لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
چهار یادداشت درباره معماری اخیر پیتر آیزنمن
ایگناسی دسولا موراله
چنین به نظر می رسد که معماری آیزنمن در سالهای اخیر، بر موقعیت تبعیدی اش پای می فشارد؛ آن هم نه در معنی ساده جا به جایی مؤلفه های زبان روزمره با عملکرد جدید و متفاوت آن، بلکه درمفهومی عالی تر به معنی جا به جا شدن، آگاهی بر از دست دادن وطن، وطن به آن معنی که درآنجا معمار بتواند کاملا طبیعی و ارگانیک رشد کند و تکامل یابد.
این معماری اعم از آنکه در شهرها ساخته شود یا در محیطهای دانشگاهی و یا در توابع و حومه های شهری، در آنچه که خلق می کند ریشه ندارد. به عبارتی دیگر، نه تنها از تداوم منطق درونی - با تمام براهین و مظامین قومی و تاریخی که ظاهرا باید نقطه عزیمتشان از توپوگرافی و خاطره ها کشف شود- ناشی نمی شود؛ بلکه بر عکس، نخستین وظیفه عبارت است از: دریافت و شناخت این غریبگی و این غریبگی و غیبت مناسبات سمپاتیک بین معماری و مکانی سمپاتیک بین معماری و مکانی که این معماری در آن ساخته می شود. با این حال، هنوز هیچ چیز مالیخولیایی درباره دریافت و شناخت فاصله ای که جبراً مکان و طرح را از هم جدا می کند، وجود ندارد. فروید در مقاله 1917 خود با نام عزا و مالیخولیا، می کوشد نشان می دهد که آگاهی و تجربه غیبت و هجران است که مالیخولیا را باعث می شود. همچنین عجز وضعفی را سبب می شود که از جایگزینی تملک عدم حضور شخص، نقطه عزیمتی است به مناسبات جدید و غیر واقع. مناسباتی که در پاسخ به تحریک در حدود جایگزینی معشوق غایب با اشیاء است. پس البته، اشیاء موضوع های فتیشیستی به چیزهایی بدل می شوند که تلوسه ( نگرانی ها) و اضطرابهای فرهنگ مدرن، خلاء و تهی شدگی اش را در آن می تاباند؟
در مورد آیزنمن، که لامکانی رو در روست، مسئله فرق می کند. پاسخ در حد مالیخولیا باز نمی ماند، بلکه فراتر می رود تا به فعالیتی غنی و پر حرارت ذهن برسد. فعالیتی که افسردگی را با تحریک-تفکر و حرکت-به مفهومی که هلنسیم قرون وسطی درک می کرد، پاسخ می دهد: بازی تصویرها به مفهوم رویای بیدار ( Réve éveillé) لئون دوده، تحریک فانتزی به مفهوم تحرک بخش فانتاسماتا، یا فیگورهای ذهنی، نفی هر نوع شمولیت، استقرار یا روش، پذیرش ناپایداری و واپس زنی.
جورجوآگامبن در پارالل های بین تحلیل های روان-جهان شناختی فلسفه قبل از اسکولاستیک و یافته های روان تحلیلی، مورد متقاعد کننده ای یافته است که تقابل و تأثیرهای بسیاری از مقوله های آنها را در یکدیگر نشان می دهد. معماری آیزنمن می کوشد تا در سایه تحریک تخلیل و تصور و پذیرش نا متعارفها، از دام مالیخولیا بگریزد. بدین ترتیب که اینهارا به عنوان عناصری مثبت در ساختن مکان جدیدی برای لامکانها یا مأمنی که در آن معمار اراده فرماتیو خود را باز شناسد، تلقی می کند. این محصول مصنوعی مکان، بنابر همه آن دلایل ، پاسخ اوست به لامکانی و به مالیخولیای فقدان واز دست دادنهایی که پیوسته در کمین و همراه با این لامکانی است. در کارهای اخیر آیزنمن، نشان از تو هم ذهنی حتی از کمترین و دقیق ترین نشانه ای از خود گول زنی نیز؛ چرا که هنرمند مدرن-از تبار آیزنمن و بودلر-آگاهانه و هشیارانه مسخ شدگی غیر واقعیت را می پذیرد. استراتژی نهفته در غوطه وری عمیق تحلیلی در هندسه، که پایه های طرحهای آیزنمن را می سازد، هرگز نباید به عنوان بازی صرف فرم برداشت شود. در ورای این هندسه ها که پیوسته ابعاد خود را تکثیر می کنند و یا مدلاسیون هایشان را کاهش یا افزایش می دهند، شکفتگی و سرشاریی وجود دارد که بدان وسیله گریز از متعارفها، ساختار حفاظتی اشراقی خود را پی می ریزد. امروزه آنچه که در پیتر آیزنمن ، معمار فرمهای مکعبی و سری طرحهای خانه های 1تا 10 ، تغییر کرده ، آنجاست که مسئله مکان در پیش زمینه قرار گرفته است. و با این حال، او کاری به دیگران ندارد که با روح نوستالژیک هوشمندانه ونبوغ آسای خود خیال می کنند که می توانند مکان را در تسلط خویش در آورند و معماری خویش را بر آن بنا نهند.
مطالعه اثر هایدگر درباره نقش معماران، حداقل از زمان کریستین نوربرگ شولتس به بعد، امید واهی تفسیری را به وجود آورده است که از نظر فیلسوف هستی و زمان به مثابه وظیفهای تلقی می شد که قاعدتا می باید به عنوان داده نخستین ، نقطه عزیمت و حمایتی مطمئن و چیزی که از ازل وجود داشته است برداشت شود. برعکس، در آیزنمن نه نشانی از آن نبوغ کسانی که خیال می ک نند می توانند خویشتن های مکان را بر ملا کنند وجود دارد و نه هیچ نوع ذهنیت گرایی اگزیستانسیالیستی طرح هایدگری. تفکر او چنین نیست؛ عقیده او بر دریلافت سخت تر- سردتر و بعید تر – از بعد فاصله میان انسان و معماری
تحقیق در مورد چهار یادداشت درباره معماری اخیر پیتر آیزنمن 16 ص