دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
نوع فایل: word
قابل ویرایش 160 صفحه
مقدمه:
نخست باید معنی دین و هنر مشخص شود و سپس ربط حقیقی دین و هنر مورد تحقیق قرار گیرد تا در نهایت بتوان برای پرسش مذکور پاسخی مستدل یافت .
«دین به معنای کل عبارت است از مجموعه فرامین ، قواعد و دستورات و احکام الهی که برای خیر و سعادت و کمال انسان توسط پیامبران به بشر ابلاغ شده است . عنایت دین خیر و کمال مطلق است و کمال مطلق زیبایی حقیقی و جمال مطلق است . دریافت حقیقت مطلق ، شهودی است و عشق ذاتی ابنای بشر به حقیقت مطلق (حقیقه الحقایق) منشا شهود است و شهود میسر نشود الا به مسیر روح درعالم قدس و استغراق در دریای وحدت و آشنا شدن ذوق به توحید .»
حقیقت دین ، معرفت الهی است . موضوع و هدف دین ،وجود مطلق (خداوند) است وشریعت ( دین ) راه و رسم الهی شدن را به انسان میآموزد تا صفات الهی در وجود انسان تجلی یابد و به مقام خلیفه الهی رسد .
الذی احسن کل شی خلفه و خدا کسی است که هر چه را آفرید ، نیکو آفرید (آفریده او در نهایت حسن و زیبایی است ) .
در جهان چو حسن یوسف کس ندید حسن آن دارد که یوسف آفرید
حضرت امام ( ره ) در کتاب شریف دعای سحر میفرمایند :« بهاء به معنای زیبایی است و زیبایی عبارت است از وجود ، پس هر چه خیر و زیبایی و سناهست همه از برکات وجود است و سایه آن است تا آن جا که گفتهاند مساله اینکه وجود عبارت از خیر و زیبایی است همه از بدیهیات است پس وجود، همهاش زیبایی و جمال و نور و روشنی است و هر قدر وجود قویتر باشد زیباییاش عامتر و زیباتر خواهد بود .»
وجود تجلی واجب الوجود است . این تجلی و ظهور ، جلوه ی کمال مطلق و جمال مطلق و مساوی زیبایی است . اگر زیبایی ذات هنر باشد غایت هنر به امر خارج از ذات دلالت ندارد . پس غایت هنر همان حقیقت ذاتی آن و حقیقت ذاتی هنر ، زیبایی حقیقی است . از این باب ،موضوع و هدف ، دین و هنر امری واحد است . در هنر زیبایی حقیقی وجود مطلق و به عبارتی جمال مطلق است و از حیث تفاوتی میان موضوع دین و هنر نیست .
« فلوطین معتقد است :« جسم زیبا از طریق بهرهیابی از نیروی صورت بخشی که از صور خدائی میآید ، وجود پیدا میکند . عقل و هر چه از عقل فیضان مییابد زیبایی اصیل روح است نه زیبایی ناشی از امور بیگانه و بدین جهت است که میگویند روحی که نیک و زیبا شود همانند خدا میگردد زیرا خدا منشا بخش بهتر و زیباتر هستی و به عبارت بهتر منشا خودهستی یعنی زیبایی است . روح ، موجودی خدائی و خود جزئی از زیبایی است و به هر چه نزدیک شود و دست یابد ، آن را تا آن حد که قابلیت بهرهوری از زیبائی دارد ، زیبا میسازد ، اگر بینی که زیبا نیستی همان کن که پیکر تراشان با پیکر میکنند ، هر چه زیادی است بتراش و دور بینداز ، این جا را صاف کن ، آنجا را جلا بده ، کج را راست کن و سایه را روشن ساز و از کار خسته شو تا روشنایی خدائی فضیلت ، درخشیدن آغاز کند و خویشتن داری را برا و رنگ مقدسش بینی ،روح اگر خود زیبا نباشد زیبایی را نمیتواند دید از این رو کسی را که میخواهد نیکی و زیبایی را ببیند نخست خود را باید همانند خدا کند و نیک و زیبا شود .»
اگر ذات هنر دینی است ، صورت هنر هم تجلی همان ذات است و صورت از ذات خود نمیتواند تخلف کند . این صورت ، صورت محسوس است و در هنرهای تجسمی که با عینیت سروکار دارد صورت جسمانیه نامیده می شود .
« میکل آنژ» میگوید :« هنر خوب برای نزدیکی به پروردگار است و در واقع جلوهای از مظاهر زیبایی اوست …. نقاشی خوب ذرهای از کمال حق و نشانهای از آوای موسیقی جان بخش آنست …. پس کفایت نیست استادی چیره باشی . باید روحت صفا داشته باشد و سلامت فکرت از روح القدس نشأت گیرد .
«چکشم سنگهای سخت را صورت میدهد دستم آن را بر میگیرد هم فرمان میدهد یا آن را زیرو رو میسازد . بنابراین نیروی دیگری است که سنگ سخت را نرم میکند و چکش خداوند است که زیبایی میآفریند . من وبسیاری مثل من ، وظایفشان را چون فرمانی که از طرف پروردگار به آنان داده شده ، انجام می دهند من با وجود ضغف و پیری ، به سبب عشق به پروردگارم که همه امیدم بسته به اوست به هیچ وجهی از وظایفم دست برنخواهم داشت .»
« میر عماد حسنی » بر بیان صفات کاتب ( خوشنویس ) چنین مینویسد :« بدان که کاتب باید از صفات ذمیم احتراز نماید زیرا که صفات ذمیمه در نفس علامت بیاعتدالی است و حاشا که از نفس بی اعتدال کاری آید که در او اعتدال باشد .» و حال نگاهی گذرا می اندازیم به موضوع پروژه سقاخانه این ساحت پاک و مقدس ، این جگر پارهی باور مردم ، مکانی که نامش یادآور گلوهای تشنه و سیراب شده است و منظرش از خنکای طراوت و نمناکی فضا ، تا وجود آب و خیسی در و دیوارش حکایتگر سرگذشت ویژه خود است .
حکایت گوشهای از فرهنگ اجتماعی مردم پیشین این مرز و بوم است که توجه واحترام به آن بخشی از ذهنشان را به خود مشغول میداشت . سقاخانه ؛محلی که هنوز مردم بر آن دست و پیشانی و لب میسایند تا مراد خود گیرند . این تراوشگاه اندیشهی یقین و حاجت که بامدادان تواضعگاه عابران مصفا بوده و پسینگاهان پذیرای خسته از سرکارآمدگان روز به پیالهای آب .
سقاخانه ، تجسم عینی پارهای از فرهنگ اعتقادات دینی مردم این دیار است ، که با هر گره و قفل و نشانی که به در و دیوارش زده شده ، داستانی از آرزوها و گرفتاری حاجتمندانش را در بر دارد .
«در فرهنگ سقاخانه ، نگاه به زندگی جور دیگری است . اگر چه آدمها خود را از آن سیراب میسازند ولی : گره میزنند تا گره کارشان گشوده شود .
قفل میکنند تا کلید بن بستهای زندگیشان رابجویند .
پول میریزند تا قرضشان ادا گردد.
شمع میافروزند تا تیرهگی را بنده سازند .
نشانی میکوبند تا دست اقبالی در بختشان را بکوبد .
و به عین میبخشند تا به ذهن طلب کنند .
در این فرهنگ صحبت از سادگی دلهایی است که رنگ تدلیس و تلبیس به خود نگرفتهاند و پاکی دل خویش را به شباهت آینهای قلمداد کردهاند،که پاسخ طلب حاجتشان را در آن ، هم چون تصویری ناپیدا به انتظار مینشیند .»
1-1نماد و نگرش نمادین به هستی
مطالعه نمادها و نمادپردازی از یک قرن گذشته ، جایگاه والایی را در تحقیقات جهانی به خود اختصاص داده است . امروزه در دانشهایی چون شناخت ادیان ، اساطیر ، عرفان ، روانشناسی ، هنر و ادبیات به شناخت و بازخوانی نمادها ارزش بسیاری داده میشود مکتب سمبولیسم هم که در نیمه دوم قرن 19 در اروپا شکل گرفت و چندین دهه محل توجه شاعران و هنرمندان واقع شد ، بر پایه نگرش نمادین به خویشتن و هستی پایهگذاری شده بود .
مطالعهی نمادها هم ارزش علمی – تحقیقی دارد و هم با التذاد هنری همراه است ، زیرا همچنانکه در ساخت و پرداخت نمادها عاطفه ، احساس و تخیل نقش عمدهای ایفا میکند ، در شناخت آنها نیز این عوامل، از شرایط اساسی به شمار میروند حاصل کار نیز بسیار لذتبخش است و انسان با کشف عقاید ، عواطف و هیجانات گذشتگان ، با ایشان احساس همدلی میکند و به معنایی در فراسوی معنا دست مییابد .
نمادها از هر نوع آن که باشند ( بصری ،کلامی ، مکتوب ) داستان عقاید گذشتگان را درباره خویشتن ، هستی ، و ارتباط فی ما بین باز میگویند و آنگاه که انسان این روزگار موفق به یافتن و شناختن آنها میشود ، در حقیقت زنجیره مقدس و پنهانی را که در ضمیر ناخودآگاه جمعی ، موجب پیوند او با گذشته میشود ، کشف میکند . کمترین فایده این کشف آن است که احساس گسستگی از هستی و طبیعت ، سرگردانی از خود بیگانگی و نهایتاً پوچی یا درنده خویی در وی رشد نمی کند . کارل گوستاویونگ نادیده گرفتن نمادها و آثار زیانبار آن را به روشنی بیان کرده است . او میگوید : اشتباه محض است که ما نمادهای فرهنگی را به این علت کنار بگذاریم که از لحاظ عقلی سست به نظر میآیند . نمادها و اعتقاد به آنها ، اجزای مهم شالوده ذهنی ما و نیروهای حیاتی لازم را در ساختن جامعه انسانی تشکیل میدهند و نادیده گرفتن آنها زیانی جنون ناپذیر در برخواهد داشت ؛ زیرا نمادها میتوانند واکنشهای عاطفی و هیجانی عمیق را در انسان برانگیزند و اگر آنها را سرکوب کنیم یا نادیده بگیریم نیروی خاص آنها با عواقبی غیر قابل پیش بینی در ناخودآگاه ناپدید میشود ؛ در نتیجه تمایلات غیر انسانی که تا آن زمان فرصت ابراز وجود نداشتند یا مجالی برای حضور در ناخودآگاه به آنها داده نشده بود ، زنده وتشدید می شوند و یک سایه همیشه حاضر و ذاتاً مخرب در برابر ذهن خود آگاه ما تشکیل میدهند . تمایلات ناخودآگاه نمادین که در برخی شرایط ممکن بود تاثیر سودمندی هم داشته باشند ، وقتی که سرکوب شدند به شیطانهای خطرناکی تبدیل میشوند.« یونگ با توجه به مسائل و رخدادهای روزگار خود آلمان وشوروی را شاهد گفتار خویش میآورد که در آرزوی ره یافتن به علم ،خزانه معنوی ناخودآگاه را بافتهاند و در نتیجه ، نیروی شیطلانیشان جهان را به آتش کشیده است .»
باید توجه داشت که زندگی انسان همواره با نماد ونمادگرایی همراه بوده است تا جایی که برخی انسان را حیوان استفاده کننده از نماد تعریف کردهاند .سرشت انسان ذاتاً به نماد پردازی تمایل دارد و همواره بطور ناخودآگاه در پی ساختن نمادها گام بر میدارد انسانهای نخستین از شناخت درست هستی و طبیعت عاجز بودند و نمیتوانستند ما فی الضمیر خود را براحتی و روشنی در قالب کلام ابراز کنند از ابزارهای غیر کلامی استفاده میکردند تا هم عقاید خود را در کیهان شناسی ابراز کرده باشند و هم با جهانی که شناختهاند ، ارتباط برقرار سازند .
این نماد گرایی ساختار مشابهی دارند ؛ با علمی محسوس و بصری ، عنایت نیروهای ماورایی جلب میشود .در حالیکه میان آن عمل و خواسته و مرجع خواسته ، رابطهای اسرار انگیز مبتنی بر نوعی هماهنگی ، مشابهت و سنخیت به تصویر کشیده میشود علاوه بر این ، احساسات مشترک در زمانهای مختلف ، مکانهای متفاوت ، موجب نماد پردازی های مشابهی شده که همیشه با حالهای از قداست همراه بوده است این قداست ، حتی اگر مبنای الهی نداشته باشد ، یاس و دلمردگی را تا حدود زیادی از انسان دور میسازد و مانع از آن میشود که وی خود را موجودی آویخته ، سرگردان و بیارتباط با هستی بداند .
ملاحظه میشود که در نگرش نمادین به پدیدهها ، عاطفه انسانی هم محل ظهور مییابد . عاطفه و تخیل چه در ساختن نماد و چه در ادراک آن نقش اساسی دارد و به عبارت دیگر سازنده نماد با نماد ارتباط عاطفی دارد و با آن زندگی میکند و در پی آن نیست که برای این ارتباط دلیل عقلی و منطقی بیاورد .
جستجوگر نماد برای دریافت درست نماد باید چنین روشی را در پیش گیرد به همین جهت در توضیح نماد گفتهاند : رابطه اساسی و اسرار آمیز میان ظاهر و حقیقت باطن است که بیشتر با کشف و شهود و بصیرت حساس درک میشود تا با دلیل منطقی .
منشاء قداست نمادها و رابطه عاطفی انسان با آنها بصورت تئوریک در قرن هفدهم تبیین شد .
تخیل نمادین در ایجاد تعادل میان تمدن فنی و ماشینی از یک سو و معنویات و عواطف انسانی از سوی دیگر نقش بسزایی داشت .«برخی از متفکران ، همچون نور تروپ ، آشنایی مغرب زمین را با هنر و فرهنگ شرقی و به طور کلی غیر غربی که آکنده از تجلیات عاطفی حیات است ، تنها راه متعادل ساختن تمدن ماشینی غرب و انسانی کردن آن دانستهاند، به عقیده نورتروپ گردآوری همه مظاهر فرهنگی جهان در موزهای خیالی ، بهترین وسیله بازسازی تعادل روانی بشر است . این موزه باید خزانه مجسمهها ، تمثالها ، و مضامین شاعرانه ، بلکه نمایشگاه امیدها و آرزوهای نوع بشر باشد تا هر کس بتواند تصویر مطلوب خود را در آن بیابد .»
«در جهانی که نمادهای فرهنگ بشری چنین اهمیتی پیدا کرده است شایسته است که این مقوله در تحقیقات و مطالعات اسلامی نیز محل توجه قرار گیرد و محققان و اندیشمندان ، نماد اسلامی را که با فطرت انسان هم خوان هستند ، به جامعه جهانی عرضه و معرفی کنند . ارزش این تحقیقات زمانی آشکارتر میشود که توجه داشته باشیم نمادهای روزگاران کهن و دوران طفولیت بشر سادهتر بودند و هر چه بر هوش و ذکاوت انسان افزوده شده نمادهای او هم پیچیدهتر گشته است .»
فهرست مطالب:
مقدمه
فصل اول : نماد و نگرشی نمادین
نماد و نگرش نمادین به هستی
نماد و نقش آن در زندگی
فصل دوم : سقاخانه
2-1وجود افتراق فضاهای سنتی و مدرن
2-1-1 شناختی از دو واژه «نوگرایی» و «سنت گرایی»
2-1-2 گرایش به فضاهای شهری سنتی
2-1-3 مقایسه فضاهای سنتی و مدرن
2-2 فرهنگ واژگانی سقاخانه
2-3 علل پیدایش سقاخانه
2-4 دو عنصر اساسی در سقاخانه
2-4-1 آب
2-4-1-1 آب عنصر مقدس و مشترک در ادیان پهنه ی ایران زمین
2-4-1-2 آب در دیگر آیین های باستانی
2-4-1-3 آب در ادیان و آیین ها
2-4-1-3-1 آب در دیانت یهود
2-4-1-3-2 آب در مسیحیت
2-4-1-3-3 آب در آیین مندائی و صابئین
2-4-1-3-4 آب در اسلام
الف : بازتاب آب در اسلام
ب: آب در عرفان اسلامی – ایرانی
ج: آب ، واقعه کربلا و آب تربت
د: آب و مذهب دو روی یک سکهاند در سقا خانه
2-4- 2 آتش
2-4-2-1 آتش و نور در ایران باستان
2-4-2-1-1 اهمیت آتش و نور درجهان بینی آفرینش ایران باستان
2-4-2-1-2 آتش و نور واسطوره های آن در فرهنگ آریایی
2-4-2-2 کارکرد رمزهای آتش و نور در اسلام
2-4-2-3 کارکرد رمزهای آتش و نور در ایران
2-4-2-4 نور و هنر 2-5 معماری سقا خانه
2-6 عناصر نمادین سقا خانه
2-6-1 آینه
2-6-2 شمع ( چراغ نفتی ، لوستر )
2-6-2-1 شعله شمع
2-6-2-2 سوگند به نور و روشنایی و فروغ و شمع افروزی
2-6-2-3 شمع گردانی در مراسم مقدس
2-6-2-4 شمع در سقا خانه : آتش و آب
2-6-3 قفل
2-6-4 آدمکهای فلزی
2-6-5 پنجه
2-6-6 چشم
2-6-7 ظرف سقا خانهای
2-6-8 ستاره
2-7 تزئینات دیگر سقاخانه
2-7 -1 کتیبه نویسی
2-7-2 سنگاب
2-8 رنگ در سقاخانه
2-8-1 پیشینه ای از رنگ
2-8-2 خواص رنگ سبز
2-8-2-1 مسرت بخشی و شاد آور بودن
2-8-2-2 تقویت تحمل پذیری و صبر
2-8-3 رنگ سبز در سقاخانه
2-9 معرفی تعدادی از سقاخانههای معروف
2-9-1 سقاخانه عزیز الله
2-9-2 سقاخانه سردر مجلسی
2-9-3 سقاخانه طوقچی 2-9-4 سقاخانه آقا میرزا اسدالله روضاتی
2-9-5 سقاخانه در دشت
2-9-6 سقاخانه حاج آقا شجاع
2-9-7 سقاخانه پنج شنبه دین
2-9-8 سقاخانه قدیمی رو به روی سردر مسجد جورجیو
2-9-9 سقاخانههای درب امام
2-9-9-1 سقاخانه دالان درب امام
2-9-9-2 سقاخانه صحن شمالی درب امام
2-9-9-3 سقاخانه مجاور درب امام
2-9-10 سقا خانه مسجد حکیم
2-9-11 سقا خانه هارونیه
2-9-12 سقاخانه درب کوشک
2-9-13 سقاخانه بیدآباد
2-9-14 سقاخانه حاج محمد جعفر
2-9- 15 سقاخانه قصر در دشت
2-9-16 سقاخانه گرگ یراق
2-9-17 سقاخانه گذرهارونیه
2-9-18 سقاخانه حاج علی
2-9- 19 سقاخانه آقانور
2-9-20 سقاخانه ترکها
2-9- 21 سقاخانه مسجد سید
2-9-22 سقا خانه تاج الدین
2-9-23 سقاخانه مسجد لبنان
2-9- 24 سقاخانه مسجد ذکر الله
فصل سوم : مکتب سقا خانه
3-1 مکتب سقا خانه و پیدایش آن
3-2 هنرمندان مکتب سقا خانه
3-2-1 منصور قندریز
3-2-2 حسین زنده رودی
3-2-3 پرویز تناولی
3-2-4 فرامرز پیل آرام
3-2-5 ژازه طباطبایی
3-2-6 جعفر روحبخش
3-2-7 مسعود عربشاهی
3-2-8 ناصر اویسی
3-2-9 صادق تبریزی
3-3 تطبیق برخی آثار هنرمندان سقاخانه با ادعیه و طلسمات
3-4 نمونهای دیگر از آثار هنرمندان معاصر با نگاه سقاخانهای
نتیجه گیری
گزارش کار عملی
منابع
منابع:
منابع فارسی :
احیایی ،محمد؛بازتاب آتش و نور در باور و هنرهای مقدس ایران ؛ پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه آزاد،83-82
آذر گشنسب ،اردشیر ؛ ( آتش در ایران باستان؛ چاپ دوم ،1353
اسماعیل پور ،ابوالقاسم ،اسطوره آفرینش در آیین مانی ؛تهران،نشر کارون ،چاپ اول،1381
امین زاده ،بهناز ؛ آب ، معماری ،شهرسازی مسلمین ؛ کتاب هنر ماه ، شماره 57 و 56 ،تهران، نشر خانه کتاب ایران ،1382
اوشیدری ، جهانگیر ؛نور ، آتش ، آتشکده در آیین زرتشت ؛ تهران ، ناشر مولف،1379
اویسی ، نقاشی با شناسنامه ایرانی ؛ شماره 732، تهران ،1356
باتیست تاورنیه ، ژان ؛سفر نامه تاورنیه ؛ترجمه: ابوتراب نوری ( نظم الدوله )؛ اصفهان،انتشارات تایید،چاپ دوم ،1336
بختور تاش ، نشان راز آمیز ؛1371
بلوکباشی ،علی ؛نوروز ،جشن نوزایی آفرینش ؛تهران ، نشر دفتر پژوهشهای فرهنگی ،چاپ اول، 1380
بنیادلو ،نادیا ؛ سقاخانه در ایران بانگاهی به سقاخانههای تهران ؛پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشی هنر ،1379
بهار ،مهرداد ؛ ادیان آسیایی ؛ تهران ،نشر چشمه ،چاپ اول،1375
بهار ،مهرداد ؛ از اسطوره تا تاریخ ؛ تهران ، نشر چشمه،چاپ دوم،1377
تناولی ،پرویز ؛ ،طلسم گرافیک سنتی ایران ؛ تهران،چاپ اول ،1385
جهانیان ، اردشیر ؛ مقام آذریاآتش در فرهنگ اوستا ، تهران، چاپ دوم ،1376
حریریان و همکاران، محمود ، ملک شهمیر زادی ، صادق ، آموزگار ، ژاله ، میر سعیدی نادر ؛تاریخ ایران باستان؛تهران ،نشر سمت چاپ اول،1377
خسروی ،محمد باقر؛ آب در فرهنگ و هنر معماری ایران ؛ فصلنامه هنر ، شماره 42 ،تهران ،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،1378
دادمهر ،منصور ؛ سقاخانه و سنگابهای اصفهان ؛تهران ، انتشارات گلها،چاپ اول،1378
دلاشو ، م لوفر ؛ زبان رمزی افسانهها؛ ترجمه: جلال ستاری ؛ تهران ، انتشارات توس ،چاپ اول،1364
راوندی ، مرتضی ؛ تاریخ اجتماعی ایران ؛تهران ، انتشارات امیر کبیر،چاپ اول،1359
رجبی ، پرویز ؛ هزاره های گمشده ،تهران ، انتشارات توس،چاپ اول،1380
زمردی ، حمیرا ؛نقد تطبیقی ادیان و اساطیر ؛ تهران ، نشر زواره،چاپ اول،1382
شایگان ،داریوش ؛آیین هند و عرفان اسلامی؛ ترجمه: جمشید ارجمند ؛ تهران ، فرزان روز ،چاپ اول،1382
شین دشتگل ، هلنا ؛صورت آب ؛کتاب هنرماه ،شماره 57-56، تهران ، نشر خانه کتاب ایران ،1382
عابدینی ، رضا ؛ سایه طوبی ،اولین مجموعه مقالات دوسالانه نقاشی جهان اسلام ؛ موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگستان جمهوری اسلامی،1379
علی پور سعدانی ، رضا ؛ شی باوری میان مردم خوزستان ؛ پایان نامه کارشناسی ارشد رشته نقاشی ، دانشگاه آزاد اسلامی ،83-82
کرمانی ، فریبا ؛تطهیر در مسجد ، همایش معماری مسجد؛تهران ،دانشگاه هنر،1378
گاستون ، باشلار ؛ شعله شمع ؛ ترجمه : جلال ستاری ؛تهران، چاپ اول ،1377
گودرزی ،مرتضی ؛ جست و جوی هویت در نقاشی معاصر ایران ؛تهران ، انتشارات علمی و فرهنگی،چاپ اول،1380
گوستاویونگ ،کارل ؛ انسان و سمبولهایش؛ ترجمه: ابوطالب صارمی ؛ تهران ، نشر امیرکبیر،1352
متز ،آدام ؛ تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری یا (رنسانس اسلامی ) ؛ ترجمه:علیرضا ذکاوتی ؛جلد 2 ،تهران ، انتشارات امیر کبیر،چاپ اول،1362
محراب بیگی ، محمد علی ؛ کربلا ، فرهنگ مردم وآب ؛ کتاب هنرماه ؛شماره 58-57 ، تهران، نشر خانه کتاب ایران،1382
معین ،محمد ؛ مزدیسنا و ادب پارسی ؛ 2 جلد ، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،چاپ دوم،1338
نقی زاده ،محمد ؛مبانی هنردین در فرهنگ اسلامی ؛تهران، چاپ اول ،1385
یاوری ، احمد رضا ؛شناختی از کشاورزی سنتی ایران؛تهران ، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب،چاپ اول،1359
منابع اینترنتی :
http://www.andishegom.com
http://tranjhalink.blogfa.com
http://intranet.isfahan.ir/new-web-farsi/isfahan/tarikhi/sagakhane3/htm
http://intranet.isfahan.ir/new-web-farsi/isfahan/tarikhi/sagakhane2.htm
منابع تصویری :
احیایی ،محمد ؛ بازتاب آتش و نور در هنرهای مقدس ایران؛ پایان نامه کارشناسی ارشد رشته نقاشی،83-82
تناولی ، پرویز ؛ طلسم گرافیک سنتی ایران ؛تهران، چاپ اول ،1385
دادمهر ، منصور ؛ سقاخانه و سنگابهای اصفهان ؛تهران ، انتشارات گلها،چاپ اول،1378
http://intranet.isfahan.ir/new-webfarsi/isfahan/tarikhi/sagakhane1.htm
http://intranet.isfahan.ir/new-webfarsi/isfahan/tarikhi/sagakhane2.htm
http://intranet.isfahan.ir/new-webfarsi/isfahan/tarikhi/sagakhane3.htm