هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی

اختصاصی از هایدی مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی


مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 32 صفحه می باشد.

 فهرست

درآمدی بر ادبیات توصیفی.. ۱

شفیعی  کدکنی.. ۲

فریدون مشیری.. ۱۰

آثار فریدون. ۱۲

فوت فریدون: ۱۳

اشعار فریدون: ۱۳

عطر صد خاطره پیچید: ۱۳

رودکی.. ۱۵

سبک و افکار رودکی.. ۱۸

شرف نامه نظامی گنجوی.. ۲۳

بیوگرافی نظامی.. ۲۵

سال تولد و تاریخ وفات.. ۲۵

فرزندان نظامی.. ۲۶

مثنوی های نظامی.. ۲۶

 

درآمدی بر ادبیات توصیفی

بخش عظیمی از ادبیات ثانی فارسی ما ماهیتی «توصیفی» دارد. توصیف هنرمندانه‌ی شاعر از «طبیعت»، «خود» و «جامعه» درون مایه‌های ارزشمندی است که ادبیات ما را عمق و غنا بخشیده است. شاعران بزرگی هم چون رودکی، خرمی، منوچهری و عنصری از دوره‌ی آغازین شعر فارسی توصیف زیبایی‌های طبیعت پیشین تاز و آغازگر بودند. ابتکاران و نوآوری‌های چنین شعرایی در وصف شب، روز، صبح، غروب، باغ و ستان، زمین و آسمان و فصل‌ها و . . . . حاکی از انس و الفتی است که با طبیعت داشته‌اند.

توصیف «طبیعت» در دیگر دوره‌های ادبی با فراز و نشیب‌هایی هم چنان ادامه یافته است و هم چنان ادامه دارد. توصیف از «خود» را در آثار شاعران گذشته و امروز با زمینه‌های متعددی چون شرح و بیان غم‌ها و شادی‌ها و تأملان شخصی و عاطفی می‌بینیم. قسمت عمده‌ای از رباعی‌ها دو بیتی‌ها، غزلیات، شکواییه‌ها و حسبیه‌ها تشریح و توصیف «من» شاعر هستند. شاعران با بحر سخن خویش، این  «من» و «خود» آدمی را آن چنان به تصویر کشیده‌اند که با وجود تکرار شدن ‌ها همواره دل‌پذیر مانده و طراوت و شادابی خود را از دست نداده‌ است. خواه «من» عاطفی و شخصی باشد یا «من» اجتماعی وقت، آن گونه که در حماسه‌ها می‌بینیم.

عرفان عمیق و پر مایه‌ی ادبیات فارسی از جمله آثار بزرگانی چون سنایی، عطار، مولوی و حفظ از توصیف «هستی مطلق» و مظاهر صنع او سرشار است. این نخستین از ادبیات ما در ادبیات جهان کم نظیر است و به همین جهت، هرم زمان می گذرد جایگاه آن برتر و پذیرش جهانی آن وسیع‌تر و مطلوب تر می گردد. توصیف «اجتماع» و جلوه‌های آن، هم چون «وطن»، «آزادی» «عدالت» و . . .  در ادبیات مشروطه ظهور یافته است و امروز بیش‌تر از گذشته خود را می‌نمایاند و «ادبیات متعهد» ما مبتنی بر آن است.

شفیعی  کدکنی

محمد رضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ در کدکنی نیشابور به دنیا آمده است تخلص او سرشک میباشد شعرهای سرشک غالباً رنگ اجتماعی دارد. اوضاع اجتماعی ایران در دهه‌های چهل و پنجاه در شعر او بصورت تصویرها، رمزها، کنایه‌ها به تصویر کشیده شد. کسی که از آن احوال باخبر است و نیز با طرز تعبیر شعر این خصیصه را تشخیص خواهد داد حتی گاه یک درون مایه را در اشعار م تعدد به صور گوناگون جلوه‌گر خواهد دید بی گمان اندوخته‌های فراوانی که وی از زبان و ادب فارسی برای خویش اندوخته در این راه رهگشایش در زمینة شعر و ادب فارسی است. و در میان شاعران نسل خویش کم نظیر است. سرشک افزون بر بهره‌مندی از قریحه و فطرت شاعری در شعر خویش از دیدگاهی انسانی و اجتماعی  سخن می‌گوید و چون از فرهنگ ایران و زبان فارسی بهره درست دارد می‌تواند اندیشه‌ها و دریافتها و پدیده‌های زیبای جهان شاعرانه خود را بصورتی دلکش و زیبا به ما عرضه کند.

آثار سرشک شبیخون ۱۳۴۴- زمزمه ۱۳۴۴ دژبان مرگ ۱۳۴۷ در کوچه باغهای نیشابور ۱۳۵۰ مثل درخت در شب باران ۱۳۵۶ از بودن و سرودن ۱۳۵۶ بوی جوی مولیان ۱۳۵۶

۷- محمد رضا شفیعی کدکنی (م. سرشک): یکی از پرمایه‌ترین و آگاهترین شاعران روزگار ماست. وی هم از فرهنگ ایرانی و هم از فر هنگ اسلامی به فراوانی، برخوردار است و در سالهای اخیر از ادب و فرهنگ غرب سر چهرة‌ بسیار گرفته است. کتاب «صور حال» و مقالات او دربارة‌ قافیه و شعر، و مصاحبه‌ها و مقاله‌های وی در زمینة ادب معاصر ایران نشان می دهد که از هنر و شعر و ادب فارسی و عربی، آگاهی زیادی دارد.

شفیعی، شاعری را با غزل آغاز می‌کند و مجموعة «زمزمه‌ها» که در سال ۱۳۴۴ منتشر شده، نمودار توانائی و آگاهی وی از شعر کلاسیک فارسی است و به خصوص قدرت او را در غزل سرائی تائید می‌کند. با وجود این، به ورودی قالب و بیان شعر نسبی را رها می‌کند و به سوی شکل و زیان شعر نمائی روی می‌آورد و نیز شعر غنائی و معزلی را تقریباً کنار می‌گذارد  و به شعر اجتماعی و حماسی جدید می پردازد. این تحویل  و تحول را در مجموعه‌های «شبخوانی» و «از زنان برگ» که به ترتیب در سالهای ۲۴ و ۴۷، انتشار یافته‌اند. به خوبی می‌توان دید و دریافت. با وجود اینکه شاعر در مجموعه «از زبان برگ» از غزل عاشقانه فاصله می‌گیرد، اما روح لطیف نعرلی او هرگز رهایش نمی‌کند. عشق به طبیعت و همة‌ مظاهر آن در اشعار وی جلوه‌گر است! در قطره‌های باران، در روشی صبح، در آفتاب پاک، در نور و نسیم سحر، در سکوب صحرا، در اندیشة معصوم گلها، در سرود اثر و باران و در گلهای سادة مریم، در بوتة با بوته، در لاله‌های کبود و در نهال‌های جوان، . . . . همه جا محبت و دوستی و صداقت را می‌بیند.

هنگامی که از زادگاه خویش- خراسان- به تهران سفر می کند. از دریچة کوهها و دشتها سلام عاشقانه می‌فرستد و ناگهان احساس می‌کند که همة‌مظاهر طبیعت پیام آور صلح و دوستی به یکدیگرند، این فریفتة طبیعت است و در «از زبان برگ» طبیعت بزرگترین مایة الهام اوست. شب با زلال آب، راز و نیاز عاشقانه دارد و باران برای او تمثیل روشنائی و پاکی است. اصولاً برای شفیعی، طبیعت حالت تمثیلی دارد. آنرا با ایشان می‌آمیزد. در زیان طبیعت، ستایش انسان و ندای مهر را می‌شوند، لحظه‌های صمیمیت را چنان نرم و لطیف و شکننده احساس می‌کند و چنان انسان را به صفا و صمیمیت و صفات خوب انسانی می‌‌خواند که گوئی تمام ذرات وجود آدمی را از آن لحظه‌ها سرشار می کند.

