هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسى تحقق جرم

اختصاصی از هایدی بررسى تحقق جرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

بررسى تحقق جرم، از اندیشه تا عمل

مقدمه

کسى که قصد ارتکاب جرمى را دارد، از لحظه اندیشه ارتکاب جرم در ذهن تا تحقق فعل مجرمانه در خارج، مراحلى را طى مى‏کند که از نظر حقوق‏دانان پیشین، اصطلاحا «راه جرم‏» و از دیدگاه علماى کنونى حقوق جزا، مراحل مختلف عمل مجرمانه نامیده مى‏شود . این مراحل را برخى از حقوق‏دانان، چهار مرحله ذکر کرده‏اند: 1 . اندیشه مجرمانه یا قصد ارتکاب جرم; 2 . انجام عملیات مقدماتى; 3 . شروع به اجرا; 4 . انجام کامل جرم .

امروزه حقوق جزاى بیش‏تر کشورهاى دنیا بر خلاف گذشته، صرفا در قبال ارتکاب و تحقق عمل مجرمانه عکس العمل نشان نمى‏دهد، بلکه نسبت‏به شروع ارتکاب جرم یا اقدامات مجرمانه بى‏نتیجه (جرم عقیم و جرم محال) به علت این‏که اعمال مذکور، برخلاف نظم عمومى جامعه و یا بیانگر حالت ارتکاب جرم است، درصدد مجازات متناسب برآمده است .

اندیشه مجرمانه

بررسى تاریخى و تحولات حقوقى جزا در جوامع اروپایى مؤید آن است که در حقوق جزایى قدیم، تعداد جرایم نسبت‏به امروز، بسیار محدود و اغلب کلى و گسترده بود . تا قرن دوازدهم اصولا به عنصر روانى (معنوى) در ارتکاب جرم توجهى نمى‏شد . بعدها با گسترش اجتماعات و توسعه روابط انسانى و متحول شدن حقوق جزا، تدریجا جرایمى که به عنوان جرم تلقى مى‏شد، گسترش یافت . در اواخر قرن دوازدهم، در این مهم که نتیجه آن عمدتا توجه به عنصر مادى و نتایج عمل بود، تحول چشم‏گیرى رخ داد و از این پس، انسان به عنوان عامل اخلاقى مسؤول به حساب آمد . (1)

بنابراین، در بررسى و قضاوت نسبت‏به یک عمل مجرمانه، انسان نه فقط به دلیل نتایج عمل مادى خویش، بلکه با توجه به حالت ذهنى در مرحله ارتکاب عمل مجرمانه مورد توجه قرار گرفت . با پیدایش مکاتب نوین و تشریح و تبیین نظریات جدید در حقوق جزا، امروزه برخلاف گذشته، تنها تحقق عمل مجرمانه نیست که مورد توجه قرار مى‏گیرد، بلکه حقوق جزا با توجه به برخى از اهداف خود مانند حفظ نظم عمومى و پیش‏گیرى از وقوع جرم، خود را موظف به عکس‏العمل نسبت‏به اقدامات مجرمانه ناقص و حتى بى‏نتیجه مى‏داند . در این‏جاست که وجود یا فقدان اندیشه مجرمانه، در تحلیل و بررسى هر یک از مراحل مختلف جرم داراى نقشى برجسته است . حقوق جزایى اسلام، اصل قانونى مجرم و مجازات و شخصى بودن کیفرها را تبیین و مسؤولیت جزایى را ویژه انسان مکلف (بالغ، عاقل و مختار) قرار داده و کودک و دیوانه و هر انسان مسلوب‏الاختیار و فاقد قصد و اختیار را عارى از مسؤولیت جزایى شناخته است . (2)

مفهوم قصد مجرمانه

براى تحقق جرم، عنصر روانى لازم است . به این عنصر روانى در جرایم عمدى، «قصد مجرمانه‏» اطلاق مى‏شود که به نظر برخى حقوق‏دانان، مترادف با «سوء نیت‏» است . بین تصویر جرم در ذهن و قصد ارتکاب آن، باید تفاوت قایل شد; از آن‏جایى که انسان قادر نیست‏بر ادراکات و تصویرهایى که در آیینه فکر و اندیشه او نقش مى‏بندد تسلط داشته باشد، تصور و قصد جرم بذاته قابل سرزنش و ملامت نیست . (3)

قصد مجرمانه یا سوء نیت در قانون تعریف نشده است و مقنن در متون قانونى با استفاده از عباراتى همچون: قصد سرقت، قصد اضرار، قصد استفاده نامشروع، عالما، عامدا و امثال آن داشتن قصد مجرمانه را در ارتکاب جرم عمدى مورد تاکید قرار داده است . براى تبیین مفهوم قصد مجرمانه در ابتدا لازم است مفهوم اراده روشن شود . اراده، یعنى خواستن; اراده ارتکاب عمل مجرمانه، یعنى خواستن انجام آن عمل . وجود این اراده در تحقق تمام جرایم، اعم از عمدى و غیرعمدى، ضرورت دارد . بنابراین، عنصر روانى در واقع عبارت است از:

1 . اراده ارتکاب، به علاوه قصد مجرمانه جرایم عمدى;

2 . اراده ارتکاب، به علاوه خطا در جرایم غیرعمدى . (4)

در این‏جا، منظور از قصد مجرمانه در ارتکاب جرایم، قصدى است که توام با اراده و ارتکاب عمل مجرمانه باشد . حقوق‏دانان در تعریف قصد مجرمانه یا سوءنیت، نظرات متفاوتى بیان کرده‏اند; برخى سوء نیت را شناخت نامشروع بودن عمل ارتکابى توسط فاعل جرم دانسته‏اند . (5)

برخى دیگر، با تاکید بر این‏که جهل به قانون رافع مسؤولیت نیست، ضمن انتقاد از این تعریف، سوء نیت‏یا قصد مجرمانه را به عنوان خواستن و میل مرتکب در انجام یک عمل مجرمانه و تحقق نتیجه آن تعریف کرده‏اند و سرانجام، برخى قصد مجرمانه را کشش و تمایل به انجام عملى که قانون آن را نهى کرده دانسته‏اند . (6)

مفهوم شروع به جرم و شرایط تحقق آن

در ارتکاب عمل مجرمانه عمدى، مجرم از لحظه تصمیم بر ارتکاب جرم تا زمان تحقق عمل مجرمانه، مراحل ذیل را باید طى کند: قصد مجرمانه; انجام عملیات مقدماتى; شروع به عملیات اجرایى جرم . عمل مجرمانه و جرم با تحقق هر سه شرط محقق مى‏شود . نظام‏هاى کیفرى مختلف، با توجه به قوانین موضوعه در حمایت از ارزش‏هاى جامعه خود، مرتکب جرم را مشمول مجازات مى‏دانند . در عین حال، ممکن است مجرم بعد از قصد ارتکاب جرم و انجام عملیات مقدماتى و شروع به اجرا، به علت وجود عوامل خارجى غیرارادى موفق به انجام جرم نشود . این‏جاست که حقوق جزا درصدد مجازات متناسب با این‏گونه اعمال شبه مجرمانه برمى‏آید . بنابراین، شروع به جرم به اعمالى گفته مى‏شود که وجود قصد مجرمانه در تعقیب و تکمیل جرم به ترتیبى باشد که اگر در اثناى کار، عامل خارجى دخالت نکند و مانع تحقق جرم نگردد، جرم به صورت کامل انجام گیرد . (7)


دانلود با لینک مستقیم


بررسى تحقق جرم

دانلود مقاله کامل درباره سد سازی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله کامل درباره سد سازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

سد سازی تا قبل از هخامنشیان

سد سازی یا بند سازی از فعالیت های مهندسی به شمار می رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش ،‌شکل گیری و گسترش آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آن جا نسبت به ایجاد سد،‌بند یا آبگیر اقدام می کرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز به خاطر پایین بودن سطح آب‌های رودخانه ها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود ، سد سازی انجام می گرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند.در ایران نیز به جهت کمبود آب،‌شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره آب ماده ای بسیار ارزشمند محسوب می شده که این امر را علاوه بر بندسازی ، سد سازی و آثار به جا مانده می توان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قایل می شدند و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه کرد. در سرزمین های ایران و مصر که از قدیم در معرض سیلاب و طغیان رودخانه ها قرار داشتند‌،ساخت بندهای متفاوت در طول مسیر رودخانه ها و یا مناطق سیل خیز به جلوگیری از خسارات این گونه طغیان ها کمک فراوانی می کرد. تاریخ سد سازی در ایران‌،مصر و بین النهرین ( میان رودان) قدمتی بسیار طولانی دارد و هنوز هم می توان نشانه هایی از آنها را در این سرزمین ها یافت. به طور کلی سدسازی و نیز لایروبی و مرمت آنها از دیر باز در ایران دیگر سرزمین ها ،‌مانند سایر کارهای عام المنفعه و پروژه های بزرگ معمولا به دست حکومت ها و پادشاهانی که به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند انجام می گرفته است و در این میان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادی ها و شهرهای مرتبط با سیستم های آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیار زیادی با مقوله سد و سد سازی و اهمیت حکمرانان به این مسایل داشته است. سد سازی از دوره هخامنشیان تا قبل از اسلام پادشاهان هخامنشی به واسطه نیاز جغرافیایی کشور ایران و علاقه ای که در گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان می دادند و در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی در بخش های جنوب غربی و جنوبی ایران ساختند. بسیاری از سیستم های آبرسانی و آبیاری که تا سال های متمادی نیز در ایران از آنها استفاده شد مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانی است که در زمان های بسیار دور تلاش نمودند تا نیازها و کمبودها را در زمینه های عمرانی و آبادی بر طرف نمایند و آثار و شواهد آن را نیز می توان در نقاط مختلف ایران درک نمود. علاوه بر آن بسیاری از آثار به جا مانده از این دوران ها در سرزمین های تابعه حکومت های ایران باستان نیز قابل مشاهده است. یکی از رودخانه هایی که از قدیم به رودخانه اروند می پیوسته است «‌دیاله » بوده است که بنا به دستور کوروش بزرگ سدی برای آبیاری ،‌از خاک و چوب بر روی این رودخانه بسته شده بود که شبکه کانال های آبرسانی را تغذیه می کرد. همچنین در زمان هخامنشیان اولین کوشش ها جهت سد سازی بر روی اروند و فرات به عمل آمد. از مشخصات این رودخانه ها آن بود که سطح فرات بالاتر از دجله قرار داشت و نیز در زمان حکومت بابلیان بر بین النهرین تمایل رود فرات نسبت به شرق بیشتر از امروز بوده و این رود تنها دارای یک مجرا بوده است. انشعاب فرات به دو مجرا بین سال های 600 ق.م تا 100 ق. م اتفاق افتاده است . چنان که پیداست هخامنشیان سدهایی بر روی رودخانه های فرات و اروند ساختند و گام هایی دیگر در گسترش شبکه کانال های آبیاری برداشتند. بدون شک هنگامی که اسکندر مقدونی در حدود سال 400 ق. م به آنجا ها رسید آن سدها ساخته شده و برپا بوده اند. استرابو جغرافی دان سده اول میلادی یونان خبر از ویرانی آنها به دست اسکندر مقدونی می دهد. ولی واقعیت این که اسکندر این سدها را ویران کرده باشد کاملا معلوم نیست چون برخی نیز گفته اند که اسکندر آنها را خراب نکرده است و حتی به حفر کانال ها و نظارت بر این سدها به طور مرتب مشغول بوده است. به هر حال آنچه مسلم است آبیاری با بهره وری از بند سازی در فرات و اروند پیرامون سده چهارم پیش از میلاد کاملا روا بوده است و این سیستم های سد بندی و آبیاری بعدها در زمان ساسانیان به حد بالای گسترش خود رسید. علاوه بر بندها و آبگیرهایی که در زمان هخامنشیان بر روی رودخانه های اروند و فرات ساخته شد،‌در آن زمان بر روی رودخانه «‌کر » kur در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمین های پیرامون تخت جمشید ایجاد شد. با این که آثاری از تمامی سدهای ساخته شده در زمان هخامنشی ها در دست نیست، ولی برخی از بندها که تا به امروز بر روی آن رودخانه بر جای مانده اند دارای پایه های هخامنشی هستند. از جمله این سدها « بند ناصری » است که در 48 کیلومتری شمال غربی تخت جمشید واقع شده است. ابن بلخی (سده پنجم‌) سد ناصری را چنین توصیف می کند:« در این قسمت رودخانه در زمان های قدیم سدی ساخته شده بود که آب کافی را برای


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره سد سازی

تحقیق و بررسی درمورد از جمهوری تا سلطنت 17 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی درمورد از جمهوری تا سلطنت 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

از جمهوری تا سلطنت

شاه در اروپا چه میکند؟

در خلال نغمة جمهوری در ایران، اروپائیان و عده ای دیگر در کشورهای خارجه مانند مصر و عراق و ترکیه و غیره تصور میکردند که جنبش جمهوری خواهی در ایران طبیعی بوده و ملت ایران برای برقراری رژیم جمهوری واقعاً قیام و اقدام کرده است، لذا پاره ای از جراید در اطراف نهضت جمهوری در ایران قلمفرسائی کرده مقالات و اخبار مختلفی راجع به این نهضت انتشار می دادند.

از جمله جرایدی که در این زمینه به بحث پرداخته روزنامه «لاپره مس» منطبعة پاریس می باشد که در تاریخ 32 مارس 1924 برابر دوم حمل 1303 خورشیدی (یعنی درست مصادف با روز واقعة دوم حمل 1303 مجلس که در جلد دوم بتفصیل از آن سخن رفته است) مقالة زیر را که حاکی از خبر حالت روحی و جسمی شاه در اروپا میاشد درج کرده است:

«در جوار جنگل «بولونی» در خیابان مالاکوف، در یک عمارت مخصوصی شاه ایران که خلع شده در نهایت عزلت و انزوا زندگی میکند، خبر انقلاب ایران که یک هفته قبل به او رسید او را بشدت متألم نمود.

یک پیشخدمت بما گفت :« اینک اعلیحضرت»

ما شاهرا یکسال قبل وقتی از پاریس عبور نمود و پیش از آنکه به لندن برود دیده بودم. این دیگر آن جوان متبسم و مهربان که چشم های تیز در صورت فربه داشت نیست. امروز شاه با پیشانی چین خورده و شانه های خم شده و زهر خند غم آلود به نظر من بقدر بیست سال پیر شده است.

هر روز نزدیک ساعت ده صبح شاه به همراهی پیشخدمت خود و یک پلیس مخفی گردش مفصلی پیاده در «بوادو بولونی» یا روی «بولوار» ها میکند و یا اینکه با اتومبیل تا «اتوال» میرود و آنجا پیاده شده و در «شانزه لیزه» قدم میزند. این گردش اعصاب او را راحت کرده و غمش را تسکین میدهد.

بعدازظهر شاه تلگرافات و گزارش هائی را که از تهران میرسد مطالعه نموده بعضی چیزها یادداشت میکند و به مکاتیب متعدد که از طرفدارانش دریافت میدارد جواب میدهد؛ دید و بازدید نمیکند و در منزل خود تنها صرف نهار مینماید.

یکی از اطرافیان شاه به ما گفت:

اوضاع ایران خیلی مغشوش است و نمیتوان گفت از این مخمصه چه بیرون خواهد آمد. ولیکن اتباع با وفای جانشین داریوش هنوز نومید نشده اند ...یک حرکت ضد جمهوریت موجود است.

آیا شاه خیال دارد بطوریکه میگویند به ایران بر گردد؟

نخیر، عجالتاً شاه میخواهد ملت خود را در انتخاب سرنوشت خویش حتی در حین ضلالت آزاد بگذارد. حضور شاه در ایران ممکن است تولید انقلاب جدیدی کرده اسباب خونریزی بشود و شاه نمیخواهد این اتفاق بیفتد.

شاه ایران به حال ملت خود که دچار جنگ داخلی هستند گریه میکند. مملکت فرانسه که مأمن پادشاه مخلوع است او را پذیرفته و تسلی میدهد و شاید یک روزی بتواند یادگار شادیها و تجملات قصر تهران را از خاطر او محو نماید.

ولیکن یک خیالی نیز هست که در این اسام گرانی نه فقط به تبعه است بلکه گریبان گیر سلاطین نیز شده و آن عبارت از مسئله بودجه یومیه است. اطرافیان شاه از تأثیرات انقلاب حالیه در مورد حقوق سلطنتی نگرانند و این ملاحظه بیش از پیش بر تشویش و اضطراب شاه مخلوع افزوده است.»

فراکسیون اقلیت در دورة پنجم

دورة پنجم مجلس شورای ملی ایران یکی از ادوار بسیار مهمی است که فصل حساس و پر اهمیتی را در تاریخ مشروطیت ایران، مخصوصاً تاریخ سیاسی ایران گشوده است. دورة پنجم تقنینیه موجد یک سلسله حوادث و وقایع بسیار مهمی بوده که در سایر ادوار این اهمیت مخصوص و موقعیت خاص وجود نداشته است، زیرا ناگهان جریان تاریخ سیاسی و اجتماعی و اداری و اقتصادی و بالاخره تاریخ عمومی ایران را عوض کرده است. هزاران حوادث و اتفاقات مولود مجلس پنجم است که مهمترین وقایع و حوادث آن انقراض سلسلة کهن سال قاجاریه است. بنابراین مجلس پنجم از لحاظ اهمیت با هیچیک از ادوار تقنینیه ایران قابل مقایسه و مطابقه نیست. دستجات و فراکسیونهای این دوره هم، که بازیگر نمایشات مهمی در صحنة پارلمان و سیاست ایران بوده اند، با سایر دستجات و طبقات و فراکسیونهای ادوار دیگر قابل مقایسه نیست. یکی از این دستجات که نقش بسیار خطرناک و حساسی را ایفاء نموده فراکسیون اقلیت است.

لیدر فراکسیون اقلیت سید حسن مدرس بود که از لحاظ امتیازات و مشخصات و خصوصیات اخلاقی و سیاسی با سایر رجال سیاسی ایران نه تنها قابل مقایسه نمی باشد بلکه از بعضی جهات منحصر بفرد بوده است. مدرس دارای نفوذ سیاسی و مذهبی در بین اکثریت مردم ایران بوده و اگر چند نقطة ضعف دو او وجود نداشت صاحب چنان شخصیتی ممکن بود ایران را زیر و زبر کند. مدرس مردی حادثه طلب و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی درمورد از جمهوری تا سلطنت 17 ص

تحقیق در مورد از رند حافظ تا کولی سیمینراهنما

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد از رند حافظ تا کولی سیمینراهنما دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

از رند حافظ تا کولی سیمین

 از رموز ماندگاری شاهکارهای جهان را باید در این دانست که هنرمند با هنر آفرینشگر خود عرصه ای تازه در صفحه زندگی می گشاید و با تخیل فعال خود و با استمداد از حافظه قومی چهره هایی فراموش نشدنی را نقش می زند که همواره تا انسان هست پایدارند و استوار. مونالیزا داوینچی،داوود میکل آنژ، بئاتریس دانته،ژان والژان هوگو، بابا گوریو بالزاک، عموتم هریت بیچر استو از آن دسته اند. در شعر فارسی تصویر سمبولیک ” رند“ در دیوان  حافظ چنین سرنوشتی دارد. با این تفاوت که رند فرد نیست که تصویرش و نامش به یادگار بماند، رند یک هویت است. هویتی یگانه که تاریخ ایران همواره از او حمایت کرده، او را دوست داشته و رفتار عجیب و غریبش را به جان خریدار بوده است. رند آن بخش وجودی ایرانی است که می خواهد باشد و نیست. شخصیتی متناقض نما با چهره ای بدیع و تازه که زیبایی آن را در زیر هاله ای از رنگ های عجیب پنهان می نماید. زیبارویی زشت نما، راست کرداری گناهکار، جوانی پیر، پرهیزگاری عیاش، پارسایی هرزه گرد که همه برجستگی های هویت خاص خود را مرهون همین تصویر پارادوکسی است که هم برای پارسا خاطره ازلی گنهکاری نخستین را تداعی می کند و هم برای گناهکار یادآور لحظه های خوب راست کاری و راست کرداری است. رند حافظ متداعی راستین لحظه های مستی و راستی است. ایمانی به گناه و عصیان آلوده که شیرینی ایمان را با نمک عصیان در هم می آمیزد تا از فرشته خویی و سکون بپرهیزد و راه نشین و سرگردان باشد.

        واژه رند در فرهنگ ها به معنی « مردم محیل و زیرک و بی باک و منکر و لاابالی و بی قید است و ایشان را از این جهت رند خوانند که منکر قید و صلاح اند، شخصی که ظاهر خود را ملامت دارد و باطنش سلامت باشد. (برهان)...منکری که انکار او از  زیرکی باشد نه از جهل(غیاث اللغات)...آنکه با تیزبینی و ذکاوت خاصی مراییان و سالوسان را چنانکه هستند شناسد نه چون مردم عامی(یادداشت دهخدا) (نقل از خرمشاهی،1368،404)»

      آنچه در این تعاریف قابل توجه است اینکه معنای اولیه این کلمه فاقد هرگونه تلمیح عرفانی و فحوای مثبت است و برابر است با مردم بی سروپا و اوباش. (همان) و این هنر حافظ است که از میان سنگ ها خرمهره ای را می یابد و آنچنان آن را جلا می دهد و توان می بخشد که چون لؤلؤی شاهوار بر صدر می نشیند و قدر می یابد. واژه رند با آن بار معنایی منفی نمایشی کامل از « انسان » می شود. انسان با همه توان و استعداد خود که آن را می توان در تعبیر اراده ی معطوف به آزادی تعریف کرد. تنها موجودی که که می تواند نه بگوید، عصیان و سرکشی کند و نظم معمول جهان را به هم زند تا چرخ برمرادش گردد.آنچه در واژه رند دوست داشتنی و به یاد ماندنی است همین آزادی است که در شعر حافظ تا حدودی او را لاابالی و بی بند و بار نشان می دهد. و این نشانه ای از طلب طرب و وصلت شادی است که جان آزاد وی خواستار آن است. رند حافظ بزرگترین دشمن ریا و تزویر است و مصلحت بین و ملاحظه کار نیست. عاشق است و عشق را از ازل آموخته و تا ابد مشق آن خواهد کرد. « رندی سنتزی است که حافظ برای جمع اضداد یافته است، و از متناقض نما یا پارادکس بودن آن بیمی به خاطر خود راه نمی دهد، چرا که می بیند « بحر توحید و غرقه گنه است » رندی آمیزه و سنتزی است از متعارضان و متناقضانی چون پروای دنیا و آخرت، جاذبه ستیزآمیز عقل و عشق، خردمندی و خردگریزی، طریقت و شریعت،... و سرانجام زهد و زندقه » (خرمشاهی، 1368،یازده)

      کولی در شعر سیمین بهبهانی هویتی مشابه رند حافظ دارد. در شعر امروز ایران بانوی غزل سیمین بهبهانی هم در مجموعه دشت ارژن و کولی واره ها سمبولی تازه می آفریند و واژه ای کهنه را بار معنایی نو می دهد و چون رند حافظ تصویری متناقض نما و پارادکسی از او به دست می دهد. کولی واره ها مجموعه شانزده غزل است که به ترتیب کولی واره (1) تا (16) نام گرفته اند.  این غزل ها فرمی تازه در عرصه غزل معاصر به حساب می آیند. اوزان و افاعیلی تازه که خود ساخته و پرداخته نیمای غزل ایران است.کولی دانای اسرار است. اسرار مستی و عاشقی. واژه کولی هم همچون واژه رند سربرآورده از فضای متون کهن با بار منفی است. معنی رند را اراذل و اوباش نوشته اند و در تاریخ بیهقی و مناقب العارفین افلاکی منظور از رندان دسته های اوباش است که فتنه گری و خونریزی می کرده اند.  کولی هم در لغت نامه دهخدا اینگونه تعریف شده است :

