هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق: زیست شناسی دینی

اختصاصی از هایدی تحقیق: زیست شناسی دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق: زیست شناسی دینی


تحقیق: زیست شناسی دینی

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 23

 

فهرست مطالب

عنوان:

مقدمه

مذهب بازیابی هویت شرقی

مذهب تبارنامه تمدن ایرانی وعربی واسلامی

مذهب ادبیات وهنروعرفان

مذهب علاج پوچ گری هیچ انگاری

منابع

 

مقدمه :

دین را هم می توان از وجهه نظر زیست شناختی بررسی و هم در آن آسیب شناسی کرد . همان گونه که در علوم نیز ، « زیست شناسی »    (Biolgy ) از سلول هاو بافتهای زنده و ساز و کارهای زیستی آن مانند تغذیه ، تنفس و تکثیر سخن می گویدو «آسیب شناسی »از حالت آسیب مندهمان سلولها که در اصل ارکان حیات و زندگی هستند ولی بدلیل رشد بی‌رویه یا دیگر دلایل وضع نامطلوبی پیدا کرده و بصورت یک تومور( lumor ) بدخیم و غده سرطانی ( ancer ) در می‌آید. گویا همه عوامل زیستی درمعرض آن است که خود سبب اختلال گردیده و به آن آسیب برساند .

مذهب مثل همه چیزهای دیگر چون صیانت ذات ، غرایز ، خرد ، دانش ، سیاست و اقتصاد، در تاریخ انسان که یک عامل همواره مثبت و زیستی نبوده، بلکه حالتهای آسیب‌مند آن به زندگی آدمی لطمه‌های سختی هم رسانیده است. بعنوان مثال وسیله‌ای برای تحدیر، توجیهی برای ترس و جهالت، اهرمی برای فریب ، استثمار، سلطه و خودکامگی، سببی برای تعارضات، تعصب‌ها و تشنج ها و عاملی برای خرافات و موهومات و عقب ماندگی و انحطاط هم می‌شده است. بنابراین لازم است درآن، هم زیست شناسانه نگریست و هم آسیب شناسانه.

مذهب بخش مهمی از پیشینه و تاریخ انسانی مابوده است. شواهد موجود تاریخی ، باستان شناسانه و مردم شناسانه حاکی از این واقیت می باشد . کاوش ها، حفاریها و آنچه در کشورهای فرانسه و اسپانیا و پای کوههای اورال کشف شده است، آثاری که از مقابر و کتیبه ها به دست آمده، نشان می‌دهد که بشر در دوره پیش از تاریخ به مقوله هایی چون خدا ، روح ، غیبت و زندگی پس از مرگ توجه پیدا کرده و دین جایگاه مهمی در زندگی او داشته است. قرائت کتیبه‌های قدیم مصر توسط شامپولیون فرانسوی در سال 1820 م. و ترجمه زبان سانسکریت هند قدیم بوسیله ماکس مولر آلمانی در سال 1846 م ، آگاهی گسترده ای از مذهب و داو مصری باستانی مربوط به دحدو د چهار هزار سال پیش به دست می‌دهد قدیمی‌ترین تاریخ نگاران مثل هرورت ( ف 484ق .م) و پلو تارک ( سده نخست میلادی ) در کتب خویش از مذهب انسان و جایگاه آن در حیات ومناسبات وی سخن گفته اند . مذهب نهادی کهن و ریشه دار در انسان وتبلیغ او و همراه و همپای بشریت بوده است. همان‌گونه که خانه و جاده و ابزار ساخته و سلاح و لباس تدارک دیده تجارب و احساس های دینی نیز داشته است .

طیف انگیزه‌ها و انگاره‌ها و رفتارهای دینی همواره در انسان نفوذ یافته وبه عبارت بهتر، روح آدمی نسبت به احساسات، باورها و رفتارهای مذهبی، خاصیت انحلال ونفوذ پذیری زیادی داشته و تحت تأثیر قرار می گرفته است . این حس تعلق، هر چه و به هر دلیلی که باشد، در انسان پدید می‌آمده است. اشتیاق و آروزهای خویش را در مضمون آن می‌جسته با آن ائیمی یافته،حیرت و کمال ‌جویی و بی نهایت طلبی خویش را با آن پاسخ می‌گفته، رمز و راز هستی را درآن می‌دید. با آن به زندگی معنی و مفهوم می داده است. پیش از این که پدیدار های هستی را بتوان به گونه ای فلسفی و آن گاه علمی و تجربی ، برای خود تبیین کند ، انسان با همین اعتقادات دینی عطش ذهنی خویش را فرو می‌نشانده است . حتی روح جمعی ووجدان اجتماعی در هاله ا ی از تقدس مذهبی سر می زده است ( توتم پرستی ) امیل دورکیم از اسپنسر ، مولر و تایلور نقل می کند که احساسهای مذهبی چگونه در استرالیا و آمریکا ی شمالی وجود داشته است . هم باستان شناسان وهم جامعه شناسان از انیسیم و فنیشسیم سخن گفته‌اند ( قداست و تبرک برخی اشیاء و اعتقاد به ارواح ) کارل گوستاویونگ ـ روان شناس ، پزشک و فیلسوف سویسی ـ دین را قدیمی ترین تظاهرات روح انسانی عنوان کرده که نه تنها یک پدیده اجتماعی و تاریخی بلکه یک مساله شخصی روان شناختی است .

تانگی دوکنتن حس مذهبی و قدسی و یزدانی را بعد چهارم روح آدمی ( علاوه برسه بعد مربوط به زیبایی ،نیکویی و راستی : هنر ، اخلاق و دانایی ) نامیده است .

انسان چگونه تاریخ خویش را انکار کند ؟ او از دیرباز سرگذشتی مذهبی داشته است چگونه بسادگی از این عهدکهن ( که در فرهنگ اسلامی از آن به فطرت و میثاق الست تعبییر شده است ) طفره رود ؟ یونگ می‌گوید آسمان خراش هتل و هرش وراش برای، طبقات زیرینش اعتقادات مذهبی است واگر این طبقات زیرین نباشد انسان میان زمین و آسمان معلق میماند »

وی اضافه می کند که دین در گذشته در خودآگاه بشر بروز می کرد ولی امروز در هر فرصتی که پیش می آید از ضمیر ناخوداگاه وی سر بر می آورد زیرا « چیزی که طبیعی باشد به هر وسیله آن را از خود برانی ، باز بسرعت بر می گردد» کسانی مثل بونگ ویلیام جیمز ، دورکیم ، پاسنز و شیلر از دین بلحاظ زیست شناختی سخن گفته اند و کسانی مثل فونر باخ ، مارکس ، فروید وراسل و گولدنر به جنبه‌های آسیب شناختی آن توجه و تاکید داشته اند . اصولاً در سده های هجده و نورده اروپا که عصر روشنگری و خرد نام یافت، بیشتر، زیست شناسی دینی تحت الشعاع آسیب شناسی آن قرار گرفت ولی از اواخر قرن نوزدهم و خصوصاً در قرن بیستم ، بار دیگر به زیست شناسی دینی اهمیت داده شد. آیا آسیب شناسی علم و تکنولوژی ، مارکسیسم ، پروتستانتسیم، لیبرالیسم و دموکراسی وتوسعه، نسل جدید درقرن بیست و یکم را به ضرورت هرچه بیشتر زیست شناسی دینی فرا خواهدخواند؟پاسخ هر چه باشد ، دست کم در این تردید ی نیست که به قول هنری برگسون : در حال حاضر منابع تازه ای از انرژی پتانسیل و نیروهای بالقوه لازمند . اما این بار منابع مذکو ر باید اخلاقی و معنوی باشد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق: زیست شناسی دینی

قواعد حقوق جزا در قوانین دوره عثمانی و تأثیر دین بر آنها 28ص

اختصاصی از هایدی قواعد حقوق جزا در قوانین دوره عثمانی و تأثیر دین بر آنها 28ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

قواعد حقوق جزا در قوانین دوره عثمانی و تأثیر دین بر آنها

سیاری از خلاءها و اشتباهات صورت گرفته در تحقیقات مربوط به حقوِ دوره عثمانی در زمینه حقوِ جزاست . زیرا پاره ای از محققان بیگانه و بومی که از اصول کلی حقوِ جزای اسلام و شرایط و عناصر تعزیرات اطلاعات جامعی ندارند، احکام جزایی موجود در قوانین عثمانی را مغایر با حقوِ جزای اسلام می دانند. براساس ادعای آنان ، قوانین حقوِ جزای عثمانی ، احکام حقوِ جزای اسلام را تغییر داده اند.مثلاً در حقوِ جزای اسلام مجازات زنا رجم یا تازیانه است اما سلطان فاتح و دیگر سلاطین عثمانی به جای آن جریمه مالی گذاشته و حتی مجازات حدود را تغییر داده اند و احکام جدید مبتنی بر سیاست عدلیه (دادگستری ) بود نه سیاست دینی . ادعای مذکور سطحی و بی پایه است چرا که :

اولاً صاحبان این گونه ادعاها، حقوِ جزای اسلام را به سه قسمت حدود، قصاص و تعزیرات تقسیم کرده اند، بدون اینکه متوجه این نکته شوند که مجازات تعزیری به نظر اوالوالامر بستگی دارد. به همین دلیل است که در حقوِ جزای عثمانی ، قانونگذار در مورد تعزیرات کاری جز تعیین صلاحیت در اعمال ، قانون محدود اقدام دیگری به عمل نیاورده است .

ثانیاً این ادعاها از منطق حقوقی بومی برخوردار نمی باشند. زیرا نظام حقوقی مذکور مجازات جرایم سنگینی چون قتل ، زنا و سرقت صرفاًجریه مالی قرار نداده است بلکه مجازات تعیین شده در موارد مذکور منشأ دینی دارد.

ثالثاً مقنن دولت عثمانی ، کتاب فقهی ای چون ملتقی را به عنوان یک کتاب رسمی قانون پذیرفته بود و کتاب مذکور کلاً مشتمل بر احکام شرعی است . به طوری که با مراجعه به آرشیو عثمانی و احکام قضایی آن زمان به وضوح دیده می شود که کتب فقهی ، مبنای حکم و نظرآنان بوده است . حتی در دوره تنظیمات نیز علی رغم همه فشارها مجازات حدود و قصاص لغو نشدند.

جرایم از جهات مختلف طبقه بندی می شوند. اما در میان طبقه بندی های مذکور، مهم ترین آنها طبقه بندی جرایم به : حدود، جنایات (قصاص و دیات ) و تعزیرات است که در همه دولت های ترک حتی بعد از دوره تنظیمات نیز دیده می شود.

در حقوِ جزای ترکی که متأثر از اسلام است ، جرایم به لحاظ تکرار و بسیط بودن آن به دو گروه ساده و اعتیادی تقسیم شده اند. به جرایمی که فقط از یک فعل تشکیل شده اند ساده و به جرایمی که از تکرار فعل تشکیل شده اند اعتیادی گفته می شد. همچنین در حقوِجزای عثمانی تقسیم بندی دیگری از جرایم وجود دارد: جرایم عادی و جرایم سیاسی . در حقوِ قدیم عثمانی به جرایم سیاسی \"بغی \" و به مجرمان سیاسی \"بغات \" گفته می شد. در حقوِ مذکور، جرایم علیه مأموران دولت جرم سیاسی تلقی نمی شد.

عقوبت ، جزایی است که به افراد عاصی در قبال امر قانونگذاری و منافع عمومی داده می شود. جرایم عقوبت آور یا به عنوان حق الناس است یا حق الله و یا حقوِ مختلط (حق الناس و حق الله ).

درحقوِ جزای قدیم عثمانی ، مهم ترین شرایط کیفر، عبارتند از: شرعی بودن مجازات ها، شخصی بودن مجازات ها و عمومی بودن مجازات ها.

همان طور که گفته شد مهم ترین تقسیم بندی جرایم در حقوِ دوره عثمانی همان حدود، جنایات و تعزیرات است که به لحاظ مجرمانه بودن فرقی ندارند. اما تقسیم دیگری نیز در حقوِ مذکور دیده می شود که قابل توجه است : اول ، کیفرهای اصلی (کیفرهایی که در اصل برای جرایم مشخص تعیین شده اند) مانند قصاص قتل و قطع ید برای سرقت .

دوم ، کیفرهای جایگزین (کیفرهایی که به جای کیفرهای اصلی داده می شوند) مانند دیه و یا جزای تعزیری که به جای قصاص قتل داده می شود.

سوم ، کیفرهای تبعی (کیفرهایی که به تبع کیفرهای اصلی داده می شوند) مانند محرومیت قاتل از قصاص .

چهارم ، کیفرهای تکمیلی (کیفرهایی که قاضی به طور مستقل در مورد آنها حکم می دهد) مانند بستن دست مقطوع سارِ به گردنش .

حــــدود:

حدود، مجازات جرایمی است که در میان همه دولت های ترک پذیرفته شده است بدون اینکه تغییراتی در آنها داده شود. مجازات حدود را باتوجه به فقه حنفی بررسی خواهیم کرد.

لغت حد به معنای منع کردن است . اما به عنوان یک واژه حقوقی به جزایی گفته میشود که حق الله است و میزان آن معین شده است .مجازات حد در هفت مورد است : زنا، قذف ، شرب ، خمر، سرقت ، قطع طریق ، ارتداد و بغی .

1. زنـــا

زنا، ارتباط نامشروع زن و مرد را گویند. در فقه حنفی نزدیکی برای تحقق زنا کفایت نمی کند. از نظر ابوحنیفه نزدیکی با مردگان ، حیوانات وزنایی که به علت شبهه همسری یاکنیزی با آنان ارتباط برقرار شده است ، مجازات زنا را ندارد بلکه تعزیر می شوند.

در حقوِ عثمانی مجازات زنا سه نوع است : تازیانه ، تبعید و حبس و رجم .

مجازات مرتکبین مجرد 100 تازیانه و تغریب (یک سال حبس ) است . ابوحنیفه مجازات تغریب را به تبعید (نفی بلد) معنا کرده است . ازنظر وی نفی بلد به عنوان یک جزای سیاسی است .

مجازات افراد محصن (متأهل ) که مسلمان و رشید باشند، رجم است .

برای تحقق مجازات رجم وجود هر یک از شرایط مذکور ضروری است . بنابراین محصن یا محصنه غیرمسلمان رجم ندارد بلکه مجازات آن تازیانه است .

جرم زنا با شهادت چهار مرد عادل ، مسلمان و عاقل ثابت می شود. بنابراین مجازات مرتکب به راحتی میسر نیست . در جرم زنا مرورزمان وجود دارد. لذا شرط است اثبات آن در زمان مشخصی صورت گیرد. همچنین در صورتی که مرتکب زنا چهار بار اقرار نماید مجازات زنااثبات می شود و بالاخره قراین از اسباب و دلایل اثبات جرم زنا هستند. به طوری که حاملگی یک دختر (کسی که متأهل نیست ) از قرائن ثبوت جرم است .

در تاریخ حقوِ ترک همیشه حد زنا پذیرفته شده است اما اجرای آن بسیار نادر صورت گرفته است . چنانچه جرم مذکور، فاقد یکی ازشرایط لازم برای اثبات زنا باشد، مرتکب تعزیر می شود.


دانلود با لینک مستقیم


قواعد حقوق جزا در قوانین دوره عثمانی و تأثیر دین بر آنها 28ص

مقاله در مورد فلسفه دین, ریچارد سوئین برن

اختصاصی از هایدی مقاله در مورد فلسفه دین, ریچارد سوئین برن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد فلسفه دین, ریچارد سوئین برن


مقاله در مورد فلسفه دین, ریچارد سوئین برن

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 51

 

ریچارد سوئین برن (Richard Swinburne) (۱۹۳۴-) استاد فلسفه دین در آکسفورد، یکى از تأثیرگذارترین فیلسوفان دین در دهه هاى اخیر محسوب مى شود. او مانند پلانتینگا (۱۹۳۲-) و ولترستورف(۱۹۳۲-) در آمریکا پایبندى صریح و قاطع به خداباورى وعقیده خداباورانه (theism) را با استدلال فلسفى دقیق جمع کرد. سوئین برن از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۲ در دانشگاه هال و از ۱۹۷۲ تا ۱۹۸۴ در دانشگاه کیل تدریس کرد. او همچنین تا سال۲۰۰۲ به تدریس در دانشگاه آکسفورد اشتغال داشته است.
تأثیرگذارترین آثار سوئین برن: در میان پژوهشگران فلسفه دین، سه کتاب سوئین برن از تأثیر و نفوذ بیشترى بهره دارند: انسجام خداباورى (۱۹۷۷ ، ۱۹۹۳)، مفهوم معجزه (۱۹۷۱) و وجود خدا (۱۹۸۱). دوکتاب دیگر او به نام ایمان و عقل (۱۹۸۱) و وحى (۱۹۹۱) نیز با اقبال عمومى رو به رو شدند و مورد استفاده بسیار قرار گرفتند. این عنوانها معرف حوزه هاى خاص در فلسفه دین هستند که سوئین برن یاریهاى مهمى بدانها رساند.
در مفهوم معجزه، سوئین برن این نظر را که معجزه نظم و قاعده مندى (orderedness) طبیعت را بر هم مى زند رد مى کند. او مانند الستئر مکینون (Mckinnon) معتقد است که معجزات موجب تعلیق «قوانین طبیعت» نیستند بلکه فقط روند متعارف مورد انتظار رویدادها را تغییر مى دهند. او تصریح مى کند که معجزه ها باعث تعلیق قوانین طبیعت - به آن معنى که هیچ استثنایى در اعتبار آنها راه نداشته باشد - نمى شوند.
کتاب انسجام خداباورى (the coherence of theism) و عنوان آن، در واقع دیدگاههاى فلسفى عمده و اصلى سوئین برن را به اختصار بیان مى کند. او به روشنى و با دقت استدلال مى کند که حتى مسأله شر (the problem of EVIL) هم انسجام خداباورى را زیر سؤال نمى برد. در بحث او، بسیارى از برهانهاى سنتى در این زمینه تازگى و طراوت نویى پیدا مى کند. در عین حال، او به صورت منسجم و منطقى استدلالهاى مخالف را مثل دلایلى که مکى (Mackie) در مسأله شر علیه برهان مبتنى بر اختیار (Freewill Defence) مطرح کرد مطمح نظر قرار مى دهد.
سوئین برن در کتاب وجود خدا در جهت تأیید و تثبیت نیروى معتبر سه برهان اصلى در اثبات خدا به استدلال مى پردازد. او در برهان غایت شناختى (Teleological Argument) به ارائه و توضیح مفهومى از «نظم» و «قاعده مندى» مى پردازد که هم نظم مکانى وهم نظم زمانى را در برمى گیرد. نظم مکانى بیانگر قاعده مندیهاى مربوط به حضور مشترک (co-presence) است ونظم زمانى نیز دال بر قاعده مندیهاى مربوط به توالى است. نظم مکانى مى تواند شامل امکان وجود مثلاً فهرستهاى الفبایى یا زوایاى قائمه و راست گوشه باشد. نظم زمانى هم شامل قاعده مندى در فعالیت موجودات یا رویدادها است مانند فعالیت ها و رویدادهایى که به شکل گیرى «قوانین» توصیفى در علوم طبیعى (یاتجربى) منجر مى شوند. آنتونى تیسلتن در دایره المعارف فلسفه دین در این باره مى  نویسد: «این نوع صورت بندى برهان غایت شناختى در اثبات وجود خدا با دشواریهایى که نظریه تکامل (تحول انواع) داروین پیش روى مفهوم غایتمندى و نظم و تدبیر الهى قرار داد مواجه نیست. زیرا اصل وجود نظم و قاعده  مندى و شرایطى را که منجر به ظهور پدیده هاى واجد نظم و ترتیب مى شوند محور توجه قرار مى دهد» کار او در سنت کسانى چون دبلیو.ار.متیوز (Matthews) و فردریک تننت (Tennant) قرار دارد. مهمترین کتاب تننت (۱۹۵۷-۱۸۶۶) الهیات فلسفى (۱۹۳۰) نام دارد. یکى از هدفهاى این کتاب آن بود که ثابت کند اصل «نظم» در عالم، به گونه اى است که نظریه داروین نمى تواند دلایل غایت شناختى یا مفهوم غایتمندى الهى در جهان را از اعتبار ساقط کند و این بویژه جان پوکین گرن (Polkinghorne) و ریچارد سوئین برن بودند که کارهاى او را شرح و بسط دادند.
سوئین برن برهان را تا آنجا بسط مى دهد که حرکت و موقعیت الکترونها و پروتون ها و مباحث مربوط به قابلیت پیش بینى (Predictability) در فیزیک دوره پس از اینیشتین را دربرمى گیرد. هر چند سوئین برن پدیده هایى مانند خودآگاهى، الگوهاى تاریخ وسرشت تجربه دینى را نیز در بررسى هاى خود وارد مى کند. سوئین برن بخش بیشتر کار علمى خویش را به ارائه و شرح وبسط برهانهاى تأیید کننده خداباورى در همه سطوح اختصاص داده است که مخاطبان آن محدود به دانشجویان و پژوهشگران دانشگاهها نیستند و عموم خوانندگان علاقه مند وجست وجوگر را دربرمى گیرند. اما دامنه فعالیت هاى علمى وى علاوه بر حوزه هاى فلسفه دین به الهیات و اصول عقاید (ودر مورد او عقاید مسیحى) نیز مى رسد. یکى از مهمترین و بارزترین این موارد نگرش سوئین برن «فلسفه عقاید مسیحى» است که در عین حال الهیات فلسفى و فلسفه دین را شامل مى شود. دومین نکته مهم در مورد کار علمى او چنانکه اشاره شد ژرف اندیشى و توجه عمیق و اعتقاد او به نظم و قاعده مندى جهان است که دال بر وجود خداوند در مقام خالق است و جهان را تجلى عقلانى ذات عقلى (rational) خدا مى داند. به هر روى، سوئین برن برهان نظم و مفهوم نظم در طبیعت را بسیار مهم و جدى تلقى مى کند و در برابر احتجاج هایى که در رد و تخطئه برهان نظم - خاصه از سوى دیوید هیوم (فیلسوف انگلیسى ۱۷۷۶-۱۷۱۱) مطرح شده است به ارائه دلایل وبرهانهاى منطقى مى پردازد. سوئین برن توجه خاصى نیز به وجود پدیده نظم در پرتو علم نوین دارد که در کتاب او به نام فضا و زمان (۱۹۶۸ ۱۹۸۱،) و در کتابى که در تألیف و سرپرستى آن همکارى داشته با عنوان فضا، زمان وعلیت (۱۹۸۹) و نیز در ویرایش کتاب معجزات (۱۹۸۹) وى جلوه گر شده است


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد فلسفه دین, ریچارد سوئین برن

دانلود تحقیق پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین ‏

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین ‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین ‏


دانلود تحقیق پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین ‏

دسته بندی : معارف اسلامی _ مذهبی ،

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 23 صفحه

فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمه پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین 1 معنای علم و دین 1 تقسیم دورانهای جامعه 2 کتابهای کلیسا قابل قبول نبود 2 آیات قرآن در زمینه‌ی علوم مختلف 3 رابطه علم و معجزه 4 چگونه علمی در اسلام واجب است 6 نظری به تاریخ علوم در اسلام 8 تاریخ علوم اسلام در کتاب 10 نمونه هایی از آراء و پیشرفتهای علمی مسلمین 12 منابع و مأخذ: کتاب علم دین نوشته: شهید دکتر محمدجواد باهنر بسم رب الشهداء و الصدیقین بخش اول: پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین از بحران های خطرناک فکری و عقیدتی نسل جدید، تصور ناسازگاری دین و دانش است.
کارگزاران این اندیشه‌ی موهوم، مردم و بخصوص نسل جوان را با آب و تاب فراوان به کنار گذاشتن اعتقادات و آداب دینی و بی اعتنایی و بی بند و باری نسبت به مسائل مذهبی فرا خوانند و چنین می پندارند که وقتی جامعه می تواند در دانش و تمدن پیشرفت کند که دست از عقاید دینی برداشته و مبانی مذهبی را در هم بشکند.
بخش دوم: معنای علم و دین علم به اصطلاح جدید خود عبارت از درک قانونی است که براساس تجربه و مشاهده حسی بدست آمده باشد، گر چه در معنای گذشته اش هر نوع واقع بینی و جهان شناسی بود که از راههای گوناگون به دست آید و شامل مسائل غیر حسی و نیز اجتماعی و اخلاقی و حقوقی هم می گردید، اما در همین معنای خاص جدید هم، علم یکی از بزرگترین مسائل و روشنترین راهها برای ایمان پایدار و ریشه دار به خدای حکیم و جهان آفرین است، چه شناخت جهان هر چه اصولی تر باشد آنچنان که یقین بیشتری ایجاد کند، بهتر می تواند، نظم و هماهنگی و استحکام و آراستگی جهان را معرفی کند و به سوی خدای بینا و بصیر و مدبر رهنمون باشد.
بنابراین، بزرگترین راهنمای ایمان به خدا همین علوم طبیعی و تجربی است.
با وجود این، گاهی با کمال تأسف از دین چنین تعبیر می کنند دین یک سلسله مطالبی است که با عقل و منطق قابل توجیه و سازگار نیست و به قول نهرو یکی از استادان اروپایی خود نقل می کند: دین عبارت از ایمان داشتن به مطالبی است که علم از پذیرش آنها خودداری می کند.
بخش سوم: تقسیم دورانهای جامعه جمعی به اصطلاح جامعه شناس تحققی و اثباتی، از قبیل «اگوست کنت» و پیروان وی، دین را با 2 درجه فاصله از علم قرار داده اند و چنین پنداشته اند که بشر از دوران دین و توجه به افسانه ها و خرافات به دوران فلسفه پا گذاشته و پدیده های جهان را از طریق فکر و عقل محص (بدون کمک تجربه و مشاهده) توصیه نموده است و پس از طی این دوران طولانی بار دیگر از دوران فلسفه پا به دوران علم گذاشته است و تنها تجربه را راه وصول به واقعیات شناخته است، در نتیجه به قول آنان دوران علم و تجربه 2 مرحله از دوران دین مترقی تر است.
بخش چهارم: کتابهای کلیسا قابل قبول نبود گذشته از رفتار ناهنجار و خفقان عمومی مطالبی که بنام مطالب دینی در کتابها نوشته شده بود از

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین ‏

دین و حقوق بشر 10ص

اختصاصی از هایدی دین و حقوق بشر 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

دین و حقوق بشر

مانی که جایزه ی صلح نوبل سال 2003 میلادی به شیرین عبادی اختصاص یافت و او در اظهار نظری به این مناسبت، اسلام را با حقوق بشر سازگار دانست، بحث در این باره بالا گرفته است. هدف نوشته ی زیر زدودن برخی ابهامها در بررسی گفتمانهای مربوط به این موضوع است. در این نوشته، که موضوع اصلی آن روش تحلیل گزاره ها با نظر به گفتمان بستر ساز آنهاست، گزاره ی سازگاری دین و حقوق بشر در سطح گفتمانهای نظری، همگانی و ایدئولوژیک استراتژیک بررسیده شده و برنموده می شود که برخورد متناسب با هر گزاره ای تابع تشخیص گفتمانی است که بستر آن را تشکیل می دهد.

موضوع سازگاری دین و حقوق بشر به لحاظ نظری

نکته ی نخست در مورد سازگاری یا ناسازگاری دین با حقوق بشر این است که دینها عمدتاً باستانی اند، حقوق بشر اما پدیده ای است نو که درست در آنجایی رخ نموده و بالیده، که جایگه گسست از حقوق کهن دینی ـ عرفی و نحوه ی نگرش آن به انسان بوده است. حقوق بشر مفهومی است شکل گرفته در عصر جدید. پیشینه ای که در گذشته دارد تا همان حدی است که شیمی در کیمیاگری دارد، یا اگر بخواهیم گشاده دست باشیم، می توانیم بگوییم تا آن حدی که فلسفه ی عصر جدید ریشه در فلسفه ی سده های میانه و دوران کهن دارد. فلسفه ی جدید با گسستهای انقلابی آغاز شده است. نامهای فرانسیس بیکن، رنه دکارت، دیوید هیوم و ایمانوئل کانت همه یادآور گسستهایی قطعی اند. گسست شاخص عصر جدید، گسست از عبودیت است، باور به آزادی انسان است و تلاش انسان برای این که سرفراز باشد و خود سرنوشت خویش را تعیین کند. دین یعنی عبودیت و عبادت. عصر جدید گسست از دین است.

مشخصه ی عمده ی این گسست اما نه دین ستیزی و دین زدایی، بلکه دستکاری هایی در دین است تا باورهای دینی در کار انسان عصر جدید بی سامانی پدید نیاورند. دستکاری دین همیشه وجود داشته است، هر سلطانی دین را متناسب با سلطنت خود می کرده و هر فرقه ای تفسیری از آن به دست می داده، تا همخوانش کند با بنیادهای فکر فرقه ای و جریان و الزامهای رقابت با پیرامونیان دستکاریهای جدید از دستکاری های کهن “ صادقانه “ ترند : تفسیر جدید معمولاً با حق انسانی تفسیر می آغازد و لزوم تداوم منش دینی و در نتیجه لزوم همخوان شدن آن با نیازهای تازه. دستکاری های کهن این چنین نبودند. می گفتند این است و جز این نیست و همیشه این گونه بوده است. عده ای گردن می نهادند، عده ای سرکشی می کردند و عده ای نیز سکوت می کردند و منتظر تغییر وضعیت می ماندند. بندگی خاستگاهی زمینی دارد. اگر جامعه ی بشری به گونه ای شکل می گرفت و تکامل می یافت که در آن کسی بنده ی کسی نمی شد، در صورتی که دینی وجود داشت، کاملاً متفاوت با این شکلهای شناخته شده ی آن بود. آن دین مفروض مشکلی با حقوق بشر ـ که فرض می کنیم انسانهای از آغاز آزاد نیز می دانستند چیست ـ نداشت، یا اگر داشت از جنسی دیگر بود، یعنی مشکل جز اینی بود که بر ما آشناست و در نهایت از آن رو پدید آمده که حقوق بشر مفهومی است با خاستگاهی بیرون از قاموس دینی و بیرون از آن محیط سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی ای که پذیرای پیدایش و رشد عبودیت بوده است.

این غریبگیای است تا حد تقابل، اما نه از نوع تقابل کیهان شناسی جدید با آن کیهان شناسی کهنی که هر چند تقدسی دینی داشت و درمتنهای کانونی دینی بازتاب یافته بود، اما می شد آن را فرعی و عارضی دانست و بطلان آن را ضربه ای به دستگاه اندیشگی دینی تلقی نکرد. حقوق بشر مشکل دارد با اصل دین، که عُبودیت است. از دیدگاه عبودیت ذاتی انسان، این موجود هیچ حقی ندارد، نه در برابر فرمانروای کیهانی و نه فرمانروای زمینی که سایه ی اوست، دست کم در آنجایی که علمای دین تأییدش می کنند.از دیدگاه عبودیت، انسان فاقد مصونیت است ؛ نه مصونیت روانی. شخصیتی دارد، نه مصونیت جسمی. باید معروف را بپذیرد و از منکر دوری جوید، و گرنه مجازات می شود. در این حال مجاز نیست اصل آزادی فردی را در برابر فرمان دین بگذارد.

موضوع حقوق بشر، انسان چونان انسان است. در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مجموعه ای از آزادیها برشمرده شده که حق هر انسانی اند. ماده ی نخست اعلامیه با صراحت می گوید : « تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. » و ماده ی دوم بر این مبنا قید می کند : « هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. »این بینش با نگرش دینی، خاصه در نوع توحیدی، آن ناسازگار است. دینهای توحیدی فقط با یکتادانی آفریدگار و یکتاپرستی مشخص نمی شوند. مشخصه ی تاریخی و تاریخ ساز آنها این بوده است که پیروانشان فقط خود را بر حق دانسته و خارج از دایرهی آیین خویش را گمراهی و تباهی میدانستهاند. از منظر این دینها، در دورهای که هنوز عصر جدید آنها را وادار به همسازی با پیامدهای ادراک آزادی نکرده، نمی توان حکم کرد که همه ی انسانها، با هر دین و عقیده ای، از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابر اند

حقوق بشر را اگر نه به انسان چونان انسان، بلکه به انسانهای مشخصی برگردانیم که به عنوان شهروند تابع نظم سیاسیِ مشخصی هستند، به سخنی دیگر اگر نه از یک ایده ی انتزاعیِ حق، بلکه از نظم سیاسی و تلاش برای دموکراتیک کردن جامعه و سیاست عزیمت کنیم، باز در مورد برداشت دین از حقوق بشر به نتیجه ی مشابهی می رسیم. نظم سیاسی و اجتماعی ای که دین ارزشهای خود را در آن متجلی می بیند، آنی نیست که بتوان آن را دموکراسی ای دانست که بودش یابیِ حقوق بشر تابع بودش یابیِ آن است. پس کلاً می توان گفت که دین اصیل سنتی، یعنی آن دینِ دستکاری نشده توسط عصر جدید، درکی از حقوق بشر نداشته است، زیرا حقوق بشر با گسست از منشِ عبودیت پا گرفته است، اما آن دین بر بنیادِ عبودیت بوده است. اگر منشِ عبودیت با انقلابهای فکری و سیاسی عصر جدید در هم نمی شکست، هزاران سال هم اگر می گذاشت در واتیکان یا قم مفهومی به نام حقوق بشر زاده نمی شد.

موضوع در سطح گفتار همگانی

پس می توانیم برنهیم که دین با حقوق بشر سازگار نیست. این برنهشت اما فقط آن هنگام درست است که هر دو مفهوم دین وحقوق بشر را با محتوایی شفاف و با مرزهای تیز ـ جدا گشته از پیرامونشان تعریف کنیم. این دو مفهوم در کاربست روزمره ی خود چندان شفاف نیستند، به سیالیت تفسیری میدان می دهند و تابع برداشتهای مختلف می شوند. آنها به اموری انسانی ارجاع می دهند و از این نظر سیالیت تفسیری در بود آنهاست. پیش می آید که با تفسیری خاص، به صورت آگاهانه یا فقط در واکنش تجربی و بی هیچ مقدمه چینیِ گفتمانی ِمشخصی، گفته شود : “ دین با حقوق بشر سازگار است.“ این سخن معمولاً بیش از آن که بخواهد مدعی ثبت واقعیت در گزاره ای آغازگر یک بحث نظری باشد، بیان یک خواست،آرزو، انتخاب و سلیقه است. گزارنده با این گزاره می گوید، که دینی می خواهد یا دینی را می پسندد و آن ادراکی از دین را درست می داند که با حقوق بشر سازگار باشد. گزارنده ممکن است مفهوم حقِ بشری را نیز به همین صورت ناشفاف در ذهن داشته باشد و تصور کند آزادی به عنوان مقوله ی بنیادی در ایده ی حقوق بشر، سازگاری کامل دارد با ارزشهای دینی، که بنا بر برداشت وی سمت آزادگی را برنموده اند.


دانلود با لینک مستقیم


دین و حقوق بشر 10ص