
مشخصات این فایل
عنوان: فلسفه زیبایی شناسی
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 50
این مقاله درمورد فلسفه زیبایی شناسی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله فلسفه زیبایی شناسی خوانید :
نقدهای فمینیستی در مورد درک زیبایی شناسانه
شاید در هیچ جای دیگری ایدئولوژی تفکر بیغرضانة افراطی ، پرسش برانگیزتر از زمانی که در مورد نقاشیهای پیکر برهنة زنان به کار می رود، نباشد، امری که یک پژوهشگر فمینیست آن را حقیقتاً معرف هنر زیبای مدرن در حوزة نقاشی دانسته است.]31[
ایدئولوژیهای زیبایی شناسانه که ممکن است هنر را از روابطش با عالم جدا کنند، توان آن را ] نیز[ در ثبت و تقویت روابط معطوف به قدرتش و پنهان نگاه می دارند. در حوزة هنر تصویری، این روابط در خود نحوة دیدن آشکار هستند: ] بسته[ به روشی که در یک اثر به نمایش در می آید و نحوهای که موجب ایجاد ترغیب و توجه در مشاهده گر خارج از اثر می شود.
برای مثال، تابلویی را از ژان- لئون ژروم به نام یک بازار بردة رومی (1884 م) در نظر بگیرید. این موضوع، که به طور همزمان جسم آسیبپذیر زن و یک صحنة عجیب و غریب را به نحو برجستهای نشان می دهد، موضوعی محبوب برای نقاشان این دوره بود؛ ژروم به تنهایی شش نسخه با همین عنوان نقاشی کرد. این تابلو یک دختر بردة جوان را مقابل گروهی از مردان موشکاف بالقوه خریدار در یک حراج نشان می دهد.
مخاطبان این اثر ممکن است که واکنشهای متفاوتی داشته باشند؛ آنها ممکن است این موضوع را مفتضح، گستاخانه، شرم آور، یا تحریک آمیز بدانند، و در همان حال ممکن است که آن را دارای تناسبات زیبا و طراحی عالی بیابند. حداقل چندی از این واکنش ها پی آمد آن چیزی است که استولنیتز آن را یک طرز برخورد اخلاقی نامناسب میدانست که در درک زیبایی شناسانه دخالت میکند. برخورد زیبایی شناسانة مناسب به شخص این اجازه را می دهد که از رنج اخلاقی خویش فراتر رود و به درکی از کیفیت های صوری اثر نظیر انحناهای حساس بدن زن در مقابل زمینة تیرة بازار، نائل آید. ولی حتی اگر ما تضمین کنیم که چنین درک بعیدی ممکن است به نحوی از انحاء آگاهی ناراحت کننده از موشکافی مردان خریدار در مورد بدن زن را فرو نشاند، باز هم نیاز داریم که چشم عقل خود را به روی ملاحظات بحث انگیز در مورد مسائل مربوط به جنسیت و شهوت گرایی موجود در اثر ، ببندیم.
بدین معنا که ، بیغرضانه بودن احتمالاً تعصب و اخلاقی کردن دخالت آمیز را خارج از بحث قرار میدهد، ولیکن این طور نیست و نباید باشد که شخص از آنچه آشکار در تابلو در حال اتفاق افتادن است چشم پوشی کند، و نه حتی ممکن است که نقاش (یا خود فیلسوف مربوطه) موافق با چنین بیتفاوتی خودسرانهای در مورد آنچه که او احتمالاً متحمل زحمت زیادی برای به نمایش درآوردنش شده است، باشد.
توجه داشته باشید تنها همین پدیدة «نگریستن» چنانچه در این تابلو به کار گرفته شده است، تا چه اندازه پیچیده میباشد. نه تنها آن گونه که ما به عنوان مشاهده گران بدان نظر داریم. بلکه همچنین آن طور که چشم اندازهای دید درون تابلو به نمایش درآمدهاند.
سمت و سوی چشمان پیکرهای رسم شده که برای دختر حراجی قیمت پیشنهادی خود را اعلام می کنند، مخصوصاً نمونههای نالطیفی از موشکافی ددمنشانه به شمار می روند. جمعیت مردان خیره دختر را در بی حفاظ ترین حالت ممکن مشاهده می کند، در حالیکه ما تنها پشت او را می بینیم.