«کولی، نام گروهی صحرانشین و د رایران کارشان فروختن سبد و فالگیری و احیاناً دزدی است. مجازاً زن بی شرم بسیار فریاد، سلیطه. کولی گری در تداول عامه یعنی داد و بیداد راه انداختن، پررویی کردن و فحش دادن. »

      آنچه در ریشه هر دو واژه مشترک است خارج بودن از حدود ترسیم شده و سرکش و عاصی بودن است. همین ویژگی دو شاعر را بر آن می دارد که شخصیت محبوب خود را که تصویری از خویشتن در آیینه است رند و کولی بنامند که سر به هر چیزی فرو نمی آورد و فرشته خو نیست بلکه در این عالم زمینی آدم است و از آدمیت هم عصیان و سرکشی و آزادی را پیشه خود کرده است.

   « رندی یعنی پای بند نبودن به ارزش ها و عرف رفتار اجتماعی، سرکشی نسبت به راه و رسم همگانی، شکستن حدود شرع و عرف، خراباتی گری و می خوارگی و بی بند و باری.»  

کولی سیمین هم نمی خواهد به قواعد و الگوهای  پیش ساخته گردن نهد و از اسارت پذیری دوری می کند.کولی در این عالم غریب است.

      مطالعه تطبیقی  رند حافظ و کولی سیمین نشان از مشابهت هایی بین این دو سمبل دارد. در زیر  بعضی  نمونه های شباهت در تصویر پردازی این دو واژه ذکر می شود:

 1 -   اگر رند نمونه ازلی مرد و آدم است. کولی هم نمونه ازلی زن و حوّاست. حافظ رند را همان آدم می داند که در روز ازل مهر گناهکاری بر پیشانی او زده شد.

              روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق                           شرط آن بود که جز ره این شیوه نسپریم             

           

آدم پس از دست زدن به گناه و چیدن سیب، دیوانه وار دل به کشش عشق می سپارد و بار سفر می بندد و خود را آواره ی جهان می کند.جرم کولی هم چیدن سیب است. به همین خاطر عقل و شرع به مقابله او برخاسته اند و او را بر زمین افکنده اند :

تا حصار امن باغی     کولی از سفر رسیده/ کوله بار برگرفته      خسته وار آرمیده /  از شکاف در به حسرت      باغ را نگاه کرده/   بر بلور شاخسارش      میوه های نور دیده / خسته خسته خسته ی راه        دست را فراز کرده / تشنه تشنه تشنه ی نور       سیب را ز شاخه چیده / شرع برگشاده طومار       حکم این گناه خوانده / عقل برکشیده ساطور     دست و سیب را بریده / کولی افتاده مدهوش       میوه های نور خاموش: / هر یکی بریده دستی        خون ازو فرو چکید  (بهبهانی،1384، 647)

 

2 – حافظ خود رند است و بارها به این مطلب اشاره کرده است :

 حافظ و رند و نظربازم و می گویم فاش

  تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام

حافظ چه شد ار عاشق و رندست و نظرباز

  بس طور عجب لازم ایام شباب است

    

 سیمین هم خودکولی است.کولی ضمیر پنهان شاعر است. آن زن آزاد درون است..سیمین نقش خود را در آیینه اینگونه می بیند : 

       کولی منم، آه! آری اینجا به جز من کسی نیست          تصویر کولی ست پیدا، رویم در آیینه تا هست

                                                                          (بهبهانی، 1384،  640)

 

3 – رند کیمیا گری می داند، در عین اینکه چهره ای گداصفتانه دارد :

                          غلام همت آن رند عافیت سوزم                         که درگداصفتی کیمیاگری داند

 

کولی سیمین هم طلسم و تعویذ  مشکل گشا دارد.

از رستنی بهر رستن، با کولیان بس دوا هست / کولی ! دعایی نداری؟ شاید گشاید طلسمی / با کولیان (دایه می گفت) تعویذ مشکل گشا هست. (بهبهانی، 1384،639)

 

4 – صدای رند بلند است و آشکارا سخن می گوید. پرده پوشی و پنهان کاری کار رند نیست. او فاش می گوید و از سخن و گفته خود دلشاد است :

حافظ و رند و نظربازم و می گویم فاش  

تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام

عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند 

وین همه منصب از آن حور پری وش دارم

          

کولی هم اهل ترانه خوانی است و سرود کولی طلسم دیوان را می شکند :

  کولی! به حرمت بودن    باید ترانه بخوانی / شاید پیام حضوری       تا گوش ها برسانی / دود تنوره ی دیوان   سوزانده چشم و گلو را / برکش ز وحشت این شب       فریاد اگر بتوانی. 

