دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اصول طراحی از دیدگاه لبوو
از تاخیر بسیار طولانی که در نوشتن پیش اومد معذرت می خوام . زندگی است و هزار دردسر! ولی خب قول می دم از این به بعد مرتب بنویسم.
داشتم می گفتم که اصلا این ساخت گرایی و یا ساختار گرایی و یا سازندگی و یا هرچی که شما دلتون بخواد اصلا چی هست و از کجا اومده و حرف حسابش چیه!
در مورد طراحی در رویکرد ساخت گرایی مطالب کوتاهی رو براتون نوشتم و اما بعد...
لبوو پنج اصل رو که مبتنی بر ارزشهای ساخت گراست و در طرحهای آموزشی موثر واقع می شه ارایه کرده
اصل 1- حفظ حائلی میان فراگیران و تاثیرات مخرب فعالیتهای آموزشی از طریق:
- تاکید بیشتر بر حیطه عاطفی یادگیری
- ارایه تدریس مبتنی بر ویژگیهای فردی فراگیر
- کمک به فراگیران برای توسعه مهارتها، نگرشها و باورهایی که8 از خودتنظیمی پشتیبانی می کند.
- ایجاد تعادل بین تمایل به کنترل موقعیت یادگیری و تمایل به کسب استقلال فردی
اصل2- فراهم آوردن زمینه ای برای یادگیری که استقلال و وابستگی را توامان پشتیبانی می کند.
اصل3- جای دادن دلایل در فعالیتهای خود یادگیری
اصل 4- حمایت از یادگیری خودسالمان بخش از طریق رشد مهارتها و نگرشهایی که موجب افزایش احساس مسولیت فراگیر نسبت به فرایند تجدید ساختار تحولی می شود.
اصل 5- تقویت تمایل فراگیر برای درگیر شدن در فرایندهای یادگیری ارادی به ویژه تشویق راهبردهای کوشش و خطا
این اصول از بسیاری دیدگاههای ساخت گرایی حمایت می کنه که برای وقایع و رخدادها هیچ معنی منطقی رو قایل نیستند، بلکه معتقدند فرد هریک از این رخدادها رو تفسیر می کنه و معنی اونها رو بر اساس تجربه شخصی و باورهاش می سازه.
طراحی آموزشی از منظر رویکرد ساخت گرایی
من خیلی خوشحالم آخه یه مقاله بکر از دکتر هاشم فردانش پیدا کردم که تصمیم دارم تو چند مرحله براتون بنویسم:
۱- اصول وپیش فرضهای ساخت گرایی برای طراحی آموزشی چیست؟
روشها و راهبردهای آموزشی ساخت گرایان معطوف به کمک به شاگرد برای بررسی موضوعها و شرایط پیچیده و تفکر در زمینه ای مانند فردی متخصص است . بنابراین از شاگرد خواسته می شود تا به ساختن درک فردی خود از موضوع از طریق تعاملهای اجتماعی اقدام کند. در این رویکرد محتوا از پیش تعیین نمی شود و دستیابی به منابع مختلف مورد تاکید است.
برخی از اصول طراحی در این رویکرد عبارتند از :
- تاکید بر مشخص کردن زمینه ای که مهارتهای یادگیری شده در آن کاربرد خواهد داشت(یادگیری در زمینه های معنا دار)
- تاکید بر کنترل اعمال شده از سوی شاگرد و کار شاگرد روی اطلاعات(بکارگیری فعال آموخته ها).
- رائه اطلاعات از راههای متنوع ومختلف(برخورد با اطلاعاتدر زمانها و زمینه ها و با هدفهای مختلف و از دیدگاههای مختلف)
- مبتنی بودن ارزشیلبی بر انتقال دانشها و مهارتها(در شرایطی که با شرایط مورد استفاده در زمان آموزش متفاوت باشد).
