دانلود پایان نامه کارشناسی کشاورزی در مورد تنش شوری در گیاهان
چکیده:
شوری یکی از مسائل بسیار مهم در رابطه با کشت گیاهان و گسترش کشاورزی است که عامل محدود کنندة اساسی در تولیدات کشاورزی است. مهمترین تاثیر شوری در رابطه با جوانه زنی بذر و رشد رویشی گیاهان میباشد.
با توجه به اثرات تحریک کنندگی هورمونهای گیاهی به ویژه سیتوکینینها، اثر این هورمون در تحمل و مقابله در گیاه گندم (Triticum aestivum) و لوبیا (Phaseolus vulgaris) با شوری در شرایط جوانه زنی بذر و رشد دانه رست مورد بررسی قرار گرفت.
در این پژوهش غلظتهای مختلفی از نمک کلرور کلسیم (0 و 20 و 40 و 80 میلیمول) توام با غلظتهای مختلفی از محلول سیتوکینین (0 و 5/0 و 1 و 5/1 میلیمول) در محیط کشت MS به کاربرده شدند.و به این ترتیب 16 تیمار مختلف با 4 تکرار را تشکیل دادند.
نتایج بدست آمده نشان داد که شوریهای کم،(20 میلی مول ) اثر چندانی بردرصد جوانهزنی بذر گندم نداشت ولی شوری نسبتا زیاد(80 میلی مول )تا حدودی درصد جوانهزنی بذر گندم را کاهش میداد. با توجه به این که گندم (رقم تجن) نسبت به شوری تا حدودی مقاوم میباشد،پژوهش حاضر نیز نشان داد که شوریهای کم، اثر چندانی بروی کاهش جوانهزنی بذر گندم نداشت.
جوانهزنی بذرهای لوبیا (رقم جماران) نیز در شوری نسبتا زیاد(40 و80 میلی مول) کاهش پیدا کردکه البته با توجه به حساسیت لوبیا نسبت به شوری این امر دور از انتظار نبود..
دانه رستهای گندم در شوریهای اعمال شده بخوبی رشد کردند ولی با افزایش مقدار نمک محیط کشت میزان رشد اندکی کاهش یافت.در حالی که دانه رستهای لوبیا در شوریهای پایین(20 میلی مول) نیز رشد چندانی نداشته و در شوریهای زیاد (40 و80 میلی مول) نیز اصلا رشد نکردند.
کینتین در غلظتهای کم اثر کمی در افزایش جوانهزنی بذرهای گندم و لوبیا داشت ولی غلظت نسبتا زیاد این هورمون در تمام تیمارهای شاهد و شوری اعمال شده در گیاهان گندم و لوبیا باعث افزایش جوانهزنی گردید.
غلظت کم کنیتین در تیمارهای شاهد و شوری باعث افزایش رشد گندم شد، ولی در شوریهای زیاد اثر چندانی بر رشد گندم نداشت که نشان میدهد در شوریهای زیاد گیاه گندم تا حدودی و گیاه لوبیا شدیدا تحت تاثیر تنش شوری قرار گرفتهاند و هورمون در شوری زیاد نتوانسته است رشد گیاهان مذبور را افزایش دهد.
مقدمه:
در اکثر کشورهایی که با کمبود مواد غذایی روبرو هستند، کمیت و کیفیت پروتئین مسئله اساسی تغذیه میباشد. مطالعات زیاد حاکی از آن است که ترکیب مناسبی از پروتئین گیاهی میتواند قسمتی از کمبود پروتئین را جبران نماید. کاربرد مواد شیمیایی از قبیل تنظیمکنندههای رشد گیاهی، ممکن است تظاهر یا بیان ژنوم گیاهان را تغییر دهد به قسمی که آنها بتوانند برای برخی از استرسها از خود مقاومت نشان بدهند. این نوع تغییرات، قابل انتقال وراثتی نیستند، تنها استفاده از تکنولوژی مهندسی ژنتیک است که میتواند با تغییر خود ژنوم، یک صفت قابل انتقال وراثتی را بوجود آورد.
