بنر لایه باز طرح در مورد امام خمینی - psd امام خمینی
بنر لایه باز طرح در مورد امام خمینی - psd امام خمینی
بنر لایه باز طرح در مورد امام خمینی - psd امام خمینی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى
یکى از مهمترین عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوین صحیح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرین پیشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمین مىباشد. اما در اینجا باید نکاتى را در تحقق این امر بنیادین و سرنوشتساز در عرصه دانشگاهها و مراکز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اینکه در اسلام بعد از تاریخ صدر آن با عدم فعلیت تاریخى و سیاسى نظام ولایت در زمان حیات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران، جنبه سیاسى و اجتماعى اسلام که در عرصه حکومت در انحصار خلفاى بنىامیه و بنىعباس و بعدا سلاطین مستبد قرار گرفت، از جنبه فکرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتیجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبیعى و ریاضى در تاریخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سیاست و اقتصاد به علت عدم وجود آزادیهاى سیاسى به انحطاط کامل گرایید تا بعد از نهضت مشروطه، با روى کار آمدن حکومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى این رژیم در غربى کردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزادیهاى ملى و سیاسى، علوم اجتماعى و انسانى علیرغم تاثیرپذیرى سطحى و صورى از تفکر و تمدن غرب مجال رشد و نضج کافى نیافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشکیل نظام مقدس مبتنى بر ولایت و رهبرى حضرت امامخمینى (ره)، مسائل معنوى و علوم دینى با جنبههاى سیاسى، اجتماعى و مادى، پیوندى مستحکم یافت که بعدا مىبایست در انقلابى فرهنگى با تبیین و تفسیر علمى این پیوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوین علوم انسانى بر اساس مبانى اصیل اسلامى که بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران به علت ظهور و حاکمیتحکومتهاى غیر دینى و مستبد مسکوت ماند، صورت مىپذیرفت. اما متاسفانه عدم تحقق این امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدریج موجب ازدیاد فقر فرهنگى در زمینه علوم انسانى و تجربى جدید و در نتیجه باعث تشدید وابستگى فکرى برخى از اساتید دانشگاهى ایران به غرب گردید و این امر نیز تاکنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فکرى، سیاسى و دانشگاهى در این سرزمین گردیده است و امروز بعد از تحقق نظام ولایت در این کشور با تهاجم و شبیخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ایران عرصه تاخت و تازاندیشههاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى که برخى از مراکز پژوهشى علمى و فکرى کشور نیز متاسفانه تحت تاثیر این امواج سهمگین غیر اسلامى قرار گرفتهاند. تا به آنجا که مقام معظم رهبرى درباره این امر خطیر و حساس با صراحت هشدار داده و مکررا فرمودهاند "آینده نظام وابسته به اسلامى کردن دانشگاهها مىباشد" زیرا مىدانیم که همه مسوولین نظام بدون استثناء درآینده همانند گذشته با تحصیل رسمى در دانشگاهها و یا در خارج از آن تحت تاثیر وضعیت فکرى و اجتماعى آن مىباشند. آنچه در این مورد ذکر آن بسیار سرنوشتساز مىباشد این است که از آنجا که بزرگترین پیام فرهنگى حضرت امام خمینى (ره) در ارتباط با نحوه تدوین علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقایق و تعالیم معنوى اسلامى در این فرموده موجز اما بسیار عمیق ایشان خلاصه مىشود که "تمام علوم چه علوم طبیعى باشد و چه علوم غیرطبیعى باشد، آنکه اسلام مىخواهد، آن مقصدى که اسلام دارد این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهى و به توحید بازگردد" (1) .اندیشمندان و اساتید متفکر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مىبایستبا نوعى وحدت فکرى و با نوعى همفکرى علمى به تدوین علوم انسانى جدید با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جدید در غرب براساس مبانى فکرى و علمى علوم اسلامى و حقایق مکتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ایجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نیاز کشورمان گردند تا به این وسیله هم برخى معضلات عمیق فرهنگى کشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عمیق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اینجا لازم استبراى فهم عمیق جمله مذکور حضرت امام که در دنیاى علمى و فکرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترین متفکران معاصر قرن حاضر مىباشد اشاراتى کنیم (تا مشخص گردد که امر تدوین علوم انسانى جدید بر اساس حقایق دین اسلام که یکى از مهمترین ارکان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراکز فکرى و آموزشى کشور استخود نیاز به کارى فکرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همهاندیشمندان اصیل اسلامى و عالم به معارف جدید بشرى دارد و به همین علت جز با تفکر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جدید ممکن نمىباشد به عبارت دیگر تحقق این امر اساسى نیازمند یک جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مىباشد که تنها با صدور چند بخشنامه عملى و یا نصیحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممکن نمىباشد.
در اینجا براى اینکه به ژرفاى سخن بزرگ معظمله وقوف کامل یابیم نظر یکى از بزرگترین فیزیکدانان و جهانشناسان تمام تاریخ علم مغرب زمین یعنى"ماکس پلانگ" را در نیمه اول قرن حاضر متذکر مىگردیم "به این ترتیب به جایى مىرسیم که علم حدودى را که از آنها نمىتواند تجاوز کند معین مىنماید و در عین حال نواحى دیگرى را نشان مىدهد که از حوزه فعالیت وى خارج است... نقطه عزیمت ما از سرزمین یک علم خصوصى بود و در ضمن به یک رشته مسائل رسیدیم که همه جنبه فیزیکى خالص داشتند ولى در پایان کار از جهانى که فقط جنبه حسى داشتبه یک جهان واقعى متافیزیکى رسیدیم. (2)
"برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها"
البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شریف توحید نیازمند تحقق "انقلاب فرهنگى" بزرگى است که متاسفانه تاکنون در عرصه دانشگاهها و مراکز پژوهشى تحقق نیافته است زیرا غالب اساتید رشتههاى فلسفه و الهیات و عرفان که مىبایست تاکنون به تدوین چارچوب و تعریف دقیقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بینى فلسفى متناسب با تفکر و تمدن معاصر جهان براى هدایت علوم انسانى پایه و فنى اهتمام مىورزیدند با بىتفاوتى و سکوت از اهتمام به چنین مساله سرنوشتسازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دینى و آشنایى با تفکر جهان غرب، حضور در چنین عرصه حیاتى و ارتباط غیر مستقیم و علمى با عرصه حکومت و سیاست کشور اسلامى را نوعى کار "ایدئولوژیک" و سیاسى صرف تلقى کردند. از سوى دیگر با وجود چنین خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتید علوم اجتماعى، اقتصادى و سیاسى که فاقد فهم عمیق نسبتبه مبانى فلسفى براى ایجاد چارچوب مورد نیاز انقلاب فرهنگى در این سرزمین الهى مىباشند، تحت تاثیر مکاتب اجتماعى و سیاسى غرب با طرفدارى ازبینش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرایى در عرصه علوم انسانى و سیاسى مىباشند و در این میان برخى از متخصصان علوم پایه و فنى که مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دینى دارند با تلاش در "عصرى کردن معرفت دینى" سعى در انطباق اسلام با مکتب "نئوپوزیتوسیم" غرب که در واقع مروج مکتب "ماتریالیسم جدید و علمى" مىباشد دارند و در این جهت گروه کثیرى از عالمان علوم پایه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند که علوم مذکور هیچ ارتباطى با رشتههایى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهیات و دین ندارند و بلکه در تباین و تخالف باعلوم مذکور هستند و خود داراى قلمروى کاملا مستقل مىباشند. چنین بینش مادى و حسى هم اکنون در میان بسیارى از دانشجویان و برخى اساتید علوم پایه و فنى و همچنین علوم اجتماعى و سیاسى به علت فقدان و حضور یک جریان نیرومند و مترقى فرهنگ اسلامى که درگذشته با متفکران و بزرگانى چون علامه طباطبایى، استاد شهید مطهرى و... چنین بینش اصیل و بنیادین براى نسل گذشته را فراهم نمودند و این تلاش عظیم فرهنگى در انطباق متعادل تعالیم عالیه اسلام با مقتضیات عصرجدید خود زمینه فرهنگى مورد نیاز را براى تاسیس حکومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس کامل تفکر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سیاسى و همچنین کسب علوم جدید و حتى بینش برخى مکاتب فلسفى و الحادى و اومانیستى مغرب زمین را در برخى مراکز دانشگاهى و پژوهشى سر دادهاند تا به این وسیله نادانسته جامعه اسلامى ما را با یک بحران فرهنگى و فکرى ژرف و ریشهدار مواجه سازند. در این میان برخى از عالمان و مدیران مراکز آموزشى و پژوهشى و اجرایى کشور به علتسنخیت رشته تخصصى خود با علوم مادى به نحوى غیر صحیح هنوز همانند قرون 18 و 19 اروپا توهم مىکنند که علوم جدید مادى مغرب زمین داراى ارزشى مطلق و کاملا عینى مىباشد در حالى که در قرن حاضر برخلاف پندار بسیارى از آنها که سعى در تفسیر نامتعادل میان دین و حقایق ماورالطبیعى بر اساس علوم جدید مادى غرب دارند بسیارى از فیزیکدانان و جهان شناسان بزرگ غرب همچون "ماکس پلانگ"، "انیشتین" و خصوصا "جینز" و "ادینگتون" و... سعى کامل در انطباق و تفسیر مبانى علم فیزیک جدید با برخى حقایق متافیزیکى و حتى عرفانى دارند که در اینجا ما تنها به ذکر گفتار یکى از این بزرگان و دانشمندان متعادل و عالیقدر اروپا مبادرت مىورزیم. (3) "از این دورنما ما یک جهان روحانى را در کنار جهان فیزیکى تشخیص مىدهیم" و درست در چنین شرایط فکرى جهان معاصر، برخى متجددان غربگراى داخلى مدعى اقتباس فرهنگ و الگوى توسعه نامتعادل معاصر جهانى مىباشند و به این وسیله دانشگاهها و مراکز پژوهشى کشور را علیرغم برخى پیشرفتهاى علمى و فنى اخیر که اصلاح و تکمیل آن بصورت متعادل وهمه جانبه بسیار ارزشمند و مغتنم مىباشد با بحرانى فرهنگى مواجه ساختهاند به نحوى که بارها رهبر معظم انقلاب با شکوه از روند کار دانشگاهها و مراکز مربوطه خواستار اسلامى شدن دانشگاهها و مراکز پژوهشى شدهاند و تصریح نمودهاند که سرنوشت آینده کشور بستگى به همین تحقق اسلامى کردن دانشگاهها و مراکز پژوهشى مربوطه دارد. اما در پاسخ به چنین خواستبنیادین و ضرورى بسیارى از مسوولین تصور مىکنند که تنها با صدور چند آییننامه صورى و یا اجرایى و ادارى مىتوان به انجام چنین مسئله خطیر مبادرت ورزید غافل از آنکه مسئله اسلامى شدن دانشگاهها در مرحله نخستبا ایجاد تحولى فرهنگى و فکرى در عرصه علوم فلسفى و دینى و انسانى که خود مىتواند منجر به تحقق توسعهاى همه جانبه در همه عرصههاى فرهنگى، اقتصادى، علمى و سیاسى گردد، ممکن و میسر مىباشد تا به این وسیله کشور اسلامى ما قادر به رفع مشکلات و نیازهاى مادى و همچنین معنوى خود و بلکه امتبزرگ اسلامى گردد تا بتواند در دنیاى به بن بست رسیده و بحرانى و متناقض جهان کنونى که دچار تعارضاتى ریشهاى در همه عرصههاى فلسفى، علمى، اخلاقى، سیاسى و زیست - محیطى استبا پىریزى یک تمدن متعادل و بزرگ اسلامى در آیندهاى نه چندان دور که امروزه سخت مورد نیاز جامعه بشرى است. منادى رهایى بشر از بن بست و بحران موجود در تمدن مبتنى بر پیشرفت و آشوب و یا علم و توحش مدرن معاصر گردد.