شاعر چنان طبیعت را جذب می‌کند که گوئی طبیعت با تمام ذراتش با وجود وی در آمیخته و به صورت شعر و شاعر درآمده است و شعر و شاعر با طبیعت، واحدی را به وجود و به صورت شعر و شاعر درآمده است و شعر و شاعر با طبیعت، واحدی را به وجود آورده چنانکه شاعر خود نمی‌داند این شعر لطیف سرودة اوست یا سرودة باران:

اما این شاعر آزاد و پاکدلی که طبیعت را تمثیل آزادی و پاکدلی که طبیعت را تمثیل آزادی و پاکی و صمیمیت ابدی می‌داند. هرگز نه آزادی را می‌بیند و نه پاکی و صمیمیت را احساس می‌کند. از اینرو در درونش همواره اندوهی تلخ و گزنده موج می‌زند، آنرا با طبیعت نه همدم دیرینة اوست در میان می‌گذارد و به سوگ می‌نشیند. پیام وحشتناک باران ره به زمین فرو می‌خواند و زمین را محکوم می‌کند:

م. سرشک با انتشار مجموعة در کوچه باغهای نیشابور» در سال ۱۳۵۰ نشان می دهد که شعرش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه، شفیعی را به عنوان شاعری آگاه و روشن بین و اجتماعی و نیز توانا و آفریننده، معرفی می‌کند. و نمودار تلاش اوست برای راه یافتن به نوعی شعر اجتماعی و حماسی و انسانی شاعر خود را در برابر جامعه و مردم مسئول و متعهد می‌داند- بدون آنکه ادعای رهبری داشته باشد و با خشم و خروش، پیام و رسالت اجتماعی خود را ابلاغ می‌کند:

همچون گون که پای بند زمین است و بر نسیم آزاد که راهی سفر است، رنگ می‌برد، خویشتن را پای بند زنجیر اسارت می‌بیند و همواره در این زمین که کویر و حسب است در جست و جوی آزادی است:

خاموشی و بی جنب و جوشی را سخت ناروا می‌شمارد و مردمان ساکت را به تلخی، سرزنش می‌کند:

در سال ۱۳۵۶ به مجموعه‌ از شفیعی کدکنی انتشار می‌یابد: «از بودن و سرودن»، «مثال درخت در شب باران» بوی خوی مولیان». در مجموعة « از بودن و سرودن»، شاعر همچنان به اصالت شعر اجتماعی معتقد است و دیباچة آنرا به شاعر آزاده و شهید اسپانیا- فدریکوگارسا لورکا- نیشکش می‌کند و او را هم آواز خویش می‌خواند. در این مجموعه، جز تاریکی و تیرگی و خاموشی و تنهائی چیزی نمی‌باید و جز شعر، جان پناهی برای خویشتن پیدا نمی‌کند. اما همیشه در انتظار باران تند حادثه است تا دیوارهای خستة خوابیده را درهم بریزد و نابود کند. در قطعة «معراج نامه» با انبوه شاعران و ادبیاتی برخورد می کند که «بی سرند» و کالایی ندارند جز غرور، و به طنز، آنان را از فرزانگان مشرق زمین می‌خواند و دریغ می‌خورد از اینکه مرده ریگ مزدک و خیام این چنین مسکینانی هستند:

مثل درخت در شب باران برگزیده ایست از اشعاری که شاعر از سالهای ۴۴ و ۴۵ تا سال ۱۳۵۶ سروده است، شامل چهار بخش: «مخاطبات»، «چند تأمل»، «غزلیات» و «رباعیات».


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی