هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نظام اخلاق در اندرزنامه های پهلوی

اختصاصی از هایدی نظام اخلاق در اندرزنامه های پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نظام اخلاق در اندرزنامه های پهلوی


نظام اخلاق در اندرزنامه های پهلوی

پایان نامه کارشناسی ارشد ادیان

گرایش ادیان غیر ابراهیمی

173 صفحه

چکیده:

موضوع اخلاق در دین زرتشتی از جایگاه مهمی برخوردار است. در دوران ساسانی ما شاهد شکوفایی سبک خاصی در ادبیات اخلاقی هستیم که امروزه با نام اندرزنامه ­ها شناخته می­ شود. اندرزنامه­ ها، از سنخ اخلاق عملی هستند که با ویژگی ­های خاصی، سعی دارند تا مخاطبان خود را اخلاقی بار بیاورند. این نوشتار تلاش دارد تا نشان دهد که می توان اندرزنامه ­ها را در یک چارچوب دید. اهمیت این موضوع زمانی مشخص خواهد گردید که ارکان این نظام و مفاهیم کلیدی آن توضیح داده شده و خود را با دیگر واژگان معنا نمایند. در این میان محقق چاره ­ای جز اتخاذ رویکرد متنی و گفتگوی متون با یکدیگر ندارد. آنچه در پی این نوشتار روشن خواهد گردید آن است که اخلاق موجود در اندرزنامه ها، اخلاقی فضیلت­ گرا است و با مدل یونانی فضیلت ارتباط نزدیکی دارد. در این اخلاق انسان دارای دو ساحت روان و بدن است و البته اصالت آدمی به روان اوست. مفاهیم دیگری همچون خرد، میانه روی، خیم، بخت، دین و غیره همگی خود را در راستای سعادت­ مندی روان می­ بینند. آدمی چه در عالم صغیر و چه در جهان کبیر باید تلاش کند تا ایزدان را یاری نموده و در نهایت آن ­ها را در خود میهمان سازد. از سوی دیگر برآیند عملی اخلاق هنجاری در اخلاق کاربردی است از این ­رو نشان داده خواهد شد که زیر بنای مسائل اخلاق کاربردی اندرزنامه­ ها همانند اخلاق شهریاری، شهروندی، جنگ و صلح بهداشت تن و روان، خانواده، اخلاق جنسی و معاشرت را باید در اخلاق هنجاری موجود و به تبع آن در مفاهیم کلیدی اخلاقی آن ­ها مشاهده کرد.

مفاهیم کلیدی: اندرزنامه، اخلاق زرتشتی، اخلاق هنجاری، اخلاق کاربردی، روان، اخلاق فضیلت


دانلود با لینک مستقیم


نظام اخلاق در اندرزنامه های پهلوی

دانلود مقاله جالب روانشانسی شخصیت محمد رضا پهلوی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله جالب روانشانسی شخصیت محمد رضا پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله جالب روانشانسی شخصیت محمد رضا پهلوی


دانلود مقاله جالب روانشانسی شخصیت محمد رضا پهلوی

روانشناسی شخصیت محمدرضا پهلوی

مقدمه

یکی از مسائل مهم در روانشناسی، بحث شخصیت و نظریه‎های مربوط به آن است. به جرأت می‎توان گفت آنچه مطالعات پراکنده روانشناسی را انسجام می‎بخشد، تفسیر این یافته‎ها و مطالعات در قالب یک نظریة منسجمی است که بتواند رفتار انسان را در تمامی ابعاد شخصیتی توجیه و تبیین نماید.

شخصیت از واژه لاتین پرسونا (Persona) گرفته شده و به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه‌ها در نمایش به صورت خود می‌زدند. پی بردن به اینکه چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد، یعنی چهره علنی که به اطرافیانمان نشان می‌دهیم، آسان است. بنابراین، بر اساس ریشة این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگیهای بیرونی و قابل مشاهدة فرد اشاره دارد، جنبه‌هایی که دیگران می‌توانند آنها را ببینند پس شخصیت فرد در قالب تأثیری که بر دیگران می‌گذارد یعنی آنچه که به نظر می‌رسد باشد، تعریف می‌شود. تعریفی از شخصیت در یکی از واژه‌‌نامه‌های استاندارد با این استدلال موافق است. این تعریف می‌گوید: شخصیت جنبة آشکار منش فرد است به گونه‌ای که بر دیگران تأثیر می‌گذارد ولی مطمئناً هنگامی که واژه شخصیت به کار برده می‌شود منظور همین نیست. مقصود در نظر داشتن بسیاری از ویژگیهای فرد است، کلیت یا مجموعه‌ای از ویژگیهای مختلف که از ویژگیهای جسمانی و سطحی فراتر می‌رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگیهای ذهنی، اجتماعی و هیجانی را نیز در بر می‌گیرد، ویژگیهایی که ممکن است نتوانیم به طور مستقیم ببینیم، که هر شخص امکان دارد آنها را از دیگران مخفی نگه دارد.

 

-------

 

این مقاله با حرف های بسیار جالب در 22 صفحه  word آماده ارائه میباشد


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جالب روانشانسی شخصیت محمد رضا پهلوی

تحقیق در مورد وزرای خارجه در دوره پهلوی اول

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد وزرای خارجه در دوره پهلوی اول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد وزرای خارجه در دوره پهلوی اول


تحقیق در مورد وزرای خارجه در دوره پهلوی اول

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه155

 

  1. 5.5«وزرای خارجه در دوره پهلوی اول»

وزرای خارجه در دوره پهلوی اول به ترتیب:

1)حسن مشار دسامبر 1925 تا ژوئیه 1926- جمادی الاخر 1343 هـ.ق- آذر 1304 تا تیر ماه 1305 هـ.ش

2)علیقلی خان مشاور الممالک انصاری 1926 تا 1928- 1344 تا 1347 هـ.ق 1305 تا 1307 هـ.ش

3)فتح الله پاکروان (کفیل) 1928 تا 1931 م 1347 تا 1349 هـ.ق- 1307 تا 1309 هـ.ش

4)محمد علی فروغی 1931 تا 1933 م- 1349 تا 1352 هـ.ق- 1309 تا 1313 هـ.ش

5)سید باقر کاظمی 1933 تا 1937 م- 1352 تا 1356 هـ.ق- 1311 تا 1316 هـ.ش

6)عنایت الله سمیعی 1937 تا 1939 م- 1356 تا 1358 هـ.ق- 1316 تا 1318 هـ.ش

7)مظفر اعلم 1939 تا 1941 م 1358 تا 1360 هـ.ق 1318 تا 1320 هـ.ش

8) علی سهیلی 1941 تا 1942 م- 1360 تا 1361 هـ.ق- 1320 تا 1321 هـ.ش

در این بخش از تحقیق ابتدا زندگی نامه هر یک از وزرای خارجه و سپس فعالیت های هر یک از آنها توضیح داده شده است.

«حسن مشار»

1)زندگی نامه

حسن مشار معروف به مشارالملک از رجال و وزرایی است که در طول حیات خود در دوره چهار پادشاه مشاغل مهمی را بر عهده داشت، وی گذشته از اینکه ده بار به مقام وزارت و دوباره به نمایندگی مجلس و یکبار وزیر دربار احمد شاه بوده است یکی از رجال ثروتمند و اعیان ایران می باشد که دوران حیات خود را در «مونت کارلو » در قصر با شکوهی با رفاه و آسایش گذراند. تولد در سال 1243  هـ .ش و وفاتش در سال 1327  هـ .ش اتفاق افتاد و پدرش مشار که از اعضای وزارت خارجه بود فرزند خود را برای جانشینی در آن وزارتخانه تربیت کرد گذشته از فارسی و عربی به زبان فرانسه نیز آشنایی داشت و در سال 1307 هـ.ش داخل وزارت خارجه تا نهضت مشروطه در آن وزارتخانه بود مصدر مشاغلی از قبیل ریاست اداره حسابداری شد. در کودتای 1299  هـ .ش مشارالملک وزیر دربار بود و در برانداختن سید ضیا و تبعید او از ایران نقشی داشت ولی مردی با سواد و اهل حساب و کتاب و مال اندیش بود در دوران وزارت خود در پنج وزارت خانه کار موثری انجام نداد و هیچگونه آثار علمی از او به یادگار نمانده است و در سال 1300ش ظاهراً به جرم تحریک علیه قوام و سردار سپه تحت تعقیر قرار گرفته و تبعید شد ولی این تبعید زیاد طول نکشید و مجدداً به ایران آمد و با رضا شاه نزدیکی بیشتری یافت به طوری که بیش از اندازه مقرب و محرم شد و از طرف رضا شاه ماموریت رسیدگی به اموال و املاک سپهسالار تنکابنی به او واگذار شد و نیز قسمتی از املاک او را برای شاه به عنوان هدیه در نظر گرفت.[1]

وی در انتخاب دوره اول مجلس از طرف اعیان و ملاکین تهران به وکالت رسید ولی در ماجرای مبارزه با محمد علی شاه و تند روی های بعضی از نمایندگان آن دوره دخالت نداشت به همین دلیل بعد از استبداد صغیر کار مهمی به او ارجاع نشد و در وزارت مالیه مدتی رئیس تشخیص عایدات بود.

در سال 1329 هـ.ق به معاونت وزارت مالیه رسید تا اینکه در سال 1295 ش فرمان ریاست وزرائی وثوق الدوله صادر شد وثوق در ظرف 10 روز توانست اعضای کابینه خود را معرفی کند و لذا از کار کناره گرفت ولی استعفای او مورد موافقت واقع نشد و کابینه خود را تشکیل داد در آن کابینه حسن مشار به وزارت مالیه انتخاب شد و سرپرستی وزارت تجارت نیز با او بود. در کابینه عین الدوله و صمصام السلطنه مشار الملک همچنان وزارت مالیه را بر عهده داشت در سال 1297 هـ.ش در نخست وزیری دوم وثوق الدوله مجدداً به وزارت مالیه رسید و در ترمیم کابینه وزیر مشاور شد و سپس به وزارت دربار احمد شاه برگزیده شد. در کودتای 1299 هـ.ش مشارالملک وزیر دربار بود و در برانداختن حکومت سید ضیاء و تبعید او از ایران نقشی داشت زیرا خود سوال ریاست وزرایی داشت ولی سر نگرفت و قوام السلطنه به این سمت گمارده شد. مشار المک تا سال 1300 هـ.ش وزیر دربار بود بعد جای خود را به صاحب اختیار داد و به مجلس شورای ملی رفت زیرا از طرف مردم سیرجان به نمایندگی انتخاب شده بود. در سال 1303 هـ.ش در دو کابینه سردار سپه عنوان وزارت خارجه دانست و در کابینه مخبر السلطنه هدایت بود که در سوم آذر 1308 هـ.ش به وزارت مالیه معرفی شد ولی بیش از پنج ماه در این سمت نبود که از کابینه خارج گردید و از آن تاریخ به بعد دیگر کاری را عهده دار نشد و قبل از شهریور 1320 هـ.ش به اروپا رفت و با ثروت زیاد نوبه زندگی پرداخت.[2]

مشار الملک مردی باسواد و اهل حساب و کتاب و مال اندیش بود در دوران وزارت خود در پنج وزارت خانه کار موثری انجام نداد و هیچگونه آثار علمی از او به یادگار نمانده است.

فعالیت های حسن مشار

روز 29 آذر ماه 1304 هـ.ش برابر با سوم جمادی الاخر 1344 هـ.ش و دسامبر 1925 م در ساعت 9 صبح فروغی اولین کابینه را به رضا شاه معرفی و سپس به مجلس شورای ملی معرفی نمود در این کابینه میرزا حسن خان مشاور وزیر امور خارجه بوده است. این کابینه تا تیر ماه 1305 هـ.ش در این مقام باقی بود و انتخابات دوره ششم در دوره زمامداری وی انجام شد. توضیح آنکه فروغی در دوران پهلوی مدتی با سمت کفالت عهده دار امور بوده ولی بعداً به سمت رئیس الوزرا مشغول کار شده است و در این دوره زمامداری از افرادی مانند ابوالحسن پیر نیا- قاسم صور- محمد علی فرزین- نظام الدین حکمت- غلام رضا هدایت در پشت، عدلیه، مالیه، فواید عدلیه و تجارت رسمیت و تلگراف باید یادآوری نمود[3].

وزارت امور خارجه 16 آبان 1304، نمره 19232 فوری

حکومت جلیله ت


[1] -باقر عاقلی، 1372، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج3، ص1434

[2] -ر.ک.احمد عبدالله پور 1384 وزرای ایران از مشروطه تا سال 1346 هـ.ش، تهران نشرآغاز، ص108

[3] -حسین مکی تاریخ بیست ساله تهران جلد 4 ص22

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد وزرای خارجه در دوره پهلوی اول

معماری قاجار پهلوی

اختصاصی از هایدی معماری قاجار پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

معماری قاجار پهلوی


معماری قاجار پهلوی

معماری قاجار پهلوی

 معماری ایران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد در این دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهایی هستیم که هر کدام بیانگر یکی از مکاتب فکری دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند :

کاخ مرمر به تقلید از معماری سنتی و عمارت شهربانی کل کشور به تقلید از تخت جمشید و ساختمانهای بلدیه ( شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب میدان امام ( سپه ) به تقلید از معماری نئوکلاسیک فرانسه ساخته شدند . در این دوره تلاش می شد که پیوندی بین سه طیف فکری به وجود آید : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانک ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه این گونه ساختمانهای التقاطی نام برد . این گرایشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری این دوره ناشی از اختلاف در گرایشهای سیاسی و ایدوئولوژیک این عصر از تاریخ ایران است که ریشه در جریانهای عقیدتی - سیاسی اواخر دوره قاجار و اوایل دوران پهلوی دارد . جریانهای مذکور را می توان به سه دسته تقسیم کرد :

گروه اول ، سنت گرایان ، که اساس تفکر سیاسی و بینش دینی آنها هماهنگی دین با سیاست و احیاء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ایرانی بود . پرچمداران این نهضت در آن برهه از زمان شیخ فضل الله نوری بود و بعد از ایشان سید حین مدرس ادامه دهنده راه وی گشت .

گروه دوم ، غرب گرایان ، که اساس ذهنیت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقلید از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی بود . هسته اصلی این گروه را تحصیل کردگان ایرانی تشکیل می دادند که تازه از اروپا به ایران برگشته بودند .

گروه سوم ، ملی گرایان ، که بنیاد فکری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود . این گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپایی را غیر ایرانی می دانستند و بعنوان جایگزین آنها بازگشت به فرهنگ آریایی دوهزار و پانصد ساله با دین و مذهب بود . که این امر ناشی از جریانهای به اصطلاح روشنفکرانه مادی گرایی و توسعه و ترویج نظریات سوسیالیسم و مارکسیسم در بین طبقه تحصیل کرده اروپا بود . این دو جری فکری اثبات خود را در تخریب آثار گذشته می دید و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بین ببرد .

در سایر شئون اجتماعی کشور نیز ما شاهد تقابل این بینشهای متفاوت هستیم . بعنوان مثال در ادبیات ، گروه غرب گرا ، تغییر خط فارسی به لاتین را - به سبک آتاتورک در ترکیه - علم کرد و گروه ملی گرا نیز عرب زدایی از خط و ادبیات فارسی را مطرح نمود و گروه سنت گرا برخود واجب دید که از سنت سعدی و حافظ و دیگر بلند پایگان آسمان ادب ایرانی پاسداری نماید .

...

word


دانلود با لینک مستقیم


معماری قاجار پهلوی

پایان نامه جریان های اصلی تاریخ نگاری در دوره پهلوی

اختصاصی از هایدی پایان نامه جریان های اصلی تاریخ نگاری در دوره پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه جریان های اصلی تاریخ نگاری در دوره پهلوی


پایان نامه جریان های اصلی تاریخ نگاری در دوره پهلوی

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 195 صفحه می باشد.

 

بخش اول

کلیات

فصل اول: مختصری از تاریخنگاری در ایران تا عصر پهلوی                     1

فصل دوم: کلیاتی در تاریخنگاری دوره پهلوی                           13

 

بخش دوم

جریانهای اصلی تاریخنگاری در عصر پهلوی

فصل اول: جریان شرق شناسی

شرق شناسی و دیرینه آن                                  33

ایران شناسی و ایران شناسان مهم                              41

سیاست شرق شناسی- سیاست ایران شناسی                          50

روش سیاسی و رهیافت تاریخنگاری لمبتون                             61

 4-I- نقش سیاسی لمبتون در ایران                                 64

الف- همزیستی مسالمت آمیز: توده ای نفتی – توده ای روسی            66

ب- لمبتون و قحطی نان                                   75

ج- میس لمبتون                                          80

د- میس لمبتون و کودتای 28 مرداد                              86

 

فصل دوم: جریان ناسیونالیستی

کارنامه فرهنگی                                         103

1- تاریخنگاری محتاط                                         103

2- ناسیونالیستی محافظه کار                             111

بخش سوم

جریان آکادمیک

بررسی و نقد تاریخنگاری اقبال                                  118

 

بخش چهارم

جریان مارکسیستی

جریان مارکسیستی                                           130

فصل اول: زمینه های تاریخی پیدایش مارکسیسم                          132

فصل دوم: اندیشه های اساسی مارکس در باب تاریخ                       132

  الف- حتمیت تاریخی، پیروزی پرولتاریا: الغای مالکیت خصوصی و الغای دولت  139

فصل سوم: تاریخچه ورود اندیشه مارکسیستی به ایران                    142

فصل چهارم: تاریخنگاری مارکسیست، لنینیستی در ایران (انجماد و انحراف)                 155

     الف- علمی بودن تاریخ                                            158

     ب- سیر تاریخ ایران                                          159

     ج- شخصیت در تاریخ                                           163

     د- عدم بی طرفی در نگارش تاریخ                                         164

     هـ- سبکی برانگیزنده- موضوعی واحد                                 165

 

بخش پنجم

نتیجه گیری کلی

نتیجه                                                     169

فهرست منابع                                                     184

 

فصل اول

«  مختصری از تاریخنگاری در ایران تا عصر پهلوی »

     نتیجه می گوید: « نخستین بار ایرانیان تاریخ را درک کردند و آن را به دورانهای مختلف تقسیم کردند» و هرودوت تاریخ خویش را چنین آغاز می کند: «به روایات ایرانیان بهترین تاریخ شناسان هستند….»[1].

     غرض از نقل دو قول مذکور این بود که در آغاز، علم تاریخ در بیشتر کشورهای شرق و غرب، علمی ناشناخته بود و فقط در ایران وقایع روزانه در بار و رویدادهای کشور را در روزنامه ها، آیین نامه ها، خداینامه ها، تاج نامه ها، سالنامه ها و شاهنامه ها می نوشتند. اما این بدان مفهوم نیست که در آن دوره، تاریخنگاری به مفهوم امروزین رواج داشته است، بلکه بر عکس در ایران عصر باستان تاریخنگاری اهمیت زیادی نداشت و حتی یک اثر تاریخی واقعی که متعلق به این دوره باشد در دست نیست.

     اشپولر می گوید: « در میان نوشته های جوامع زردشتی بعد از اسلام و در میان آثار فارسیان هند (پناهندگان زردشتی سال 98/717) هیچ اثر واقعی تاریخی، چه از ریشه قبل از اسلامی و چه بعد از اسلامی دیده نمی شود. »[2]

     وی پس از ذکر تاریخچه ای از تاریخنگاری اعراب قبل و بعد از ظهور اسلام، نتیجه می گیرد که بنابر این در بان عربی نوعی تاریخنگاری وجود داشت که در زبان فارسی دیده نمی شده است و همین امر دلیلی بوده برای اینکه ایرانیان، آثار تاریخی شان را به زبان عربی بنویسند[3]  همچنانکه تاثیر زبان عربی در جهان اسلام و ضرورتی که ایرانیان برای حفظ تماس خودشان با دنیای عرب احساس می کردندن، می تواند دلایل دیگر این رویکرد در عرصه تاریخنگاری باشد.

     درست است که شعر و تاریخ در اعراب، عمری دیرینه داشته ولی نوشته هرودوت، پدر تاریخ را که بی شک با تاریخ ایران و ملل مختلف آشنایی کامل داشته است را نیز نباید با بی اعتنایی برگزار کرد.

     به هر حال با ورود اعراب به ایران نیز تاریخنگاری ایرانی دستخوش دگرگونی چدی نشد و رشدی کیفی نکرد. با ظهور سلسله های ایرانی نژاد که گسترش زبان فارسی و تکامل فرهنگی را در پی داشت، تاریخنگاری ایرانی نیز ایجاد شد و تاریخ طبری در عصر سامانیان که یک «سلسله ایرانی نژاد» بود به فارسی ترجمه شد. بلافاصله بعد از ترجمه تاریخ طبری به فارسی (در حدود سال 352/963) سلسله های ترک نژاد در اکثر ولایات ایران به حکومت رسیدند. آنها که سرسپردگان مذهب تسنن به شمار می رفتند و ارثان فرهنگی سلسله های ایرانی نژاد شدند. بزرگترین سلطان سلسله غزنوی یعنی سلطان محمود، حامی فردوسی و از جمله طرفتداران واقعی تسنن اسلامی در دره سند محسوب می شد. مقارن روی کار آمدن سلجوقیان در قرن پنجم، سه نوع تاریخنگاری در ایران قابل شناسایی است. تاریخنگاری اسلام شمولی، تاریخنگاری محلی و تاریخنگاری سلسله ای.

     سلجوقیان علاقمند بودند که فرهنگ ایرانی را اقتباس نمایند و سعی می کردند که نژاد تورانی خود را فراموش کرده و در عمق ایرانیت فرو روند. ترکان پیروز زبان فارسی را به صورت دومین زبان فرهنگی جهان اسلام مسجل کردند ولی در عرصه تاریخنگاری جز تعداد زیادی از ترجمه های متون تاریخی که در واقع روایاتی از شرایط زندگی ایرانیان بودند، چیز چندانی تولید نکردند، دامنه تاریخنگاری این عصر محدود و تنگ و محصولات تاریخنگاری فارسی در زمان حکومت سلاجقه و خوارزمشاهیان، بی نهایت کمتر است.[4]

     تحولات تاریخنگاری فارسی اما در حوالی ایلغار مغول در سال 616/1220 و بعدها در سال 654/1256 رخ نمود. این لشکر کشی برای مردم شرق یعنی ماورءالنهر خراسان مصیبت بار بود، اکثر دهقانهای ایرانی از بین رفتند و طبقه دهقان هم نفوذ خود را از دست داد.

     مغولان با تاکید بر مذهب و فرهنگ خود، چندین دهه سنتهای ملی و فرهنگی شان را حفظ کردند و این در حالی بود که ایرانیان نیز برای احیاء زبان و فرهنگ ایرانی بیکار ننشستند. در عرصه تاریخنگاری این دوره، دو مورخ برجسته یعنی عطاملک جوینی و رشید الدین فضل الله همدانی ظهور کردند که اولی به سبک پیچیده و مصنوع و دومی به سبک ساده و صریح می نوشت، هر دو مورخ مذکور به روش تاریخنگاری اعراب آشنا بودند و در آثار آنان می توان درک عمیق، فهم تاریخی و توجه به مسایل اجتماعی و اقتصادی را مشاهده کرد.

     در یک جمع بندی کلی می توان گفت که علی رغم ضعف هایی که تاریخنگاری ایرانی از سده سوم تا هشتم، دچار آن بود، فن تاریخنویسی به طور کلی پیشرفت کرد و در بعضی زمینه ها آثار نوی را عرضه نمود و حتی جهش های بسیار مترقی داشت. از لحاظ وقعه یابی و واقع بینی، برخی از مورخین روش نقد علمی درست را به کار بردند، برخی به تحلیل و تعلیل حوادث پرداخته، نتیجه گیری تاریخی نمودند و مورخان دیگری به موضوعات اجتماعی و اقتصادی توجه داشته اند، اما به جریانهای اصلی تاریخ پی نبرده اند. در هر حال در آن دوره تاریخ نویسان ایرانی از همقطاران فرنگی خود که غرق در جهالت نصرانیت بودند، فرسنگ ها جلو بودند.[5]

     به لحاظ روش شناسی نیز تا این زمان دو رویکرد قابل شناسایی است، نخست رویکرد جزء گرایانه یا تجزیه ای که ویژگی اصلی آن تجزیه زمانی و مکانی پیکر تاریخ بشر به اتم های حوادث، اندیشه ها، اختراعات و غیره است. در این مشرب، گذشته ، با پلوی هم قرار دادن این واحدهای تاریخی و از تجمع آنها تشکیل می گردد. تواریخی مثل تاریخ طبری از این دست است. در این تاریخ یکایک وقایع به یکدیگر پیوند داده شده اند. اما در آنها، نویسنده به ترسیم نقش کلی و چشم انداز عمومی تاریخ خویش نپرداخته است. دوم، نگرش کل گرایانه که در آن اقوام و ملتها، پیکر های زنده ای هستند که مثل هر ارگانیسم زنده دیگری دارای مراحل پیایی، رشد، پیری و زوال می باشند. در این زمینه تاریخ کسانی چون ابن مسکویه، فیلسوف و مورخ ایرانی سده چهارم هجری را می توان از تاریخ نگاران کل گرای به شمار آورد. وی مانند اخوان الصفا، از اندیشمندان دانشنامه نویس سده چهارم هجری، گونه ای قانونمدی برای جوامع و دولتها قایل شده است. ابن مسکویه در چشم انداز تاریخی جوامع به جستجوی علل رفتار جوامع (ظهور–  ترقی–  انحطاط و فتور) می رود.[6]

     ابن خلدون نیز مانند اخوان الصفا، ابن مسکویه، فارابی و بسیاری از پیشینیان دیگر جوامع و دولتها را ارگانیسم زنده ای می پندارد و برای آنها مراحل پیدایی – رشد، پیری و زوال قائل      می شود. نظر وی بر آن است که دولتها (عوامل کنترل کننده جوامع) همانند مردم عمر طبیعی دارند که پس از طی آن دوره به پیری می رسند و دچار انحطاط و نیستی می گردند.[7]


 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه جریان های اصلی تاریخ نگاری در دوره پهلوی