دانلود مقاله بررسی عشق در جامعه امروزی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 84
امروز یکی از خلاهایی که در دنیای اروپا و آمریکا وجود دارد خلا عشق است. در کلمات دانشمندان اروپایی زیاد این نکته به چشم می خورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالی است. در جسمانی امروز هرگز عشق هایی از نوع عشق های شرقی از قبیل عشق های مجنون و لیلی، و خسرو شیرین رشد و نمو نمی کند.
از این داستانها می توان فهمید که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترس مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سرنیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است! قطعاً درک زن این حقیقت را در تمایل او و به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تاثیر فراوان داشته است.
مولوی، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می آورد. اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد سخن می گوید، آن گاه راجع به تاثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و معصومیت زن و در بالا بردن مقام او در گداختن مرد در آتش عشق و سوز مثل لطیفی می آورد: آن ها را به آب و آتش تشبیه می کند می گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می کند و آن را خاموش می سازد. اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار باشد مثل این که آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند آن وقت است که آتش آب را تحت تاثیر خود قرار می دهد. اندک اندک او را گرم می کند و احیاناً جوشش و غلیان در او به وجود می آورد، تا آن جا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می سازد.
مرد بر خلاف آن چه تصور می رود در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغنا و بی اعتنای زن را نسبت به خود ستوده است.
به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهایی از طرف دیگر، یعنی عشق در زمینه فراق ها و دست نارسیها می شکفد و هنر و زیبایی در زمینه عشق رشد و نمو می یابد. نظامی می گوید:
چه خوش نازی است ناز خوبرویان زدیده رانده را از دیده جویان.
همچنین داستانی را که عشق می سراید، مسیر خونین عشاق را بازگو می کند و قصه های معنوی را با ما در میان می گذارد. به این جهت عشقی که در اعماق جان آدمی طنین می اندازد کار هر بی سرو پایی نیست.
عشق کار نازکان نرم نیست عشق کار پهلوانان است ای پسر
سراغ گرفتن عشق از مردم امروزی که نه جان در درون دارند و نه آرمان در بیرون مانند آب پاشیدن به روی ماهی مرده ای است که مدت ها از آب بیرون افتاده است.
لذا در جامعه امروزی ما واژه عشق مانند بسیاری از کلمات و دیگر، به واژه ای غریب و ناآشنا مبدل گشته است. که این مسئله خود ریشه در مسائل دینی و اعتقادی افراد جامعه دارد. متاسفانه در جامعه کنونی ما تا کسی دم از عشق می زند به علت فرهنگ غلط رواج یافته در جامعه آن فرد مورد سرزنش و ملامت قرار گرفتند که این خود به علت پایین بودن سطح آگاهی مردم از عشق و نبود فرهنگ صحیح در این زمینه دارد. همچنانکه به علت هوسبازی و بی آلایشی مردم در جامعه می توان این نتیجه را گرفت که عشق دستخوش بی اعتمادی ها و سوء ظن ها و بد گمانی ها به دست مردم کور دل جامعه ما شود.
ماهیت عشق:
پیچک عشق وقتی به پای عاشق پیچید او را بی قرار و شیدایش می کند و آن قدر می پیچد و می خراشد و می مکد و بالا می رود تا رمق حیات عاشق را بگیرد و هر چه شیره وجود آدمی را می گیرد و جسم مادی او را تضعیف می سازد به جان و روان مشتاق او باز پس می دهد و پروازیش می کند. آن گاه جان از جسم برآمده و رها شده، آزاد و سبکبال و بی قرار در عرصه زمین و زمان به جولان درمی آید و شهپر سعادت بخش عشق را به تمامی آفاق می گستراند. با چنین پیشینه ای، عشق به جان هر کس افتاد چون شعله زبانه کش، در آغوشش می گیرد و سینه اش را می گدازد و می سوزاند و صیقل می دهد. در این سوز و گذار عاشقانه همه چیز زیبا جلوه می کند و در همه حال جذبات شوق بر جناغ سینه عاشق می نشیند و پیوسته در هاله ای از ابر اشتیاق فرو می رود و هر چه جسم و تن خاکی رنجور تر و زردی چهره عاشق غالب تر می گردد، جان مشتاقش فربه تر و جذبه طلبش به سیر معنوی بیش تر می پردازد. عشق آتش گدازانی است که زبانه می کشد و رقص کنان به سرچشمه وصال رهسپار می گردد.
دانلود مقاله بررسی عشق در جامعه امروزی