هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درموردمتن انگلیسی نقش زنان و تشکیل تعاونی ها 6 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق درموردمتن انگلیسی نقش زنان و تشکیل تعاونی ها 6 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

نقش زنان و تشکیل تعاونی ها

ترویج و تشویق اندیشه تعاونی به این دلیل که زنان پرورش دهندگان افکار و اندیشه‌های نسل‌های آینده هستند این موضوع را از اهمیتی دو چندان برخوردار کرده است.بی تردید، نخستین بازده آموزش زنان در هر زمینه‌ای، تاثیر خود را در نسل بعدی آشکار خواهد کرد. لذا تعمیق روح و اندیشه تعاون از طریق ایجاد و گسترش تعاونی‌های زنان، بیش از هر وسیله و ابزار دیگری برای ایجاد اشتغال در جامعه سودمند واقع خواهد شد.مروری بر آمارهای ارائه شده کارشناسان در مورد وضعیت نیروی کار و اشتغال در دهه آینده، مسئولیت سنگینی را که متوجه بخش‌های اشتغال آفرین است، آشکار می‌کند. کتایون پرتوی، رئیس گروه تعاونی‌های زنان می‌گوید: به استناد

 

" به استناد آمار ارائه شده توسط گروهی از پژوهشگران برجسته سازمان برنامه و بودجه، چشم‌انداز دهه آینده درمورد رشد نرخ بیکاری و نرخ رشد متوسط نیروی کار کشور، مسئله اشتغالزایی را از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌کند... "

 

 

آمار ارائه شده توسط گروهی از پژوهشگران برجسته سازمان برنامه و بودجه، چشم‌انداز دهه آینده درمورد رشد نرخ بیکاری و نرخ رشد متوسط نیروی کار کشور، مسئله اشتغالزایی را از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌کند. در سال 1376، آمار نیروی کار کشور، 16 میلیون و 841 هزار نفر بوده که این رقم در سال 1385 به 25 میلیون و462 هزار نفر خواهد رسید و رشد متوسط آن معدل 7/4 درصد را نشان می‌دهد. این در حالی است که در سال 1376، جمعیت کشور 60 میلیون و 970 هزار نفر بوده است که این رقم در سال 1385 به 69 میلیون و 700 هزار نفر خواهد رسید، به عبارتی دیگر در سال 1376، نرخ بیکاری 13 درصد بوده که در سال 1385 این نرخ به22/3 درصد می‌رسد. در مقایسه این ارقام، بی‌تردید در سال 1385، نزدیک به 10 میلیون نفر متقاضی به بازار کار افزوده خواهد شد.وی درادامه می‌افزاید: در خوشبینانه‌ترین شرایط، سالانه 700 هزار نفر به بازار کار افزوده می‌شوند. با توجه به این که تقریبا نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می‌دهند، می‌توان چنین پیش بینی کرد از رقم یاد شده، حداقل بین 3 تا 4 میلیون نفر از 10 میلیون متقاضی کار، زنان هستند.پرتوی در ادامه اظهار می‌دارد: از طرف دیگر، رشد و توسعه در جامعه ملی زمانی میسر است که یک جامعه همه نیروی کار و انرژی بالقوه خود را به کار گمارد. در حالی که به استناد آمارهای موجود از کل جمعیت 10 سال به بالای زنان کشور در سال 1370، فقط 5/6 درصد شاغل بوده‌اند. وی می‌افزاید: جلب مشارکت زنان در سطوح مختلف جامعه ملی، علاوه بر تاثیر مستقیم بر افزایش سرانه تولید ناخالص ملی، فرصت‌های تصمیم گیری و مشارکت را در سطوح مختلف فراهم می‌کند که یکی از بخش‌های قابل اعتماد در این زمینه بخش "تعاون" است. لذا افزایش نقش زنان در مشارکت تولید و اشتغال باید مد نظر قرار گیرد. در واقع از دید کلان مسئله اشتغال زنان را باید در قالب برنامه ریزی موضوع اشتغال به شیوه‌های تعاونی، در برنامه‌های بلند مدت، میان مدت و کوتاه

 

" جلب مشارکت زنان در سطوح مختلف جامعه ملی، علاوه بر تاثیر مستقیم بر افزایش سرانه تولید ناخالص ملی، فرصت‌های تصمیم گیری و مشارکت را در سطوح مختلف فراهم می‌کند که یکی از بخش‌های قابل اعتماد در این زمینه بخش "تعاون" است... "

