هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه مبنای استصحاب در زمان در فقه و حقوق اسلامی

اختصاصی از هایدی پروژه مبنای استصحاب در زمان در فقه و حقوق اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه مبنای استصحاب در زمان در فقه و حقوق اسلامی

شامل 25 صفحه با رفرنس دهی درون متنی قابل ویرایش و دقیق

 

استصحاب در زمان و امور وابسته به آن

آنچه استصحاب می‌شود  (مستصحب)  از دو حالت خارج نیست؛ ‌یا از امور ثابت و به نسبت پایدار است که در اصطلاح منطق آن را  ( (قار) )  می‌نامند، چون دارای ثبات و قرارند، مانند عدالت، مایع بودن و مالکیت، و گاه از امور  ( (غیرقار) )  است، ‌یعنی اموری که ناپایدارند. این ها اموری هستند که به تدریج و با گذشت زمان به وجود می‌آیند و از بین می‌روند. این امور ناپایدار خود سه دسته اند:

اول )  خود زمان و حرکت است که وجودی تدریجی و پی در پی دارد، این دو، لحظه به لحظه به وجود می‌آیند و از بین می‌روند. مانند روز و شب

 دوم)  چیزهایی که به زمان وابسته اند اما زمان، ظرف آنهاست. مانند تصرف، سخن گفتن، استخراج معدن، منفعت، سکنی، جریان آب به‌این امور ( (زمانیات) ) می‌گوییم؛

 سوم)  مقیدات به زمان،‌یعنی آنچه که زمان قید آن است. مانند نماز ظهر که مقید است به‌اینکه ظهر تا غروب خورشید باشد،‌ یا تعهد رساندن محصولات که مقید باشد به‌اینکه از ابتدا تا انتهای زمان ‌یک نمایشگاه باشد ‌یا گواهی عدم پرداخت چک، که تا شش ماه از تاریخ عدم پرداخت معتبر است. این تقسیم، سه قلمرو بحث را نشان می‌هد و ترتیب مباحث این مقاله به جزیان استصحاب در این سه حوزه و به ویژه دو بخش اول و دوم اختصاص می‌یابد: بخش اول، جریان استصحاب در خود زمان؛ بخش دوم، جریان استصحاب در زمانیات و بخش سوم، جریان استصحاب در امور مقید به زمان را تبیین می‌کند.

پیش از شروع باید گفت در مورد ارتباط زمان و حرکت بحث‌هایی در فلسفه مطرح می‌شود. حکیمان، زمان را ‌یکی از متعلقات شش گانه‌ی وجود حرکت در نظر گرفته اند و آن را به عنوان مقدار حرکت لحاظ می‌کنند (طباطبایی، 1404:  202). از نظر فلسفی، حرکت، خروج تدریجی شیء از قوه به فعل است که شش رکن دارد: مبداء، منتهی، مسافت (مقوله)، موضوع متحرک، فاعل محرک و مقدار حرکت که زمان است. زمان در فلسفه، مقدار (کم) متصل غیر قار است که عارض حرکت می‌شود. از نظر فلاسفه هر حرکتی زمان خاص خود را دارد، ولی در عرف، زمان برخی حرکت ها را مقیاس اندازه گیری حرکت های دیگر نهاده اند، مثلا زمان حرکت زمین را مقیاس دیگر حرکت ها نهاده اند. نسبت زمان به حرکت، نسبت معین به مبهم است .

 

4-2- جریان استصحاب در خود زمان

مثال استصحاب در خود زمان، آن است که بقای قطعه‌ای از زمان مانند روز ‌یا شب‌ یا ماه رمضان را استصحاب کنیم. محققان اصول درستی این استصحاب را از زوایای مختلف بررسی کرده اند، در اینجا، نخست نظر مرحوم شیخ انصاری و برخی دیگر بیان می‌شود که آن را از لحاظ شک در بقا بررسی و برای درستی آن راه حل ارائه کرده اند و سپس به بیان نظر مرحوم امام و محقق نایینی و نقد این نظرها می‌پردازیم: 

 

4-2-1- بررسی از نظر نداشتن عنصر  ( (شک در بقا) )

گفته شد که از ارکان هر استصحاب، شک در بقاست، اما گویی در استصحاب خود زمان، این رکن وجود ندارد، زیرا خود زمان، به تدریج ایجاد می‌شود و از بین می‌رود و هنگام شک در بقا می‌دانیم که عید موجود سابق  (زمان)  از میان رفته و شک فعلی ما در حقیقت، تردید در پدید آمدن جایگزینی برای آن است. برای مثال، در حالت شک در روز بودن‌یک زمان،  ( (آن) )  مشکوک که نمی‌دانیم بخشی از روز است‌یا خیر، قبل از این وجود خارجی نداشته تا استصحاب شود. پس نمی‌توان  ( (آن) )  گذشته را استصحاب کرد. اصولیان، برای توجیه استصحاب در خود زمان، چند راه را پیش روی خود می‌بینند:

 

4-2-1-1- تصرف در مستصحب

تصرف در موضوع استصحاب، این گونه است که زمان‌یک مجموعه لحاظ می‌شود. برای مثال، به مجموع لحظه های بین طلوع و غروب، روز گفته می‌شود‌یا به مجموعه‌ی زمان های بین دو هلال،‌یک ماه قمری گفته شود. در این صورت، لحظه هایی پی در پی، گرچه در حقیقت، وجود های جداگانه اند،‌یک موجود واحد در نظر گرفته می‌شوند و تا زمانی که آخرین جزء آن نیاید، به بقای آن حکم می‌کنیم، زیرا بقای هر چیز ویژگی خاص خود را دارد. همانگونه که بقای موجودی دارای اجزای قار مانند انسان، به بقای همه‌ی اجزای آن  (مانند حیات و نطق)  وابسته است؛ بقای موجود غیر قار و تدریجی نیز به عدم حصول  ( (آن) )  آخر است. بنابراین، شک در بقا، به معنای شک در حصول جزء اخر است. در چنین صورتی می‌توان گفت شخص ابتدا به وجود روز‌یقین دارد و بعد در بقای آن شک می‌کند، پس می‌توان استصحاب را جاری ساخت.  (انصاری، 1368، ج2:  644؛ تبریزی، 1379:  493).


دانلود با لینک مستقیم


پروژه مبنای استصحاب در زمان در فقه و حقوق اسلامی

تحقیق درمورد استصحاب

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد استصحاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

« چکیده »

« استصحاب » یکی ازمهمترین مسائل اصولی است که درطول تاریخ اصول فقه همیشه مورد بحث واقع می گردیده است . اصولیین درابتدا او را در زمره ادله عقلی جای داده ونام می بردند اما بعدها با تفکیک دقیقی که شیخ انصاری بین ادله شرعی واصول عملیه بوجود آورد ، استصحاب جز اصول عملیه قرارگرفت و مورد بحث واقع شد . باید گفت هریک ازاصولیین بنا بردیدگاهی که نسبت به استصحاب داشته اند تعریفی ارائه داده اند ولذا چون این دیدگاهها ازنظرادله متفاوت است ، جامعی بین آنها بوجود نیامد تا براساس آن ، تعریف واحدی درمورد استصحاب بوجود آید .

اما درمورد عناصروارکان تشکیل دهنده استصحاب ازجمع بین نظرات اصولیین به هفت رکن می توان رسید : 1ـ یقین سابق 2ـ شک لاحق 3ـ اجتماع یقین وشک دریک زمان 4ـ وحدت متعلق یقین وشک 5 ـ تعدد زمان متیقن ومشکوک 6ـ تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک 7 ـ فعلیت شک ویقین . وبدین ترتیب براساس این ارکان بین استصحاب وقاعده «الیقین» و«مقتضی ومانع» تفکیک صورت می گیرد .

برای اثبات استصحاب درطول دوره بحث آن چهارچیزبعنوان ادله حجیت او مطرح گردیده : 1 ـ حکم عقل 2 ـ بناء عقلا 3ـ اجماع 4 ـ روایات و بر اساس همین ادله بوده است که مهمترین مساله دربحث استصحاب بوجود آمده که محدوده کاربرد استصحاب تا چه حد است ؟

آنچه که شیخ انصاری مطرح می کند وبعد ازاو دیگران درصدد نفی یا اثبات آن برمی آیند این است که استصحاب درموارد شک دررافع معتبر است ولی درموارد شک درمقتضی ، خیر . بدین ترتیب آنچه که تا کنون بین اصولیین مورد بحث واقع می شود آن است که با توجه به برداشتی که از ادله حجیت استصحاب می شود ، دایره اِعمال این اصل مشخص ومعین گردد.

واژگان کلیدی :

استصحاب ، یقین ، شک ، رافع

مقدمه

درمورد پیشینه تاریخی بحث استصحاب می توان سه دوره را درنظر گرفت :‌

دردوره نخست که مربوط به ائمه اطهار (ع) است ؛ روایات بسیاری که بعدها درکتاب های اصولی به آنها استدلال شده ازجانب معصومین (ع) صادر گردید . هر چند تا قرن ها اساسا برای اعتبار و حجیت استصحاب به آنها توجه نمی شد و یا درمحدوده بسیار کمی کاربرد داشت . دردومین دوره که ازمتقدمین اصولیین شروع شده و تا زمان پدر شیخ بهایی ( شیخ حسین بن عبد الصمد ) ادامه داشت استصحاب ازباب بنای عقلا و افاده ظن حجت و معتبر دانسته می شود . همین امر باعث شد که آراء فقهای این دوره در مواردی که به دلیل استصحاب تمسک جسته اند با زمان های بعد متفاوت گردد . از کلمات بزرگانی چون شیخ طوسی ، علامه حلی و ... درمورد استصحاب می توان اینگونه برداشت کرد که عمل به استصحاب و ابقاء حکم گذشته در حال ثانی عمل به دلیل گذشته است و نفی این حکم نیازمند دلیل می باشد که در فرض مورد استصحاب وجود ندارد .

دردوره سوم که ازبعد از زمان پدرشیخ بهایی آغازمی گردد حجت بودن استصحاب ازباب اخبار پذیرفته می شود . دراین دوره شیخ انصاری با مرزبندی دقیقی که ارائه دادند اصول عملیه را از امارات جدا ساخته و به بهترین وجه به توضیح مبسوط دربخش اصول عملیه می پردازد . با تقسیم بندی ایشان است که استصحاب دراصول عملیه قرار گرفته و بحث استصحاب از این پس شروع به شکوفایی می کند بگونه ای که درزمان های بعد ازشیخ انصاری با شرح هایی که بزرگان دینی دراین زمینه به تقریرمی آورند مبحث استصحاب به عمق و بالندگی بیشتری می رسد .

کلیات

درمورد اینکه استصحاب درچه جایی جاری می شود به طور خلاصه باید گفت هرگاه شک به حکم شرعی وجود داشته باشد و اماره ای هم درتایید این حکم شرعی نباشد یاحالت سابقه ای برای مسئله وجود ندارد که دراین صورت اصل برائت یا احتیاط یا تخییر جاری می شود و یا حالت سابقه ای برای مسئله قابل ملاحظه است که دراینجا استصحاب جاری شده و درمورد آن مسئله حکم به همان حالت سابقه می شود .

الف ) تعریف استصحاب

استصحاب از ریشه « صحب ، یصحب » به معنای همراهی است و اینجا ثلاثی مزید است از باب « استفعال » به معنای « طلب همراهی کردن » . (جوهری ، 1/161 ) و ازهمین معنا است وقتی گفته می شود : « استصحب هذا الشخص : یعنی او را همراه و رفیق خود قرار دادی .» (همان )

اما درمورد تعریف اصطلاحی استصحاب دراصول ، باید گفت نظرات متفاوتی بیان شده است . شیخ انصاری به عنوان اولین کسی که مبحث استصحاب را بصورت مبسوط مورد بررسی قرار داده درتعریف آن گفته است : محکمترین و خلاصه ترین تعریف استصحاب آن است که گفته شود : « ابقاء ما کان یعنی باقی نهادن آنچه بوده . » ( انصاری ، 3/9 )

از سویی دیگر مرحوم آخوند خراسانی این تعریف را نپذیرفته و تعریف دیگری ارائه داده است . ایشان گفته اند : « الحکم ببقاء حکم او الموضوع ذی حکم شک فی بقائه :‌ حکم به بقاء حکم یا موضوع دارای حکمی درحالتی که شک دربقاء آن حکم شده باشد . » ( خراسانی ، 384 )

اما آیت الله مکارم شیرازی تعریف آخوند را کافی ندانسته و قائلند قید دیگری باید به این تعریف اضافه شود . ایشان استصحاب را اینگونه تعریف کرده اند که : « الحکم ببقاء حکم هو الموضوع ذی حکم شک فی بقائه من دون قیام دلیل خاص علیه : حکم به بقاء حکم یا موضوع دارای حکمی در حالتی که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد استصحاب

دانلود مقاله کامل درباره مفهوم استصحاب در فقه

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره مفهوم استصحاب در فقه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مفهوم استصحاب در فقه


دانلود مقاله کامل درباره مفهوم استصحاب در فقه

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :28

 

بخشی از متن مقاله

« چکیده »

« استصحاب » یکی ازمهمترین مسائل اصولی است که درطول تاریخ اصول فقه همیشه مورد بحث واقع می گردیده است . اصولیین درابتدا او را در زمره ادله عقلی جای داده ونام می بردند اما بعدها با تفکیک دقیقی که شیخ انصاری بین ادله شرعی واصول عملیه بوجود آورد ، استصحاب جز اصول عملیه قرارگرفت و مورد بحث واقع شد . باید گفت هریک ازاصولیین بنا بردیدگاهی که نسبت به استصحاب داشته اند تعریفی ارائه داده اند ولذا چون این دیدگاهها ازنظرادله متفاوت است ، جامعی بین آنها بوجود نیامد تا براساس آن ، تعریف واحدی درمورد استصحاب بوجود آید .

اما درمورد عناصروارکان تشکیل دهنده استصحاب ازجمع بین نظرات اصولیین به هفت رکن می توان رسید : 1ـ یقین سابق  2ـ شک لاحق  3ـ اجتماع یقین وشک دریک زمان  4ـ وحدت متعلق  یقین وشک  5 ـ تعدد زمان متیقن ومشکوک  6ـ تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک  7 ـ فعلیت شک ویقین . وبدین ترتیب براساس این ارکان بین استصحاب وقاعده «الیقین» و«مقتضی ومانع» تفکیک صورت می گیرد .

برای اثبات استصحاب درطول دوره بحث آن چهارچیزبعنوان ادله حجیت او مطرح گردیده : 1 ـ حکم عقل  2 ـ بناء عقلا  3ـ اجماع  4 ـ روایات  و بر اساس همین ادله بوده است که مهمترین مساله دربحث استصحاب بوجود آمده که محدوده کاربرد استصحاب تا چه حد است ؟

آنچه که شیخ انصاری مطرح می کند وبعد ازاو دیگران درصدد نفی یا اثبات آن برمی آیند این است که استصحاب درموارد شک دررافع معتبر است ولی درموارد شک درمقتضی ، خیر . بدین ترتیب آنچه که تا کنون بین اصولیین مورد بحث واقع می شود آن است که با توجه به برداشتی که از ادله حجیت استصحاب می شود ، دایره اِعمال این اصل مشخص ومعین گردد.

مقدمه

درمورد پیشینه تاریخی بحث استصحاب می توان سه دوره را درنظر گرفت :‌

دردوره نخست که مربوط به ائمه اطهار (ع) است ؛ روایات بسیاری که بعدها درکتاب های اصولی به آنها استدلال شده ازجانب معصومین (ع) صادر گردید . هر چند تا قرن ها اساسا برای اعتبار و حجیت استصحاب به آنها توجه نمی شد و یا درمحدوده بسیار کمی کاربرد داشت . دردومین دوره که ازمتقدمین اصولیین شروع شده و تا زمان پدر شیخ بهایی ( شیخ حسین بن عبد الصمد ) ادامه داشت استصحاب ازباب بنای عقلا و افاده ظن حجت و معتبر دانسته می شود . همین امر باعث شد که آراء فقهای این دوره در مواردی که به دلیل استصحاب تمسک جسته اند با زمان های بعد متفاوت گردد . از کلمات بزرگانی چون شیخ طوسی ، علامه حلی و ... درمورد استصحاب می توان اینگونه برداشت کرد که عمل به استصحاب و ابقاء حکم گذشته در حال ثانی عمل به دلیل گذشته است و نفی این حکم نیازمند دلیل می باشد که در فرض مورد استصحاب وجود ندارد .

دردوره سوم که ازبعد از زمان پدرشیخ بهایی آغازمی گردد حجت بودن استصحاب ازباب اخبار پذیرفته می شود . دراین دوره شیخ انصاری با مرزبندی دقیقی که ارائه دادند اصول عملیه را از امارات جدا ساخته و به بهترین وجه به توضیح مبسوط دربخش اصول عملیه می پردازد . با تقسیم بندی ایشان است که استصحاب دراصول عملیه قرار گرفته و بحث استصحاب از این پس شروع به شکوفایی می کند بگونه ای که درزمان های بعد ازشیخ انصاری با شرح هایی که بزرگان دینی دراین زمینه به تقریرمی آورند مبحث استصحاب به عمق و بالندگی بیشتری می رسد .

کلیات

درمورد اینکه استصحاب درچه جایی جاری می شود به طور خلاصه باید گفت هرگاه شک به حکم شرعی وجود داشته باشد و اماره ای هم درتایید این حکم شرعی نباشد یاحالت سابقه ای برای مسئله وجود ندارد که دراین صورت اصل برائت یا احتیاط یا تخییر جاری می شود و یا حالت سابقه ای برای مسئله قابل ملاحظه است که دراینجا استصحاب جاری شده و درمورد آن مسئله حکم به همان حالت سابقه می شود .

الف ) تعریف استصحاب

استصحاب از ریشه « صحب ، یصحب » به معنای همراهی است و اینجا ثلاثی مزید است از باب « استفعال » به معنای « طلب همراهی کردن » . (جوهری ، 1/161 ) و ازهمین معنا است وقتی گفته می شود : « استصحب هذا الشخص : یعنی او را همراه و رفیق خود قرار دادی .»  (همان )

اما درمورد تعریف اصطلاحی استصحاب دراصول ، باید گفت نظرات متفاوتی بیان شده است . شیخ انصاری به عنوان اولین کسی که مبحث استصحاب را بصورت مبسوط مورد بررسی قرار داده درتعریف آن گفته است : محکمترین و خلاصه ترین تعریف استصحاب آن است که گفته شود : « ابقاء ما کان  یعنی باقی نهادن آنچه بوده . » ( انصاری ، 3/9 )

از سویی دیگر مرحوم آخوند خراسانی این تعریف را نپذیرفته و تعریف دیگری ارائه داده است . ایشان گفته اند : « الحکم ببقاء حکم او الموضوع ذی حکم شک فی بقائه :‌ حکم به بقاء حکم یا موضوع دارای حکمی درحالتی که شک دربقاء آن حکم شده باشد  . » ( خراسانی ، 384 )

اما آیت الله مکارم شیرازی تعریف آخوند را کافی ندانسته و قائلند قید دیگری باید به این تعریف اضافه شود . ایشان استصحاب را اینگونه تعریف کرده اند که : « الحکم ببقاء حکم هو الموضوع ذی حکم شک فی بقائه من دون قیام دلیل خاص علیه : حکم به بقاء حکم یا موضوع دارای حکمی در حالتی که شک دربقاء آن حکم شده باشد بدون اینکه دلیل خاصی برای این بقاء حکم باشد . » ( مکارم شیرازی ، 3/274)

مرحوم مظفردردفاع ازتعریف شیخ انصاری می گویند : درمورد تعریف شیخ انصاری دو اشکال مطرح شده که بدین قرار است :

1- اگرمنظورازابقاء ، ‌ابقاء عملی ازطرف مکلف باشد چنین معنایی مورد حکم عقل نیست و عقل حکم می کند به بقاء حکم نه بقاء عملی از جانب مکلف و اگرمنظورازابقاء ، ابقایی که مربوط به مکلف باشد نیست دیگروجه اشتراکی بین الزام شرعی که به این ابقاء تعلق می گیرد و بین بنای عقلا و ادراک عقلی وجود ندارد .

2- این تعریف ارکان اساسی استصحاب یعنی« یقین سابق » و « شک لاحق » را دربرنمی گیرد .

سپس ایشان در جواب به این اشکال فرموده اند :

« مقصود ازاستصحاب همان قاعده درعمل است که ازجانب مشارع جعل شده و این قاعده طبق تمامی مبانی ها ( روایات ، حکم عقل و بناء عقلا ) معنای یکسانی دارد فقط دلیل آن گاهی روایات می شود گاهی حکم عقل و گاهی بنای عقلا

درمورد اشکال دوم نیز باید گفت یقین سابق از کلمه « ما کان » فهمیده می شود ، چراکه داخل شدن وصف درموضوع مشعربرعلیت آن وصف برای حکم است و لذا علت ابقا همین است که قبلا وجود داشته است و آنچه قبلا بوده متیقن است .

معنای « شک لاحق » نیز ازخود کلمه « ابقا » بدست می آید چراکه اولا منظورازابقاء ، ابقاء حکمی و تعبدی است نه ابقای تکوینی ثانیا اگر شک دربقا وجود نداشته باشد اصلا فرض ابقاء بی معنا است و دیگر بقا ، خود حکم می بود و عمل کردن به آنچه قبلا یقینی بوده . بنابراین باید نسبت به واقع حقیقی شکی حاصل شده باشد تا حکم به بقاء یقین قبلی شود . ( مظفر ، 4/278ـ277)

ازطرفی امام خمینی (ره ) نیز که بحث استصحاب را در کتاب مستقلی با همین عنوان مورد بررسی قرارداده اند درمورد تعریف استصحاب نظرمتفاوتی دارند . ایشان براین نظرهستند که اگرتعریف استصحاب « ابقاء ما کان » باشد استصحاب یک قاعده فقهی خواهد بود نه اصل عملی اما اگر استصحاب را یک مسئله اصولی بدانیم بنابر اینکه آن را چگونه ببینیم ( اینکه کاشف ازواقع هست یا نه ) تعریف آن متفاوت می گردد لذا اگر استصحاب را اماره دانسته و وجه اعتبار آن را بنای عقلا یا شارع بدانیم تعریف آن می شود : «‌ الکون السابق للشیء الکاشف عن بقائه فی زمن الشک فیه : بودن سابق برای چیزی که کاشف است از بقاء آن چیزدرزمانی که شک دروجود آن شده است » . و اگراستصحاب را معتبر شرعی بدانیم بدین ترتیب که یقین طریقی باشد براینکه متعلق آن درزمان شک هم هست تعریف آن به این گونه است : « الیقین السابق الکاشف عن متعلقه فی زمن الشک : یعنی یقین سابقی که کاشف است ازاینکه متعلقش درزمان شک وجود دارد » . و اگراستصحاب را اصل بدانیم نه طریق به واقع تعریف استصحاب خواهد بود : « الشک المسبوق بالیقین بالشیء : استصحاب شکی است که مبسوق به یقین به متعلق شک است .»

ایشان پس از بیان این تعاریف اضاافه کرده اند که دراین تعریفها جامعی وجود ندارد که طبق آن جامع ما بتوانیم یک تعریف واحد ویکسان از استصحاب ارائه کنیم وهمانطور که گفته شد بنابراینکه استصحاب را چگونه ببینیم تعاریف آن نیز متفاوت باقی خواهد ماند . ( امام خمینی (ره) ، 4ـ1)

ب ) ارکان استصحاب

مطلب دومی که درکلیات بحث باید به آن پرداخت ارکان تشکیل دهنده استصحاب است . رکن هایی که با نبود هر کدام از آنها دیگر جایی برای جاری ساختن استصحاب باقی نمی ماند .

این ارکان عبارت هستند از :

1ـ یقین

مراد ازیقین دراستصحاب ، یقین به حالت سابق است ؛ حال این حالت سابق می خواهد حکم شرعی باشد یا موضوعی که دارای حکم شرعی است . می توان گفت همین یقین سابق علت قاعده استصحاب است .

2ـ شک

منظور شک دربقاء متیقن است چراکه اگر یقین سابق همچنان باقی باشد یا یقین سابق به یقین دیگری تبدیل شود دیگر نیازی به این قاعده نخواهد بود . این نکته را باید درنظر داشت که مقصود ازشک در اصل استصحاب اعم از شک به معنای حقیقی آن یعنی تساوی بین دو احتمال وظن غیر معتبر ( گمان ) است .

3ـ اجتماع یقین وشک در یک زمان

یقین وشک باید درآن واحد حاصل شود زیرا اگریقین سابق با شک لاحق دریک زمان محقق نشوند این مورد درصورتی خواهد بود که یقین به شک تبدیل شده وشک به یقین سرایت کند که دراین حالت عمل به یقین ازمصادیق قاعده استصحاب نخواهد بود بلکه ازموارد اجرا قاعده « الیقین » می شود .

نکته ای که دراینجا باید درنظرداشت این است که مبدا پیدایش یقین وشک می تواند دریک زمان واحد نباشد مثلا گاهی مبدا پیدایش یقین قبل ازپیدایش شک است که درمثالهای متعارف استصحاب همینگونه است وگاهی مبدا پیدایش یقین بعد از پیدایش شک است مانند اینکه درروزجمعه نسبت به طهارت لباس شک می کند واین شک تا روز شنبه ادامه دارد سپس درهمان روزشنبه یقین برایش حاصل می شود که لباس درروزپنج شنبه پاک بوده که دراین مورد نیز استصحاب قابل اجرا است . ( کاظمی خراسانی ، 4/316)

4ـ وحدت متعلق یقین وشک

قاعده استصحاب درموردی جاری می شود که نسبت به همان چیزی شک شود که یقین به آن تعلق گرفته است . درواقع این شرط ، جداکننده قاعده استصحاب از قاعده« مقتضی ومانع » است . ( مظفر،4/281)

5 ـ تعدد زمان متیقن و مشکوک

همانطورکه گفته شد دراستصحاب متیقن همان مشکوک است بنابراین وقتی زمان یقین وشک یکی است محال است که زمان متیقن ومشکوک نیز یکی باشد چراکه درصورت یکی بودن زمان متیقن ومشکوک اجتماع یقین وشک نسبت به شی واحد پیش می آید واین محال است . می توان گفت اگر مساله برعکس شده یعنی زمان یقین وشک متفاوت وزمان متعلق آنها یکی باشد به این ترتیب که درزمان لاحق درهمان متیقن سابق با همان وصف سابق شک کند یعنی شک انسان به یقین سابق سرایت کند چنین موردی از موارد استصحاب است واین مورد درواقع قاعده « الیقین » خواهد بود . ( مظفر ،4/280)

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مفهوم استصحاب در فقه

مقاله استصحاب

اختصاصی از هایدی مقاله استصحاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله استصحاب


مقاله استصحاب

 

 فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات30

« استصحاب » یکی ازمهمترین مسائل اصولی است که درطول تاریخ اصول فقه همیشه مورد بحث واقع می گردیده است . اصولیین درابتدا او را در زمره ادله عقلی جای داده ونام می بردند اما بعدها با تفکیک دقیقی که شیخ انصاری بین ادله شرعی واصول عملیه بوجود آورد ، استصحاب جز اصول عملیه قرارگرفت و مورد بحث واقع شد . باید گفت هریک ازاصولیین بنا بردیدگاهی که نسبت به استصحاب داشته اند تعریفی ارائه داده اند ولذا چون این دیدگاهها ازنظرادله متفاوت است ، جامعی بین آنها بوجود نیامد تا براساس آن ، تعریف واحدی درمورد استصحاب بوجود آید .
اما درمورد عناصروارکان تشکیل دهنده استصحاب ازجمع بین نظرات اصولیین به هفت رکن می توان رسید : 1ـ یقین سابق 2ـ شک لاحق 3ـ اجتماع یقین وشک دریک زمان 4ـ وحدت متعلق یقین وشک 5 ـ تعدد زمان متیقن ومشکوک 6ـ تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک 7 ـ فعلیت شک ویقین . وبدین ترتیب براساس این ارکان بین استصحاب وقاعده «الیقین» و«مقتضی ومانع» تفکیک صورت می گیرد .
برای اثبات استصحاب درطول دوره بحث آن چهارچیزبعنوان ادله حجیت او مطرح گردیده : 1 ـ حکم عقل 2 ـ بناء عقلا 3ـ اجماع 4 ـ روایات و بر اساس همین ادله بوده است که مهمترین مساله دربحث استصحاب بوجود آمده که محدوده کاربرد استصحاب تا چه حد است ؟
آنچه که شیخ انصاری مطرح می کند وبعد ازاو دیگران درصدد نفی یا اثبات آن برمی آیند این است که استصحاب درموارد شک دررافع معتبر است ولی درموارد شک درمقتضی ، خیر . بدین ترتیب آنچه که تا کنون بین اصولیین مورد بحث واقع می شود آن است که با توجه به برداشتی که از ادله حجیت استصحاب می شود ، دایره اِعمال این اصل مشخص ومعین گردد.

واژگان کلیدی :
استصحاب ، یقین ، شک ، رافع
مقدمه
درمورد پیشینه تاریخی بحث استصحاب می توان سه دوره را درنظر گرفت :‌
دردوره نخست که مربوط به ائمه اطهار (ع) است ؛ روایات بسیاری که بعدها درکتاب های اصولی به آنها استدلال شده ازجانب معصومین (ع) صادر گردید . هر چند تا قرن ها اساسا برای اعتبار و حجیت استصحاب به آنها توجه نمی شد و یا درمحدوده بسیار کمی کاربرد داشت . دردومین دوره که ازمتقدمین اصولیین شروع شده و تا زمان پدر شیخ بهایی ( شیخ حسین بن عبد الصمد ) ادامه داشت استصحاب ازباب بنای عقلا و افاده ظن حجت و معتبر دانسته می شود . همین امر باعث شد که آراء فقهای این دوره در مواردی که به دلیل استصحاب تمسک جسته اند با زمان های بعد متفاوت گردد . از کلمات بزرگانی چون شیخ طوسی ، علامه حلی و ... درمورد استصحاب می توان اینگونه برداشت کرد که عمل به استصحاب و ابقاء حکم گذشته در حال ثانی عمل به دلیل گذشته است و نفی این حکم نیازمند دلیل می باشد که در فرض مورد استصحاب وجود ندارد .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله استصحاب

دانلود تحقیق استصحاب

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق استصحاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق استصحاب


دانلود تحقیق استصحاب

« استصحاب » یکی ازمهمترین مسائل اصولی است که درطول تاریخ اصول فقه همیشه مورد بحث واقع می گردیده است . اصولیین درابتدا او را در زمره ادله عقلی جای داده ونام می بردند اما بعدها با تفکیک دقیقی که شیخ انصاری بین ادله شرعی واصول عملیه بوجود آورد ، استصحاب جز اصول عملیه قرارگرفت و مورد بحث واقع شد . باید گفت هریک ازاصولیین بنا بردیدگاهی که نسبت به استصحاب داشته اند تعریفی ارائه داده اند ولذا چون این دیدگاهها ازنظرادله متفاوت است ، جامعی بین آنها بوجود نیامد تا براساس آن ، تعریف واحدی درمورد استصحاب بوجود آید .

اما درمورد عناصروارکان تشکیل دهنده استصحاب ازجمع بین نظرات اصولیین به هفت رکن می توان رسید : 1ـ یقین سابق  2ـ شک لاحق  3ـ اجتماع یقین وشک دریک زمان  4ـ وحدت متعلق  یقین وشک  5 ـ تعدد زمان متیقن ومشکوک  6ـ تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک  7 ـ فعلیت شک ویقین . وبدین ترتیب براساس این ارکان بین استصحاب وقاعده «الیقین» و«مقتضی ومانع» تفکیک صورت می گیرد .

برای اثبات استصحاب درطول دوره بحث آن چهارچیزبعنوان ادله حجیت او مطرح گردیده : 1 ـ حکم عقل  2 ـ بناء عقلا  3ـ اجماع  4 ـ روایات  و بر اساس همین ادله بوده است که مهمترین مساله دربحث استصحاب بوجود آمده که محدوده کاربرد استصحاب تا چه حد است ؟

آنچه که شیخ انصاری مطرح می کند وبعد ازاو دیگران درصدد نفی یا اثبات آن برمی آیند این است که استصحاب درموارد شک دررافع معتبر است ولی درموارد شک درمقتضی ، خیر . بدین ترتیب آنچه که تا کنون بین اصولیین مورد بحث واقع می شود آن است که با توجه به برداشتی که از ادله حجیت استصحاب می شود ، دایره اِعمال این اصل مشخص ومعین گردد.

 

واژگان کلیدی :

 استصحاب ، یقین ، شک ، رافع

مقدمه

درمورد پیشینه تاریخی بحث استصحاب می توان سه دوره را درنظر گرفت :‌

دردوره نخست که مربوط به ائمه اطهار (ع) است ؛ روایات بسیاری که بعدها درکتاب های اصولی به آنها استدلال شده ازجانب معصومین (ع) صادر گردید . هر چند تا قرن ها اساسا برای اعتبار و حجیت استصحاب به آنها توجه نمی شد و یا درمحدوده بسیار کمی کاربرد داشت . دردومین دوره که ازمتقدمین اصولیین شروع شده و تا زمان پدر شیخ بهایی ( شیخ حسین بن عبد الصمد ) ادامه داشت استصحاب ازباب بنای عقلا و افاده ظن حجت و معتبر دانسته می شود . همین امر باعث شد که آراء فقهای این دوره در مواردی که به دلیل استصحاب تمسک جسته اند با زمان های بعد متفاوت گردد . از کلمات بزرگانی چون شیخ طوسی ، علامه حلی و ... درمورد استصحاب می توان اینگونه برداشت کرد که عمل به استصحاب و ابقاء حکم گذشته در حال ثانی عمل به دلیل گذشته است و نفی این حکم نیازمند دلیل می باشد که در فرض مورد استصحاب وجود ندارد .

شامل 27 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق استصحاب