هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن، بدعت در دین

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن، بدعت در دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن، بدعت در دین


تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن، بدعت در دین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:14

 فهرست مطالب

موانع سعادت در قرآن، بدعت در دین

 

.1 اعراض از ذکر خدا

 

.2 عصیان و تمرد از احکام الهی

 

.3 بدعت در دین

 

.4 معصیت و گناه

 

.5 ظلم و بیدادگری

 

.6 غفلت

 

7- هواپرستی

 

پی نوشت:

 

 

یکی از پرسش های بنیادین بشر از آغاز، هدف از آفرینش است؟ دغدغه ای که همواره او را به خود مشغول داشته و دارد، انسان با یافتن پاسخ آن، نه تنها هدف را می یابد بلکه به نقش، جایگاه و وظایف خود نیز آگاه می گردد و از بی معنایی رهایی می یابد.

 

یافتن پاسخ درست به این پرسش بنیادین با دشواری های چندی رو به رو بوده است. درک نادرست از خود و هستی، محدودیت های زمانی و مکانی، عدم احاطه علمی به چرایی و چگونگی پدیده ها، ناپیدایی آغاز و انجام و امور دیگری از این دست، موجب می شود تا همواره پاسخ ها را ناتمام بیابد. افزون بر این ناتوانیها انسانها از نظر ادراک و دریافت و فهم امور تفاوت های زیادی دارند که پاسخ ها گاه بسیار دشواریاب می نماید. از این رو دچار سرگردانی مضاعف می گردد.

 

پاسخ هایی که از سوی فلاسفه و فرزانگان به این پرسش داده شده است با توجه به بنیادهای هستی شناختی و ابزارهای معرفتی و روش های استنباطی در دو سویه متناقضین قرار می گیرد. فیلسوفانی که هستی را بدون آفریننده می بینند و ابزارهای معرفتی ایشان تنها حس و روش های علمی استنباطی ایشان تنها تجربه پذیری- ابطال پذیری یا اثبات پذیری- است، جهان را بی هدف و بی شعور می پندارند و هدف از زندگی انسانی را بهره گیری مادی از دنیا و لذت طلبی می داند. از این رو به اصالت لذت بسنده کرده و لذت را تنها بهره مندی بیشتر و بهتر از مادیات معنا می کنند.

 

در برابر، فیلسوفانی که از ابزارها و روش های معرفتی دیگر استفاده می کنند و برای هستی ورای امور مادی، دنیای غیرمادی تصویر می کنند هدف از زندگی را گونه ای دیگر تفسیر می نمایند. اختلاف تفاسیر ایشان نیز برخاسته از اختلاف در نحوه نگرش آنان به هستی و چگونگی به کارگیری ابزارها و روشهای معرفتی است. تفاوت هایی که تأثیر به سزایی را در نحوه بیان نقش، جایگاه و وظایف انسان از خود به جا می گذارد.

 

همه این پاسخ ها می کوشند تا به زندگی انسان معنا بخشیده و از بی معنایی و پوچی و بی هدفی رها سازند. این پاسخ ها می کوشند تا وضعیت او را در نظام هستی روشن نموده و آغاز و انجام او را در حد توان بنمایانند.

 

یکی از روشن ترین پاسخ ها که افزون بر معنابخشی به زندگی انسان، هدف از آفرینش و جایگاه نقش، و وظایف او را به خوبی ترسیم می کند پاسخ هایی است که از سوی پیامبران الهی به ویژه پیامر اسلام (ص) داده شده است. در این پاسخ انسان می یابد که آغاز و انجام او از خداست: "انالله و انا الیه راجعون" و خداوند حکیم هستی را آفریده است و هدف از آفرینش رسیدن هر موجود به کمال مطلوب و لقاءالله و این که این لقاء برای انسان اگر به صورت اختیاری باشد بسیار مفید است. (1)

 

هدف نهایی و مطلوب ذاتی انسان چیزی جز سعادت نیست که برخاسته از "حب ذات" است و انسان به طور فطری در پی بدست آوردن آن است؛ از این رو نه تنها چون و چرا بردار نیست بلکه در پرتو آن هدف، تمامی کارهای دیگر معنا پیدا می کند.

 

بنابراین سعادت به عنوان هدف اصلی برای خود انسان مطرح است -و انسان به طور فطری و ذاتی می کوشد تا به آن برسد. خوشبختی که در سایه آسایش و آرامش فراهم می آید، خوشبختی فرازمانی و بیرون از دایره تنگ زمانی است؛ و این جز با پیوستگی و بستگی به ذات لایزال خداوندی امکان پذیر نیست از این رو به سوی آن کدح، تلاش و حرکت دارد تا با پیوستگی و بستگی تام و تمام به خداوند لایزال سعادت دایم را در آغوش گیرد.

 

ملاک سعادت و شقاوت در معارف قرآن، لذت و رنج ابدی است؛ به این معنا که اسلام، و به ویژه قرآن در معنای سعادت و شقاوت تغییر نمی دهد و در این زمینه مفهوم جدیدی را مطرح نمی کند که از دسترس درک و فهم مردم به دور باشد؛ بلکه سعادت را به همان معنای رایج لذت پایدار و شقاوت را به معنای عرفی، رنج و الم بیشتر می داند ولی در مصداق آن دو تغییر می دهد و چون لذایذ و آلام دنیوی دوام و ثباتی ندارد، لذایذ و آلام ابدی جهان آخرت را به عنوان مصادیق صحیح و حقیقی سعادت و شقاوت مطرح می کند.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن، بدعت در دین

پایان نامه رشته ادبیات بررسی تکامل و پیشرفت و سعادت انسان

اختصاصی از هایدی پایان نامه رشته ادبیات بررسی تکامل و پیشرفت و سعادت انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته ادبیات بررسی تکامل و پیشرفت و سعادت انسان


پایان نامه رشته ادبیات بررسی تکامل و پیشرفت و سعادت انسان

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات245

 

مقدمه:
انسان هم خودآگاه است و هم جهان آگاه، و دوست می‌دارد از خود و از جهان آگاه تر گردد.
تکامل و پیشرفت و سعادت او درگرو این دو آگاهی است.
ازاین دو آگاهی کدام از نظراهمیّت دردرجۀ اول است و کدام دردرجۀ دوم؟
داوری دراین موضوع، چندان ساده نیست ؛برخی بیشتر به خودآگاهی بها می‌دهند وبرخی به جهان آگاهی! احتمالاً یکی از وجوه اختلاف طرز تفکر شرقی وطرز تفکر غربی درنوع پاسخی است که به این پرسش می‌دهند، همچنان که یکی از وجوه تفاوتهای ایمان و علم دراین است که علوم عقلی وسیله جهان آگاهی و ایمان سرمایۀ خودآگاهی است.
البته این علوم عقلانی سعی دارد انسان را همان گونه که به جهان آگاهی می رساند به خودآگاهی نیز برساند.
علم النفس ها چنین وظیفه ای برعهده دارند. اما خودآگاهی هایی که بواسطه علم وعقل به دست می آید مرده وبی جان است، نه شوری در دلها می‌افکند ونیروهای خفتۀ انسان را بیدار می‌کند، برخلاف خودآگاهی‌هایی که از ناحیه دین و مذهب پیدا می شود که با یک ایمان پی ریزی می‌شود. خودآگاهی ایمانی، سراسر وجود انسان را مشتعل می‌سازد.
آن خودآگاهی که خود واقعی انسان رابه یاد می‌آورد، غفلت را از او می‌زداید، آتش به جانش می‌افکند و او را دردمند و دردآشنا می‌سازد کارعلوم وعقول نیست!
دعوت به خودآگاهی واینکه«خود رابشناس تا خدای خویش رابشناسی»، «خدای خویش را فراموش مکن که خودت را فراموش کنی»سرلوحه تعلیمات مذاهب است.
ازسویی دیگر تجربه های تاریخی نشان داده است که جدایی علم وعقل از ایمان خسارتهای غیرقابل جبران به بارآورده است. ایمان را درپرتو علم باید شناخت؛ ایمان درروشنایی علم از خرافات دور می ماند ؛ با دورافتادن علم از ایمان، ایمان به جهود و تعصب کور و به دور خود چرخیدن و راه رابه جایی نبردن تبدیل می‌شود. آنجا که علم وعقل و معرفت نیست، ایمان مومنان نادان وسیله ای
می شود دردست منافقان زیرک!
علم و عقل به ما روشنایی و توانایی می‌بخشد چنانچه ایمان عشق وامید وگرمی؛ علم ابزار می‌سازد و ایمان مقصد؛ علم سرعت می‌دهد وایمان جهت؛ علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون؛ علم جهان را جهان آدمی‌می‌کند وایمان روان را روان آدمیّت می‌سازد؛
علم و عقل به معرفت می‌انجامد وایمان به رستگاری!
پرسش از رابطه میان عقلانیت و ایمان دردرازنای تاریخ اندیشه، همواره مورد بحث و گفتگو بوده و هنوز هم هست و خواهد بود.
پس زندگی انسان به ایمان وعقلانیت، هردونیاز دارد.بدون ایان، زندگی بی معنا و خالی از امید می شود.بدون عقلانیت، زندگی خرافاتی وباطل وبیهوده میشود. بدون ایمان، ارزش از دست می‌رود و بی هدفی نتیجه می گردد وبدون عقلانیت، معیارهای کمال، قابل دستیابی نمی‌شوند واهداف دلبخواهی می‌گردند! سعادت انسان درگرو انگیزه، هدف، معنا، جهت، ارزش ها واصول است.
این امور تنها از طریق ایمان بدست می‌آیند. افزون براین، سعادت انسان نیازمند معرفت،روش ها وابزار برای دستیابی به اهداف و تحقق امیدها، ومعیارهای داوری میان ارزش ها و اصول است؛ و اینها را تنها از طریق عقل می‌توان دریافت.
قرآن کریم ، عقل را مدار ایمان و ایقان می‌داند؛ و هرکس کمترین آشنایی با الهیات و عالم تألّه داشته باشد تردیدی ندارد که تألّه بدون تعقل ممکن نیست. و وحی با امداد عقل به بسط آن کمک می کند و عقل به یاری وحی به قلمروهای تازه ای وارد می شود و به نور انیتی نایل می شود.
بنابراین اگر عقل نوری باشد، به معرفت حقایق نائل می گردد و چون معرفت حاصل گشت؛ عبادت ، عبادت حقیقی می باشد. عقل نوری حتی مرتبۀ ضعیف آن مقتضی عبادت خداست. چنانکه درقرآن ، خداوند کسانی را که ازعقل خود پیروی استفاده نکرده و درنتیجه، پرستشگر غیرخدا شده اند را مورد سرزنش و شماتت شدید قرار داده است و تنها راه رسیدن به ایمان واقعی وعبادت حقیقی را پیروی از عقل معرفی کرده است:
"اف لکم ولما تعبدون من دون الله افلا تعقلون"(انبیاء:67)
بنابراین از نظر قرآن راه معرفت، تعقل است و تا تعقل نباشد معرفت حقیقی نیست پس معرفت وایمان به خدا بدون عقلانیت ممکن نیست. درسوره یونس، آیه 100 آمده است:
"ومَا کان لنفس ان تومن الا بادن الله ویجعل الرجس علی الذین لا یعقلون"
ودر ادامه در آیه 101:
"قل انظروا ماذا فی السماوات و الارض و ما تغنی الآیات و النذرعن قوم لا یومنون"
مفاد این آیات، این است که اگر خداوند می‌خواست تمام زمینیان ایمان بیاورند، هرآینه این کار می شد ولیکن خداوند این طور نخواسته است و برای اعطای موهبت ایمان، ملاک و معیار قرارداده است.
بدین قرار که خداوند درآیۀ اول؛ ابتدا رجس را- که مصداق آن دراین مقام همان شک و تردید مساوی با کفر می‌باشد- از اهل تعقل سلب کرده تا زمینه پیدایش ایمان درایشان فراهم گردد.
لذا منزّه بودن از رجس و رسیدن به ایمان، فرع بر عقل و فعال کردن آن می‌باشد.
یا این که خداوند درسورۀ انعام می‌فرماید:
"یجعل الله الرجس علی الذین لا یومنون"( انعام ، آیه 125)
به شهادت این آیه و آیه 100 سوره یونس، که دریکی اهل تعقل و دردیگری اهل ایمان از رجس منزه و مبرا شده اند، نتیجه گرفته می شود که این دو گروه – اهل تعقل و اهل ایمان – لازم و ملزوم یکدیگرند و درواقع به یک مصداق ویک وجود، موجود هستند، پس مومن واقعی همان عاقل واقعی و عاقل واقعی همان مومن واقعی است.
فیلسوف بزرگ ایرانی صدرالمتألهین شیرازی به استناد حدیث :
«خداوند دارای دو حجت است، یکی حجت ظاهری و دیگری حجت باطنی.پیغمبران ورسولان، حجت ظاهرند وعقل، حجت باطن است. به عبارت دیگر می‌توان گفت که عقل، پیغمبرباطن است، همانگونه که پیغمبر، عقل ظاهراست».
درمقام توضیح آورده است:«پیغمبران ورسولان الهی(ع) درعالم ترکیب بشری و جوامع انسانی، همان حجت و اعتباری را دارند که عقل درعالم بسیط روحانی داراست زیر نور ذاتی و درخشش باطنی آنان به گونه ای است که ظاهرشان را نیز فراگرفته واشراق قلب موجب اشراق قالب گشته است.(دینانی،پرتو خرد،1385،ص320)
دکتر غلامحسین دینانی می‌گوید:
این سخن صدرالمتألهین یادآور شعر معروف ابن فارص است که فارسی آن عبارت است از:
از صفای می‌ولطافت جام
همه جام است و نیست گویی می
درهم آمیخت رنگ جام و مدام
یا مدام است و نیست گویی جام

ودراینجا ممکن است گفته شود آنچه اساس دین و ایمان را تشکیل می‌دهد، محبت است ؛ چنانچه درروایات وآیات در باب محبت بیش از عقل سخن گفته است!
عرفای عالی مقام نیز درسلوک روحی و معنوی خو دطریق محبت و عشق را برگزیده و ازفروافتادن درپیچ و خم استدلال عقلی پرهیز کرده اند. این جماعت«پای استدلالیان را چوبین دانسته و پای چوبین را سخت بی تمکین» می‌دانند.
نزد این گروه پای محکم و قدم ثابت درراه وصول به حقیقت، عشق و محبت است و قدم گذاشتن درهرطریق دیگر می‌تواند به شکست و نافرجامی بینجامد.
دراین باره نظر صدرالمتألهین این است که:
محبت از لوازم علم و ازلشگریان دانش معنوی است. چنان که عداوت و دشمنی ازلشگریان جهل است.
ازشئون عقل این است که برهرچیزی احاطه یابد وبا آن متحد می گردد. دراین احاطه و اتحاد است که اشیاء نزد عقل حضور پیدا می‌کنند و دراین حضور و اتحاد است که معنی محبت ظاهر
می شود.
حقیقت عقل ، نوراست و از لوازم نورا فاضه و اشراق به غیرخود است ؛ موارد جهل برخلاف عقل بوده و ازلوازم آن وحشت وظلمت و دشمنی راباید نام برد. درهویت جهل، نیستی و تاریکی نهفته است.
درآثار برخی از اهل معرفت چنین آمده است که«هرچیزی درعالم گوهری دارد و گوهرانسان، عقل است».
درروایت دیگری که درباب اهمیت عقل مورد استناد صدرالمتألهین قرارگرفته، روایتی از حضرت ابی عبدا.. (ع) است بدین مضمون:
«عقل همواره دلیل و راهنمای مومن است».
بنظر ملاصدرا، مومن حقیقی کسی است که با نوربرهان عقلی وروشنایی استدلال به معرفت خداوند و روز رستاخیز نائل می گردد. این فیلسوف بزرگ، تقلید یا نقل روایت و همچنین شهادت و حکایت غیرو هرچیزی را که تنها به حس و محسوس منتهی گردد دروصول به مرحله ایمان حقیقی، کافی نمی‌داند؛ زیر این گونه امور اگرچه موجبات عقیده جازم را فراهم می‌کنند وعقیده جازم هم منشأ عمل صالح واقع می شود ودرنتیجه نجات ازعقاب و وصول به ثواب برای شخص میسر
می گردد؛ اماآنچه موجب قرب به حق شده و ارتقاء به عالم قدس را فراهم می‌کند، جز به نور بصیرت عقلی امکان پذیرنیست! (همان منبع،ص333)
بعد از نظر فیلسوف مسلمان ایرانی، شاید خالی از لطف نباشد؛ نظر عارف مشهور مسیحی، آگوستین را نیزمطرح کنیم. درتقدم وتأخر مرتبتی عقل وایمان؛ اگوستین به این دست یافت که امن ترین طریق وصول به حقیقت، طریقی نیست که از عقل شروع شود واز یقین عقلی به ایمان منتهی گردد؛ بلکه برعکس، طریقی است که مبدأ آن ایمان است و از وحی به عقل راه می‌یابد!
اگوستین با رسیدن به چنین نتیجۀ غیرمترقبه ای، ایمان دینی را که مبتنی برحقایق مُنزل است؛ مبدأ بی چون و چرای معرفت عقلی قرارمی‌دهد!
فرد مسیحی درمیان حقایقی که به آنها اعتقاد دارد، این وعده الهی را نیز می‌بیند که سرانجام روزی به رؤیت خداوندی که به او ایمان آورده است نائل خواهد شد و درآن هنگام به سعادت ابدی می‌رسد.
از اینروست که دردنیا با تلاشی پرشور، درجستجوی یافتن اسراروحی از طریق نورتکوینی عقل است.
ماحصل چنین تلاشی دقیقاً آن چیزی است که آگوستین معمولاً«تعقل» می‌خواند، یعنی تفقّه!
و این همان معنای قاعدۀ مشهور آگوستین است که:
«فهم پاداش ایمان است؛ لذا درپی آن مباش که بفهمی‌تا ایمان آوری، بلکه ایمان بیاور تا بفهمی»(ژیلسون،1371،ص18)
چنانچه پروردگار ما نیز به قول و فعل خویش کسانی را که دعوت به رستگاری میکرد، ترغیب می‌نمود که ابتدا ایمان آورند ، اما هرگاه صحبت از نعمتی می کرد که درانتظار مومنان است ، هرگز نمی‌گفت:
"این حیات جاودانی است تا شما ایمان آورید"، بلکه می‌گفت : "این حیات جاودانی است تا آنها بشناسند ترا ای یگانه خدای حقیقی و عیسی مسیح را که تو فرستاده ای"(انجیل یوحنا17، 113)
بعلاوه عیسی مسیح خود خطاب به کسانی که قبلاً ایمان آورده بودند،گفت"بطلبید که خواهید یافت"! (انجیل متی، 17:7)
بدین ترتیب: از اقوال صریح آگوستین چنین برمی‌آید که اولاً وحی مارابه ایمان آوردن فراخوانده است و مادامی که ایمان نیاورده ایم نمی‌توانیم بفهمیم ! ثانیاً انجیل نیز نه تنها مخالف عقل است بلکه به همه کسانی که حقیقت را درکلام مُنزل می‌جویند وعده فهمیدن داده است.(همان منبع،ص18)
پس این درست است که:
عقل مومن را قادر می‌سازد که حتی الامکان موضوع ایمان خودرابفهمد چنانچه برای فهم ایمان ناگزیریم از عقل بهره جوئیم اما آیا این ادعا درست است که به یک معنا ایمان داشتن منوط به آن است(یا باید باشد) که شخص دلایل خوبی برای اعتقاد به صدق ایمانش داشته باشد؟!
تفکیک روشن ودقیق ایمان از عقل کاری است به مراتب دشوار، چنانچه همیشه پرتعارض وجدال آمیز بوده است و متفکران دینی، غالباً رأی برناسازگاری و عدم تقابل و تطابق این دوصادر کرده اند.
کسانی که برایمان تاکید می ورزند و به عقل حمله می‌کنند، غالباً برای تجربه دینی اهمیت بسیار زیادی قائلند.
تجربه دینی به هیچ وجه یک "رخداد" احساسی محض نیست،بلکه با مفاهیم و اعتقاداتی سروکار دارد که به آن موجود قدسی تجربه شده ناظرند.
برای فهمیدن تجربه دینی دست کم تا حدی، به نظامی‌از اعتقادات دینی محتاجیم. بعید بنظرمی‌رسد که بدون استفاده از عقل بتوان چیزی را فهمید.
چنانچه تنها شرط مورد نیاز برای دینی بودن تجربه این است که فاعل، تجربه اش رابراساس مجموعه مفاهیم وباورهای دینی دربارۀ امر فوق طبیعی تفسیرکند.(پیترسون ودیگران، 1383،ص71)
تجربه گرایی دینی مولوی:
مولوی و اکثر عرفا گوهر دین را نوعی تجربه دینی می‌دانند، با این تفاوت که درنظرعرفا و مولوی سطح عالی تجربه که نوعی خاص از شهود عرفانی است گوهر دین به حساب می‌آید؛ مولوی درکتاب فیه مافیه می‌گوید:
«هرعلمی‌که آن به تحصیل و کسب دردنیا حاصل شود، آن علم ابدان است وآن علم که بعداز مرگ حاصل شود، علم ادیان است، دانستن علم انا الحق علم ابدان است "انا الحق" شدن علم ادیان است. نور چراغ و آتش را دیدن علم ابدانست ، سوختن درآتش یا درنور چراغ علم ادیان است.»(مولوی،فیه ما فیه،1369،ص228)
بنظر مولوی گوهر دین، تجربه اتحاد عرفانی است.
مولوی درجایی از مثنوی می‌گوید که هم فرعون و هم حلاج ادعای این اتحاد عرفانی را داشته اند.
حلاج تجربۀ این اتحاد را داشت ولذا رستگار شد، اما فرعون تجربۀ آن را نداشت و لذا دون شد.
گفت فرعونی انا الحق، گشت پَست
آن انــــا را لــعـــنه ‏الله در عـــَقــِب گفت منصوری انا الحق و بِرَست
وین انــا را رحــمه الله ای مُـــحِــب
(5/36-2035)
علت این مطلب روشن است. حلاج أنا الحق می‌گفت، چون به مقام فنا رسیده بود و حق را درهمه چیز مساوی تجربه می‌کرد، اما فرعون به چنین مقامی‌نرسیده بود و انا الحق گفتن او از باب دید استقلالی اش بود.
البته باید توجه داشت که تجربه اتحاد عرفانی ، سطح عالی تجارب عرفانی است. اگر گوهر دین این تجربه باشد مقام دینداری درتعداد قلیلی محصور میشود؛ لذا چنین نظریه ای را دربارۀ گوهر دین بواسطه عقل؛ نمی‌توان پذیرفت!(قائم نیا،1381،ص144)
حال این که می‌گویند عرفا با عقل مخالفند چهئ حکمی دارد؟!این قول نه تنها درست نیست، بلکه پذیرفتن آن جفا درحق عرفان وعرفا است؛ و گفتن آن، حکایت از این دارد که ما عرفان، به خصوص عرفان نظری رابه درستی نمی‌شناسیم، عقل یکی از قوای ادراکی است که خدا به انسان عطا کرده و وجه ممّیز او از سایر حیوانات است.
عارف، چگونه می‌تواند آن را نادیده انگارد یا با آن ضدّیت و مخالفت کند؟
ازآن جا که عارف درصدد شناختن حقایق هستی است، چاره ای ندارد جز این که همه قوای ادراکی انسان رابه دقت شناسایی و نقادی‌ کند تا بتواند هریک ازآنها را درجای خود بکاربرد.
درکنار نقد وبررسی همه قوای ادراکی، به خصوص وظیفه و ادعای عارف این است که می‌خواهد قلمرو توانایی عقل بشری را با دقت وژرفکاوی، معین کند تا بتواند علاوه برادای حق عقل، از عقل عبور کند و به ساحت دیگری گام نهد وبه طوری ورای طُوَر عقل رود.
شناختن حد عقل، وبکاربردن آن درگسترۀ قلمرو خاص او، ادای حق عقل است نه جفا درحق آن.
ادای حق هرچیز، شناختن جایگاه وجودی آن، و قراردادنش درآن جایگاه است؛ و درغیراین صورت، براو جفا کرده ایم!
در واقع عرفا بر این اعتقادند؛ که عرفان عبور از عقل است و نه مخالفت با عقل ! و این نکته غیر قابل انکار است؛ ایشان وصول به ساحت ایمان را در گذر از تعینات و حدود و ثغور قوه های فکری،‌منطقی و عقلی می دانند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته ادبیات بررسی تکامل و پیشرفت و سعادت انسان

