دیه
مقدمه
پرواضح است، یک کالا همیشه و در همه مکانها، الزاما داراى ارزش یکسانى نمىباشد. «مالیت» یک کالا به ضرورت و کارآیى آن در زندگى افراد بستگى دارد و آن در شرایط طبیعى به وسیله مکانیسم عرضه و تقاضاى بازار تعیین مىشود. شتر و دیگر اجناس دیه نیز تافته جدا بافته نیستند و همیشه تابع این قانون بوده و خواهند بود. براى نمونه اگر درباره شرایط زندگى پیش از بعثت و پس از آن (اوایل بعثت) تامل داشته باشیم، آشکار مىشود که بىگمان، بدون شتر زندگى در آن منطقه فلج مىشد و بقاى افراد جامعه به خطر مىافتاد. پیشتر نیز متعرض شدیم که در آن عصر هیچ چیز به اندازه شتر در نزد اعراب از ارزش و مالیتبرخوردار نبود، حتى از قول بعضى از لغویین نقل است که اعراب در خیلى از موارد، مال را به طور مطلق در شتر استعمال مىکردند. علت آن نیز معلوم است.
شیر و پشم و گوشتشتر قابل استفاده بود، به راحتى قابل معامله بود، با اجاره دادن آن درآمد خوبى حاصل مىشد، «کوچ» که کار دائمى اعراب بود، بدون شتر تقریبا غیرممکن بود و براى سفر در میان اقیانوس بزرگ شن و طوفان و آفتاب سوزان بهترین کشتى بود و فواید زیادى که با عنایتبه شرایط زیست محیطى آنجا، آشکار مىشود. به همین دلیل است که «ادبیات عرب گویاى حقشناسى او از این انیس و یاور پربرکت و وفادار اوست. آنها کاملا از ارزش حیاتى این حیوان آگاه بودند.
عرب تنها به انسان و شتر نفر مىگوید. او را در صف حیوانات قرار نمىدهد، بلکه هم شان و هم قطار (به معنى لغوى کلمه) خود اوست، زبان عرب مملو از کلمات بسیارى است که شترش را مىنامد، همه ادوار حیاتى او، حالات او، نژاد و خصوصیتهاى او و هرچه با او نسبتى و پیوندى دارد با کلمه یا کلماتى خاص بیان مىشود و در برابر به کشتى یک اسم بیشتر نداده است و همه اجزا و متعلقات آن را بىنام گذاشته است. کتاب «المخصص» که به سبک لغتنامههاى قدیم کلمات را بر حسب موضوع مرتب کرده است، در موضوع شتر کلماتى که جمع کرده است، صد و هشتاد و شش صفحه کتاب را اشغال کرده است در صورتى که کلمات مربوط به دریانوردى تنها در هفت صفحه گنجانده شده است. .... [به هر صورت] «زنگ قافله» آهنگ حیات و ثروت و امید عرب بود و کاروان همه زندگى او.» بى جهت نیست که خداوند متعال در قرآن کریم اعراب را به تفکر و تدبر در خلقت و منفعت شتر دعوت مىکند. «افلا ینظرون الى الابل کیف خلقت» به راستى آنها با شنیدن این آیه به این فکر فرو مىرفتند که اگر خداوند شتر را با این ویژگیهاى عجیب نمىآفرید، زندگى آنها چگونه ممکن بود؟.... بگذریم. حالا سؤال این است که آیا این نقش و ارزش حیاتى شتر، جاودانه است و گذشت زمان و تغییر مکان تاثیرى در آن ندارد؟
به طور قطع، در زمان فعلى جواب منفى است. حتى در صدر اسلام در همه مکانها شتر آن نقش و کارآیى ویژه را ایفا نمىکرد. پس به طورى که ملاحظه شد اجناس دیه بنا به تغییر مکانها و با گذشت زمان، متعدد و متفاوت مىشود. امروزه، شتر به استثناى مناطق ویژهاى آن هم به صورت محدود، کارآیى ندارد و دیرى نمىپاید که براى تماشاى گردشگران در موزهها و باغ وحشها جا مىگیرد. حجاز را ملاحظه کنید، وضعیت آن به کلى به هم ریخته و شرایط دیگرى در آن شکل گرفته است. سینه آن صحراى تفتیده و رملى با احداث جاده چنان سفتشده است که اتومبیلها با راحتى عبور و مرور مىکنند. پالایشگاههاى مختلف نفت و گاز، کارخانهها، بیمارستانها و تاسیسات گوناگون و خانههاى مجلل، آب و برق و غیره صورت شهر را تغییر داده است و دیگر از آن کوچههاى دایمى چندان خبرى نیست، بافت قبیلهاى جاى خود را به حکومت مرکزى مقتدرى داده است که امور ادارى، سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى کشور را در اختیار دارد. در این صورت، آیا «مالیت» صد شتر آن روز با ارزش و قیمت صد شتر امروز قابل مقایسه است؟ آیا دامنه و قلمرو خسارتهایى که با صد شتر قابل جبران و ترمیم بود، همچنان دست نخورده باقى مانده است؟
این تغییر ارزش کالاها و به اصطلاح «تغییر مالیت» مختص شتر نیست. بلکه هر کالایى نیز از چنین خصوصیت و ضوابطى برخوردار است. بنابراین با این ملاحظات است که مىگوییم تمسک به اجناس دیه به عنوان مبناى تعیین دیه هرگز معقول به نظر نمىرسد.
