هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تدریس در مقطع ابتدایی ( دانش آموزان کم¬توان ذهنی )

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله تدریس در مقطع ابتدایی ( دانش آموزان کم¬توان ذهنی ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

معنا و مفهوم عقب ماندگی ذهنی
تاریخ تمدن ، سابقه تلاش انسان است در غلبه در تقاضای محیطی که در آن زندگی می¬کند. در فرهنگهای مختلف، افرادی که نمی¬توانند به نحویس مطلوب خود را با تقاضاهای محیطی_فرهنگی خود سازگار نمایند، از نظر دیگران با تعاریف و ویژگیهای خاصی به عنوان درمانده، ضعیف، ناتوان، عقب افتاده و... ناشناخته می-شوند . در طول تاریخ، سیر نگرش عموم نسبت به عقب ماندگی ذهنی و افراد عقب مانده در جهت مثبت و سازنده تر در تغییر بوده است.
گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی داشته و تصور می¬نموده¬اند که عقب¬ماندگی همانند یک مرض یا بیماری مسری بوده و می¬تواند از فردی به فرد دیگر سرایت نماید یا مانند سل و آبله و سرخجه در میان کودکان قابل انتقال است، با این فرق که بیماری ذهنی طولانی¬تر و سخت¬تر است.
عده¬ای نیز بر این عقیده بوده¬اند که عقب ماندگی ذهن همان بیماری روانی یا دیوانگی است. متأسفانه چنین برداشتهای غلط و تصورات نادرست، هنوز بعضی اوقات حتی در میان افراد تحصیلکرده نیز به چشم می خورد.
در حقیقت باید توجه داشت که عقب ماندگی ذهنی همانند مرض یا بیماری نیستو کودکان و بزرگسالان هرگز به واسطه مجاورت و همنشینی با افراد عقب مانده ذهنی دچار عقب ماندگی ذهنی نمی شوند. خوشبختانه برخی از صاحبنظران از دیرباز بدین امر توجه داشته¬اند، به عنوان نمونه می توان از تلاشهای ارزنده اسکونیرول پزشک فرانسوی نام برد. او در کتابی که در سال 1838 منتشر نمود، برای اولین بار صریحاً بدین مسئله توجه کرده و گروه افراد عقب مانده ذهنی را از بیماران روانی و مجانین متمایز و اشاره¬ای به درجات مختلف عقب ماندگی ذهنی می نماید.
در واقع عقب ماندگی یک وضعیت و شرایط خاص ذهنی است که به علت شرایط و دلایل گوناگونی پدید می آید. البته عقب ماندگی ذهنی ممکن است در اثر یک بیماری ، عفونت یا ویروس به وجود آید، اما شرایط یا وضعیت به وجود آمده ( عقب ماندگی ذهنی ) قابل سرایت به دیگری نیست. عقب ماندگی ذهنی را می توان به دست یا پایی تشبیه کرد که خوب کار نمی کند. علت آن نیز ممکن است قبل از تولد ، مادرزادی و در چگونگی تشکیل نطفه یا به علت مشکلات و نارسایی های دوران بارداری باشد یا اینکه بر اثر مشکلات که نوزاد به هنگام تولد با آن مواجه بوده است یا به دلیل بروز ضایعات، حوادث و تصادفات در دوران زندگی کودک عارض گردد.
عقب ماندگی ذهنی شرایطی است که اساساً بر ضعف توانایی عمومی و نقصان رشد هوش دلالت دارد.
اهداف آموزشی و ویژگی های کودکان عقب مانده ذهنی
با این نگرش حقیقت بینانه که کودک عقب مانده ذهنی اول یک کودک است و بعد کودکی است با عقب ماندگی ذهنی، در واقع اهداف آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنی نمی تواند تفاوتی با هدفهای کلی آموزش و پرورش عادی داشته باشد، زیرا هدف عبارت است از شکوفایی حداکثر تواناییها و استعدادها، تزکیه و تعلیم و تربیت و در نهایت، هدف غایی از دیدگاه مکتب اسلام به « فلاح » رسیدن انسانهاست.
به عبارت دیگر، هدفمندی و جهت گیری تمامی برنامه¬های آموزشی لاجرم باید به گونه¬ای باشد که انسانها را در طریق حق و هدایت و نیل به فلاح تربیت نماید. از این روشها تفاوتی که اهداف تربیتی کودکان عقب مانده ذهنی با اهداف عمومی تعلیم و تربیت دارد، در مورد تأکید و اهمیت فوق العاده حصول این هدفها در رابطه با کودکان عقب مانده ذهنی است.
اهم این هدفها به شرح زیر است:

 

هدفهای عمومی تعلیم و تربیت کودکان عادی و استثنایی
1 – رسیدن به خود آگاهی و شناخت
خودآگاهی و خودشناسی از جمله هدفهای آموزش و پرورش بوده و اولیا و مربیان کودکان استثنایی به ویژه کودکان عقب مانده، نقش و رسالت سنگینی را بر دوش دارند . خودآگاهی و خودشناسی، خمیره اساسی سازگاهی عاطفی و اجتماعی، پذیرش مسئولیتها، شکوفایی حداکثر تواناییها و استعدادها و حرکت به سوی رستگاری و کمال است . روشها و شیوه¬های نیل به این هدف در کلاسهای دانش آموزان آهسته گام در سنین مختلف بسیار حساس و ظریف و در عین حال مهم و خطیر بوده و در شکل گیری باز خوردهای ایجاد علایق و انگیزه¬های مطلوب و حرکت آفرین نقش به سزایی دارد.
2 – سازگاری اجتماعی و برتر از نمودن روابط مفید و مؤثر با دیگران
توفیق در زندگی اجتماعی، پذیرش مسئولیتهای متقابل و حسن ایفای وظایف مربوطه به ویژه انجام صحیح وظایف شغلی و حرفه¬ای ، مستلزم برقراری روابط مفید و مؤثر مابین افراد می باشد. نقش برنامه¬های آموزشی کودکان استثنایی به ویژه کودکان آهسته گام در تشریح روابط سازنده و آموزنده بسیار مهم است. در این میان چگونگی برقراری روابط متقابل مطلوب بین کودک آهسته گام و دیگر افراد خانواده و اجتماع، همکلاسیها، مربیان و کارفرمایان ( به ویژه در سنین بزرگسالی ) از اهمیت به سزایی برخوردار است.
اولیا و مربیان کودک آهسته گام که دچار مشکلات چگونگی برقراری ارتباط صحیح می باشد. در تحقق بخشیدن به این هدف که نقش فوق العاده مهمی در زندگی موفق اجتماعی و شغلی افراد آهسته گام دارد، رسالت و وظایف بسیار مهمی بر عهده دارند.
3 – رسیدن به شایستگی شغلی و کفایت اقتصادی
یکی از مهمترین جنبه¬های آموزشی کودکان استثنایی به ویژه کودکان و نوجوانان آهسته گام، توجه به بعد عملی و تجربی برنامه¬های آموزشی است. اگر چه تا آنجا که مقدور است باید دروس اصلی و مهارتهای اساسی و کاربردی خواندن و نوشتن به کودکان آهسته گام آموخته شود، اما با توجه به محدودیت ذهنی آنها، لزوم گرایش برنامه های آموزشی به طرف آموزش مهارتهای شغلی و حرفه¬ای کاری است بسیاری ضروری. توانایی احراز یک شغل مناسب و نیل به خودکفایی اقتصادی و داشتن زندگی غیراتکایی برای دانش آموزان آهسته گام که تا پایان سنین دبیرستانی در مدارس ویژه آموزش در طرح و تنظیم برنامه های آموزشی کودکان آهسته گام از همان ابتدا ملحوظ باشد.
4 – پذیرش مسئولیت اجتماعی
احساس مسئولیت و ایفای وظایف ناشی از آن، قدم اولیه زندگی اجتماعی است. اولیا و مربیان کودکان آهسته گام می بایستی علی رغم نارساییهای ذهنی کودکان، آنان را به مسئولیتهای مختلف فردی و اجتماعی خود آگاه نمایند. از همان ابتدای سنین کودکستانی و دبستانی، کودکان آهسته گام باید یا دیگرند که چگونه در خانواده، کلاس و مدرسه و اجتماع فردی مفید و مؤثر و شریک در کارها و مسئولیتهای همگانی باشند در واقع ، در اینجا مراد ما داشتن توقع و انتظار فوق العاده و غیر ممکن از افراد عقب مانده که دارای محدودیت ذهنی¬اند، نیست و خداوند نیز انسانها را به قدر توان وسعشان مسئول می داند، از انسانها با توجه به قابلیتها و تواناییها که خود اعطا نموده است مسئولیت می خواهد. لذا ضمن آنکه با ملاحظه عقب ماندگی و محدودیت ذهنی این افراد انتظار پذیرش تمام مسئولیتها را از آنان نداریم، باید به تناسب تواناییهای ذهنی و جسمی ایشان، از آنها مسئولیت خواست. شروع مدرسه، آغاز اولین تجارب اجتماعی و جدی کودکان عقب مانده بوده و بیداری حس مسئولیتهای اجتماعی حتی در ساده ترین تعریف خود عینیت پیدا می کند.

 

ویژگیهای عمومی دانش آموزان آهسته گام
هدفها و برنامه های دانش آموزان، آهسته گام آموزش پذیر، اساساً مانند افراد عادی است. آهسته گامان آموزش پذیر مانند سایر همسالان خود باید به حد اعلا و به نحوی مطلوب از برنامه آموزش و پرورش بهره مند گردند. باید از حداکثر تواناییهای خود استفاده نموده و در جهت تأمین نیازهای خود و انتظارات معقول جامعه به کفایت لازم برسند. برنامه های آموزش باید به نحوی باشد که این قبیل دانش آموزان بتوانند به سهولت خود را تطبیق نموده و از روابط مفید و مؤثر انسانی و اجتماعی برخوردار شوند.
برنامه آموزشی افراد آهسته گام یا آموزش پذیر بایدبه نحوی تدوین گردد که تمامی برنامه و روشهای معمول تحقق هدفهای زیر را که از اولویت و ضرورت خاصی برخوردارند مقدور وسیله نماید:
1. سازگاری شخصی یا عاطفی
2. سازگاری اجتماعی
3. سازگاری و شایستگی شغلی و کفایت اقتصادی
به طور کلی سازگاری و تعادل عاطفی دانش آموز آهسته گام، در تحقق دیگر هدفهای آموزشی مهم بوده و از ضرورت فوق العاده¬ای برخوردار است. بدین دلیل که لازمه سازگاری اجتماعی و کفایت و شایستگی شغلی حرفه¬ای در درجه اول سازگاری شخصی و یا عاطفی است، زیرا تا زمانی که فردی از سلامت عاطفی و سازگاری اجتماعی برخوردار نباشد، نمی تواند با دیگر افرادی که به نحوی از انحاء در ارتباط با او هستند، روابط مفید و مؤثری برقرار نماید از جمله کوششها در نیل به این هدف، تدبیر و فراهم آوردن فرصتها و فعالیتهایی است که دانش آموزان به طور کاملاً فعال و ثمر بخشی در آن شرکت داشته باشند به طوری که به خوبی احساس نمایند که وجود و حضور و تلاش آنان مفید و با ارزش است.
مربیان و معلمان باید فرصتها و فعالیتها را به نحوی طرح ریزی و تدبر نمایند که موفقیت متعادل و مطلوب برای دانش آموزان عقب مانده یا برنامه ها و فعالیتهای غیر ضروری و غیر مفید که بیشتر جنبه سرگرمی و وقت گذرانی دارد حتی الامکان باید اجتناب نمایند. در اینجا تذکر این نکته ضروری است که تحقق بخشیدن به چنین برنامه های مدیرانه که دار آن سازگاری عاطفی و اجتماعی مقدم بر تحصیل مهارتهای علمی است، در کلاسها و مدارس عادی بسیار مشکل و یا چندان امکان پذیر نیست.
گرچه معمولاً اهداف آموزشی مدارس به نحوی به سازگاری و شکوفایی استعدادها و تواناییها استوار است، اما تأکید عمده در مدارس عادی و کلاسهای درس، ویژه در کلاس اول دبستان، بیشتر بر آموزش و تحصیل مهارتهای علمی استوار است. این مهمترین تفاوت و اختلاف اساسی بابرنامه آموزشی و پرورشی افراد آهسته گام است. چنانچه معلم در زمینه مذکور سعی نماید به کودک آهسته گام نیز مانند سایر همسالان او آموزش دوره، کودک در اینجا چاره¬ای جز نگاه کردن و توجه به دیگر همسالان و همکلاسان و مقایسه خود با آنان نداشته و دچار احساس شکست و ناامیدیو یأس خواهد شد و بالطبع رفتار او نیزمتأثر از چنین حالات و شرایط عاطفی و اجتماعی خواهد بود. دانش آموز دیر آموز یا آهسته گام اگر نتواند رضایت و توجه معلم را در مورد مهارتهای درسی جلب کند، ناگزیر سعی خواهد نمود که در زمینه دیگری که او توانایی بیشتر دارد فعالیت نموده و توجه همکلاسان و همسالان خود را جلب نماید. توجهی که تحصیل آن مسلماً از نظر اجتماعی و کلاس درس نامطلوب دانش آموزی که بر خلاف نظر کلاس و معلم است موجب تشویق و تقویت چنین رفتار نامطلوب خواهند شد.
دانش آموزان آهسته گام با رفتار نامطلوب به دنیا نیامده¬اند، بلکه غالباً چنین رفتار نامطلوبی به طور مستقیم یا غیر مستقیم ناشی از شرایط اجتماعی، انتظارات و توقعات نامناسب اولیا و مربیان است. اصولاً تشکیل مدرسه و کلاس استثنایی برای پرهیز از همین عوامل و شرایط و فراهم آوردن زمینه¬های صحیح رشد عاطفی و شکل گیری رفتار مطلوب که لازمه موفقیت در دیگر زمینه های آموزشی و شغلی است می باشد.
هدف نهایی از سازگاری اجتماعی عقب ماندگی ذهنی داشتن کفایت و توان زندگی اجتماعی در جامعه است. تحقق این هدف صرفاً با آموزش علوم اجتماعی مقدور نخواهد بود، بلکه لازم است به دانش آموزان با توجه به رشد ذهنی و توانایی سازگاری، آنان آموزش داده و به تناسب تجارب مختلف، رفتار و فعالیتهای اجتماعی را فراهم آورد. در واقع باید جنبه¬های عملی آموزش شغلی و حرفه¬ای گردد. هر قدر عقب ماندگی بیشتر باشد، می بایست آموزش حرفه¬ای و شغلی در سطوح ساده تر و یکنواخت تر انجام گیرد.
تحقق یکی دیگر از هدفهای آموزشی افراد آهسته گام آموزش پذیر یعنی کفایت اقتصادی بیشتر ، بستگی به سازگاری شخصی و اجتماعی آنان دارد.
در این زمینه تحقیقات و مطالعاتی که به عمل آمده بیانگر این است که در غالب موارد بیکاری افراد آهسته گام آمورش پذیر، بیشتر به دلیل عدم سازگاری شخصی و اجتماعی است تا نقصان رشد ذهنی. آنان نیاز به تشویق و راهنمایی بیشتر دارند . تحصیل تجارب و مهارتهای شغلی و حرفه¬ای جهت خودکفایی اقتصادی قبل از سازگاری اجتماعی و برخورداری از سلامت عاطفی و روابط مفید و مؤثر و معشوق در محیط کار بسیار دشوار خواهد بود. البته آموزش تجارب و مهارتهای شغلی و حرفه¬ای می بایست با تنظیم برنامه¬ای معین و متناسب با رشد جسمی و ذهنی فرد آموزش پذیر باشد. بدیهی است در مراحل اولیه و کلاسهای دوره اول ابتدایی از جمله برنامه های درسی آموزش مهارتهای مقدماتی و ساده خواهد بود که دانستن آنها ضروری است و آموزش رسمی مهارتهای حرفه¬ای و شغلی مستلزم تحصیل قبلی آنهاست.
تحقق اهداف و برنامه¬های فوق همواره توأم بوده و در برنامه ریزی های آموزشی می بایست به طور هماهنگ به آنها توجه داشت.
اصول آموزش و توانبخشی کودکان و نوجوانان آهسته گام
اساساً باید توجه داشت که فرایند یادگیری امری نیست که به خودی خود در فردی که هنوز آمادگی یادگیری را به معنای اخص آن ندارد به وقوع بپیوندد. آمادگی لازم برای حضور مؤثر و فعال در امر یادگیری ، مستلزم شرایط و عوامل مختلفی است.
عوامل مؤثر در یادگیری کودکان آهسته گام
1 – رشد بدنی و ذهنی
کودک تا زمانی که به اندازه کافی رشد نکرده باشد، نمی تواند بایستد، راه برود ، بدود، لی لی کند، و دیگر فعالیتهای حسی و حرکتی از خود نشان بدهد. تا زمانی که از نظر ذهنی رشد کافی نداشته باشد، نمی توان موفقیتی در درک مفاهیم ذهنی و انتزاعی از او انتظار داشت. به همین دلیل، برای کودکانی که از نظر بهره هوشی عادی یا طبیعی ( 100 – Ia ) می باشند. آغاز این قبیل فعالیتهای ذهنی، خواندن و نوشتن و حساب کردن بعد از پایان شش سالگی توصیه گردیده است. به عبارت دیگر، میزان و چگونگی رشد بدنی و ذهنی کودک از اساسی ترین عوامل یادگیری محسوب می گردد، و برای آنکه برنامه های آموزشی منجر به یادگیری مؤثر گردد، در جداول، باید متناسب با شرایط جسمی و ذهنی کودک باشد. متناسب بودن برنامه¬های آموزشی با ویژگی های بدنی و ذهنی کودکان آهسته گام ، امری است مهم و اجتناب ناپذیر.
2 – رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی
چگونگی رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی کودک نقش مهمی در برقراری ارتباط با دیگران به ویژه مربیان داشته و از عوامل مؤثر در یادگیری محسوب می شود. کودک، علی رغم اینکه از نظر جسمی و ذهنی رشد کافی را داشته باشد، ولی چنانچه دچار اختلالات عاطفی و هیجانی بوده و در سازگاری با محیط با مشکل روبرو باشد نمی تواند در امر یادگیری مواد آموزشی چندان توفیقی کسب نماید . به عنوان مثال کودکی که در هفت سالگی با توجه به اینکه از جهات جسمی و ذهنی طبیعی است و در کلاس اول دبستان پذیرفته شده است، اما به عللی از نظر عاطفی و رفتاری سازی نایافته است ، نمی تواند تحمل محیط جدید را که با خانواده¬اش تفاوت دارد بنماید، لذا به سبب بی قراری فریادها و جیغ زدنهای مداوم و ... تا در نخواهد بود که با تمرکز حواس شرایطی ، در مورد آن دسته از شاگردانی که دچار ناسازگاری های عاطفی و اجتماعی هستند، برنامه های بدون اصلاح و تغییر تدریجی رفتارهای نامطلوب مهمترین بخش از برنامه های مدرسه بوده و آموزش موارد درسی مثل خواندن و حساب و غیره در درجه دوم اهمیت قرار خواهد داشت.
3 – آمادگی قبلی یا دارابودن زمینه و مهارتهای پیش نیاز
دانش آموز برای آنکه بتواند نقش مؤثری در یادگیری داشته با موفقیت از برنامه های آموزشی بهره ببرد، می بایست در زمینه مربوطه آمادگی لازم را داشته و قبلاً مهارتهای مقدماتی و پیش نیاز آن برنامه آموزشی را که ارائه می شود کسب کرده باشد. به عنوان مثال، کودک برای آنکه لی لی کردن، را بیاموزد ، لازمه¬اش آن است که قبلاً دویدن را یاد گرفته باشد، طبیعی است برای کسب مهارت دومین نیز کودک باید قبلاً موفقیت کامل در راه رفتن، را کسب نموده باشد و ...
در زمینه آموزشهای مختلف درسی نیز مسئله به همین نحو است، مثلاً دانش آموز برای آنکه، تقسیم کردن، را یاد بگیرد، باید قبلاً « ضرب کردن » را به خوبی آموخته باشد و قبلاً می بایست از عهده « جمع کردن » به خوبی فائق آمده باشد.
یکی از وظایف خطیر مربیان کودک عقب مانده ذهنی قبل از تعلیم هر ماده یا برنامه درسی، ارزیابی و تعیین میزان و چگونگی تواناییها و مهارتهای فعلی دانش آموزان است . باید توجه داشت که امر آموزشی به طور منظم و مرتب طرح گردیده و روابط منطقی آنان با فعالیتهای مختلف حفظ گردد. به عبارت دیگر ، آموزش برخی از مهارتهای ساده و مقدماتی می بایست قبل را ارائه مهارتهای نسبتاً کاملتر و پیچیده تر باشد. در اینجا برای تشریح و توجیه ترتیب و توالی برنامه های آموزشی برای دانش آموزان عقب مانده ذهنی به نمونه¬هایی از این شیوه آموزشی اشاره می کنیم. در واقع معلم استثنایی ، نه تنها به روال منطقی برنامه های آموزشی کودکان آهسته گام در طول دوران تحصیلی ( سنین مدرسه ) آنها توجه کامل دارد، بلکه رعایت چنین روال منظم و منطقی را در برنامه های آموزشی در طول تمام سال تحصیلی ، در برنامه یک ماهه، در یک هفته و حتی در یک روز و یک ساعت آموزشی نیز ضروری می داند.
نمونه¬ای از ترتیب و توالی منظم برنامه¬های آموزشی
1. آموزش ایستادن باید قبل از راه رفتن باشد، زیرا راه رفتن قابل ادامه نخواهد بود تا وقتی کودک حداقلی از توانایی ایستادن را از خود نشان دهد.
2. پریدن با دو پا قبل از پریدن با یک پا ( لی لی کردن ) ، کودک قادر نخواهد بود به خوبی از خودش مهارت حرکتی لی لی کردن را نشان دهد، مگر آنکه قبلاً در پریدن از خود مهارت، قابل قبولی داده باشد.
3. مهارت دویدن باید قبل از کسب مهارت پریدن به طور متناوب از این پا به آن پا ( لی لی کردن ) صورت گیرد و مهارت حرکتی خود برداشتن و پرش باید بعد از احراز حداقل مهارت در دویدن کسب گردد و غیره.
4. به خاطر سپردن فرم و ترکیب بعضی از اشکال هندسی و بعد ترسیم آنها از روی خود شکل باید قبل از کشیدن یک ربع از حافظه آموزش داده شود.
5. َآموزش ضرب کردن باید قبل از آموزش تقسیم صورت گیرد و قبل از آموزش ضرب کردن باید حتماً کودک جمع و تفریق را به خوبی آموخته باشد.
سرانجام معلم باید یک هماهنگی و ارتباط منظم و منطقی بین برنامه های آموزشی دیروز،امروز و فردای خود حفظ نماید. لازم به تذکر است که هر قدر یادگیری در موضوع به خصوص قوی تر و غنی تر باشد، انتقال این یادگیری در آموزش موضوعات دیگر مؤثرتر خواهد بود و تعمیم آن نیز ساده ترمی گردد.
4 – علاقه و انگیزه و نگرش مثبت
داشتن علاقه و انگیزه مثبت و سازنده نسبت به درس خواندن و فعالیتهای آموزشی، همواره به عنوان یک عامل مهم در امر یادگیری دخیل است کودک علی رغم اینکه شرایط فوق الذکر ( بندهای 1 تا 3 ) را برای یادگیری باید داشته باشد، تا زمانی که علاقه و انگیزه خاصی برای آموختن و مشارکت فعال در کلاس درس از خودشان نشاند ندهد، نمی تواند چندان موفقیتی در پیشرفت تحصیلی داشته باشد. انگیزه، آن تمایل و کششی است که برای حرکت و نیل به هدفی در فرد بوجود می آید. ایجاد علاقه و انگیزه هر چه قوی تر و پایدارتر در دانش آموزان، به ویژه دانش آموزان آهسته گام که در این زمینه بسیار ضعیف¬اند، از مسئولیت های مهم اولیا و مربیان است. انگیزه¬ها نقش فوق العاده¬ای در یادگیری دارند، ایجاد علائق و انگیزه¬های مطلوب در کودکان از دوره¬های مختلف سنی که لاجرم با در نظرگرفتن تفاوتها و ویژگیهای فردی از جهات گوناگون و با روشهای متنوع تشویق و استفاده از تقویت کننده¬¬های مختلف صورت پذیر است، از مهمترین فعالیتهای معلمین و مربیان دلسوز و متعهد است.
5 – توجه و مشارکت
چگونگی و میزان درک مطالب و مباحث توسط دانش آموز، بستگی به نحوه توجه، دقت و تمرکز حواس او به برنامه آموزشی دارد. فعالیتهای اساسی معلم، جلب و حفظ توجه دانش آموزان به ویژه دانش آموزان عقب مانده ذهنی که دارای دامنه توجه محدودند، به موضوعات مورد بحث می باشد. در این رابطه همان طوری که قبلاً نیز ذکر گردید، معلم ضمن ایجاد تنوع در روشهای تدریس خود برای جلوگیری از خستگی های ذهنی و جسمی شاگردان و جلب توجه و دقت مستمر آنها بهع کلاس درس، از هر گونه تحریکات و محرکات محیطی که از موجبات حواس پرتی و بی توجهی کودکان به درس است پیشگیرهای نماید. یکی دیگر از عوامل مؤثر در توجه و دقت کودک به موضوع درس و بالطبع توفیق بیشتر او در یادگیری، شرکت فعال او در مباحث مطروحه در کلاس است . هر چقدر ومیزان مشارکت شاگرد در کلاس بیشتر باشد، توجه و میزان یادگیری او افزایش می یابد. مشاکرت فعال در کلاس برای همه کودکان مخصوصاً کودکان آهسته گام امری است کاملاً ضروری مشارکت فعال کودک آهسته گام در کلاس، نه تنها به سبب افزایش توجه ذهنی او می شود، بلکه احساس می نماید که او نیز یکی از ارکان مهم جریان آموزشی، یعنی یاددان و یادگرفتن است. در این شرایط، کودکت فرصت می یابد که خیلی فعالانه صحت پاسخهای خود را بسنجد و اشتباهات خود را اصلاح نماید . از طرفی با مشارکت فعال نقاط ضعف و قوت شاگرد در امر یادگیری موضوعات مختلف آموزشی مشخص گردیده و باعث توجه خاص معلم به رفع نقاط و تقویت نقاط کودک می گردد.
6 – ادراک
درک و فهم موضوعات و مفاهیم آموزشی از اصول مهم یادگیری است. تا زمانی که ذهن کودک نتواند پیامهای محیطی را که از طریق حواس انتقال می یابند درک نموده و بدان معنا بخشد، امر یادگیری به معنای دقیق آن صورت نپذیرفته است. لذا معلم بافرض اینکه در شرایطی مشغول آموزش موضوع خاصی است، که دانش آموزان با آمادگی قبلی کاملاً متوجه درس هستند، نمی تواند به طور کلی از اینکه شاگردان مطلب او را یاد گرفته¬اند اطمینان حاصل نمایند. برای اینکه در این زمینه اطمینان بیشتری بدست آید و معلم یقین حاصل نماید که شاگردان میزان قابل توجهی از مباحث درسی را درک کرده و فهمیده¬اند ( حتی ممکن است و بعضی ها مثل شعری معنایش را نمی دانند حفظ کرده باشند )، می تواند با استفاده از روش سوال و جواب، چرایی¬ها و چگونگی ها و دیگر روشها، از نحوه برداشت و فهم دانش آموزان از موضوع مورد بحث مطلع گردد.
7 – روش یکپارچه یا سراسری
تحقیقات مختلف در زمینه یادگیری بیانگر این واقعیت است که آموزش یکپارچه یا سراسری از آموزش جزء جزء یا پاره¬ای مؤثرتر است به عنوان مثال ، کودک وقتی که برای اولین بار به چیزی نگاه می کند، ابتدا صورت یا هیأت کل آن شیء را درک نموده و سپس به اجزا و روابط آن پی می برد. روانشناسی گشتالت که در آلمان پی ریزی شد، عمدتاً بدین موضوع پرداخته و در آن به درک کلی شکل و روابطی که بین اجزای تشکیل دهنده آن وجود دارد، اهمیت زیادی داده شده است، هم اکنون در غالب نظامهای آموزشی کشورهای مختلف این مسئله مورد توجه قرار گرفته و در برنامه¬های آموزشی رعایت می گردد. این روش در آموزش و پرورش دانش آموزان آهسته گام نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد. در هر حال باید توجه داشت که برخی از کودکان آهسته گام در یادگیری مطالب بیشتر به اجزای آن توجه می نمایند تا به کل و یکپارچگی موضوع و این مسئله نمی بایست از نظر معلم دور بماند.
8 – تمرین، تکرار و تقویت
تمرین و تکرار، برکت یادگیری است. بدون تمرین در غالب موارد یادگیری چندان نمی تواند پایدار باشد. تکرار مطالب، باید به صورت متنوع و در عین حال مستمر و منظم ایجاد گیرد، این امر، در مورد آهسته گامان که علی الاصول دیر می آموزند و زود فراموش می کنند، از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است، پس لازمه ایجاد یک یادگیری نسبتاً در شرایط مختلف، باعث تقویت و استحکام بیشتر امر یادگیری می شود. باید توجه داشت محتوای برنامه¬های آموزشی در کلاسهای افراد آهسته گام به گونه¬ای کاربردی باشد که به جای تکرار ذهنی مطالب آموخته شده ، موضوعات یادگیری به طور طبیعی در زندگی روزمره کودکان تکرار شود.
کودکان آهسته گام سنین ابتدایی
این کودکان معمولاً در سطوح سنی 6 تا 11 سال بوده و از نظر ذهنی ( سن هوشی ) در حدود 3 تا 7 ساله¬اند.
تعلیم و تربیت این کودکان در زمینه سازگاری محیطی و اجتماعی، مقدم بر آموزش خواندن و نوشتن است. بدیهی است که در طول برنامه¬های آموزشی اجتماعی و سازگاری محیطی، دانش آموز آمادگی لازم را برای یادگیری محیطی نیز بدست می آورد.
برنامه¬های آموزشی و پرورشی کودکان آهسته گام سنین ابتدایی
1. تعلیم عادات مناسب و تقویت خودکفایی، همانند خودیاری کامل در نظافت و پاکیزگی، استفاده از توالت و طهارت نمودن، حفظ و نگهداری لوازم شخصی و غیره.
2. تعلیم و تربیت و توسعه مهارت تشخیص سمعی و بصری اشیاء، تشخیص رنگها ، شکلها و اندازه¬های مختلف، با دیدن تصویر آنها و یا با شنیدن توصیف آنها.
3. تقویت حافظه بصری و سمعی کودک، به این ترتیب که ابتدا اشیای مختلف و ساده که کودک قبلاً با آنها مأنوس بوده است به او نشان داده شده و کنار گذاشته می شود و سپس از او خواسته می شود آنچه را که دیده است نام ببرد. این یکی از ساده ترین روشهای سنجش حافظه بصری و ایجاد انگیزه توجه و دقت در کودک است.
تعریف وقایع و حوادث مختلف که کودک مشاهده نموده است و همچنین شرح دیدار او از موزه¬ها و باغ وحش و جاهای گوناگون ، ازجمله فعالیتهای جالب در این زمینه است در مورد تقویت حافظه سمعی نیز معلم می تواند با جلب توجه کودک چندین شیء را برای کودک نام ببرد و سپس از او بخواهد که آنچه را که شنیده¬اند بازگو نماید . این روش یکی از ساده ترین راههای جلب توجه و دقت کودک در سنجش حافظه سمعی اوست.
بازگوکردن قصه¬ها و وقایع و حوادثی که کودک شنیده است از جمله فعالیتهای مختلف در این زمینه است.
4. توانایی تشخیص و تفکیک اشکال مختلف در زمینه¬های گوناگون.
5. توانایی تشخیص و جور کردن اشیاء یا اشکال مشابه، جورکردن رنگها، اندازه¬ها، تکمیل تصاویر ناقص، حل معماهای ساده.
6. آموزش و تقویت مهارتهای مختلف در زمینه حرکات ظریف حسی و حرکتی، مثل با قیچی بریدن جداکردن و تفکیک کردن اشیاء مختلف بر حسب اندازه یا رنگ و یا هر دو و غیره، گره زدن ، دکمه بستن ، کپی کردن از روی اشکال مختلف، کوبیدن میخ به چوب، پیچیدن سیم به دور میخ یا پیچ.
7. تقویت مهارتهای حرکتی درشت و هماهنگی عضلانی مانند قدم زدن، پریدن، دویدن، لی لی کردن، معلق زدن، رژه رفتن، راه رفتن از روی تحته¬های باریک و بالارفتن از نردبان.
8. تشخیص و تفهیم معنایی و مفاهیم مختلف از طریق شنیدن مسئله یا مشاهده آن.
9. تعلیم و تمرین در جهت بیان و بازگو نمودن نظرات، مفاهیم و جریان مختلف به طور واضح و روشن و قابل فهم و پرورش مهارت صحبت کردن و ادای کلمات و جملات به طور صحیح .
10. توانایی تغییر مناسب محل یا موقعیت اشیای مختلف .
11. آشنا شدن با اعضای مختلف بدن و نام بردن آن مانند دست ، انگشت، مچ، بازو، آرنج، شانه، چشم، ابرو، مژه، شکم و ...
12. توانایی تشخیص و نام بردن و وسایل عمومی ( روزمره ) ، اعداد و الفبا .
13. تقویت توجه و انگیزه برای یافتن راه حل برای مشکلات.
14. تقویت شیوه خودداری یا حفظ تعادل در موقعیتهای خاص عاطفی و هیجانی.
15. آشنایی با طبیعت، شناخت حیوانات ، گلها ، درختان ، رودخانه¬ها، کوهها، فصول مختلف و مشاهده پدیده¬ی طبیعی مثل آسمان، ابرها، طلوع آفتاب و تشخیص غذاها و خوردنی ها مختلف با بو کردن و چشیدن.
16. ایجاد زمینه مناسب برای برقراری روابط صحیح و متقابل با دوستان ، همکلاسی¬ها و غیره.
چگونگی انتخاب یک برنامه درسی برای کودکان و دانش آموزان آهسته گام
برنامه¬های آموزش مدارس می بایست به گونه¬ای باشد که هر کودکی از امکانات و فرصتهای مساوی در استفاده از برنامه¬های ارائه شده برخوردار گردد. تنها در این صورت است که کودک خواهد توانست در رشد و توسعه استعدادها و تواناییهایش برای یک زندگی مطلوب موفق باشد. در واقع برنامه مدرسه باید کودک را برای شناخت خود و به عنوان مؤثر از گروههای اجتماعی تربیت نماید. برای نیل به این هدف، برای آن دسته از دانش آموزان که از نظر هوشی در سطح پایین تر از متوسط قرار دارند و همچنین برای گروهی از لحاظ هوشی بالاتر از سطح متوسط¬اند، باید برنامه¬های ویژه¬ای تنظیم و تهیه گردد. به عبارت دیگر، اهمیت برنامه ریزی درسی در این است که محتوای آموزشی بر اساس نیازهای واقعی یکایک دانش آموزان تهیه گردد نه بر پایه تواناییهای گروهی . اگر چنین اندیشه و فلسفه¬ای را قبول نماییم، با توجه به اصل تفاوتهای فردی باید اذعان نمود که در طرح یک برنامه آموزشی یکسان برای تمام کلاس، امکانات برخورداری مطلوب از برنامه¬های آموزشی را برای یکایک شاگردان فراهم ننموده¬اید.
باید توجه داشت که برنامه تحصیلی یا برنامه¬ریزی درسی چیزی نیست که صرفاً در کتابهای درسی برای مطالعه نوشته و یا روی کاغذ طرح ریزی شده باشد، بلکه موجودیت برنامه تحصیلی در تجارب مختلف دانش آموزان نهفته است. در ارزیابی صحیح و دقیق چگونگی برنامه¬های یک مدرسه یا یک کلاس ویژه، به جای صرف مطالعه یادداشتها و گزارشهای معلم و مدیر، کافی است که رفتار تحصیلی و عاطفی واجتماعی و حرفه¬ای دانش آموزان را مورد مشاهده و مطالعه قرار دهیم. در واقع برنامه ریزی تحصیلی برای دانش آموزان آهسته گام عبارت خواهد بود از تدارک و توسعه زمینه¬های متنوع و متناسب مهارتهای مختلف و آموزش قدم به قدم اطلاعات و مواد درسی برای نیل به کفایت شخصی و اجتماعی.
کودکان آهسته گام مانند سایر کودکان اداری نیازهای بدنی و جسمانی، عاطفی، روانی و اجتماعی¬اند. آنها نیز علاقه¬مندند که مورد توجه و بحث دیگران به خصوص نزدیکان واقع شوند.
مسئولیت خطیر معلم کودک آهسته گام در این است که برنامه جامع و مناسب و تجارب تربیتی مختلفی که برای همه کودکان مفید و ارزشمند است در محدوده تواناییهای شاگرد آهسته گام خود تهیه و تنظیم و اجرا نماید. یک کلاس مطلوب برای کودکان آهسته گام ، کلاسی است که دارای محتوای متنوعی از تجارب آموزشی با توجه به محدودیتها و احتیاجات و تواناییهای خاص هر یک از کودکان باشد.
فراهم آوردن تجربه¬های تربیتی و آموزشی مؤثر برای کودک آهسته گام، مستلزم شناخت و درک کلی از وضعیت کودک و محیط اطراف اوست. بیشترین پیشرفت در تربیت این کودکان، همواره با ایجاد تغییر در نگرشها و بازخوردهی اطرافیان کودک همراه بوده است. شناخت و تشخیص صحیح این کودکان حتی الامکان باید قبل از شروع سن مدرسه رفتن آنها باشد. اطلاع قبلی از ویژگی ها، استعدادها و نکات قوت و ضعف کودک، برای طرح یک برنامه مناسب در کلاس ویژه لازم است.
قبل از آنکه کودک به مدرسه استثنایی یا کلاس مخصوص دانش آموزان آهسته گام و یا کلاس عادی فرستاده شود، باید توجه و همکاری والدین کودک در این زمینه ، جلب گردد. پذیرش کودک از طرف والدین و درک آنان از تأخیر ذهنی کودک و توجه به احتیاج خاص کودک به تسهیلات و برنامه ویژه آموزشی درچگونگی پیشرفت تحصیلی کودک، بسیار مؤثر خواهدبود.
تصمیم گیری در مورد جایگزینی کودک آهسته گام در یک کلاس مخصوص کودکان آهسته گام آموزش پذیر یا کلاس جمعیت عادی همراه با کودکان همسالش ، نیاز به اطلاعات جامعی دارد، تنها دانستن بهره هوشی که به کمک آزمون های هوشی به دست آمده است کافی نیست.
داده¬های مربوط به شرایط جسمانی، همراه با نتایج مربوط به آزمونهای روان سنجی، تستهای پیشرفت تحصیلی ، ارزیابی رشد عاطفی و اجتماعی، و یک مطالعه دقیق در مورد تاریخچه رشد کودک، ویژگی های اجتماعی و خانوادگی کودک و غیره، همگی برای تعیین آنکه تا چه حد قابل پذیرش در یک کلاس ویژه خواهد بود، کاملاً اساسی است. تصمیماتی که بر اساس تجزیه و تحلیل دقیق این داده¬ها گرفته می شود، می تواند کاملاً برنامه زندگی یک کودک را تغییر بدهد. بنابراین ضروری است که کلیه اطلاعات جمع آوری شده پیرامون کودک، توسط افراد یا فردی متخصص و آماده و متعهد مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل و قضاوت قرار گیرد.
معرفی کودک به یک مدرسه استثنایی، به ویژه زمانی که او قبلاً مدتی در مدرسه¬ی عادی مشغول تحصیل بوده است، می بایست پس از تشکیل یک جلسه مشورتی، مرکب از روان شناس، معلم کودک، پزشک متخصص، روان پزشک، مشاور تحصیلی یا مددکار اجتماعی، والدین و دیگر افراد ذیربط و مطلع از وضع کودک انجام پذیرد.
با عنایت به اینکه پدیده هوش در کودکان آهسته گام امری است کاملاً سیال و شرایط و موقعیتهای مختلف و چگونگی و انگیزش کودکان آهسته گام در هنگام اجرای آزمون هوشی می تواند نتایج متفاوتی را به همراه داشته باشد، شایسته است مسئله ارزیابی ظرفیت یادگیری و سنجیش بهره هوشی این قبیل کودکان در طول سال تحصیلی همواره مورد توجه قرار می گیرد. بدیهی است تنظیم برنامه های آموزشی کودکان آهسته گام می بایست مبتنی بر ویژگی ها و توان ذهنی و ظرفیت یادگیری و قابلیتهای بالفعل و بالقوه آنان باشد. جذابیت، تأثیربخشی، تنوع، جامعیت، تناسب و کاربردی بودن برنامه های درسی بیشترین تأثیر را در فراگیری دانش آموزان آهسته گام خواهد داشت.

 

برنامه هفتگی کلاس اول خانم خادمی
ایام هفته
دروس ساعات
شنبه
ریاضی – علوم – املا 10:9 – 8 / 20:9 – 40:10 / 50:10
یکشنبه
فارسی – ریاضی – هنر 10:9 – 8 / 20:9 – 40:10 / 50:10
دوشنبه
ریاضی – فارسی – ورزش 10:9 – 8 / 20:9 – 40:10 / 50:10
سه¬شنبه
ریاضی – املا – علوم 10:9 – 8 / 20:9 – 40:10 / 50:10
چهارشنبه
فارسی – علوم – ریاضی 10:9 – 8 / 20:9 – 40:10 / 50:10
پنجشنبه
کتابخوانی – فارسی - املا 10:9 – 8 / 20:9 – 40:10 / 50:10

 

زمان استراحت دانش آموزان 10 دقیقه در نظر گرفته شده است.
مشخصات محل کارورزی:
 نام مدرسه: مدرسه ابتدایی شهید اشرفی اصفهانی
 نوع مدرسه: دولتی
 تعداد مقاطع تحصیلی: یک مقطع تحصیلی ابتدایی
 تعداد کلاسهای درس: 11کلاس
 تعداد معلمین موجود در مدرسه: 11 معلم
 تعداد دانش آموزانی که در این مدرسه تحصیل می¬کنند: 66 نفر
پایه آمادگی ( یک کلاس ): 8 نفر
پایه اول ( دو کلاس ): 12 نفر ( هر کلاس 6 نفر )
پایه دوم ( دو کلاس ): 12 نفر ( هر کلاس 6 نفر )
پایه سوم ( دو کلاس ): 12 نفر ( هر کلاس 6 نفر )
پایه چهارم ( دو کلاس ): 12 نفر ( هر کلاس 6 نفر )
پایه پنجم ( دو کلاس ): 10 نفر ( هر کلاس 5 نفر )
 تعداد کل پرسنل موجود در مدرسه: 25 پرسنل
 تعداد مشاورین موجود در مدرسه: 2 مشاور
 تعدد مددکاران موجود در مدرسه: 1 مددکار
 تعداد مربیان بهداشت در مدرسه: 1 مربی بهداشت
 تعداد مربیان بدنی موجود در مدرسه: 1 مربی تربیت بدنی
 تعداد خدمتکاران موجود در مدرسه: 3 خدمتکار

 

آدرس کامل مدرسه:
خیابان جمهوری، کوچه نوفلاح، پلاک 6 تلفن: 66925598
دبستان اشرفی اصفهانی واقع در منطقه 11 می¬باشد. این دبستان به مساحت 500 متر مربع می¬باشد.
مالکیت ساختمان دولتی است. ساختمان مدرسه شمالی در 2 طبقه در دو سمت شمال و غرب حیاط واقع شده¬است. در کنار درب ورودی مدرسه اتاق سرایدار است. در گوشه سمت راست حیاط سرویس بهداشتی واقع شده این مدرسه مجهز به کتابخانه است و میانگین دانش آموزان برای هر کلاس 6 نفر می¬باشد. در ضلع شرقی مدرسه وارد سالن که می¬شویم تعدادی نیمکت جهت انتظار قرار گرفته که والدین تا اتمام کلاس فرزندان روی آنها می¬نشینند. نحوه تقسیم بندی دانش آموزان به اینصورت بوده که قبل از ورود به مدرسه دانش آموزان موردآزمون قرار می¬گیرند و بر اساس استاندارد سازمان آموزش و پرورش استثنایی مورد پذیرش مدرسه قرار می¬گیرند.
وجود کلاسهای گفتار درمانی و کار درمانی برای بچه¬ها از دیگر مزایای مدرسه شهید اشرفی اصفهانی می¬باشد. کلاسهای گفتار درمانی برای تمام دانش آموزانی است که دچار مشکل گویایی هستند،کلاسهای کار درمانی برای تمامی دانش آموزانی است که دچار مشکل حرکتی هستند.
سطح تحصیلات معلمان مدرسه استثنایی شهید اشرفی اصفهانی به صورت زیر است:
3 نفر از معلمان دارای دیپلم و دارای 25 سال سابقه می باشند.
5 نفر از معلمان دارای مدرک کارشناسی در رشته آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنی می باشند.
3 نفر از معلمان دارای مدرک کاردانی از مراکز تربیت معلم در رشته آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنی می باشند.
مدیر مدرسه دارای مدرک کارشناسی در رشته آموزش ابتدایی و بالای 20 سال سابقه می باشند.
مشخصات دانش آموزان:
دانش آموزان کلاس
نوع مشکل
کورش عظیمی
اتیسم
حسام سرداری
پیش فعال
علی ابراهیمی
عقب مانده آموزش پذیر
حسین محمدحسینی
عقب مانده آموزش پذیر
علی میرحسینی عقب مانده آموزش پذیر ( شکاف کام )
ابراهیم زینعلی عقب مانده آموزش پذیر

 

روشی که معلم برای دانش آموزان در نظر گرفته بود به شرح ذیل می باشد:
برای دانش آموز اتیسم ( کورش عظیمی ) از اشارات انگشت دست و دادن سر نخ برای گفتن مطالب استفاده می کرد.
برای دانش آموزان عقب ماندگان آموزش پذیر معلم در کنار آنها می نشیند و مراحل تکالیف را در دفتر آنها نوشته و نظارت کامل بر روی تک تک مراحل انجام تکالیف دارد.
خانم خادمی برای آموزش تمامی دانش آموزان از تکرار بسیار استفاده می کرد و مطالب را می پرسید و یادآوری می کرد. از نظر سطح تحصیلی و درسی اکثریت دانش اموزان متوسط هستند به جز علی ابراهیمی که نسبت به بقیه ضیعیف می باشد.
مشخصات کلاس:
کلاس اول خانم خادمی در اتهای راه و در ضلع غربی سالن قرار دارد دیوارهای کلاس به رنگ کرم کم رنگ است.
کلاس نسبتاً کوچک می باشد و در کلاس سه ردیف میز و نیمکت وجود دارد که تعداد نیمکتهای موجود در کلاس 5 عدد است که روی آنها مجموعاً 6 دانش آموز می نشیند.
دیوارهای کلاس تمیز است و ظاهر کلاس شاد و متنوع است.
تخته کلاس از نوع گچی و نسبتاٌ بزرگ است.
دیوارهای کلاس مزین به پوسترهایی است که توسط دانش آموزان تهیه شده است.
میز کوچکی که در پایین کلاس قرار دارد متعلق به خانم خادمی است و زیر میز وسایل کمک آموزشی از جمله چنته و الگو و از این قبیل وسایل وجود دارد.
در روی دیوار کلاس برنامه هفتگی نصب شده است و روی دیوار دیگر کلاس مقوای نسبتاً بزرگی به شکل گل طراحی شده است نصب کرده¬اند و اسامی دانش آموزان نمونه از نظر درسی، اخلاقی، بهداشتی را روی آن می چسبانند.
کلاس تقریباً به شکل مربع است.
تخته کلاس در جایی نصب گردیده که همه بچه¬ها به راحتی مطالب را می بینند و تسلط کافی نسبت به آن را دارند. در سمت چپ کلاس پنجره¬¬ای بزرگ وجود دارد که قاب پنجره¬ها کرم پررنگ و در کلاس چوبی و به رنگ کرمی پررنگ می باشد.
از نظر شرایط نوری، روشنایی کلاس و ضعیت مناسبی دارد.
دمای کلاس نیز مناسب است و در کلاس وسیله گرم کننده بخاری است.
درس ریاضی
مشاهده: درس ریاضی ( چهارم ابتدایی )
موضوع درس: اعداد زوج و فرد ( صفحه 53 )
امروز دوشنبه / / 85 می باشد. زنگ آخر است . معلم وارد کلاس می شود. بچه¬ها بلند شدند و بعد از وارد شدن معلم و نشستن او بر روی صندلی بچه¬ها نشستند. معلم به بچه¬ها دفترهای ریاضی را روی میز بگذارید تا تکالیف جلسه قبلتان را ببینم. سپس دفترهای بچه¬ها را چک کرد. بعد گفت کتابهایتان را باز کنید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  71  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تدریس در مقطع ابتدایی ( دانش آموزان کم¬توان ذهنی )

دانلود مقاله کودکان کم توان ذهنی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کودکان کم توان ذهنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

بچه هایی که کم تو ان ذهنی اند
اصطلاح عقب ماندگی ذهنی معمولا نادرست فهمیده می شود و به نظر می رسد که توهین آمیز باشد . گروهی از مردم فکر می کنند که عقب ماندگی ذهنی فقط بر مبنای هوشی پایین تر از حد طبیعی شناخته می شود و افرادی که عقب ماندگی دارند قادر نیستند یاد بگیرند و از خود مراقبت کنند . اما در واقع برای آنکه فردی عقب مانده ذهنی شناخته شود باید دو ویژگی در او باشد : 1- هوش پایین 2- داشتن مشکلات قابل ملاحظه در سازگاری با زندگی روزمره.
به هر حال بیشتر بچه های کم توان ذهنی می توانند چیزهای زیادی را یاد بگیرند و لااقل همانند یک بزرگسال بخشی از زندگی مستقل را رهبری کنند .
نکته مهم آن است که آنها می توانند از زندگی روزمره همانند دیگران لذت ببرند .در گذشته به والدین مراقبت دور از خانه و رسمی(1) برای بچه های با نیازهای ویژه ذهنی را توصیه می کردند انجام این رویه طولی نکشید . امروزه هدف در مورد این کودکان این است که با خانواده باشند و زندگی اجتماعی را تجربه کنند . در بیشتر موارد قانون از آموزش و سایر خدمات و هزینه های اجتماعی آنان حمایت می کند .
کم توانی ممکن است با مشکلات عاطفی و جسمی همراه شود. همچنین کودک ممکن است مشکلاتی در شنیدن ، دیدن ، و سخن گفتن داشته باشد همه ی این مشکلات می توانند توانایی های بالقوه فرد را پایین آورند .این نکته سیار مهم است که بچه ها یک ارزیابی جامع از خود داشته باشند تا مشکلاتشان را همانند توانایی هایشان دریابند .
چون هیچ متخصصی همه ی مهارتهای لازم را ندارد بسیاری از حرفه ای ها ممکن است در این جریان« ارزیابی جامع» در گیر باشند .
تست های کلی پزشکی به همان ا ندازه ی تستهایی در حوزه های زیر مفید هستند :
1. تستهای عصب شناسی« مربوط به سیستم عصبی»
2. تست های روانپزشکی
3. تست های آموزش ویژه
4. تست های شنیداری
5. تست های گویایی
6. تست های دیداری
7. تست های فیزیوتراپی

 

این پزشکان«یعنی دارندگان تخصصهای بالا» به کودک به کمک نتایج مشاوره و تست های ضروری « که ذکر شد» همراه با عامل خانواده و پیشرفت تحصیلی ، یک معالجه جامع و یک برنامه ریزی آموزشی ارایه می دهند .
بی نظمی رفتاری و عاطفی ممکن است با کم توانی ذهنی همراه باشد و این دو ممکن است پیشرفت کودک را سد کنند بیشتر بچه های کم توان ذهنی می فهمند که پایین تر از همسالانشان هستند . برخی از آنها ممکن است در اثر توجه به دیگر بچه ها و بزرگسالان ناکام شوند و از آنها دوری کنند یا نگران شوند و یا اثر بدی در آنها بگذارد .
بالغین و جوانان کم توان ذهنی ممکن است ناراحت شوند .این افراد ممکن است مهارتهای زبانی کافی برای بیان احساسشان نداشته باشند و ناراحتی شان ممکن است در مشکلی جدید خود را نشان دهد مثلا در رفتار و غذا خوردن و یا خوابیدن .
تشخیص زود هنگام از نامنظمی روانپزشکی در این بچه ها باعث درمان زود هنگام می شود .
معالجه پزشکی ، یک بخش از معالجه و مدیریت این افراد است .مشاوره مداوم با روانپزشکان زبده به خانواده در نظم دادن توقعات ، محدودیتها و فرصت های موفقیت کمک می کند و آنها را در تعدیل های دیگری که به کودکان عقب مانده شان در اداره کردن فشارهای رشد یاری می رساند راهنمایی می نماید .

 

 

 


نکاتی در آموزش کودکان کم توان ذهنی (برای مربیان)
۱- روند آموزشی کودکان کم توان ذهنی از همان اولین بر خورد شروع می گردد اگر در اولین برخوردنقش وخاطره خوبی از شما در ذهن کودک باقی نماند ممکن است مدتها در پذیرش شما برای آنکه بتوانید با او ارتباط خوبی برقرار کنید دچار مشکل شوید.
زمانی که منتظر کودک وخانواده او برای ورود به کلاس یا مرکز هستید تصور کنید کودکی که اکنون وارد کلاس می شود راقبلا بارها دیده اید واو را می شناسید. تیپ و قیافه ظاهری کودک نباید همان احساس و در نتیجه برخوردی را که دیگران از خود نشان می دهند که ممکن است بر خوردی سرد یا ترحم آمیز یا ناراحتی باشد در شما ایجاد نماید.
باید رفتاری مانند کودکان عادی داشته باشید حتی اگر به احتمال زیاد او اصلا توجهی به شما نشان ندهد. سلام وعلیک گرمی بکنید و دست او رابگیرید با او دست بدهید وزود دستش را رها نکنید مگر اینکه احساس کنید او ممکن است از اینکه دستش در دست شماست خوشش نیاید و احساس امنیت نکند.
تاثیر مثبت بر کودک و خانواده او تنها به برخورد خوب اولیه محدود نمی شود بلکه مرتب بودن درمانگر یا مربی وخوش رو بودن او همچنین محیطی که به آن وارد می شود تاثیر بسزایی در ایجاد حس امنیت و آرامش و اعتماد در کودک دارد.
برقراری ارتباط خوب شرط اساسی و اولیه در شروع یک بر نامه درمانی منسجم و راه گشا می باشدو زمان نیزازاهمیت آن نمی کاهد یعنی هر بار که مربی با کودک مواجه می شود با ید با روی گشاده و کلماتی محبت آمیز از او استقبال کند .
2- بعد از برقراری ارتباط مناسب با کودک ارزیابی موارد مختلف از حرکات درشت و ظریف وهماهنگی های چشم ودست و موارد شناختی و مهارتهای حسی و انجام امور روزمره و چگونگی برقراری ارتباط با محیط و اطرافیان و اسباب بازی ها و ... از او انجام میشود. گاهی ممکن است مفید باشد که ارزیابی چند روز به تاخیر بیافتد تا کودک به محیط جدید بیشتر آشنا شود و ارزیابی دقیق تری از او به عمل آید.
آنچه که در ارزیابی های کودک به دست آمده است نقطه شروع درمان برای اوست اما از انجا که در مراکز سعی میشود کودکانی که در یک کلاس قرار میگیرند علی رغم تفاوت های فردی حتی الامکان شباهت هایی با هم داشته باشند و برنامه های کلاسی باید در هر ساعت مشخص باشد دو نوع آموزش برای هر کودک وجود دارد یکی آموزش های گروهی و یکی هم انفرادی که در اموزش های گروهی نیزباید توجه خاصی به توانایی های خاص هر کودک شود .
باید توجه نمود که هر کودک عقب مانده ی ذهنی که شما با او مواجه میشوید ممکن است با همه کودکان دیگر از نظر آموخته ها، رفتار یادگیری و انتظاری که از او برای یادگیری می رود متفاوت باشد.
آنچه که در آموزش این کودکان اهمیت اساسی دارد این است که خانواده و اطرافیان و درمانگران احساس کنند که برنامه ای که به کودک داده شده است مناسب اوست و بتدریج پیشرفت محسوسی در امور مختلف از جانب کودک مشاهده می شود.
3-آموزش مر حله ای و پلکانی در روند درمانی و آموزشی این کودکان اهمیت حیاتی دارد0
برای کودکان عادی در مهد کودک ها این مسئله چندان رعایت نمی شود به عنوان مثال ممکن است چندین رنگ با هم آموزش داده شود و بتدریج کودکان نسبت به رنگها شناخت کافی بدست می آورند.
اما در مورد کودکان MR آموزش به این طریق موجب وقت تلف کردن می شود. باید در ارزیابی به عمل آمده مرحله ای که کودک در آن قرار دارد مشخص شود و آموزش از همانجا ادامه یابد.
به عنوان مثال اولین مرحله در اموزش های مربوط به رنگ شناخت همرنگی است یعنی کودک باید بتواند در این مرحله قطعات همشکل را با توجه به تفاوت رنگشان از هم تفکیک نماید. اگر کودکی در این مرحله قرار دارد در مرحله بعد باید دسته بندی رنگها را فرا بگیرد.یعنی بتواند قطعات مختلف که شکلهای متفاوتی دارند را بدون توجه به این تفاوت و با توجه به کیفیت رنگشان جدا کند .
در مرحله بعد آموزش نام رنگها را البته با یک رنگ که بهتر است به علت آسانتر بودن بیان آن رنگ آبی باشد شروع می کنیم و پس از آنکه بعد از چند روز رنگ آبی را خوب یاد گرفت و برایش به اصطلاح جا افتاد رنگ دیگری را شروع می کنیم و به این صورت رنگها را بصورت تک تک و ابتدا رنگهای اصلی و سپس رنگهای فرعی را آموزش می دهیم. در آموزش رنگها مرحله دیگری نیز وجود دارد که به آن رنگ سمبولیک می گوئیم در این مرحله کودک باید تنها با مراجعه به حافظه بینائی خودش به ما جواب بدهد که مثلا موز چه رنگیه یا ماست چه رنگیه و از این قبیل.
کودک باید رنگهائی را که فرا گرفته در محیط اطراف نشان دهد و در بین اشیاء مختلف رنگ مورد نظر را پیدا کند یعنی آنها را به محیط تعمیم دهد. مرحله ای بودن در همه موارد آموزشی وجود دارد و هنر درمانگر و مربی کشف و رعایت این مراحل است.
از نکات دیگری که در آموزش کودکان MR مهم است به موارد دیگری اشاره می کنم:
ý آموزش باید از ساده به پیچیده.و با تکرار و تمرین زیاد صورت گیرد.
ý کودک نباید تحت فشار قرار گیرد بلکه سعی شود آموزش بصورت غیر مستقیم و با استفاده از بازی انجام شود.
ý در بعضی از موارد آموزشی بهتر است از روش زنجیره معکوس استفاده شود ( مثل گره زدن )
ý دقت شود که ارزیابی جای آموزش را نگیرد اگر معلوم شد که کودک قادر نیست تلاش بیشتری برای پاسخ دهی داشته باشد باید سریعا به او کمک شود تا احساس شکست و درماندگی در او نهادینه نشود .
ý تحمل و استمرار در نشستن کودک را باید بتدریج بالا برد. کودکی که تحمل کمی در این موارد دارد را از ابتدا مجبور نکنید که مدت زمان زیادی روی صندلی بنشیند و یا کارهای با زمانبندی طولانی انجام دهد.
ý تشویق کلامی و لمسی و لبخند بهترین تشویق ها برای کودکان عقب مانده ذهنی است برای نشان دادن خوشنودی خویش از کودک به خاطر تلاشش برای یادگیری و پاسخدهی هرگز تشویق را فراموش نکنید.
ý برای کودکانی که عقب ماندگی ذهنی آنها در حد تربیت پذیر پایین می باشد بهتر است از برنامه های ادراکی- حرکتی و یکپارچگی حسی بیشتر استفاده شود.
کتاب و کودک کم توان ذهنی

 

کودکان کم توان ذهنی در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و فرهنگی معضلات گوناگونی دارند. آن ها از سایر گروه های ویژه، محرومتر و تنهاترند. کار برای کودک و نوجوان کم توان ذهنی، ترکیبی از عشق و شکیبایی را می طلبد. از سویی دیگر، برای کسانی که علاقمندند خدمتی برای کودک و نوجوان کم توان ذهنی انجام دهند، این عرصه ناشناخته است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   34 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کودکان کم توان ذهنی

کتاب 60راه آرامش ذهنی

اختصاصی از هایدی کتاب 60راه آرامش ذهنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب 60راه آرامش ذهنی


کتاب 60راه آرامش ذهنی

دانلود کتاب 60 راه آرامش ذهنی

یک کتاب بسیار مفید و دارای بهترین نکات در رابطه با کنترل استرس

کتابی آموزنده و تربیت ذهنی


دانلود با لینک مستقیم


کتاب 60راه آرامش ذهنی

دانلود مقاله کودکان عقب مانده ذهنی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کودکان عقب مانده ذهنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   59 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

عقب ماندگی ذهنی اختلالی است که با عملکرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص می گردد. سن شروع عقب ماندگی ذهنی زیر 18 سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهای است که در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار می رود .
انواع
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی ، از خفیف تا بسیار شدید ( عمیق ) وجود دارد . جدول زیر تقسیم بندی های مربوط به عقب ماندگی ذهنی را با توجه به نوع و مهارت مورد نظر نشان می دهد:
مهارت مورد انتظار نوع بهره هوش
آموزش پذیر خفیف 50- 70
ربیت پذیر بالا متوسط 35- 50
تربیت پذیر پایین شدید 25- 25
کمتر از 25 عمیق ایزوله ، نیازمند نگهداری در مؤسسه
در حالی که بهره هوش طبیعی در محدوده 90- 110 قرار می گیرد ، به فاصله بین 71- 84 هوش مرزی اطلاق می شود که این افراد عقب مانده ذهنی نیستند اما از نظر پیشرفت تحصیلی موفقیت چندانی ندارند . خوشبختانه کمترین تعداد این بیماران را عقب مانده ذهنی نوع شدید و بسیار شدید که عمدتاً نیازمند نگهداری و پرستاری دائم در مؤسسات مربوطه می باشند تشکیل می دهند.
شیوع این اختلال در حدود 1 درصد جمعیت می باشد که در جنس مذکر حدود 5/1 برابر جنس مؤنث است.
سبب شناسی عقب ماندگی ذهنی
1- عوامل قبل از تولد : بیشتر شامل تأثیرات ژنتیک و تغییرات کروموز می شود . ضمن این که عفونت های رحمی و ابتلای به بیماری سرخچه و توکسوپلاسموز ( بیماری خطرناکی که از طریق گربه منتقل می شود ) نیز در بروز عارضه نقش دارند . آنچه مسلم است بیشترین علل عقب ماندگی ذهنی همین عوامل قبل از تولد است که از نظر پیشگیری نیز اهمیت دارند ، به ویژه عوامل کروموزومی مانند سندرم داون و عوامل عفونی مثل سرخچه و توکسوپلاسموز مادرزادی . در این بین عوامل حین تولد مثل زایمان مشکل و خونریزی جمجمه و اشکالات تنفسی حین زایمان و ..... نیز مؤثر می باشند .
2- عوامل پس از تولد : شامل ضربات شدید به جمجه کودک ( یرقان ) سیانوز ( سیاه شدن )، عفونتهای دوران نوزادی به همراه تب و تشنج ، کم کاری تیروئید و .... است که با مواظبت از کودک بخصوص قبل از سن چهارسالگی می توان از بروز عقب ماندگی ذهنی تا حدی جلوگیری نمود.
3- عوامل محیطی اجتماعی : تأثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر ، تغذیه ، ناپایداری خانواده ، وضعیت اقتصادی – اجتماعی بد و محرومیت های فرهنگی و استرسهای مکرر و فوق تحمل در محیط زندگی کودک است.
پیشگیری
پیشگیری اولیه : جلوگیری از ظهور عوامل ایجادکننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد ، اهمیت ویژه ای دارند. آموزش خانواده ، ممانعت از ازدواجهای فامیلی ، جلوگیری از حاملگی بعد از سنین 35 سالگی ، رعایت بهداشت حاملگی ( پرهیز از اشعه ، دارو ، ضربه به شکم ، تغذیه مناسب مادر ، جلوگیری و کنترل نمودن عفونت های مادرزادی و .... ) در پیشگیری اولیه بسیار مؤثر هستند. محافظت کودک پس از تولد بخصوص در دوره نوزادی و مداخله ی درمانی به موقع در موارد بیماری ، مثل کم کاری تیروئیدی ( هیپوتیروئیدی ) نیز در جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی اهمیت دارد .
پیشگیری ثانویه :
عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه کنترل آن جلوگیری از بروز آن است . به نظر نمی رسد داروهای خاصی نیز در کنترل پیشرفت اختلال مؤثر باشد. مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگازی آنها ، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی و سطح کارآیی این افراد در خانواده و جامعه است.
پیشگیری ثالث
انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود کردن تأثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد . استفاده از روشهای توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ کارآیی عملی این افراد می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و سازگاری مناسب تر با استرسهای معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش کودک و خانواده ، آموزش مهارت های کلامی ، محیطی ، ارتباطی ، اجتماعی ، همچنین آموزش های ویژه و فیزیوتراپی و آموزش های مهارت های جسمی همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک مؤثری باشند.

 


کودک عقب مانده ذهنی در برابر ناکامیها و شکستها سخت کم طاقت است، وبرنامه آموزشی او می بایست به گونه ای تهیه و تنظیم گردد که با مختصر سعی و تلاشی که از خود نشان می دهد با موفقیت مواجه گردد و این بهترین کار مربی است و مربی واقعی کسی است که به تلاش شاگردش بها بدهد و نه به صرف محصول و نتیجه کار او. در ادامه مقاله بهشتیان روی زمین سعی داریم شما را هر چه بهتر با دنیای این کودکان دوست داشتنی آشنا کنیم تا بیشتر ، از نیازهای نهفته آنها به عنوان یک انسان مطلع شوید. کودک عقب مانده ی ذهنی، اندوخته ی فراوانی از تجارب ناکام دارد، کمتر تشویق و ترغیب شده است و نیازمند تشویق و ترغیب و کوششهای موفقیت آمیز است. او تنبیه فراوان شده است (اعم از تنبیه بدنی و یا تنبیه عاطفی و روانی) و تنبیه آفت رشد و شکننده ی اعتماد به نفس و خودپنداری اوست.
پس بر ماست که از تنبیه او بپرهیزیم و او را مقصر در کم توانی هایش ندانیم. کودک عقب مانده ی ذهنی،
کارها را کم کم و جزیی تر می آموزد و انجام می دهد، نباید از او انتظار توفیق سریع و ناگهانی داشته باشیم. او همیشه نیازمند تمرین و تکرار در زمینه های مختلف یادگیری و انجام کارهاست. به نقاط ضعف او بیشتر توجه شده
است تا به ابعاد قوی تر وجودش، چه بهتر که ما ارتباط آموزشی مان را با او از نقاط مثبت و یا با توانمندی هایش برقرار نماییم. کودک عقب مانده ذهنی، بازخورد یا نگرش مثبتی به خود، اطرافیان و جهان هستی ندارد و بالطبع
بسیاری از رفتارهای او ناشی از همین نگرش است. لذا ایجاد نگرش مثبت و مفید در وی نسبت به خود و کارهایش امری است بسیار مهم وضروری.
کودک عقب مانده ی ذهنی، اندوخته ی فراوانی از تجارب ناکام دارد، کمتر تشویق و ترغیب شده است و نیازمند تشویق و ترغیب و کوششهای موفقیت آمیز است.
کودک عقب مانده ی ذهنی از نظر اجتماعی ناسازگاری بیشتری دارد، زیرا اجتماع او را خوب نمی شناسد و از او در حد توانش انتظار ندارد. کودک عقب مانده در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارد و در پذیرش مسؤولیتها سخت درمانده است. کودکان عقب مانده ی ذهنی از نظر انگیزش بسیار ضعیف است، عمدتاً فقر انگیزش بر وجود وی غالب است و در نتیجه همیشه فاصله ی نسبتاً زیادی بین توان بالفعل و توان بالقوه ی او جود دارد. لذا ایجاد نگرش مثبت و انگیزه ی قوی و غنی (خواستنها) در کودکان عقب مانده ی ذهنی زمینه ی رشد، پیشرفت و
شکوفایی توانمندیهایشان را هموار می نماید. کودکان عقب مانده ی ذهنی در رفتار سازشی بسیار ضعیف هستند، رفتاری که زمینه پذیرش مسؤولیتها را به تناسب سن و رشد آنها فراهم می سازد. بنابراین، توجه به رفتارهای نامطلوب آنان و اصلاح رفتارها از اهم برنامه های تربیتی این کودکان محسوب می شود.
ویژگی دگر پیروی در کودکان عقب مانده ی ذهنی فوق العاده زیاد است، لذا می بایست ضمن دقت در ارائه الگوهای رفتاری، برای تقویت و تعمیم رفتارهای مطلوب در آنها و قوی کردن اعتماد به نفس ایشان از راه تشویق و ترغیب و مواجه نمودن آنان با تجارب موفق و خوشایند، تلاش کرد؛ و از آنجا که افراد عقب مانده ی ذهنی چشم دارد اما تیزبینی ندارد و نیازمند نگاه های محبت آمیز است.
گوش دارد، اما قدرت و قوت لازم را برای تشخیص شنوایی ندارد و نیازمند شنیدن کلام آرام، صدای هدایتگر و مهربان است. حس چشایی اش ضعیف است و در تشخیص شیرینیها و تلخیهای خوراکیها کمی کند است، اما نیازمند چشیدن تلخیها و شیرینیهای زندگی است، حس بویایی اش نیز ضعیف است اما بوی عطر محبت را بیش از هر بوی دیگری می یابد. حس لامسه اش ضعیف است، اما نیاز بیشتری به لمس کردن و گرمی و تماس و فشردن دستهای دوستی دارد. دست دارد، اما نیاز بیشتری به دستگیری دارد. پا دارد، اما نیازمند حرکت و تحرک و
راهبردی است. و سرانجام چهره ی معصوم و گویایش نیازمند شکفتن است و قلب مهربانش آکنده از عطوفت و مهرپذیری. کودکان عقب مانده ی ذهنی در برابر بیماریها آسیب پذیرند، لذا بیشتر نیازمند مراقبت و هدایت می باشند.
خانواده ای دارد که در غالب موارد هاله ای از احساسات مختلف و بعضاً متضاد مثل احساس حمایت شدید، احساس طرد، احساس غم و اندوه، احساس گناه، احساس درماندگی، احساس رضایت و تسلیم و... وجود آنان را در بر می گیرد، و این احساس بتدریج تبدیل به رفتار می گردد سرانجام کودک عقب مانده ی ذهنی با هر
میزان هوشی که دارد می تواند آموزش پذیر، تربیت پذیر، یا اینکه حمایت پذیر باشد. در هر حال نیاز مبرم به حمایت و هدایت مستمر دارد و توان بالقوه اش بیشتر از توان بالفعل اوست.
او زبان دارد، اما در اظهار و بیان خواستها و مکنونات قلبی اش با مشکل مواجه است و نیازمند صبر و حوصله و بردباری و گوش شنوای مربی است.

 

 

 

تاریخچه عقب مانده ذهنی

 

از نظر تاریخی عقب مانده ذهنی در هر جامعه ای وجود داشته و می توان گفت از زمانیکه انسان خود را شناخته عقب ماندگی ذهنی وجود داشته ولی انسان نسبت به آن واقف نبوده و هر جامعه ای متناسب با رشد فکری و فرهنگی خود برخورداریهای متفاوت با این افراد داشته اند مثلاً در قرون وسطی در اروپا علت عقب ماندگی ذهنی را روسوخ ارواح شیطانی و خشم خدایان نسبت به این افراد می دانستند و متناسب با آن درمانهایی بسیار سخت و آزار دهنده ای به آنها می دادنند . مثلاً سوراخ کردن سر در آسیا مسئله به طور دیگری بود در آیئن کنفوسیوس چین با عقب ماندگان ذهنی با ملایمت و مهربانی رفتار می شود . در آیئن یهود آمده است که اگر فرد عقب مانده ای جرمی را مرتکب شد نباید او را مجازات کرد . در حالی که در اروپا عقب مانده ها را مانند افراد سالم مجازات می کردنند در دین اسلام با عقب مانده های ذهنی با دید بازتری برخورد شده البته در اسلام روی عقب مانده های ذهنی تنها بحث نشده بلکه در اسلام کلمه مسکین به معنی تهی دست و فقیر بارها مورد تاکید قرار گرفته و همچنین رفتار با ملایمت با این افراد توصیه شده است
کلمه مسکین تنها به معنی تهیدست و فقیر اقتصادی نیست . بلکه کسانی که نیاز به آموزش و تربیت و سایر نیازها را نیز شامل می شود و به عبارتی فرد معلول ذهنی و غیره به نوعی نیازمند می باشند .

 

رویدادهای مهم در رابطه توجه به عقب مانده های ذهنی

 

1. انقلاب کبیر فرانسه
شعار انقلاب کبیر فرانسه آزادی و رعایت حقوق بشر یعنی از بین رفتن فقر و برده داری به دنبال این انقلاب افراد دانشمند و متخصص در رشته های مختلفی پیدا شدند که جرعت اظهار عقیده داشتند . مثلا ایتارد و پینل بیان کرد .
پینل عقیده داشت :
که عقب مانده ذهنی با بیماران روانی متفاوت هستند و قبل از اینکه اینها بیمار باشند انسان هستند و باید مانند انسانها با او رفتار شود
ایتارد هم اعتقاد داشت :
که فرد عقب مانده ذهنی با این که مشکل ذهنی داشته ولی به وسیله آموزش از طریق حواسهای مختلف می توانند آنها را تا حدودی بهبود بخشید ایتارد به عنوان اولین معلم کودکان عقب مانده ذهنی مطرح است .

2. رونسانس انقلاب اروپا (قرن 18 )

 

در انقلاب اروپا مسئله حقوق بشر به صورت یک قانون مدون شد و همین مسئه باعث تحولاتی در طرز برخورد با افرا عقب مانده ذهنی شد همچنین پیشرفت های پزشکی در این دوره و شناخت علت های مختلف عقب مانده ذهنی در ترویج برنامه های آموزشی در این دوره تحولی در زمینه عقب ماندگی ایجاد کرد
3. جنگ جهانی اول و دوم

 

به دنبال جنگ جهانی اول و دوم به علت باسازی بعد از جنگ نیاز به نیروی انسانی افزایش یافت و افراد عقب مانده ذهنی و بیماران روانی در کارخانه ها و دیگر مراکز بکار گرفته می شدند و همچنین بعد از جنگ توجه به معلولین ناشی از جنگ باعث شد که روشهای خاص توانبخشی و آموزشی برای معلول عقب مانده ذهنی بکار گرفته است .این توجهات باعث شد که روشهای توانبخشی اجتماعی حرکتی حرفه ای آموزشی و کارگاهای حمایتی ومدارس تاسئس شد . و هر کدام تاثیر بی شماری روی عقب مانده ذهنی گذاشت .

 


عقب ماندگی ذهنی و انواع آن
● تعریف:
به معنای نقص هوشی در اوئل زندگی- در مقابل دمانس می باشد که با محدود شدن عملکرد اجتمائی همراه است. با اقدامات آموزشی و اجتمائی می توان یک زندگی طبیعی در خارج از بیمارستان را برای این افراد فراهم کرد که شامل مدارس ویژه, انجام کار های خانه داری و صنایع دستی و حمایت از این افراد و خانواده آنان می باشد.
● آمار
در جمعیت ۱۵-۱۹ سال شیوع موارد متوسط و شدید حدود ۳-۴ مورد در ۱۰۰۰ است. معادل ۶-۸ مورد در ۲۰۰۰بیمار یک پزشک عمومی. این شیوع از سال ۱۹۳۰ اندکی تغییر کرده اما بروز موارد شدید به علت مراقبت های خوب نوزادی و جنینی تا حد یک سوم تا یک دوم کاهش یافته است. علت ثابت ماندن شیوع, زندگی طولانی تر افراد عقب مانده ذهنی است.
● مشکلات جنسی
شایعترین آن استمناء در معرض عموم است. برخی مثل بچه ها در مورد بدن سایرین کنجکاو هستند که ممکن است از آن تعبیر جنسی شود. بسیاری از عوامل عقب ماندگی ذهنی ارثی نیست و آن دسته که ارثی است باعث ناباروری نیز می شود.
بنا بر این نگرانی اصلی از مقاربت این افراد تولد کودکان عقب مانده نیست بلکه توانائی آنان به عنوان یک پدر یا مادر برای نگهداری یک کودک طبیعی است. استفاده از روش های جلوگیری مفید است.
● بیماریهای جسمی:
شایعترین حالت در موارد شدید و بسیار شدید عقب ماندگی ذهنی دیده میشود که اکثرا ناتوانائی های حسی یا حرکتی و یا صرع دارند. فقط یک سوم این افراد تحرک دارند و یک چهارم به دیگران وابسته هستند. مشکلات شنوائی و بینائی مانع دیگری برای توانائی شناختی است. ناتوانی های حرکتی که شایع نیز می باشد عبارتند از: اسپاستیسیتی-اتاکسی-آتتوز
● اثر عقب ماندگی ذهنی بر خانواده
به محض تشخیص عقب ماندگی ذهنی در نوزاد والدین دچار دیسترس می شوند. برخی کودک را نمیپذیرند. گرچه این طرد کردن مدت طولانی دوام ندارد معمولا تشخیص پس از سال اول گذاشته می شود. والدین مجبورند امید ها و انتظارات خود را تغییر دهند که گاهی باعث افسردگی طولانی والدین همراه با احساس گناه و شرم و خشم می شود. تعداد کمی کودک را نمیپذیرند. در حالی که بقیه در مورد مشخصات سایر فرزندان شدیدا احساس می شوند.
سرانجام اکثر والدین تطابق پیدا میکنند. این والدین نیازمند حمایت طولانی مدت هستند.
● مشکلات هیجانی و رفتاری
▪ واکنش ها به وقایع استرس زا
واکنش آنان مشابه افراد عادی است. با این حال آنان دیسترس را بیشتر در رفتار خود نشان می دهند تا در کلمات. تحریک پذیری , آژیتاسیون ترس یا رفتار های دراماتیک ممکن است نشانه یک اختلال حاد استرس باشد. همیشه باید این نکته را در نظر داشت که گاهی این واکنش به یک بیماری جسمی تشخیص داده نشده است.
▪ مشکلات رفتار
این مشکلات , نسبت به کودکان عادی در سنین بالاتری رخ داده و بیشتر طول میکشند گرچه طی زمان بهبود می یابند.بسیاری از عقب ماندگان ذهنی, پرفعالیت و حواس پرت تکانشی (impulsive) هستند. مشکلات جدی تر عبارتند از خود آزاری و رفتار های اوتیسمی( مثل فعایتهای تکراری بی هدف و استرئو تایپی خم شدن به عقب جلو کوبیدن سر به دیوار). این مشکلات جدی در عقب ماندگان ذهنی شدید شایعتر است( ۴۰% کودکان و ۲۰% بزرگسالان). در تعداد کمی از بیماران رفتار های تهاجمی به حدی شدید است که احتمال آسیب به خود بیمار و مراقبت وی وجود دارد که به آن رفتار های چالشی برانگیز (challenging) میگویند.
▪ تظاهرات بالینی:
نمای کلی عبارت است از کاهش کارائی در همه انواع کار های هوشمندانه مثل یادگیری, حافظه کوتاه مدت, استفاده از مفاهیم و حل مشکل. گاهی یک عملکرد بیشتر از بقیه مختل میشود مثل زبان
● عقب ماندگی ذهنی خفیف: ۷۰-۵۰
۸۰ درصد افراد عقب ماندگی دهنی در این گروه هستند. از نظر ظاهری طبیعی هستند و نقایص حسی و حرکتی آنان خفیف است. بنابراین عقب ماندگی ذهنی آنان تا شروع مدرسه تشخیص داده نمیشود. در سنین بزرگسالی می توانند زندگی مستقلی داشته باشند. گرچه در مواردی مثل خانه داری, اشتغال و مواجه با موقعیت های استرس زا نیازمند کمک
هستند.
● عقب ماندگی ذهنی متوسط: ۴۹-۳۵
۱۲ درصد کل بیماران را تشکیل می دهند , یادگیری زبانی در حد برقراری ارتباط کافی است و اکثرا می توانند نحوه مراقبت از خود را یاد بگیرند. در دوران بزرگسالی اکثرا قادرند کارهای روزمره را انجام بدهند.
● عقب ماندگی ذهنی شدید: ۳۴-۲۰
حدود ۷% کل بیماران هستند. رشد آنان در دوران پیش دبستانی شدید کاهش یافته است و بنابراین یادگیری آنان در مدرسه نیز همینطور است. البته بسیاری از آنان میتوانند نحوه مراقبت از خود را بیاموزند و با جملات ساده ارتباط برقرار کنند. در بزرگسالی می توانند وظایف ساده ای را انجام دهند و فعالیتهای اجتمائی محدودی دارند. بسیاری مشکلات جسمانی همراه دارند. تعداد اندکی از آنان توانائی شناختی ویژهای دارتد که در حالت طبیعی نیازمند هوش بالاست مثل محاسبات ریاضی ذهنی یا حافظه قوی . این افراد احمق دانشمند نامیده میشوند.
● عقب ماندگی ذهنی بسیار شدید : کمتر از ۲۰
یک در صد عقب ماندگان ذهنی در این گروهند. تعداد اندکی از آنان می توانند کاملا از خود مراقبت کنند و نیز تعداد کمی می توانند رفتار های اجتمائی یا توانائی سخن گفتن داشته باشند
● کودکان استثنایی
همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً‌ مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودک استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غیر عادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیشداوری می کند و غالباً ویژگیهای خاصی که کودکان استثنایی دارند ( نابینایی – ناشنوایی – عقب ماندگی و ) مشخصه اصلی آنها می شود .
متاسفانه اکثر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی می کنند ودر قالب موارد سعی در مخفی کردن کودکشان در انظار عمومی دارند .
▪ تعریف کودک استثنایی :
کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان . و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند .
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود .
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد .
در اینگونه کودکان واکنشها ، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است ، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است .
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند . در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی . عقلانی ، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند .
کودکان استثنایی
مقدمه :
لغت استثنایی اصولاً یک اصطلاح آموزشی است . مربیان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمایی در زمره ی اولین کسانی هستند که به محدودیتهای یادگیری ، عاطفی شخصیتی ، اجتمایی، و مشکلات این افراد پی می برند و باید نسبت به رفع آنها با روشهای موجود و همچنین پیشگیری از مشکلات آنی اقدام نمایند .


)) جایگاه آموزش وپرورش استثنایی))

درسال 1369 قانون تشکیل سازمان آموزش وپرورش استثنایی کشور به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.نظر به اینکه مبارزه با مستکبرین وحمایت از مستضعفین از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بوده و حکومت اسلامی نیز درجهت رفع استضعاف پایه گذاری شده است کودکان استثنایی که از مصادیق بارز مستعضفین وبه تعبیری از گروه محرومان مضاعف جامعه بودند؛ موردتوجه وعنایت مسئولان وبرنامه ریزان قرار گرفتند وازهمان اوان انقلاب دراولویت نظام اسلامی قرار داده شدند. درمنشورجهانی حقوق کودک هم آمده است همه بدون تبعیض دررنگ ؛نژاد؛ زبان؛ تبار اقتصادی؛ طبقه اجتماعی ؛ علی رغم آن که از هوش سرشاری برخوردار باشند ویا عادی ؛ عقب مانده ذهنی ؛ نابینا ؛ ناشنوا یا دارای هرگونه نقص ویا ضعف جسمی واجتماعی باشند؛ حق دارند به طور یکسان ازامکانات یادگیری ؛ آموزشی ؛ پرورشی با حداکثر توانایی و استعدادهای خودبهره مند شوند. ایجاد زمینه و فراهم آوردن امکانات وتسهیلات درجهت آموزش ؛ رفاه وتوانبخشی آنان نه به عنوان ترحم ودلسوزی بلکه به عنوان یک وظیفه برای دولت های عضو از حقوق مسلم اینگونه کودکان تلقی می شود.
اهداف آموزش وپرورش استثنایی کشور نیز براین اصل استوار است که هرکودک استثنایی با توجه به تفاوتهای فردی حق دارد از آموزش متناسب با استعدادهای خویش برخوردار گردد.

)) تعریف آموزشگاه استثنایی ))
دراین آموزشگاه دانش آموزان یک یا چند گروه استثنایی دریک دوره تحصیلی ، آموزش می بینند.
((کودکان استثنایی))
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلیس فرق می کند در امریکا به تمام کودکانی که به نحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی ، عقلانی ، رفتاری ، .... فرق داشته باشند استثنایی گفته می شود مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ناشنوا عقب مانده ذهنی و نظایر آن همه استثنایی هستند .
درانگلستان لغت استثنایی را محدود به تیز هوشی می کنند و سایر کودکان را که به عللی تحت حمایت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه میگویند .

(( دانش آموز استثنایی ))
مطابق بند1 فصل اول آیین نامه اجرایی آموزش وپرورش استثنایی ؛ دانش آموز استثنایی به فردی اطلاق می شود که از نظر ذهنی (هوشی) ؛ جسمی(جسمی وحرکتی) ؛ عاطفی ویا اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه ای با افراد همسن خود داشته باشند واین تفاوت به حدی باشد که برخورداری آنان از آموزش وپرورش مستلزم تغییرات دربرنامه ها ؛ روش ها؛ مواد آموزشی ؛ فضای آموزشی عادی و ارائه خدمت آموزشی وتوانبخشی ویژه آنان باشد.

(( طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی ))
کلی ترین طبقه بندی ، که مورد قبول اکثریت متخصصان می باشد عبارت است از تقسیم این افراد به سه دسته بزرگ :
الف: کودکان و نوجوانان که به علت اختلافات هوشی و فعالیتهای ذهنی از کودکان عادی متمایزند . در این دسته کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی و افراد تیز هوش قرار دارند .

ب : کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزی یا اختلالات عملی مبتلا به اختلالات رفتاری هستند . در این دسته کودکان و نوجوانان ناسازگار یا دشوار قرار دارند.
ج: کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقایص حسی و حرکتی و اختلالات عملی رشد ، در این دسته نابینایان و همچنین مبتلایان به اختلالات تکلمی ، اختلالات کنترل استنکترها و ناتوانیهای حرکتی قرار دارند .
(( عقب ماندگی ذهنی))
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند .
گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی ذهنی داشته و تصور مینمایند که عقب ماندگی ذهنی همانند یک مرض بوده و میتوان از شخصی به شخص دیگر سرایت نموده ویا مانند سل و آبله و سرخجه قابل انتقال در میان کودکان می باشد .

 

اجتماع برای مصلحت ، یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود. پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دلجویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت . او بیماران روانی را به 4 دسته تقسیم کرد .

 

۱- ملانکولی یا مالیخولیا .
۲- مانی یا جنون شور و شوق .
۳- جنون .
۴- عقب ماندگی ذهنی .
بعد از پنیل ، یک پزشک فرانسوی بنام ایتارد به تربیت کودکی وحشی پرداخت که در جنگلهای«‌ آویرون » فرانسه پیدا شد .کودک عقب ماندگی بسیار عمیقی داشت.. ایتارد تربیت کودک را بعهده گرفت و کوششهای بسیطی در این زمینه مبذول داشت تا موفق به پیدایش راه جدیدی در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی عقب مانده و حتی معلولین گردید .

 

همکار ایتارد بنام سگن بدنیال زحمات وی و به منظور شکوفا کردن این کودکان مؤسسه ای برای عقب ماندگان ذهنی ایجاد کرد و روش حواس حرکتی را در آموزش کر و لالها به کار برد.
این پیشرفتها همچنان ادامه یافت تا اوائل قرن بیستم که توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور کار قرار گرفت و در امریکا به توصیه بخش اصلاح نژاد کمیته پژوهشی انجمن زاد و ولد امریکا ، نازا کردن عقب مانده ها به صورت قانون در آمد و بالاخره در قرن بیستم بود که دانشمندان و پژوهشگران عقب ماندگیهایی که به دلیل اختلالات متابولیکی ، نقصهای کروموزومی ، بیماریهای مادر در دوران بارداری و … ایجاد می شد را کشف کردند و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساختند .

 

پیشرفت روز افزون علوم پزشکی ، جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیک علاوه بر کشف تدریجی علل عقب ماندگیها تا اندازه ای باعث تخفیف و گاهی بهبودی نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است .

 

شرایط بهداشتی ، تغذیه کودکان ، پیدایش آنتی بیوتیکها و سایر داروها در درمان بیماریهای خاص که شایعترین علل عقب ماندگیهاست از مرگ و میر این افراد به میزان قابل توجهی کاسته است .
(عقب ماندگی ذهنی یک وضعیت و حالت خاص ذهنی است که در اثرایجاد مشکل در شرایت مختلف قبل از تولد و هنگام تولد ویا پس از تولد کودک پدید میآید .)

((علل عقب ماندگی ذهنی : ))
عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود .برای سهولت بیشتر ،علل عقب ماندگی ذهنی را می توان به سه مرحله در رابطه با تولد کودک تقسیم نمود .
الف :علل قبل از تولد :که شامل عوامل ژنتیکی و مادر زادی میباشد .
ب : عوارض هنگام تولد : که شامل عارضه های زمان تولد می باشد .
ج : علل بعد از تولد : که شامل بیماریهای مختلف ، تصادفات و ضایعات گوناگون عصبی و مغزی و عوامل محیطی و فرهنگی می باشد.

((بعضی از عوامل موثر در عقب ماندگی ذهنی قبل از تولد ))
.اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ،عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ، اشعه ایکس و...

 

.2. عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد . باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرت که می گوید:
« اهمیت حوادث دوران نسبتاً کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست: »
دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تأکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند . هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیچ وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی دارد . و اکثراً اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه می دهند .

 

عواملی که در دوران بارداری بر روی جنین اثر دارند عبارتند از :
.1: بیماریهای مادر… سفلیس ، بیماری سرخجه ، توکسوپلاسنموریس و
.2 : سن مادر و حالات روانی او :
تحقیقات نشان می دهد که در کروموزوم خانمها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می شود که ممکن است باعث زائیدن کودکان عقب مانده ذهنی بشود . بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده . قبل از این دوران بعلت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمانهای مشکل، زیاد است و بعد از این سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود .
ضمناً اثر ناراحتیهای روانی مادر غیر قابل انکار است . چون اکثر بیماریهای روانی باعث بی اشتهایی . اختلالات خواب و تغییرات بیوشیمی و هورمونی می شود مسلماً این تغییرات در جنین در حال رشد بی تأثیر نخواهد بود .

 

3 : اثر اشعه ایکس :
تأثیر اشعه ایکس در جنین قطعی است واکثراً باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین ،کمبود وزن ، عدم رشد مغز ، میکروسفالی ،‌هیدرو سفالی ، نارسائیهای هوشی و بالاخره نقایص بدنی می شود . اگر اشعه ایکس به مدت طولانی و درمانهای اولیه بارداری به بدن و مخصوصاً به شکم و ناحیه لگن مادر تابیده شود خطر آن به مراتب بیشتر است. اثر اشعه ایکس در اواخر دوران بارداری یا نزدیک زایمان با روشهای صحیح آن به مدت خیلی کوتاه یک یا دوبار خالی از خطر گزارش شده است .

 

 

 

4 : اعتیادات الکل :
اعتیاد والدین بخصوص مادر به مشروبات الکلی موجب مسمومیت و بدین وسیله باعث نقص عقلی ضعف عمومی و ناهنجاریهای حسی و حرکتی می شود . مطالعات نشان داده که مستی در زمان لقاح بعلت آلوده بودن اسپرم یا اوول ممکن است باعث ناهنجاری جسمانی و عقلانی شود . امروزه به الکلیسم مادر اهمیت بیشتری می دهند ، زیرا الکل خون مادر ، در بدن جنین جریان یافته و باعث اختلالات بیوشیمیایی می شود .
5 : دخانیات:
تحقیقات نشان داده است که نیکوتین ماده ای سمی که بر روی ارگانیزم مادر و در نتیجه جنین اثر نامطلوب دارد . حرکات قلب جنین پس از کشیدن سیگار توسط مادر بعلت کم شدن اکسیژن خون جنین شدت یافته و باعث فشار روی قلب می شود . اگر کشیدن سیگار مرتباً‌ تکرار شود باعث بزرگی قلب جنین و اختلال در اعصاب تنظیم کننده جریان قلب می شود . این نکته مسلم است که غالباً‌ خانمهای سیگاری تقریباً‌ همیشه بچه های خود را زودتر از موعد بدنیا می آورند و عقب ماندگی در کودکانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند بیشتر است و هر چه کودک نارس تر باشد نارسایی هوشی شدیدتر خواهد شد . استفاده از دخانیات در دوران بارداری باعث کم شدن وزن نوزاد و حتی سقط جنین می شود . حتی مادرانی که بعد از تولد کودکشان سیگار می کشند استنشاق دود سیگار استعداد ابتلا به سینه پهلود ، برونشیت و آسم را در کودکانشان بیشتر می کند .

 

6 : داروهای شیمیایی :
مصرف هر داروی بیجا بخصوص در زمان بارداری و مخصوصاً در سه چهار ماهه اول خالی از خطر نیست بخصوص اگر این داروها در مدت زمان طولانی و به مقدار زیاد مصرف شود . داروهای خواب آور و مسکن به مقدار زیاد بعلت ایجاد وقفه تنفسی واختلال در جریان خون جنین و اختلالات عضوی شدید ایجاد می کنند و اکثراً کودکان ناقص الخلقه به دنیا می آیند . استعمال داروهای آرام بخش و ضد افسردگی و ضد صرع به مقدار زیاد و طولانی مدت خطرناک گزارش شده که البته همانقدر که به این خطرات اشاره شده به قطع ناگهانی و یا بدون مشورت پزشک اینگونه داروها به علت بوجود آمدن عوارض بعد نیز تأکید بسیار شده است . در کل مصرف دارو و یا عدم مصرف آن در زمان حاملگی حتماً با نظر پزشک متخصص باید صورت گیرد.

 

6 : عامل ار هاش :Rh
به غیر از گروههای خونی A . B . AB و O گروههای خونی دیگری وجود دارند . یکی از گروههای خونی وجود عامل ارهاش یا عدم آن است . از سالیان دراز متوجه شده بودند که گاهی اوقات نوزاد بعضی از مادران در زایمانهای دوم و سوم دچار ناراحتی یرقان شده و بعلت همولیز گلبولهای قرمز خون و کم خونی شدید فوت می کنند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   59 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کودکان عقب مانده ذهنی

مقاله ای در مورد چهارچوبهای ذهنی چه هستند

اختصاصی از هایدی مقاله ای در مورد چهارچوبهای ذهنی چه هستند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای در مورد چهارچوبهای ذهنی چه هستند


مقاله ای در مورد چهارچوبهای ذهنی چه هستند

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:7

فهرست:

ندارد

میزان موفقیت عموما در هرنوع پارادایم براساس توانایی حل مسائل به کمک قوانین صورت می گیرد.

 

اما تعریف چهارچوب ذهنی یا به عبارتی پارادایم چیست؟ پارادایم از ریشه کلمه لاتین به معنی الگو و مدل گرفته شده است. یک پارادایم یا چهارچوب ذهنی مجموعه اصول و قواعدی است که " دو" کارانجام می دهد

یاران گرامی: در این مقاله می خواهیم راجع به تغییر چهارچوب ذهنی صحبت کنیم زیرا معتقدیم پایه چالشها و تغییرات برای رسیدن به موفقیت ، تغییر چهارچوبهای ذهنی می باشد .

اما تعریف چهارچوب ذهنی یا به عبارتی پارادایم چیست؟

پارادایم از ریشه کلمه لاتین به معنی الگو و مدل گرفته شده است.

یک پارادایم یا چهارچوب ذهنی مجموعه اصول و قواعدی است که " دو" کارانجام می دهد ،

اول اینکه ،بعضی ازاین اصول حد و مرزهایی برای یک محدوده ایجاد می کنند(فکر می کنید ضمینه تخصصی شما چیست؟)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای در مورد چهارچوبهای ذهنی چه هستند