کتاب مورد نیاز هر خانم و اقایی .در این کتاب کامل ترین نکات و اموزش های جالب در مورد ارایش و زیبایی قرار گرفته.بابیش از ۵۵۵ صفحه شامل:
فهرست مطالب این کتاب:
مرجع کامل نکات آرایش و زیبایی
کتاب مورد نیاز هر خانم و اقایی .در این کتاب کامل ترین نکات و اموزش های جالب در مورد ارایش و زیبایی قرار گرفته.بابیش از ۵۵۵ صفحه شامل:
فهرست مطالب این کتاب:
50 مدل آ رایش عروس بسیار زیبا و متفاوت و جدید
بهبود قابلیت ارتجاعی پوست،ایجادآرامش پایدار بر عضلات،نرم کننده پوست و رطوبت رسان
The Implication of Personal Selling Strategies in Motivation, Approaches and Good Grooming
Available online at www.sciencedirect.com
تعداد صفحات: 9
فرمت فایل ترجمه: word
چکیده:
این مطالعه بر کاربرد استراتژی ها در انگیزش، نزدیک شدن و آرایش خوب در فروش حضوری محصولات آرایشی تمرکز دارد. روش پژوهشی توصیفی-هدفمند استفاده شد، تحلیل آماری واریانس یک طرفه روابط استراتژی های فروش حضوری درباره انگیزش، نزدیک شدن و آرایش خوب را تفسیر نمود. آن نشان داد که استفاده از استراتژی ها درباره انگیزش، نزدیک شدن و آرایش خوب همبستگی معنادرا دارند. پرسشنامه بوسیله 12 نفر از پاسخ دهندگان از مشتریان و فروشندگان محصولات آرایشی اعتباریابی و به 140 نفر از پاسخ دهندگان از چهار فروشگاه خرده فروشی که محصولات آرایشی در شهر سانتیاگوی فیلیپین می فروختند، داده شد. انتظار می رود که طرح مدل استراتژیک فروش حضوری درباره هنر فروشندگی موثر پیشنهاد گردد.
واژگان کلیدی: فروش حضوری، انگیزش، نزدیک شدن، آرایش خوب، استراتژی های فروش حضوری.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:33
فهرست مطالب:
عنوان شماره صفحه
- دگرگونی در شرایط اجتماعی زنان از سال 1950 1
- زنان در صنعت 3
- چند مقاله از هفته نامه رزمنده 6
- یورش بزرگ عملیاتی 8
- مانند آفتاب پرست 9
- کرم ملکه زنبور عسل 10
- دستیابی به سود با روش فریبکارانه 11
- باید بدانیم زنان چه می خواهند 12
- دانستنی های بیشتر درباره ی لوازم آرایش 13
- رقابت جنسی – طبیعی یا اجتماعی 18
- سودجویان مد 23
- رویارویی – نه سازگاری 26
- زیبایی ، هنر و کار 29
« پیشگفتار »
دگرگونی در شرایط اجتماعی زنان از سال 1950
از نخستین سال های دهه ی 1950 ، دگرگونی های گسترده ای در شرایط اقتصادی و اجتماعی زنان در ایالات متحده آمریکا روی داده است . شرایط سیاسی درونی و جهانی نیز بسیار تغییر یافته است .
از همه مهم تر اینکه گسترش پر شتاب سرمایه داری در سال های پس از جنگ ، در بر گیرنده ی تعداد بیشتری از زنان در بازار کار بود تا زمان جنگ دوّم جهانی . در سال 1950 ، 33.9 درصد از زنان شانزده ساله به بالا جزو نیروی کار بودند . تا سال 1960 این شماره تا 37.7 درصد بالا رفته بود . در سال 1970 به 43.3 درصد رسید . و تا سال 1983 ، بیش از نیمی از زنان در سنین کاری یعنی 52.9 درصد آنها جزو نیروی کار بودند . در آن دوران سی و سه ساله ، درصد افزایش زنانی که در بازار کار بودند کمی بیش از درصد افزایش دوران هفتاد ساله ی بین سال های 1890 و 1960 بود !
امروزه 43 درصد از نیروی کار در مقایسه با 29 درصد در سال 1950 ، از زنان هستند . این پدیده پیشرفت کیفی در استقلال اقتصادی زنان و پیامد آن دگرگونی در وضعیت اجتماعی آنان است .
هر چند ، این نکته نیز اهمیت دارد که نگاهی به دگرگونی در جاهایی که زنان را استخدام می کنند بیاندازیم . دو افسانه ای که درباره آنها بسیار دقیق و سنجیده تبلیغ شده این پندار را می پراکند که زنان کارگر و کارمند به طور کلی از کارهای صنعتی می گریزند ، و این فرآیند ، نشانه ی بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان می باشد . واقعیت بسیار پیچیده تر از این است . به درستی مهم ترین پیشرفت برای زنان – هر چند تنها درصد کوچکی از زنان را در بر می گیرد – آن است که بیشتر و ژرف تر در سازمان های نیرومند صنعتی بیشتر مردانه ، در بخش های کارگران صنعتی بگنجاند .
گسترش بازار کار از سال 1950 نشان دهنده ی افزایش کارهای اداری و تجاری و سایر شغل های غیر صنعتی به نسبت کارهای تولیدی صنعتی است . چون هجوم زنان به بازار کار بسیار سریع تر از مردان بوده ، درصد زنانی که به کارهای صنعتی پرداخته اند ، کاهش یافته است .
هر چند ، در همین دوره سی و پنج ساله ، گنجانیدن زنان در کار تولید صنعتی بسیار بیشتر بوده است . در واقع ، درصد کارگران صنعتی که زن باشند از جنگ دوّم جهانی به طرز چشم گیری بالا رفته است . دیگر اینکه ، از نخستین سال های دهه ی 1970 ، زنان برای دستیابی به شغل های گوناگون که پیشتر از آن بر کنار بودند به مبارزه پرداختند . از روی رده بندی هایی که اداره های آمار دولتی به کار برده اند به دست آوردن ارقام درست دشوار است ، اما با وجود این گرایش و روند ، روشن است .
برای نمونه ، در حالی که شماره کل کارگرانی که در صنایع ، کار با دست انجام می دهند از سال 1950 تا 1981 تا 29 درصد افزایش یافت ، تعداد زنان در چنین شغل هایی تا میزان 61.5 درصد بالا رفت . پس درصد کارگران زن در چنین رده های شغلی از 15.4 درصد به 18.6 درصد در آن دوره ی سی ویک ساله افزایش یافته است .
این افزایش تا زیر طبقه شغلی کاروران ( مونتاژگر ، منگنه کار و مهرزن ، جوش کار ، کارور چرخ خیاطی ، راننده کامیون ، متصدی لیفت تراک چنگالی افرازه و دیگران ) و کارگران فنی و حرفه ای ( نجار برق کار ، فلز ورق کار ، قالب ساز و ابزار ساز مکانیک و سایرین ) چشم گیرتر است .
در شغل های فنی و حرفه ای ، دستاورد زنان به ویژه چشمگیرتر است ، چون آنها را از این شغل ها تا همین چندی پیش بازداشته بودند . شماره مردانی که چنین شغل هایی را دارا بودند از سال 1950 تا سال 1981 ، 58.5 درصد بالا رفت ، به شماره زنان ، جهش آسا 327 درصد بالا رفت . درصد زنان در شغل های فنی حرفه ای ، هنوز اندک است ، اما از 2.5 درصد در سال 1950 به 6.3 درصد در سال 1981 رشد کرده است .
در میان کارورها ، شماره مردان از سال 1950 تا سال 1981 هشت درصد بالا رفت ، در حالی که شماره زنان 35 درصد رشد کرد ، این فرآیند نسبت زنان را در چنین کارهای تولیدی از 27.4 درصد به 32.3 درصد افزایش داد . شماره زنان معدن کار از 0.7 درصد کارگران معدن در سال 1972 به 2.2 درصد در سال 1981 رشد کرد . میان معدن کاران زیرزمینی ، درصد زنانی که استخدام شدند از نزدیک به صفر در سال های 74-1973 به میزان هشت تا ده درصد در پنج ساله نخستین 1980 رسید . *
« زنان در صنعت »
زنان کارگر تمام وقت صنعتی که بخشی از جنبش کارگری سازمان یافته به شمار می روند در بهترین جایگاه برای ایستادگی در برابر فشارهای بازدارنده ای هستند که همه زنان با یورش های اقتصادی ، سیاسی و ایده ئولوژیکی طبقه حاکم به آن دچار شده اند . دلیل آن آسان است : خط بنیادین جدایی ، شکافی که هر روزه ژرف تر می گردد ، دوقطبی شدن طبقاتی است . همه زنان – و همه آنانی که کار می کنند – از این یورش ها با نیرویی برابر و با یک شیوه ضربه نمی خورند . نه تنها فشار اقتصادی ، بلکه نیاز به پاسخ گویی به جنگ کارفرمایان ، بار سنگین بیشتری بر دوش زنان طبقه کارگر می گذارد . یورش واپس گرایانه ی ایده ئولوژیکی و سیاسی کارفرمایان ، زمینه باروری کمتری برای ریشه گیری در طبقه ی کارگر دارد تا در لایه های طبقه ی متوسط .
زنانی که کارگر صنعتی و عضو اتحادیه باشند رگه هایی از خویشتن باوری در آنها یافت می شود که از این آگاهی پدید آمده که آنها می توانند نیروی کار خود را بفروشند و زنده بمانند . از نظر اقتصادی آنچنان وابسته به مرد نیستند . و این به آنها استقلال بیشتری برای تصمیم گیری های بزرگی که بر زندگی شان تاثیر بگذارد می دهد . دیگر اینکه آنها دست کم آگاهی ابتدایی طبقه ی کارگر را از راه پی بردن به اینکه با پیوستن به کارگران همکار خود برای دفاع در برابر کارفرمایان ، شانس بیشتری برای بهبود دستمزد ها و وضعیت کاری دارند را به دست آورده اند . همچنین ، با وجود تلاش کارفرمایان برای پروراندن دشمنی کارگران مرد در برابر زنان ، بسیار پیش آمده که زنان در صنعت در کنار مردان در موقعیت های شغلی وابسته به یکدیگر کار می کند ، و مناسبات احترام آمیز دو سویه و اعتماد نیز می تواند به وجود آید .
اگر چه زنان کارگر در برابر « راه حلّ های » مردم فریبانه واپس گرایانه ی راست گرایان برای مسائل خود ، کمتر آسیب پذیرند ، اما با وجود این در امان نیستند . آنها همواره با تلاش های کارفرمایان برای باورانیدن به آنها و همکاران مرد آنها که زنان ، کارگران واقعی نیستند یعنی جزء نیروی کار بودن لحظه ای گذرا در زندگی زنان است و تنها چیز مهم برای آنها این است که نیروی کار را رها کنند و خانواده ای به وجود آورند . یا اینکه ، اگر پیش از این بازار کار را برای تشکیل خانواده ترک کرده باشند اکنون دیگر از بهار جوانی شان گذشته است و اگر کارفرمایی بیابند که « بخواهد » آنها را به کار بگمارد بسیار شادمان خواهند شد ، مبارزه می کنند .
این گونه تبلیغات واپس گرایان – در دوره عقب نشینی طبقه کارگر – حتی بر آگاه ترین زنان و مردان سیاسی آن طبقه اثر می گذارد . بدین سبب اگر به دهه ی 1950 نگاهی بیاندازیم و از تاریخ بیاموزیم چاره ساز است . خوب است ببینیم چگونه یورش های واپس گرایان در برابر حقوق زنان در آن دوره در داخل حزب کارگران سوسیالیست بازتاب یافت . پی بردن به پاره ای از فشارهای امروزه به ما کمک می کند ، و به ما آمادگی می بخشد تا با آگاهی بیشتر با آن برخورد کنیم .