هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد اصول حاکم بر اسناد تجاری

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد اصول حاکم بر اسناد تجاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

به نام خدا

اصول حاکم بر اسناد تجاری

مقدمه:

اهمیت موضوع: توسعه روزافزون تجارت و مبادلات تجاری داخلی و بین‌المللی و ضرورت سرعت و سهولت در امر بازرگانی و نقشی که گردش سرمایه و حجم مبادلات تجاری در سرنوشت سیاسی و اقتصادی کشورها دارد، دولتها را بر آن داشته است تا با تدوین ضوابط و مقررات خاصی، امنیت خاطر تاجر و بازرگان را در روابط تجاری فراهم نمایند. اسنادی چون سفته و چک و برات، با ویژگیها و کارکردهای خاص، علاوه بر تاثیر اجتناب ناپذیری که بر اقتصاد هر کشور دارد؛ امروزه از مهمترین ابزار تجارت نیز به شمار می‌رود. تاجری نیست که روزانه با این اسناد سر و کار نداشته باشد. از سوی دیگر، تاجر با به جریان انداختن سرمایه خود نیاز به امنیت خاطر و حمایت حقوقی همگام با دو اصل سرعت و سهولت دارد. امری که با استفاده از روشهای معمول در نظام حقوق مدنی قابل تامین نیست. از این رو، در نظامهای حقوقی داخلی و بین‌المللی، اصول خاصی بر معاملات برواتی حکومت می‌کند که معمولاً اسناد مدنی از چنین اصولی برخوردار نیست. لذا بخش عمده‌ای از مباحث راجع به اسناد تجاری، مربوط به اصول حاکم بر آنها است. با توجه به حجم زیاد دعاوی مربوط به اسناد تجاری، مطالعه این اصول برای جامعه حقوقی کشور امری اجتناب ناپذیر است.

منظور از سند تجاری: هر چند در مفهوم عام و وسیع ، هر سند یا نوشته ای از قبیل سفته ، چک ، برات ، اوراق سهام، اوراق قرضه ، اعتبارات اسنادی ، ضمانت نامه بانکی ، سیاهه تجارتی ، انواع بارنامه و امثال اینها که در امر تجارت کاربرد داشته باشد میتواند سند تجارتی قلمداد گردد؛ ولی اسنادی که در این مقاله موضوع بحث ما است، فقط شامل اسناد تجاری به مفهوم خاص یعنی چک ، سفته و برات می‌باشد.

در این مقاله مهمترین اصول حاکم بر اسناد تجاری، شامل اصل عدم توجه ایرادات، اصل استقلال امضاءها، اصل استقلال تعهد، اصل اشتغال ذمه و اصل مدیونیت و حدود اجرای این اصول، مورد بررسی قرار گرفته است.

۱ ـ اصل عدم استماع ایرادات:

یکی از اوصاف سند تجاری، وصف تجریدی است. به موجب این وصف، امضای سند تجاری موجب تعهدی مستقل از منشاء صدور خود می‌شود. به عبارت دیگر، سند تجاری مستقلاً و به اتکای خود متضمن حقوق و تعهدات برای طرفین است. از اوصاف دیگر سند تجاری، قابلیت انتقال آن است. به این معنا که سند تجاری به صرف امضاء در ظهر آن، به دیگری منتقل می‌شود. انتقال گیرنده سند تجاری تکلیفی ندارد که به روابط خصوصی ایادی قبلی، یا به منشاء صدور یا ظهر نویسی سند تجاری توجه کند و نباید نگران ایرادات احتمالی صادرکننده سند و ایادی قبل از خود باشد. به همین دلایل گفته می‌شود، ایراداتی که مربوط به منشاء صدور یا ظهرنویسی است، پذیرفته نیست. امضاء کنندگان سند ( اعم از صادر کننده و ظهر نویس و ضامن ) نمی‌توانند در مقابل دعوای دارنده سند به ایراداتی از قبیل فسخ معامله یا بطلان آن، تهاتر، تخلف از شرط و وصف، تقلب، نامشروع بودن جهت و امثال آن متوسل شوند. این بدین معنا است که اساساً به این ایرادات توجه نمی‌شود و دادگاه خود را فارغ از ورود به این مباحث می‌داند، هر چند که دلیل اثباتی ایرادات قوی و غیر قابل انکار باشد. اصل عدم استماع ایرادات، مقتضای وصف تجریدی و وصف قابلیت انتقال است.

در ماده ۱۷ کنوانسیون ۱۹۳۰ ژنو ( راجع به برات ) اصل عدم استماع ایرادات به این شرح مورد تاکید قرار گرفته است : «اشخاصی که بر علیه آنان به استناد برات اقامه دعوی می‌شود نمی‌توانند بر علیه دارنده برات، به ایراداتی که مربوط به روابط شخصی آنان با یکدیگر است ، استناد کنند». در ماده 22 کنوانسیون 19 مارس1931 ژنو راجع به قانون متحدالشکل در خصوص چک نیز آمده است: «امضاء کنندگان چک که علیه آنها طرح دعوی شده است نمیتوانند در مقابل دارنده چک به روابط خصوصی خود با صادرکننده یا با دارندگان قبلی سند استناد کنند، مگر آنکه دارنده هنگام دریافت چک عالماً به زیان بدهکار عمل کرده باشد ».

در قانون تجارت ایران ماده صریحی در باره عدم استماع ایرادات وضع نشده است . ولی نظرات حقوقی و رویه دادگاهها تا حدودی این نقیصه را جبران کرده است. همچنین در طرح پیش نویس اصلاح قانون تجارت تا حدودی به این موضوع توجه شده است[1].

شعبه 25 دیوان عالی کشور در پرونده شماره 9/7530 به موجب رای شماره 788/25 مورخ 24/11/1372 در جریان رسیدگی به دادنامه‌‌ی صادره از دادگاه بدوی که بدون توجه به اصل عدم توجه ایرادات صادر شده بود، چنین استدلال می‌کند: «نظر به اینکه تجدیدنظر خوانده صدور و تسلیم چک موضوع دعوی را به آقای ((ج )) قبول دارد و نظر به اینکه انتقال چک وسیله شخص اخیر نیز مورد ایراد واقع نشده و مفاد چک نیز دلالت بر تضمینی بودن آن ندارد و نظر به اینکه دارنده چک که به طریق صحیح به وی واگذار گردیده قانونا" حق مطالبه وجه آن را از صادرکننده دارا می باشد و چگونگی رابطه دارنده اولی با صادرکننده چک موثر در رابطه انتقال گیرنده با صادرکننده نمی باشد0 علی هذا دادنامه موصوف که بدون رعایت مراتب صادر گردیده است نقص می شود و رسیدگی به دادگاه حقوقی یک شهرستان 000محول می گردد»[2]

نمونه دیگر از رویه دادگاهها در خصوص اصل عدم استماع ایرادات مربوط به رای شماره 388 و 389 مورخ 10/8/72 شعبه 28 دادگاه حقوقی یک تهران می‌باشد که در این رای آمده است: « در خصوص دعوی اصلی نظر به اینکه مستند دعوی خواهان یک فقره چک به شماره 683582-2/2/70 به مبلغ ..... ریال منتسب به خوانده بوده که اصالت آن با توجه به اقرار مشارالیه در ضمن مدافعاتش محرز بوده و از طرف نامبرده و به حواله کرد مجلوب ثالث صادر و پس از ظهرنویسی از طرف شخص مذکور به خواهان دعوی اصلی انتقال یافته است و چون خواهان دعوی اصلی دارنده اولیه چک مذکور نبوده بلکه این چک از طریق ظهرنویسی به وی واگذار شده لذا به لحاظ عدم وجود رابطه پایه ای یا معاملاتی بین وی و صادرکننده چک بین خوانده دعوی اصلی و وجود رابطه برواتی بین آنان ایرادات و اعتراضات صادرکننده چک (خوانده دعوای اصلی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد اصول حاکم بر اسناد تجاری

قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران

اختصاصی از هایدی قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران


قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران

قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران

 

مقدمه 

پذیرش کودکان بی سرپرست و یتیمان به فرزندی ، خواه به منظور کمک به آنان و خواه در جهت رفع نیازهای معنوی پدران و مادرانی که به هر دلیل فاقد فرزند هستند ، از دیر باز در جوامع بشری معمول و مرسوم بوده است . از این رو ، پذیرفتن فردی که فرزند واقعی و طبیعی زوجین محسوب نمی گردد ، تحت عنوان فرزند خواندگی در جوامع گوناگون از سابقه ای طولانی برخوردار است و در زمان ها ونظام های مختلف حقوقی ، شرایط و آثار متفاوتی دارد

با توجه به دیدگاهای مختلف و شیوهای متفاوت با موضوع ، پذیرش فرزند خوانده در یک خانواده به ایجاد روابط حقوقی منجر می شود که به ویژه در صورتی که فرزند خوانده و فرزند پذیر تبعه یک یا دو کشور بیگانه باشند ، ویا دارای مذهب متفاوتی باشند مشکلات عدیده ای حاصل می گردد که بر این مبنا ، در مقالة حاضر ، فرزند خواندگی از دیگاه تعارض قوانین حاکم از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران نسبت به موضوع ، مورد بررسی قرار می گیرد

بحث و بررسی موضوع مذکور می تواند از جنبه های عملی و نظری سودمند باشد . از لحاظ عملی به دلیل این که از یک طرف سیر تحولات اقتصادی و اجتماعی ، رشد صنعت توریسم و تجارت بین الملل موجب گسترش مراودات بین المللی گردیده است و از طرف دیگر ، میلیونها افغانی ، عراقی و اتباع سایر کشورها در میهن عزیز ما ایران ، به عنوان مهاجر و پناهنده حضور دارند

موارد مذکور ضرورت عملی تدوین مقررات جامع و منسجم و نوینی در مورد مسائل مربوط به بیگانگان ( از جمله موضوع مذکور) را ، آشکارتر می سازد .از جنبه نظری نیز موضوع حائز اهمیت است زیرا حقوق موضوعه ایران در مورد قانون حاکم بر فرزند خواندگی اتباع خارجه قطع نظر از برخی کلیات ، ساکت است ،و موضوع مذکوردرکتب و مقالات حقوقی کمتر مورد بررسی قرار گرفته و در موارد نادری نیز که برخی از حقوقدانان بدان پرداخته اند ، نظریات متفاوتی ارائه داده اند . بدین لحاظ و به منظور تعیین قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران ، مقاله حاضر در بخش های چهار گانه زیرین ، به بررسی موضوع پرداخته است

بخش اول مشتمل بر کلیات می باشد که ضمن ارائه تعریفی از فرزند خواندگی در حقوق ایران و ذکر سابقه تاریخی آن ، به بیان فرزند خواندگی و اسلام ، ونیز فرزند خواندگی و حقوق داخلی ایران ، به نحو اختصار پرداخته شده است . در بخش دوم موضوع قانون حاکم بر فرزند خواندگی در حقوق ایران مورد بررسی قرار گرفته و ضمن ارائه دیدگاه های مطرح شده در خصوص مورد ، نظر نگارنده نیز بیان شده است . بخش سوم به قانون حاکم برفرزند خواندگی در حقوق برخی کشورها اختصاص یافته است و در آن دو نظام حقوقی مهم جهان ، یعنی نظام حقوق نوشته و نظام حقوق کامن لو مورد مطالعه قرار گرفته است . نظام های مذکور در موضوع احوال شخصیه اتباع خارجه ، از دو سیستم متفاوت ، یکی از سیستم تابعیت و دیگری از سیستم اقامتگاه پیروی می کنند وبا بررسی نظامهای مذکور و نظام های حقوقی برخی کشورهای دیگر ، نقاط قوت وضعف نظریات ارائه شده ، مشخص تر می شود . در بخش چهارم ، فرزند خواندگی در مورد ایرانیان غیر شیعه که انعکاسی از تعارض قوانین در حقوق داخلی بوده و به تعبیری بیانگر نظام حقوق بین الملل خصوصی اسلام می باشد ، مورد توجه قرار گرفته است . در پایان نیز به جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث مطروحه و ارائه خلاصه دیدگاه ها وپیشنهادها پرداخته ایم

نوع فایل: word

سایز:18.1 KB 

تعداد صفحه:29


دانلود با لینک مستقیم


قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران

تحقیق و بررسی در مورد قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران

مقدمه

پذیرش کودکان بی سرپرست و یتیمان به فرزندی، خواه به منظور کمک به آنان و خواه در جهت رفع نیازهای معنوی پدران و مادرانی که به هر دلیل فاقد فرزند هستند، از دیر باز در جوامع بشری معمول و مرسوم بوده است . از این رو، پذیرفتن فردی که فرزند واقعی و طبیعی زوجین محسوب نمی گردد، تحت عنوان فرزند خواندگی در جوامع گوناگون از سابقه ای طولانی برخوردار است و در زمان ها ونظام های مختلف حقوقی، شرایط و آثار متفاوتی دارد

با توجه به دیدگاهای مختلف و شیوهای متفاوت با موضوع، پذیرش فرزند خوانده در یک خانواده به ایجاد روابط حقوقی منجر می شود که به ویژه در صورتی که فرزند خوانده و فرزند پذیر تبعه یک یا دو کشور بیگانه باشند، ویا دارای مذهب متفاوتی باشند مشکلات عدیده ای حاصل می گردد که بر این مبنا، در مقالة حاضر، فرزند خواندگی از دیگاه تعارض قوانین حاکم از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران نسبت به موضوع، مورد بررسی قرار می گیرد . بحث و بررسی موضوع مذکور می تواند از جنبه های عملی و نظری سودمند باشد . از لحاظ عملی به دلیل این که از یک طرف سیر تحولات اقتصادی و اجتماعی، رشد صنعت توریسم و تجارت بین الملل موجب گسترش مراودات بین المللی گردیده است و از طرف دیگر، میلیونها افغانی، عراقی و اتباع سایر کشورها در میهن عزیز ما ایران، به عنوان مهاجر و پناهنده حضور دارند . موارد مذکور ضرورت عملی تدوین مقررات جامع و منسجم و نوینی در مورد مسائل مربوط به بیگانگان ( از جمله موضوع مذکور) را، آشکارتر می سازد .از جنبه نظری نیز موضوع حائز اهمیت است زیرا حقوق موضوعه ایران در مورد قانون حاکم بر فرزند خواندگی اتباع خارجه قطع نظر از برخی کلیات، ساکت است،و موضوع مذکوردرکتب و مقالات حقوقی کمتر مورد بررسی قرار گرفته و در موارد نادری نیز که برخی از حقوقدانان بدان پرداخته اند، نظریات متفاوتی ارائه داده اند . بدین لحاظ و به منظور تعیین قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران، مقاله حاضر در بخش های چهار گانه زیرین، به بررسی موضوع پرداخته است : بخش اول مشتمل بر کلیات می باشد که ضمن ارائه تعریفی از فرزند خواندگی در حقوق ایران و ذکر سابقه تاریخی آن، به بیان فرزند خواندگی و اسلام، ونیز فرزند خواندگی و حقوق داخلی ایران، به نحو اختصار پرداخته شده است . در بخش دوم موضوع قانون حاکم بر فرزند خواندگی در حقوق ایران مورد بررسی قرار گرفته و ضمن ارائه دیدگاه های مطرح شده در خصوص مورد، نظر نگارنده نیز بیان شده است . بخش سوم به قانون حاکم برفرزند خواندگی در حقوق برخی کشورها اختصاص یافته است و در آن دو نظام حقوقی مهم جهان، یعنی نظام حقوق نوشته و نظام حقوق کامن لو مورد مطالعه قرار گرفته است . نظام های مذکور در موضوع احوال شخصیه اتباع خارجه، از دو سیستم متفاوت، یکی از سیستم تابعیت و دیگری از سیستم اقامتگاه پیروی می کنند وبا بررسی نظامهای مذکور و نظام های حقوقی برخی کشورهای دیگر، نقاط قوت وضعف نظریات ارائه شده، مشخص تر می شود . در بخش چهارم، فرزند خواندگی در مورد ایرانیان غیر شیعه که انعکاسی از تعارض قوانین در حقوق داخلی بوده و به تعبیری بیانگر نظام حقوق بین الملل خصوصی اسلام می باشد، مورد توجه قرار گرفته است . در پایان نیز به جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث مطروحه و ارائه خلاصه دیدگاه ها وپیشنهادها پرداخته ایم . O بخش اول ـ کلیات الف ـ تعریف و سابقه تاریخی : همان گونه که در مقدمه متذکر شدیم، پذیرش اطفال به فرزندی در سیستم های حقوق کشورهای مختلف جهان به شیوه های متفاوتی انعکاس یافته و در ارتباط با آن تعاریف گوناگونی ارائه شده است و از جمله، برخی اساتید محترم حقوق مدنی ایران، فرزند خواندگی را به شرح زیر تعریف نموده اند : « فرزند خواندگی یا تبنی آن است که کس دیگری را که فرزند طبیعی او نیست به فرزندی بپذیرد . فرزند خواندگی در صورتی که به رسمیت شناخته شده باشد، نوعی قرابت ایجاد می کند، قرابتی که صرفاً حقوقی است نه طبیعی، به عبارت دیگر با قبول فرزند خواندگی، قانون یک رابطة مصنوعی پدر ـ فرزندی یامادر ـ فرزندی بین دو نفر ایجاد می کند .» (1) در ایران باستان به ویژه در زمان ساسانیان فرزند خواندگی مورد پذیرش ومرسوم بوده است . خصوصاً با توجه به نقشی که دین زرتشت در آن ایام داشته و اعتقاداتی که زرتشتیان در مورد فرزند خواندگی وپلگذاری دارند وفرزند خوانده را در حکم فرزند حقیقی دانسته و آثار رابطه پدرو فرزندی را بر آن حاکم می دانند، نهاد فرزند خواندگی دارای جایگاه ویژه ای بوده است .(2) چنانکه در این باره گفته شده است : « زرتشتیان معتقد بودند که فرزند عنوان پل صراط را دارد و کسی که فرزند نداشته باشد قادر نیست در روز قیامت از پل صراط بگذرد . لذا کسانی که صاحب فرزند نبودند برای رفع این نقیصه وطلب آمرزش و عبور از پل مزبور، فرزند بدلی برای خود انتخاب می کردند .»(3) در عربستان قبل از اسلام نیز نهاد فرزند خواندگی نیز پذیرفته شده بود و برای آن مقرراتی قائل بودند .(1) ب ـ فرزند خواندگی و اسلام : در اسلام، با نزول آیة 4 سوره احزاب وقضیه زیدبن حارثه، این موضوع که فرزند خوانده در حکم فرزند واقعی باشد اساساً نفی گردید . نفی فرزند خواندگی در اسلام به داستان زیدبن حارثه مربوط می شود، زید بین حارثه بن شراجیل کلبی از قبیله بنی عبدود بوده که پیغمبر (ص) پیش از بعثت او را از جمله اسیران جاهلیت در بازار عکاظ خرید وآزاد ساخته و به پسری خود برگزیده ودر اسلام میان او وحمزه بن عبدالمطلب مؤاخات قرار داده بود . پیغمبر (ص) زینب دختر حجش را برای زید خواستگاری وعقد نمود . پس از مدتی که زینب در خانة زید بود، با زید اختلاف پیدا کرد وزید او را طلاق گفت و پیغمبر (ص) او را به زنی گرفت . این کار که بر خلاف عادت و عرف عرب بود گفتگوهایی به میان آورده، جهودان و منافقان طعنه زدند و گفتند محمد ما را نهی می کند از اینکه زن پسری را به زنی بگیریم ولی او با زن پسر ازدواج نمود، چون این سخنان به میان آمد، آیه 4 از سورة احزاب نزول یافت که … وَ ما جعل ادعیائکم ابناء کم ذلکم قولکم بافوا هکم والله یقول الحق و یهدی السبیل (4) ادعوهم لابائهم هواقسط عندالله فان لم تعلموا فاخوانکم فی الدین وموالیکم … خداوند پسرخواندگان را پسران شما قرار نداده، این قولی است که به زبان می گویید نه امری باشد کاشف از حقیقت، لیکن خداوند حقیقت می گوید وراه را می نمایاند، پسرخواندگان را به نام پدرانشان بخوانید، اگر پدر ایشان را بدانید، وگرنه برادران دینی شما وموالی شما می باشند .(2) بنا براین در اسلام نهاد فرزند خواندگی وجود ندارد، به این معنی که فرزند خوانده مانند فرزند واقعی از آثار پدر وفرزندی برخوردار نبوده، و آثار حقوقی از قبیل توارث و غیره فیما بین آنها نمی باشد . البته در تعالیم اسلام مسأله رسیدگی به ایتام و کودکان بدون سرپرست به شدت مورد توجه قرار گرفته و مورد عنایت خاص می باشد به نحوی که در بخش های مختلف تعالیم اسلامی و نیز سیره عملی ائمه علیهم السلام و تاریخ اسلام، توجه و اهتمام نسبت به این موضوع بسیار مشاهده می شود . (1) ج ـ فرزند خواندگی و حقوق داخلی ایران : با توجه به مقررات حقوق اسلام، در حقوق ایران نهادی به عنوان فرزند خواندگی بدین مفهوم که فرزند خوانده از هر حیث در حکم فرزند واقعی باشد و از آثار رابطة بنوت بهره مند شود، وجود ندارد، ولی با توجه به این که نوع دوستی وکمک به نیازمندان از عناصر اصلی فرهنگ ایرانی و تعالیم اسلامی می باشد ونظر به تأکیداتی که در اسلام در مورد ضرورت رسیدگی به ایتام و اطفال بی سرپرست مطرح گردیده است، مقررات مدونی به منظور سرپرستی اطفال بی سرپرست وضع گردیده و اجرا می شود که بعضاً از آن به فرزند خواندگی ناقص تعبیر شده است . این مقررات در قانون اساسی و قوانین عادی انعکاس یافته است . به موجب بند دوم از اصل بیست ویکم، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف به حمایت از مادران و کودکان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد قانون حاکم بر فرزند خواندگی از نظر مقررات داخلی و حقوق بین الملل خصوصی ایران

منطق حاکم بر پروسة کنترل تأسیسات

اختصاصی از هایدی منطق حاکم بر پروسة کنترل تأسیسات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

منطق حاکم بر پروسة کنترل تأسیسات

منطق حاکم بر قسمت هواساز

هواساز دارای دو ورودی است یکی از هوای آزاد و دیگری ورودی از هوای بر گشتی و بر روی هر کدام از این ورودی ها یک دسپر وجود دارد که دمپر روی هوای برگشتی به صورت دستی کنترل می شود و دمپر مربوط به هوای آزاد توسط یک محرک (Actuator) به صورت On/off کنترل می گردد.

هوا بعد ا ورود به هواساز وارد بخش فیلتر می گردد و بعد از آنجا به بخش فن می رود بخش فن فشار هوا را زیاد می کند و آن را به بخش رطوبت زن می فرستند تنها ارتباط بین بخش فن و بخش رطوبت زن از طریق فن است و بقیه فضاها توسط ورقهای فلزی پوشانیده شده است در این قسمت برای اطلاع از اینکه موتور کار می کند یا خیر و یا اینکه آیا برای موتور مشکلی پیش آمده است یا خیر ( مانند اینکه تسمة فن پاره شده با شد) از یک سوئیچ اختلاف فشار(Diffrentiod Pressure switchi ) استفاده می کنند این سوئیچ دارای دو سر نمونه برداری است که یک سر آن به قسمت فن ویک سر دیگر آن به قسمت بعد از فن ( بخش رطوبت زن) وصل وb از تیغة Ne این وسیله استفاده می شود هنگامی که به صورت عادی موتور در حال کار است تیغة Ne آن بسته می شود و یک سیگنال به PLC می فرستند مبنی بر اینکه فن در حال کارکردن است ولی هنگامی که فن به هر دلیلی خاموش شود این سوئیچ باز شده و دیگر سیگنالی را به PLC نمی فرستد.

رنج کار DPS بین 200-1000(pa) برای این نوع سیستم هواساز می باشد.

بعد از این قسمت هوا به بخش رطوبت زن منتقل می گردد، همان طور که در بخش قبل توضیح داده شد این بخش فقط در زمستانها مورد استفاده قرار می گیرد( به علت اینکه هوای تهران در تابستان دارای رطوبت کافی است) در این بخش بخار آب که توسط یک شیر کنترلی کنترل می شود به نازلهای مربوط به رطوبت زن فرستاده می شود تا به هوا رطوبت اضافه کنند برای اندازه گیری میزان رطوبت در یک فضای عمومی یک سنسور و PLC با توجه به میزان رطوبت شیر کنترلی در مسیر رطوبت زن را کنترل می کند.

سنسور رطوبت سنج از نوع ولتاژی (1-10V) است و دارای زمان پاسخ 35(s) است.

و برای اضافه کردن رطوبت هوا در مسیر نازل های رطوبت زن از یک شیر کنترلی استفاده می گردد. این شیر کنترلی از دو قسمت تشکیل شده است

1- شیر خطی (LiNeow Vawe) 2- محرکت خطی (Lineew valve aetuator) که این قسمت روی هم سوار شده و تشکیل شیر کنترلی را می دهند شیر خطی استفاده شده در این پروژه از نوع گلویی (Globe) با حرکت خطی است بدین معنا که میزان خروجی شیر با حرکت میلة کنترل شیر (Stem) نیست خطی دارد.