قسمتی از تجربة این تابلو به فهم این نکته منوط است که بدانیم ما قادر به دیدن آنچه آن ها می بینند، نیستیم و دیگر اینکه دختر نه تنها به نحو دردناکی به عنوان یک دارایی قابل معامله در معرض دید گذاشته شده بلکه همچنین موجب تحریک لذت در تمام افرادی که به او نظر دارند نیز شده است. می توان فهمید که دختر خودش را در معرض دید احساس می کند. او چهرة خود را می پوشاند، چرا که توان مقابله با نگاه خیرة آنان را ندارد. پوست رنگ پریده و آسیب پذیرش در برابر جمعیت سایهوار، که در مقابل تیره و غارتگر ] درنده خو[ نشان داده شدهاند، جلوه می کند. برای بعضی از مخاطبین این تابلو ممکن است بسیار بیشتر از حد ناراحت کننده باشد تا اصلاً بتواند موجب لذت شود؛ در قالب اصطلاحات زیبایی شناسانه، ایشان توان دستیابی به شرط لازم کنارهگیری اخلاقی برای فهم کیفیات زیبایی شناسانة این اثر را ندارند. یا احتمالاً لذتی که شخص بیننده در زیبایی حفاظت نشدة دختر و وضعیت پریشان او می یابد. ممکن است ] چنان[ پنهانی (دزدکی)، مکروه، حتی اندکی شرمآور باشد که فرونشاندن توان اروتیک آن را مشکل سازد. در هر صورت، یک ملاحظة همه جانبه در مورد عملکرد دیدن باید متوجه ارتباط آن با میل نیز باشد، و توجه به بخشی از این رابطه توسط واکنش خود شخص نسبت به شهوت گرایی و سادیسم عصبی موجود در تصویر، حاصل میشود. در حالیکه یک طرز برخورد کاملاً سیاسی یا اخلاقی نسبت به این تابلو حقیقاً ممکن است که باعث کندی ] فرایند[ درک شخص از هنرمندی آن شود ، ایدة توجهی کاملاً «فاقد هر علاقه» نسبت به این گونه آثار هنری، با به نظر بسیار دست نیافتنی میآید یا کمی شبیه به یک شوخی فریبنده، چرا که علاقه ]غرضمندی[ به شکل نوعی زیبایی مطبوع جا به جا شده و انتزاعی – در عین حال اروتیک- حضور دارد. پیکرهای نقاشی شده و بیننده، جملگی در ارتباطی پویا ] با یکدیگر[ قرار دارند، و همین روابط هستند که بعدی از قدرت خود دید را توضیح می دهند. در این صورت، قدرت آشکارا متعلق به چیرگی مرسوم مشاهدهگران مذکر بر زن آسیب پذیر میباشد.
فرض بر این است که تجربة زیبایی امری فاقد هر علاقة باشد، هر چند نمایشهای مختلف از پیکرهای برهنة زنان اغلب بر ارزش جنسی شان تأکید دارند، و میل جنسی هم آشکارا یک «علاقه» است. در نتیجه ممکن است که شخص گمان کند که روش بیغرضانة پیشنهادی به عنوان حفاظی در برابر امیال، مخصوصاً میل مردانة معطوف به جنس مخالف، به کار می رود، تا بتواند زنان را به عنوان موضوعات مناسب حکم زیبایی شناسانه در حوزةنقاشی، مجسمهسازی، و صحنهسازی ] نمایش، تأتر[ حفظ کند.
تحلیل دید و آنچه به عنوان «نگاه خیرة مردانه» شناخته شده، این نکته را فرض میکند که توانایی نگریستن به دیگران نشانهای است از قدرت جنسی و اجتماعی. ]23[ نظریههای مربوط به نگاه خیره بر فعالیت ] قوة[ باصره، سلطه و کنترل آن بر شیء زیبایی شناسانه ] زیبا[ ، تأکید میورزند. این نظریهها جدایی میل از لذت را رد میکنند، بدین ترتیب جایگاه نگاه اروتیک و آزمند را درون مغز و هستة زیبایی تثیبت می کنند.
موقعیت خیالی نگریستن که توسط بینندة یک نقاشی همچون نقاشی جرمی تعیین شد به نحو مستدلی هم مردانه و هم وابسته به جنس مخالف میباشد. همانطور که لورامالوی توضیح می دهد، وضعیت منفعل دیده شدن برای زنان مقرر شده است، در حالیکه مردان سوژههای فعالی هستند که نگاه می کنند. تا جاییکه آن ] موقعیت خیالی نگریستن[ به نحو مرموزی بینندگان را به قبول روشهای لازم برای دیدن و قدرت اعمال نفوذهای هنر ترغیب می کند و بر نحوة دریافت ما از خودمان و عالم از طریق نمایش موضع مورد بحث، نیز تأثیر گذاشته است. همانطور که ناامی شیمان اظهار میکند:
باصره حسی است که بهترین سازگاری را برای بیان . . . زائل شدن صفات انسانی دارا است: این قوة از فاصلة دور کار می کند و نیازی به دو طرفه بودن ندارد، مقدار قابل توجهی اطلاعات به آسانی طبقهبندی شده را فراهم می کند، شخص و مدرک را قادر به تشخیص دقیق مکان (جایگاه اصلی) شیء میکند، و نگاه خیره را به عنوان روشی برای متوجه کردن شیء تصویری نسبت به اینکه او (she) یک شیء تصویری است ، فراهم می کند. ] قوة[ باصره متوجه هر چیزی که باشد، همچون هنر تصویری، ] امری[ سیاسی است.
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله فلسفه زیبایی شناسی
لذات زیبایی شناسانه
زیبایی شناسی
ذوق و زیبایی
منشاء ایدههای ما در مورد امر والا و امر زیبا (1757)
]آراء[ بورک در باب زیبایی
آراء کانت در باب احکام ذوقی
ذوق چه کسی؟
نظریههای مربوط به نگرش زیبایی شناسانه
نقدهای فمینیستی در مورد درک زیبایی شناسانه
خلاصه
دانلود مقاله فلسفه زیبایی شناسی