دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تواضع و فروتنى
هفتمین نصیحت حکیمانه، و اندرز ارزشمند لقمان به پسرش، مسإله رعایت تواضع و فروتنى است ،که مى توان آن را مادر ارزشها و کلید گنجینه کمالات نامید، لقمان به پسرش چنین فرمود: «و لا تصعر خدک للناس...؛ پسرم! با بى اعتنایى از مردم روى مگردان». [1] یعنى متواضع و فروتن باش.
معنى تواضع و اقسام آن
تواضع در اصل از واژه وضع که به معنى فرونهادن است گرفته شده، از این رو به زایمان زنان به وضع حمل تعبیر مى شود، و مفهوم آن از نظر اخلاقى این است که انسان باید خود را در برابر خدا و خلق خدا پایینتر از موقعیت خود قرار دهد، فروتنى و فرو روحى کند، و ضد آن تکبر و بزرگ نمایى و فخرفروشى است که از صفات رذیله، و مایه و پایه انحرافات فکرى و عملى بسیار زشت است.
البته باید توجه داشت چنان که خواهیم گفت تواضع به معنى خوارى و ذلیل نشان دادن خود نیست که ضد ارزش و مورد نکوهش مى باشد چنانکه ذکر مى شود.
از نشانههاى تواضع این است که انسان در برابر مردم، خوش رو، خوش برخورد است، و هنگام معاشرت و جدا شدن از آنها، با روى باز و دل پذیر روبه رو یا جدا مىشود، و جداییش محبتآمیز است، نه از روى بى اعتنایى که موجب کینه و کدورت شده، و از نشانههاى خصلت زشت تکبر و خود شیفتگى است.
تعبیر به «لاتصعر» اشاره به این است که تواضع نکردن، و بروز کردارى ضد تواضع در انسان یک نوع بیمارى آشکار است، چرا که تصعر چنان که در لغتنامه مصباح المنیر آمده در اصل از واژه صعر گرفته شده، و صعر در لغت یک نوع بیمارى است که شترى به آن مبتلا مى شود، و آن شتر بر اثر آن بیمارى، گردن خود را کج مىکند.
بنابراین خارج شدن از حریم تواضع یک نوع بیمارى آشکار است، که بیانگر بیمارى و عدم صفاى درونى مىباشد. تواضع داراى نشانهها و درجات مختلف است، باید آنها را شناخت و به موقع رعایت کرد، مثلا امام باقر(ع) مىفرماید: «التواضع الرضا بالمجلس دون شرفه، و ان تسلم على من لقیت، و ان تترک المرإ و ان کنت محقا؛ تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قناعت کنى و هنگام ملاقات با کسى، در سلام کردن پیشىگیرى، و در گفتگوها از جر و بحث پرهیز کنى گرچه حق با تو باشد». [2]
شخصى از حضرت رضا (ع) پرسید: حد و مرز تواضع چیست که اگر کسى آن را رعایت کند به عنوان متواضع به حساب مىآید؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «تواضع داراى درجاتى است، یکى از آن درجات این است که انسان موقعیت نفس خود را بداند، و آن را با قلب سالم در همان جایگاه قرار دهد، و براى دیگران همان را بپسندد که براى خود مىپسندد، هرگاه از کسى بدى دید، آن را با نیکى پاسخ دهد، خشم خود را فرو برد، از گناهان مردم بگذرد، و آنها را مورد عفو قرار دهد، خداوند نیکوکاران را دوست دارد». [3]
نتیجه این که تواضع یک حالت خشوع و خضوع معقول درونى است که نشانههاى آن در رفتار و کردار و گفتار آشکار مىشود. و گاهى ممکن است، انسان از نظر روحى به مرحله این حالت نرسد، ولى بتواند در عمل، خود را براساس موازین تواضع، هماهنگ سازد، چنین کسى عملا متواضع است.
اقسام تواضع
باید توجه داشت که به طور کلى تواضع بر دو قسم است:
1. تواضع در برابر خدا که شامل تواضع، در برابر حق و قانون خدا، تواضع در برابر پیامبران و امامان و اولیإ خدا مى شود.
2. تواضع در معاشرت با مردم، از دوست، همسایه، پدرو مادر، معلم و استاد، همکار و... روشن است که تواضع در برابر خدا، عالىترین و مهمترین درجه تواضع است، چنان که ضد آن، تکبر در برابر خدا، بزرگترین گناه و سرکشى است. تواضع در برابر خدا، جزء ایمان عمیق، و اعتقاد صحیح و معرفت و راهیابى به مقام قرب الهى است، نشانه آن نهایت تسلیم در برابر فرمانهاى خدا واطاعت از او، و کمال خشوع و خضوع در برابر عظمت او مىباشد، به گونهاى که انسان خود را همچون افتادن قطرهاى در اقیانوس، فناى در ذات مطلق الهى بنگرد و خود را هیچ و صفر بداند، و هیچگونه چون و چرا در برابر حق نداشته باشد، همه چیز را براى او بخواهد، و در مسیر رضاى الهى گام بردارد، و اتصالش به خدا، در حدى باشد که به قول شاعر:
اسیر عشق تو از هشت خلد مستغنى است غلام کوى تو از هر دو جهان آزاد است
پیامبر اسلام (ص) که بزرگ ترین و بىنظیرترین انسانها، و خلایق کل هستى است، آنچنان در برابر عظمت خدا متواضع بود که وقتى از سوى خدا به او خطاب شد؛ تو را بین پادشاهى و رسالت یا بندگى و رسالت مخیر نمودم، کدام را برمىگزینى؟ آن حضرت عرض کرد: بندگى و رسالت را. [4]
و امام صادق(ع) در وصف پیامبر(ص) فرمود: «ما اکل رسول الله متکئا منذ بعثه الله عز و جل نبیا حتى قبضه الله الیه متواضعالله عز و جل ؛ از آن هنگام که پیامبر اسلام (ص) از طرف خدا مبعوث به رسالت شد، تا هنگام رحلت براى رعایت تواضع در پیشگاه خدا هرگز در حال تکیه بر چیزى، غذا نخورد».
روزى آن حضرت با گروهى از بردگان روى خاک نشسته بود، چون یکى از آنها با آنها گفتگو مىکرد، بانویى که از آنجا عبور مىکرد، به عنوان اعتراض گفت: «اى محمد! چرا روى خاک نشستهاى و با بردگان همنشین و هم غذا شدهاى (تو پیغمبر هستى، باید با بزرگان بنشینى...) آن حضرت در پاسخ فرمود: «ویحک اى عبد اعبد منى؛ واى بر تو، کدام بندهاى، بندهتر از من است». [5]
نمازهاى خاشعانه و مخلصانه، دعاهاى پر محتوا و پر از مفاهیم متواضعانه، و سجدههاى طولانى با نهایت خشوع پیامبر(ص) و امامان (ع) هر کدام کافى است که عالىترین درس نهایت تواضع در برابر خدا را به ما بیاموزند، براى درک این معنى کافى است که صحیفه سجادیه را ورق بزنیم، و با مطالعه فرازهاى آن، حقیقت تواضع در برابر خدا را دریافت نماییم. حضرت زهرا(س) در فرازى از دعاهاى خود، به خدا چنین عرض مىکند: «اللهم ذلل نفسى فى نفسى و عظم شإنک فى نفسى؛ خدایا! خودم را در نزد خودم کوچک کن، و مقام خودت را در نزدم بزرگ گردان». [6] تواضع در برابر دیگران قسم دیگر تواضع است که از ارزشهاى والاى اخلاقى بوده، و داراى آثار درخشان در زندگى است، فقیه بزرگ علامه نراقى در تعریف اینگونه تواضع چنین مىنویسد: «تواضع عبارت است از شکسته نفسى، که نگذارد آدمى خود را بالاتر از دیگرى ببیند، و لازمه آن کردار و گفتار چندى است که دلالت بر تعظیم دیگران و اکرام ایشان مىکند». [7]
این خصلت موجب نشر ارزشها، و مایه شرافت و کرامت، و زینت انسانهاى والا، و موجب وقار و آرامش و رفعت مقام، و جوشش چشمههاى حکمت در روح و روان، و دوستى و سلامتى، وفور نعمت بوده و اسلحه نیرومند در برابر نیرنگهاى ابلیس است و باعث افزایش عقل و درایت مىباشد، چنان که روایات متعددى که از پیامبر(ص) و امامان (ع) نقل شده بیانگر این مطلب است. [8]
هدف از سخن لقمان در آیه مذکور، تواضع نسبت به دیگران است، که به خصوص به آن سفارش نموده است، لقمان در گفتار دیگر خود نیز به طور مکرر فرزندش را به این خصلت سفارش مىکرد،از جمله از اندرزهاى او به پسرش این است: «تواضع للحق تکن اعقل الناس ؛ در برابر حق تواضع کن، تا خردمندترین انسانها گردى». [9]
کوتاه سخن آن که تواضع مخزن نیکىها است، و چنانکه گفتیم مىتواند نقش کلیدى نسبت به ارزشها داشته باشد و مادر فضایل گردد، چنان که امام على (ع) فرمود: «بخفض الجناح تنتظم الامور؛ با تواضع و فروتنى، امور مختلف زندگى سامان مىیابد، و منظم مىشود». [10]
امیرمومنان على (ع) در گفتارى، پیامبران را چنین تعریف مىکند: «... و لکنه سبحانه کره الیهم التکابر، و رضى لهم التواضع، فالصقوا بالارض خدودهم، وعفروا فى التراب