بررسی تطبیقی و شناخت مبانی نظری توسعه اقتصادی در غرب و مبانی اقتصادی از دیدگاه اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - 52 صفحه فایل ورد و قابل ویرایش
تعاریف توسعه اقتصادی درغرب
در تعریف توسعه اقتصادی دو عامل نقش حیاتی دارد: 1- مکاتب فکری 2- جغرافیای زندگی اقتصاد دان و جامعه شناسی که میخواهد توسعه را تعریف کند، به این معنا که اولویت اول هر کشور در نظر این اقتصادان در چیست؟ اما درباره مکتب فکری و نقش اساسی آن در تعریف توسعه و اختلاف تعاریف آن، تنها به ذکر سه مکتب اکتفا میکنیم.
الف – توسعه سرمایه داری
در این مکتب از دیدگاه جامعه شناسانه، توسعه به معنای گذر از سنت به تجدد و از دیدگاه اقتصادی یعنی رشد اقتصادی و از دیدگاه سیستمی یعنی فرایند تحولی بنیادین در سطح نهادهای اجتماعی.([1]) اهداف این مکتب براساس فردگرایی اخلاقی، کسب لذت و خوشی بیشتر است و به این ترتیب هدف اصلی این مکتب رشد بیشتر اقتصادی است و گذر از سنت به تجدید و تحول بنیادین در نهادهای اجتماعی نیز در جهت رشد اقتصادی بیشتر است.
ب – توسعه از دیدگاه اقتصاددانان نئولیبرال
همانطور که سرمایه داری صنعتی اروپا در قرن نوزدهم به تدریج به سرمایهداری ارشادی تبدیل شد، مفهوم توسعه نیز بنا به تعریف مایکل تودارو به «جریانی چند بعدی تبدیل شد که مستلزم تغییراتی اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی باورهای عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابریها در ریشه کن کردن فقر مطلق است و به عبارت دیگر توسعه به معنای ارتقاء مستمر کل جامعه و نظم اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانیتر است.»[2]
این تعریف برخلاف تعریف اول که فقط رشد اقتصادی را هدف گرفته بود. کاهش نابرابریها و ریشه کن کردن فقر مطلق و به عبارت دیگر توزیع نسبتاً عادلانه درآمدها را نیز مدنظر قرار داده و پرورش انسانهای آگاه در عالم و متخصص برای اعتماد به نفس داشتن و به خود متکی بودن از جنبههای مادی زندگی را یکی از اهداف خود قرار داده است.
ج- تعریف اومانیستی و اصالت انسانی
هر چند مردم به عنوان یکی از اهداف خود، خواهان درآمد بیشتر هستند، اما بدستآوردن پول تمامی زندگی افراد جامعه بشری نیست، حتی ملت های صنعتی نیز فهمیدهاند که درآمدهای بالا و به خود متکی بودن از جنبههای مادی زندگی نمیتواند مانعی در مقابل گسترش فرایند، مسائلی چون مصرف مواد مخدر، الکلیسم، ایدز، بی خانمانی و جنایت باشد. از طرف دیگر برخی از کشورهای کم درآمد نشان دادهاند چنانچه منابع در دسترس با مهارت در جهت توسعه قابلیتهای انسانی مصرف شود، میتوان به سطوح بالایی از ارزشهای انسانی دست یافت. به این دلایل و این دلیل که مردم ثروت واقعی ملتها هستند و هدف بنیادین توسعه، خلق شرایطی است که امکان یک زندگی طولانی، همراه با سلامتی و خلاقیت را برای مردم فراهم سازد، تعریف نوینی از توسعه در سال 1990 در نخستین گزارش برنامه عمران ملل متحد درباره دستاوردهای انسانی توسعه ارائه شد.
در این گزارش به تعریف انسانی از توسعه با عناصر ذیل اشاره شده است:
«توسعه انسانی روندی است که طی آن امکانات مردمان گسترش مییابد. اساسی ترین امکانات عبارتند از : داشتن زندگی طولانی و توأم با سلامتی، فراگرفتن دانش و برخورداری از سطح زندگی مناسب. امکانات ثانویه عبارتند از : آزادی سیاسی، رعایت تضمین شده حقوق بشر و حفظ عزت نفس.
در این الگوی توسعه انسانی چهار عنصر اساسی به چشم میخورد که عبارتنداز:
1- بهره وری: مردم باید قادر شوند سقف بهرهوری خود را ارتقاء بخشند و در فرآیند درآمد زایی و اشتغال جبرانی، مشارکت فعال داشته باشند. براساس این معنا، رشد اقتصادی یکی از زیرمجموعههای الگوی توسعه انسانی است.
2- برابری : مردم باید از شانس مساوی برای دسترسی به فرصتها برخوردار باشند. موانع موجود بر سر راه فرصتهای اقتصادی و سیاسی باید به گونهای برطرف شود که مردم بتوانند ضمن مشارکت در این فرصتها، ا ز منابع آنها نیز بهره مند شوند.
3- پایداری: دسترسی به فرصتها نه تنها برای نسلهای حاضر که برای نسلهای بعدی هم باید تضمین شود و جهت نیل به این مهم، هر نوع سرمایه فیزیکی، انسانی و زیست محیطی باید ذخیره سازی و جبران شود.
4- توانمندسازی: توسعه باید توسط مردم صورت گیرد، نه برای مردم از این رو، مردم باید در جریان تصمیمات و فرآیندهایی که زندگی آنان را شکل میدهند، مشارکت تام داشته باشند.([3])»
فصل سوم – تئوریهای توسعه اقتصادی ازد یدگاه اندیشمندان
فهرست مطالب
مقدمه 1
بخش اول : کلیات 3
فصل اول : مفاهیم رشد وتوسعه 3
الف – تعریف رشد 3
ب – تعریف توسعه 3
فصل دوم : تعاریف توسعه اقتصادی درغرب 5
الف- توسعة سرمایه داری 5
ب – توسعه از دیدگاه اقتصاددانان نئولیبرال 5
ج – تعریف اومانیستی و اصالت انسان 6
فصل سوم : تئوری توسعة اقتصادی از دیدگاه اندیشمندان 8
الف – آدام اسمیت 8
ب – جان استوارت میل 10
ج – کارل مارکس 11
د- آرتور لوئیس 13
فصل چهارم : معیارهای اندازه گیری توسعه اقتصادی 15
الف- درآمد ملی یا تولید ناخالص ملی 15
ب – درآمد ناخالص سرانه ملی 15
ج – رفاه اجتماعی 16
د – شاخصهای اجتماعی 16
بخش دوم: مبانی نظری توسعه اقتصادی درغرب و تطبیق آن با قانون اساسی17
فصل اول : مبانی خداشناسی 17
الف – علت پیروزی دنیاگرایی 18
1- نارسایی مفاهیم کلیسایی در مورد خدا و ماوراء الطبیعه 18
2- خشونتهای کلیسا 19
ب – راه حل غرب برای نجات دین 19
1- تفکیک بین قضایای ایمانی و عقلی 19
2- فلسفة دئیسم یا خداشناسی طبیعی 20
فصل دوم : مبانی انسان شناسی 22
الف – اومانیسم یا مکتب اصالت انسان 22
ب – فرد گرایی فلسفی23
1- تجربه گرایی 23
2- ناکافی بودن ابزار حس و عقل در شناخت 24
ج – مکتب اصالت فایده و لذت ( فرد گرائی اخلاقی) 25
فصل سوم : مبانی سیاسی و اجتماعی 29
الف – سکولاریزم (جدایی دین از سیاست) 30
ب- ناسیونالیسم 31
ج – مساوات گرایی 33
د- آزادی 34
فصل چهارم : مبانی اقتصادی 35
الف- مالکیت خصوصی 35
ب – آزادی اقتصادی 37
ج – عدم دخالت دولت در اقتصاد 39
د – مسئله توزیع 40
نتیجه 43
فهرست منابع45
بررسی تطبیقی و شناخت مبانی نظری توسعه اقتصادی در غرب و مبانی اقتصادی از دیدگاه اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران