هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله رشد اقتصاد ملی دانایی‌محور در تعامل با اقتصاد جهانی

اختصاصی از هایدی مقاله رشد اقتصاد ملی دانایی‌محور در تعامل با اقتصاد جهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله رشد اقتصاد ملی دانایی‌محور در تعامل با اقتصاد جهانی


مقاله رشد اقتصاد ملی دانایی‌محور در تعامل با اقتصاد جهانی

به منظور ایجاد ثبات در میزان استفاده از عواید ارزی حاصل از نفت در برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و تبدیل دارایی‌های حاصل از فروش نفت به دیگر انواع ذخایر و سرمایه‌گذاری و فراهم کردن امکان تحقق فعالیتهای پیش‌بینی شده در برنامه، دولت مکلف است با ایجاد "حساب ذخیره ارزی حاصل از عواید نفت" اقدامهای زیر را معمول دارد:

الف: از سال 1384 مازاد عواید حاصل از نفت نسبت به ارقام پیش‌بینی شده در جدول شماره (8) این قانون در حساب سپرده دولت نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان "حساب ذخیره ارزی حاصل از عواید نفت" نگهداری می‌شود.

ب:    معادل مانده "حساب ذخیره ارزی حاصل از عواید نفت خام موضوع ماده (60) "قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب 17/1/1379 با اصلاحات آن، در پایان سال 1383 و همچنین مانده مطالبات دولت از اشخاص ناشی از تسهیلات اعطایی از محل موجودی حساب یاد شده در ابتدای سال 1384 از طریق شبکه بانکی به "حساب ذخیره ارزی حاصل از عواید نفت" واریز می‌گردد.

ج:     استفاده از وجوه حساب ذخیره ارزی برای تأمین مصارف بودجه عمومی دولت صرفاً در صورت کاهش عواید ارزی حاصل از نفت نسبت به ارقام جدول شماره (8) این قانون و عدم امکان تأمین اعتبارات مصوب از محل سایر منابع درآمدهای عمومی و واگذاری دارایی‌های مالی مجاز خواهد بود. در چنین صورتی، دولت می‌تواند در فواصل زمانی سه ماهه از موجودی حساب ذخیره ارزی پرداخت نماید. معادل ریالی این وجوه به حساب درآمد عمومی دولت واریز می‌گردد. استفاده از حساب ذخیره ارزی برای تأمین کسری ناشی از عواید غیرنفتی بودجه عمومی ممنوع است.

د:      به دولت اجازه داده می‌شود حداکثر معادل پنجاه درصد (50%) مانده موجودی حساب ذخیره ارزی برای سرمایه‌گذاری و تأمین بخشی از اعتبار مورد نیاز طرحهای تولیدی و کارآفرینی صنعتی، معدنی، کشاورزی، حمل و نقل، خدمات (از جمله گردشگری و...)، فناوری و اطلاعات و خدمات فنی- مهندسی بخش غیردولتی که توجیه فنی و اقتصادی آنها به تأیید وزارتخانه‌های تخصصی ذی‌ربط رسیده است از طریق شبکه بانکی داخلی و بانکهای ایرانی خارج از کشور به صورت تسهیلات با تضمین کافی استفاده نماید.

هـ:     حداقل ده درصد (10%) از منابع قابل تخصیص حساب ذخیره ارزی به بخش غیردولتی در اختیار بانک کشاورزی قرار می‌گیرد تا به صورت ارزی،‌ ریالی جهت سرمایه‌گذاری در طرحهای موجه بخش کشاورزی و سرمایه در گردش طرحهایی که با هدف توسعه صادرات انجام می‌‌شود توسط بانک کشاورزی در اختیار بخش غیردولتی قرار گیرد.

         اصل و سود این تسهیلات به صورت ارزی به حساب ذخیره ارزی واریز می‌گردد.

و:      استفاده از وجوه حساب ذخیره ارزی موضوع این ماده صرفآ در قالب بودجه‌های سنواتی مجاز خواهد بود.

ز:      آیین‌نامه اجرایی این ماده به پیشنهاد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و وزارت امور اقتصادی و دارایی تهیه و قبل از لازم‌الاجرا شدن این قانون به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید.

