لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
عوارض طولانی مدت درد در نوزادی
مسایل
اختلاف نظرهای قابل توجه و نیز بحثهای داغ زیادی در رابطه با عوارضی کوتاه و بلندمدت درد در اوایل نوزادی وجود دارد. تا سالهای اخیر، نوزادان جهت انجام بسیاری پروسهها و حتی بعضی اعمال جراحی کوچک هیچگونه تسکین دردی دریافت نمیکردند. چنین برخوردهایی تا حدی به خاطر ترسی ناشی از خطرات و عوارض کاربردی داروهای مسکن درد در نوزادان توجیه میشده است. بعلاوه، چنین ایدة پر طرفداری نیز وجود داشت که نوزادان درد را به عنوان یک پدیدة ناراحت کننده درک نمیکنند و همچنین درد را به یاد نیز نخواهند آورد. یا اینکه در صورتی که درد را به عنوان پدیدهای ناخوشایند تجربه میکنند، عواقب و یا عوارض پایداری نخواهد داشت. در روش تجزیه روانی این نظریه توسط فعالیتهای Qtto Rank تغییرات گستردهای یافته است. وی پیشنهاد کرده است که تروما، یا درد ناشی از تولد عوارض عاطفی بلند مدتی باقی میگذارد.
این نظریه که تجربة زود هنگام عواقب طولانی مدت قابل توجهی دارد در بسیاری از زمینههای علم اعصاب کاربرد گسترده دارد. بعنوان مثال، تجربه بنیانی زود هنگام بطرز قابل توجهی باعث بلوغ کورتکس بینایی میشود. مشابهاً دورههای حساس یادگیری و نیز شکلگیری زبان نیز به خوبی شاخته شدهاند.
بهمین دلیل موجه است اگر بپرسیم که آیا مطالعات اخیر حیوانی و انسانی روی درد در دوران نوزادی میتوانند دیدگاهی از عوارض طولانی مدت درد و درمان درد در اوایل دوران نوزادی ارایه نمایند. بطور خاص ما میتوانیم مقاومتهای مربوط به سن را در عوارض درد بالینی و تجربی مطالعه کنیم.
مطالعات حیوانی
پاسخهای به آسیب و جراحت بطور گستردهای توسط Fitzegerald و همکارانش در موشهای تازه به دنیا آمده مطالعه شدهاند. قطع عصب سیاتیک و در موشهای نوزاد باعث از دست رفتن بیشتر سلولهای گالگلیون شاخ خلفی در مقایسه با موشهای بزرگتر شده است. زخمهای جلوی در موشها در اوایل دوره نوزادی افزایش عصبگیری انبوهی را که برای مدت چند هفته باقی میماند نشان میدهند. افزایش عصبگیری همراه با کاهش آستانه پس کشیدن به تحریک توسط سوزنهای Von Freg بوده است. افزایش عصبگیری در موشهای بزرگتر که زخمهای قابل مقایسهای داشتند دیده نشده است. Fitzage و همکارانش نشان دادند که چنین افزایش عصبگیریای وابسته به فاکتور رشد عصبی نمیباشد. رفلکس پس کشیدن فلکسیون به تحریک پوستی در موشهای نوزاد در مقایسه با موشهای بزرگتر در آستانه پایینتری بوجود میآیند و حساس شدن و عدم عادت کردن به تحریکهای مکرر بر خلاف موشهای بزرگتر است. این تفاوتهای مربوط به سن در اثر تغییرات میزان تحریک پذیری سلولهای نخاعی مرکزی است تا حساس شدن گیرندههای محیطی Abbott و Guy گزارش کردهاند که پاسخهای آنالژزیک به درد التهابی با مخدرها در موشهای یکروزه ممکن است متناسب با سن 25 هفتگی پس از لقاح در انسان باشد. مهم این که آثار رفتاری مورفین در این مطالعه فقط بخاطر خواص آرامش بخشی آن نبوده و بطور واضحی از آثار مشاهده شده پس از تزریق پنتوباربیتال متمایز میباشند.
Dickenson و همکارانش بعضی مطالعات اخیر را جهت ارایه یک سیستم مخدری جمع بندی نمودهاند. گیرندههای mu و kappa در نخاع موشهای خیلی جوان دیده میشوند اما گیرندههای delta تا هفته دوم پس از تولد مشاهده نخواهند شد. تعداد گیرندههای mu و kappa در هفته اول زندگی افزایش یافته و سپس در طی چند هفته به مقادیر بزرگسالی کاهش مییابند. پارلایت گیرندهها مشابه انواع آن در بزرگسالان است.
Rahman و همکارانش اطلاعات اولیه جانبی ارایه کردهاند که بر اساس آن درد التهابی و تجویرمورسین در روز اول تولد باعث بروز عوارض بلندمدت خواهد شد. سه روز درد التهابی که از روز اول تولد شروع شده است تغییری در پی دردی نخاعی مورفین در موشهای بالغ ایجاد نکرده است اما میزان اثر نالوکسان در برگشت آثار مخدرها در بزرگسالان را کاهش داده است. تجویز مورفین به موشهای بدون درد باعث ایجاد شیفت به راست منحنی دز پاسخ مخدرها در بزرگسالان شده است. جالب این که گروهی از موشهای نوزاد که درد التهابی داشتند و مورفین نیز دریافت نمودند پاسخهای طبیعی بالغ به مخدرها و میزان برگشت پذیری طبیعی با نالوکسان داشتهاند. کاربردهای بالقوه این یافته بسیار مهم میباشند: آثار طولانی مدت مخدرها بر اساس اینکه آیا مخدر جهت درد مصرف میشود یا خیر متفاوت است.
Anand و همکارانش موشهای نوزادی را که در معرض تحریکات دردناک مکرر قرار میگرفتهاند بررسی کردند. وزنگیری در موشهای کنترل از موشیهایی که مداوماً مورد آسیب قرار گرفتهاند بیشتر بوده است. موشهای مابقی که در دوره نوزادی تحریکات دردناک مکرر دریافت کرده بودند دوره
عوارض طولانی مدت درد در نوزادی