 

 

مدت مورد توجه خاص قرار دارد.وی اضافه می‌کند: در نخستین گام، درک صحیح از موقعیت فعلی یا به عبارت دیگر شناخت وضعیت موجود دارای اهمیت ویژه است زیرا بستر مناسب برای سیاست گذاری‌های خرد و کلان دولت و به طور عام دستگاه‌های ذیربط را از طریق تعیین استراتژی‌های مناسب فراهم می آورد تا بتوان برای تامین اهداف، برنامه ریزی‌های مناسب را انجام داد.راضیه وطن پرست، کارشناس امور اجتماعی ضمن این که یکی از شاخص‌های مهم برای سنجش هر کشور را وضعیت زنان و نوع مشارکت آنان می‌داند، می‌گوید: توسعه تنها در ارتباط با تولید ناخالصی‌ها و سطح درآمد سرانه سنجیده نمی‌شود و شامل بلوغ اجتماعی و سیاسی نیز است. از آنجا که بلوغ اجتماعی و سیاسی را می‌توان از نحوه برخورد و رفتار جامعه با زنان آن تعیین کرد بنابراین حضور فعال و مشارکت موثر زنان در جامعه از دیرباز حائز اهمیت بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی نقش زنان و تشکیل تعاونی ها 6 ص

تحقیق درموردمتن انگلیسی نهاد اجتماعی 14 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق درموردمتن انگلیسی نهاد اجتماعی 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

نهاد اجتماعی

جهت انجام یک تحقیق منسجم ومنظم ،در این پژوهش سعی می نماییم مطالب خود را تحت عناوین متفاوت بررسی نمائیم .

الف- تعریف لغوی نهاد :فرهنگ آکسفورد نهاد را سازمانی می داند که برای اهداف اجتماعی ،آموزشی ومذهبی تاسیس می شود .که به کمک وخدمت به افراد نیازمند به کار می رود .

یا به عبارت دیگر :منظور از نهاد در این عنوان عبارت است از نظامی تقریبا پایدار وسازمانی یافته از الگوهای اجتماعی که برخی رفتارهای نظارت شده ویکسان را با هدف بر آوردن نیازهای اساسی جامعه در بر می گیرد .

یا نها :برای واژه نهاد معانی گوناگون بسیاری در ادبیات مشاهده می شود از لحاظ لغوی به معنای نهادن – استقرار- سرشت وطبیعت ،اساس رسم ،روش وغیره می باشد.

استاد غلامحسین صدیقی پایه گذار جامعه شناسی در ایران ،واژه (نهاد) را درمقابل لغت فرانسه وانگلیسی آن Institut به کار برد او واژه های (موسسه وتاسیس)را که معنای رایج Institution بود برای مفاهیم جامعه شناسی غیر کافی وبی ربط دانست .

چکیده:

به طور کلی نهادها یا "institution" را می توان نظامی تقریباً پایدار و سازمان یافته داشت که شامل الگوهای اجتماعی خاصی است که برخی از رفتارهای نظارت شده را با هدف برآمدن نیازهای اساسی جامعه در بر می گیرد.

و نهادهای اجتماعی مانند یک اندام کل ارگانیسم اجتماعی تصور می شود که نمی تواند جدا از دیگر اندامها ،مفهوم اصلی خود را داشته باشد. از این رو باید آنرا در درون کل ارگانیسم جامعه و با توجه به روابط واکنشهای متقابلی که با دیگر نهادها دارند بررسی و مطالعه کرد.

هر نهاد اجتماعی ویزگیهای خاص خود را دارد. مانند:

1- هر نهاد اجتماعی مبین واقعیتی است که در جامعه ساخته شده و استقرار یافته است.

2- نهاد ساخت اجتماعی است و نقش ویژه ای در حیات اجتماعی دارد.

3- نهادها از نظر ساخت صور گوناگون دارند.

4- همگی هدفمند هستند.

5- ساخت مستقل و منفرد دارند.

6- الگوهای رفتاری ، آداب و عادات هر جامعه اصل نهاد هستند.

7- ارتباط افراد با نهاد موجب انتقال مبراثها می شود .و نهادی شدن عبارت است از فرایند توسعه نظام منظمی از هنجارها ،پایگاه ها و نقشهای مشخص و به هم پیوسته که جامعه آنرا پذیرا شده است. از طریق نهادی شدن ، افتارهای خود انگیخته و پیش بینی ناپذیر ،جای خود را به رفتار نظام یافته و پیش بینی پذیر می دهد.

همچنین برای نهادها می توان کارکردهای اساسی نیز نام برد:

1- الگوهای خاصی را ارائه می دهند.

2- نقشها را تعریف می کنند.

3- بهترین شیوه ها را مشخص میکنند.

4- رفتارها را تنظیم و بر آنها نظارت می کنند.

در بررسی نهاده به این مطلب نیز باید تکیه کرد که برخی از نهادها اصلی می باشند و برخی دیگر نهادهای فرعی می باشند که هر نهاد اصلی چند زیر شاخه فرعی نیز داردو

مثلاً برخی از نهادهای اصلی عبارتند از :

نهاد خانواده ، نهاد اقتصادی ، نهاد آموزشی ، نهاد سیاسی ، نهاد دینی ، نهاد تفریحات سالم

واژه انستیتوسیون فرانسه ریشه لاتین دارد که به معنی «ساختن»ثابت وبر قرار کردن است .

لیکن فرانسویها آن را به معنی «ارگانیسم»ویا مجموعه اعضایی که از نظر قانونی دارای ویژگیهایی بوده وسازمان اجتماعی را تشکیل می دهد بکار برده اند .

این واژه در لغت انگلیسی نیز به معانی «موسسه»تاسیس ،بر پا سازی ،رسم وعرف به کار رفته است .

البته برداشت بعضی از جامعه شناسان معاصر از واژه انستیتوسیون بسیار نزدیک به مفهوم عامه از این اصطلاح است .از جمله گافمن پستیزوومکتباتنومتدولوژی در بحثی از اصطلاح مزبور آن را به مثابه« محیط» یا مکانی Environment تلقی می کند ،که شماری از افراد متناسب با هم همزیستی دارند ،وهدفشان تاثیر در تغییر ودگرگونی هویتشان است .طبق این تعریف گافمن مدارس شبانه روزی ،یتیم خانه ها واردوهای آموزشی را از جمله این نهادها می داند .

در مکالمه ونوشنارهای روزمره خود خانواده را یک نهاد مقدس می شناسیم ویا هلال احمر را یک نهاد خیریه می نامیم .همچنین دانشگاه رایک نهاد علمی وتحقیقاتی می گوییم .در حقیقت همه این عبارات در مفهوم عام کاملا درست هستند .چنانچه در آثار اگوست کنت هم عباراتی در همین ردیف دیده می شود .مانند «میان نهادهای اجتماعی ،خانواده ،سیاست ،اقتصاد ونظایر آنها هم بستگی منظم وروابط متقابل وجود دارد»لیکن اکنون آن عبارات به عنوان یک تعریف فنی وعلمی ،در نظر جامعه شناسان محلی ندارند.آنان نهاد را قسمتی از نوع زندگی ویا فرهنگ یک ملت می دانند همچنانکه «مالینوفسکی»انسانشناس انگلیسی می گوید :«نهاد اجتماعی

عبارتست از اجزای واقعی فرهنگ که دارای حد قابل ملاحظه ای ازدوام عمومیت واستقلال هستند. »

تعریف نهاد اجتماعی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی نهاد اجتماعی 14 ص

تحقیق درموردمتن انگلیسی متن انگلیسی آقای رجبی

اختصاصی از هایدی تحقیق درموردمتن انگلیسی متن انگلیسی آقای رجبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

In the name of god

WATER, WATER EVERY WHERE

A- Where does all the water come frome?

There is water a bore our heads, in the clouds. Most of the earth is covered by the sea. Even the land is wet for six miles down.

B- Most of your body is made of water. The paper you are reading from has some water in it. One tenth of a wooden chair is water. Even well- aired clothes have some water in them.

C- There was no water when the earth was being formed. But there were many kinds of gases. Two of these gases were oxygen and hydrogen.

D- The great heat united these two gases. Together they formed vapour- water in the form of gas. Then the earth began to cool. The vapour changed to a liquid. The water of our world had been made. It has been on earth since the world began. Each drop has a history of millions of years.

E- Think of one drop of water. It may have been fifty miles up in the sky. Perhaps it has spent a million years six miles down in the ground.

F- water travels a great deal. It moves in rivers to the sea. From the sea it may rise as vapour. Up in the sky it goes. There it may change into thiny droplets. The droplets gather in a cold. As the droplets cool, they from larger drops. The drops fall as rain. Some drops fall into the sea ro into rivers. Others fall on the land and soak into the ground.

G- Living things suck up water from the ground. It be comes part of them. The water of the world is always on the more. It has to be busy, to keep us alive.

H- The vapour in the air shields us from the sun. it stops the worst heat of the sun from reaching us. Without it, our blood would boil.

I- without water, all living things on earth would die. Without it, we would never have been born.

Puzzle:

1. life story

2. perids of 365 days

3. tiny spots of water

4. larse streams of water

5. one kind of sas

6. soil; land

7. world

8. at no time


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی متن انگلیسی آقای رجبی

تحقیق درموردمتن انگلیسی مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست

اختصاصی از هایدی تحقیق درموردمتن انگلیسی مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست

علم عرفان، دانش شناخت خدا، صفات خدا، تجلیات خدا و چگونگى وصول به مقام توحید و ربانى شدن است. از همین رو علم عرفان را علم توحید و موحد شدن دانسته‌اند.قلمروهاى عرفان یا علوم هم‌خانواده آن را نیز مى‌توان چهار دانش برجسته دانست؛ عرفان نظری، عرفان عملی، فلسفه عرفان و عرفان تطبیقی. عرفان نظرى مانند فلسفه به بررسى مبانى معرفتى و هستى‌شناسى یا جهان‌بینى عرفانى مى‌پردازد به عبارت دیگر به این پرسش پاسخ مى‌دهد که عارفان به عالم و آدم و دین و دنیا چگونه مى‌نگرند و عرفان عملى درصدد تبیین اصول و چگونگى سیر و سلوک براى راهیابى به مقام خلافت الهى یا نزدیکى به بارگاه قدس کبریایى است. در عرفان عملى شیوه‌هاى تحقق و عینیت توحید در زندگى فردى و اجتماعى مطرح مى‌شود؛ به عبارت دیگر؛ موضوع و محور بررسى عرفان عملى بایدها و نبایدهاى پندارى و کردارى مبتنى بر عرفان نظرى است. فلسفه عرفان، به بررسى بیرونى و عقلانى علوم عرفانى و مبانى مدعیات عرفانى مى‌پردازد. در این بررسى برخلاف عرفان نظرى و عملى سر و کار ما صرفا با مباحث فلسفى است ولى در آن دو علم پاى مباحث قرآنی، حدیثى یا دریافت شهودى نیز به میان مى‌آید. عرفان تطبیقی، دانشى مقایسه‌اى است؛ یعنى در آن عرفان نظرى یا عملى در یک مکتب با مکتب‌ها و مسلک‌هاى دیگر مقایسه مى‌شود و تمایزها و تشابه‌هاى دو گرایش معین مى‌گردد. اما گفتمان محیط‌زیست، گفتمان جدید و نوظهورى است. به این معنى که در قرون پیشین که علوم تجربى و تکنولوژى در مراحل ابتدایى بود مسئله‌اى به نام محیط‌زیست هم مطرح نبود ولى در نیمه دوم قرن نوزدهم و سده‌ اخیر که صنعت و عوارض آن گسترش مى‌یابد بحران زیست محیطى نیز در غرب و کشورهاى صنعتى دیگر جدى مى‌شود. مى‌دانیم که بعد از تولید سلاح‌هاى هسته‌اى و شیمیایى و استفاده آمریکا و قدرت‌هاى استعمارى از آنها و چگونگى دفن زباله‌هاى اتمى خود به بحران زیست محیطى تبدیل شد و از سوى دیگر سوخت‌هاى فسیلى چون نفت و گاز در مراحل استخراج، انتقال و مصرف آن در صنعت و رواج شهرنشینى و عوارض محیطى آن به این بحران دامن زد. از همین رو بحث محیط‌زیست به طور جدى وارد عرصه علوم و سازمان‌هاى دولتى و خصوصى مى‌شود و بررسى‌هاى میان رشته‌اى همچون: اقتصاد و محیط‌زیست، اخلاق و محیط‌زیست، دین و محیط‌زیست و ... رایج مى‌گردد. در کشور ما نیز به عنوان یک کشور به سرعت در حال توسعه بویژه بعد از انقلاب اسلامى به طور طبیعى گفتمان‌هاى رشته‌اى و میان رشته‌اى محیط‌زیست رواج پیدا مى‌کند.

بنابراین، محیط‌زیست؛ یعنى فضا و شرایط که در آن نفس مى‌کشیم و زندگى مى‌کنیم و علم محیط‌زیست، علمى است که پیرامون رابطه زیستى انسان با فضاى پیرامونى و تاثیر متقابل میان فرد یا جامعه با محیط زندگى به بحث مى‌پردازد و هدف آن حفظ سلامتى جسمى و روانى انسان و مراقبت از پاکى و شادابى محیط طبیعى و انسانى است و گستره مباحث آن نیز سه قلمرو اساسى است: مباحث محیط‌زیست طبیعی، مباحث محیط‌زیست انسانى و مباحث فلسفى محیط‌زیست. بررسى نخست به بحث آلاینده‌هاى طبیعى یعنى جامدات، مایعات گازها، گیاهان و حیوانات مى‌پردازد. این قبیل مباحث ماهیت فیزیکی، شیمیایى و زیستى دارد ولى مباحث زیست محیطى انسانى به پدیده‌هاى اخلاقى - فرهنگی، اقتصادى و سیاسى محیط توجه دارد؛ یعنى آلاینده‌هاى محیطى چون آلاینده‌هاى صوتی، تصویری، رفتارى و ... نیز هستند که ماهیت انسانى دارند. در مباحث زیست محیطى غرب و فرهنگ‌هاى سکولار توجه عمده اى به محیط‌زیست طبیعى دارند ولى درنگرش دینى - اسلامى اهمیت محیط‌زیست انسانى کمتر از محیط طبیعى نیست.

ممکن است مباحث محیط انسانى به علم سیاست، مدیریت و اقتصاد مربوط باشد نه مباحث محیط‌زیست؛نه محیط انسانى از جنبه روابط سیاسی، فرهنگى - اخلاقى و اقتصادى بدون لحاظ مسائل زیستى و سلامتى روانى و جسمى به قلمرو علم سیاست، جامعه‌شناسی، اقتصاد و ... مربوط مى‌شود ولى از جنبه‌ ارتباط پدیده‌هاى یاد شده با سلامتى جسمى و روانى به حوزه مباحث زیست محیطى مرتبط است.

گستره سوم مباحث محیط زیستى که مباحث فلسفى است چگونه است؟

بله، مباحث زیست محیطی، مسائل بیرونى و کلى نیز دارند. براى مثال، تعریف محیط‌زیست، تاریخچه، مباحث زیست محیطی، رابطه مباحث محیط‌زیست با دین، هنر، فقه،‌ عرفان، فلسفه، حقوق و ...، قلمروشناسى و ... همه، مسائل فلسفى و بیرونى هستند برخلاف مباحث از نوع نخست و دوم؛ یعنی، طبیعى و انسانى که مباحث درونى هستند.

جایگاه معرفتى موضوع مورد بحث در کجاست؛ یعنى بحث رابطه عرفان با محیط‌زیست از مسائل عرفان است یا محیط‌زیست طبیعى و انسانی؟

این مسئله از مسائل میان رشته‌اى است؛ یعنی، هم هویت عرفانى دارد و هم زیست محیطى و على‌القاعده مى‌تواند هم از مسائل و مباحث فلسفه عرفان باشد و هم از مسائل فلسفه محیط‌زیست. به عبارت دیگر؛ این پرسش یک پرسش بیرونى و فلسفى در باب عرفان و محیط‌زیست است. پس جایگاه این مسئله را در فلسفه عرفان و هم در فلسفه محیط‌زیست مى‌دانم.

اینک به بررسى رابطه و پیوند عرفان با مسائل محیط‌زیست بپردازیم که رسالت اصلى این گفتگو است؛

پیش‌تر گفتم که در جوامع صنعتى مشکلات محیط‌زیست به بحران تبدیل شد چنان که هم اکنون نیز این بحران در غرب و کشورهاى دیگر بویژه به سبب تهدید‌هاى نظامى و گسترش سلاح‌هاى اتمى و بیولوژیک غرب و شرایط حاکم بر کشورهاى مورد اشغال و تهدید به قوت خود باقى است.

اینک پرسش اصلى این است که چگونه مى‌توان بر بحران و معضلات زیست محیطى جهان امروز غلبه کرد؟

دو راه حل عمده در غرب و دنیاى صنعتى عبارت است از: راه حل سکولار و راه حل غیرسکولار. راه حل نخست این است که: باید بحران زیست محیطى را با علم و تکنولوژى حل کرد، چنان که خود این بحران، حاصل علم و تکنولوژى است، راه حل آن نیزاز طریق عامل بحران ممکن است. پس باید به کمک علم و تکنولوژى محیط‌هاى آلوده و عوامل آلاینده را از میان ببریم. راه حل دوم که راه حل فلسفى - معنوى است از آن مارتین هایدگر فیلسوف بلندآوازه آلمانى معاصر است. او مى‌گوید: بحران علم و تکنولوژى بحرانى بنیادین و ریشه‌‌اى است؛ یعنى باید زیر ساخت‌ها و چارچوب‌ حاکم بر علم و تکنولوژى مدرن را تغییر داد.به عبارت دیگر؛ تا ریشه‌ها و خاستگاه بحران در علم تکنولوژى باقى است بحران نیز باقى خواهد بود. مشکل علم و اندیشه مدرن این است که از معنى وجود و زندگى عادى است به این معنى که بشر امروز معناى زندگى را گم کرده است و از باطن حیات غافل است پس باید نوع نگاه‌ها عوض شود وگرنه جنگ جهانى اول پایان نیافته، جنگ جهانى دوم آغاز خواهد شد و این دیوار کج تا ثریا خواهد رفت.

او براى رفع بحران به انسان معاصر دو راهبرد اساسى توصیه مى‌کند؛ ضرورت وارستگى از اشیا و گشودگى از براى راز؛ یعنی، باید انسان اسیر لذت و قدرت ناشى از علم و صنعت، خود را از این اسارت نجات دهد و دیگر اینکه باید گوش و جان خود را به نداى باطن هستى که از ناى هنر، اسطوره، عرفان و ... بیرون مى‌آید متوجه سازد و از آن استقبال کند. بشر بحران‌زده‌ غرب صنعتى قرن‌هاست که راه آسمان را به روى خود بسته و به لذات زمینى دلخوش کرده است. از همین رو هایدگر بر این باور است که بشر قرن بیستم در شب تاریک عالم و تاریخ انسان قرار گرفته است.البته راهبرد هایدگر، بنیادین و بسیار دقیق است ولى ساز و کار روشن حل مشکل را بیان نمى‌کند به همین سبب عده‌اى جهان‌بینى او را غیرمعنوى و الحادى تلقى کرده‌اند . به نظر ما بهترین راهبرد براى حل بحران‌هاى زیست‌محیطى امروز بازگشت بشر به نگرش عرفانى جامع در تمدن اسلامى است؛ یعنى نخست باید نوع نگاه ما به جهان و انسان نگاه عاشقانه توحیدى باشد. کسى که جهان طبیعت را جلوه‌گاه اسماء و صفات الهى مى‌داند و به آن عشق مى‌ورزد هرگز به تخریب و آلودگى آن تن در نمى‌دهد. سعدى مى‌گوید:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

چنان که حافظ مى‌گوید:

منم که شهره ‌شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

پس گام نخست در غلبه بر بحران محیط‌زیست به تعبیر مرحوم سپهرى شستن چشم‌ها و نگاه از نوعى دیگر به عالم و آدم است و گام دوم مهندسى علم، تکنولوژى جدید و هنر بر مبناى نگرش یاد شده وگرنه هرگز بحران‌هاى طبیعى و انسانى محیط، انسان امروز را رها نخواهد کرد. هرچند ممکن است به کمک دانش و تکنولوژی، او بتواند بر بحران محیط طبیعى (به فرض محال) غلبه کند ولى هرگز بر محیط روانى و انسانى غالب نخواهد شد. مولوى مى‌گوید:

آن یکى در کنج زندان مست و شاد

و آن یکى در باغ ترش و بى‌مراد

چرا که نوع نگاه او محیط زیباى باغ و طبیعت را نازیبا کرده است. مولوى در مثنوى دیگرى مى‌گوید:

اى برادر تو همه اندیشه‌ای

مابقى خود استخوان و ریشه‌ای

گر شود اندیشه‌ات گل گلشنی

ورشود خارى تو هیمه گلخنی

دو ابهام به نظر مى‌رسد باقى مانده باشد؛ یکى اینکه آیا از فلسفه اسلامى نیز این کار ساخته است؟ و دیگر اینکه؛ آیا هر عرفانى این کارایى را دارد؟

اگر فلسفه اسلامى مانند فلسفه شیخ اشراق و ملاصدرا با عرفان اسلامى عجین شده باشد همان کارآیى را خواهد داشت وگرنه خیر؛ در این صورت فلسفه اسلامى مى‌تواند مقدمه عرفان اسلامى باشد که در جاى خود کارآمد است.اما اینکه هر عرفانى کارآمد باشد، خیر؛ برخى از مسلک‌هاى عرفانى و تصوف حتى عامل آلودگى محیط‌زیست و موجب بى‌توجهى به محیط‌زیست هستند. براى مثال، عرفانى که طرد افراطى دنیا و زیبایى‌هاى آن را به بهانه‌ عدم دنیا‌طلبى توصیه مى‌کند و حتى زندگى در شرایط غیر بهداشتى و کثیف را موجب تقرب به خدا مى‌داند، چگونه مى‌تواند در حفظ محیط‌زیست کارآمد باشد، چنان که نمونه‌هایى از این‌گونه عرفان‌ها را در تذکره‌الاولیاى مرحوم عطار مى‌توانید مطالعه کنید. پس مراد ما از عرفان کارآمد، عرفان از نوع عرفان مولوی، حافظ، امام خمینی، ملاصدرا، محیى‌الدین و ... است.

منبع:روزنامه رسالت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست

تحقیق درموردمتن انگلیسی فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

اختصاصی از هایدی تحقیق درموردمتن انگلیسی فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 102

 

فرار مغزها و نظریه کوچ مجازیوظیفه روشنفکر، البته یکی از وظایف او، نقد اجتماعی است؛ نقد اجتماعی وضعیت معاصر. او دو خط مشی کلی برای این نقد نقد دارد: یکم آنکه مبتنی بر علم باشد و دوم اینکه، استراتژیک باشد. او در جایگاه روشنفکری، فقط یک گام و نه بیشتر از جامعه جلوتر است. از بعد استراتژیک، نکات متفاوت سیاسی و تاکتیکی را لحاظ می کند؛ و در مقام اهل علم، بایستی که اگر از مرز دانش فراتر نمی رود، خود را در مرز آن نگه دارد. هدف وی تعالی است، تعالی جامعه. او، نه همچون سرخوردگان، اهل فرار است؛ بلکه در برابر واقعیت ایستاده است. در این نوشتار، سعی شده است با تاکید اولیه بر مسئله فرار مغزها، یک نظریه جامعه شناسانه و مدیریتی ارائه گردد.

این نظریه، ارائه دهنده راه حل غلبه بر مشکل نیست؛ بلکه برای درک ابعاد مسئله و تعریف صحیح آن است. برای تغییر در واقعیت، اولین گام درک، تجزیه و تحلیل آن است. از این رو ما نیاز به تئوری داریم. چنان که راسل می گوید: یک تئوری خوب از هر چیزی کاربردی تر است. از جمله بحث های امروزه در سطح دولت و جامعه، بحث فرار مغزها است. فرار مغزها، همچون هر پدیده اجتماعی دیگر علل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد؛ که در این نوشتار بر سر علل سخنی نمی رود. از بعد تصمیم گیری و حل مسئله، چهار مرحله اساسی وجود دارد: یکم، تعریف و تبیین مسئله؛ دوم، تحلیل و درک اسباب و علل؛ سوم، شناسایی راه حل ها و طراحی راه حل نهایی؛ و چهارم، پیاده سازی و اجرا. پس از آن، نوبت بهبود مستمر است. به این صورت که مدام، پسخورد گرفته شود و تغییرات لازم اعمال شود. البته این مطلب، با سعی و خطا تفاوت دارد. یعنی زندگی مداوم سیستم. در این نوشتار چنانکه اول نیز گفته شد، نگارنده در مقام برنامه ریز نیست، بلکه در مقام منتقد و تحلیلگر است. پس به گام اول پرداخته می شود؛ و به ناچار گریزی نیز به گام دوم زده می شود. درک فرار مغزها، به لحاظ جامعه شناسی، یک گونه مهاجرت است. (البته اگر هم نباشد نزدیک ترین موضوع به بحث است). از این رو، در آغاز، مفهوم و ماهیت مهاجرت تشریح می شود تا بر پایه آن، مسئله فرار مغزها نیز، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. مهاجرت یکی از پدیده های کلاسیک جمعیت شناسی و مباحث معمول جامعه شناسی است. در فرهنگ بریتانیکا، دو اصطلاح اساسی از نظر مفهومی و دو وجهه اقتصادی نیز از لحاظ تحلیلی دارد.

واژه اول، «به اندازه کافی دور» (significant) است. این مطلب در نگاه اول به فاصله اشاره دارد. البته صرفاً به منزله فاصله جغرافیایی نیست؛ بلکه، تغییرات بافت اجتماعی است. این تغییر، بعضاً منجر به فرهنگ پذیری و تطبیق می شود. واژه دوم، «به اندازه کافی طولانی» (permanent) است. این مورد بر این نکته تاکید دارد که بعد زمانی نیز مطرح است. به این معنی که مهاجر در بطن برهم کنش اجتماعی جامعه جدید وارد می شود. با توجه به دو نکته فوق مهاجرت تعویض چارچوب حیات اجتماعی است. برای همین است که مهاجرت با تبعید، مسافرت و ماموریت تفاوت دارد. به هر روی در مهاجرت بایستی انتقال از یک بافت و فضا به بافت و فضای جدید صورت گیرد. مطلب دیگر این است که، مهاجرت از بعد اقتصادی و هم اجتماعی بر هر دوی مبدا و مقصد اثرگذار است. یعنی همان گونه که معلول شرایط اقتصادی - اجتماعی است، اثر متقابل نیز می گذارد. علم برنامه ریزی اجتماعی سعی در کنترل و بهینه سازی مسئله مهاجرت در راستای منافع محیط برنامه ریزی دارد. البته در جمعیت شناسی، همواره معضلات فراوانی در تعریف مهاجر و مهاجرت وجود دارد. متعاقباً، بررسی و تحلیل آمار مهاجرت ها نیز با دشواری روبه روست. به همین صورت نیز، فرار مغزها یک تعریف دقیق و مشخص ندارد. بنابراین آن ابهام ها در این مورد نیز به چشم می خورد. اما مسئله اساسی آمارها و یا تعریف دقیق نیست بلکه درک باطن و کشف بطن واقعیت است که برای ما اهمیت دارد. باطن امر این است که در مملکت ما ذهنیت رفتن، فکر دل کندن، انگیزه پریدن از شاخ وطن و بر شاخه غریب و بیگانه بر نشستن شکل گرفته است. ما مغز فرار ساخته ایم. کم نیستند کسانی که اگر شرایط فراهم شود؛ اقدام به مهاجرت می کنند. صرف رفتن گروهی تحصیل کرده مسئله ما نیست. برای روشن تر شدن موضوع، نیاز به تکمیل تحلیل مفهومی مهاجرت داریم. عمل مهاجرت دارای دو شرط است. یکم: شرط لازم آن است که انگیزه کافی شکل بگیرد و مبدا نیز دافعه لازم را داشته باشد. مبدا: به این معنا که فرد دارای ماوای اولیه باشد؛ یعنی عضوی از جامعه محسوب شود. از این بابت ماهیت مهاجرت پرندگان با مهاجرت انسان تفاوت دارد. مهاجرت پرندگان جزیی از چارچوب حیات آنها است؛ اما، در مورد انسان ها تعویض چارچوب حیات است. انگیزه: مهاجرت قصدمندی لازم را می طلبد. مهاجر دارای انگیزه کافی و هدف توجیه پذیر باشد. پاشنه آشیل مهاجرت نیز در همین شرط نهفته است. یعنی شکل گیری اراده انسانی برای انجام مهاجرت واضح است که اگر انگیزه شکل نگیرد، مهاجرت منتفی است. حتی اگر مقصدی هم باشد و شرایط نیز فراهم باشد. دوم: شرط کافی این است که مقصد مهاجرپذیر و شرایط محیطی موافق باشد. مقصد: واضح است که هر مهاجرتی دارای مقصد است. جایی که مهاجر در آن مستقر می شود. این مقصد، از نظر مهاجر بایستی دارای ترجیحاتی باشد که مهاجرت را عاقلانه و مقرون به صرفه می سازد. همچنین مقصد نیز باید مهاجرپذیر باشد. یعنی شرایط مهاجرت فراهم باشد. شرایط محیطی: شرایط مادی، فیزیکی و قوانین مبدا و مقصد بایستی به گونه ای باشد که مانع مهاجرت نشوند. فرار مغزها یا مغزهای فراربنابر مطالب فوق، افرادی مهاجرت خواهند کرد که انگیزه لازم در آنها شکل گرفته باشد؛ و شرایط نیز فراهم باشد. بنابراین ما با دو آمار رو


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی