هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

داستان مرغان در منطق الطیر عطار نیشابوری

اختصاصی از هایدی داستان مرغان در منطق الطیر عطار نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

داستان مرغان در منطق الطیر عطار نیشابوری


داستان مرغان در منطق الطیر عطار نیشابوری

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 21

 

مجمعی کردند مرغان جهان
آن چه بودند آشکارا و نهان

جمله گفتند: «این زمان در روزگار
نیست خالی هیچ شهر از شهریار

یکدیگر را شاید ار یاری کنیم
پادشاهی را طلب کاری کنیم»

پس همه با جایگاهی می آمدند
سر به سر جویای شاهی آمدند

هد هد آشفته دل پر انتظار
در میان جمع آمد بی قرار

گفت: «ای مرغان منم بی هیچ ریب
هم برید1 حضرت2 و هم پیک غیب

پادشاه خویش را دانسته ام
چون روم تنها چو نتوانسته ام

لیک با من گر شما همره شوید
محرم آن شاه و آن درگه شوید

هست ما را پادشاهی بی خلاف
در پس کوهی که هست آن کوه قاف3

نام او سیمرغ4 سلطان طیور
او به ما نزدیک و ما زو دور دور

در حریم5 عزت است آرام او
نیست حد هر زبانی نام او

صد هزاران پرده دارد بیشتر
هم ز نور و هم ز ظلمت پیش تر

هیچ دانایی کمال او ندید
هیچ بینایی جمال او ندید

بس که خشکی بس که دریا بر ره است
تا نپنداری که راهی کوته است

شیرمردی باید این ره را شگرف
ز آنکه ره دور است و دریا ژرف ژرف،

جمله ی مرغان شدند آن جایگاه
بی قراری از عزت آن پادشاه

شوق او در جان ایشان کار کرد
هر یکی بی صبری بسیار کرد

عزم ره کردند و در پیش آمدند
عاشق او، دشمن خویش آمدند

لیک چون بس ره دراز و دور بود
هر کسی از رفتنش رنجور بود

گرچه ره را بود هر یک کارساز
هر یکی عذری دگر گفتند باز

جمله ی مرغان چو بشنیدند حال
سر به سر کردند از هدهد سؤال

که:«ای سبق برده6 زما در رهبری
ختم کرده بهتری و مهتری

ما همه مشتی ضعیف و ناتوان
بی پر و بال و نه تن نه توان

کی رسیم آخر به سیمرغ رفیع
گر رسد از ما کسی باشد بدیع»

هدهد آن گه گفت: «ای بی حاصلان
عشق کی نیکو بود از بد دلان

ای گدایان چند از این بی حاصلی
راست ناید عاشقی و بد دلی

تو بدان کان گه که سیمرغ از نقاب
آشکارا کرد رخ چون آفتاب

سایه ی خود کرد بر عالم نثار
گشت چندین مرغ هر دم آشکار

صورت مرغان عالم سر به سر
سایه ی اوست این بدان ای بی خبر

دیده ی سیمرغ بین، گر نیستت
دل چو آیینه منور نیستت

چون همه مرغان شنودند این سخن
نیک پی بردند اسرار کهن


دانلود با لینک مستقیم


داستان مرغان در منطق الطیر عطار نیشابوری

دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر 15 ص

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

پرندگان در منطق الطیر

پرندگان منظومه منطق الطیر عطار

منطق الطیر

: مأخوذ است از آیه شریفه: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین» (سوره نمل آیه 16)- در تفاسیر قرآن کریم از مرغان مختلفی که با سلیمان (ع) سخن گفته اند و او گفتار آنان را برای پیروان خود ترجمه فرموده است. اسم برده اند و جهت مزید اطلاع ر. ک. : تفاسیر فخررازی ج 6 ص 556 و بیضاوی ج 2 ص 194 و کشف الاسرار ج 7 ص 189 و ابوالفتوح ج 4ص 153- این کلمه را شعرای فارسی زبان به همین معنی در اشعار خود بسیار آورده اند.

هدهد

: در فارسی پویک و شانه سر را گویند. (برهان) – مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است. گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند. (دمیری) – گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت. (جهت مزید اطلاع ر. ک. : قصص انبیا ذیل قصه سلیمان و بلقیس و حیاة الحیوان جا حظ ج 4 ص 77 و حیاةالقوب ج1 ص264)

بلبل

: نمونه مردمان جمال پرست وعاشق پیشه است.

