لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
یک سازمان براى آنکه به اهداف عالى خود دست یابد باید به دو مقوله «رهبری» و «مدیریت» توجه داشت باشد. چرا که در جهان صنعتى امروز صرفاً برخوردار بودن از مهارتهاى مدیریتى براى موفقیت یک مدیر کافى نیست، بلکه مدیران باید شناختى اساسى از تفاوت میان «مدیریت» و «رهبری» داشته باشند و بدانند چگونه این دو فعالیت براى تحقق موفقیت سازمان باید با هم ترکیب شوند.
منبع : خانه کارآفرینان ایران/
در یک سازمان با وجود تفاوت عمده بین «رهبری» و «مدیریت»، ارتباط تنگاتنگى بین آن دو وجود دارد؛ یک رهبر مى تواند مدیر باشد و یک مدیر نیز مى تواند «رهبری» کند. عکس این قضیه نیز صادق است؛ یعنى یک فرد مى تواند داراى هنر «رهبری» باشد بدون اینکه قادر باشد هدفهاى سازمانى را تحقق بخشد (مدیر نباشد) و یا اینکه یک فرد ممکن است مدیر منظمى باشد ولى کارکنان از روى ترس و اجبار وظایف خودشان را انجام دهند (رهبر نباشد.)
در این نوشتار سعى داریم به این سئوال پاسخ دهیم که براى موفقیت یک سازمان به کدام یک از دو مقوله «مدیریت» یا «رهبری» نیاز داریم؟
تعریف رهبرى
فرآیند نفوذ در دیگران و برانگیختن آنها براى همکارى با یکدیگر در جهت تحقق هدف هاى گروهى را «رهبری» مى گویند. یا مى توان گفت: رهبرى استفاده از فرآیند ارتباطات در موقعیتى خاص براى اعمال نفوذ در میان افراد و جهت دادن آنها به سوى مقاصدى مشخص است. و یا رهبرى فرآیند نفوذ در دیگران است به طورى که آنها با اشتیاق و جدیت در دستیابى به اهداف سازمانى تلاش نمایند.
«رهبری» را اصولاً «هنر نفوذ در دیگران» مى دانند. بدین معنى که پیروان به دلخواه نه از روى اجبار، از رهبر اطاعت مى کنند. بنابراین، منظور از رهبرى به طور عام، تأثیر گذارى بر افراد و انگیزش آنان به طورى است که از روى میل، علاقه و با اشتیاق براى دستیابى به هدف هاى گروهى تلاش کنند.
تعریف مدیریت
فرآیند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت بر کار اعضاى سازمان و کاربرد کلیه منابع قابل دسترسى براى رسیدن به هدفهاى تعیین شده سازمان را «مدیریت» مى گویند.
«مدیریت» به عنوان « هنر انجام دادن کارها به وسیله دیگران» نیز تعریف شده است. چرا که مدیر با اتخاذ تدابیرى براى انجام کارها توسط دیگران و نه شخص مدیر به اهداف سازمان نایل مى شود.
تفاوت مدیر و رهبر
بسیارى از مدیران سازمان ها، از تفاوت میان رهبرى و مدیریت آگاهى ندارند و همین امر باعث مى شود که در اجراى وظایف سازمانى خود ، به اشتباه عمل کنند.
رهبرى همان مدیریت نیست. اگر چه بسیارى از مدیران رهبرند و بسیارى از رهبران مدیر، ولى فعالیت هاى رهبرى و مدیریت فعالیت هاى یکسانى نیست.
باید توجه داشت که «مدیریت» با «رهبری» تفاوت هاى عمده اى دارد که باید مدیران در اجراى وظایف خود به این تفاوت ها توجه داشته باشند، براى آشنایى مدیران، به چند مورد از تفاوت هاى یک «مدیر» با یک «رهبر» در یک سازمان اشاره مى کنند:
1- مدیران در پست خود منصوب شده اند. آنان قدرت قانونى دارند که اجازه مى دهد در مواقع ضرورى به دیگران پاداش دهند یا آنان را تنبیه کنند. در حالى که یک رهبر ممکن است منصوب شده و یا از درون گروه پدید آمده باشد و این اجازه را نداشته باشد که در مواضع ضرورى دیگران را تشویق یا تنبیه کند چرا که قدرت قانونى ندارد.
2- توانایى تاثیرگذارى مدیران بر افراد سازمان، بر مبناى اختیار رسمى است که از پست سازمانى آنها ناشى شده است در حالى که رهبران مى توانند بر عملکرد دیگران تاثیر بگذارند بدون آنکه قدرت تاثیرگذارى آنان از اختیار رسمى ناشى شده باشد.
3- مدیر اداره مى کند در حالى که رهبر ابداع مى کند.
4- «مدیریت» یک رونوشت است در حالى که «رهبری» یک اصل است.
5- مدیر امور را نگهدارى مى کند در حالى که رهبر آنها را بهبود مى بخشد.
6- مدیر روى سیستمها و ساختار تمرکز دارد ولى رهبر روى افراد تمرکز مى کند. در واقع مدیریت به فرآیندهاى سازمانى توجهى حساب شده دارد در حالى که رهبرى به کارکنان به عنوان افراد انسانى توجه واقعى دارد.
7- مدیر از اجراى یک شغل اطمینان حاصل مى کند، در حالى که رهبر مراقب فردى است که آن شغل را اجرا مى کند و به او توجه دارد.
8- مدیر نظارت مى کند، ولى رهبر اعتماد مى پراکند.
9- مدیر دیدگاه محدودى دارد، ولى رهبر از دیدگاه وسیعى برخوردار است.
10- مدیر «چگونه و چه وقت» را مى پرسد، در حالى که رهبر «چه چیز و چرا» را مى پرسد.
11- مدیر نظر به انتهاى خط دارد، ولى رهبر چشم به افق دارد.
12- مدیر پیروى مى کند، در حالى که رهبر سرچشمه مى گیرد.
13- مدیر وضع موجود را مى پذیرد، ولى رهبر با وضع موجود در جدال است.
14- مدیر سرباز قدیمى خوبى است، اما رهبر آدم خودش است.
15- مدیر کارها را درست انجام مى دهد، در حالى که رهبر کارهاى درست را، انجام مى دهد.
برخى از خصوصیات عمده براى رهبران موفق
تحقیق در مورد یک سازمان براى آنکه به اهداف عالى خود دست یابد باید به دو مقوله