هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق وبررسی در مورد مبانی الگوی رشد 30 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق وبررسی در مورد مبانی الگوی رشد 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

مبانی الگوی رشد، آغاز زندگی

نخستین مرحله زندگی

زندگی هر موجود زنده در یک لحظه غیر قابل پیش‌بینی آغاز می‌شود، و در یک لحظه غیرقابل پیش بینی پایان می‌یابد که خود او در هیچ یک از این دو لحظه اختیاری ندارد و نمی‌داند چه سرنوشتی یا آینده‌ای در پیش دارد. لحظه آغاز زندگی، لحظه انعقاد نطفه در رحم است. این دوره از زندگی در آدمی معمولاً 279 یا 280 روز طول می‌کشد که دو هفته اول آن را « مرحله باروری » یا « مرحله نطفه‌ای » نامند. مهمترین فرایند رشد و تکاملی در طول این مرحله تقسیم سلول است. شش هفته بعد را « مرحله رویانی » یا « مرحله پیش‌جنینی » خوانند که با تفکیک و اختصاصی شدن سلول مشخص می‌شود. بدین معنا که بعضی از سلولها به صورت بافت عصبی درمی‌آیند، برخی عضله یا استخوان را تشکیل می‌دهند، و گروهی نیز برای کنشهای ویژه اختصاص می‌یابند. مثلاً سلولهای عصبی مخصوص دستگاه بینایی از سلولهای خاص پوست متفاوت می‌شوند. با پایان یافتن مرحله رویانی، ضربان قلب و کنش مغز ( هنوز به شکل بسیار ساده ) و مقدمات بسیاری از اندامهای ( سیستمهای ) عضوی دیگر آغاز می شود. هفت ماه پایانی زندگی پیش از تولد را « مرحله جنینی » گویند. این دوره بیش از آنکه ساختهای تازه‌ای در جنین بوجود آیند زمان نضج و نمو است.

رشد و تکامل دوران پیش از تولد، مانند همه رشد و تکاملها، شامل همکاری و هم‌دستی وراثت و محیط است، هر چند بیشتر مردم « رحم » را محیط نمی‌دانند در صورتی که اولین خانه، حتی بسیار مهم، آدمی همان رحم است. هر شخص زندگی یا رشد و تکامل اولیه‌اش را در محیط رحمی که خصایص مشخصی دارد شروع می‌کند. حتی دوقلوی همانند که دارای ژنهای همانند هستند ممکن است محیط‌های رحمی متفاوت داشته باشند که موجب تفاوت آنها در تولد شود. همچنین، ممکن است دوقلوی همانند دارای دو جفت جداگانه باشند که یکی می‌تواند وظیفه‌اش را بهتر از جفت دیگری انجام دهد و مواد غذایی بیشتری فراهم کند.

خصایص مهم مرحله پیش از تولد را می‌توان چنین خلاصه کرد :

*استعداد موروثی، که زیربنای رشد و تکامل بعدی است در این مرحله ثابت است و نه تنها ویژگیهای بدنی و عقلی بلکه ویژگیهای جنسی فرد را نیز در بر می‌گیرد.

*رشد و نمو سریع، که در این زمان بیش از سایر ایام زندگی است. فرد، در طول 9 ماه پیش از تولد، از صورت یک سلول به صورت یک بچه چند کیلویی درمی‌آید و قدش به چند سانتی‌متر می رسد.

*تأثیر شرایط در رشد و تکامل پیش از تولد، شرایط مساعد بدن مادر رشد استعدادهای ارثی را برمی‌انگیزد در حالی که شرایط نامساعد آن، رشد آنها را به تعویق می‌اندازد.

*گرایش اشخاص مهم، مخصوصاً خانواده نسبت به بچه‌دار شدن و بچه در مراقبت از بچه در این مرحله بسیار مؤثر است. به این معنا که مثلاً مادر خشنود از بچه‌دار شدن طبعاً از جنین خود بیشتر مواظبت می‌کند و برای به دنیا آوردن بچه سالم همیشه مراقب احوال خویش و جنین است تا مادری که نسبت به بچه‌داری و بچه گرایش منفی دارد.

عوامل مؤثر در رشد و تکامل پیش از تولد

رشد و تکامل یک فرایند پویا و پیش رونده است و توقف و درنگ ندارد و کیفیت محیط رحم مسئول اکثر نابهنجاریهای ساختی است. نوع و کیفیت غذای مادر، بی احتیاطی‌ها، فشارهای روانی، بیماریها و مخصوصاً داروهایی که مادر مصرف می کند و ... مهمترین عوامل مؤثر در کم و کیف رشد و تکامل دوران پیش از تولد عبارتند :

1- سن والدین، به نظر متخصصان بهترین سن برای مادر شدن میان 21 و 28 سالگی است که رحم از رشد و نمو کامل برخوردار است. در مادران کم سال، غالباً هورمونها رشد و نضج کافی ندراند از این رو، مرگ و میر فرزندان مادرانی که کمتر از 21 سال دارند بیشتر است.

درباره تأثیر سن پدر در رشد جنین شواهد محکمی نداریم اگرچه بعضی از دانشمندان سن 60 را مطرح کرده اند که بیش از آن تأثیر منفی دارد.

شرایط تعیین شده در زمان بارورسازی عبارتند از :

استعداد موروثی : که هنگام یکی شدن و درهم آمیختن اسپرم و اووم (تخمک) تعیین می‌شود.

تعیین جنس : یا پسر و دختر شدن کودک که هنگام انعقاد نطفه و باروری مشخص می‌شود اگرچه تعیین دقیق آن در ساعات و روزهای اول باروری هنوز امکان ندارد یا بسیار دشوار است.

عدة فرزندان : اینکه کودک تنها یا دوقلو یا بیشتر خواهد شد هنگام بارورسازی مشخص می‌شود.

وضع تربیتی در خانواده : اینکه کودک چندمین فرزند خانواده خواهد شد، اولین، دومین، و ... در لحظة لقاح تعیین می‌شود، و همین ترتیب تولد در فراخنای زندگی در رفتار و شخصیت فرد اثر خواهد گذاشت.

2- غذا و تغذیه، نوع غذا از لحاظ ترکیب ویتامینی و کیفیت تغذیه مادر مخصوصاً در نزدیکیهای تولد در رشد و نمو جنین بسیار مؤثر است. مادرانی که در کم و کیف غذای خود دقت نمی‌کنند، از ویتامینهای لازم برای رشد سالم جنین محرومند یا خود را محروم می‌کنند، به حفظ تعادل غذایی از لحاظ ویتامینها توجه ندارند، یا به موقع و به قدر کافی غذا نمی‌خورند به احتمال زیاد فرزندان ناسالمی به دنیا خواهند آورد. به مادران آبستن توصیه می‌شود :

1- همه چیز بخورند 2- به موقع بخورند 3- به مقدار کافی بخورند 4- تعادل ویتامینها را در خوردنی‌ها رعایت کنند 5- میوه زیاد بخورند 6- از خوردن هر گونه داروی مخدر یا خواب‌آور کاملاً خودداری کنند. خواب کافی نیز از شرایط سلامت جنین به شمار می‌رود.

3- بیماری، مبتلا شدن مادر آبستن به بیماریهای مسری و مزمن در جنین اثر منفی می‌گذارد و نیز از پیدایش هر گونه اختلال در هورمونها به ویژه هورمونهای غدة تیروئید رشد عمومی جنین را به تعویق می‌اندازد.

4- اعتیاد، مادری که به انواع مخدرات معتاد باشد جنین او سالم نخواهد بود. مثلاً هنگامی که مادر حامله سیگار می‌کشد ضربان قلب جنین بالا می‌رود.

5- فشار و ضربه، اگر شکم مادر آبستن فشار یا ضربه‌ای ببیند در درجه اول امکان دارد جنین خود را سقط کند و در درجه دوم باعث خونریزیهایی در نقاط مختلف مغز و دستگاه عصبی جنین می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد مبانی الگوی رشد 30 ص

تحقیق وبررسی در مورد قیود خانوادگ 15 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق وبررسی در مورد قیود خانوادگ 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

قیود خانوادگی:

بحث دیگری که در زمینه فوق پیش می آید و تضادهای موجود در خانواده را می توان تا حدودی معلول آن دانست، وجود پاره ای قیود خانوادگی است که مورد توجه جرم شناسان نیز قرار دارد. بی تفاوتی، بی توجهی به نظم خانواده، عدم رعات نظم در خانواده به لحاظ عینیت والدین یا سرپرست اطفال و یا اشتغال والدین به کار، سخت گیری زیاد، نظم شدید و عدم توافق والدین جهت مراقبت از اطفال ممکن است با عواقب ناگواری همراه باشد که اینک پاره ای از این قیود اشاره می شود.

1- دیدگاه فرهنگی:

خانواده ای که از سلامت بر خوردار است که پدر و مادر در خانواده رفتاری متناسب داشته باشند، بدین معنی که هیچکدام از |آنها از وظایف خود نسبت به فرزندانشان رویگردان نباشند.

خانواده نماینده روانی جامعه می باشد، هم معلول و هم علت پیدایش منش و رفتار می باشد.

2- اشتغال به کار مادر:

3- عدم حضور پدر در خانواده

د) فقدان والدین:

به محض متلاشی شدن خانواده، بزهکاری شروع می شود چه وجود خانواده عاملی است علیه بزهکاری . بدترین خانواده ها بهتر از نبودن آن است.

1- فوت والدین

2-طلاق و جدایی والدین

فرار فرزندان از خانه، سرقت، قتل، ضرب و جرح، گرایش به مسائل جنسی، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، خودکشی، ترک تحصیل و افت تحصیلی، عدم موفقیت در کسب مدارج عالی تحصیلیف سوء نیت و بد بینی، تنگدستی، ولگردی، فحشا و اعمال منافی عفت

خصوصیات شخصیتی افراد بزهکار :

زمینه شخصیتی وابسته ، ناایمنی ، تنهایی و انزوا

عوامل روانی در بزهکاری :

نوجوانان بزهکار خویشتن را افرادی نا مطلوب می دانند و گرایش و تمایلی برای دوست داشتن ، ارزش گذاری و احترام بخود ندارند عموماَ افرادی آشفته ، درهم ، نامطمئن و متغیر هستند .

روانشناسان می توانند افراد بزهکار آینده را در کودکی پیش بینی کنند اینان از مشکلات رفتاری ، مشکل در تمرکز و مشکلات تحصیلی برخوردار بودند و اینگونه مشکلات در واقع بازتاب مشکلات عاطفی آنان است .

عوامل اجتماعی:

جامعه­شناسان و به معنای گسترده­تر متخصصان علوم اجتماعی به عوامل مستقیم و غیرمستقیم محیط (تراکم جمعیت، وضع سکونت، آلودگی هوا، ...) توجه کرده­اند. نقش شرایط اجتماعی و تعارضاتی که در چارچوب آن به وقوع می­پیوندد ، انکارناپذیر است. معذالک نه می­توان بزهکاری را تنها بر اساس عوامل اجتماعی بررسی کرد و نه یافته­های مستقل این زمینه با زمینه­های قبلی همواره هماهنگ است.

بررسیها نشان می­دهد وقتی که در جامعه­ای ثبات و پایداری اجتماعی وجود نداشته باشد، بیکاری، فقر یا پاره­ای از شرایط غیرعادی و ناسازگاری عمومی در جامعه رواج داشته باشد، میزان بزهکاری رو به افزایش می­گذارد. به عکس، هر قدر جامعه به سوی پایداری سوق داده شود، میزان بزهکاری کاهش می­یابد. در حقیقت مجموعه مطالعات اجتماعی نشان می­دهد که بسیاری از بزهکاران، در واقع آسیب­دیدگان بهنجار یک جامعه نابهنجارند. یعنی افرادی هستند که از نظر روانی ،طبیعی و بهنجارند ولی بدین علت که جامعه وضع نابهنجار دارد دست به بزهکاری می­زنند

احتمال می­رود مهمترین عامل مؤثر در بزهکاری، روش تربیتی نارسا یا اختلال در شبکه ارتباطی خانواده باشد. تقریباً تمام پژوهشها نشان داده­اند والدینی که با کودکان خود مهربان نیستند یا آنهایی که از نظر روانی یا فیزیکی از فرزندان خود سوء­استفاده می­کنند، بیشتر احتمال دارد که فرزندانی بزهکار داشته باشند (آندرو، ۱۹۸۸، پاپرنی و ریشر، ۱۹۸۹). افزایش احتمال بزهکاری در خانواده­هایی وجود دارد که:

۱)- والدین از روشهای انضباطی بسیار سخت­گیرانه یا بسیار بی­بند­و­بار و فریبنده استفاده می­کنند.

۲- شیوه انضباطی به جای آنکه مبتنی بر استدلال باشد مبتنی بر تنبیه بدنی است.

والدین نسبت به فرزندان خود به جای آنکه گرم و صمیمی و عاطفی باشند، بی­توجه، غافل و تمسخرکننده هستند (لوبر، دیشین ۱۹۸۸). آشکار شده است که کودکان بزهکار رابطه بسیار ضعیفی با پدران خود داشته و آنها را به عنوان الگوهای غیرقابل پذیرش ارزیابی می­کنند. خانواده­های کودکان بزهکار اغلب فاقد پدر بوده یا پدر از خانه غیبت داشته و این در حالی است که بزهکاری با جدایی و طلاق در خانواده همبستگی دارد، با این حال باید توجه داشت که حداقل یک مطالعه نشان داده است بروز بزهکاری در خانواده های سالم [سالم از این نظر که هم پدر و هم مادر حضور دارند] که کشمکش عاطفی شدیدی بین والدین وجود دارد، بالاتر از خانواده­های تک والدین است که روابط گرم و صمیمانه­ای بین والد و کودک وجود دارد

عوامل خانوادگی:

عوامل خانوادگی که باعث بزهکاری نوجوانان می شود شامل موارد ذیل می باشد:

1- تبعیض: تبعیض در خانواده و توجه بیشتر والدین به برخی از فرزندان و توجه کمتر نسبت به برخی دیگر سبب ایجاد عقده کسری و احساس نفرت و بدبینی در کودک می­شود.

2- خشونت: پاره­ای از روانشناسان معتقدند که ریشه اصلی جنایات و خشونتها در جامعه اعمال خشونت و تنبهات بدنی است که باعث ایجاد عقده­های روانی در آنان می­شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد قیود خانوادگ 15 ص

تحقیق وبررسی در مورد کودکان استثنایی 25 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق وبررسی در مورد کودکان استثنایی 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

چکیده

تحقیق حاضر به منظور بررسی علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا صورت گرفته است. در فرضیه های ارائه شده است علت اصلی عقب ماندگی این دانش آموزان

1- عوامل دوران بارداری

2-ازدواج فامیلی

3-عوامل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی و غیره ذکر گردیده است.

جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان مدرسه طلوع می باشند

نمونه آماری 6 نفر از دانش آموزان این مدرسه می باشد.

بیان مسئله

تاریخ تمدن سابقه تلاش انسان است در غلبه بر تقاضای محیطی که در آن زندگی می کند. در فرهنگهای مختلف افرادی که نمی توانند به نحوی مطلوب خود را با نمودها و تقاضاهای محیطی و فرهنگی سازی نمایند.

از نظر دیگران تعاریف و ویژگی های خاص به عنوان درمانده، ضعیف، عقب افتاده و... شناخته می شود.

گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی داشته و تصور می کنند که عقب ماندگی ذهنی یک مرض یا بیماری مسری بوده و می تواند از فرد به فرد دیگر سرایت نماید و مانند سل و آبله میان کودکان دیگر هم سرایت کند با این تفاوت که بیماری ذهنی طولانی تر و سخت تر است. در بیان عقب ماندگی ذهنی باید گفت آن یک پدیده تک بعدی و ساده نمی باسد بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهن است. مسائل مربوط به عقب ماندگی از بعضی جهات تازگی ندارد. اما پیچیدگی مسأله عقب ماندگی ذهنی با توجه به تحقیقات انجام شده به حدی است که علی رغم پیشرفت تکنولوژی و علوم مختلف (پزشکی، روانپزشکی و ژنتیکی) تا کنون حدود دو هزار علت برای عقب ماندگی ذکر نموده اند و عوامل متعدد باعث بروز عقب ماندگی می شود از جمله باید به عوامل قبل و بعد و در حین زایمان و عوامل محیطی اشاره کرد.

مع الوصف در بسیاری از موارد علل عقب ماندگی ذهنی همچنان پوشیده مانده و نا مشخص است. طبق نظریه «اشترین» (1973) برای حدود نیمی از افراد عقب مانده ذهنی نمی توان به تشخیص علت شناسی نسبت داد و مدعی شد که حدود 3 درصد منابع شناخته شده عقب ماندگی ذهنی به عوامل ژنتیکی و حدود 30 درصد به عوامل محیطی منسوب می شود.

در تحقیق ها توسط «مرلند» در سال 1958 صورت گرفت نشان داده شده که اکثر مشکلات مربوط به لحظه تولد نتیجه اختلالهایی است که در ماه اولیه رشد جنین به وجود می آید و این اشکالات در هنگام تولدظاهر می شود شناخت کودکان عقب مانده ذهنی در سنین قبل از دبستان و شروع آموزش در سالهای نوپایی کمک قابل توجهی در کاهش درصد عقب ماندگی و افزایش مهارتهای اجتماعی می کند که خود می تواند در پذیرش این کودکان از طرف اجتماع مؤثر باشد.

از این طریق می خواهیم از آموزش آنها و رسیدن به اهداف اصلی تعلیم و تربیت و کفایت اقتصادی و سازگاری با محیط و مقبولیت اجتماعی گامهای مؤثری داریم.

با توجه به آخرین آمار سازمان استثنایی کل کشور از سال 1378 حدود 70 الی 80 درصد از جمعیت کودکان عقب مانده ذهنی را گروه آموزش پذیر تشکیل می دهند.

اگر مادر در دوران بارداری تحت نظر پزشک باشد احتمال وقوع حوادث ناگوار بسیار کم است. باید در نظر داشت که ارائه خدمات مختلف توانبحش و نگهداری عقب ماندگی ذهنی با توجه به آمار روزافزون آنها غیر ممکن است؛ لذا لازم است که مسئله ای با نام پیشگیری در اولویت برنامه مختلف مربوط به انواع بیماریها و معلولیتها قرار گیرد که با شناسایی زود هنگام و آموزش های لازم به خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی بتوان از بروز این پدیده جلوگیری نمود چون عقب ماندگی ذهنی معلول عوامل متعدد بیولوژیکی، اجتماعی، حتی گاهی اقتصادی است. در این تحقیق سعی بر این است که با توجه به شرایط خاص اقلیمی و بافت اجتماعی برنامه هایی طرح شود که بتوان با اجرای آنها خدمتی در جهت این کودکان انجام داد.

اهداف تحقیق:

در این تحقیق سعی شده است که با توجه به امکانات و منابع موجود به هدفهای زیر برسیم.

1- دلایل به وجود آمدن عقب ماندگی در کودکان

2- چگونگی پیشگیری از بوجود آمدن عقب ماندگی در کودکان

3- چگونگی رفتار با کودکان استثنایی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد کودکان استثنایی 25 ص

تحقیق وبررسی در مورد طبقه بندی اختلالهای روانی 20ص

اختصاصی از هایدی تحقیق وبررسی در مورد طبقه بندی اختلالهای روانی 20ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

طبقه بندی اختلالهای روانی بر اساس DSMIV

از مجموعه نظامهای طبقه بندی که در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرند ، طبقه‌بندی چندمحوری به دلیل تکمیل محورهای تکمیلی و کمک و تشخیصی متعدد ، نظام مناسبی برای تشخیص و طبقه بندی فراهم می سازد . دو طبقه بندی چند محوری هر محور نشانگر آگاهیهای تکمیلی در مورد علایم ، سبب شناسی ، سطح سازگاری ، میزان استرس و ... است . تجدیدنظر چهارم راهنمای تشخیصی آماری اختلالهای روانی (DSM IV) یکی از نظامهای چندمحوری است که در سال 1994 جانشین DSM IIIR شده است . آماده سازی DSM IV بنا به ضرورت و به طور تنگاتنگی با آماده شدن فصل پنجم «اختلالهای روانی و رفتاری» در ICD 10 که به وسیلة سازمان جهانی بهداشت تهیه شده ، هماهنگ شده است و مشورتهای بین انجمن روان پزشکی امریکا و سازمان جهانی بهداشت به هماهنگی کدها و اصطلاحات منجر شده است .

در سیستم چند محوری ،‌ارزیابی بر اساس محورهای متعددی انجام می گیرد و هر محور به حوزة متفاوتی از اطلاعات مربوط بوده و متخصصان را در طرح ریزی درمان و پیش بینی نتیجه کمک می کند ، نظام چند محوری DSM IV برای این منظور پنج محور پیشنهاد کرده است . استفاده از این نظام ، ارزیابی نسبتاً نظام مند و جامعی را با توجه به اختلالهای روانی متعدد و شرایط طبی ، مشکلات روانی ، اجتماعی ، محیطی و سطح عملکرد فراهم ساخکته ، چهارچوب مناسبی را برای سازماندهی و ارتباط دادن اطلاعات بالینی در مورد یک شخص به دست می دهد و کاربرد مدل زیستی - روانی - اجتماعی را در شرایط بالینی ، تربیتی و پژوهشی امکان پذیر می کند . محورهای DSM IV عبارت اند از :

محور I : اختلالهای بالینی یا شرایط دیگری که ممکن است کانون توجه بالینی باشد .

محور II : اختلالهای شخصیت و اختلال عقب ماندگی ذهنی

محور III : بیماریهای جسمانی

محور IV : مشکلات روانی - اجتماعی ، و محیطی

محور V : ارزیابی کلی عملکرد

محور یک : اختلالهای بالینی یا شرایط دیگری که ممکن است مرکز توجه بالینی باشد .

در این محور اختلالهای بالینی و شرایط دیگری که ممکن است کانون توجه بالینی باشند ، قرار گیرند . چنین گستره ای تمام اختلالها و شرایط بالینی به استثنای اختلالهای شخصیت و عقب ماندگی را که در محور دو طبقه بندی می شوند ، شامل می‌شود . گروهها اصلی اختلالهایی که در این محور طبقه بندی می شوند عبارت‌اند از:

1-اختلالهایی که معمولاً برای اولین بار در نوباوگی ، کودک یا نوجوانی تشخیص داده می شوند (به غیر از عقب ماندگی ذهنی که در محور دو طبقه بندی می شود)

2-روان اشفتگی ، زوال عقل و سایر اختلالهای یادزدایشی ، و شناختی

3-عقب ماندگی های ذهنی مرتبط با بیماریهای جسمانی

4-اختلالهای مرتبط با مواد

5-اسکیزوفرنی و سایر اختلالهای روانپریشی

6-اختلالهای خلقی

7-اختلالهای اضطرابی

8-اختلالهای شبه جسمی

9-اختلالهای ساختگی

10-اختلالهای گسستی

11-اختلالهای جنسی و هویت جنسی

12-اختلالهای خوردن

13-اختلالهای خواب

14-اختلالهای کنترل تکانه که در جای دیگری طبقه بندی نشده اند .

15-اختلالهای سازگاری

16-اختلالهای دیگری که می تواند کانون توجه بالینی قرار گیرد .

در صورتی که شخصی بیش از یک اختلال در محور اول داشته باشد لازم است نام همة آنها گزارش شوند . در این صورت ، نخست نام اختلالی که علت اصلی مراجعه بوده ، نوشته می شود . در صورتی که فردی هم در محور اول و هم در محور دوم اختلال داشته باشد ، تشخیص اصلی محور یک در نظر گرفته می شود ، مگر اینکه تشخیص محور دوم با عنوان «تشخیص اصلی» مشخص شده باشد . همچنین در صورتی که هیچ اختلالی در محور یک وجود نداشته باشد ، فرد به عنوان «بدون وضعیت یا تشخیص در محور یک» و در صورتی که تشخیص محور اول تا گردآوری اطلاعات لازم به تعویق افتد ، تحت عنوان «معوق ماندن وضعیت با تشخص در محور یک» ، کد بندی می شود .

محور دو : اختلالهای شخصیت و عقب ماندگی ذهنی

محور دوم برای گزارش اختلالهای شخصیت و عقب ماندگی ذهنی در نظر گرفته شده است و در عین حال ، می تواند برای اشاره به ویژگیهای شخصیت و مکانیزمهای دفاعی نیز مورد استفاده قرار گیرد . وجود این محور باعث می شود تا حضور اختلال شخصیت و عقب ماندگی به علت چشمگیر بودن اختلالهای محور یک ، نادیده گرفته نشود . از طرف دیگر ، کدگذاری این اختلالها در محور دوم ، آسیب زایی یا دامنة درمان مناسب آن را نسبت به محور اول متفاوت نمی سازد . این محور ممکن است برای مشخص کردن خصوصیات ناسازگارانه شخصیت نیز مورد استفاده قرار گیرد .

مکانیزمنهای دفاعی یا سبکهای کنار آمدن فرآیند خودکاری هستند که فرد را در برابر اضطراب و آگاهی از خطرهای درونی و بیرونی یا عامل فشارزا حمایت می کنند و واسطه ای بین واکنش فرد به تعارض ، هیجان و عوامل فشارزای درونی و بیرونی هستند . هر مکانیسم دفاعی از لحاظ مفهومی و تجربی به گروههایی تقسیم می شوند که از آنها به عنوان سطوح دفاعی نام برده می شود . این سطوح به سطح انطباقی بالا ، سطح بازداریهای روانی سطح تحریف خفیف تصویر ذهنی ، سطح انکار ، سطح تحریف عمدة تصویر ذهنی ، سطح عمل ، و سطح بی نظمی دفاعی تقسیم می شوند .

در سطح انطباقی بالا ، دفاعها کامران سازی و رضایتمندی را به حداکثر می رسانند و آگاهی هشیارانه از احساسها ، افکار و پیامدها را موجب می شوند و تعادل مناسبی را میان انگیزه های متضاد ایجاد می کنند . این سبکهای کنار آمدن عبارت اند از : پیش‌بینی ، پیوند جویی ، نوع دوستی ، شوخ طبعی ، ابراز وجود ، خویشتن نگری ، والایش ، و بازداری .

در سطح بازداریهای روانی ،سبکهای کنار آمدن ، افکار ، احساسها ، خاطره ها ، آرزوها یا ترسهای بالقوة تهدیدآمیز را خارج از هشیاری نگهداری می کنند . برخی از این سبکها عبارت اند از : جا به جایی ، تجربه ، توجیه عقلی ، جداسازی عاطفه ، واکنش وارونه ، سرکوبی و عمل زدایی .

در سطح تحریف خفیف تصویر ذهنی ، تحریفهایی در تصویر خویشتن ، بدن یا دیگران مشاهده می شود که ممکن است برای تعدیل عزت نفس به کار گرفته شوند ، همانند ارزش زدایی ، آرمانی ساختن .

سطح انکار با بیرون نگهداشتن عوامل فشارزا ، تکانه زا ، تکانه ها ، افکار ، عواطف و مسئولیت ناخوشایند یا غیرقابل پذیرش از هشیاری همراه یا بدون انتساب نادرست آنها به عامل بیرونی مشخص می شود . این سبکها و دفاعها عبارت اند از : انکار ، فرافکنی ، دلیل تراشی .

در سطح تحریف عمدة تصویر ذهنی ، تحریفهای چشمگیری با انتساب نادرست تصویر خویشتن به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد طبقه بندی اختلالهای روانی 20ص

تحقیق وبررسی در مورد روان شناسی نوجوانی 60 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق وبررسی در مورد روان شناسی نوجوانی 60 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

منبع: کتاب رواشناسی رشد(2)

روان شناسی نوجوانی

(مسائل اساسی در مطالعه روان شناسی رشد و نوجوانی)

1-نکات اساسی در روان شناسی رشد

روانشناسی رشد را می توان هم به صورت دوره های سنی و هم به شیوه موضوعی ارائه کرد. روانشناسی رشد علمی است که فرآیند تحولات نسبتاً نظامدار زیستی شناختی، عاطفی و اجتماعی فرد در طول زندگی از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام مرگ مطالعه می‌کند. منظور از تحولات نظامدار تغییراتی است که معمولاً با نظم معین رخ می‌دهد و در یک زمان نسبتاً طولانی دوام می آورد. با توجه به جوانب مختلف رشد (زیستی، شناختی، روانی و رفتاری) و با ملاحظه اصلی ترین وجوه تشابه و تفاوت رشد روانی در سنین مختلف و نمودهای آن در دوره های زندگی تقسیم بندی زیر را به عمل آورده‌اند.

دوره پیش از تولد

دوره شیرخواردگی

دوره کودکی اول

دوره کودکی دوم

دوره نوجوانی

دوره جوانی

دوره میانسالی

دوره پختگی

دوره پیری

(انعقاد نقطه تا تولید

(تولد تا 2 سالگی)

(کودکستانی) 2-6 سالگی

(دبستانی) 6-12 سالگی

12 تا 20 سالگی

20 تا 30 سالگی

30 تا 50 سالگی

50 تا 65 سالگی

65 سال به بعد

دوره های سنی که در این تقسیم بندی ارائه شده سنین متوسط و تقریبی است. هر یک را می توان به دوره های کوتاهتر نیز تقسیم کرد. برای مثال می توانیم دوره نوجوانی را به سه دوره کوتاهتر اوایل، اواسط و اواخر بلوغ تقسیم کنیم. مثلاً ممکن است یک دختر معین در سن 10 سالگی بلوغ خود را آغاز کند در حالی که سن شروع بلوغ یک پسر معین چه بسا در 15 سالگی باشد همچنین یک نوجوان بالغ ممکن است زندگی خانوادکی نیز تشکیل داده و صاحب فرزند نیز شده باشد و عملاً در اواسط دوره نوجوانی جای گرفته باشد آغاز و پایان هر یک از دوره های رشد ناشی از تأثیر و تأثر متقابل عوامل مختلف زیستی، روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی است.

(نظریه تحلیل روانی در رشد نوجوانی)

در میان نظریه های روانشناسی کمتر نظریه ای را می توان یافت که به اندازه نظریه تحلیل روانی (روان تحلیل گری) بر روانشناسی جدید تأثیر بخشیده باشد. این نظریه را فروید پزشک اتریشی ارائه کرد که در آن طبیعت آدمی به صورتی متفاوت از پیش مطرح می شود در این نظریه زندگی فرد تحت تأثیر انگیزش ها و تعارضات عمدتاً ناآگاهانه است و شخصیت فرد بر اساس تجزیه های اولیه زندگی او شکل می گیرد محور نظریه فروید این است که آدمی دارای نیازهای نیرومند زیستی است که باید برآورد شوند به نظر او هر فردی برخوردار از مقدار معینی انرژی روانی است که آن را صرف ارضای غرایز خود می‌کند به تدریج که کودک رشد می‌کند این انرژی روانی در سه بخش شخصیت یعنی نهاد، خود و فرا خود تقسیم می شوند. مشکلات روانی موقعی بروز می‌کند که این مقدار معین از انرژی روانی به صورت نامتعادلی بین نهاد، خود و فرا خود توزیع می شود. نظریه تحلیل روانی، نوجوانی را ناشی از افزایش غریزه می داند که به مرجله نهفتگی پایان می‌دهد و به دنبال آن توجه دوباره به مسأله ادیپی و کشش نوجوان به جنس مخالف و تراز انتقام جنس موافق پدیدار می شود در این مرحله با رشد نظام باز تولید و از جمله افزایش هورمونی درگیری و فشار شدید جنسی ایجاد می‌شود و در نتیجه بر کنترل غریزه جنسی مرحله نفهتگی پایان می‌دهد در این مرحله هدف اصلی غریزه جنسی همان باز تولید زیستی است اما یادگیری چگونگی برخورد جامعه پسند با نیروی جنسی تعارضاتی برای هر فرد همراه است نیروی لیبیدو در دوره نوجوانی و اوایل جوانی صرف فعالیتهایی از قبیل دوست یابی، دست یابی به خصوصیات شغلی، ابراز عشق و ازدواج می شود و مقدمات ارضای رشد یافته غریزه جنسی از طریق صاحب فرزند شدن فراهم می آید فروید معتقد است که آدمی تا پایان عم در همین مرحله باقی می ماند.

(رشد هویت و مبارزه برای استقلال)

رشد هویت را معمولاً یکی از جنبه های (رشد خود) به حساب می آورند رشد خود یک مبحث مهم در روانشناسی رشد است که معمولاً موضوع های آن عبارتند از: رشد خودانگار یا مفهوم خود، عزت نفس یا ارزش نهادن بر شایستگی خود، رد انگیزش پیشرفت و خود انگاره تحصیلی، رشد کنترل خود، رشد شناخت دیگران با رشد شناخت اجتماعی و رشد هویت.

رشد هویت:پدیده نوجوانی با این پرسش اساسی همراه است که نوجوان از خود می‌پرسد (من کیستم؟) این پرسش را که چند سال ادامه خواهد یافت (جستجوی هویت می نامند) در واقع مسأله این است که چه می شود که هیچ فردی نه مانند کسانی می شود که قبل از او در این جهان زیسته اند مانند کسانی خواهد شد که پس از او به این جهان خواهند آمد. نوجوانیکه با این پرسش اساسی رو به رو است می داند که به زودی باید مسئولین زندگی خویش را شخصاً بر عهده گیرد و از خود می پرسد: باید چگونه زندگی کنم؟ چه حرفه ای را باید انتخاب کنم؟ در ارتباط با جنس مخالف و زندگی خانوادگی آتی خود چه خواهم کرد؟ با کدام باورها و ارزشها باید زندگی کنم؟ با ارتباط با جنس مخالف و زندگی آتی خود چه خواهم کرد؟ پاسخ به این پرسش ها آسان نیست و معمولاً با مقداری تشویق نیز همراه است. شاید بتوان گفت تشویق


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد روان شناسی نوجوانی 60 ص