هیچ رابطه منطقى دو سویه بین اجناس دیه و مالیت مورد نظر شارع مقدس وجود ندارد. حداکثر چیزى که مىتوان استنباط کرد این است که آن مقدار مال مورد نظر شارع مقدس در زمان صدور احکام برابر با قیمت صد شتر یا قیمتسایر اجناس معین بود. به دیگر سخن، اجناس تابع مالیت مورد نظر شارع بود و نه الزاما برعکس. به شهادت تاریخ و تصریح بسیارى از روایات که مورد تایید فقهاى شیعه نیز واقع شده است، در زمان خلیفه دوم گرانى بیش از حد شتر باعثشد که آن خلیفه براى رفع اختلاف مردم در قیمتشتر مقادیر معینى از درهم و دینار را به عنوان دیه تعیین کند و به علاوه او به تعیین مقدار دیه از اجناس مختلف پرداخت تا هر گروه از مردم بتوانند آن جنسى را که در اختیار دارند به عنوان دیه بپردازند. باز به شهادت تاریخ و تصریح فقهاى اهل سنت، از سوى یاران پیامبر هیچ گونه مخالفتى با عمل او صورت نگرفت. تا آنجا که از فقهاى اهل سنت این عدم مخالفت اصحاب را به منزله اجماع آنان بر این موضوع تلقى کردهاند. در این باره نه تنها هیچ روایتى از ائمه شیعه(ع)، در مخالفت تصمیم خلیفه دوم وارد نشده است، بلکه امیرالمومنین على(ع)، در زمان خلافت خویش، عمل نسبتا مشابهى را انجام دادهاند در روایتى آمده است: فلا ظهر الاسلام و کثرت الورق فى الناس قسمها امیرالمومنین(ع) على الورق. این در حالى است که تمامى روایتى که از پیامبر(ص) درباره میزان و نوع دیه نقل شده مطلق بوده و هرگز قیدى براى موقتى بودن آنها ذکر نشده است
و این نکته قابل توجه است و در جاى خود به نکات ظریف و دقیق آن باید اشاره کرد. بههرحال مطالب مذکور همه حکایت از آن دارند که این اجناس دیه هستند که تابع مالیت مورد نظر شارع مىباشند و به همین دلیل نیز، اجناس دیه منطقا نمىتوانند مبنا و ملاک میزان دیه واقع شوند. در پرتو آنچه که گذشت، این سؤال جدى دوباره ما را آزار مىدهد که: «مبنا و ملاک تعیین دیه چیست؟»به اعتقاد ما، براى اینکه به پاسخ درخور و منطقى سؤال مزبور دست پیدا کنیم، به ناچار باید به پرسش جدى و مهم دیگر پاسخ بدهیم و آن این است که: آن مقدار مال پرداخته شده به مجنى علیه یا اولیاى دم که «دیه» نام گرفته است در مقابل چه چیزى است؟ به عبارت دیگر، «دیه» را به چه عنوانى به مجنى علیه یا اولیاى دم پرداخت مىکنند؟ این سؤال در واقع سؤال از ماهیتحقوقى دیه است که اخیرا نظر برخى از اندیشمندان و فقها را به خود جلب کرده است. بدین ترتیب معلوم مىشود کسانى که این نوع مباحث را تفنن علمى تلقى کرده و آن را نوعى زورآزمایى مىدانند و براى به رخکشیدن قدرت استدلال خود بدان دست مىیازند درواقع در توهمات شخصى خویش غرق شدهاند. با این همه آثار حقوقى متفاوت که بر مسئولیت مدنى و کیفرى مترتب مىشود، بىتفاوتى نسبتبدان به هر بهانهاى پذیرفته نیست. شایان تاکید است همچنان که در این مقال گفته شد بحث ماهیتحقوقى دیه را تنها از آن جهت که مىتواند در تنقیح مبنا و ملاک تعیین میزان دیه ما را کمک کند مطمح نظر است.
تعریف دیه
دیه در اسلام عبارت از مالی است که به سبب جنایت بر بدن انسان توسط جانی به وی یا ورثه او پرداخت میشود.برای هر عضو بدن انسان حتی موی او دیه تعیین میشود.جنایت بر مرده نیز دیهای جداگانه دارد.این قاعده تنها شکل مذهبی نداشته و موضوع قانون مجازات اسلامی کشور ایران نیز میباشد.قانونگذار ایران بخش مفصلی از قانون مجازات اسلامی را به تعریف و میزان دیات مختلف اختصاص دادهاست.در ماده ۲۹۴ این قانون دیه اینگونه تعریف شدهاست:دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاء دم او داده میشود.
نوع فایل: word
سایز:27.4 KB
تعداد صفحه:20
دیه