تعداد صفحات : 11 صفحه
قصه آدم و حوا اول خلقت بود.
حوا توی بهشت یه گوشه تنها نشسته بود.
آدم رفته بود خرما بچینه.
حوا داشت با خودش فکر می کرد که چقدر مزه خرما دلشو زده.
دیگه میلی به خوردن انار و امبه و موز و .
.
.
.
نداشت.
چون همه براش تکراری شده بود.
راستش رو بخوای حوصله آدم رو هم دیگه نداشت.
چون حرفاشون برای هم تکراری شده بود.
آدم و هوا