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 285صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله رشد اقتصاد ملی دانایی‌محور در تعامل با اقتصاد جهانی

دانلود پایان نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی اقتصاد جهانی و جهان سوم

اختصاصی از هایدی دانلود پایان نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی اقتصاد جهانی و جهان سوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی اقتصاد جهانی و جهان سوم


دانلود پایان نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی اقتصاد جهانی و جهان سوم

 

 

 

 

 

 

 

 

دانلود متن کامل  با فرمت ورد  word

 پایان نامه رشته اقتصاد

 

تکه هایی از متن به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

 

عنوان :

 

تجارت آزاد آمریکای شمالی

اقتصاد جهانی و جهان سوم

 

 

استاد مربوطه:

جناب آقای جسمانی

 

محقق:

حجت شکوهی

 

 

 

تجارت آزاد آمریکای شمالی،

اقتصاد جهانی و جهان سوم

 

اثرات غیر مستقیم «نفتا» بر جهان سوم

 

 

جهان سوم و دوران جدید

چنین به نظر می رسد که جهان سوم در دوره حاضر به یکی از نقاط عطف تاریخی خود رسیده است. در این دوره شرایط نوینی هم از حیث سیاسی و هم از جهت اقتصادی،‌ هم در داخل این کشورها و هم در سطح بین المللی در حال شکل گرفت است و بیشتر کشورهای جهان سوم نیز خود را بیش از پیش ناچار از تطبیق دادن با این شرایط جدید دیده اند.

پایان نظم دو قطبی در دوران جنگ سرد، هم به عمر یکی از دو الگوی رشد خاتمه داده و هم به پاره ای منافع جنبی که چنین نظمی، مستقیم یا غیر مستقیم، عاید بخش قابل توجهی از ممالک جهان سوم می کرد، پایان بخشیده است. تحت همین شرایط دوره اعطای «امتیازات تجاری» یا تخیصیص منابع تحت عنوان «کمکهای توسعه» با انگیزه های سیاسی و استراتژیک نیز در حال به سر رسیدن است.

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی اقتصاد جهانی و جهان سوم

دانلود مقاله شرکت های اصلی ژنتیک در پرورش جهانی احشام

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله شرکت های اصلی ژنتیک در پرورش جهانی احشام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
معمولاً به مصرف کنندگان گفته نمیشود که تخم، شیر یا گوشتی را که در سوپرمارکت یا قصابی خریداری میکنند از کدام نژاد مرغ، گاو یا خوک است. البته آنها باید به این مسئله توجه کنند چون به توسعه یک تک کاشت ژنتیک جهانی کمک میکنند. مزارع و کارخانه های عمل آوری گوشت حیوانات همسان را میخواهند. با اینکه عموم مردم از آن آگاه نیستند اما فرآیند تراکم نه تنها در تولید و عمل آوری احشام، بلکه در صنعت پرورش احشام نیز در حال وقوع است.
فقط چهار شرکت، اغلب خدمات ژنتیک را برای مرغ های تخم گذار، مرغ های کبابی، بوقلمون ها و ماکیان دیگر فراهم می سازند. تولید فرآورده های نهایی ترکیبی و یک ساختار وابسته (که در آنها، تکثیر و تولید دو مرحله جداگانه هستند)، امکان کنترل مالکیتی عملی بر خطوط پرورش را فراهم می سازد. این مسئله کمک زیادی به تراکم خیلی بالا کرده است. حدود دو سوم مرغ های کبابی جهان و نصف تولید تخم مرغ جهان صنعتی سازی شده است.
گوشت خوک، که پرمصرف ترین گوشت در جهان است، نیز تا یک سوم تولید جهانی خود صنعتی سازی شده است. خطوط تولید خوک های دو رگه بصورت افزایشی مورد استفاده قرار می گیرند (که در اینجا هم تکثیرکننده و پروار دهنده از هم جدا هستند)، بطوریکه شرکت های پرورش حیوانات میتوانند اطمینان حاصل کنند که خطوط پرورش آنها توسط افراد دیگر برای اهداف دیگر پرورش استفاده نمی گردد. تراکم بسرعت در حال افزایش است، و تک کاشت ژنتیک نیز در حال افزایش است.
در احشام (اگرچه هنوز هیچ پرورش دورگه ای برای آنها وجود ندارد و معمولاً مزارع کوچک تر از مزارع خوک و ماکیان برای آنها استفاده می گردد)، تک کاشت ژنتیکی به سطح مشابهی رسیده است. یک گاو نر با کمک تلقیح مصنوعی میتوانند چند میلیون بچه داشته باشد. محیط های تولید گوشت و لبنیات، ستاره های خود را کشت میکنند و پول زیادی برای نطفه های منجمد شده پرداخت میکنند. مسلماً شرکت های تلقیح مصنوعی میخواهند که بهترین گاوهای نر را بصورت غیر جنسی تولید کنند. تاکنون از تولید مثل غیر جنسی عمدتاً برای دینر پلیتز استفاده نمی گردد بلکه برای تکمیل تکنولوژی های ژن نیز بکار می رود.
در دهه های گذشته، اهداف پرورش تقریباً بطور مختص بر کارایی تمرکز کرده اند: تولید سالیانه تخم مرغ، تولید شیر، محتوای چربی شیر، و نرخ رشد. آنها معمولاً فقط بر تعدادی از نژادهای گاو، خوک و مرغ متمرکز هستند. بنابراین افزایش زیادی در تولید ایجاد شد – اما فقط در صورتیکه کیفیت و کمیت خوراک برای استفاده از نرخ تبدیل خوراک بهتر نیز فراهم گردد.
در نتیجه، جمعیت احشام پر تولید، از لحاظ ژنتیکی کاملاً یکنواخت بوده است. برای اغلب نژادهای صنعتی احشام و خوک، اندازه جمعیت مؤثر (که پارامتری است که توسط کارشناسان برای محاسبه تنوع ژنتیکی استفاده میگردد) با کمتر از 100 حیوان مورد نیاز برای حفظ یک نژاد مطابقت دارد. کارکنان صنعت پرورش ماکیان معتقدند که تغییرپذیری ژنتیکی کافی در داخل خطوط و در بین آنها وجود دارد. البته چنین اطلاعات اثبات شده ای برای ماکیان وجود ندارد – شرکت ها معمولاً خطوط پرورش حیوانات را بصورت رازهای تجاری نگه میدارند.
با ظهور تکنولوژی ژن، شرکت هایی که فقط بر یک گونه تمرکز کرده بودند، بتدریج به گونه های دیگر نیز علاقمند شدند. در سال 2005، بزرگترین شرکت های پرورش خوک و احشاک PIC و ABS با هم ادغام شدند (شرکت Genus plc) که این شرکت نیز با ژنتیک میگو ترکیب شده است.
همچنین اندازه شرکت های پرورش احشام نیز دارای مقیاس متوسط است و تا کنون حداکثر 2000 کارگر داشته است، و حجم معاملات سالانه آنها احتمالاً از 0.5 میلیارد یورو بیشتر نبوده است، که اطلاعات مربوط به آن موجود است. البته آنها معمولاً بصورت عمودی با شرکت های تولید کننده خوراک و/یا شرکت های عمل آوری گوشت مانند US meat giant Tyson ترکیب می گردند.
شرکت آمریکایی Monsanto (که بخاطر رهبری خود در دانه های تغییر داده شده از لحاظ ژنتیکی معروف است تا اینکه بخاطر ژن های احشام خود معروف باشد) نه تنها با توجه به گیاهان بلکه همچنین بخاطر احشام، و توسط یک سیاست فعال برای مالکیت، همکاری و سیاست امتیاز انحصاری در ژنتیک گاو و خوک، ممکن است بزودی بر بازارهای ژن سلطه پیدا کند.
میزان تلفات نژادهای احشام در جهان بتازگی به یک نژاد در ماه افزایش پیدا کرده است، درحالیکه در قرن گذشته بطور میانگین حدود یک نژاد در هر سال بود. آزاد سازی تجارت به رشد غیر مترقبه در تجارت بین المللی فرآورده های گاو کمک میکند، و این فرآورده های مالکان کوچک نیست که در سراسر جهان جابجا می گردد. برعکس، فرآورده های مالکان کوچک اغلب فقط زمانی وارد بازار می گردند که توافقنامه تجارت اجازه ورود محصولات خارجی را بدهد و یا استانداردهای بهداشتی اجازه آنرا بدهند. مالکان کوچک سهم کوچکی از تولید صنعتی پشتیبانی کمک مالی تجارت را دریافت میکنند. مقررات معمولاً برای مالکان کوچک و تولید صنعتی است، اگرچه مالکان کوچک در بعضی از کشورها تا یک سوم اقتصاد کشور را در دست دارند.
موارد دیگر نیز در حال کاهش هستند تا اینکه در حال افزایش باشند. بخش ارگانیک جهانی که رشد کند اما ثابتی دارد در سازگارسازی احشام با سیستم های تولید خود (خصوصاً برای ماکیان) مشکل دارد. پرورش داخلی در کشورهای در حال توسعه معمولاً توسط سیاست های ملی یا سازمان های توسعه، پشتیبانی نمی گردد.
ملل متحد در حال حاضر مسئله تحلیل تدریجی منابع ژنتیکی، و تهدیدات منتج برای معیشت و تنوع زیستی کشاورزی را مطرح کرده است. در اروپا (که آگاهی در مورد نقش ها و ارزش های نژادها از قبل به سطح سیاسی رسیده است) برنامه های حفاظت در حال اجرا هستند. بنابراین هیچ نژاد دیگری در بعضی از کشورهای اروپایی از بین نرفته است.
البته چیزی که از بین رفته است غذا و تنوع فرهنگی و حاکمیت غذا است. ما همچنین مسائل بهداشت عمومی را بخاطر ورودی غذای زیاد احشام و همچنین مسائل بیماری و رفاه حیوانات و آلودگی محیطی تجریه میکنیم. تعدادی از شرکت های ژنتیک در سطح جهانی تعیین میکنند که مصرف کنندگان چه گزینه هایی برای انتخاب دارند. آنها با عمل کردن به این صورت که اگر مصرف کنندگان سراسر جهان مقدار بیشتری از گوشت، شیر و تخم مرغ ارزان تر بدون توجه به اثرات محیطی، اجتماعی و فرهنگی بخواهند، آنها میتوانند بازار خود را توسعه دهند.
این مقاله توسطLeague for Pastoral Peoples و Livestock DevelopmentEndogenous در آمادگی برای کنفرانس فنی بین المللی در مورد منابع ژنتیک حیوانی سازمان کشاورزی و غذای ملل متحدمنتشر شده است، تا در 7 سپتامبر 2007 در اینترلیکن سوئیس ارائه گردد. از پشتیبانی و همکاری Greenpeace نیز قدردانی می گردد.