  (بهبهانی، 1384،662)

 

5 -  رند در ظاهر گدا و راه نشین است و اهل جاه نیست :

            چون من گدای بی نشان  مشکل بود یاری چنان        سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

کولی هم غریب و آواره است و زندگی را با فروش سبد و حصیر می گذراند.

کولی آواره تنهاست      با مه و زنگار، بی تو / خسته ز ابهام و اندوه       مانده به ناچار، بی تو

  (بهبهانی، 1384، 645)

سال و ماهی شکیبا    ترکه در ترکه می بافت / گاه گاهی، به سودا          سوی بازار می شد

  (بهبهانی، 1384،641)

 

6 – غزلسرای بزرگ شعر کلاسیک ایران حافظ شیرازی نغمه سرای سخن عشق و عاشقی بوده است. عشق برای حافظ معادل همه ی زندگی ست، و زنده ی عشق زنده ی حقیقی است.

               هر که در این حلقه نیست زنده به عشق             بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

 

عشق مهم ترین دستاورد سیمین در طول سال های دراز شاعری ست. شاعری بی عشق نمی توان کرد و سیمین همیشه عاشق و ستایشگر عشق بوده است :

میان هر رگم از عشق جوی می جاری ست 

       چنین که  مست  تو هستم،چه جای هشیاریست

چو برق جستن و خندان به مرگ پیوستن       

جنون عشق چه زیباست، گرچه بیماری ست  

      

                                                                     (بهبهانی،1384، 419)

رند و کولی هر دو نمونه عاشقی اند. عشق جزء لایتجزای وجود رند و کولی است :

 

حافظ چه شد ار عاشق و رندست و نظرباز 

بس طور عجب لازم ایام شباب است

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست

 عاشقی شیوه ی رندان بلا کش باشد

            

کولی آواره تنهاست        با مه و زنگار بی تو / خسته ز ابهام و اندوه       مانده به ناچار بی تو /...کولی اندوهگینت     تیره تر از سایه و قهر / ساقه ی گیسوی نرمش      بافته از پیچک عشق / مهرگیاهش ندارد هیچ خریدار، بی تو

(بهبهانی،1384، 645)

 

7 – رند اهل خوشدلی و خوشباشی است. او می خواهد داد زندگی را بدهد و تا می تواند سهم خود را از او بستاند:

        نیست در بازار عالم خوشدلی ور زانکه هست     شیوه ی رندی و خوشباشی عیاران خوش است

 

کولی هم سرشار از زندگی است. با قدم های او دشت بیدار می شود و با زلال نگاهش شاهد سرشاری برکه هستیم. در هر رگ او شادی و هیجان و شور جاری است. کولی می رقصد و ترانه خوان لحظه های زیستن است :

با قدم های کولی       دشت بیدار می شد / با زلال نگاهش     برکه سرشار می شد / لب ز هم باز می کرد     کهکشان می درخشید / موی بر چهره می ریخت    آسمان تار می شد / هر رگش جویباری      گرم و پر جوش و جاری / جان بدان چهره می بود     گر پدیدار می شد.(بهبهانی،1384، 641)  

 

8 – اگر زاهد درمقابل رند است و مایه ی رنجش رند، قاضی و شحنه ومحتسب هم کولی را آزار می رسانند:

نوبت زهدفروشان گرانجان بگذشت

   وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد

دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

        

کولی ! خزان جانت را        عشقی شکفته می دارد / معنای این شگفتی را         توجیه کن به تفسیری / زین شوخی و هوسناکی      گر شحنه باخبر گردد / شمعی به هر سر انگشتت       آتش زند به تعزیری / قاضی تو را سوی زندان       گیسو بریده خواهد برد / پیچیده گرد هر ساقت           هر بافه ای چو زنجیری

  (بهبهانی،1384، 655)

     و در شعری دیگر چون حلاج به حکم عاشقی سنگسار می شود. نماز عاشقی اشاره ای به شعر شفیعی و ماجرای حلاج دارد:

 تو درنماز عشق چه خواندی که سالهاست   بالای دار رفتی و این شحنه های پیر      از مرده ات هنوز پرهیز می کنند  (شفیعی کدکنی،1376،276)    

سحر که حکم قاضی      رود به سنگسارت /  نماز عاشقی را       ب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد از رند حافظ تا کولی سیمینراهنما

تحقیق و بررسی در مورد مولانا3

اختصاصی از هایدی تحقیق و بررسی در مورد مولانا3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