محرک الکتریکی خطی هم برای کنترل شیر خطی استفاده شده است. این محرک یک موتور سنکرون است که برای تغذیه به برق 247ac احتیاج دارد سیگنالی که این محرک برای کنترل دریافت می کند می تواند (0-10v) یا (2-10v) باشد که می توان هر یک را با توجه به سیستم انتخاب نمود.

این محرک همچنین یک سیگنال خروجی 2-10v برای نشان دادن وضعیت شیر نیز ارسال می کند که به آن موقعیت صحیح محرک گفته می شود و وقتی که Steml کاملا کشیده است سیگنال 10v را به Ple می فرستد

همچنین این محرک در حالت خطا (System Failare) می توان تنظیم کرد که شیر چقد باز باشد که عبارت از 0%و 5% و100%

بعد از این قسمت هوا وارد ناحیه کویل ها می شود که در این قسمت دو کویل به صورت مجزا با کانالهای عبور هوای منتقل از هم قرار دارد.

یکی از کوپلها ، کوپل آب سرد است و دیگری کوپل بخار ترتیب استفاده از این کوپل ها بدین شکل است که در تابستان کوپل آب سرد فعال و کوپل بخار غیر فعال است و در زمستان کوپل بخار فعال و کوپل آب سرد غیر فعال است. بر روی مسیر کوپل آب سرد هیچ وسیله کنترلی قرار


دانلود با لینک مستقیم


منطق حاکم بر پروسة کنترل تأسیسات

تحقیق درموردمتن انگلیسی مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست

اختصاصی از هایدی تحقیق درموردمتن انگلیسی مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست

علم عرفان، دانش شناخت خدا، صفات خدا، تجلیات خدا و چگونگى وصول به مقام توحید و ربانى شدن است. از همین رو علم عرفان را علم توحید و موحد شدن دانسته‌اند.قلمروهاى عرفان یا علوم هم‌خانواده آن را نیز مى‌توان چهار دانش برجسته دانست؛ عرفان نظری، عرفان عملی، فلسفه عرفان و عرفان تطبیقی. عرفان نظرى مانند فلسفه به بررسى مبانى معرفتى و هستى‌شناسى یا جهان‌بینى عرفانى مى‌پردازد به عبارت دیگر به این پرسش پاسخ مى‌دهد که عارفان به عالم و آدم و دین و دنیا چگونه مى‌نگرند و عرفان عملى درصدد تبیین اصول و چگونگى سیر و سلوک براى راهیابى به مقام خلافت الهى یا نزدیکى به بارگاه قدس کبریایى است. در عرفان عملى شیوه‌هاى تحقق و عینیت توحید در زندگى فردى و اجتماعى مطرح مى‌شود؛ به عبارت دیگر؛ موضوع و محور بررسى عرفان عملى بایدها و نبایدهاى پندارى و کردارى مبتنى بر عرفان نظرى است. فلسفه عرفان، به بررسى بیرونى و عقلانى علوم عرفانى و مبانى مدعیات عرفانى مى‌پردازد. در این بررسى برخلاف عرفان نظرى و عملى سر و کار ما صرفا با مباحث فلسفى است ولى در آن دو علم پاى مباحث قرآنی، حدیثى یا دریافت شهودى نیز به میان مى‌آید. عرفان تطبیقی، دانشى مقایسه‌اى است؛ یعنى در آن عرفان نظرى یا عملى در یک مکتب با مکتب‌ها و مسلک‌هاى دیگر مقایسه مى‌شود و تمایزها و تشابه‌هاى دو گرایش معین مى‌گردد. اما گفتمان محیط‌زیست، گفتمان جدید و نوظهورى است. به این معنى که در قرون پیشین که علوم تجربى و تکنولوژى در مراحل ابتدایى بود مسئله‌اى به نام محیط‌زیست هم مطرح نبود ولى در نیمه دوم قرن نوزدهم و سده‌ اخیر که صنعت و عوارض آن گسترش مى‌یابد بحران زیست محیطى نیز در غرب و کشورهاى صنعتى دیگر جدى مى‌شود. مى‌دانیم که بعد از تولید سلاح‌هاى هسته‌اى و شیمیایى و استفاده آمریکا و قدرت‌هاى استعمارى از آنها و چگونگى دفن زباله‌هاى اتمى خود به بحران زیست محیطى تبدیل شد و از سوى دیگر سوخت‌هاى فسیلى چون نفت و گاز در مراحل استخراج، انتقال و مصرف آن در صنعت و رواج شهرنشینى و عوارض محیطى آن به این بحران دامن زد. از همین رو بحث محیط‌زیست به طور جدى وارد عرصه علوم و سازمان‌هاى دولتى و خصوصى مى‌شود و بررسى‌هاى میان رشته‌اى همچون: اقتصاد و محیط‌زیست، اخلاق و محیط‌زیست، دین و محیط‌زیست و ... رایج مى‌گردد. در کشور ما نیز به عنوان یک کشور به سرعت در حال توسعه بویژه بعد از انقلاب اسلامى به طور طبیعى گفتمان‌هاى رشته‌اى و میان رشته‌اى محیط‌زیست رواج پیدا مى‌کند.

