مقاله کامل بعد از پرداخت وجه
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات: 18
مقارن با انقلاب اسلامی57
جبهه ملی ایران :
جبهه ملی ایران در سال 1328 توسط دکتر محمد مصدق با گرایش ضد سلطه گری قدرتهای خارجی و بویژه انگلستان پایه ریزی گردید. هسته اولیه این جبهه را احزابی چون حزب ملت ایران ، حزب مردم ایران ، حزب ایران و جبهه سوسیالیست ها تشکیل می دادند. مشخص ترین گرایش جبهه ملی از بدو تأسیس در اعتقاد به ملی گرایی در برابر بیگانه پرستی وطرفداری از فعالیت بیشتر بخش خصوصی خلاصه می شده و این جبهه از همان ابتدا در میان برخی از اقشار مرفه و تحصیل کرده نفوذ داشته است. (1) ناکامی های جبهه ملی و فروپاشی اش در جریان کودتای 28 مرداد 1332 از یک سو و عملکرد ضعیف آن درفاصله سالهای 1339 تا 1343 از سوی دیگر ، به علاوه عدم توانایی اش در جذب کلیه نیروهای دموکرات مخالف رژیم که منجر به عدم جذب گروههایی نظیر نهضت آزادی ایران و جدایی گروههای دیگر شد، همگی موجب کاهش محبوبیت و تضعیف موقعیت آن جبهه و جریان سیاسی حاکم بر آن ، مخصوصاً در میان مبارزان سیاسی جوان و داریکال ، گردید. در سالهای اولیه بعد از کودتای «نهضت مقاومت ملی» علی الظاهر مرکز ثقل مقاومت برعلیه رژیم به حساب می آمد. اما در عالم واقع این تشکل نه «نهضتی» بود و نه «مقاومتی» توانست از خود نشان دهد. تغییر در شرایط سیاسی کشور و ملایم تر شدن فشار رژیم برمخالفین از اواسط سال 1339 باعث گردید تا بازماندگان جبهه ملی دوران مصدق مجدداً به جنب و جوش بیفتند. «جبهه ملی دوم» که در این دوره تشکیل شد سعی در تجدید حیات «جبهه ملی» داشت . به قدرت رسیدن دکتر علی امینی در سال 1340 اگر چه شرایط بالنسبه مطلوبی را برا ی فعالیت مجدد«جبهه ملی » فراهم آورد، اما به دلیل فقدان استراتژی منسجم از یک سو واختلافات داخلی از سویی دیگر ، ملیون نتوانستند در قالب «جبهه ملی دوم» گام مؤثری درتجدید حیات سیاسی خود بردادند. مشکل دیگر ملیون در برخوردشان با دولت دکتر امینی بود. در حالیکه ایمنی درگیر نبردی آشکار با شاه بود و بالطبع از هر کمکی در این مصاف استقبال می کرد، لیکن جبهه ملی حاضرنشد با وی همکاری نماید. سقوط امینی در سال 1341 منجر به انتقال مجدد قدرت به طور کامل به شاه شد. او نیز اگرچه در ابتدا توسط نخست وزیرش، امیر اسدالله علم، حالت مدارا با جبهه ملی در پیش گرفت اما به تدریج و بالاخص به دنبال سرکوبی قیام 15 خرداد سال 1342 ، فشار بر اپوزیسیون را افزایش داد وعملاً از سال 1344 ، جبهه ملی مجددا ً به گوشه انزوا پناه برد.
تشتت آراء و عدم توافق در اتخاذ سیاستی مشخص و یک پارچه در رهبری جبهه باعث شد تا رهبران جبهه ملی دوم ، اعلام استعفا نموده و بدین ترتیب عمر جبهه قبل از آنکه بتواند گام مشخصی در قالب اتخاذ یک خط مشی عملی در مبارزه با رژیم بردارد، ویا قادر شود برخی از مشکلات و ضعفهای تشکایلاتی خود را سروسامان دهد، به پایان رسید. تلاش و مذاکرات مفصل بین رهبران و اعضای ارشد جبهه ملی منجربه تشکیل « جبهه ملی سوم» درسال 1344 گردید . اما این تشکل تازه نیز راه به جایی نرد.
پیدایش «جبهه ملی سوم» و «جبهه ملی دوم» در عرض یک دوسال بیانگرناکامی ملیون درارائه یک خط مشی منسجم و مؤثر درمخالفت با رژیم بود.(2)
در آستان هانقلاب اسلامی ، جبهه ملی چهارم مرکب از حزب ایران به رهبری کریم سنجابی و حزب مردم ایران به رهبری داریوش فروهر شکل گرفت. این جبهه در سرنگونی رژیم شاه نقشی اندک ایفا کرد و بخش کمی از اقشار دانشگاهی و تحصیل کرده را نمایندگی نمود و پس از پیروزی انقلاب نیز گرچه در دولت موقت پستهای حساسی را به خود اختصاص داد لیکن عمر دولتش حتی کوتاهتر از عمر دولت موقت بود.
جبهه دموکراتیک ملی:
جبهه ملی طی سالهای پس از انقلاب رو به ضعف وانقراض نهاد . اختلافات داخلی موجب انشعاب جبهه دموکراتیک ملی به رهبری متین دفتری شد. پشتیبانی جبهه ملی از جهت گیری مذهبی انقلاب به رهبری روحانیون در درون آن اختلافاتی را برانگیخته بود و بویژه جبهه دموکراتیک ملی مخالف مداخله فزاینده روحانیون در سیاست بود.(3)
تحقیق در مورد جریان شناسی جناح های سیاسی