لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 76
فصل 2
نابینایان از گذشته تا امروز
نابینایی ضایعهای است که انسان از ابتدای پیدایش خود با آن مواجه گشته زیرا او در تلاش امرار معاش پیوسته در خطر از دست دادن بینایش بوده است. نابینایان در مصر باستان به منظور امرار معاش رفع حوایج اولیه زندگی در کار معابد و بازارچهها به تکدی میپرداختند. در سال 829 میلادی ولیعهد ژاپن به منظور آموزشهای فرهنگی به آنان، برای رهایی یافتن از تنگدستی، دستور داد که مرکزی را جهت تعلیم موسیقی به نابینایان تأسیس کنند و به آن عدهای که استعداد یادگیری داشتند آموزش داده شد. به خاطر اجرای موسیقی در مجالس به آنها مبلغی پرداخت میشد. بدین ترتیب توانستند در اجتماع به عنوان افرادی مستقل جایی برای خود بیابند. اما وضع نابینایان در اکثر کشورهای جهان چنین نبوده است.
حتی بنابر روایات جوامع ابتدایی، نوزادانی را که نابینا به دنیا میآمدند به قتل میرساندند. دلیل این مطلب آن بود که در نوشتههای مذهی آن زمان بر رفتار انسانی با نابینایان تأکید شده بود ولی در عین حال نابینایی را جزء مجازات آسمانی مطرح کرده بودند، البته برعکس این موضوع نیز رایج بود، از نابینایان توانمندی چون «هومر» شاعر نابغة یونانی به عنوان یک معجزه یاد میکردند.
در کشور انگلستان نابینایان را افرادی زاید و مطرود از جامعه دانسته و در فرانسه برای منزوی کردن آنها پناهگاهی تأسیس و نابینایان را در آن اماکن نگهداری میکردند. در روسیه به عنوان افراد عاصی و سرگردان شناخته شده بودند و در اتریش آنها را تحقیر کرده و افراد گناهکار و مزاحم جامعه میدانستند.
در قرن هفتم در فرانسه اسقفی به نام «سن برترانده مؤسسهای را برای نابینایان تأسیس نمود. همچنین «ویلیام فاتح» - پادشاه فورماندی – بعد از غلبه بر انگلستان در سال 1066 برای جبران گناهان خود، چند آسایشگاه برای معلولین بصری ایجاد نمود.
مهمترین عاملی که به تدریح موجبات تغییر وضعیت نابینایان را در جوامع مختلف فراهم آورد، وجود افراد نقض عضو یافته در راه خدمت به وطن و جنگها بود. آغاز این جنگها را باید «جنگهای صلیبی» (1099-1270) دانست. فاتحان جنگهای صلیبی از اسیران خود غرامت میخواستند و در صورتی که به تأخیر میافتاد، 20 نفر از آنان را کور میکردند ، این تراژدی باعث شد تا «لوئی نهم» - پادشاه فرانسه (در 1260) آسایشگاهی را تحت حمایت شخصی خود برای مراقبت از نابینایان در پاریس افتتاح کند. که این مؤسسه هنوز فعالیت دارد.
پس از این جنگها دولتها و مسئولین ممالک، دیگر نمیتوانستند و دلیلی هم برای عدم شناسایی حقوق اجتماعی و رفاهی معلولین جنگی نداشتند. آنها موظف بودند تا وسایل رفاهی فرد معلول و خانوادهاش را به حد کافی تأمین نمایند. وجود افراد کهنسال از کار افتاده معلول از یک طرف، و گروه کثیر نابینایان و دیر نابینایان ازسویی دیگر ، دولت راموظف به ایجاد قوانین و مقرار لازم به منظور تأمین امکانات مالی و رفاهی برای این گروهها نمود. در سال 1601 قوانین رفاه اجتماعی در انگلستان به تصویب رسید ولی با این وجود گروه اندکی از نابینایان تحت حمایت این قانون قرار گرفتند.
هنگام تأسیس «سازمان ملل» (10 ژانویه 1946) ، وظیفة عمدهای که بر دوش جهانیان قرار داشت عبارت بود از توابخشی میلیونها انسانی که زندگیشان به واسطة دومین جنگ جهانی از هم پاشیده شده بود. بنابراین اولین فعالیتهای سازمان ملل معطوف بود به بسیج امکانات و منابع برای آسایش و راحتی و نیز برگرداندن ظاهری عادی به این افراد.
عامل مهم دیگری که موجب تغییر وضع نابینایان گشت، «انقلاب صنعتی» بود. اصلاحات اجتماعی فرصت مناسبی را برای تأمین حقوق نابینایان ، مخصوصاً بالا بردن سطح معلومات و شکلگیری شخصیت آنها،
تحقیق در مورد نابینایان از گذشته تا امروز