طوطی

: حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست. ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند (دمیری ذیل ببغاء)- در اینجا نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند.

طاوس

: پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است (دمیری)- در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است (ر. ک. ج 5 نی ص 28). ولی در این جا نموه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد.

بط

: مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست (جوالیقی ص 64) و مُعرّب بت است (آنندراج) – در تفاسیر قرآن (ذیل آیه 120 واقع در سوره بقره راجع به مرغ خلیل الله (ع) آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند (ابوالفتوح ج 1ص 458)- و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است (ج 5 نی س 37)- در اینجا نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شستشواند.

کبک

: نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیاء قیمتی و عتیق می نمایند.

همای

: مرغیست افسانه ای که گویند استخوان خورد و جانوری نیازارد و بر سر هر کس سایه افکند پادشاه شود (انندراج)- و در افسانه ها بسیار از او نام برده اند از جمله باین صورت که در شهرها و ممالک هنگام انتخاب پادشاه این مرغ را به پرواز می آورده اند و بر هر کس که می نشست او را شاه می کردند- در اینجا نمونه ایست از مردان جاه طلب که از زهد و عبادت برای جلب حطام دنیوی استفاده می کنند و از راه عزلت و عبادت ظاهری درصدد بر می آیند که ارباب مملکت و سیاست را بخود جلب نمایند و برای خود دستگاهی داشته باشند. خواجه حافظ اینگونه زهاد را "واعظ شحنه شناس" اصطلاح کرده است:

و اعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است (حافظ قزوینی ص 37)

کوف

: پرنده ایست بنحوست مشهور و آن دو قسم می باشد کوچک و بزرگ؛ کوچک را جغد و بزرگ را بوم خوانند (برهان) –این پرنده را که به نامهای جغد و بوم و کوف و بوف و مانند آن خوانند در ادبیات زرتشتی بهمن مرغ نامیده شده است و مرغیست اهورایی و بدون نحوست (ر. ک: ح- برهان ص 318)- کنیه او در عربی ام الخراب و ام الصیبان و غراب اللیل است. مرغیست که شب نمی خوابد و پرهایش بد پوست. طائریست منزوی و منفرد و حرام گوشت (دمیری ذیل بوم)- قدما برای این مرغ احکام و خواصی ذکر کرده اند که شرح آنهمه در اینجا میسر نیست (ر. ک. نفائس الفنون ج2 ص 151 و حیاة الحیوان جاحظ و دمیری ذیل کلمه بوم)- در اینجا کنایه است از مردم زاهد و منزوی که گنج مقصود را در انزوا و خلوت وانعزال (گوشه گیری و عزلت نشینی) و گوشه گیری و بریدن از خلق و اجتماع می جویند.

باز

: قدما باز را حیوانی متکبر و تنگ خُـلق تصور می کردند (دمیری ذیل البازی)- در اینجا نمونه مردم درباری و اهل قلم است که بعلت نزدیکی به شاه همیشه بر دیگران فخر و مباهات می نمایند و تکبر می فروشند و از سپهداری و کله داری خویش سوء استفاده می نمایند.

بوتیمار

: نام مرغیست که بر لب آب نشیند و آب نخورد و گویند تشنه است و آب نخورد مبادا آب تمام شود آنرا مرغ «غم خوراک» گفته اند (آنندراج)- آنرا بعربی یمام گویند (برهان)- و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر 15 ص

دانلود تحقیق پرندگان در منطق الطیر 15 ص

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق پرندگان در منطق الطیر 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق پرندگان در منطق الطیر 15 ص


دانلود تحقیق پرندگان در منطق الطیر 15 ص

دسته بندی : علوم انسانی _ ادبیات و تاریخ

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

سال فایل


 قسمتی از متن ....