بنابراین، محیط‌زیست؛ یعنى فضا و شرایط که در آن نفس مى‌کشیم و زندگى مى‌کنیم و علم محیط‌زیست، علمى است که پیرامون رابطه زیستى انسان با فضاى پیرامونى و تاثیر متقابل میان فرد یا جامعه با محیط زندگى به بحث مى‌پردازد و هدف آن حفظ سلامتى جسمى و روانى انسان و مراقبت از پاکى و شادابى محیط طبیعى و انسانى است و گستره مباحث آن نیز سه قلمرو اساسى است: مباحث محیط‌زیست طبیعی، مباحث محیط‌زیست انسانى و مباحث فلسفى محیط‌زیست. بررسى نخست به بحث آلاینده‌هاى طبیعى یعنى جامدات، مایعات گازها، گیاهان و حیوانات مى‌پردازد. این قبیل مباحث ماهیت فیزیکی، شیمیایى و زیستى دارد ولى مباحث زیست محیطى انسانى به پدیده‌هاى اخلاقى - فرهنگی، اقتصادى و سیاسى محیط توجه دارد؛ یعنى آلاینده‌هاى محیطى چون آلاینده‌هاى صوتی، تصویری، رفتارى و ... نیز هستند که ماهیت انسانى دارند. در مباحث زیست محیطى غرب و فرهنگ‌هاى سکولار توجه عمده اى به محیط‌زیست طبیعى دارند ولى درنگرش دینى - اسلامى اهمیت محیط‌زیست انسانى کمتر از محیط طبیعى نیست.

ممکن است مباحث محیط انسانى به علم سیاست، مدیریت و اقتصاد مربوط باشد نه مباحث محیط‌زیست؛نه محیط انسانى از جنبه روابط سیاسی، فرهنگى - اخلاقى و اقتصادى بدون لحاظ مسائل زیستى و سلامتى روانى و جسمى به قلمرو علم سیاست، جامعه‌شناسی، اقتصاد و ... مربوط مى‌شود ولى از جنبه‌ ارتباط پدیده‌هاى یاد شده با سلامتى جسمى و روانى به حوزه مباحث زیست محیطى مرتبط است.

گستره سوم مباحث محیط زیستى که مباحث فلسفى است چگونه است؟

بله، مباحث زیست محیطی، مسائل بیرونى و کلى نیز دارند. براى مثال، تعریف محیط‌زیست، تاریخچه، مباحث زیست محیطی، رابطه مباحث محیط‌زیست با دین، هنر، فقه،‌ عرفان، فلسفه، حقوق و ...، قلمروشناسى و ... همه، مسائل فلسفى و بیرونى هستند برخلاف مباحث از نوع نخست و دوم؛ یعنی، طبیعى و انسانى که مباحث درونى هستند.

جایگاه معرفتى موضوع مورد بحث در کجاست؛ یعنى بحث رابطه عرفان با محیط‌زیست از مسائل عرفان است یا محیط‌زیست طبیعى و انسانی؟

این مسئله از مسائل میان رشته‌اى است؛ یعنی، هم هویت عرفانى دارد و هم زیست محیطى و على‌القاعده مى‌تواند هم از مسائل و مباحث فلسفه عرفان باشد و هم از مسائل فلسفه محیط‌زیست. به عبارت دیگر؛ این پرسش یک پرسش بیرونى و فلسفى در باب عرفان و محیط‌زیست است. پس جایگاه این مسئله را در فلسفه عرفان و هم در فلسفه محیط‌زیست مى‌دانم.

اینک به بررسى رابطه و پیوند عرفان با مسائل محیط‌زیست بپردازیم که رسالت اصلى این گفتگو است؛

پیش‌تر گفتم که در جوامع صنعتى مشکلات محیط‌زیست به بحران تبدیل شد چنان که هم اکنون نیز این بحران در غرب و کشورهاى دیگر بویژه به سبب تهدید‌هاى نظامى و گسترش سلاح‌هاى اتمى و بیولوژیک غرب و شرایط حاکم بر کشورهاى مورد اشغال و تهدید به قوت خود باقى است.

اینک پرسش اصلى این است که چگونه مى‌توان بر بحران و معضلات زیست محیطى جهان امروز غلبه کرد؟

دو راه حل عمده در غرب و دنیاى صنعتى عبارت است از: راه حل سکولار و راه حل غیرسکولار. راه حل نخست این است که: باید بحران زیست محیطى را با علم و تکنولوژى حل کرد، چنان که خود این بحران، حاصل علم و تکنولوژى است، راه حل آن نیزاز طریق عامل بحران ممکن است. پس باید به کمک علم و تکنولوژى محیط‌هاى آلوده و عوامل آلاینده را از میان ببریم. راه حل دوم که راه حل فلسفى - معنوى است از آن مارتین هایدگر فیلسوف بلندآوازه آلمانى معاصر است. او مى‌گوید: بحران علم و تکنولوژى بحرانى بنیادین و ریشه‌‌اى است؛ یعنى باید زیر ساخت‌ها و چارچوب‌ حاکم بر علم و تکنولوژى مدرن را تغییر داد.به عبارت دیگر؛ تا ریشه‌ها و خاستگاه بحران در علم تکنولوژى باقى است بحران نیز باقى خواهد بود. مشکل علم و اندیشه مدرن این است که از معنى وجود و زندگى عادى است به این معنى که بشر امروز معناى زندگى را گم کرده است و از باطن حیات غافل است پس باید نوع نگاه‌ها عوض شود وگرنه جنگ جهانى اول پایان نیافته، جنگ جهانى دوم آغاز خواهد شد و این دیوار کج تا ثریا خواهد رفت.

او براى رفع بحران به انسان معاصر دو راهبرد اساسى توصیه مى‌کند؛ ضرورت وارستگى از اشیا و گشودگى از براى راز؛ یعنی، باید انسان اسیر لذت و قدرت ناشى از علم و صنعت، خود را از این اسارت نجات دهد و دیگر اینکه باید گوش و جان خود را به نداى باطن هستى که از ناى هنر، اسطوره، عرفان و ... بیرون مى‌آید متوجه سازد و از آن استقبال کند. بشر بحران‌زده‌ غرب صنعتى قرن‌هاست که راه آسمان را به روى خود بسته و به لذات زمینى دلخوش کرده است. از همین رو هایدگر بر این باور است که بشر قرن بیستم در شب تاریک عالم و تاریخ انسان قرار گرفته است.البته راهبرد هایدگر، بنیادین و بسیار دقیق است ولى ساز و کار روشن حل مشکل را بیان نمى‌کند به همین سبب عده‌اى جهان‌بینى او را غیرمعنوى و الحادى تلقى کرده‌اند . به نظر ما بهترین راهبرد براى حل بحران‌هاى زیست‌محیطى امروز بازگشت بشر به نگرش عرفانى جامع در تمدن اسلامى است؛ یعنى نخست باید نوع نگاه ما به جهان و انسان نگاه عاشقانه توحیدى باشد. کسى که جهان طبیعت را جلوه‌گاه اسماء و صفات الهى مى‌داند و به آن عشق مى‌ورزد هرگز به تخریب و آلودگى آن تن در نمى‌دهد. سعدى مى‌گوید:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

چنان که حافظ مى‌گوید:

منم که شهره ‌شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

پس گام نخست در غلبه بر بحران محیط‌زیست به تعبیر مرحوم سپهرى شستن چشم‌ها و نگاه از نوعى دیگر به عالم و آدم است و گام دوم مهندسى علم، تکنولوژى جدید و هنر بر مبناى نگرش یاد شده وگرنه هرگز بحران‌هاى طبیعى و انسانى محیط، انسان امروز را رها نخواهد کرد. هرچند ممکن است به کمک دانش و تکنولوژی، او بتواند بر بحران محیط طبیعى (به فرض محال) غلبه کند ولى هرگز بر محیط روانى و انسانى غالب نخواهد شد. مولوى مى‌گوید:

آن یکى در کنج زندان مست و شاد

و آن یکى در باغ ترش و بى‌مراد

چرا که نوع نگاه او محیط زیباى باغ و طبیعت را نازیبا کرده است. مولوى در مثنوى دیگرى مى‌گوید:

اى برادر تو همه اندیشه‌ای

مابقى خود استخوان و ریشه‌ای

گر شود اندیشه‌ات گل گلشنی

ورشود خارى تو هیمه گلخنی

دو ابهام به نظر مى‌رسد باقى مانده باشد؛ یکى اینکه آیا از فلسفه اسلامى نیز این کار ساخته است؟ و دیگر اینکه؛ آیا هر عرفانى این کارایى را دارد؟

اگر فلسفه اسلامى مانند فلسفه شیخ اشراق و ملاصدرا با عرفان اسلامى عجین شده باشد همان کارآیى را خواهد داشت وگرنه خیر؛ در این صورت فلسفه اسلامى مى‌تواند مقدمه عرفان اسلامى باشد که در جاى خود کارآمد است.اما اینکه هر عرفانى کارآمد باشد، خیر؛ برخى از مسلک‌هاى عرفانى و تصوف حتى عامل آلودگى محیط‌زیست و موجب بى‌توجهى به محیط‌زیست هستند. براى مثال، عرفانى که طرد افراطى دنیا و زیبایى‌هاى آن را به بهانه‌ عدم دنیا‌طلبى توصیه مى‌کند و حتى زندگى در شرایط غیر بهداشتى و کثیف را موجب تقرب به خدا مى‌داند، چگونه مى‌تواند در حفظ محیط‌زیست کارآمد باشد، چنان که نمونه‌هایى از این‌گونه عرفان‌ها را در تذکره‌الاولیاى مرحوم عطار مى‌توانید مطالعه کنید. پس مراد ما از عرفان کارآمد، عرفان از نوع عرفان مولوی، حافظ، امام خمینی، ملاصدرا، محیى‌الدین و ... است.

منبع:روزنامه رسالت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی مناسبات معرفتى حاکم بر عرفان و محیط ‌زیست