تحقیق در مورد سعادت

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد سعادت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سعادت


تحقیق در مورد سعادت

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه26

 

فهرست مطالب

نخستین درجه ی این سعادت اخیر

اعتقاد ارسوط درباره جاودانگی نفس

فعل :چیزی که در فعل است ،مانند اجرا شدن فرمان و نفوذ حکم، چیزی که در انفعال است :مانند احساس محسوسات ملایم با طرح، همانند شنیدن آواز خوش.

خیرات یا در معقولاتند یا در محسوسات .

اقسام سعادت: چنان که گفته شد سعادت خیر نسبی است و به اختلاف موارد مختلف         
می شود و سعادت تمام کارهای خیر و مقصد و هدف آنهاست که آدمی از روی اختیار انجام می دهد و شیئی تمام و کمال به چیزی می گویند که وقتی انسان به او رسید به چیز دیگری محتاج نباشد از این رو سعادت برترین و بالاترین خوبیهاست ولی در این خیر تمام و کمال که هدف کامل است به سعادتهای دیگری نیازمندیم که در بدن یا در خارج بدن است به این معنی که اگر انسان در امور مربوط به بدن و دنیا راحت باشد می تواند سعادت روحانی به دست بیاورد.

ارسطو می گوید : نمی شود انسان کار خوبی انجام دهد یعنی ببخشد، به کامیابی برسد، برای خود دوستان فراوان داشته باشد اما از سلامت جسمانی و ثروت و مال بی بهره باشد از این رو              می گوید: ظهور شرافت و مقام حکمت نیاز به ابزار  قدرت ندارد و خوشبختی خالص آن موهبتی است که در شریفترین منازل و بالاترین درجات خیرات از سوی خداوند و به انسان برسد و آن ویژه ی انسان کامل است اما کسانی چون کودکان یا کسانی که به کمال نرسیده و عملشان رشد نکرده است از این موهبت بی بهره اند.

اقسام پنجگانه سعادت به گفته ی ارسطو: ارسطو سعادت را پنج قسم می داند به شرح زیر:
1- سعادتی که به تندرستی و اعتدال مزاج و سلامتی نیروها و مشاعر مربوط است مانند درستی

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سعادت

تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن


تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه12

 

فهرست مطالب

ندارد

موانع سعادت در قرآن، بدعت در دین

 

یکی از پرسش های بنیادین بشر از آغاز، هدف از آفرینش است؟ دغدغه ای که همواره او را به خود مشغول داشته و دارد، انسان با یافتن پاسخ آن، نه تنها هدف را می یابد بلکه به نقش، جایگاه و وظایف خود نیز آگاه می گردد و از بی معنایی رهایی می یابد.

یافتن پاسخ درست به این پرسش بنیادین با دشواری های چندی رو به رو بوده است. درک نادرست از خود و هستی، محدودیت های زمانی و مکانی، عدم احاطه علمی به چرایی و چگونگی پدیده ها، ناپیدایی آغاز و انجام و امور دیگری از این دست، موجب می شود تا همواره پاسخ ها را ناتمام بیابد. افزون بر این ناتوانیها انسانها از نظر ادراک و دریافت و فهم امور تفاوت های زیادی دارند که پاسخ ها گاه بسیار دشواریاب می نماید. از این رو دچار سرگردانی مضاعف می گردد.

پاسخ هایی که از سوی فلاسفه و فرزانگان به این پرسش داده شده است با توجه به بنیادهای هستی شناختی و ابزارهای معرفتی و روش های استنباطی در دو سویه متناقضین قرار می گیرد. فیلسوفانی که هستی را بدون آفریننده می بینند و ابزارهای معرفتی ایشان تنها حس و روش های علمی استنباطی ایشان تنها تجربه پذیری- ابطال پذیری یا اثبات پذیری- است، جهان را بی هدف و بی شعور می پندارند و هدف از زندگی انسانی را بهره گیری مادی از دنیا و لذت طلبی می داند. از این رو به اصالت لذت بسنده کرده و لذت را تنها بهره مندی بیشتر و بهتر از مادیات معنا می کنند.

در برابر، فیلسوفانی که از ابزارها و روش های معرفتی دیگر استفاده می کنند و برای هستی ورای امور مادی، دنیای غیرمادی تصویر می کنند هدف از زندگی را گونه ای دیگر تفسیر می نمایند. اختلاف تفاسیر ایشان نیز برخاسته از اختلاف در نحوه نگرش آنان به هستی و چگونگی به کارگیری ابزارها و روشهای معرفتی است. تفاوت هایی که تأثیر به سزایی را در نحوه بیان نقش، جایگاه و وظایف انسان از خود به جا می گذارد.

همه این پاسخ ها می کوشند تا به زندگی انسان معنا بخشیده و از بی معنایی و پوچی و بی هدفی رها سازند. این پاسخ ها می کوشند تا وضعیت او را در نظام هستی روشن نموده و آغاز و انجام او را در حد توان بنمایانند.

یکی از روشن ترین پاسخ ها که افزون بر معنابخشی به زندگی انسان، هدف از آفرینش و جایگاه نقش، و وظایف او را به خوبی ترسیم می کند پاسخ هایی است که از سوی پیامبران


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد موانع سعادت در قرآن

کتاب حل تمرین بررسی سیستم های قدرت هادی سعادت به زبان انگلیسی

اختصاصی از هایدی کتاب حل تمرین بررسی سیستم های قدرت هادی سعادت به زبان انگلیسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب حل تمرین بررسی سیستم های قدرت هادی سعادت به زبان انگلیسی


کتاب حل تمرین بررسی سیستم های قدرت هادی سعادت به زبان انگلیسی

درس بررسی سیستم های قدرت یکی از دروس بسیار مهم برای دانشجویان مهندسی برق گرایش قدرت و هم چنین مهندسان و صنعتگران می باشد. مباحث این درس به عنوان مباحث پایه ای در زمینه سیستم های قدرت مطرح بوده و پیش نیازی برای سایر دروس مربوط به سیستم های قدرت است. لذا یادگیری مفاهیم این درس برای فهم درست از نحوه عملکرد سیستم قدرت امری ضروری به نظر می رسد.

فایل pdf ارائه شده نسخه انگلیسی حل تمرین بررسی سیستم های قدرت هادی سعادت می باشد که برای دانشجویان رشته برق قدرت مفید می باشد


دانلود با لینک مستقیم


کتاب حل تمرین بررسی سیستم های قدرت هادی سعادت به زبان انگلیسی