 

 

پرندگان در منطق الطیر پرندگان منظومه منطق الطیر عطار منطق الطیر : مأخوذ است از آیه شریفه: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین» (سوره نمل آیه 16)- در تفاسیر قرآن کریم از مرغان مختلفی که با سلیمان (ع) سخن گفته اند و او گفتار آنان را برای پیروان خود ترجمه فرموده است.
اسم برده اند و جهت مزید اطلاع ر.
ک.
: تفاسیر فخررازی ج 6 ص 556 و بیضاوی ج 2 ص 194 و کشف الاسرار ج 7 ص 189 و ابوالفتوح ج 4ص 153- این کلمه را شعرای فارسی زبان به همین معنی در اشعار خود بسیار آورده اند.
هدهد : در فارسی پویک و شانه سر را گویند.
(برهان) – مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است.
گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند.
(دمیری) – گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت.
(جهت مزید اطلاع ر.
ک.
: قصص انبیا ذیل قصه سلیمان و بلقیس و حیاة الحیوان جا حظ ج 4 ص 77 و حیاةالقوب ج1 ص264) بلبل : نمونه مردمان جمال پرست وعاشق پیشه است.
طوطی : حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست.
ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند (دمیری ذیل ببغاء)- در اینجا نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند.
طاوس : پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است (دمیری)- در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است (ر.
ک.
ج 5 نی ص 28).
ولی در این جا نموه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد.
بط : مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست (جوالیقی ص 64) و مُعرّب بت است (آنندراج) – در تفاسیر قرآن (ذیل آیه 120 واقع در سوره بقره راجع به مرغ خلیل الله (ع) آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند (ابوالفتوح ج 1ص 458)- و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است (ج 5 نی س 37)- در اینجا نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شستشواند.
کبک : نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیاء قیمتی

تعداد صفحات : 15 صفحه

  متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

( برای پیگیری مراحل پشتیبانی حتما ایمیل یا شماره خود را به صورت صحیح وارد نمایید )

«پشتیبانی فایل به شما این امکان را فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دریافت نمایید »


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق پرندگان در منطق الطیر 15 ص

دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر


دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :15

 

بخشی از متن مقاله

پرندگان در منطق الطیر

منطق الطیر : مأخوذ است از آیه شریفه: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واوتینا من کل شی ء ان هذا لهو الفضل المبین» (سوره نمل آیه 16)- در تفاسیر قرآن کریم از مرغان مختلفی که با سلیمان (ع) سخن گفته اند و او گفتار آنان را برای پیروان خود ترجمه فرموده است. اسم برده اند و جهت مزید اطلاع ر. ک. : تفاسیر فخررازی ج 6 ص 556 و بیضاوی ج 2 ص 194 و کشف الاسرار ج 7 ص 189 و ابوالفتوح ج 4ص 153- این کلمه را شعرای فارسی زبان به همین معنی در اشعار خود بسیار آورده اند.

هدهد : در فارسی پویک و شانه سر را گویند. (برهان) مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است. گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند. (دمیری) گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت. (جهت مزید اطلاع ر. ک. : قصص انبیا ذیل قصه سلیمان و بلقیس و حیاة الحیوان جا حظ ج 4 ص 77 و حیاةالقوب ج1 ص264)

بلبل : نمونه مردمان جمال پرست وعاشق پیشه است.

طوطی : حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست. ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند (دمیری ذیل ببغاء)- در اینجا نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند.

طاوس : پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است (دمیری)- در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است (ر. ک. ج 5 نی ص 28). ولی در این جا نموه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد.

بط : مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست (جوالیقی ص 64) و مُعرّب بت است (آنندراج) در تفاسیر قرآن (ذیل آیه 120 واقع در سوره بقره راجع به مرغ خلیل الله (ع) آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند (ابوالفتوح ج 1ص 458)- و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است (ج 5 نی س 37)- در اینجا نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شستشواند.

کبک : نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیاء قیمتی و عتیق می نمایند.

