هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره اخلاق در خانواده

اختصاصی از هایدی مقاله درباره اخلاق در خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اخلاق در خانواده


مقاله درباره اخلاق در خانواده

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:17

تعریف اخلاق

علم اخلاق عبارت است از فنى که پیرامون ملکات انسانى بحث مى‏کند، ملکاتى که مربوطبه قواى نباتى و حیوانى و انسانى اوست، به این غرض بحث میکند که فضائل آنها را از رذائلش‏جدا سازد و معلوم کند کدام یک از ملکات نفسانى انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست، وکدامیک بد و رذیله و مایه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسائى آنها خود را با فضائل بیاراید، واز رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکى که مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا دراجتماع انسانى ستایش عموم و ثناى جمیل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمى و عملى‏خود را به کمال برساند.

ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 صفحه 558 علامه سید محمد حسین طباطبائى

دسته بندى مسائل اخلاقى

فلاسفه اخلاق تاکنون، به پیروى از ارسطو، اخلاق را به ملکات راسخه در نفس که در اثر تکرار عمل حاصل مى‏شود تفسیر کرده‏اند. و از آنجا که منشا اعمال و رفتار انسان قواى نفسانى اوست، هماهنگ با تنوع و تعدد قواى نفسانى، فصول اخلاق را به اقسام متنوعى تقسیم کرده‏اند. آنان مى‏گویند: قوایى که در پیدایش فعال و به دنبال آنها ملکات انسان مؤثر هستند سه دسته‏اند: 1 - قوه عقلیه. 2 - قوه شهریه. 3 - قوه غضبیه. هر یک از این قواى سه گانه، رفتارها و کردارهاى ویژه‏اى طلب مى‏کنند و نیز به ترتیب اولویت این قوا، به بررسى اعمال و رفتار انسان مى‏پردازند. و علماى اخلاق اسلامى هم غالبا به پیروى از ارسطو کم و بیش همین تقسیم بندى را رعایت کرده‏اند.

اکنون، در ارتباط با تقسیم فوق دو سؤال قابل طرح است که دقت در آنها در جاى مناسب خود قابل ملاحظه خواهد بود: نخست آنکه آیا تقسیم قواى نفس به این سه قوه درست است و آیا مى‏توان قواى نفس را در این سه خلاصه کرد؟ دوم آنکه تقسیم اخلاق و رفتار و ملکات اخلاقى بر اساس تنوع قواى نفسانى آیا مى‏تواند مطلوب باشد و یا اینکه بهتر است روش دیگرى براى تقسیم آنها پیدا کنیم؟

مى‏توان گفت: هر دو مطلب فوق تا حدى قابل مناقشه است و ما مى‏توانیم در این زمینه تقسیمات دیگرى ارائه کنیم که مبتنى بر تنوع قواى نفس نباشد و یا تقسیماتى که مبتنى بر قواى نفس باشد; ولى، قواى نفس را در این سه قوه منحصر نکنیم و تعداد بیشترى از قوى نفس و تنوع ظریفترى از آنها را اساس کار خود و ریشه تقسیم رفتارها و ملکات اخلاقى قرار دهیم چنانکه به یارى خداوند بزودى مطرح خواهیم کرد.

از نظر ما موضوع علم اخلاق اعم از ملکات نفسانى است که فلاسفه اخلاق تاکنون به عنوان موضوع علم اخلاق بر آن تاکید داشته‏اند و چنانکه قبل از این گفته‏ایم: موضوع اخلاق اعم از ملکات اخلاقى است و همه کارهاى ارزشى انسان را که متصف به خوب و بد مى‏شوند و مى‏توانند براى نفس انسانى کمالى را فراهم آورند یا موجب پیدایش رذیلت و نقصى در نفس شوند، در بر مى‏گیرد و همگى آنها در قلمرو اخلاق قرار مى‏گیرند.

چنانکه به نظر ما قرآن کریم و روایات نیز این سخن را تایید مى‏کنند. بنابراین، مى‏توان گفت: موضوع اخلاق، موضوع وسیعى است که شامل ملکات و حالات نفسانى و افعالى مى‏شود که رنگ ارزشى داشته باشند.

اکنون، پس از روشن شدن حد و مرز موضوع اخلاق، مى‏توانیم به عنوان طرح بررسى و روش مطالعاتى آن، تقسیمات گوناگونى را، بر اساس تنوع قواى نفس یا به صورت دیگرى، ارائه دهیم تا در سیر مطالعاتى و تحقیق، نقاط ورود و خروج و تسلسل منطقى مباحث را روشن کند.

ما هم مى‏توانیم مسائل اخلاقى را به تناسب تنوع قواى نفس تقسیم بندى کنیم و هم به تناسب تنوع متعلقات افعال اخلاقى. و به عبارتى هم مى‏توانیم تقسیم را از مبدا فعل شروع کرده و افعال اخلاقى را به تناسب مبادى گوناگون نفسانى آنها به گروههاى گوناگون تقسیم و در رده‏هاى مختلف قرار دهیم، چنانکه پیروان ارسطو عمل کرده‏اند با این تفاوت که تقسیم دیگرى از قواى نفسانى مورد نظر، خواهد بود که به یارى خدا ارائه خواهیم داد و هم ممکن است که تقسیم را از متعلق و طرف رابطه شروع کرده و موضوعات اخلاقى را بر اساس تنوع متعلقات افعال اخلاقى رده‏بندى و منظم سازیم.

در مورد تقسیم به تناسب متعلقات مى‏گوییم: متعلق افعال اختیارى یا خود فاعل است‏یا دیگران هستند و یا اینکه با خداى متعال ارتباط پیدا مى‏کند که مى‏توان به تناسب هر یک، نام متناسبى نیز بر آن اطلاق کرد. نخستین قسم را «اخلاق فردى‏» بخش دوم را «اخلاق اجتماعى‏» و بخش سومین را «اخلاق الهى‏» نام مى‏گذاریم. و این تقسیمى دلنشین‏تر از تقسیم گذشته خواهد بود.

در تقسیم به تناسب مبادى نفسانى افعال همانطور که در بالا گفتیم: مى‏توان مبادى نفسانى افعال و به عبارتى قواى نفس را به صورتهاى دیگرى تقسیم کرد و ما در اینجا یک تقسیم را به این صورت مطرح مى‏کنیم که افعال انسان: 1 - گاهى منشا غریزى دارد; یعنى، فعل و انفعالاتى بدنى مستقیما منشا انگیزش آنها مى‏شود مثل: خوردن یا روابط جنسى و نظایر آنها که منشاشان میل به خوردن یا میل جنسى است و این تمایلات به سبب فعل و انفعالات فیزیولوژیک تحقق مى‏یابند. 2 - گاهى دیگر منشا افعال، تاثرات روحى انسان نظیر حالات ترس و وحشت و اضطراب هستند که در روان‏شناسى با عنوان انفعالات نام برده مى‏شوند. 3 - برخى دیگر کارهایى هستند که از تمایلات عالى انسانى و به اصطلاح تمایلات فطرى نظیر: حقیقت جویى، کمال طلبى، میل به فضایل اخلاقى و پرستش، منشا مى‏یابند یعنى تمایلاتى که منشا بدنى و عضوى ندارند، برخاسته از عوامل مادى و فیزیولوژیک نیستند و مبدا و غایت مادى ندارند. 4 - در مواردى نیز رفتارهاى انسانى منشا احساسى و عاطفى دارند که این خود به دو نوع تقسیم مى‏شود: یکى رفتارهایى است که عواطف مثبت انسان مثل انس و محبت آنها را برانگیخته است، و دوم رفتارهایى که منشاشان عواطف منفى انسان نظیر حسد و کینه و نفرت خواهد بود.

 

طرح مورد نظر و شرح آن

ما در این نوشته طرح و تقسیم بندى به تناسب متعلقات افعال را دنبال مى‏کنیم به این معنا که آنها را چنانکه گفتیم، تقسیم مى‏کنیم به: 1 - اخلاق الهى یعنى کارهاى انسانى که به خدا مربوط مى‏شود، مثل یاد خدا، توجه به خدا، خشوع و خوف از خدا، رجاء و ایمان به خدا و غیره که عباداتى بر اساس آنها انجام مى‏شود مثل نماز و روزه و غیره. 2 - اخلاق فردى یعنى کارهایى که به خود شخص مربوط مى‏شود و در انجام دادن آنها اصالتا رابطه با خدا منظور نیست گو اینکه ممکن است‏با خدا و احیانا با مردم هم ارتباط پیدا کند; ولى، در آن بالاصاله فقط رابطه با خود انسان ملحوظ است; مثل شکم بارگى، شهوترانى. چه اینکه انسان پرخور باشد یا کم غذا و دنبال شهوات برود یا نرود در اصل به خود شخص مربوط است گرچه به این لحاظ که ممکن است در یک صورت اطاعت‏خدا و در یک صورت مخالفت‏خدا باشد، با خداوند هم ارتباط پیدا مى‏کند و یا مثل ارضاء غریزه جنسى که منشا آن صفت نفسانى شهوترانى است و به منظور پاسخگویى به آن انجام مى‏شود پس اصلا به خود شخص مربوط مى‏شود ولى این بدیهى است که ناگزیر با شخص دیگرى نیز ارتباط پیدا کند. 3 - اخلاق اجتماعى که محور اصلیش ارتباط انسان با دیگران است و از معاشرت با دیگران و زندگى اجتماعى پدید مى‏آید: مثل احسان به دیگران، احترام یا توهین به دیگران که محور اصلى آنها را روابط اجتماعى تشکیل مى‏دهد.

اکنون، اشاره به این حقیقت لازم است که گرچه رفتارهاى انسانى چنانکه در بالا تقسیم کردیم متنوعند و در سه ردیف اخلاق فردى، اخلاق اجتماعى و اخلاق الهى قرار مى‏گیرند ولى، همه آنها از یک سرى مبادى مختلف نفسانى سرچشمه مى‏گیرند که کلیاتش مشترک است. ما در مباحث انسان شناسى مطرح کرده‏ایم که افعال اختیارى انسان بطور کلى از هر یک از دو مبدا نفسانى به وجود مى‏آید: 1 - بینشها و شناختها 2 - تمایلات و گرایشها. و نیز گفتیم: که این دو نوع مبدا افعال نفسانى نسبت‏به انجام فعل دو اثر متفاوت دارند که یکى فقط روشنگرى مى‏کند و اثرش کشف واقعیتهاست، و دیگرى تحریک کننده است و انسان را به طرف انجام کار بر مى‏انگیزد که البته این انگیزش با حالات و کیفیاتى نفسانى مثل ترس و امید، توام است که در نتیجه در بسیارى از موارد به فعالیت‏بدنى منتهى مى‏شود و در مواردى نیز صرفا یک فعل درونى تحقق مى‏یابد و گرچه ممکن است‏به وسیله اندامهایى از بدن مثل مغز و اعصاب انجام شود ولى به بیرون بدن سرایت نمى‏کند. که این افعال هم از آنجا که در زمره افعال اختیارى انسان هستند در قلمرو اخلاق قرار مى‏گیرند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اخلاق در خانواده