"مناسب برای معلمان، دانش آموزان و اولیاء"
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت فصل 4 ریاضی نهم - توان و ریشه - 12 اسلاید قابل ویرایش
"مناسب برای معلمان، دانش آموزان و اولیاء"
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
مشخصات این فایل
عنوان: بیماری ریشه آرمیلاریا یا پوسیدگی ریشه بند کفشی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 31
این مقاله درمورد بیماری ریشه آرمیلاریا یا پوسیدگی ریشه بند کفشی می باشد.
شب تاب :
شاید یکی از جالبترین چیزهای در مورد آرمیلاریا این است که میسلیوم های آن نور افشانی می کند ، خصوصا در چوبی که در حال تخریب باشد ف به چنین چوب درخشانی روباه آتشین می گویند .در قدیمی ترین شاهکار ادبی انگلیسی ( کتاب بیوولف ) به این موضوع اشاره شده است .
شما می توانید با پیدا کردن یک تنه درخت مرده که آرمیلاریا روی آن کلنی کرده باشد به آسانی این نور افشانی را ببینید . دنبال پوسیدگی های درخشانی بگردید که فعال باشند و توسط سایر قارچ ها اشغال نشده باشد . قطعاتی را قطع کنید و آنها را در داخل یک کیسه پلاستیکی بگذارید . تعداد زیادی جمع کنید زیرا نور افشانی در گونه های مختلف متفاوت است . حالا تاریکترین نقطه ممکن را پیدا
موریانه حشرهای است از راسته مساویبالان.
موریانهها حشراتی هستند که بدنی نرم دارند و به کندی حرکت میکنند به حکم طبیعت تا پایان عمر در دژ تاریکی که محل اجتماع آنهاست به سر میبرند. زیرا در روشنایی آفتاب و فضای باز یارای ایستادگی در برابر دشمنان بیشمار خود را ندارند از نظر ساختمان بدنی و چگونگی رشد (دگردیسی) به سوسکهای حمام شباهت دارند. موریانهها حشراتی هستند اجتماعی که دو نوع از آنها دیده میشود: یک نوع در داخل چوبهای منازل زندگی میکنند و نوع دیگر مخصوص نواحی استوایی بوده و در بیابانها برای خود مسکن میسازند و طول خانههایشان گاهی به ۵ متر و قطرش به ۸ متر میرسد و بسیار هم سخت است، بطوری که با کلنگ هم شکسته نمیشود.
در حالت کلی موریانهها، شاه، ملکه، شاهزاده، کارگر و سرباز دارند و اگر تپه آنها را بشکافید همه اینها را از هم تشخیص خواهید داد. تعداد زیادی از موریانهها با استفاده از چوبهای جویده شده و یا گل لانههای بزرگی درست میکنند. این لانهها بسیار اصولی ساخته شده و برای ساخت آن هر موریانه وظیفه مشخصی دارد. معمولاً موریانهها در درون لانههایشان پنهان میشوند، ولی در صورتی که کسی مزاحم آنها شود یا برای تشکیل اجتماع جدید قصد پرواز داشته باشند، از لانههایشان بیرون میآیند.
تنوع موریانهها در هر دسته
امروزه در حدود دو هزار گونه موریانه در دنیا میشناسیم که در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر فراوانند یکی از نمونههای بزرگ و معروف آن موریانه تپه سیاه است که در دماغه امید (جنوب افریقا) به سر میبرند و نام علمی آن آمی ترمز آتلانتیکوس است. گونه دیگری که خیلی نزدیک به این نوع و دارای عادات مشابه است در افریقا و همچنین در استرالیا و بعضی نواحی آمریکا و هندوستان و مالایا و .....(ادامه دارد)
شیوه های دفع موریانه
برای از بین بردن موریانه هایی که تاریخ را می جوند کافی است تنها بدن یک موریانه کارگر را به سم آغشته کنید تا سایر موریانه ها هم هنگام دریافت غذا آلوده شوند و از بین بروند
موریانه تمام خانه پلنگ صورتى را خورد. هیچ کدام از حیله هاى پلنگ صورتى نیز براى دفع این موجود به جایى نرسید و از خانه به غیر از سیستم لوله کشى آن چیزى باقى نماند. سرانجام پلنگ صورتى با این موجود به توافق رسید. او موریانه را روى میزى گذاشت و با کمک او الوارهاى مورد نیاز خانه جدیدش را برید
هر چند پلنگ صورتى توانست با موریانه موذى خانه اش به صلح برسد، اما مردم عادى به همین راحتى نمى توانند چنین کارى انجام دهند. در زندگى واقعى کسى نمى تواند به خورده شدن تمام خانه اش با آرواره هاى موریانه بخندد، به ویژه اگر مسئول یکى از خانه هاى تاریخى مملکت باشد یا یکى از دوستداران میراث فرهنگى کشور. در این صورت نه تنها به این اتفاق نمى خندد بلکه براى خراب شدن خانه هاى تاریخى مى گرید. مهندس «على پازوکى»، کارشناس حشرات موذى و .....(ادامه دارد)
موریانه را بکش
روش دیگرى که پیش از ساختن خانه مى توان از آن براى دفع موریانه ها استفاده کرد، مالیدن روغن منداب به چوب هاى خانه است. این روشى است که پازوکى در کودکى براى دفع موریانه از خانه اى که با پدرش مى ساخته، استفاده کرده است. خانه پدرى او سى سال در برابر موریانه ها دوام آورده بود. اما اگر بخواهیم که ساختمان هاى تاریخى خود را در برابر حمله موریانه ها مقاوم کنیم، باید از شیوه هاى بهترى استفاده کنیم. مثلاً شیوه اى که در آن رد دالان موریانه را مى گیرند و آن را تا رسیدن به خانه موریانه ها دنبال مى کنند، نمى تواند براى ساختمان هاى تاریخى به کار رود. براى همین باید از شیوه هاى دیگرى استفاده کرد. «در آمریکا براى از بین بردن موریانه ها از چادرهاى عظیمى استفاده مى شود که با کمک جرثقیل هاى بزرگ روى ساختمان آلوده قرار مى گیرد و سپس همه درزهاى چادر پوشانده مى شود. بعد گازى کشنده را به مدت یک شبانه روز در این چادر رها مى کنند و حشرات موذى با این روش از بین مى روند. اما موریانه ها تنها به عقب نشینى دو ساله اى اکتفا مى کنند و بعد از آن دوباره بر مى گردند.» این روش چند ایراد دارد: «اول اینکه فشار هواى لانه موریانه ها از فشار هواى بیرون کمتر است و به همین علت گاز در لانه آنها کمتر رسوخ مى کند و موریانه هاى کمترى آسیب مى بینند. ایراد دوم هم این است که این گازها که از ترکیبات «برم» هستند، براى لایه اوزون که زمین را احاطه کرده، مضر هستند.» این روش بهترین شیوه دفع موریانه با سم است. به گفته پازوکى روش هاى دیگر، از جمله دفع موریانه با سم .....(ادامه دارد)
"گفتگو با گرسنه ها"
موریانه ها مانند مورچه ها در تمام امور با هم همکاری می کنند. این همکاری دلالت بر ارتباط مستقیم و دقیق همه آنها با یکدیگر دارد. به عنوان مثال در جامعه موریانه ها گرسنه وجود ندارد. یعنی گرسنه با سیر تماس می گیرد و احتیاج خود را با او در میان می گذارد. خمیری که موریانه های مأمور تهیه غذا از چوب می سازند، پیش از آن که کاملاً هضم شود، از ده معده مختلف عبور می کند. تقسیم آن بنا بر قاعده بسیار صحیحی انجام می گیرد. هر قدر موریانه ای گرسنه تر باشد، از محتوای" معده اجتماع" خود کمتر به دیگران می دهد و در عوض ازعابرین، بیشتر خوراک هضم شده می گیرد. اگر موریانه ای که بسیار گرسنه است، با موریانه ای که گرسنه تر از خود او است برخورد نماید، بدون تأمل، قسمتی از غذای کمی که در معده دارد را به او می دهد. بدین طریق شرایط تغذیه در تمام کشور موریانه ها.....(ادامه دارد)
شب تاب
علائم و نشانه ها :
موریانه حشرهای است از راسته مساویبالان.
تنوع موریانهها در هر دسته
ساختار بدن موریانهها
تپههای موریانهای و زندگی اجتماعی موریانهها
لانهسازی
شیوه های دفع موریانه
موریانه ها پسر عموى مورچه ها نیستند
چوب خوشمزه
موریانه را بکش
راز خلقت موریانه"
طبقه نهم: اطاق بچه ها
تعویض موریانه نگهبان و احوالپرسی آنان
اعلام خطر موریانه ها"
گفتگو با گرسنه ها
ریشههای فقر و فساد
برای مبارزه با فقر و فساد، یعنی دو آفت بزرگ زندگی اجتماعی و اقتصادی، باید ابتدا به علل آنها توجه کرد. تا وقتی که این علتها از میان نرود، فقر و فساد ناگزیر به اشکال مختلف باز تولید خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادی عمدتا دو چهره دارد: بیکاری و درآمد ناکافی. فساد الزاما وابسته به فقر نیست، اما فقر ممکن است زمینه ساز گرایش به فساد باشد. فساد اقتصادی اساسا عبارت است از: سوء استفاده از قدرت و امتیازات ویژه و کم و بیش انحصاری در جهت کسب درآمدهای خارج از چارچوب قانون یا عرف اقتصادی جامعه، حال باید دید چه عواملی این پدیده را در جامعه رشد میدهند.
بیکاری یک پدیده اقتصادی است که علت آن مازاد عرضه نیروی کار نسبت به تقاضا برای نیروی کار است. این پدیده نشانه وضعیت رکود یا عدم رونق اقتصادی است. به عبارت دیگر، عدم تمایل بنگاههای بالفعل و بالقوه اقتصادی برای تولید بیشتر و استخدام نیروی کار، عامل اصلی گسترش بیکاری است. بنگاهها زمانی تولید را افزایش میدهند که تولید سودآور باشد و زمانی به استخدام نیروی کار دست مییازند که بازدهی اقتصادی نیروی کار بیش از دستمزد پرداختی باشد.
چرا افزایش تولید برای بنگاهها سودآور نیست؟ از یک طرف هزینههای نامرئی تولید (هزینههای معاملاتی) بسیار بالا و از طرف دیگر نظام مالیاتی و برداشتهای گوناگون از درآمد و سود بنگاهها به صورت عوامل مهم بازدارنده عمل میکنند.
منظور از هزینههای نامرئی یا معاملاتی عبارت است از: صرف وقت و انرژی زیاد، و بعضا صرف منابع مالی به صورت پول چای یا رشوه برای اخذ مجوزهای گوناگون از مراجع مختلف اداری برای راهاندازی و ادامه فعالیت اقتصادی.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه8
تا آنجا که بررسیهای جامعه شناسانه مدلل نموده است هر جامعه ای،در مقاطعی ویژه از تاریخ بودن خود دچار برخی از ناهنجار های نگرشی و یا کنشی گردیده و بناچار از برخی آفتها و آسیب های رنجبار میزبانی می نماید. طبیعی است که هرچه این آفتها و آسیب ها به گوهر حیات و سرمایه های ارزشمند زندگانی نزدیک تر باشند،تصویریکه ازهویت جامعه بدست می دهد المبارتر و تأسف انگیزتر بوده و دقت و تأملی که می طلبد شدیدتر،سریعتر و قوی تر خواهد بود. و باز،انچه درین رابطه ویژه به شدت قابل توجه و تذکر می نماید اینست که برخی از این ناهنجاریها،درشرایطی ویژه و موقعیت های خاص،رشد تأمل انگیزی از خود نشان داده و در هیئت عارضه ای نفرت بار، نه تنها لاشه کثیف خود را بر جامعه تحمیل می کنند! که متأسفانه نزد عده ای از تبه روزگاران افراد، به عنوان "راهکاری قابل بهره وری" مورد پذیرش و استفاده قرارمی گیرد.
به هر حال اگر بپذیریم که " ناهنجاری" از هرگونه ای که باشد ،آفت انسان و جامعه انسانی می باشد، باید بپذیریم که اولاً این آفتها عواملی دارند،ثانیاً اصل رویکرد دلسوزانه و عالمانه به آسیب شناسی اجتماعی، جامعه را در امر وقایه نگرشی و یا کنشی کمک تواند کرد،ثالثاً اصل رویکرد عملی به وقایه و درمان خواهد توانست تا آفتها را دفع و جامعه را از آسیب پذیری بر کنار سازد.
با این مایه از باور و بینش،اگر بخواهیم توجه عالمانه و دلسوزانه خود را معطوف زشت ترین، نفرت بارترین،هراس انگیزترین،اعتماد زداترین و بدبینانه ترین ناهجاری های دیارمان،یعنی "خودسوزی های رشد یابنده" اخیر بنماییم،متوجه خواهیم شد که این ناهنجاری کریه ترین تصویر را از جامعه ما،به عنوان جامعه ای اسلامی! برای جهانیان ارائه کرده و بی فرهنگ ترین ،ناسالم ترین،ترحم انگیزترین و زندگی ستیز ترین چهره را ، از عاملان آن به نمایش نهاده است.
باید افزود که آنچه در رابطه با حضور وحاکمیت شرمبار این ناهنجاری بشدت غم انگیز و خلنده می نماید این است که با همه وجود در می یابیم که در این زمینه بسیار جدی،هیچگونه "ریشه یابی و پی جویی عالمانه،آسیب شناسانه،وقایه گرانه و راهبردی" صورت نگرفته و چیزی مساوی با همگان از کنارش به راحتی می گذراند! و اگر ابراز احساساتی هم می شود،پای ازحوزه محدود و بی مصرف عاطفی فراتر نمی گذارد.
آنچه باعث می شود تا این عمل توجیه ناپذیر ،در کنار سایرناهنجاریهای اجتماعی تأمل،تعهد و توجه بیشتری را به خود جلب نموده و هراس شدیدتری را دامن بزند آنست که "نفس عمل" ( رویکرد به مرگ و پوچی وزبونی) همه درها را بروی همه راههای عاقلانه،ارزشمند،زیبا، پرجاذبه، باشکوه،نوازشگر، نشاطبار، آرامش دهنده و...... بسته و به نفرین بارترین نحوه برخورد با خویشتن خویش روی می نماید وعاملان تبه روزگاران آن بجای خرد پروری به خرد سوزی روی می کنند!
بجای چاره جویی به چراه سوزی روی می نمایند!
بجای خود جویی ، به خود سوزی پناه می برند!
بجای محبت آموختن به محبت سوزی علاقه نشان می دهند!
بجای یاری کردن به خود وبه دیگری، به یاری سوزی روی می نمایند!
بجای گشودن راه تفاهم و تعامل با دیگری، راه مفاهمه بارور و شکوفاننده را حتی به روی خود بسته میدارند!
بجای نمودار ساختن ایثار و گذشت- از برخی خواسته هایی که فقط توسط وهم و پندار بزرگ ساخته شده اند- بر ایثار و گذشت شورش می کنند!
بجای استقبال از شجاعت و مقاومت و به نمایش نهادن صبری شجاعانه و قناعتی عزتمندانه و ... به پای ذلت و زبونی می افتند!
به جای روی آوردن به آزادگی از بندعلایق سه پنجی، زشت ترین چهره اسارت را در آغوش می گیرند!
به جای انتقام گرفتن از ستمگران واقعی، ذلیلانه از خود ا نتقام میگیرند!
و در یک کلام، بجای روی آوردن به نور نوازشگر و نشاط بار حیاتی خردمندانه و بینشبار، ذلیلانه به ظلمت مرگ- آنهم مرگی پوچ و شرمبار و .... روی می آورند!
به هر حال، آنچه درحوزه و زمینه ریشه یابی و پیجویی این دسته از ناهنجاری ها روشن می نماید اینست که همه آنها- و از آن میان" امر خودسوزی"- ریشه در فقر فرهنگی و بلاهت غفلت و جهالت داشته و دربستر " روابط ناسالم و فاقه زاده فرهنگی خانواده ها" بروز و رشد می نماید! و این باعث تواند شد تا "راه گم کردگی،روش گم کردگی،انتظارات افراطی از اشخاص و امور، ناشکیبایی های کودکانه،افزون طلبی های ناموجه،ناخرسندی های برهان ستیزانه و در نتیجه کوری و احساس ناشیانه به نسبت بر زندگانی انسان غافل جاهل زندگانی گریز راه پیدا نموده و آن تبه روزگار را با گزینش کریه ترین چهره برخورد با مشکلات مواجه سازد!
با درنظر گرفتن علت ریشه یابی و برخی از پی آمدهای مدهش آن، اگر بخواهیم از کلی گویی کناره گرفته وبرای رسیدن به راه حلی واقع بینانه،عوامل محیطی و اجتماعی این ناهنجاری را بگونه ای روشن تر مورد مطالعه قرار دهیم حتماًمتوجه عواملی از این قبیل خواهیم شد:
یکم- خشونتهای پنهان سیاسی،اقتصادی و اجتماعی.
در این رابطه آنچه به هیچ برهانی نیازمند نمی باشد حضور بیش از دودهه خشونت پنهان سیاسی،اقتصادی و اجتماعی است که پیکر جامعه را در ابعادی بسیار وسیع و هراسبار جریحه دار ساخته و ریشه های اعتماد و امید را نسبت به همه خیر ها وخوبیها سوزانیده و بجای آن روح نفرت، و یأس را نسبت به همه کس وهمه چیز- از اسلام رسمی حزبی تا دموکراسی دولتی وسیاسی- شاداب ساخته است.
نگارنده را باور بر ا ینست که خشونتهای علنی وهویدا- در صورتیکه جامعه مصاب به خشونتهای پنهان نبوده و سلامت نسبی خود را دارا باشد- نه تنها فلج سازنده ومرگ محور نمی توانند باشد که در مواقع بیشماری بیدار کننده،انگیزاننده، تدافعی و ... می باشند. چرا که انسان تا از درون شکست را پذیرفته،پوچی را پذیرایی نکرده و اعتماد و امید خود را نسبت به گونه های مختلف زندگانی سیاسی،اقتصادی و .... از دست نداده باشد،نه خشونتهای ظاهری می توانند او را به سوی مرگ کشانند! ونه مشکلات انفکاک ناپذیر از زندگی ،مرگ خود و یا عزیزانش را درنظرش سبک و بی اهمیت می سازند!
از اینرو، دفع و رفع ناهنجاریهای اجتماعی،بدون شناسایی،معرفی و دفع ورفع خشونتهای پنهان سیاسی،اقتصادی و اجتماعی خیالی خام بیش نتواند بود!
دوم- عدم آشنایی پذیرندگان ناهنجار به " حقوق ،وظایف موقعیت وجودی" خود در "جامعه و خانواده"!
سوم- احساس "حق تملک" های ابلهانه ا زناحیه بعضی ازوالدین و همسران، و نیز: احساس جفا و ستم ناموجه و واقع گریزانه،نسبت به حقوق و آزادیهای خود، از ناحیه " خودسوز" ها.
چهارم- گونه های ویژه ای از " قانون گریزی،سنت گریزی و دین نگری" و تحمیل نگرشها وتمایلات خود برسنت،دین و قانون" و لاجرم در برخی موارد زن.
پنجم- نبود مراجع و مراکز" خوشنام،مجرب،بهره بخش،آسیب شناس و راهنما"! چرا در برخی از مواقع- و به ویژه آنگاه که میان ملت و دولت جدایی،بیگانگی و رقابت های منفی سیطره پیدا می کند- خود امر مراجعه به مراکز دولتی،نوعی منکر و فحشا تلقی شده و ناهنجاری می نماید! وارد آمدن!
ششم- حاکمیت خرافه ها و تلقی های ناروا و ضد فرهنگی و برچسب های ناروا،تحقیر کننده، آبرو برانداز و ....! که متأسفانه دربرخی موارد،هم خود این خرافه ها و تلقی ها"جنبه قانونی و لاجرم ارزشی" پیدا می نماید وهم آن برچسب ها!
هفتم- مخفی ماندن آسیب های واقعی و مراکز و مراجع واقعاً آسیب رسان
هشتم- فقدان مراکز " دادرسان" تا بتواند مجرم واقعی را شناسایی و مجازات کرده،همه بار گناه و زشتی را از دوش عده ای بدبخت- و بسیار بدبخت- بردارد! و برخی موارد دیگر.
آنچه آمد باعث خواهد شد تا:
الف- جو ناامنی روانی در جامعه بالا گرفته و هراسهای پا گرفته از این احساس،ژرفا و گسترش پیدا نمایند!
باء- بحران امید و اعتماد شدت و عمق پیدا کرده،دامنه اضطرابهای ناشی از آن،ابعاد و زوایای متنوع زندگانی را تهدید کند!
جیم- سیمای زندگانی، گذرا و بی جاذبه شده، مردم به نحوی بسیار ناشیانه به پوچیسم رفتاری گرفتار آیند.
دال- چهره جامعه از نظر سیاسی،فرهنگی،اقتصادی و .... مخدوش گردیده ،گوهر مدنیت زیر سئوال برود.
واو- اذهان عده ای از خامکاران جامعه برای پذیرش این پندار بیمار گونه آماده شود که حداقل در شرایط فعلی وموقعیت کنونی زندگانی " بی معنا، خشن، زشت، بی ارج،بی تقدس،المزای،کریه، بی دفاع و در یک کلمه: غیر انسانی و مرگ محوری می باشد!
به هر حال ،آنچه در شرایط فعلی لاشه جفاکار خود را بر جامعه ونسل جوان ما تحمیل کرده است از گونه ناهنجاری هایی است که نمی توان از کنار آن گذشت،چرا که ما مسلمانیم و اسلام دین خوب زیستن است و نه بد مردن! و اما آنچه به عنوان راه و کار به فکر قاصر نگارنده این سطور میرسد اینست که : راهکارها به دو دسته تقسیم شوند:
الف- روشنگری های وسیع،متراکم،بلاانقطاع و دفاعمند در رابطه با" حقوق، وظایف و موقعیت های وجودی افراد" در جامعه و خانواده.
