
پیش از اسلام:
در نوشتههای تاریخی آمده است: آساک نام شهری بود از دهستان یا کوهستان خراسان همانجا که پارت نامیده میشود و بانی آن اشک اول بوده است. ایزید ور خاراکی معتقد است که قدیمی ترین پایتخت پارتها در محلی به نام استاکا یا ارسکا در منطقه قوچان کنونی بوده بعد از نام آساک و ارسکا از استو و استوا نام برده شده است.
بعضی بر این عقیدهاند که محل اقامت خانواده اشکانی در آساک بود و این اسم از آنجا آمده و به اشاک و ارشک و اشک و اشکانیان تبدیل شده است. داریوش بزرگ در کتیبه خود پارت رزا با زرنکا و هرات و سارگارتی که در کویر لوت واقع بود با گرگان ارتباط میدهد طول این ولایت از مغرب به مشرق ۴۸۰ کیلومتر و عرض آن ۲۰۰ کیلومتر و سطح پارت اصلی ۹۶۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشته است. سه رشته کوه این ناحیه را در میان گرفته است. دامان کوه یا کوههای اکراد که دامنه اش به سمت کویر خوارزم کشیده میشود «در حقیقت سلسله جبال شمالی» دیگری آلاداغ و میرابی در وسط به اسم کوههای جغتای یا کوههای جوین در جنوب ادامه دارد.
اشک نخستین بار در شهر آساک و حدود قوچان فعلی، پادشاهی خود را اعلام کرد. نیلسون دوبوار مینویسد اندراگوراس که از قبل انطیوکوس دوم بر پارتیا حکومت میکرد در این کشمش مقتول و ظاهراً ارساسیس در شهری به نام آساک که در نزدیکی قوچان در وادی اترک واقع بود تاج شاهی بر سر نهاد. هو فمان حدس زده است که آتش جاودانی شهر آساک در ایالت آستائوین که ارشک موسس سلسله اشکانی در حضور آن به تخت شاهی نشست با آتش آذر برزین مهر مطابقت دارد زیرا مکان این آتش در عهد ساسانیان نزدیک شهر آساک بوده است. در استاد (یکی از توابع قوچان) کنونی که بنا به روایت مردم محل به واسطه داشتن کارهای دستی و هنر به وسیله خسرو پرویز نام استاد بر آنها نهاده شده است و مقدسی در حسن التقاسیم به ذکر هنر دستی آنان نیز اشارت کرده محلی به نام آتشگاه وجود دارد که وجود خاکسترهای زیاد این موضوع را تایید میکند و باید تحقیق اساسی و همهجانبه به عمل آید زیرا امکان دارد همان محل آتشکده معروف باشد که قدمت زمان، آثار آن را از بین برده است. الفروفن گوتشمید، آستاونه که شهر قوچان را نیز شامل است یکی از ساتراپهای هیجده گانه دوره اشکانی میداند و خبوشان فعلی را یکی از شهرهای آن بشمار میآورد. در همین شهر بود که قبیله پرتی ارشاک را در سال ۲۴۹ ق. م به شاهی برگزیدند.
پس از اسلام:
خبوشان شهر کوچکی از ناحیه نیشابور و آن قصبه که ده استو میباشد. (دائره العمارف اسلامیه) در احسن التقاسیم فی معرفه لاقالیم مقدسی جغرافیدان مراکشی نیز استو و خبوشان آمده است که خبوشان را کوچکتر از استوذکر میکند و سپس نام قوچان میآید که بعد از آنها سومین مرکز حکومت را تشکیل میدهد. در دائرةالمعارف اسلامیه که توحدی نیز به آن استناد کرده است گفته شد که شهر قوچان در زمان امیر تیمور و ایلها و کوچها به وجود آمد و با درست کردن شهر، کردها را در آنجا اسکان دادند و شهر کهنه درست شد. رشید الدین تلفظ این شهر را به مغولها نسبت میدهد و میگوید لغت قوچان مغولی است. بار تولد مستشرق روسی مینویسد: قوچان در قرون وسطی به اسم خبوشان نامیده میشد؛ و در قرن دهم میلادی شهر قوچان مهمترین ناحیه بلاد استوا بود و استوا مطابق با استاسنه یا آستاسنه است. توحدی معتقد است کلمه قوچان را اولین بار قائم مقام در گزارشهای خود به فتحلیشاه آورده است. در این جابجاییها انتقال میراث فرهنگی به خصوص تغییر زبان در لغات نیز مشاهده میشود. استوئن میراث دار زبان پارسی است و بر این میراث داری نیز پای فشرده است و زبان خود را محفوظ داشته. در این تهاجم فرهنگی متأسفانه خبوشان زبان خود را از دست داده شهر در اختیار کردها قرار گرفته و زبان حکومت نیز کردی شده است ولی پس از چندی به فارسی گراییده و باز میخوانیم که در یکی از این تهاجمات بی امان مورخ و یا مسافری که در زمان کوچها به قوچان مراجعه کرده است مینویسد: مردم قوچان کرد و ترک وعده کمی فارسی زبان و به دل نزدیکند. البته پس از گذشت زمان فرهنگ شهری در میزبانان اثر میکند و موقعیتهایی پیش میآید که حتی زبان مادری را نیز از دست میدهند و کوچهای پس از سال ۱۳۵۷ نشان دهنده این واقعیت تاریخی است که نسل سوم زبان مادری خود را از دست دادهاند. با تمام این تفاصیل و تغییر زبان مردم این حوزه با اتحاد و اتفاق توانستهاند جلوی هجوم سیل آسا و خانمان بر انداز اقوام مختلف را بگیرند و در این راه که حفظ ملیت و وطن میباشد چون سدی پای بر جای ماندهاند.
ای بسا کرد و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان پس زبان همدلی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است
شاه عباس بزرگ صفوی (۹۹۶-۱۰۳۸ هـ. ق) برای جلوگیری از تاخت و تاز ازبکان به خاور ایران، گروههایی از ایلات کرد باختر ایران از جمله ایل زعفرانلو را به قوچان کوچ داد. در سفری که نادر شاه افشار به سمرقند و بخارا کرد، چندین صفحه قرآنی را که به خط غیاث الدین بایسنقر نگاشته شده است و در آرامگاه تیمورلنگ جای داشت، به قوچان آورد. بعدها به دستور ناصرالدین شاه قاجار، دو برگ از آن، به موزه تهران منتقل شد.
شامل 30 صفحه word
دانلود تحقیق شهرستان قوچان