هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد بهار و معاد

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد بهار و معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

آیه «77» - آیه «78» - آیه «79» - آیه «80» «77» أَوَلَمْ یَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ‏آیا انسان ندید (و نیاندیشید) که ما او را از نطفه‏اى (بى مقدار) آفریدیم؟ پس اینک ستیزه جویى آشکار شده است.«78» وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْىِ الْعِظَامَ وَهِىَ رَمِیمٌ‏و براى ما مثلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛ گفت: چه کسى این استخوان‏ها را در حالى که پوسیده است زنده خواهد کرد؟«79» قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِى أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِ‏ّ خَلْقٍ عَلِیمٍ‏(به او) بگو: همان کسى که بار اول آنها را آفرید، (بار دیگر) آن را زنده خواهد کرد و او بر هر آفرینشى آگاه است.«80» الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَآ أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ‏(اوست) آن که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید پس هرگاه بخواهید از آن آتش مى‏افروزید.نکته‏ها:یکى از مشرکان، قطعه استخوان پوسیده‏اى را در برابر پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله خورد کرد و بر زمین ریخت و گفت: چه کسى این استخوان‏هاى پوسیده را زنده مى‏کند؟ این آیات در پاسخ این شبهه و سؤال نازل شد. (103) مقصود از درخت در این آیه، دو نوع چوب آتش زنه به نام مَرخ و عَفار است که عرب‏ها با زدن یکى به دیگرى جرقه تولید مى‏کردند، درست مانند کبریت‏هاى امروزى. (104) تهیه آتش از درخت سبز، مثالى است که عوام مى‏فهمند ودانشمندان نیز به خاطر ذخیره شدن انرژى در درخت، راه علمى آن را به دست مى‏آورند. «من الشجر الاخضر نارا»«خصیم مبین» هم نشانه قدرت خداوند است که از نطفه‏اى پست و کوچک انسانى با اراده و با شعور و قدرتمند آفریده و هم نشانه فراموشکارى و غرور انسان است که به صاحب نعمت خود پشت کرده و با قدرتى که خداوند در اختیار او قرار داده به مجادله و مخاصمه با او مى‏پردازد.خداوند در آیات متعدد قرآن، انسان را در چند امر اساسى موجودى فراموشکار معرفى مى‏کند، از جمله:1- آفریدگار خود. «نسوا الله» (105) 2- آفرینش خود. «نسى خلقه» (106) 3- هویت خود. «تنسون انفسکم» (107) 4- روز حساب. «نسوا یوم الحساب» (108) 5 - پند و موعظه دلسوزان. «نسوا حظّاً مما ذکروا به» (109) پیام‏ها:1- اگر انسان به یاد ضعف و حقارت خود باشد، هرگز گردنکشى نمى‏کند. «أولم‏یر الانسان... خصیم»2- توجّه به آفرینش انسان از نطفه، ایمان به معاد را در انسان تقویت مى‏کند. «من نطفة»3- بدتر از اصل خصومت با حق، آن است که خصومت شدید و آشکارا باشد. «خصیمٌ مبین»4- ستیزه‏جوئى انسان با خدا، دور از انتظار و شگفت‏آور است. «فاذا هو خصیمٌ» (کلمه «اذا» براى کار غیر منتظره به کار مى‏رود.)5 - نقل و بیان افکار باطل براى پاسخگوئى به آن مانعى ندارد. «ضرب لنا مثلاً»6- ریشه‏ى پاره‏اى از اشکالات در مورد قدرت خداوند، توجّه نکردن به نمونه‏هاى مشابه و فراموش کردن سوابق است. «و نسى خلقه»7- منکران معاد برهان ندارند، هر چه هست استبعاد است. «مَن یحیى العظام»8 - آزادى در اسلام به قدرى است که منکران خدا و معاد با کمال شهامت در برابر رهبر مسلمین با صراحت حرف خود را مى‏زنند. «مَن یحیى العظام»9- سؤال مانعى ندارد و آن چه بد است انگیزه‏هاى لجوجانه و مغرورانه است. «مَن یحیى العظام»10- ریشه‏ى بعضى از اشکالات عقیدتى، مقایسه میان قدرت انسان با خداوند است. «مَن یحیى العظام»11- شبهات عقیدتى باید پاسخ داده شود، گرچه القاى شبهه از یک نفر باشد. «قال... قل»12- معاد جسمانى است. «یحیى العظام»13- زنده شدن مردگان به دو چیز نیاز دارد: قدرتِ خدا در آفریدن دوباره انسان‏ها و علم او به ذرّات پخش شده در خاک. این آیه به هردو اشاره مى‏کند. «أنشأها اوّل مرّة» نشانه‏ى قدرت او و «هو بکلّ خلق علیم» نشانه‏ى علم اوست.

تفسیر سوره‏ى یس‏

مى‏کند، از جمله:الف: شخصى استخوان پوسیده‏اى را از دیوار کند و با فشار دست آن را پودر کرد (و با یک دنیا غرور و نِخوت) به رسول‏خداصلى الله علیه وآله گفت: کیست که دوباره این استخوان پوسیده متلاشى شده را زنده کند؟ خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: «قل یُحیِیهَا الّذى أنشَأها اوّلَ مَرّة» (112) به او بگو: همان خدایى که مرتبه اوّل او را آفریده، بعد از متلاشى شدن هم مى‏تواند دوباره آن را خلق کند.اگر سازنده کالایى بگوید که من قطعات محصول خود را از یکدیگر جدا کرده و دوباره به هم متّصل مى‏کنم، سخن گزافى نگفته، زیرا ساختن از باز کردن و دوباره بستن مهم‏تر است.ب: حضرت عُزیر علیه السلام (113) در سفرى از کنار آبادى خراب شده‏اى عبور مى‏کرد، از روى تعجّب (نه انکار) پرسید: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده مى‏کند؟! خداوند همانجا جان او را گرفت و بعد از صد سال زنده کرد و از او پرسید: چقدر در اینجا مانده‏اى؟ آن پیامبر گفت: یک روز یا نصف روز.خداوند فرمود: تو صد سال است که اینجا هستى، به الاغى که سوارش بودى و غذایى که همراه داشتى نگاه کن و قدرت خدا را دریاب که چگونه الاغ، مرده، پوسیده و متلاشى شده، ولى غذایى که باید بعد از یکى دو روز فاسد شود، صد سال است که سالم نگاهدارى شده است، حالا براى اینکه زنده شدن مردگان را با چشم خود ببینى نگاهى به همین استخوان‏هاى پوسیده‏ى الاغ کن که در جلو چشم تو آن را از زمین بلند و گوشت، پوست و روح را به او بر مى‏گردانیم تا براى آیندگان نشانه ودرسى باشد.آن حضرت زمانى که زنده شدن الاغ و سالم ماندن غذاى صد ساله را دید گفت: مى‏دانم که خدا بر هر کارى قدرت دارد.ج: ح (114) ضرت ابراهیم علیه السلام از کنار دریایى مى‏گذشت، لاشه‏اى را دید که گوشه‏اى از آن در دریا و قسمت دیگرش در خشکى قرار داشت و حیوانات دریایى و صحرایى و پرندگان بر سر آن ریخته و هر ذرّه‏اى از آن را یک نوع حیوانى مى‏خورد.همین که این منظره را دید از خدا پرسید: روز قیامت چگونه مردگان را زنده مى‏کنى؟ (در حالى که ذرّات این لاشه در دریا و صحرا و فضا پخش شده و هر قسمت بدنش جزو بدن حیوانى گردیده است) خداوند از ابراهیم پرسید: آیا ایمان به معاد و قدرت من ندارى؟ گفت: چرا ولى با مشاهده‏ى عینى، آرامش دل پیدا مى‏کنم.آرى، استدلال و منطق تنها مغز و فکر را آرام مى‏کند، ولى تجربه و مشاهده دل را اطمینان مى‏بخشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد بهار و معاد

تحقیق درمورد تفسیر سورۀ الرحمن، آیه 1 تا 13

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد تفسیر سورۀ الرحمن، آیه 1 تا 13 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

تفسیر سورۀ الرحمن

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الرَّحْمَنُ(1)

عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(2)

خَلَقَ الانسنَ(3)

عَلَّمَهُ الْبَیَانَ(4)

الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ(5)

وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ یَسجُدَانِ(6)

وَ السمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضعَ الْمِیزَانَ(7)

أَلا تَطغَوْا فى الْمِیزَانِ(8)

وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسطِ وَ لا تخْسِرُوا الْمِیزَانَ(9)

وَ الاَرْض وَضعَهَا لِلاَنَامِ(10)

فِیهَا فَکِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَکْمَامِ(11)

وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّیحَانُ(12)

فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(13)

سوره مبارکه رحمن تنها سوره‏اى است که خود سوره با یکى‏از اسماء الله آغاز مى‏شود،با اسم مبارک‏«رحمن‏».ما در «بسم الله الرحمن الرحیم‏» بعد از «الله‏» با اسم‏«رحمن‏»روبرو مى‏شویم.

«رحمن‏»از نظر لغوى مبالغه در رحمت است،در عنایت وجود وبخشندگى،و این اسم به غیر خداوند اطلاق نمى‏شود،بر خلاف بعضى‏از اسمهاى دیگر مثل‏«رحیم‏»[که]به غیر خدا هم‏«رحیم‏»مى‏شود گفت.

در واقع‏«رحیم‏»امرى است که فى حد ذاته مى‏تواند مراتب و درجات‏داشته باشد که شامل به اصطلاح رحمت امکانى هم بشود،یعنى‏رحمت از آن جهت که منسوب به یک ممکن الوجود است،و لهذا درقرآن به پیغمبر اکرم‏«رحیم‏»اطلاق شده است: «لقد جاءکم رسول من‏انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم‏» .کلمه‏هاى‏«رؤوف‏»و«رحیم‏»هم از اسماء الله است ولى از اسمائى است که‏اختصاص به خداوند ندارد،یعنى در عین اینکه شانى از شؤون الهى رابیان مى‏کند به غیر خدا هم اطلاق مى‏شود،یعنى رحمت به آن معنى که‏در«رحیم‏»هست و رافت به آن معنى که در«رؤوف‏»هست به اصطلاح‏درجه امکانی هم دارد که مى‏شود آن را به یک ممکن نسبت داد.ولى‏«رحمن‏»به آن معناى‏«مبالغه‏اى‏»که دارد،یعنى آن نهایت درجه رحمت‏و رحمت‏شامله‏اى که تمام هستى را در بر گرفته است،مثلا خود پیغمبرهم به تمام وجود خودش مشمول رحمن است، و هر موجود و مخلوق ‏دیگرى. این [اسم] به غیر خدا اطلاق نشده است.

اکثریت قریب به اتفاق آیات این سوره مبارکه تذکر و یاد آورى‏نعمتها و آلاء پروردگار است،و لهذا از یک طرف با لفظ «الرحمن‏» شروع‏مى‏شود[که]رحمت است و از طرف دیگر مکرر مانند یک ترجیع بند31 بار این آیه تکرار شده است: «فباى الاء ربکما تکذبان‏» .مخاطب،جن وانس هستند:پس به کدامیک از نعمتهاى الهى تکذیب مى‏آورید،یعنى‏کدامیک از نعمتهاى الهى را مى‏توانید انکار کنید؟پس اصلا روح و سیاق‏این سوره تذکر و یاد آورى نعمتهاست براى اینکه انسان متنبه و متوجه‏باشد که نعمتهاى الهى را چه ذهنا و فکرا و چه عملا مورد انکار قرارندهد و همیشه به آن نعمتها توجه داشته باشد.توجه به نعمت،روح‏شکر و سپاسگزارى را در انسان به وجود مى‏آورد و انسان را بیشتر متذکرخدا مى‏کند و بیشتر در صراط عبودیت قرار مى‏دهد و از مخالفت وعصیان باز مى‏دارد.

حال مى‏خواهیم ببینیم که این نعمتها را که خدا در قرآن مى‏خواهدبشمارد چگونه شمارش مى‏کند؟در این شمارش کردن‏ها مسلما حسابى‏در کار است،[چون]خلقت است،خصوصا که بعد هم همواره صحبت‏از حسبان و میزان و نظام موجود در کار عالم است و قهرا نمى‏تواند خودقرآن که جزئى از کار پروردگار است از حسبان و نظام خارج باشد،این‏هم خودش حسابى و نظامى دارد.ببینیم خداى رحمن که با اسم‏«الرحمن‏»خودش با ما مواجه است از چه نعمتى شروع کرده،نعمت‏اول،نعمت دوم،نعمت‏سوم،و چه را بیان مى‏کند.بلا فاصله مى‏فرماید:

«الرحمن علم القران‏» خداى رحمن قرآن را آموخت.ضمیر مفعول یا اسم‏مفعولش هم بیان نشده[که آیا]قرآن را به پیغمبر آموخت؟قرآن را به‏وسیله پیغمبر به مردم آموخت؟یا قرآن را به پیغمبر و مردم همه‏آموخت،به پیغمبر از طریق وحى و به مردم از طریق پیغمبر؟ معلوم‏است که وقتى متعلق ذکر نمى‏شود براى این است که نمى‏خواهداختصاص بدهد و الا مى‏توانست بفرماید: «الرحمن علمک القران‏» رحمن،تو را اى پیغمبر قرآن آموخت،چنانکه بعضى جاها داریم: «و علمک ما لم تکن تعلم‏» و اگر مقصود فقط مردم مى‏بودند،مثلا مى‏فرمود:«علمکم‏القران‏»یا«علم الانسان القرآن‏»که بعد مى‏گفتیم از پیغمبر انصراف دارد.

وقتى که[متعلق]ذکر نمى‏شود معلوم است که نظر به متعلق خاص‏نیست.همین‏طور که بعضى از مفسرین هم گفته‏اند،در اینجا نمى‏فرمایدقرآن را نازل فرمود،[مى‏فرماید]قرآن را تعلیم داد،یعنى اول قرآن را به‏صورت یک حقیقت موجود فرض مى‏کند،که آن حقیقتى که قبلا وجودداشته تنزیلش همان تعلیمش است و تعلیمش مساوى با تنزیلش است.

قبلا گفته‏ایم که از خود قرآن فهمیده مى‏شود که قرآن حقیقتى داردما فوق کلمات و الفاظ و در آن تفصیل و مانند آن وجود ندارد و پیغمبراکرم یک بار قرآن را به آن صورت به اصطلاح جملى خودش تلقى کرده‏است و بعد به صورتهاى تفصیلى.آنجا که از نزول اجمالى قرآن تعبیرمى‏شود با کلمه‏«انزال‏»بیان مى‏شود: «انا انزلناه فى لیلة القدر» تمام قرآن به‏آن صورت در شب قدر نازل شد،و آنجا که به تفصیل،آیه آیه و به‏صورت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تفسیر سورۀ الرحمن، آیه 1 تا 13

تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج 27 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

تفسیر و ترجمه آیه 97 سوره اعراف

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتاً وَهُمْ نَآئِمُونَ

ترجمه : آیا مردم قریه ها پنداشتند از اینکه عذاب ما شب هنگام که به خواب رفته اند بر سر آنها بیاید ، در امانند

تفسیر المیزان :

کلمه « بیات » و همچنین « تبییت » به معناى شبیخون و شبانه بر سر دشمن تاختن است ، که یک نوع مکر به شمار مى رود، براى اینکه شب ، هنگام خفتن و آسایش انسان است ، و طبع آدمى متمایل به استراحت و صرفنظر کردن از هر کار دیگرى است .

این جمله متفرع بر ما قبل خود ذکر شده ، و بنابراین ، معنایش این مى شود که : وقتى حال جمعیت ها اینچنین بوده که با رسیدن نعمت هاى مادى و محسوس ، مغرور و از عالم ماوراى حس غافل مى شدند، عذاب خدا بدون اطلاع قبلى آنان و بطور ناگهان ، همه را نابود مى کرده ، آیا با این حال جمعیت ها مى توانند از عذابى که شبانه و در حال خواب آنها را از بین ببرد ایمن بوده باشند؟.

ترجمه و تفسیر آیه 99 سوره اعراف

أَفَأَمِنُواْ مَکْرَ اللّهِ فَلاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ

ترجمه : آیا پنداشتند که از مکر خدا در امانند ? از مکر خدا جز زیانکاران ایمن ، ننشینند

تفسیر المیزان :

کلمه « مکر» به معناى این است که شخصى دیگرى را غافل گیر کرده و به او آسیبى برساند، این عمل از خداى تعالى وقتى صحیح است که به عنوان مجازات صورت بگیرد، انسان معصیتى کند که مستحق عذاب شود، و خداوند او را از آنجایى که خودش نفهمد معذب نماید و یا سرنوشتى براى او تنظیم کند که او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خود بسوى عذاب برود، و اما مکر ابتدایى و بدون اینکه بنده معصیتى کرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است ، و ما این معنا را مکرر خاطرنشان کرده ایم .

نکته بسیار لطیفى در این سه آیه یعنى آیه « افامن اهل القرى » و آیه « او امن اهل القرى » و آیه « افامنوا مکر الله » بکار رفته و آن این است که در دو آیه اول فاعل « امن » را اسم ظاهر (اهل القرى ) آورده ، با اینکه ممکن بود در آیه دومى ضمیر بیاورد و بفرماید: « اوامنوا» لیکن این کار را نکرد تا ضمیر در آیه سومى که فاعل فعل است به هر دو آیه برگشته و در نتیجه جمعیت هلاک شده در خواب غیر از جمعیتى به حساب آید که در حالت غفلت و لعب دستخوش عذاب شدند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر چند آیه از سوره اعراف و حج 27 ص

تحقیق و مقاله -نقد و بررسی تفسیر آیه ولایت ازمنظرفخررازی

اختصاصی از هایدی تحقیق و مقاله -نقد و بررسی تفسیر آیه ولایت ازمنظرفخررازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و مقاله -نقد و بررسی تفسیر آیه ولایت ازمنظرفخررازی


تحقیق و مقاله -نقد و بررسی تفسیر آیه ولایت ازمنظرفخررازی

تعداد صفحات : 24

فرمت : word

چکیده :

آنچه که در این پژوهش ارائه خواهد شد اشکالات فخر رازی است که ابتدا در باره ی شان نزول آیه وسپس لفظ « الَّذِینَ آمَنُوا » و معنی لغوی «وَلِی» و نیز حصر بودن لفظ « اِنَّما » مناقشه کرده تا لطمه ای برعمومیت کلمه «ولی» به معنی «محب و ناصر» وارد نکند و نیز از طرفی لفظ «رکوع» را در این آیه به معنای خضوع و خشوع در نظر گرفته تا موجب عدم دلالت آیه بر امامت و ولایت علی «علیه السلام» کند که ما به هر یک از این ها پاسخ منطقی بیان خواهیم کرد که البته مهم ترین آنها شأن نزول آیه     می باشد که متقن ترین دلیل زمان نزول آیه بعد از ایتاء زکاة  علی (ع) روایات متواتری است که  بزرگان اهل تسنن و تشیع بدان اذعان کرده اند.  


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و مقاله -نقد و بررسی تفسیر آیه ولایت ازمنظرفخررازی

دانلود تحقیق درمورد تفسیر سوره فاطر (ملائکه) آیه 1

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق درمورد تفسیر سوره فاطر (ملائکه) آیه 1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد تفسیر سوره فاطر (ملائکه) آیه 1


دانلود تحقیق درمورد تفسیر سوره فاطر (ملائکه) آیه 1

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5

 

نگاهی اجمال بر سوره فاطر (ملائکه) آیه 1

سوره فاطر کلی است و چهل و پنج آیه دارد

بسمه تعالی

الحمدالله فاطر السموات و الارض جاعل الملئکه رسلا اولی اجنحه مثنی و ثلث و ربع یزید فی الخق ما شا ان الله کل شی قدیر (1)

تفسیر لفظی: به نام خداوند بخشنده و مهربان

ستایش نیکو خدا را است که آفریننده آسمانها و زمین است، خدایی که فرشتگان را رسولان کرد که صاحبان پرهای دو تا دو تا و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا هستند، در آفرینش آنچه را که می‌خواهد می‌افزاید که خداوند بر هر چیزی تواناست.

تفسیر ادبی وعرفانی

خداوند فرمود: حمدی که مرا شاید آن حمد است که از ما آید نه آنکه از تو آید، از آب و خاک چه آید؟ که جلال و عزت و جمال صمدیت ما را شاید؟ رسم فانی به حق باقی که رسد؟ ای آدمی حمد تو به تقاضای عفو و مغفرت معلول است، معلول کی شایسته جلال عزت است که از هر علتی منزه و پاک است؟ بنده من، من به سزاوای خود حمد آوردم، تو نیز به سزاوای خود بر حمد امکان حمد من بیار تا آن مجاز تو را به کرم خود تابع حقیقت گردانم و حکمش را حکم حقیقت نهم.

لطیفه: از دوست من، اگر تو آمین گویی و این گفت تو با آمین گفتن موافق افتد گناهانت بیامرزم، پس چون حمد من گویی و حمد و با حمد من موافق آید خلعتی به تو ارزانی کنم که در هیچ خاطری نگنجد!

هر چند که فرشتگان، مقربان درگاه عزتند و طاووسان حضرت الاهیت که در محبت هیبت بداشته و ؟ انقیاد بر میان بسته و سر بر خط فرمان نهاده‌اند، با این مرتبت و منزلت، خاکیان صالح و با ایمان فرزندان آدم بر آنان شرف دارند!

خداوند عالم در آغاز آفرینش آدم به فرشتگان فرمود: می‌خواهم در زمینه خلیفه‌ای برقرار کنم، گفتند: می‌خواهی مفسد و خون ریز را خلیفه کنی! فرمود آنچه من می‌دانم شما نمی‌دانید! ایشان پشیمان شدند و به تضرع و التماس افتادند و رضای حق را خواستند، خطاب رسید که رضای من در این است که شما مقربان درگاه، جنایات فرزند آدم را که هنوز در کتم عدمند استعفا کنید و بر گناه اهلت غفلت از ذریت، آدم گویه کنید تا به سبب گریستن شما آن را بیامرزم و قلم عفو بر جرایم ایشان کشم!

عصمت ملائکه

فرشتگان بندگان ایمانند، و طوق‌بندی به گردن افکنده و هیچ گاه با شک و تردید و سستی،  آن را بر زمین نمی‌گذارند. در تمام آسمان جان پوستینی خالی نمی‌توان یافت مگر آنکه فرشته‌ای به سجده افتاده،  یا در کار و تلاش است. اطاعات فراوان آنها بر یقین و معرفتشان نسبت به پروردگاری افزاید، و عزت خداوند عظمت او را در قلبشان بیشتر می‌نماید.

چند آیه در قرآن کریم آمده است که ملائکه معصیت نمی‌کنند یکی مربوط به مامورین جهنم است:

یا ایها الذین امون اقوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره علیها ملائکه غلاظ شدا و لایعصون الله ما امرهم و یفعلون مایومرون. دیگری در مقام تنزیه پروردگاری از داشتن فرزند است که ملائکه فرزندان خداوند نیستند: و قالو اتخذ الله و لذا سبحانه بل عباد مکرمون لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون (255)

یخافون ربهم من فوقهم و یفعلون و ما یومرون (256) علامه طباطبایی می‌فرماید: تکلیف ملائکه از سنخ تکالیف معهود اجتماعی نیست که به دنبال آن پواب و عقاب بیاید، بلکه ملائکه موجودات نورانی هستند که چیزی را انجام نمی‌دهند مگر آنکه پروردگار عالم اراده کرده باشد، لذا پاداش و کیفری هم بر اعمال آنان مترتب نیست و تکوینا مکلف هستند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد تفسیر سوره فاطر (ملائکه) آیه 1