همای : مرغیست افسانه ای که گویند استخوان خورد و جانوری نیازارد و بر سر هر کس سایه افکند پادشاه شود (انندراج)- و در افسانه ها بسیار از او نام برده اند از جمله باین صورت که در شهرها و ممالک هنگام انتخاب پادشاه این مرغ را به پرواز می آورده اند و بر هر کس که می نشست او را شاه می کردند- در اینجا نمونه ایست از مردان جاه طلب که از زهد و عبادت برای جلب حطام دنیوی استفاده می کنند و از راه عزلت و عبادت ظاهری درصدد بر می آیند که ارباب مملکت و سیاست را بخود جلب نمایند و برای خود دستگاهی داشته باشند. خواجه حافظ اینگونه زهاد را "واعظ شحنه شناس" اصطلاح کرده است:

و اعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش     زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است                                 

(حافظ قزوینی ص 37)

 کوف : پرنده ایست بنحوست مشهور و آن دو قسم می باشد کوچک و بزرگ؛ کوچک را جغد و بزرگ را بوم خوانند (برهان) این پرنده را که به نامهای جغد و بوم و کوف و بوف و مانند آن خوانند در ادبیات زرتشتی بهمن مرغ نامیده شده است و مرغیست اهورایی و بدون نحوست (ر. ک: ح- برهان ص 318)- کنیه او در عربی ام الخراب و ام الصیبان و غراب اللیل است. مرغیست که شب نمی خوابد و پرهایش بد پوست. طائریست منزوی و منفرد و حرام گوشت (دمیری ذیل بوم)- قدما برای این مرغ احکام و خواصی ذکر کرده اند که شرح آنهمه در اینجا میسر نیست (ر. ک. نفائس الفنون ج2 ص 151 و حیاة الحیوان جاحظ و دمیری ذیل کلمه بوم)- در اینجا کنایه است از مردم زاهد و منزوی که گنج مقصود را در انزوا و خلوت وانعزال (گوشه گیری و عزلت نشینی) و گوشه گیری و بریدن از خلق و اجتماع می جویند.

باز : قدما باز را حیوانی متکبر و تنگ خُـلق تصور می کردند (دمیری ذیل البازی)- در اینجا نمونه مردم درباری و اهل قلم است که بعلت نزدیکی به شاه همیشه بر دیگران فخر و مباهات می نمایند و تکبر می فروشند و از سپهداری و کله داری خویش سوء استفاده می نمایند.

بوتیمار : نام مرغیست که بر لب آب نشیند و آب نخورد و گویند تشنه است و آب نخورد مبادا آب تمام شود آنرا مرغ «غم خوراک» گفته اند (آنندراج)- آنرا بعربی یمام گویند (برهان)- و حال آنکه «یمام» در عربی به کبوتر دشتی (منتهی الارب) یا کبوتر وحشی اطلاق می شود (دمیری) در اینجا نمونه ای از آندسته از مردم خسیس است که مواهب زندگانی را از خود و دیگران دریغ می دارند، نه خود از آن متمتع می شوند و نه می توانند از تمتع دیگران لذت برند.

منطق الطیر با ستایش آفریننده ی  جان بلند پرواز آسمانی آغاز می شود، و از سر ستایش و شگفتی، آفرین می گوید بر آن که آسمان را در زبر دستی، در برابر زمین به غایت پست برافراشته و چونان خیمه ای بی ستونش بر زمین استوار ساخته ، سپس مرغ جان آدمی را آفریده که چونان پرنده ای سبکبال و بلند اوج بر فراز گنبد سپهرین هستی در طیران و پرواز است:

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پرندگان در منطق الطیر

تحقیق در مورد داستان مرغان در منطق الطیر

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد داستان مرغان در منطق الطیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد داستان مرغان در منطق الطیر


تحقیق در مورد داستان مرغان در منطق الطیر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه21

 

داستان مرغان در منطق الطیر

 

داستان مرغان در منطق الطیر


عطار نیشابوری


مجمعی کردند مرغان جهان
آن چه بودند آشکارا و نهان

جمله گفتند: «این زمان در روزگار
نیست خالی هیچ شهر از شهریار

یکدیگر را شاید ار یاری کنیم
پادشاهی را طلب کاری کنیم»

پس همه با جایگاهی می آمدند
سر به سر جویای شاهی آمدند

هد هد آشفته دل پر انتظار
در میان جمع آمد بی قرار

گفت: «ای مرغان منم بی هیچ ریب
هم برید1 حضرت2 و هم پیک غیب

پادشاه خویش را دانسته ام
چون روم تنها چو نتوانسته ام

لیک با من گر شما همره شوید
محرم آن شاه و آن درگه شوید

هست ما را پادشاهی بی خلاف
در پس کوهی که هست آن کوه قاف3

نام او سیمرغ4 سلطان طیور
او به ما نزدیک و ما زو دور دور

در حریم5 عزت است آرام او
نیست حد هر زبانی نام او

صد هزاران پرده دارد بیشتر
هم ز نور و هم ز ظلمت پیش تر

هیچ دانایی کمال او ندید
هیچ بینایی جمال او ندید

بس که خشکی بس که دریا بر ره است
تا نپنداری که راهی کوته است

شیرمردی باید این ره را شگرف
ز آنکه ره دور است و دریا ژرف ژرف،

جمله ی مرغان شدند آن جایگاه
بی قراری از عزت آن پادشاه

شوق او در جان ایشان کار کرد
هر یکی بی صبری بسیار کرد

عزم ره کردند و در پیش آمدند
عاشق او، دشمن خویش آمدند

لیک چون بس ره دراز و دور بود
هر کسی از رفتنش رنجور بود

گرچه ره را بود هر یک کارساز
هر یکی عذری دگر گفتند باز

جمله ی مرغان چو بشنیدند حال
سر به سر کردند از هدهد سؤال

که:«ای سبق برده6 زما در رهبری
ختم کرده بهتری و مهتری

ما همه مشتی ضعیف و ناتوان
بی پر و بال و نه تن نه توان

کی رسیم آخر به سیمرغ رفیع
گر رسد از ما کسی باشد بدیع»

هدهد آن گه گفت: «ای بی حاصلان
عشق کی نیکو بود از بد دلان

ای گدایان چند از این بی حاصلی
راست ناید عاشقی و بد دلی

تو بدان کان گه که سیمرغ از نقاب
آشکارا کرد رخ چون آفتاب

سایه ی خود کرد بر عالم نثار
گشت چندین مرغ هر دم آشکار

صورت مرغان عالم سر به سر
سایه ی اوست این بدان ای بی خبر

دیده ی سیمرغ بین، گر نیستت
دل چو آیینه منور نیستت

چون همه مرغان شنودند این سخن
نیک پی بردند اسرار کهن

جمله با سیمرغ نسبت یافتند
لاجرم در سیر رغبت یافتند

زین سخن یکسر به ره باز آمدند
جمله هم درد و هم آواز آمدند

زو بپرسیدند: «ای استاد کار
چون دهیم آخر در این ره دادکار؟

زان که نبود در چنین علمی مقام
از ضعیفان این روش هرگز تمام»

هدهد رهبر چنین گفت آن زمان
که: «آن که عاشق شد نیندیشد ز جان

چون دل تو دشمن جان آمده ست
جان برافشان ره به پایان آمده ست

عشق را با کفر و با ایمان چه کار
عاشقان را لحظه ای با جان چه کار

عاشق آتش بر همه خرمن زند
اره بر فرقش نهند او تن زند7

درد و خون دل بباید عشق را
قصه ای مشکل باید عشق را»

چون شنودند این سخن مرغان همه
آن زمان گفتند ترک جان همه

برد سیمرغ از دل ایشان قرار
عشق در جانان یکی شد صد هزار

عزم ره کردند عزمی بس درست
ره سپردن را باستادند چست

جمله گفتند: «این زمان مارا به نقد8
پیشوایی باید اندر حل عقد9

قرعه افکندند بس لایق فتاد
قرعه شان بر هدهد عاشق فتاد

جمله او را رهبر خود ساختند
گر همی فرمود سر می باختند

هدهد هادی چو آمد پهلوان
تاج بر فرقش نهادند آن زمان

صد هزاران مرغ در راه آمدند
سایه دان ماهی و ماه آمدند

چون پدید آمد سر وادی ز راه
النفیر10 از آن نفیر بر شد به ماه

هیبتی زان راه بر جان اوفتاد
آتشی در جان ایشان اوفتاد

جمله ی مرغان ز هول و بیم راه
بال و پر پُرخون برآوردند آه

راه می دیدند پایان ناپدید
درد می دیدند درمان ناپدید

و آن همه مرغان همه آن جایگاه
سر نهادند از سر حسرت به راه

سال ها رفتند در شیب و فراز
صرف شد در راهشان عمری دراز

آخر الامر از میان آن سپاه
کم کسی ره برد تا آن پیشگاه

باز بعضی بر سر کوه بلند
تشنه جان دادند در گرم11 و گزند

باز بعضی در بیابان را زتف آفتاب
گشت پر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد داستان مرغان در منطق الطیر