مولوی از تولد تا تحول معنوی

مولوی در اواخر سپتامبر سال 1207 چشم به جهان گشود.احتمالاً ایام کودکی را همراه پدرش گذرانید. پدرش بهاالدین از علمای چندان معروفی نبود. و به اشتغالداشت.احلام معنوی و امیال راهدارند و خواسته های عده ای از پیروانش قرار بر این انداخت که سرنوشت نقش مهمترین را در حیات دینی پیروان خویش برای وسیع مقدر نموده است. آمال و امیالی از این دست برخوردهای ناخوشایند با و علمای دینی کشاند و همانها بودند که او را از قریه و مقامی که به دنبالش بود محروم کردند.بهاالدین سال 1208 تا 1212 به سمرقند همراه مولوی و تنی چند از مریدان و بی نقل مکان کردند.چند سال بعد حدود سال 1216 خانواده ی از شرق ایران بار سفر بستند و ابتدا به سفر حج رفتند. سرانجام آنجا را نیز به قصد قونیه ترک گفتند و در کنف حمایت علاالدین دو سال در مکانی که بین مدرسه و خانقاه بودند به تدریس پرداخت و به هنگام مرگ در فوریه سال 1231 در آنجا ماندگار شد. طی این مدت مولوی هفده ساله با گوهر خاتون وصلت کرد و صاحب دو پسر شد. مادر ولی نیز در همانجا که در گذشت و بر خاک سپرده شد.

ار قرار معلوم بهاالدین در نظر داشت مولوی حالی او را بگیرد و واعظ یا شود.

اومولوی را بر جمع اصحاب و شاگردان خویش معرفی کرد و فرصت و عظ و تذکیه و جلب اعتماد مردم قونیه را برای ولی مهیا ساخت. در هنگام درگذشت پدرش و سال و تعلیمات مولوی جوان هنوز بر آن درجه نرسیده بود که از حرمت پدر برخوردار گردد. بنابراین از برهان الدین خواست بیاید و بر مسند پدر نشیند. سید برهان الدین موقتاً بر آن رضا داد ، اما علناً آن مقام را حق مولانا می دانست. او با حمایت های صاحب اصفحانی وزیر سلجوقی در قیصریه مستقر گردید. برهان الدین بلافاصله مولوی را تعلیم و تربیت بر محضر مراجع دینی و قشر عان بر آن روزگار در حلب و دقیق فرستاد. مولوی در آنجا بر تحصیل علوم متعارف دینی شامل فقه حنفی ، قرآن و حدیث و الهیات پرداخت و شاید در آنجا فرصت استماع خطا برهانی عمومی عارفان و نظریه پردازان تصوف نظیر این عربی را نیز در دست آورد و در عین حال دروس طاهر را نیز گرفت.مولوی مدتی بر خلوت نشینی و زهر و ریاصت مشغول بود و یادداشت ها و رسائل معنوی پدر را می خواند و در آن عور می کرد. بر جوابها و احلام عرفانی التفات داشت و در کنار آن یادداشت های معنوی و تفاسیر قرآنی برهان الدین را مطالعه می نمود.غلبه بر نفسی اماره و ترقی او را در طریقت عرفان برهان را متقاعد می ساخت که او دیگر بر معلم نیاز ندارد. آن دو وظایف مربوط بر وعظ و تدریسی را در قئنیه و قیصریه از سر گرفتند.قدر مسلم ، مولوی در قونیه پیشه پدر دئر وعظ و تزکیه را از سر گرفته یا مقام جدیدی ، احیاناً مقام استادی فقه بر وی اعطا گشت. ولی بر احتمال فراوان حکیم مدرسی معنوی و واعظ جماعت تقوا پیشه و شاگردان عارف مسلک را داشت. زن و مرد در مجالس او حضور می یافتند و شماری از زمان هم خود را مرید داشتند.قبل از ورود شمس بر قونیه مولوی در چهار مدرسه کرسی استاد داشت. ولی مطابق گفته سلطان مولوی در جستجوی مقدسه همچون حضرت حصر بود که احتمالاً راهنما او می شود.پس از ورود شمس بر قونیه در 29 نوامبر تحول عظیمی در شکل ظاهری معنویت مولوی پدید آمد.عبادات او وجد انگیز تر و عشق اش را بر خداوند نه تنها در قالب عادت بر مجاهده و مهار نفسی که در وجد باشد از شعر ، موسیقی و سماع نیز ابراز می نمود.

عشق جز دولت و عنایت نیست جز گشاده دل و هدایت نیستعشق را بوحنیفه درسی نکرد مشامخی را در ولایت نیستلا یخوز و یخوز تا احلسیت علم عشاق را نهایت نیستهر که را پرغم وترشی و مذهبی نیست عاشق تر زلن ولایت نیست دیوان 499

مروح این عادات و رفتارها شدند ، اقامه طبرسی علما این قسم عبادت «پر جنبشی» و نرم گونه را دانستند. حتی بعضی اعضای محفل مولوی ، اعم از محفل خانواده و حریران هم بر این نوع رفتارها معترض شدند و آن را شان واعظ و فقیه می دانستند چه رسد به استاد فقه.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مولانا3