هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درمورد اسماء و صفات الهی

اختصاصی از هایدی مقاله درمورد اسماء و صفات الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درمورد اسماء و صفات الهی


مقاله درمورد اسماء و صفات الهی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

اسماء و صفات الهی

 

مقدمه

 

اشتیاق و آرزوی عمیق انسان در شناخت آفریننده و پروردگارش به آرامش و مقصد میرسد.

ولی خدا کیست؟

سیرت و شخصیت خاص خدا چیست؟

آیا مجاز است که چنین سؤالات را طرح کنیم چه رسد به آنکه آنهارا بر زبان هم بیاوریم؟

طبیعی است از اینکه هر انسان موجد عقیدة خاصی در مورد خدا و سیرتش میباشد.

بسیاری از مردم که خودشان را ایماندار تشخیص میدهند مقید به تصورهائی هستند که هیچ رابطه ای را با اکتشاف خود خدا در کتاب مقدس ندارند. سرچشمة برداشت معنی خدا، خلاصة یک تقوا و خداترسی همگانی و یک آمال و ذهنیات شخصی یا یک عقیدة القائی از پدران است.عقایدی را که به نسبت خدا رواج میدهند از این قبیل هستند: خدا ـ به شکل پلیس با چوب و صورت مجازات؛ یا به شکل سرور و آقای ریش سفید و خوش برخورد؛

خدا ـ بصورت اهل جلیلی رنگ پریده؛ یا بعنوان مدیر مخلوقات خود و مثل اینها. این قبیل شناختها هیچ گونه ربط و هماهنگی با خدای زنده و جاودان که سیرت و صورت خودرا در کتاب مقدس به ما افشاء میکند ندارند. تا اینکه خدارا عملاً و بصورت شخصی در مراحل فردی زندگی تجربه کنیم ما بایستی جوابهائی را برای سؤالات فوق الذکر پیدا کنیم که فقط با رجوع کردن به کلام خدا حاصل شوند.

در کتاب دانیال نبی اهمیت شناخت خدارا برای استقرار زندگی در زمان وسوسه ها و مشکلات اجتماعی می بینیم: »... اما آنانیکه خدای خویش را میشناسند قوی شده کارهای عظیم را خواهند کرد«

(دانیال نبی 11‏: 32).

ولی خدا نه فقط در زمان سختی و تنگی خدائی است که قدرتش را نشان میدهد بلکه قصد خدا این است که کل جزئیات زندگی مارا مورد نظر قرار بدهد. این مهم است تا صفات خدا به شکل سیرت خودبافتة انسانی در نیآید و از خدا برای فرو نشاندن حاجت اضطراری و ضروری خود سوء استفاده نکنیم. پس ما از چه منشأئی میتوانیم خدارا شناسائی کنیم بی اینکه این خطررا در پیش داشته باشیم که برای خودمان یک خدای ساختگی تجسم کنیم؟ مزمور 19: 1-12کدام کلمات نقل میشوند تا ذات خدارا ابراز کنند:

مفهوم اسماء حسنی

" برای خداست تمامی اسمایی که بهترین اسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80)

توصیف اسماء خدا به وصف " حسنی " دلالت می کند بر این که مراد به این اسماء، اسمایی است که در آنها معنای وصفی بوده باشد، مانند آن اسمایی که جز بر ذات خدای تعالی دلالت ندارد، اگر چنین اسمایی درمیان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم دارای معنای وصفی، بلکه اسمی که در معنای وصفی اش حسنی هم داشته باشد، باز هم نه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد اسماء و صفات الهی

تحقیق درمورد اسماء افعالی

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد اسماء افعالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

اسماء افعالی

بقر:فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ(37)(( سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت نمود؛ و [خدا] بر او ببخشود؛ آرى، او[ست که‏] توبه‏پذیرِ مهربان است.))

﴿ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ﴾ : بسیار توبه پذیرنده از بندگانش می باشد.

آل‏عِمرَان‏:مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ اللّهُ عَزیزٌ ذُو انْتِقامٍ(4)((پیش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد، و فرقان [ جداکننده حق از باطل‏] را نازل کرد. کسانى که به آیات خدا کفر ورزیدند، بى‏تردید عذابى سخت خواهند داشت، و خداوند، شکست‏ناپذیر و صاحب‏انتقام است.))

﴿ ذُو انْتِقامٍ﴾ نمی توان توصیفش نمود و یا به کنه او دست یافت و یا مانندش شد.

یوسف:وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَ قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبّ14.5ی حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بی إِذْ أَخْرَجَنی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی إِنَّ رَبّی لَطیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ(100)((و پدر و مادرش را به تخت برنشانید، و [همه آنان‏] پیش او به سجده درافتادند، و [یوسف‏] گفت: «اى پدر، این است تعبیر خواب پیشین من، به یقین، پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان کرد آنگاه که مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بیابان [کنعان به مصر] باز آورد -پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد- بى‏گمان، پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زیرا که او داناى حکیم است. »))

﴿ إِنَّ رَبّی لَطیفٌ﴾ یعنی به دوستانش به واسطه رساندنشان به کمال و اداره امورشان به وسیله مشیت ازلی و عنایت قدیمش لطف می نماید.

مریم:قَالَ رَب إِنى وَهَنَ الْعَظمُ مِنى وَ اشتَعَلَ الرَّأْس شیْباً وَ لَمْ أَکن بِدُعَائک رَب شقِیًّا(4) وَ إِنى خِفْت الْمَوَلىَ مِن وَرَاءِى وَ کانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً فَهَب لى مِن لَّدُنک وَلِیًّا(5)((گفت: «پروردگارا، من استخوانم سست گردیده و [موى‏] سرم از پیرى سپید گشته، و -اى پروردگار من- هرگز در دعاى تو ناامید نبوده‏ام. »و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست، پس از جانب خود ولىّ [و جانشینى‏] به من ببخش.))

﴿ وَهَنَ الْعَظمُ مِنى وَ اشتَعَلَ الرَّأْس شیْباً﴾ پس او را به اسم کافی پاسخ گفته و ضعفش را از بین برده و قوی گردید و او را به وسیله داشتن فرزند، یاری فرمود.

﴿ وَ لَمْ أَکن بِدُعَائک رَب شقِیًّا﴾ یعنی او را با اسم هادی پاسخ گفته و به وسیله بشارت و وعده خود هدایت نمود. چرا که عنایتی که ما را به سعادت می رساند، در صورت نبود شقاوت رخ می نماید که در زمینه ابن عباس (ره) می گوید (ک) عبارت از اسم کافی (هـ) هادی (ی) واقی (ع) (عالم) و (ص) صادق می باشد.

﴿ وَ کانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً﴾ پس او را با اسم علیم خود اجابت فرمود چرا که او می دانست که اسبابی که باعث مریضی و احتجاب او از حضرت حق شده اند به منزله عدمند و نیز می دانست که وجود حق [ظهور حق] در صورت نبودن آن اسباب است و حتی این علمش نیز به واسطه اوست، همچنانکه ملائکه به همسر حضرت ابراهیم فرمودند (کذلک قال ربک انه هو الحکیم العلیم).

مریم:یَوْمَ نحْشرُ الْمُتَّقِینَ إِلى الرَّحْمَنِ وَفْداً(85)(( [یاد کن‏] روزى را که پرهیزگاران را به سوى [خداى‏] رحمان گروه گروه محشور مى‏کنیم.))

﴿ یَوْمَ نحْشرُ الْمُتَّقِینَ إِلى الرَّحْمَنِ وَفْداً﴾ [در این آیه شریفه] اسم رحمن را به دلیل رحمت عامش و بر حسب مراتب تقوایشان نام برده همچنانکه فرمود (من کان تقیا) و به این دلیل است که از بعضی عارفان شنیده شده که گفته اند چه کسی همراه رحمن است و به سوی چه کسی محشور می گردد؟ برخی دیگر پاسخ گفته اند: از اسم رحمن به سوی اسم رحمن و از اسم قهار به اسم لطیف پس شخصی که از گناهان و صفات پست نفسانی دوری جسته همانا صاحب اولین درجه تقوی است ؟؟؟؟ در جنت افعال در برابر اسم رحمن محشور می گردد سپس در جنت صفات و پس از وصول الی الله در جنت صفات داری سیرالی الله خواهد بود و هنگامی که سیرش به ذات حق منتهی می گردد سلوکش سلوک لله نامیده می شود.

روم:فی بِضْعِ سِنینَ لِلّهِ اْلأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) یَنْصُرُ اللّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ(5)(( [فرجامِ‏] کار در گذشته و آینده از آنِ خداست، و در آن روز است که مؤمنان از یارى خدا شاد مى‏گردند.هر که را بخواهد یارى مى‏کند، و اوست شکست‏ناپذیر مهربان.))

﴿ لِلّهِ اْلأَمْرُ مِنْ قَبْلُ﴾ به واسطه حکم مبدئی او.

﴿ وَ مِنْ بَعْدُ﴾ به وسیله حکم معید او [یعنی اینکه] حق تعالی امورش را از آسمان به زمین فروفرستاده و به سوی خویش باز می گرداند.

﴿ یَوْمَئِذٍ﴾ یعنی در روز غلبه روم یا همان روحانیات بر نفسانیات.

﴿ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ینصرالله ﴾ یعنی یاری از ملکوت آسمانها و امداد قدسی حق می باشد.

﴿ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ﴾ یعنی مستعدین اهل عنایتش.

حشر:هُوَ اللّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ اْلأَسْماءُ الْحُسْنى‏ یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ(24)(( اوست خداى خالق نوساز صورتگر [که‏] بهترین نامها [و صفات‏] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمین است [جمله‏] تسبیح او مى‏گویند و او عزیز حکیم است.))


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد اسماء افعالی

دانلود مقاله اسماء الهی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله اسماء الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

یکی از مسائل مهم اعتقادی و کلامی پس از اثبات هستی خداوند، ارائه یک تصویر مفهومی از چگونگی هستی باریتعالی است (بطوری که مستلزم محدودسازی خداوند متعال نباشد). این بحث از مباحث ضروری و بنیادین در حوزه دین پژوهی و از مسائل مشترک علوم کلام، فلسفه و عرفان است و هر یک از این علوم ازمنظر خاص خود به تشریح و تبیین این مسئله پرداخته اند. در طول تاریخ اندیشه دینی نیزبحث از اوصاف و اسماء الهی بخش عظیمی از محتوای علوم دینی را به خود اختصاص داده است، چرا که این سوال همیشگی ذهن بشر بوده است که آیا در قالب مفاهیم و الفاظ متداول انسانی، می توان خدا را شناخت و درباره او سخن گفت. علاوه بر مباحث مفصل وبسیار جامع در حوزه دین پژوهی کلاسیک (عرفان، فلسفه و کلام)، امروزه نیز این بحث یکی از مباحث روز علوم دینی و از جمله کلام جدید (چه در کشور خودمان و چه در غرب) است. مباحث ما در این مقالات بیشتر صبغه کلامی دارد. لازم به ذکر است که در بیشتر کتب کلامی بحث اسم و بحث صفت در هم ادغام شده و تحت یک عنوان مورد بحث قرار گرفته است. غالبا در اینگونه موارد اسم و صفت مترادف به کار می رود ( گاهی نیز تفاوت هایی بین آن دو گذاشته می شود). در عرفان، میان اسم و صفت تفاوت و تمایز گذاشته می شود.

 


در آیات و روایات بسیاری به اسما و صفات الهی اشاره شده است؛
1. «وَللّهِ الأسْمَاءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» ( اعراف / 180).
2. «قُلِ ادْعُوا اللّه اَوِ ادْعُواْ الرَّحْمنَ اََیّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (اسراء/110).
3. «اللّه لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (طه / 8).
4. «هُوَ اللّه الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (حشر / 24)
و ...
آیات فراوان دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که بر اسما و صفات الهی تاکید دارد. با وجود این همه تاکید، هر انسان متدینی باید در این زمینه مطالعه و مداقه نماید. در روایات اهلبیت (علیهم السلام) نیز بیانات مختلفی در باره صفات الهی وارد شده است که به ما در فهم این بحث کمک می کند.
گاهی در برخی از متون دینی و روایات با بیاناتی مواجه می شویم که دلالت بر نفی صفات از خداوند متعال دارند. مثلا حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند:
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهادة کل صفة انها غیر الموصوف و شهادة کل موصوف انه غیر الصفة» (نهج البلاغه، خطبه 1 )
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهادة کل صفة انها غیر الموصوف و شهادة کل موصوف انه غیر الصفة» (نهج البلاغه، خطبه 1) حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند
حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند. هر گونه صفتی که مستلزم محدودیت و تناهی در ذات الهی باشد منتفی است. زیرا در احادیث دیگر می بینیم که این مطلب بطور صریح بیان می شود و تنها صفاتی که دلالت بر محدودیت داشته باشند نفی می شوند. احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد و ما تنها به برخی از آنها اشاره می کنیم: «لم تحط به الصفات فیکون بادراکها ایاه بالحدود متناهیا» (شیخ صدوق، التوحید، قم، منشورات جامعة المدرسین، باب 2، ح 27). در این حدیث تاکید بر نفیصفاتی است که دلالت بر محدودیت خداوند کنند. صفات بر خداوند محیط نیستند که باعث محدود شدن خداوند شوند. و یا در ادمه می فرماید: «سبحانه و تعالی عن الصفات فمن زعم ان اله الخلق محدود فقد جهل الخالق المعبود» (شیخ صدوق، التوحید، باب 2، ح 27) او از صفات منزه و متعالی است. پس کسی که گمان برد اله مخلوقات محدود است آفریننده معبود را نشناخته است. احادیث بسیار دیگری نیز وجود دارد که موید این مطلب است که نمی توان بطور کلی صفات را از خداوند نفی کرد. 1
به نظر می رسد شناخت ذات الهی جز از طریق شناخت اسما و صفات او غیرممکن است. قدرت خدا، علم خدا، فاعلیت خدا و ... از صفات الهی شمرده می شوند. همانطور که گفتیم، بحث از اسما و صفات از نظر رتبه متاخر از بحث اثبات خداوند است.

 

 

 

علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید:
«وقتی ماچشم خود را گشوده، به جهان هستی نظر می افکنیم نخست خود و سپس نزدیک ترین امور به خود را... درک می کنیم؛ لکن ما خود و همچنین قوا و افعال خود را نمی بینیم، مگر مرتبط به غیر. پس حاجت، اولین چیزی است که انسان آن را مشاهده می کند و آن را در ذات خود و در هر چیزی که مرتبط با او و قوا واعمال اوست و همچنین در سراسر جهانِ بیرون از خود، می بیند و در همین اولین ادراک به وجود ذاتی حکم می کند که حوائج او را برمی آورد، و وجود هر چیزی به او منتهی می شود، و آن، ذات خدای سبحان است. [اثبات وجود خداوند] ... در قدم دومی که در این راه برمی داریم، ابتدایی ترین مطلبی که به آن برمی خوریم این است که ما در نهاد خود چنین می یابیم که غایت وجود هر موجودی آن حقیقت است و وجود هر چیزی از اوست، پس او مالک تمام موجودات است؛ زیرا اگر واجدِ آن نباشد نمی تواند آن را بغیر خود افاضه کند... پس او دارای همه کمالاتی است که ما در عالم سراغ داریم، از قبیل حیات، قدرت، علم، شنوایی، بینایی، رزق، رحمت، عزت و امثال آن، و در نتیجه او حی، قادر، عالم، سمیع و بصیر است، چون اگر نباشد ناقص است، حال آن که نقص در او راه ندارد. و همچنین او رازق، رحیم، عزیز، محیی، ممیت، مبدی ء، معید، باعث و امثال آن است، زیرا که رزق، رحمت، عزت، زنده کردن، میراندن، ابداء، اعاده و برانگیختن کار اوست... این راه ساده ای است که ما برای اثبات اسماء و صفات خدای تعالی طی می کنیم» (علامه طباطبایی، المیزان، ج8، ص350-349)
بنابراین، ما با دیدن هر صفتی از صفات کمال در جهان، بطور عقلی پی می بریم که خداوند واجد آن صفات است. اما سوالات کلامی مهمی درباره اسماء و صفات الهی، نحوه شناخت ما از آنها و نسبت آنها با ذات الهی وجود دارد. اسما و صفات به چه معنا هستند؟ آیا همانطور که ما انسان ها خودمان را به برخی صفات متصف می کنیم، به همان معنا خداوند را به صفات الهی متصف می کنیم؟ رابطه اسما و صفات با ذات الهی چیست؟ آیا صفات عین ذات هستند؟ و .... از میان متکلمان اهل سنت، معتزله منکر صفات الهی هستند و ذات الهی را نایب مناب صفت دانسته اند و در مقابل، متکلمان اشعری به زیادت صفات بر ذات معتقد بودند. در مقالات پیش رو تلاش می کنیم بطور خلاصه به این سوالات پاسخ دهیم و نظر متکلمان شیعه را بیان کنیم.

 

اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی
بی تردید یکی از اساسی ترین و ضروری ترین بحثها، در حوزه دین پژوهی، مسأله شناخت حق سبحانه و اسماء حسنای اوست. و از آنجا که بحث از اسماء حق سبحانه، محور اصلی و اساسی همه علوم الهی نظیر کلام، فلسفه و عرفان و مانند آن است، لذا هر کدام از آنها از منظر خاص خود به تشریح آن پرداخته و حقایق ظریف و مهمی در این زمینه ارائه نموده اند، گرچه آن حلاوت و ظرافتی که در این باره در عرفان اسلامی وجود دارد، در هیچ جای دیگر نمی توان یافت.
و از آنجا که ره آورد فکری فقیه مجاهد، حکیم ژرف اندیش و عارف نکته آموز، حضرت امام خمینی در احیاء معرفی و نشر معارف الهی در حوزه های مختلف فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی، پرجاذبه، گویا، آموزنده و مؤثر است، به این سبب طرح شناخت اسماء از نگاه عرفانی آن بزرگ مرد اندیشه و عرفان، ضرورت انکارناپذیر داشته و در نشر حقایق توحیدی، تأثیری بسزا خواهد داشت، بخصوص این که این گونه معارف الهی بیشتر از مسائل و موضاعات دیگر مهجور بوده، و در پرتوی اندیشه آن عارف حماسه آفرین شانس ظهور و اظهار پیدا کرده و زمینه طرح، پژوهش و نشر آن فراهم شده است. اینک در این مقاله به جلوه ای از ره آورد عرفانی حضرت امام خمینی، درباره اسماء الهی اشاره می شود.
مفهوم عرفانی اسم الهی
یکی ازمباحث کلیدی در شناخت اسماء الهی (از نگاه امام خمینی) بحث تعریف مفهوم عرفانی اسم الهی است. حضرت امام براساس مبانی عرفان در این باره می فرماید: «اسم الهی عبارت است از ذات یا صفتی معین از صفات، و تجلی از تجلیات مثلاً
هرگاه ذات حق سبحانه با صفتی معین تجلی کند اسمی از اسماء آن پدید می اید مثلاً از تجلی خداوند با رحمت واسعه او، اسم «الرّحمن» پدیده آمده و از تجلی او با رحمت خاصه کمالی، اسم «الرحیم» ظاهر شده است. و از تجلی حق با وصف انتقام، اسم «المنتقم» ظهور یافته است.
و در جای دیگر نیز آورده اند: «اسم، عبارت است از ذات، که به تعین خاصی متعین شده و منشأ اثر گردیده باشد.
و نیز می فرمایند: «اسم علامت است و این علامت یک شناسایی است، اسماء خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست، و آن قدری که بشر می تواند به ذات مقدس حق تعالی اطلاع ناقص پیدا کند، از اسماء حق است.
بنابراین اسماء الهی از منظر عرفانی حضرت امام عبارت از تجلیات ذات حق سبحانه و ظهورات وجودی اوست. و این معنا برای اسم الهی بر مبنایی استوار است که بزرگان اهل عرفان به تفصیل درباره آن بحث کرده اند. از آن میان عارف کاشانی در این باره گفته است: «اسم در اصطلاح عرفا از سنخ لفظ نیست، بلکه عبارت است از خود ذات، وقتی با صفت خاص وجودی ماند علیم، قدیر، قدوس، سلام و مانند آن در نظر گرفته شود.»[75] و یکی دیگر از بزرگان نیز گفته است: «اسم الهی عبارت است از ذات حق سبحانه به لحاظ تقیدس یعنی ذات، هر گاه موصوف به صفت معین در نظر گرفته شود اسم نامیده می شود مانند «الرحمن» که ذاتی دارای رحمت است، «قهّار» که ذات دارای قهر است»[76] و حکیم سبزواری درباره اسم الهی می گوید: «اسم نزد عرفا عبارت از حقیقت وجود است، هنگامی که با تعین صفاتی در نظر گرفته شود یا با تجلّی خاص از تجلیات الهی ملاحظه گردد.»[77] از بررسی مجموع ره آورد اهل معنا بدست می اید که تقریباً همه آنها با تعبیرات مشابه درباره تعریف اسم الهی اتفاق نظر دارند.
نکته ای که در این بحث باید اشاره شود، تفاوت اسم و صفات الهی است. اهل نظر بر آنند، که هستی را بی هیچ گونه تعین، مسمّی، و بشرط تعین اسم؛ و خود تعین را صفت می گویند.
و همچنین گفته شده که تفاوت بین اسم و صفت مانند تفاوت عرضی و عرض یا فعل و صورت است مثلاً ناطق اگر بشرط شیء لحاظ شود عرضی بوده و قابل حمل نیست. اسماء و صفات الهی نیز چنین است، مثلاً عالم و قادر، سمیع و بصیر را اسم؛ و علم، قدرت،
سمع، و بصر را صفت گویند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسماء الهی