هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودتحقیق درمورد ریشه های جنگ جهانی دوم 18 ص

اختصاصی از هایدی دانلودتحقیق درمورد ریشه های جنگ جهانی دوم 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

ریشه های جنگ جهانی دوم

ستایش و نیایش خداوند توانا و قادری را که هر سخنی با نام پاک او آغاز می گردد و با لطف بیچونش پایان می پذیرد و آسایش و آرامش در جهان بدست توانایی خالق اوست ستیزه جویی ها ناشی از جنگهای خونین و ویرانگر روزگار از اندیشه پلید و زیان بار مخلوق ناتوان بوجود می آید ،بعقیده نگارنده (گ.دبورین) نویسنده پرتوان کشور روسیه شوروی که توانسته است این مجموعه را با تمام وجود شرح کیفیت و رازهای پشت پرده جنگ جهانی دوم را در نهایت دقت و تفکر به رشته تحریر در آورد. تا به طور روشن و سهل و ساده به حقایق و دقایق رازها نهفته جنگ جهانی دوم پی برده است .زمان وقوع جنگ جهانی دوم ممکن و میسر نبوده تا در آگاهی جوامع قرار گیرد حتی آتش افروزان جنگ جهانی دوم چون بریتانیا – فرانسه – ایتالیا و بالاخره عامل اصلی و به وجود آورنده جنگ جهانی دوم آلمان نازی (هیتلری ) که کشورژاپن و شوروی را هم به میان آورده اند و نیز وارد جنگ ساختند به صورت کلی در جنگ غیر از ویرانگری فقر –گرسنگی – بی سامانی و بیماریهای گوناگون ناشئ از جنگ است حاصل دیگری بر نخواهد داشت . بنابراین وقتی انسان به ماهیت جنگ پی می برد معلوم می شود معنی و نتیجه اصلی جنگ ها چیست ؟ در جنگ جهانی دوم 50 میلیون انسان آزاده به خون کشیده شده است . گنجینه های گرانبها ، فراورده های کار و نبوغ چند نسل را در شراره های آتش خود سوزانده ، همه ی مردم اروپا ، آسیا و آفریقا را دچار رنجو آزار کرده است . پیش از آغاز جنگ و ضمن آن مسائل را ز انگیزی وجود داشته اند که انگیزه پیدایش و درگیری جنگ بوده اند . دو گونه جنگ وجود دارد:نخست جنگهای دادگرانه ، آزادی خواهانه ، پیشرفته ؛ دیگری بیدادگرانه ، تجاوزگرانه ارتجای بعضی از جنگها به وسیله طبقات پیشرفته انجام می گیرد و بعضئ به وسیله عناصر عقب افتاده ، برخی از جنگهابرای ادامه ی ستم طبقاتی انجام می گیرد و بعضی به منظور نابود کردن آن ....."آماده شدن دولتها برای جنگ جهانی یکم و دوم زیر سر پوش رازهایی نهفته بود . گردانندگان اصلی جنگ یعنی امپریالیستها ی آلمانی ادعا می کردند که گویا دوستداران صلحند . مونیخ چیهای بریتانیا ، فرانسه و آمریکا که بسیار خواهان تجاوز آلمان به سوی خاور یعنی اتحاد شوروی بود ند ، فاشیستهای آلمانی را بر می انگیختند و چنین وانمود می کردند که ادعاهای هیتلر را پذیرفته اند.گفتگوی جنایت کاراندی مونیخ که به ابتکار بریتانیا و فرانسه با آلمان هیتلری و ایتالیای فاشیست انجام گرفت ، با وجود آنکه به راستی نتیجه ای جز برانگیختن تجاوز کار و سرانجام جنگ در بر نداشت ، عملی صلح خواهانه قلمداد گردید . مرحله نخست از پایان جنگ تا سال 1965 ]1344 ه .ش [ که تاریخ نگاران قدیمی والتر گودلیتز ، ژنرالهای هیتلر کورت فن تیپس کریچ، .... قلمفرسایی کرده اند . اینان کوشیده اند ستاد ارتش آلمان و امپریالیسم آن کشور را ، از انجام جنایات جنگی و اعمال غیر انسانی ارتش نازی تبرئه کنند و تمام گناهان را به گردن خود هیتلر بیندازند . در مرحله ی دوم تئوریسینهای حزب دموکرات خود هیتلر را هم از گناه مبری می شناسد . دیپلماسی پنهانی ابزار کار کسانی است که از سیاست ناپسندی پیروی می کنند و به این دلیل خواسته های خود را زیر پرده ی "راز"پنهان می کنندهنگامی که انقلاب اکتبر روسیه به پیروزی رسید ، حکومت شوروی بیدرنگ اعلام داشت که از دیپلماسی پنهانی روی بر تافته است . این دولت قطعنامه ی تاریخی صلح را که به وسیله ی اولیانف پیشنهاد شد و در دومین کنگره ی شوراهای تمام روسیه تصویب گردید ، اعلام داشت .

در جایی از این قطعنامه می گوید : « دولت شوروی سیاست دیپلماسی محرمانه را محکوم می کند». اقدامات شوروی نسبت به کارهای دفاعی در زمان جنگ محرمانه بوده است . امَا هنگامی که


دانلود با لینک مستقیم


دانلودتحقیق درمورد ریشه های جنگ جهانی دوم 18 ص

تحقیق وبررسی در مورد پوشش و پرچم در جنگ

اختصاصی از هایدی تحقیق وبررسی در مورد پوشش و پرچم در جنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

پوشش و پرچم در جنگ‏هاى عصر اسلامى‏

در این نوشتار ابتدا به بحث مختصرى پیرامون نوع و رنگ پوشش نیروهاى نظامى در عصر پیامبرصلى الله علیه وآله و خلفاى پس از او تا عصر عباسیان پرداخته مى‏شود، آنگاه تلاش‏هاى آنان براى یک‏سان سازى نوع پوشش نیروهاى رزمى جهت هماهنگى و تشخیص نیروهاى خودى از دشمن، تشریح مى‏شود. سپس از دو نوع نشان با عنوان لوا و رایت، در سپاه رزم آن روزگار، سخن به میان آورده و تفاوت‏ها، کارکردها و جایگاه آنها در لشکر اسلام بر مى‏شماریم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان دنبال مى‏کنیم.

مقدمه‏

پوشش نظامى و پرچم، از جمله مباحثى است که از دیرباز مورد توجه نیروهاى نظامى بوده است. پوشش و البسه‏ى نظامى، در طى اعصار دچار تحول و تکامل شده و همواره به سوى یک‏سانى و متحد الشکل شدن پیش رفته و سرانجام جزء لاینفک سازمان رزم و نیروى نظامى گشته است.

پوشش جنگى در میان همه‏ى اقوام و ملل تا حدودى با پوشش غیر جنگى متفاوت بوده و بر حسب نوع تخصص و رسته‏ى جنگ‏جو در جنگ، تغییر مى‏یافته است. آنچه در این مقاله مورد توجه ما مى‏باشد، پوشش یک‏سان نظامى است که در عصر اسلامى همواره مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز سایر خلفا و فرماندهان جنگ قرار داشته است. پوشش یک‏سان، بیش‏تر با هدف شناسایى نیروهاى خودى از دشمن، تعیین جایگاه قبایل و اقوام و نهایتاً نظم و انسجام نیروى نظامى در نظر گرفته شده است. پرچم یا به عبارت عربى و اسلامى آن لوا و رایت نیز به همین هدف از زمان‏هاى دور مورد توجه بوده است. در ابتدا پرچم در اسطوره‏هاى ملت‏هاى مختلف داراى معنا و مفهومى خاص بوده و چه بسا ممکن است طرح آن از همان اسطوره‏ها به میدان واقعى جنگ تسرى یافته باشد. از پرچم کاوه‏ى آهنگر، که تکه‏اى از لباس چرمین آهنگرى او بود و براى دادخواهى علیه ستم و ستمگرى به کار برده شد، تا پرچم چینى‏ها که اژدهاى اسطوره‏اى رودخانه‏ى گنگ یا زرد بر آن نقش بسته است و نیز از پرچم عقاب عصر رسول خداصلى الله علیه وآله، تا پرچم سیاه ابومسلم خراسانى و نیز پرچم سرخ خرم دینان و پرچم سبز علویان، همه و همه از یک طرف رمز، نشانه، زبان و علامتى است براى بیان اندیشه‏ها، عقاید، مذاهب و احساسات درونى یک ملت، قوم و یا یک نژاد و از طرف دیگر علامتى است براى شناسایى نیروهاى خودى از دشمن و یا جایگاه قبیله و نیروهاى آن در جنگ.