وجوه چند گانه ساختارگرایی
برای بتی فیبل دانش آموز یک دبیرستان ساختارگرا اولین روز مدرسه جالب اما گیج کننده بود. در درس تاریخ اروپا معلم از هر دانش آموز خواست نامه ای از طرف یک اشراف زاده فرانسوی به یک اشراف زاده ایتالیایی بنویسد و در آن یک حادثه کلیدی از انقلاب فرانسه را تشریح کند. در درس فیزیک معلم از دانش آموزان خواست پیش بینی کنند اجسام سنگین سریع تر سقوط می کنند یا اجسام سبک؟ چقدر سریع و چرا؟ سپس گروههای حوچک دانش آموزان آزمایشهای خود را طراحی کردند تا نظریه های خویش را بیازمایند. در جبر هنگامی که دانش آموزان در حال یادگیری مهارتهای اصلی ساده کردن عبارت جبری بودند معلم اصرار داشت بحثی راجع به مفهوم ساده کردن راه بیندازد: آیا عبارتهای ساده شده همان معادله های ساده شده هستند؟ در زنگ زبان انگلیسی بعد از آن که دانش آموزان آشنا با شب را خواندند معلم از آنان خواست آن را با یکی از مراحل زندگی خود مرتبط سازند.بتی فیبل انتظار داشت در دبیرستان ساختار گرا همه معلمان به روش ساختارگرا تدریس کنند و همین اتفاق هم افتاد . اما به راستی روش ساختارگرایانه به چه معناست؟ایفای نقش و اجرای نمایش؟ انجام دادن آزمایش؟ تجزیه و تحلیل؟ یامرتبط دادن با زندگی خویش؟ از نظر او هر معلمی کاری متفاوت با دیگری انجام می داد.بسیاری از معلمان مستعد و باتجربه نیز مبانی نظری و عملی ساختارگرایی را به دلایلی نه چندان متفاوت با بتی گیج کننده می دانند. به نظر این گروه از معلمان ساختارگرایی فقط یک معنای واحد وانعطاف پذیر ندارد و معنای آن هر چه باشد مدافعانش گاهی در حمایت و دفاع از آن زیاده روی و مبالغه کرده اند و در همه جا پای آن را به به میان کشیده اند!
با این همه که تا کنون گفتیم نظر شما چیست؟
کدام نوع ساختارگرایی چه زمانی به کار می آید؟
مشکلات و دشواریهای ساختارگرایی اهمیت به کار گرفتن روشهای ساختارگرایانه به صورت عاقلانه در جای صحیح و با هدفی صحیح آشکار می سازد.چگونه یک معلم می تواندبه مسایل و مشکلات یادگیرنده پاسخهای ساختارگرایانه مناسب و هدفمند بدهد؟یک رویکرد برای حل این چالش این است که برای دانستنی هایانواع متفاوتی قایل شویم :دانستنی های ساکن و لخت.دانستنی های کلیشه ای . مفاهیم مشکل و دانستنی های بیگانه.
دانش لخت(ساکن):
دانش لخت در مغز انسان جا خوش می کند و تا زمانی که آن را به نحو ویژه فرا نخوانیم در جای خود باقی می ماند.متاسفانه بیشتر دانشی که تمایل داریم فعالانه به کار گرفته شود دانش لخت است.وقتی دانشی که تدریس می شود به سمت ساکن و لخت شدن پیش می رودساختارگرایی چه راه حلی را پیشنهاد می دهد؟یک راهبرد درگیر کردن یادگیرنده در فرایند حل مساله به طور فعال و به گونه ای است که دانش او را با توجه به جهان اطراف به کار گیرد.یک رویکرد دیگر درگیر کردن دانش آموزان در یادگیری مساله محور است . در این نوع یادگیری آنان دانش مورد نظر را از طریق مواجهه با مسایل و سوالات واسطه یا پروژه ها کسب می کنند.
دانش کلیشه ای :
دانش بی اثر و کلیشه ای بیشتر حالت تکراری و بی معنا دارد. این نوع دانش همان چیزی است که در آداب ورسوم فردی واجتماعی خود همه روزه از ان استفاده می کنیم.واکنش ساختار گرایی نسبت به دانش کلیشه ای تلاش در جهت معنادار کردن آن است. برای مثالیک معلم می تواند چنین دانشی را با یک رویکرد حل مساله به چالش بیندازد. دانش آموزان می توانند درباره ریشه های عقلانی و فایده های دانش کلیشه ای از طریق بحث گروهی به نتایجی دست یابند.
ساختارگرایی وتنوع آن به چه معناست؟
هر کسی که در عرصه آموزش دستی داردبه خوبی می داند که ساختارگرایی بیش از یک معنای واحد دارد. اما چه چیزی این تنوع را توجیه می کند ؟
فیلسوفی به نام فیلیپس سه مشخصه روشن برای ساختارگرایی ذکر می کند . ما این سه مشخصه را با عنوان یادگیری فعال و یادگیری اجتماعی و یادگیری خلاقانه می شناسیم.یادگیری فعال:به دست آوردن فعالانه دانش و اطلاعات ومفاهیم.ساختارگرایی معمولا نقش فعالی برای یادگیرنده در نظر می گیرد. او به جای اینکه فقط بشنود بخواند و به حل تمرینات کاملا تکراری و عادی بپردازد باید بحث کند فرضیه بسازد تحقیق و طراحی کندو دیدگاههای دیگران را دریافت دارد.یادگیری اجتماعی:بنا کردن دانش و مفاهیم به صورت اجتماعی و همراه با دیگران.ساختارگراها اغلب تاکید می کنند که دانش و مفاهیم تا حد زیادی اجتماعی هستند و نمی توانیم آنها را به طور انفرادی بنا کنیم. ما از طریق گفتگو با