون منشور حقوق وتکالیف اقتصادی دولت هاوقطعنامه مربوط به نظم نوین اقتصادی درسال1975.1974 ( قطعنامه های 3362و3281و3202و3201بازتاب تلاش ها وتحرک جهان سوم دراین خصوص می باشد به رغم این تلاش ها تا 1986 حق توسعه به صورت شفاف مورد تایید قرارنگرفت . از اواسط دهه 80 به بعد ادبیات جدیدی درخصوص حق توسعه شکل گرفته که تصویب اعلامیه حق توسعه در1986 نقطه عطفی دررویکرد جدید درزمینه حق به توسعه می باشد(15)

این اعلامیه که مشتمل بر یک مقدمه وده ماده است ، ابتدا به اسناد بین المللی همچون منشور سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر ، میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی وسپس به سایر کنوانسیون ها ، قطعنامه ها وتوصیه های مرتبط با توسعه اشاره دارد وبا یاد آوری وتاکید مجدد برمفاد آنها به تعریف توسعه به عنوان یک فرایند جامع اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی وسیاسی می پردازد. وهدف آن را بهبود کامل رفاه کل مردم اعلام می نماید .ماده یک اعلام می دارد حق توسعه یک حق غیر قابل تجزیه انسان است که درپرتو آن هرانسانی وهمه انسان ها مستحق مشارکت ومساعدت وبهره مندی از ابعاد مختلف توسعه همچون توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی است که ازاین طریق همه حقوق وآزادی های اساسی وبنیادی محقق خواهد شد.

اعلامیه حق توسعه ضمن تاکید برجنبه فردی این حق ، تحقق آن را درگرو احترام ورعایت اصول حقوق بین الملل مربوط به همکاری بین ملت ها ودولت ها تلقی می کند (بند2ماده 3 اعلامیه) ازدید تدوین کنندگان اعلامیه حق فردی توسعه هم مکمل حقوق دسته جمعی توسعه بوده وهم حق انسان ها دردستیابی به توسعه نمی بایستی ناقض حقوق اساسی دولت ها همچون حق حاکمیت دولت ها وبرابری آنها باشد. بند3ماده3 اعلامیه با شفافیت بیشتری محتوای حق توسعه را آشکار وبرجنبه همکاری تاکید می کند: (( دولت ها دراعمال حقوق وانجام وظایف خودبه نحوی باید عمل کنند که موجب ارتقاءنظم نوین اقتصاد بین المللی متکی بر حاکمیت ، برابری ، وابستگی متقابل ومنافع مشترک وهمکاری بین تمامی کشورها گردند وهمچنین تحقق حقوق بشر ونظارت بر آن را مورد ترغیب وتشویق قراردهند..)) (16)

اعلامیه حق توسعه ، درصدد سازش بین دو جنبه فردی وجمعی این حق درچهارچوب اصول حقوق بین الملل که حاکمیت سنگ زیر بنای آن محسوب می گرددبرآمده وقادر به تعریف وتعیین ارتباط این دو جنبه از حق توسعه نشده است . وبه نظر می رسد که رویکرد نسبت به حقوق بین الملل سنتی که درآن حمایت از حقوق دولت ها بر حقوق افراد غلبه دارد، پررنگ می باشد. چرا که حق توسعه درچهارچوب اصول وقواعد حقوق بین الملل مورد تایید قرارگرفته است.

بااین وجود اعلامیه حق توسعه رامی توان یک چرخش بزرگ دردید گاه ها وسیاست های سازمان ملل درتدوین وتوسعه حقوق بین الملل ناظر بر حق توسعه محسوب نمود.

ماده دو اعلامیه انسان را موضوع ومحور توسعه معرفی می کند ودولت ها را موظف به تنظیم سیاست های مناسب توسعه می نماید. درمواد سوم ، چهارم، پنجم، ششم، هفتم وهشتم ، مسئولیت دولت ها درایجادزمینه ها وشرایط مناسب ومساعد ملی مورد تاکید قرارگرفته است . به رغم اینکه اعلامیه حق توسعه، اصول اساسی بشر که مبانی توسعه را تشکیل می دهند همانند عدم تبعیض ، برابری، انصاف،، عدالت اجتماعی، خود کفایی وهمبستگی را مورد تاکید قرارمی دهد بنابراین می توان گفت که ادبیات مربوط به حقوق بشر را توسعه داده وشفاف می نماید. به علاوه، با دفاع از تفکیک ناپذیری ابعاد مختلف حقوق بشر ازهمدیگر ، محتوای حق توسعه را تعمیق بیشتر می بخشد.بااین حال اعلامیه حق توسعه مسئولیت مشترک وهمکاری رادرفضایی مطرح می کند که گویی دولت ها وملت ها درشرایط مساوی قراردارند وازاینرو مقررات واصول جهانشمول قابل اعمال به همه آنها می باشد واین درشرایطی است که شکاف عظیم اقتصادی بین کشورهای مختلف موانع جدی برسر همکاری کشورها درتحقق اهداف اعلامیه قرارمی دهد صرف اعلام باید ها ونبایدهای اخلاقی ونادیده گرفتن ویژگی ساختارجامعه جهانی وعدم توجه به امکانات وپراکندگی منابع درسطح جهانی، ارزش اعلامیه حق توسعه را درحد یک خواسته فاقد هرگونه ضمانت اجرایی تنزل می دهد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل در مورد حق و حقوق بشر

دانلود مقاله کامل در مورد جهانی شدن

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل در مورد جهانی شدن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل در مورد جهانی شدن


دانلود مقاله کامل در مورد جهانی شدن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 34

 

دکتر محمد علی بصیری

استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران

چکیده: درروند جهانی شدن تغییرات غیر قابل اجتنابی درزمینه های سیاسی، اقتصادی واجتماعی ملل مختلف ایجاد می شود که مردم دول جنوب بیش از دول شمال متاثر می گردند . بسیاری ازاین تغییرات با مبانی واصول حقوق بشر پذیرفته شده درحقوق بین المللی موجود درتعارض قراردارد. دراین مقاله سعی شده است نقاط تعارضی که دراین روند بانفی حقوق بشر دردول جنوب حاصل خواهد شد ویا تقویت بعضی از جنبه های حقوق بشر دردول جنوب وشمال مورد بحث ، تجزیه وتحلیل قرارگرفته وبررسی گردد. سپس موضوع گفتگوی تمدن ها مورد بحث قرارگرفته که آیا می تواند به عنوان یک راه حل عملی موفق آثار منفی احتمالی حقوق بشر ناشی از جهانی شدن را کاهش دهد ویا آثار مثبت احتمالی جهانی شدن را بر

حقوق بشر شمال وجنوب برابر ویکسان نماید؟

مقدمه

دراین مقاله تلاش شده جهانی شدن وآثار مثبت ومنفی ناشی از آن بر حقوق بشر مطرح گردد وگفتگوی تمدن ها به عنوان عملی ترین راه حل جهت کاهش آثار منفی احتمالی درآینده براین مسئله مورد تجزیه قرارگیرد. بنابراین ابتدا مفاهیم وتعاریف جهانی شدن ، تاریخچه آن ، گروه های رسمی وغیر رسمی کمک کننده به این مسئله وآثار ناشی از آن مورد بحث قرارمی گیرد.پس از آن به مبانی ومنابع اصلی حقوق بشر واصول جهانی پذیرفته شده آن اشاره می گردد وسپس با طرح آثار مثبت ومنفی ناشی از جهانی شدن توسط طرفداران ومخالفان این مسئله مورد کنکاش قرارمی گیرد. درپایان طرح گفتگوی تمدن ها به عنوان یک راه کار موثر برای کاهش اثار منفی جهانی شدن بر حقوق بشر برای تمدن های شمال وجنوب به طور اعم وبرای تمدن های جنوب به طور اخص مطرح می گردد ودرنهایت به جمع بندی بحث پرداخته خواهد شد.

تعریف جهانی شدن

درمورد تعریف جهانی شدن باید گفت اینکه این مسئله یک پدیده است یا یک روند بین صاحب نظران یک تعریف واحد متفق علیه وجودندارد . بنابراین برای روشن شدن این مفهوم بهتراست به تعاریفی که مطرح شده به طور خلاصه اشاره شود مارتین آلبرو معتقد است (( جهانی شدن به فرایند هایی که براساس آن تمام مردم جهان دریک جامعه واحد فراگیر جهانی به هم می پیوندند اطلاق می شود)) (1) مانوکاستل می گوید(( جهانی گرایی جامعه ای شبکه ای است که درادامه حرکت سرمایه داری درپهنه اقتصاد، جامعه وفرهنگ شکل می گیرد)) (2) امانوئل ریشتر نیز (( جهانی شدن را شبکه ارتباطی متصل کننده انسان های پراکنده می داند)) (3) ودرنهایت آلوین تافلر می گوید(( جهانی شدن درعصر دانایی راهی برای انتقال کالا، خدمات وسرمایه میان ملل است )) (4) درهمین زمینه برداشت ها وتعاریف مختلف دیگری نیز مطرح شده از قبیل – درهم ادغام شدن بازارهای جهانی برای تسهیل جابه جایی سرمایه ، نیروی کار، کالاؤ اطلاعات وفرهنگ، - اوج سلطه گری وسلطه پذیری یا اوج پیروزی سرمایه داری – جهانی شدن رقابت بی قید وشرط بوده که فقیر رافقیر تر وغنی را غنی تر خواهد کرد . عصر تحول سرمایه داری برای تمام انسان هاست که درمرکز شمال وپیرامون جنوب قرارمی گیرد، درجهانی شدن نقش دولت ومرز ملی کمرنگ می شود وشرکت های چند ملیتی وسازمان های بین المللی .. جای آن را می گیرند(5)

اگر تلاش شود تایک جمع بندی از تعاریف فوق حاصل گردد باید گفت جهانی شدن درنتیجه گسترش ابزارهای ارتباطی- اطلاعاتی پدید آمده که روند جابه جایی سریع کالا، سرمایه، نیروی کار واطلاعات را فراهم کرده که کنترل دولت بر آن عملی نمی باشدومنجر به یک فرهنگ واحد جهانی خواهد شد . به عبارت دیگر، جهانی شدن شبیه یک دستگاه مخلوط کن است که چرخ چهار پرده ای آن یعنی کالا، سرمایه یا نیروی کار واطلاعات است ودر اثر حرکت سریع آن معجون فرهنگ واحد یا به بیان دیگر دهکده جهانی پدید می آید

تاریخچه جهانی شدن

ازلحاظ نظری فلاسفه ، ادیان ، ایدئولوژی ها وسیاستمداران از قرون اولیه بشری اندیشه دولت واحد جهانی را به اشکال مختلف مطرح نموده اند . به عبارت دیگر، مسئله جهان وطنی که می توان آن را یک نقطه کمال وشاید سرانجام جهانی شدن دانست از مسائلی بوده که درگذشته نیز مطرح گردیده است . مثلا فلاسفه ای مانند ژان ژاک روسو-مارکس ویا رواقیون و- آرمان گرایان با طرح جهان شهر از دید خود چنین ایده ای را مطرح نموده اند از مسائلی بوده که درگذشته نیز مطرح گردیده است .مثلا فلاسفه ای مانند ژان ژاک روسو، - آرمان گرایان – رواقیون – مارکس با طرح جهان شهر ازدید خود چنین ایده ای را مطرح نموده اند . ادیان الهی یهودیت ، مسیحیت واسلام هرکدام با دعوت جهانی جهت تبعیت از دین خود وجامعه آرمانی موعود درپایان حیات دنیا (آمدن موسی(ع) یامهدی(عج) وتشکیل حکومت الهی عادلانه ) نیز به نوعی این ایده را مطرح کرده اند . ایدئولوژی هایی مانند مارکسیسم – سوسیالیسم وحتی لیبرالیسم آرمان شهر هرکام یک حکومت واحد جهانی است که حداکثر رفاه وعدالت را برای بشر نوید می دهند. سیاستمدارانی مانند ویلی برانت ( دولت جهان شمول ) یا نهرو ویا ویلسون نیز به دولت جهانی اشاره نموده اند (6) ولی جهانی شدن را به طور رسمی اولین بار ماک لوهان درکتاب خود با عنوان جنگ وصلح دردهکده جهانی درسال 1970 مطرح کرد(7)

درزمینه جهانی شدن از لحاظ عملی سازمان ها ونهادهای بین المللی رسمی مانند جامعه ملل، سازمان ملل متحد، گات وپس ازآن سازمان تجارت جهانی  ( WTO) گام برداشتند ونیز نهاد هاوگروه های غیر رسمی که به طور آرام ولی قدرتمندانه حرکت کرده اند، شامل 1- شورای روابط خارجی آمریکا که درسال 1920 تشکیل گردید و مرکب از سران مالی، سیاسی، اقتصادی آمریکا مانند راکفلر ، فورد.. روسای جمهور، بانک ها، شرکت های آمریکایی بوده که تمام سیستم های کلیدی امریکا دراختیار آن قرارداشته وبرنامه ریز اصلی کشور وتاثیر گذار بر تمام دول عربی وشرکت هنای چند ملیتی وسازمانهای بین المللی تا کنون بوده اند(8) 2- گروه بیلدربرگ 1 که درسال 1952 شکل گرفت ومتشکل از سران وافراد ذی نفوذ اروپایی بوده وبه گروه قبل متصل می گردد هدف این گروه اتحاد غرب علیه هجوم شوروی سابق بوده است ونیز به دنبال تحقق صلح جهانی درپناه اتحادیه اقتصاد بین المللی گام برداشته است . تمام سران احزاب چپ ، میانه وراست اروپا علی رغم داشتن ایدئو لوژی های متضاد ، نقطه مشترک آنها دستیابی به یک دولت واحد جهانی ( یا سوسیالیسم یا لیبرالیسم ) بوده است امروز 24 شخصیت برجسته اروپایی و15 شخصیت آمریکایی اعضاءفعال دراین گروه با ایده دستیابی به یک دولت جهانی واحد با نگرش های چپ وراست فعالیت می نمایند(9)3- کمیسیون سه جانبه2که درسال 1973 درژاپن شکل گرفت وبه دو گروه قبل متصل شد، اعضاآن سران وافراد برجسته مالی- اقتصادی آسیایی می باشند که با همان هدف جهانی شدن اقتصاد با همکاری اروپا ، آسیا وآمریکا حرکت می نماید. هدف اصلی این سه گروه با، پیاده نمودن ایده دولت جهانی براساس اقتصاد آزاد وجابه جا یی آزادانه سرمایه، کالا، خدمات واطلاعات ارتباط وهمکاری تنگاتنگ با یکدیگر می باشد(10) ازدیگر گروه های غیر رسمی (گروه های غیر رسمی درمسئله جهانی شدن را به این صورت می توان تعریف کرد که اولا ساختار علنی وآشکار جهت دستیابی به یک اقتصاد وفرهنگ جهانی نداشته اند بلکه به طور سری ومخفی چنین کاری را می کنند . ثانیا اگر ساختارتشکیلاتی آشکار داشته اند هدف اعلانی ورسمی برای دستیابی به یک جامعه جهانی با اقتصاد وفرهنگ واحد نداشته اند، گرچه درعمل وبه طور غیر اعلانی وبه طور مقطعی دراین مسیر کمک می  کرده اند ) کمک کننده به جهانی شدن شرکت های چند ملیتی اروپایی ، آمریکایی وآسیایی مانند جنرال موتور،  B  P   فورد I B M و توتال  می باشند . مثلا جنرال موتور درسال 1975 ، 132 میلیارد دلار وشرکت فورد 100 میلیارد دلار درآمد داشته اند که هرکدام معادل درآمد  سالیانه چند کشور مانند عربستان سعودی، ایران وترکیه بوده است که این سود نصیب کشور سهامداراصلی یعنی آمریکا گردیده است (11)

آثار جهانی شدن

اگر بخواهیم آثار جهانی شدن را به طور خلاصه اشاره نماییم ، عبارت خواهند بود از 1- وابستگی بیشتر اقتصاد کشورها به یکدیگر 2- افزایش رقابت کشورها با توجه به توان های بالفعل وبالقوه آنها 3- به چالش کشیده شدن دولت ها وتضعیف حاکمیت وجانشینی سازمان هایی مثل WTO به جای آنها 4- تقسیم کار بین المللی براساس ارزش نسبی تولید 5- پیدایش دهکده واحد جهانی با غلبه فرهنگ واحد با ارزش ها وهنجارهای مشترک وکمرنگ شدن حوزه فرهنگ ها(12) پس از تعریف جهانی شدن وگروه های ذیربط دراین زمینه لازم است جهت مشخص شدن آثار آن برحقوق بشر، بحثی مقدماتی درمورد مبانی حقوق بشر ارائه گردد.

مبانی حقوق بشر

اگر بخواهیم ریشه های حقوق بشر امروزی را کنکاش نماییم باید آن را درمیانی واصول ادیان الهی،قواعد حقوق طبیعی ، اصول واهداف انقلاب انگلستان ، عهد نامه وستفالی 1648 ، منشور حقوق 1689 انگلیس ، جابجایی ریشه یابی نمود. همچنین باید به اندیشه های سیاسی قرن 16و17م مانند جامعه مدنی جان لاک ، حق صیانت نفس توماس هایز، اراده عمومی مبنی بر رضایت افراد ژان ژاک روسو نیز توجه نمود(13) با تاسیس سازمان های بین المللی نظیر جامعه ملل وسازمان ملل حقوق بشر مفهوم جهان شمول یافت که بعد از جنگ دوم سه نسل حقوق بشر جهانی مطرح گردید .

.1.اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 که حقوق مدنی سیاسی بشر را 2. .مطرح کرد

  1. میثاق بین المللی که حقوق اقتصادی- اجتماعی – فرهنگی بشر را جهانی کرد .
  2. میثاق های بین المللی مکمل که حقوق مدنی وسیاسی بشر را درسطح جهان به صورت حقوق همبستگی بشر مطرح نمود ( گرچه دو میثاق حقوق سیاسی – مدنی واقتصادی- اجتماعی- فرهنگی همزمان تصویب شدند ولی درقالب دو پروتکل بوده که دراینجا مجزا اشاره شده است ) هرسه گروه حقوق بشر درسال 1966 درمجمع عمومی سازمان ملل تصویب شدند وکمیته حقوق بشر مجمع عمومی وکمیسیون حقوق بشر شورای اقتصادی، اجتماعی درسال 1967 مامور تحقیق وتفحص گردیدند که درصورت نقض این حقوق توسط دولتی از اعضاءسازمان ملل ، دیگر اعضا فشار سیاسی را بر دولت ناقض وارد نمایند(14)

شکایت علیه دولت نقض کننده حقوق بشر می تواند از طریق گزارش های شبکه های گزارشگر کمیسیون یعنی گروه های کاری1 یا گزارشگران موضوعی2 وگزارشگران یا نمایندگان کشوری3 درکمیسیون حقوق بشر طرح شود سپس درصورت لزوم کمیسیون فرعی حقوق بشر اقدام به تحقیق وتفحص می نماید که درصورت اثبات آن مسئله ابتدا درشورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل طرح شده ودولت ناقض ابتدا به صورت محرمانه ودرحالت عدم تاثیر پذیری حتی به طور علنی به او توصیه هایی می گردد ودر نهایت احتمال محکومیت آن وجوددارد(15) دبیرکل سازمان ملل درسال 1985 درمجمع عمومی اعلام کرد که حقوق بشر جهان شمول مواردی از قبیل 1- حق برخورداری ازتعلیم وتربیت 2- حق مشارکت دراداره امور فرهنگی 3- حقوق اقلیت ها 4 – حقوق سندیکاها 5- حقوق خانواده ( ازدواج – طلاق – حقوق کودکان( 6 – حق آزادی عقیده وبیان ..می باشد(16) ضمانت اجرایی حقوق بشر جهانی امروز فقط فشار سیاسی می باشد که نتیجه سریع وکامل به دنبال ندارد اما علی رغم ضعف ضمانت اجزایی حرکت جهانی حقوق بشر با عث شده است که دولت ها حتی المقدور آنرا رعایت نمایند وآن را درقوانین داخلی ومنطقه ای خود سرایت دهند . برای مثال، حق تحصیل رایگان برای عموم مردم ، حق داشتن حداقل دستمزد، حق داشتن بهداشت، حق داشتن وکیل، حق تامین اجتماعی ( بیمه های اجتماعی) و..ازمواردی است که درقوانین اساسی ومدنی بسیاری از دولت ها به رسمیت شناخته شده ودرپیمان های منطقه ای حقوق بشر درمناطقی مانند اروپا- آمریکا- آفریقا .. مورد پذیرش قرارگرفته است (17) پس از اشاره مختصری درزمینه مبانی حقوق بشر لازم است بحث شود که جهانی شدن بر حقوق بشر چه آثار مثبت یا منفی به بار خواهد آورد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل در مورد جهانی شدن

تعریف بهداشت

اختصاصی از هایدی تعریف بهداشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعریف بهداشت


تعریف بهداشت

بهداشت مجموعه‌ای از علوم مختلف است و بطور کلی منظور از آن، انجام کارهایی برای جلوگیری از ابتلا مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است. تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) از بهداشت به صورت زیر است: بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن عمر و ارتقا سطح آن است.

آموزش بهداشت بهداشت محیط تشخیص بیماریها پیشگیری علیه بیماریها عفونی ایجاد یک سیستم اجتماعی که هر فرد بتواند از حق طبیعی خود برخوردار باشد.

 

این فایل دارای 18 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تعریف بهداشت