وجود پرچم در سپاه و به اهتزاز در آمدن آن، مایه‏ى دل‏گرمى و تقویت روحیه‏ى جنگ‏جویان و سقوط آن به معناى شکست و مایه‏ى نومیدى آنان بود. چه جان‏هایى که براى به اهتزاز نگه داشتن پرچم‏ها در جنگ فدا شدند و چه شمشیرهایى که براى سقوط آن بر پرچمداران فرود آمدند.

در این مقاله برآنیم تا نقش و جایگاه پوشش یک‏سان رزم و نیز پرچم را که در عصر اسلامى از آن به لوا و رایت یاد مى‏شد تشریح نماییم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان، بیان کنیم.

پوشش و البسه‏ى نظامى‏

یکى از امور ضرورى در هر سازمان رزمى، نوع پوشش نظامى نیروهاى جنگ‏جو مى‏باشد. هر چند در روزگار گذشته به این مسأله چندان اهمیتى داده نمى‏شد، ولى بعدها به ویژه در قرون متأخر، امر یک‏سان سازى پوشش نظامى به طور کامل مورد توجه قرار گرفت. فلسفه و هدف اصلى در این مورد، یک‏سان سازى ظاهرى نیروها و ایجاد نظم و انضباط در آنان، تشخیص نیروهاى خودى از نیروهاى دشمن در منطقه‏ى جنگى و شناخته شدن نیروهاى جنگ‏جو از یک‏دیگر در هنگام درگیرى، معین و مشخص ساختن نوع و رسته‏ى نیروها به لحاظ تخصص و وظایف فردى و جمعى، روشن ساختن جایگاه‏ها و رتبه‏هاى فرماندهان و سایر نیروها، مشخص ساختن یگان‏هاى رزم بر اساس نوع وظایف آنها و موارد دیگر بوده است. این اهداف در عصر اسلامى بیش‏تر مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله، خلفا، فرماندهان نظامى، حکام و امرا قرار داشته است. اما در بسیارى از مواقع به لحاظ نوع پوشش مرسوم اعراب و تنوع عناصر و نژادها و ملیت‏ها، در عمل کم‏تر قابل اجرا بوده است. رسول خداصلى الله علیه وآله با این سخن، اهمیت پوشش را بیان مى‏فرمود:

اصلحوا ثیابکم حتى تکونواکالشامة بین الناس؛ لباس خود را بیارایید و شایسته سازید تا در میان مردم همانند خال [برجسته‏] باشید.

امرا و خلفاى اسلامى به امر لباس جنگ‏جویان و آراستگى وضعیت ایشان عنایت و اهتمام داشتند. حتى گاهى به کسانى که لباس غیر مناسب داشتند اجازه‏ى حضور در جنگ نمى‏دادند.

مسلمانان در نخستین جنگ‏هاى خود، لباس یک‏سانى نداشتند و معمولاً با همان لباس مرسوم خود، در جنگ حاضر مى‏شدند. لباس مرسوم آنان عبارت بود از لباس بلندى که گاهى در زیر آن شلوار و ازارى مى‏پوشیدند که براى نگه داشتن آن، تسمه‏اى بافته شده از موى بز همانند کمربند بر روى آن مى‏بستند. هم‏چنین بر روى شانه‏هاى خود ردایى مى‏آویختند و عمامه‏اى بر سر مى‏گذاشتند. بعضى از نیروهاى سواره نظام بر روى پیراهن خود، زرهى مى‏پوشیدند که داراى آستین بود و گاهى بلندى آن تا روى زمین مى‏رسید. این نیروها گاهى از کلاه‏خود و مغفر نیز به عنوان پوشش دفاعى استفاده مى‏کردند و ران بند و ساق بند نیز مى‏بستند. سواره نظام برخلاف پیاده نظام، ردایى روى لباس خود نمى‏پوشیدند؛ زیرا مانع چابکى آنان بر روى اسب مى‏شد و به جاى جامه‏ى زیرین، شلوارکى کوتاه مى‏پوشیدند تا پاهاى آنان بر روى اسب آزادتر باشد.4 در جنگ‏هاى مهم و بزرگ در دوران پیامبرصلى الله علیه وآله، تلاش مى‏شد تا یگان‏هاى مختلف رنگ‏هاى خاصى به طور یک‏دست بپوشند تا یک‏دیگر را بهتر بشناسند و یگان‏هاى رزمى از یک‏دیگر مشخص شوند. این کار که در نوع خود بى‏سابقه بود، براى نخستین بار در فتح مکه به هنگام سان دیدن سپاه در مقابل رسول خداصلى الله علیه وآله، به اجرا در آمد. رنگ‏هاى یک‏سان یک یگان، به گونه‏اى بود که شناسایى آن یگان با رنگ مربوطه صورت مى‏گرفت و آن یگان به همان رنگ نامیده مى‏شد؛ مثل یگان یا کتیبه‏ى الخضراء که همگى لباس‏هاى سبز بر تن داشتند یا یگان و ستون البیضاء که همگى سفیدپوش بودند و یا الصفراء که زردپوشان بودند.5 این یگان‏ها هر یک پرچمى ویژه براى خود داشتند. چنانکه ذکر شد، انتخاب رنگ یک‏سان عمدتاً براى شناسایى نیروهاى یگان‏ها و ایجاد نظم در صفوف خودى بود. هر یگان اعم از فرمانده و نیروها، داراى لباسى یک‏سان بودند. اگر ردا و لباس و عمامه‏ى فرمانده سفید بود تمامى نیروهاى آن یگان نیز عمامه و رداى سفید مى‏پوشیدند و پرچم آنان نیز سفید بود و همین طور رنگ‏هاى دیگر. در جنگ جمل، سپاه امام على‏علیه السلام این ترکیب یک‏سان و رنگ مشابه را به خوبى به نمایش گذاشته بودند. ستون اولِ سواره نظام به فرماندهى ابوایوب انصارى، لباس‏هاى سفید و زرد داشتند. فرمانده‏ى یگان نیز ضمن پوشیدن ردا و لباس سفید، پرچمى سفید نیز در دست داشت. ستون دوم به فرماندهى خزیمة بن ثابت نیز به همین گونه بود. البته فرمانده‏ى یگان، عمامه‏اى زرد بر سر داشت و لباسى سفید پوشیده بود. ستون سوم نیز داراى لباس‏هاى زرد بودند و فرمانده‏ى آنان ابوقتاده‏ى ربعى، عمامه‏اى زرد و ردایى به رنگ شیرى بر تن داشت.

در بسیارى از جنگ‏ها فرماندهان با لباس‏ها و عمامه‏هاى خود مشخص مى‏شدند. بعضى فرماندهان بر کلاه‏خود خود، پر شترمرغ و یا علایم دیگر نصب مى‏کردند. حمزه در جنگ بدر پر شترمرغ و على‏علیه السلام دسته‏اى موى سپید بر کلاه‏خود خویش بسته بودند. تیرهاى فرو رفته و یا فرو گذاشته در عمامه‏ى خالدبن ولید هنگام بازگشت از نبردهاى ردّه، به او ابهت و شوکت خاصى بخشیده بود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد پوشش و پرچم در جنگ

جنگ

اختصاصی از هایدی جنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

جنگ:

جنگ با عراق، به پایان روزگار منجر خواهد شد. ما این را مى‏دانیم، اسرائیل پابرجا نخواهد ماند، اسرائیل در طى آخرالزمان از بین خواهد رفت.

اشاره:

با توجه به ظهور مسیحیت بنیادگرا در کشور آمریکا و جنگ آمریکا علیه عراق، نظریه‏ پردازان مسیحى همچون جرى فالول، مورگان استرانگ، گرى‏ فریزر و ... نظرات خود را - که غالباً مبتنى بر مکاشفات یوحنّا (بخش پایانى کتاب مقدس است - به مخاطبان القا مى‏کنند و از طرفى جنگ عراق را شاهدى بر تحقّق پیشگویی هاى کتاب مقدس (انجیل) مى‏دانند و سعى مى‏کنند تا بدین‏وسیله دیدگاه هاى راست مسیحى را تبلیغ و حقانیّت خود را به جهانیان عرضه دارند. در این مقاله که از یکى از سایت هاى اینترنتى گرفته شده با واژگانى همچون آرماگدون، جنگ آخرالزمان، ضد مسیح، ایده هزاره، راست مسیحى آشنا خواهیم شد و همچنین نگاهى کوتاه به نظرات آنها در مورد جنگ عراق و چگونگى تحقق پیشگوئی ها در بخش مکاشفات کتاب مقدس خواهیم داشت.

بعضى‏ها بر این عقیده‏اند که پیش‏بینى قابل توجهى درباره جورج دبلیو بوش وجود دارد، مردى که سخن خود را با یک خطابه مذهبى بسیار قوى و ورزیده القا مى‏کند، و همچنین عقاید مذهبى و باورهاى دینى را در سیاست هاى خارجى‏اش دخالت مى‏دهد، پر واضح است که بسیارى از حامیان مذهبى بوش، از حوادث عراق به عنوان تحقق یک پیشگویى تعبیر کرده‏اند.

بیل بردوى اخیراً طى مقاله‏اى در واشنگتن پست نوشت:«حادثه‏هاى جهان - مخصوصاً حرکت نظامى آمریکا به سوى عراق - موجب شده است تا اشخاصى با دلایل جدید براى تعبیر و تفسیر کردن آخرین حادثه جهانى خودنمایى کنند.»در وب سایت هاى پیشگویى، این بحث مشتاقانه بالا مى‏گیرد، گروه ها و مخصوصاً در کلیساها به مطالعه کتاب مقدس مى‏پردازند، در جمعیت هاى مذهبى در آخر هر ماه بحث از پیشگویى مى‏شود، مثل چیزى که در ماه گذشته تحت عنوان بیستمین کنفرانس بین‏المللى پیشگویى آخرالزمان در تامپا برگزار شد.بردوى مى‏نویسد:«به نظر بسیارى شواهدى دال بر نقش عراق در سناریوى آخرالزمان در بخش هاى کلیدى پیشگوئی هاى آخرالزمان کتاب مقدس وجود دارد.»در اینجا و در دیگر کتاب هاى پیشگویى عهد عتیق و عهد جدید، ادبیات دوران باستان (کتاب مقدس) مالامال از تیترهاى خبرى است که امروزه در مورد جنگ عراق در رسانه‏ها به کار مى‏رود.مکاشفات ، بخش پایانى کتاب مقدس - به جز در برخى از نسخه‏هاى جدید - به عنوان نقشه حوادثى که هم‏اکنون در عراق اتفاق افتاده است به حساب مى‏آید. در قسمت شانزدهم از بخش مکاشفات نامى از آرماگدون بیان گردیده است.همانطور که رود فرات اخیراً به‏وسیله مجموعه‏اى از تانک ها محاصره شده است، منطقه باستانى هارمجدون نیز در شمال اسرائیل در محاصره تانک ها است.یوحنّا - به احتمال قوى نویسنده بخش مکاشفات کتاب مقدس - در شرح ماجراهاى آخرالزمان مى‏گوید:«فرشته ششم جامش را بر رودخانه بزرگ فرات خالى کرد و آب رودخانه خشک شد. به طورى که پادشاهان مشرق زمین توانستند نیروهاى خود را بدون برخورد با مانع به ‏سوى غرب ببرند، و دیگر فرشتگان در شیپورها مى‏دمند، هنگامى‏که نیروها براى نبرد حق و باطل جمع مى‏شوند.»بسیارى از مفسران مى‏گویند که ساختار مدرن دولت اسرائیل، شمارش معکوس پیشگویى‏شده پایان روزگار را به راه انداخته است و این پیشگویى با افزایش ضد مسیحی هاى شرور، نزاع ها و اختلافات جهانى، آزار و اذیت کلیساى مسیحى و ظهور یک مذهب دروغین، و درگیری هایى پیش از آغاز جنگ و نبرد حق و باطل در آخرالزمان، تکمیل مى‏شود، البته بستگى به این دارد که شما متن هاى پیچیده کتاب مقدس را چگونه تفسیر کنید، عیسى مسیح زمانى مى‏آید تا قبل از قضاوت نهایى مقدمه و راهگشاى یک قرن دوران صلح و حکومت صلح باشد، یا این ‏که او فقط زمانى مى‏آید که پیروانش مقدمه هزاره سلطنت مسیح را فراهم کنند که این بیشتر شبیه یک حکومت دینى و مذهبى است.در این ماجراى تاریخى، مرحله‏اى به نام آزار و اذیت براى مدت هفت سال وجود دارد که ضد مسیحی هاى از بند آزاد شده، آزار و اذیتى زشت و زننده علیه مسیحی ها انجام مى‏دهند. براى مثال، از برخى از پیشگویی هایى که در طى این دوره مى‏شود، مى‏توان از مؤمنین واقعى‏اى نام برد که در این حادثه به آسمان برده مى‏شوند که اسم این مرحله در آخرالزمان را مرحله وجد و سرخوشى گذاشته‏اند. این یک پیشگویى است که صحتش به‏ وسیله اتفاق ها و رویدادهایى که در غرب رخ مى‏دهد تشدید مى‏شود. به‏طور مشخص، مى‏شود از جنگ علیه صدام حسین نام برد.

دکتر مورگان استرانگ استاد تاریخ خاورمیانه دانشگاه ایالتى نیویورک آمریکا و مشاور برنامه‏هاى خبرى و مجله‏ها - مى‏گوید:«جرى فالول به طور کامل و بى‏هیچ ابهامى معتقد است که ما باید به جنگ با عراق برویم، تا حوادث مصیبت بارى را به راه بیندازیم که موجب فراهم شدن دومین ظهور حضرت عیسى مسیح شود. جنگ با عراق، به پایان روزگار منجر خواهد شد. ما این را مى‏دانیم، اسرائیل پابرجا نخواهد ماند، اسرائیل در طى آخرالزمان از بین خواهد رفت، هر یهودى‏اى که در هر جا زنده بماند به مسیحیت خواهد گروید.»دکتر مورگان استرانگ اضافه مى‏کند:

«بر طبق علم آخرالزمان شناسى ، مسلمانها، بودائى‏ها، هندوها، کاتولیک ها، آنیمى‏ها و هرکس دیگر، در جنگ آخرالزمان هلاک خواهند شد و یا این ‏که به مسیحیت اصول‏گرا و بنیادگرا ایمان خواهد آورد.»

همه جنگ عراق را نشانه بزرگى بر شمارش معکوس آخرالزمان مى‏دانند، ولى همه نسبت به ایدئولوژى آخرالزمان تعلق خاطرى ندارند.مارک هیتچکوک ، کشیش کلیساى «فیث بایبل» واقع در آدموند در ایالت اوکلاهما مى‏گوید:«مهم‏ترین مطلبى که باید بگویم این است که آنچه که آنجا (عراق) در حال رخ دادن است تحقق دقیق پیشگویی ها نیست.»او اضافه مى‏کند:«بعضى از مردم جنگ عراق را آغاز آرماگدون خواهند دانست، اما


دانلود با لینک مستقیم


جنگ

تحقیق در مورد زن، بحران و جنگ

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد زن، بحران و جنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

زن، بحران و جنگ

مردم شناسی جنسیت(anthropology of gender) از شاخه ها و حوزه های مهم در مطالعات مربوط به دانش مردم شناسی است. این حوزه های مهم مطالعاتی به ویژه در پژوهش آسیبهای اجتماعی و فرهنگی با شاخه ی دیگری از مطالعات مردم شناختی با نام مردم شناسی جنگ پیوند می خورد و آلام و آسیب های وارد شده برگروه های انسانی را می پژوهد. زنان به عنوان گروهی که حافظ میراث فرهنگی و ناقل هنجارها و ارزش های انسانی به شمار می آیند و تعادل و ثبات جامعه و نظام فرهنگ پذیری و آموزشی آن با نامآنان رقم می خورد‏، بیشترین آسیب را از وقوع بحران های اجتماعی چون جنگ پذیرا می شوند. پژوهشکده مردم شناسی با توجه به اهمیت شناخت آسیب هایی که گروه زنان به عنوان حافظان و ناقدان فرهنگ وارد می آید. به حوزه ی مطالعاتی یاد شده توجه نشان می دهد. پاسخ به لزوم درک خطرات سیل نا خجسته ای که با رخنه بر بارو و قلعه مستحکم فرهنگ انسانی میراث هزاران ساله آن را با خطر فروپاشی روبرو می سازد، با نشر آثاری که به دو زمینه مردم شناسی زنان و مردم شناسی جنگ نزدیک باشد، پاسخی با بسته می یابد. کتاب زن، بحران و جنگ به این منظور از سوی پژوهشکده مردم شناسی تهیه، ترجمه و منتشر می شود.

مهدیه شکرایی

رییس پژوهشکده مردم شناسی

مقدمه سیمای ممنوع من

جهان ایرانی گسترده ای وسیع از فرهنگ هایی را فرا می پوشاند که در چشم اندازهای گوناگون حیات فرهنگی، مدنی و تاریخی آن به تاثیر و حضور فرهنگ کهنیان ایران را می توان مشاهده کرد. افغانستان دارای یکی از نزدیکترین پیوندها با فرهنگ ایرانی است. و خود به دلیل پیوستگی تاریخی و ناگسستگی همیشگی آن از سرزمین ایران در فراز و فرود تاریخ ایران زمین، حضوری بی وقفه دارد. نشرآثاری که ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور همسایه و هم فرهنگ ما افغانستان را در صده های مختلف تاریخی مورد بحث و بررسی قرار می دهد، بر آگاهی نسبت به حوزه ی وسیع فرهنگ ایرانی و پویایی و تحولات تاریخی و فرهنگی آن خواهد افزود. پیشتر نیز پژوهشکده مردم شناسی به نشر آثاری تحقیقی در درک ساختار فرهنگی و تاریخی حوزه وسیع فرهنگ ایرانی اقدام کرده است، چهار شنبه سوری در آذربایجان، ترانه های غرجیستان(افغانستان) و… نمونه هایی از این شمارند. از سوی دیگر نشر آثاری که به حوزه های مطالعاتی مردم شناسی زنان مربوط می شود، بخشی دیگر از آثار پژوهشی پژوهشکده مردم شناسی را در بر دارد. سیمای ممنوع من اثر لطیفه مولف و محقق جوان افغانی و ترجمه دکتر نجمه خندق استاد محترم دانشگاه، با توجه به اهمیت شناخت روز آمد جهان ایرانی و ساختار فرهنگی و تاریخی آن در بومگاه مختلف، و نیز اهمیت حوزه مطالعات زنان از سوی پژوهشکده مردم شناسی منتشر می گردد.

مهدیه شکرایی

رییس پژوهشکده مردم شناسی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زن، بحران و جنگ

تحقیق در مورد جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ

اختصاصی از هایدی تحقیق در مورد جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 198

 

فصل اول

مقدمه و کلیات

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است. همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند. (ادیبی سده، 1379:8)

پولمولوژی، ترکیبی از واژه های یونانی polemos به معنای «جنگ» و logos به معنای «بررسی و شناسایی» است و در شکل کلی می توان ان را «علم جنگ» نامید. پولمولوژی به مطالعة شکل ها، علت ها، نتیجه ها و عملکردهای جنگ به عنوان یک پدیدة اجتماعی می پردازد. (بوتول، 1:1368)

جنگ، بی تردید، شگفت انگیزترین پدیدة اجتماعی است. اگر بنا به گفتة دورکیم جامعه شناسی بیان تاریخ به صورتی دیگر باشد، می توان گفت که جنگ آفرینندة تاریخ است. در واقع، تاریخ صرفاً با توصیف کردن کشمکش های مسلحانه آغاز شده است و بعید می نماید زمانی برسد که این پدیده کاملاً از بین برود، زیرا جنگ ها مشخص ترین مبادی تاریخ، و در عین حال، مرزهایی هستند که مراحل مهم حوادث را از یکدیگر متمایز می کنند. تقریباً نمامی تمدن های معروف بر اثر جنگ از بین رفته اند. همة تمدن های جدید نیز با رخ دادن جنگ پا به عرصة وجود نهاده اند. سیادت هایی که هر از چندگاه، نوعی جامعة خاص را در صدر جوامع بشری می نشانند، زادة جنگ هستند و مشروعیت خود را از آن ئیم گیرند.

به علاوه، جنگ یکی از عوامل اصلی تقلید جمعی است که در تغییرات اجتماعی نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. جنگ بسته ترین جوامع را وا می دارد تا دیر یا زود دروازه های خود را بگشایند؛ مانند چین، ژاپن یا مراکش در طول قرن اخیر. جنگ احتمالاً نیرومندترین شکل تماس تمدن ها با یکدیگر است. جنگ انزوای روانی را به زور از بین می برد و حتی در نوع پوشش نیز تأثیر می گذارد. از روی برش لباس نظامیان می توان فاتح حقیقی جنگی را که سال ها پیش درگرفته است تشخیص داد؛ بعد از حکومت ناپلئون، از لباس های نظامی فرانسوی تقلید می کردند، پس از سال 1918 از لباس های نظامی انگلیسی، و امروز از لباس های نظامی امریکایی و روسی تقلید می کنند.

مختصر اینکه جنگ از تمامی شکل های تحولات حیات اجتماعی مهم تر است. جنگ نوعی «تحول شتابان» است. بنابراین، شاید تعجب آور باشد که چرا تا کنون علمی واقعی به نام «جنگشناسی» یا «پولمولوژی» به وجود نیامده است. به راستی، چرا کمتر محققی به مطالعة عینی ویژگی ها و جنبه های عملکردی جنگ، که مهم ترین پدیدة اجتماعی است، رغبت نیافته است؟ از نیم قرن پیش تا کنون شاهد افزایش آزمایشگاه هایی هستیم که به مطالعة تخصصی برروی بیماری های مهلک مانند سرطان، سل، طاعون و تب زرد می پردازد.

تعداد این آزمایشگاه ها مدام در حال افزایش است و باید چنین باشد. اما چرا برای مطالعة جنگ که به تنهایی بیش از همة بلایا و آفات قربانی گرفته و مصیبت وبه بار آورده است، جتی یک مؤسسة تحقیقاتی تأسیس نشده است؟

ارسطو می گوید که علم، زادة حیرت است. می توان گفت نخستین چیزی که مانع مطالعة علمی موقلة جنگ می شود این است که این پدیده در عین حیرت انگیز بودن، برای ما به قدری عادی است که به سختی می توانیم از آن شگفت زده شویم. پرودن، نظریه پرداز سوسیالیست فرانسوی می گوید: (هیچ خواننده ای نیاز ندارد به او بگویند که جنگ از لحاظ فیزیکی یا تجربی چگونه چیزی است. هر کس تصویری از جنگ دارد؛ بعضی به سبب آنکه خود شاهد جنگ بوده اند، جمعی به علت ارتباطات عدیده ای که با جنگ داشته اند و بسیاری به علت آنکه خود مستقیماً جنگیده اند. بنابراین، ابتدا باید با اسن بداهت کاذب جنگ مبارزه کرد. در این مورد، بداهت ناشی از عادتی روانی است دکه از بچگی در ما به جا مانده است. تمام پسربچه ها دوست دارند از سربازان تقلید و جنگ بازی کنند.»

دومین مانع بر سر راه مطالعة علمی جنگ، این است که جنگ ظاهراً به طور کامل به ارادة ما بستگی دارد. جنگ آغاز و پایانی دارد و در لحظه ای مشخص با همة تشریفات سیاسی و مذهبی خاص خود شروع می شود. برای جنگ دلایلی برمی شمارند که از مدت ها پیش از طریق بحث و مشورت تدارک دیده شده اند. به نظر ما، اگر هر جنگی مستقلاً در نظر گرفته شود، ارادی، قابل اجتناب و صرفاً معلول تصمیمی که از دیرباز سنجیده و پخته شده است، به نظر خواهد رسید.

بی شک این اعتقاد که جنگها کاملاً ارادی و آگاهانه اند، از مانعی اصلی سرچشمه می گیرد که بر سر راه مطالعة علمی جنگها قرار دارد. در اینجا سخن از یک «مغالطة حقوقی» به میان می اید. با وجود تکذیب مکرر تاریخ، حقوقدانان هنوز جنگ را از مقوله نزاع میان افراد، مشاجره، دوئل یا کشمکش توأم با فحاشی می دانند. گاهی با نیز به تقلید از قراردادهای حقوقی خصوصی یا قانون جزا، برای پیمان ها، دادگاه ها یا قوانین بین المللی طرح هایی تهیه می کنند. عده ای می خواهند با نوعی آئین، مطابق الگوی قواعد جنگ تن به تن یا مقررات بوکس و فوتبال، برای جنگ مقرراتی تدوین کنند. طرح های حاکمیت نیز تا کنون حاصلی جز بازنویسی حقوق خصوصی، یا حداکثر حقوق خانخانی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