بنابراین اگر بتوان گیاهانی را که به شوری حساس و به نحوی در تغذیه انسان مؤثرند را با استفاده از هورمونهای گیاهی یا سایر موارد، بطریقی نسبت به شوری تا حدی مقاوم کرد، خدمت ارزندهای به بشر شده است.
هدف این پژوهش ابتدا بررسی تأثیر شوری بر جوانهزنی و رویش بذرهای گیاه گندم
Triticum aestivum) ) و لوبیای سبز (Phaseolus vulgaris) و مقایسة این گیاهان نسبت به هم و سپس این مسئله است که آیا بکار بردن هورمون گیاهی سیتوکنین میتواند تأثیری در بهبود و رویش آنها و بطور کلی مقاوم کردن این گونهها به شوری داشته باشد یا خیر؟
1-1 ویژگیهای گیاه گندم :(( Triticum aestivum
غلات عموماً فاقد ریشههای ضخیم میباشند و ریشههای فرعی آنها بطور جانبی و عمیقی گسترش مییابد. این ریشهها دو نوع هستند: یکی ریشههای اولیه و دیگری ریشههای نابجا که پس از ظهور اولین برگ از میانگرههای زیر خاک منشعب میشوند.
ریشه گندم در مقایسه با جو، از گستردگی کمتری برخوردار است و بدین دلیل مقاومت به خشکی آن کمتر و از نظر جذب مواد غذایی از خاک کارایی کمتری دارد.
- قسمت یقه گیاه که ناحیه بین ریشهها و برگهاست، دارای بافتهای مریستمی میباشد و این بافتها ریشه و برگ تولید میکنند و بدین ترتیب مهمترین قسمت برای غلات زمستانه است زیرا از بین رفتن این قسمت منجر به تلف شدن گیاه میشود.
- ساقه غلات دارای تعدادی میانگره توخالی میباشد که بوسیلة گرههایی به هم وصل میشوند. البته بعضی از گونههای Triticum، دارای واریتههایی هستند که میانگره آنها توپر است. فرم استوانهای و توخالی بودن ساقه تا حدودی باعث استحکام آنها میشود.
- اندوسپرم گندم عمدتاٌ از نشاسته تشکیل شده و این نشاسته در ماتریکسی از پروتئین واقع شده است. گلیادین1 و گلوتنین2 به مقدار یکسانی پروتئینهای عمده آندوسپرم را تشکیل میدهند. این پروتئینها با آب، کلوئیدی بنام گلوتن را تشکیل میدهند. مقدار گلوتن تحت تأثیر عواملی محیطی قرار دارد ولی کیفیت یا خصوصیت آن تابع عوامل ژنتیکی است(84).
درصد پروتئین دانه گندم عمدتاً تحت تأثیر شرایط محیطی از قبیل رژیم رطوبتی خاک، تأمین مواد غذایی، درجه حرارت، طول روز و طول دوره رسیدن دانه قرار دارد.
پروتئین گندم فاقد اسید آمینه لیزین است و معمولاً بین درصد پروتئین دانه و محتوای لیزین پروتئین یک رابطه معکوس وجود دارد (24).
1. glyadin
2. glotenin
1-2 اهمیت اقتصادی و غذایی گندم و اختصاصات اکولوژیکی آن:
گندم ((Triticum aestivum:
غلات به دو گروه عمده تعلق دارند: یکی آنهایی که در مناطق معتدله رشد میکنند و به آنها معمولاً در غلات «دانه ریز» میگویند و شامل: گندم- جو- چاودار و یولاف میباشند و دیگری غلات مناطق حاره که شامل ذرت- سورگم- ارزن و برنج میباشند.
از چهار غله مناطق معتدله فقط دو نوع آن؛ یعنی گندم و جو به طور گستردهای در جهان کشت میشوند. گرچه برنج غذای اصلی بسیاری از مردم جهان را تشکیل میدهند ولی گندم در بین همه غلات از نظر سطح زیر کشت و تولید سالانه در درجة اول اهمیت قرار دارد.
گونه زراعی Triticum aestivum دارای چندین زیر گونه است که از نظر ژنتیکی بسیار به هم نزدیک هستند و با این وجود از نظر کشاورزی دارای ارزشهای متفاوتی میباشند و از بین آنها تنها گونة T. vulgare در سطح جهانی کشت میشود و چنان سازگاری گستردهای دارد که اکثر واریتههای گندم زراعی در مناطق خشک و مرطوب متعلق به این زیر گونه میباشند (24).
1-3 تیپهای مختلف گندم:
در مواردی که رطوبت و مواد غذایی محدود نباشد، رشد و نمو گندم بستگی به درجه حرارت و طول روز خواهد داشت. براساس واکنشهای فتوپریودی و ترموپریودی که این گیاه دارد، سه تیپ گندم را میتوان متمایز ساخت:
1-3-1 تیپهای زمستانه:
این تیپ گندم برای اینکه بتواند به هنگام طولانی شدن ساعات روز از مرحله رویش به مرحلة زایش منتقل شود برای چندین هفته احتیاج به درجه حرارت کم (صفر تا 8 درجة سانتیگراد) دارد.
1-3-2 تیپهای بهاره:
این تیپ گندم برای اینکه به مرحلة زایش برود احتیاج به درجة حرارت کم ندارد و معمولاً در روزهای کوتاه رشد میکند و هنگامی که روزها به اندازة کافی طولانی شند، به گل میرود.
1-3-3 تیپهای حد واسط:
این تیپ، حد واسط تیپ زمستانه و بهاره است. اختلاف آنها با تیپهای زمستانه عدم وابستگی آنها به درجه حرارت کم برای وارد شدن به مرحلة گلدهی و اختلافشان با تیپهای بهاره، عدم رشد و نمو آنها در طول روزهای کوتاه زمستان است.
حداقل درجه حرارت لازم برای رشد گندم 4-3 درجة سانتیگراد حد مطلوب آن 25 درجه و حداکثر آن 32-30 درجه است. با افزایش دما بیشتر از این محدوده، درصد جوانهزنی نیز بشدت کاهش مییابد (22).
دانه گندم و جو پس از اینکه به اندازة کافی آب جذب کردند و محتوای آب بافتهای آنها به 50-40 درصد رسید و شرایط از نظر درجه حرارت و تهویه مناسب بود، شروع به جوانه زدن میکنند.
هر چه درجه حرارت کمتر باشد، سرعت جوانهزدن آهستهتر خواهد بود و در درجه حرارت کمتر از 4 درجه، جوانه زدن کاملاٌ متوقف میشود. در درجه حرارت بالاتر از 23 درجه، جوانهزدن نامنظم میشود و بذوری که جوانه زدهاند، مورد حمله بیماریها قرار میگیرند (24).
تأثیر عواملی نظیر حرارت، pH، غلظت عناصر، نور و سرما در فرآیند جوانهزنی به اثبات رسیده است(46-68-85-97).
- حساسیت ارقام مختلف به شوری نیز متفاوت است. در زمینهای شور از یک طرف گیاه از نظر آب مورد نیاز با مشکل مواجه است و از طرف دیگر آنتاگونیسمیونهای Cl- و Na+ و عدم جذب آنیونها و کاتیونهای ضروری نظیر Ca2+ و No3 باعث مهار و کاهش جوانهزنی در زمینهای شور میشود(33-39).
جوانه زنی مانند یک فعالیت آنزیماتیک متأثر از pH میباشد، ممکن است pH های مختلف با تأثیر بر جذب یونی جوانهزنی را کنترل نمایند(96).
1-4 ویژگیهای گیاه لوبیا: ( Phaseolus vulgaris)
حبوبات «گوشت فقرا» لقب گرفتهاند و از این رو قسمت عمدهای از غذای مردم کشورهای عقب نگهداشته شدة مناطق خشک را تشکیل میدهند. برای مثال مصرف سرانه حبوبات در هندوستان 76 گرم و در مکزیک 51 گرم در روز میباشد و این در مقایسه با مصرف 3 تا 7 گرم برای کشورهای پیشرفته مناطق معتدله رقم قابل ملاحظهای است (24).
- اندامهای رویشی و دانه حبوبات سرشار از پروتئین میباشند. غلظت کل پروتئینهای دانه در حبوبات محدودهای بین 25% تا 50% کل وزن خشک دانهها را شامل میشود.
- دانه دولپهایها دارای لیزین نسبتاً زیاد همراه با مقدار قابل ملاحظهای تریپتوفان است (24).
- بذر گیاهان بقولات، اساساً در مرحلة رسیدگی فاقد اندوسپرم است و از یک پوستة بذر تشکیل شده که جنین را احاطه میکند. بذر شامل دو لپه بزرگ و گوشتی است که کارشان ذخیرهسازی مواد غذایی است و دو برگ سادة کاملاً رشد یافته ولی باز نشده و محور ریشه چه (هیپوکوتیل) که در حفرهای بین دو لپه جای گرفته، میباشد.
حبوبات مناطق خشک را میتوان براساس نیاز حرارتی آنها طبقهبندی کرد؛ دستة اول آنهایی که به هوای نسبتاً سرد نیاز دارند مانند نخود فرنگی Pisum sativum))
باقلا (faba (Vicia ، عدس (Lens culinoris) و غیره.
دوم آنهایی که هوای نسبتاً گرم احتیاج دارند مانند لوبیا سبز (Phaselus vulgaris) لوبیا چشم بلبلی (Vigna sinensis) و غیره...
1-4-1 مشخصات گیاه لوبیا سبز : (Phaseolus vulgaris):
لوبیا سبز گیاهی علفی و یک ساله است. ساقه آن راست و پرپشت به ارتفاع 30-20 سانتیمتر و همراه با ریشه 3-2 متر طول دارد. دارای یک ریشه عمودی اصلی حاوی گرهکهای تثبیتکننده نیتروژن است. برگهای متناوب آن به رنگ سبز یا ارغوانی است و برگهای آن مرکب و از 3 برگچه پهن بزرگ و خشن تشکیل شده است. دارای دمگل یک بالشتک ساقه گیاه، کاسبرگ تخممرغی نوکدار به طول 15-6 سانتیمتر و پهنای 11-3 سانتیمتر است.
این گیاه دارای گلهاییست و گلهای جانبی رنگارنگ سفید، صورتی، ارغوانی است و دارای غلاف باریکی به رنگ سبز، زرد، قهوهای، ارغوانی، خاکستری یا سیاه است و دانههای آن اغلب رنگارنگ، کلیدی، دوکی یا کروی شکل، با طول بیش از 5/1 سانتیمتر، بدون آندوسپرم هستند، وزن 100 عدد دانه به وزن 67-10 گرم میرسد(10).
گیاه لوبیای سبز Phaseolus دارای دو گونة ponanus .P و P.vulgaris است که از نظر عملکرد هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند. P.vulgaris توسط دانشمندی بنام Demeares شناخته شد.(a46)
ردهبندی گیاه لوبیا سبز به صورت زیر است:(a68)
Kingdom Plantae-plants
Subkingdom Tracheobionta-Vascular plants
Super-division Spermatophyta-seed plants
Division Magnoliophyta-Flowering plants
Class Magnoliopsida-Dicotyleolons
Subclass Rosidae
Order Fabales
Family Fabaceae-Peafamily
Genus Phaseolus L.-bean
Species Phaseolus Vul, aris L.-Kidneybean
1-4-2- طرق مصرف:
لوبیا بطور گستردهای در نواحی معتدل و نیمهگرمسیری کشت میشود. در نواحی معتدل، غلاف سبز نارس پخته شده به صورت سبزیجات خورده میشود. غلاف نارس بصورت تازه، منجمد، کنسرو شده، کامل، بریده یا خلال به فروش میرسد. لوبیای رسیده به نامهای گوناگون لوبیای نارس، لوبیای سفید یا نخودفرنگی نامیده میشوند و بطور گستردهای مصرف میشود. لوبیاهای خشک سهم بزرگی را در تأمین نیاز پروتئین خانوادههای متوسط و پایین دارد. در بعضی از نواحی استوا، برگها به صورت دم کرده و در نواحی دیگر لوبیاهای سبز، پوستدار خورده میشود (25).
1-4-3- اکولوژی لوبیا سبز:
گیاه لوبیا سبز در شرایط محیطی گرمسیری و نواحی معتدل رشد نموده و نواحی گرم و مرطوب را که باران سبب بیماری و افتادن گلها میشود را تحمل میکنند. باران در هنگام برداشت محصول نامطلوب است و سرمازدگی گیاه را از بین میبرد. گیاه لوبیاسبز دارای هر دو نوع گیاه روز کوتاه و بیتفاوت به روز میباشد. (گیاه روز بلند هنگامی که طول شب کوتاه باشد و گیاه روز کوتاه هنگامی که طول شب بلند باشد، گل میدهند).
آب فراوان در مدت کمی به گیاه آسیب میرساند، اما بعضی از لوبیاهای دانه سیاه در آب دائمی خوب رشد میکنند. لوبیاها در زهکشی خاک رس و شن، گل خاک رس و شن یا خاکرس و مقدار فراوان مواد آلی بهتر رشد میکنند، اما به خاک غنی از آلومینیوم، روی، منگنز و سدیم حساس هستند. سمیت منگنز در pH کمتر از 2/5 مشکل ایجاد میکند.
کمبود روی در خاکهای آهکی، خطرناک است. گیاه لوبیا سبز در خاک اسیدی فاقد منیزیم و مولیبدن رشد میکند. به نظر میآید لوبیای سبز به سدیم بیشتر حساس است (25).
دمای 5- تا 6- درجة سانتیگراد برای جوانه زدن و دمای 2- تا 3- درجة سانتیگراد برای گلدهی و 3- تا 4- درجة سانتیگراد برای میوه دادن مضر است. بعضی از گونههای گیاه لوبیا سبز به سرمای کم مثلاً 3- درجه مقاوم هستند.
اپتیمم اصلی برای رشد 1/21-6/15 درجة سانتیگراد ماکزیمم تا 27 درجة سانتیگراد و مینیمم تا 10 درجة سانتیگراد است. دمای بالای 20 درجه برای شکوفه دادن خطرناک است و دمای بالای 35 درجه از رسیدن دانه جلوگیری میکند.
لوبیا ذاتاً در مناطق غیرگرمسیری و معتدل محصول میدهند. در نواحی گرمسیری آنها به صورت طبیعی در درهها یافت میشود (2000-800 متر) تعداد کمی از لوبیاها در نواحی گرمسیر و مرطوب رشد میکنند (25).
1-5 اشارهای به فیزیولوژی رویش دانه:
تکثیر توسط بذر یک روش عمدة تولید مثل در طبیعت است و این روش به صورت گستردهای در کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا راندمان آن بالاست.
بذر یک تخمک رسیده است و هنگامی که از گیاه مادر جدا میشود شامل یک جنین و مقداری اندوخته غذایی میباشد که این دو در پوسته یا پوشش بذر محصور شدهاند (19).
جوانه زنی در سادهترین شکل عبارت است از:
«جذب آب، فعالیت آنزیمها، هیدورلیز و مصرف مواد ذخیرهای، آغاز رشد جنین، سنتز و تشکیل ساختمانهای جدید سلولی، پاره شدن پوسته دانه و خروج گیاهچه (9).
در حقیقت این فرآیند مستمر و پیچیده که به شدت تحت تأثیر متقابل عوامل محیطی است یکی از بزرگترین اسرار حیات است که بسیاری از مراحل آن ناشناخته مانده است.
برای وقوع جوانهزنی شرایطی باید مهیا باشد از قبیل:
1- بذر ابتدا باید زنده باشد (جنین باید زنده بوده و قادر به جوانه زنی باشد)
2- شرایط مناسب محیطی از قبیل دسترسی به آب، درجه حرارت مناسب، اکسیژن و در بعضی موارد نور نیز باید فراهم باشد.
3- خواب اولیة بذر باید برطرف شود.
در بیشتر موارد اولین علامت قابل مشاهدة جوانهزنی، خروج ریشهچه از پوستة بذر است و همچنین حالات ویژهای نیز وجود دارد که ساقه اولین علامت قابل رؤیت میباشد، یک مثال در این مورد بذر Salsola میباشد (78).
- برخی از دانهها برای رویش نیاز به نور دارند. نور قرمز (nm 700-560 نانومتر) رویش را تحریک میکند. مطالعات نشان داده که فیتوکروم (رنگدانهای متصل به پروتئین)، عامل دریافت کنندة تحریکات نوری، افزاینده یا بازدارندة رویش در دانه است. مکانیسمهای تأثیر فیتوکروم بر رویش شناخته شده نیست. لیکن نشان داده شده که فیتوکروم در شکل فعالش باعث تغییر غشاء، تغییرات نفوذپذیری، فعال شدن آنزیمها و سنتزآنزیمهای جدید میشود که هر یک ممکن است محرک رویش باشد. فیتوکروم معمولاً در پوست دانه یا فرابر وجود دارد و برای فعال شدن باید 17 تا 19% رطوبت داشته باشد. آبگیری بذر تا سطوح رطوبتی بالای 18% موجب افزایش سریع فعالیت میتوکندریها و فعالشدن فیتوکروم میگردد(34-52-67-31).
- مدت زمان کوتاهی بعد از جذب آب توسط بذر، فعالیتهای آنزیمی شروع به ظهور میکند و در طی فرآیند جوانهزنی آنزیمهای بیشماری از قبیل لیپازها، پروتئینازها، فسفاتازها، هیدرولازها، کالمودلین، کربوکسی پپتیدازها و... فعال هستند. هر کدام از این آنزیمها در فرآیند جوانهزنی به کار گرفته میشوند و امروزه شواهد بیان میدارند که سنتز یا فعال شدن تعدادی از این آنزیمها توسط مواد رشد گیاهی تنظیم میشوند (78).
1-6 نقشهای متفاوت تنظیم کنندههای رشد گیاهی بر جوانهزنی بذر:
1-6-1 جیبرلینها:
جیبرلینها ردهای از هورمونهای گیاهی میباشند که بیشترین کاربرد مستقیم در کنترل و تسریع جوانهزنی دارند (carcen1992؛ گروت و کارنس 1987؛ گروت و همکاران 1988؛ مایروپالجاکوف میبر 1989)
جیبرلینها همچنین میتوانند بر رشد و نمو گیاهان با افزایش فعالیتهای هیدرولایتیکی تأثیر بگذارند و باعث حالت انعطافپذیری دیوارة سلولی میشوند (79).
اما ثابت شده است که اسید آبسیزیک (ABA)، بازدارندة جوانهزنی است (آدیکون 1983؛ کریلیمن 1989؛ مایرو پالجاکوف میبر 1989) و مانند یک ضد جیرلین عمل میکند.
مطالعات نشان داده است که (ABA) باعث خواب بذر میشود بطوریکه گیاهان جهش یافته دارای کمبود (ABA) بذور بدون خواب را تولید میکنند که سریعاً جوانه میزنند. در صورتیکه بذور دارای کمبود جیبرلیک اسید بدون کاربر (GA) خارجی قادر به جوانهزنی نخواهند بود و درصد جوانهزنی همراه با غلظت (GA) افزایش مییابد (31).
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 97 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
شوری یکی از عوامل موثر در تمدنهای بشری و سیستم های کشاورزی بوده که زندگی انسان بر این سیستم ها تکیه داشته است . تمدنهای بسیاری در اثر عدم اعمال مدیریت صحیح آبیاری اراضی ودر نتیجه تجمع نمک در سطح خاک نابود شده اند . چنانچه بارندگی محدود باشد ، شستشوی نمک در منطقه فعالیت ریشه گیاه در خاک انجام نمی شود وبا افزایش شوری ، رشد وتوسعه گیاه ودر نتیجه عملکرد محصول کاهش می یابد .
بیش از 80 درصد سطح کره زمین بوسیله محلول نمکی با غلظت حدود 5/0 مولارکلرور سدیم پوشیده شده است که فقط گروهی از گیاهان عالی قادر به تحمل چنین شرایطی هستند واغلب گیاهان حتی قادر به تحمل غلظت یک درصد آب اقیانوسها ( بدون تغییر در موازنه آبی و غذایی یا متوبولیسمی گیاه ) نمی باشد در اوایل قرن نوزدهم واژه شوری یا هالوفیت به گیاهانی نظیر Atriplex salicornia قلیا اطلاق شد .
اغلب باکتریها حساسیت زیادی به شرایط شوری دارند اما در بین آنها انواعی نیز یافت می شود که در زمره مقاومترین موجودات نسبت به شوری قرار می گیرند .
مکانیسمهای سازشی مختلفی در مسیر تکاملی هالوفیت ها ایجاد شده است که
بعضی از مکانیسمها باعث محدود شدن مراحل مختلف رشد و نمودار ارتباط با اقلیم فصلی یا شرایط اکولوژی خاک ( ادافیکی ) می گردند و رویش گیاهان را با تغییرات مناسب در جهت تکمیل چرخه زندگی شان امکان پذیر می سازند .
از آنجائی که بعضی از آنزیمها به تنش خشکی حساس هستند لذا تغییرات متابولیسمی گسترده ای تحت شرایط شور دیده می شود . غلظت بالای نمک در بافتهای گیاهی آنزیمهای شرکت کننده در متابولیسم نشاسته را تحت تاثیر قرار می دهد . شوری هم چنین تاثیرات قابل توجهی را بر تنفس ، تثبیت CO2 و متابولیسم پروتئین ها داشته و حتی در افزایش مقدار DNA سلول و تغییر پذیری وسیع درسطوح کرورموزمی ( پلوئیدی ) دخیل می باشد .
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 73صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
شوری یکی از عوامل موثر در تمدنهای بشری و سیستم های کشاورزی بوده که زندگی انسان بر این سیستم ها تکیه داشته است . تمدنهای بسیاری در اثر عدم اعمال مدیریت صحیح آبیاری اراضی ودر نتیجه تجمع نمک در سطح خاک نابود شده اند . چنانچه بارندگی محدود باشد ، شستشوی نمک در منطقه فعالیت ریشه گیاه در خاک انجام نمی شود وبا افزایش شوری ، رشد وتوسعه گیاه ودر نتیجه عملکرد محصول کاهش می یابد .
بیش از 80 درصد سطح کره زمین بوسیله محلول نمکی با غلظت حدود 5/0 مولارکلرور سدیم پوشیده شده است که فقط گروهی از گیاهان عالی قادر به تحمل چنین شرایطی هستند واغلب گیاهان حتی قادر به تحمل غلظت یک درصد آب اقیانوسها ( بدون تغییر در موازنه آبی و غذایی یا متوبولیسمی گیاه ) نمی باشد در اوایل قرن نوزدهم واژه شوری یا هالوفیت به گیاهانی نظیر Atriplex salicornia قلیا اطلاق شد .
اغلب باکتریها حساسیت زیادی به شرایط شوری دارند اما در بین آنها انواعی نیز یافت می شود که در زمره مقاومترین موجودات نسبت به شوری قرار می گیرند .
مکانیسمهای سازشی مختلفی در مسیر تکاملی هالوفیت ها ایجاد شده است که
بعضی از مکانیسمها باعث محدود شدن مراحل مختلف رشد و نمودار ارتباط با اقلیم فصلی یا شرایط اکولوژی خاک ( ادافیکی ) می گردند و رویش گیاهان را با تغییرات مناسب در جهت تکمیل چرخه زندگی شان امکان پذیر می سازند .
از آنجائی که بعضی از آنزیمها به تنش خشکی حساس هستند لذا تغییرات متابولیسمی گسترده ای تحت شرایط شور دیده می شود . غلظت بالای نمک در بافتهای گیاهی آنزیمهای شرکت کننده در متابولیسم نشاسته را تحت تاثیر قرار می دهد . شوری هم چنین تاثیرات قابل توجهی را بر تنفس ، تثبیت CO2 و متابولیسم پروتئین ها داشته و حتی در افزایش مقدار DNA سلول و تغییر پذیری وسیع درسطوح کرورموزمی ( پلوئیدی ) دخیل می باشد
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 74صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات73
چکیده :
شوری یکی از عوامل موثر در تمدنهای بشری و سیستم های کشاورزی بوده که زندگی انسان بر این سیستم ها تکیه داشته است . تمدنهای بسیاری در اثر عدم اعمال مدیریت صحیح آبیاری اراضی ودر نتیجه تجمع نمک در سطح خاک نابود شده اند . چنانچه بارندگی محدود باشد ، شستشوی نمک در منطقه فعالیت ریشه گیاه در خاک انجام نمی شود وبا افزایش شوری ، رشد وتوسعه گیاه ودر نتیجه عملکرد محصول کاهش می یابد .
بیش از 80 درصد سطح کره زمین بوسیله محلول نمکی با غلظت حدود 5/0 مولارکلرور سدیم پوشیده شده است که فقط گروهی از گیاهان عالی قادر به تحمل چنین شرایطی هستند واغلب گیاهان حتی قادر به تحمل غلظت یک درصد آب اقیانوسها ( بدون تغییر در موازنه آبی و غذایی یا متوبولیسمی گیاه ) نمی باشد در اوایل قرن نوزدهم واژه شوری یا هالوفیت به گیاهانی نظیر Atriplex salicornia قلیا اطلاق شد .
اغلب باکتریها حساسیت زیادی به شرایط شوری دارند اما در بین آنها انواعی نیز یافت می شود که در زمره مقاومترین موجودات نسبت به شوری قرار می گیرند .
مکانیسمهای سازشی مختلفی در مسیر تکاملی هالوفیت ها ایجاد شده است که
بعضی از مکانیسمها باعث محدود شدن مراحل مختلف رشد و نمودار ارتباط با اقلیم فصلی یا شرایط اکولوژی خاک ( ادافیکی ) می گردند و رویش گیاهان را با تغییرات مناسب در جهت تکمیل چرخه زندگی شان امکان پذیر می سازند .
از آنجائی که بعضی از آنزیمها به تنش خشکی حساس هستند لذا تغییرات متابولیسمی گسترده ای تحت شرایط شور دیده می شود . غلظت بالای نمک در بافتهای گیاهی آنزیمهای شرکت کننده در متابولیسم نشاسته را تحت تاثیر قرار می دهد . شوری هم چنین تاثیرات قابل توجهی را بر تنفس ، تثبیت CO2 و متابولیسم پروتئین ها داشته و حتی در افزایش مقدار DNA سلول و تغییر پذیری وسیع درسطوح کرورموزمی ( پلوئیدی ) دخیل می باشد .