"مسئله اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى"
از اینرو در پایان این بخش متذکر مىگردم که از نظر بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران نه تنها علوم انسانى از فلسفه و عرفان تا علوم اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، هنر و ادبیات ارتباطى مستقیم با برخى مبانى و اصول اعتقادى و معنوى اسلام دارند بلکه حتى علوم طبیعى و ریاضى نیز ریشه در همین مبانى مابعدالطبیعى که در دو علم شریف فلسفه و عرفان اسلامى مطرح مىباشد، دارند (نه آنچنانکه صرفا در قرون وسطى و گذشته به آن توجه مىگردید) .
از اینرو معظمله در ارتباط با حوزههاى علمیه نیز (که مىتواند نقشى تعیین کننده در اسلامى کردن دانشگاهها داشته باشد) برخلاف گذشته دعوت به صلح و وحدت میان علوم اسلامى از فقه تا فلسفه و عرفان که در گذشته به علت عدم تحقق نظام سیاسى ولایت در برخى موارد، علماى علوم مذکور در تضعیف و مخالفتبا یکدیگر اصرار مىورزیدند داشتند ایشان در پیامى دیگر فرمودند" فقها،
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
تعداد صفحات : 17 صفحه
قرآنشناسی از دیدگاه امام خمینی(ره) قرآن شناسان تاکنون قرآن را از زاویههای مختلف نگاه کردهاند.
همچنین افکار و اندیشههای امام خمینی (ره) به عنوان یک قرآن شناس برجسته و تأثیرگذار بر مسلمانان از جهات گوناگون بررسی و تحقیق شده است.
نویسنده مقاله حاضر کوشیده است تا قرآنشناسی امام را از نظر راه و رسم برخورداری از قرآن طرح و شرح کند.
ما امیدواریم که این مقاله از یک سو فتح بابی باشد برای قرآنشناسی دیگران و از سوی دیگر، گامی هرچند کوچک در فراخوانی از همه آنان که مایلند در ویژهنامه قرآنشناسی امام خمینی ما را یاری رسانند.
این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده.
.
.
از بزرگترین مظاهر رحمت مُطلقه الهیه است.
این مطلبی است که امام خمینی در کتاب آداب الصلواة عنوان کردهاند.
قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران میماند.
این، اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است، نه فقط حسن ترکیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام اَحکام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، که هر یک مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است.
بلکه میتوان گفت این که قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود که در صدر اول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را درک میکردند و جهات مهمتری که در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراکش عالیتر بود اعراب آن زمان درک نکردند.
الآن نیز آنهایی که هم افق آنها هستند، جز ترکیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراک نکنند.
1 قرآن یک سفره گستردهای است که همه از آن استفاده میکنند، منتها هر کس به وضعی استفاده میکند.
2 آن برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عایله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند.
این صحیفه الهیه، کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است.
این کتاب خداست و به شؤون الهیه جل و علا دعوت میکند.
4 اهداف و مقاصد نزول قرآن ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات برهانی، که خود به ما مقصد را میفهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم.
صاحب کتاب مقصد خود را بهتر میداند.
اکنون به فرمودههای این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر میکنیم، میبینیم خود میفرماید: "ذالک الکتاب لاریب فیه هدی" للمتقین".
این کتاب را کتاب هدایت خوانده است.
میبینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه میفرماید: "ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر" میبینیم میفرماید "وانزلنا الیک الذکر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون".
میفرماید: "کتاب انزلناه مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب".
(سوره ص آیه29) بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است.
بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب ت
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
تعداد صفحات : 20 صفحه
قیام امام خمینی، پرتویی از قیام امام حسین علیه السلام قیام امام خمینی، پرتویی از قیام امام حسین علیه السلامبسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی عزیزان بحث را زمانی می بینند که در آستانه 15 خرداد هستند.
به مناسبت 15 خرداد کمی از انقلاب و امام خمینی صحبت کنیم.
اگر بگوییم که قیام امام نسخه ای از قیام امام حسین بود، حرف دروغ و مبالغه ای نیست.
حالا من پرتویی از قیام امام حسین را نقل می کنم تا ببینید که اینکه مردم شعار می دادند: نهضت ما حسینی است.
این یک واقعیت بود.
یک مقایسه و تشابهی بین قیام امام حسین و امام خمینی هست.
بنابراین موضوع: قیام امام خمینی پرتویی از قیام امام حسین (علیه السلام):در اصل وقتی امام خمینی اعلامیه داد فرمود: ما از کربلا آموختیم، خون بر شمشیر پیروز است هروقت که ما تهدید شدیم، چیزی که به مردم ایران قدرت داد ماجرای کربلا بود.
مثلاً می خواهیم در محاصره اقتصادی قرار بگیریم.
در محاصره اقتصادی چیزهایی را به ما نمی فروشند.
مثلاً هواپیما، کشتی به ما نمی فروشند یا اینکه ما را در خریدن بعضی چیزها در منگنه قرار می دهند.
خوب حالا در کربلا محاصره اقتصادی چه بود؟
حتی برای علی اصغر هم آب نبود.
یعنی یک لیتر آب ممنوع بود.
حالا ما از هواپیما ممنوع هستیم.
الحمدلله ما خودمان شاید چند درصدی وابسته بودیم اما امام حسین برای آب که جزو مواد اولیه زندگی است مشکل داشت.
ایستادگی در برابر محاصره اقتصادی و نظامیمحاصره نظامی: کشتی آمریکا تا کجا آمده و در خلیج فارس چه شده است.
.
.
؟
بالاخره برای امام حسین دهها هزار نفر دور هفتادو دو نفر را گرفتند.
محاصره نظامی و محاصره اقتصادی.
اینکه می گویند که روضه خوانی کنید این روضه ها یک روضه هایی است که اصلاً همه مشکلات را حل می کنند.
امروز در دانشگاهها یک رشته ای به نام مدیریت است و در مدیریتها یک شاخه است به نام مدیریت بحران.
مدیریت بحران یعنی اینکه اگر صبح بلند شدیم و دیدیم که در بم زلزله شده است.
چطور این مسئولین کشوری باید این بحران را حل کنند؟
مدیریت بحران.
عصر عاشورا هم مدیریت بحران بود.
زینب کبری حالا باید چه کند؟
هم خودش اینهمه داغ دیده است و هم حوادثی که رخ داده است و هم جمع و جور کردن و هم بتوان که از این خون استفاده کند، متن سخنرانی اش چه باشد؟
با چه کسانی برخورد بکند و چطور این رژیم را عوض کند؟
و چطور با سخنرانی اش آتش فشانی بکند؟
امام حسین یک جرقه راه انداخت اما این زینب کبری بود که این جرقه را یک جریانش کرد.
گاهی یک کاغذ آتش می گیرد منتهی باید یک بادی بوزد که این کاغذی که آتش گرفته یک جنگل را به آتش بکشد.
یعنی از یک جرقه یک جریان درست کند.
مدیریت بحران.
من به بعضی از اساتید دانشگاه که دکترای مدیریت داشتند و راجع به مدیریت در دانشگاه تدریس می کردند در دانشگاه تهران.
گفتم: که شما راجع به مدیریت بحران هم تحقیقی دارید؟
بعد وقتی ماجرای مدیریت بحران زینب کبری را گفتم.
گفت که من اصلاً به این جهت توجهی نداشتم عجب راست می گویی.
مدیریت بحران این است.
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
فرمت :WORD تعداد صفحه :105
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ......................................... 1
جایگاه امر به معروف در قرآن.................... 5
اولین وظیفه انبیاء ............................ 5
گروه ویژه ..................................... 8
جایگاه آمرین به معروف و ناهیان منکر .......... 10
تاریخچه، اهداف و وظایف کمیته امداد امام خمینی (ره) 14
خط و مشی های اساسی این نهاد................... 15
گروه های ویژه ................................ 18
سالم سازی محیط................................ 20
ایجاد فرهنگ کار و تلاش ........................ 22
اندیشه های خطرناک با رنگ دینی ................ 23
برنامه اشتغال و خودکفایی مددجویان............. 27
دگرگونی ارزشها................................ 29
نقش منکرات در سلب نعمتهای .................... 30
زمینه های دگرگونی ارزشهای اسلامی .............. 34
گرایش به فرهنگ بیگانگان....................... 35
عیب نهادن بر تعهد و پایبندی به ارزشهای مکتبی . 37
غیر حضوری و مکاتبه ای ........................ 38
خدمات فرهنگی و آموزشی......................... 40
احیای سرمایه های درونی برای پذیرش امر به معروف و نهی از منکر 43
ارائه خدمات مددکار و مشاوره................... 53
عنوان صفحه
اهمیت شیوه ها ................................ 55
برکات اقتصادی امر به معروف و نهی از منکر ..... 60
مشارکتهای مردمی، درآمدهای محلی، وجوهات امانی . 62
جشن عاطفه و جشن نیکوکاری ..................... 65
دایره امر به معروف و نهی از منکر ............. 68
پیگیری مسائل حقوقی و قضایی مددجویان .......... 70
توجه کردن به کرامت و ارزش انسان............... 72
حل نشدن مشکلات اقتصادی ........................ 75
خدمات حمایتی کمیته امداد طرح مددجوئی ........ 79
طرح شهید رجائی ............................... 81
طرح حمایت از ایتام (طرح اکرام)................ 82
اطعام و افطاریه محرومین....................... 83
امور بیمه و خدمات بهداشتی و درمانی اقشار نیازمند... 84
خدمات عمرانی تأمین مسکن برای مددجویان ........ 86
طرح بازگشت مهاجرین............................ 88
حمایت از محرومان خارج از کشور ................ 90
مسائل اقتصادی ................................ 91
برنامه ازدواج فرزندان و خانواده های تحت پوشش.. 94
پرداخت و قرض الحسنه .......................... 95
نتیجه ........................................ 97
منابع و مأخذ.................................. 100
مقدمه
امر به معروف و نهی از منکر بعنوان یک امر اجتماعی در موارد گوناگون جنبة ارشادی دارد و از این جهت نیز یک روش تربیتی اساسی است. انسان طبیعتاً ارشاد را بهتر از دستور دادن تحمل می کند. افراد در موارد گوناگون در برابر دستورها مقاومت و گاهی نیز میل دارند برخلاف دستور دیگران عمل کنند. ارشاد تماس دو نفر یا دو گروه را بصورتی انسانی در می آورد. کار مربی یا پدر و مادر نیز اگر جنبة ارشادی داشته باشد مؤثرتر از روشهای دیگر است. در موقع ارشاد مسئله روشنتر مطرح می گردد، جوانب امر مورد مطالعه قرار می گیرد، آثار و نتایج کار پیش بینی می شود، دو طرف تجربیات خود را مطرح می کنند و فرد تحت ارشاد خود متوجه بدی یا خوبی عمل شده و به کاری اقدام یا از انجام کاری خودداری می کند.
امر به معروف و نهی از منکر وقتی بعنوان یک وظیفه تلقی شد هم بصورت انگیزة فردی در می آید و هم آثار اجتماعی دارد. فرد خود درصدد کنترل اعمال خویشتن برمی آید. علاوه بر این، پیش از آنکه دیگران به فرد تذکر دهند او خود به اصلاح وضع خویش اقدام می کند. روی این زمینه فرد در مورد رفتار خود شخصاً احساس مسئولیت می کند و پیش از آنکه دیگران او را بازخواست کنند خود درصدد بازخواست خویشتن بر می آید.
در زمینة اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر بصورت یک مسئولیت مشترک در می آید.
وقتی فرد تخلف دیگری را مشاهده نمود در خود احساس مسئولیت می کند و میل دارد متخلف را از انجام عمل ناپسندیده باز دارد. همین احساس مشترک هم فرد را از ارتکاب کارهای ناپسندیده باز می دارد و هم جمع را از دست دادن به اعمال ناروا منع می کند.
روی این زمینه امر بمعروف و نهی از منکر هم از لحاظ فردی جنبة تربیتی دارد و هم از لحاظ جمعی.
رسوخ این جریان موجب تداوم تربیت و اصلاح دائمی می باشد. هم فرد پیوسته سعی می کند عمل خود را تحت نظر گیرد و هم جمع درصدد نظارت بر اعمال خود بر می آید.
علاوه بر جنبة ارشادی، در جریان امر بمعروف و نهی از منکر افراد باید جهات دیگر را نیز در نظر داشته باشند. آنکه می خواهد دیگران را از انجام کار زشت بازدارد باید واقعاً از ماهیت عمل ناپسندیده آگاه باشد، زیانهای آن را بداند و در وضعی باشد که بتواند دیگری را ارشاد نماید. موقعیت نیز باید مؤثر بودن این جریان را نشان دهد.
امر به معروف و نهی از منکر بالنسبه به افراد، شرایط و موضوعات بصورتهای گوناگون اجرا می گردد.
گاهی عمل فرد متخلف بصورتی است که باید آن را زشت شمرد و رد کرد. گاهی فرد در موقعیتی قرار دارد که آشکارا نمی تواند عمل فرد متخلف را مورد سرزنش قرار دهد. در این صورت تنفر درونی نسبت به این عمل و سکوت در برابر فرد متخلف یا ترک محل یک نوع اعتراض است.
زمانی موضوع تخلف و فرد متخلف در وضعی است که می توان شفاهاً به او تذکر داد. در این صورت وظیفة افراد است که فرد متخلف را سرزنش کنند. گاهی موضوع تخلف تجاوز به حقوق دیگران یا ستم روا داشتن نسبت به دیگران است. در اینگونه موارد واکنش در برابر متخلف بصورتی دیگر ظاهر می گردد. در موارد مختلف واکنش افراد در برابر متخلفان تفاوت دارد.
قسمتی از گفتار حضرت علی علیه السلام را که در جنگ صفین دربارة امر به معروف و نهی از منکر بیان فرموده است در اینجا نقل می کنیم:
(ایها المؤمنون، انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره بقلبه فقد سلم و بریء ، و من انکره بلسانه فقد أجروهو أفضل من صاحبه، و من أنکره بالسیف لتکون کلمه الله هی العلیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی أصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق، و نور فی قلبه الیقین.)
ای مؤمنان، هر که ببیند ظلم و ستمی بکار می برند و مردم را به منکر و ناپسندیده ای می خوانند و آن را به دل انکار کند پس رهائی یافته و بیزاری جسته است و هر که آن را به زبان انکار کند اجر و مزد یافتته و پاداشش از انکار کننده به دل بیشتر است، هر که آن را با شمشیر انکار کند تا کلمة خدا بلندتر (بالاتر) و کلمة ستمکاران پست تر باشد او کسی است که به راه راست قیام نموده و یقین و باور در دل او روشن گشته است. (نهج البلاغه صفحه 1253 ترجمه آقای فیض الاسلام.)
در اینجا حضرت علی از ظلم و امر ناپسندیده صحبت می کند. موضوع تخلف از اهمیتی خاص برخوردار است و احتمالاً جنبة اجتماعی دارد. در برابر این موضوع سه نوع واکنش مطرح شده است. اول انکار قلبی، یعنی فرد قلباً عمل متخلفان را رد می کند. دوم انکار زبانی یعنی فرد به زبان عمل متخلفان را رد می کند . سوم انکار عملی ، یعنی انکار از طریق بکار بردن شمشیر. در مورد سوم فرد برای از میان بردن ظلم و دفاع از حق و مبارزه با باطل قیام می کند. همانطور که ملاحظه شد، پاداش فرد دوم از پاداش فرد اول بیشتر است و فرد سوم در راه حق قدم برداشته و واکنش او برتر از واکنش دیگران است.
چنانچه ملاحظه می شود مبارزه با ظلم و ستمگری در مورد معین باید به صورت جنگ و تلاش قهر آمیز صورت گیرد.
بنابراین قلمرو امر بمعروف و نهی از منکر وسیع است . افراد مسئول در برابر تخلفات، چه یک عمل کوچک غیر اخلاقی که جنبة فردی دارد و چه ظلم و بیدادگری که حیات یک جامعه را بخطر می اندازد، باید واکنش نشان دهند.
اگر در جامعه ای اصل امربمعروف و نهی از منکر رعایت گردد کسی به خود اجازه نمی دهد که به حقوق دیگران تخطی کند و اصولاً ستمگران و متجاوزان فرصتی برای استثمار و تجاوز به حقوق دیگران بدست نمی آورند. در چنین جامعه ای زمامدار ستمگر بوجود نمی آید زیرا افراد ستمگر می دانند که بمحض تجاوز به حقوق دیگران در برابر قیام مردم قرار می گیرند.
جایگاه امر به معروف در قرآن
مسأله امر به معروف از همان روزهای اول بعثت در مکه مورد عنایت اسلام بوده است.
بعنوان مثال در سورة والعصر که شعار مسلمانان به هنگام جدایی از یکدیگر بود و در اوائل بعثت در مکه نازل شده است، در جملة : تَواصَوا بِالحَق وتَواصَوا باِلصَّبر، اشاره به امر به معروف می کند.
اولین وظیفة انبیاء
قرآن، اولین وظیفة همه انبیا را امر به معروف و نهی از منکر می داند و می فرماید: «ما در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث کردیم که مهمترین وظیفة آنان دو چیز بود: یکی امر به یکتا پرستی که بزرگ ترین معروف هاست (اَنِ اعبُدُالله)، و دوم نهی از اطاعت طاغوتها که بزرگ ترین منکرهاست (اِجتَنبُوا الطاغوتَ). » [1]
در سورة اعراف نیز می خوانیم : « پیامبر اسلام که نام و نشانش در تورات و انجیل آمده، اوّلین وظیفه اش امر به معروف و نهی از منکر است. [2]
نشانة بهترین امت
قرآن خطاب به مسلمانان می فرماید ، « شما بهترین امتی هستید که بر مرد ظاهر شده اید؛ به شرط آنکه امر به معروف و نهی از منکر کنید.» [3]
قرآن با آنکه بارها از اهل کتاب به خاطر تعصبات نابجا و تحریف های نامشروع و توقعات بیهوده انتقاد کرده، اما از گروهی از آنان به خاطر ایمان و تلاوت آیات الهی و امر به معروف و نهی از منکر ستایش کرده است. [4]
امربه معروف کاری است که خداوند انجام می دهد :
اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسانِ [5]
همانا که امر به منکر کار شیطان است :
الشَّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ و یَأمُرُکُم بِالفَحشاء [6]
شیطان بوعده فقر و ترس بی چیزی شما را به کارهای زشت و بخیلی وادار کند و خداوند برای رغبت به خیر و احسان شما وعده آمرزش دهد و خدا را رحمت بی منتهاست و به همه امور جهان داناست.
امر به معروف وظیفه عمومی است که قرآن می فرماید: تمام مردان و زنان با ایمان نسبت به یکدیگر حق ولایت دارند که یکدیگر را به معروف وادار کنند و از منکر باز دارند ونماز به پا دارند و زکات بپردازند. [7]
آنچه در این آیه جلب توجه می کند، چند نکته است :
[1] - سوره نحل ، آیة 36 : و لقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت.
[2] - اعراف / 157 الذین یتبعون.
[3] - کُنتُم خَیرَ اُمَهَ اَُخرِجَت لُلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالمَعروفِ وَ تَنهَونَ عَنِ المُنکَر (آل عمران / 110)
[4] - لَیسُوا سَواءٍ مِن اَهلِ الکِتابِ اُمَّه قائِمَهٌ یَتلونَ آیات الله ... وَ یؤمِنُونَ باللهِ و الیومِ الآخِرِ وَ یَأمُرُونَ بِالمَعروفِ و یَنهونَ عَنِ المُنکَر (آل عمران / 112 و 113)
[5] - سورة نحل ، آیة 90.
[6] - سورة بقره ، آیة 268.
[7] - وَ المُؤمِنُونَ وَ المؤمِناتِ بَعضُهُم اَولیاءُ بَعضٍ یَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَر (توبه / 71).