باء- ایجاد مراکز خوشنام ،کارا و معتمد برای مشاوره های ضروری.
جیم- پیگیری های واقعاً جدی و سرنوشت ساز در زمینه شناخت آفتها، مراجع آفت رسان و برخورد واقعاً جدی، احترام آمیز و ارجگرایانه با زمینه های یاد شده وحذف و دفع روشمند، قانونمند و جدی آنها.
دال- تدویر مراکز حمایتی- دفاعی از حقوق افراد،برای تبلور احساس اتکاء و اعتماد مردم،که در واقع،تبلور اعتماد و اتکای به حقوق خود آنها می باشد.
واو- بهره وری متداوم از مشاوره ها،راهبردها،راهکارها و پیشنهاد های افراد و نهادهای صاحب تجربه و با صلاحیت!
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:13
فهرست:
ریشههای شکلگیری
15 خرداد
ویژگیهای قیام 15 خرداد
تأثیرات سیاسی و اجتماعی قیام 15 خرداد
پی نوشت:
«... 15 خرداد را متن مردم با انگیزه اسلامی و با انگیزه عشق به روحانیت و با انگیزه عشق و ایمان به امام خودشان به وجود آوردند و ستون فقرات حادثه 15 خرداد علاقه به اسلام و امام بود و مردم بودند که این حرکت را میدان دادند و به وجود آوردند. پس آنچه در 15 خرداد به وجود آمد، عبارت بود از پیوند مستحکم ملت و امام آن هم به برکت اسلام...»
از سخنان حضرت آیتالله خامنهای امام جمعه موقت تهران ـ در خطبههای نماز جمعه 18 خرداد 1363.
در تاریخچه زندگی سراسر حماسه و مبارزه امام خمینی علیه رژیم پهلوی و حامیان امریکایی و صهیونیستی آن، نهضت 15 خرداد 1342 یک نقطه عطف محسوب میشود، به طوری که انقلاب اسلامی ایران را تداوم نهضت 15 خرداد میدانند. قیام 15 خرداد، مبارزهای بود که سه عنصر اسلام، امام خمینی و مردم، پایهها و عوامل اصلی تشکیل آن بودند.
مقاله زیر به تشریح زمینهها، جزئیات و نتایج قیام اسلامی 15 خرداد پرداخته است.
ریشههای شکلگیری
انتخابات ریاست جمهوری سال 1960 امریکا که به روی کارآمدن دمکراتها به رهبری کندی منجر شد، با تغییراتی در سیاست خارجی آن کشور همراه شد. کندی بر خلاف پیشینیانش معتقد به سیاست انعطاف پذیرتر در رویارویی با بحرانها به ویژه کشورهای جهان سوم بود. او معتقد به پیمانهای اقتصادی به جای نظامی، فعال سازی قوای امنیتی و اطلاعاتی به جای استفاده از ارتش و تقویت برنامههای فرهنگی از قبیل سپاه صلح، ترویج انتخابات کنترل شده و دمکراسیهای هدایت شده و... بود.
روی کارآوردن دولتهای غیرنظامی دست نشانده از جمله ابزارهای دولت کندی برای رسیدن به این هدف بود. در بعد اقتصادی نیز ایجاد طبقه متوسط، به راه انداختن صنایع وابسته و مونتاژ و گسترش اقتصاد مصرفی از برنامههای اصلی بود. لازمه رونق اقتصاد سرمایهداری، داشتن بازار مصرف گسترده و قدرت خرید بیشتر مردم است و برای رسیدن به اهداف اقتصادی میبایست ساختار سیاسی ـ اجتماعی مناسبی فراهم شود. در این میان در ایران که شاه ـ پس از کودتای 28 مرداد ـ خود را مدیون امریکا میدانست برای ادامه سلطنت، علیرغم میل باطنی خود از سیاستهای جدید کندی راه گریزی نداشت.
محصول این سیاست روی کار آوردن دولت شریف امامی و طرح شعارهای آزادی احزاب و فضای باز سیاسی و اصلاحات اداری بود. اما وی چندان مورد تایید کندی نبود و هیأت حاکمه جدید امریکا بر روی علی امینی حساب ویژهای باز کرده بود.