 

 

 


1- تراکم صنعت ژنتیک احشام
اگرچه صنعت ژنتیک احشام هنوز عمدتاً از شرکت های کوچک و متوسط تشکیل شده است – همانطور که خود انجمن اروپایی پرورش دهندگان حیوانات مزرعه (EFFAB) می گوید – با اینحال تأثیر آن بر روی تولید احشام زیاد است و برای بخش کشاورزی نیز حیاتی است. داده های مستقل کمی تاکنون در مورد صنعت پرورش احشام و توسعه های مداوم آن منتشر شده است. این صنعت تا حد زیادی خود را توسط ایجاد تکنولوژی های جدید و تشکیل شرکت های جدید نوسازی کرده است، و اسم خود را نیز از "شرکت های تلقیح مصنوعی" به "ژنتیک احشام" تغییر داده است. در زیر مرور کلی بر سه حوزه اصلی تجارت خواهیم داشت: ماکیان، خوک و احشام.
1.1 – صنعت ژنتیک ماکیان : مرغ تخم گذار، مرغ کبابی و بوقلمون
بین سالهای 1989 و 2006، تعدادی از شرکت ها که ژنتیک ماکیان را در مقایس جهانی فراهم می ساختند از 10 گونه مرغ تخم گذار به 2 گونه، و از 11 گونه مرغ کبابی به 4 گونه کاهش پیدا کردند. در پرورش بوقلمون، فقط سه شرکت بازارهای جهانی را تأمین می کنند. کارآفرین هایی از سراسر جهان که می خواهند تخم مرغ یا گوشت ماکیان را در مقیاس تجاری تولید کنند مواد ژنتیکی را از تولید کنندگان جهانی خریداری می کنند. شرکت هلندی Hendrix ژنتیک را برای مرغ های تخم گذار 80 درصد از تخم های قهوه ای تولید شونده بصورت تجاری در سراسر جهان فراهم می سازد. تقریباً حدود 70 درصد تخم های سفید توسط مرغ های تخم گذار تولید شده در شرکت آلمانی PHW تأمین می گردد.
از سال 2005، PHW مالکیت Aviagen را نیز به دست گرفته است، که بزرگترین پرورش دهنده مرغ های کبابی و بوقلمون است. Aviagen بازار ژنتیک جهانی مرغ های کبابی مشترکی را فقط با سه شرکت دیگر دارد. یکی از آنها (Cobb)به Tyson تعلق دارد که بزرگ ترین عمل آورنده گوشت در جهان است. شرکت دوم (Hybro) تحت مالکیت Nutreco است که یک تولیدکننده اصلی خوراک حیوانات است و همچنین مالک دومین شرکت های پرورش خوک و بوقلمون در جهان است.
a) ژنتیک مرغ های تخم گذار
شرکت آلمانی PHW - Erich Wesjohann GmbH & Co. KG بزرگترین رهبر بازار جهانی در ژنتیک مرغ های کبابی و تخم گذار است. از بین بیش از 35 شرکت تابعه آن، CuxhavenLohmann Tierzucht ، Hy-line International USA و H&N International مهمتر هستند. در ماه آوریل سال 2005، مالک Aviagen نیز شد که رهبر بازار در پرورش مرغ های کبابی و بوقلمون با برندهای مرغ کبابی Ross، Arbor Acres, Lohmann Indian River, Nicholas Turkey و همچنین British United Turkeys بود. حجم معاملات PHW، 1.26 میلیارد دلار است. این شرکت بعنوان یکی از دو شرکت جهانی مرغ های تخم گذار، ژنتیک را برای 68 درصد تولید تخم مرغ سفید، و 17 درصد تولید تخم مرغ قهوه ای فراهم می سازد. PHW در 15 کشور (از جمله آلمان، لهستان، آمریکا ، کانادا، برزیل، ژاپن، آفریقای جنوبی) با حدود 4000 کارگر فعالیت دارد، و دارای شبکه توزیعی است که در 85 کشور به 250 مرغداری و محل پرورش خدمات دهی میکند. PHWبتازگی در مرغدای های آلمان و لهستان سرمایه گذاری کرده است. تجارت های دیگر شامل سلامت و تغذیه حیوانات، و تخم مرغ هایی برای تولید واکسن می باشد. یکپارچگی همه مراحل تولید در ماکیان با برند Wiesenhof تقریباً دارای 50 درصد سهام است. PHW در سال 2005 حجم معاملات خود را تا بیش از 6 درصد افزایش داد؛ تقسیم پرورش حیوانات دارای افزایش 18 درصدی است.
Hendrix Genetics B.V. هلند اغلب تحت مالکیت خانواده هندریکس است، که در سال 2005 توسط پرورش دهندگان ماکیان هندریکس تاسیس شد و سپس 100 درصد Internationale de VolaillesCompagnie را بدست آورد ، که دارائی سهام Institut de Sélection Animale و همچنین 50 درصد سهام Nutreco را کنترل میکند. استراتژی آن بر رشد و فرصت های ادغام در پرورش حیوانات تمرکز دارد که شامل ایجاد شبکه ای از توزیع کنندگان انحصاری در اروپا می باشد. در یونان، هلند و بلژیک، مرغداری های اصلی دارای قرارداد هستند. Hendrix دو رگه های مرغ های تخم گذار parent یا grandparent را تحت برند های ISA, Babcock, Shaver، Hisex, Bovans و Dekalb در بیش از 100 کشور با حدود 490 کارگر بفروش می رساند، و نه تنها در هلند و فرانسه، بلکه در کانادا، برزیل، ونزوئلا، اندونزی، هند و روسیه نیز فعالیت دارد. Hendrix ژنتیک را برای 80 درصد تولید تخم مرغ های قهوه ای و 32 درصد تولید تخم مرغ های سفید را در جهان فراهم می سازد. Hendrix ژنتیک خوک را در اواخر سال 2005 با مالکیت PIGS-Online وارد ساخت، که اولین عملکرد اینترنتی عملیاتی برای خوک ها است. اخیراً این شرکت تفاهم نامه ای را با شرکت خوراک حیوانات Nutreco Holding N.V. در مورد فروش فعالیت های پرورش حیوانات “Euribrid” از Nutreco به Hendrix امضا کرده است، که شامل مرکز تحقیقات پرورش حیوانات مربوطه نیز می باشد. Euribrid از سه شرکت پرورش حیوانات تشکیل شده است: Hybro (مرغ کبابی)، Hybrid (بوقلمون)، و Hypor (خوک).
b) ژنتیک مرغ های کبابی
Aviagen International Group Inc (ایالات متحده/انگلستان) یک رهبر بازار جهانی در پرورش ماکیان است، که خطوط اجدادی را برای تولید مرغ های کبابی و بوقلمون دارد است و سهام parent و همچنین تخم مرغ مرغ های کبابی را از طریق عملیات خود در سراسر اروپا و ایالات متحده، و سرمایه گذاری های مشترک در اروپا، امریکای لاتین، آفریقای جنوبی و آسیا بفروش می رساند. Aviagen ، 1500 نفرا را استخدام کرده است و دارای شبکه ای برای خدمات دهی به 300 تکثیرکننده در 85 کشور است. Aviagen دارای سه برند پرورش مرغ و است که جوجه های سهام parent و grandparent را در سراسر جهان برای تولید مرغ های کبابی و همچنین CWT (یک تأمین کننده تخم مرغ آمریکایی) را تولید میکند.
Aviagen در سالهای اخیر سه مالکیت مهم را با فروش توزیع کننده Ross EPI بر مبنای Benelux، مزارع پرورش Babolna در اروپای مرکزی، و تسهیلات آمریکایی و عملیات پرورش دهنده بوقلمون BUTA بدست آورد. کارایی آن نیز از طریق معرفی محصولات جدید با افزایش مهم منتج در سهام بازار ایالات متحده افزایش یافته است. در دوره سالهای 2002 تا 2004، حجم معاملات Aviagen تا 25 درصد افزایش یافت. Aviagen تحت مالکیت Erich Wesjohann GmbH & Co. KG در آمده است که یک رهبر بازار در پرورش مرغ های تخم گذار سفید است.
The Grimaud Group در پرورش پرندگان و خرگوش و تکنولوژی ژن مربوطه برای داروسازی و کشت و صنعت تخصص دارد. The Grimaud Group با بدست آوردن مالکیت GroupHubbard در سال 2005 (که قبلاً یک پرورش دهنده اصلی ماکیان همراه با شرکت داروسازی Merial بود)، حجم معاملات خود را تا 150 میلیون یورو افزایش داد و به دومین شرکت ژنتیک پرندگان و رهبر بخش های تخصصی (جوجه مرغ های رنگی، جوجه اردک، پرندگان گینه، خرگوش، کبوتر) در جهان تبدیل شد. Grimaud ، 55 میلیون جوجه اردک یک روزه را تولید میکند که شامل 1.5 میلیون پرورش دهنده یک روزه، 30 میلیوم جوجه مادر یک روزه، 200000 پرنده گینه مادر یک روزه، و 30000 خرگوش پرورشی می باشد. این شرکت در تکثیر جهانی، از تخم در آمدن و فروش جوجه اردک های یک روزه تجاری، دارای 40 درصد سهم بازار است. Hubbard ، 50 درصد هر یک از بازارهای روسیه و سوریه، 45 درصد بازار مصر و 70 درصد بازارهای پاکستان است. Hubbard ادعا میکند که در بازارهای اروپا، آسیای میانه و آفریقا با 25 درصد سهام بازار parent آنها، دوم است. وقتی که Hubbardتولید پرندگان رنگی را آغاز کرد سهم آن به دوم سوم بازار پرورش دهنده رسید. Grimaud Group دارای 1350 کارگر در ایالات متحده، اروپا (فرانسه، لهستان، هلند) و آسیا (چین، مالزی، تایلند) است. Grimaud Group وHubbard Group واکسن تخم مرغ اصلی و تکنولوژی های ژن پرندگان را به تجارت های خود اضافه کردند. این گروه یک تجارت خانوادگی است، که 70 درصد مالکیت آن در دست فرد گریماد و خانواده اش، و 30 درصد آن در درست مؤسسات مالی است.
Cobb-Vantress تحت مالکیت Tyson Foods Inc است که بزرگترین عمل آورنده و تجار مرغ و گوشت قرمز است. Tyson ، 120000 کارگر دارد و حجم معاملات آن 26 میلیارد دلار است. Tyson رهبر بازار آمریکا در ماکیان، و دومین شرکت در گوشت خوک است. Tyson تقریباً یک پوند از هر 4 پوند مرغ، گوشت گاو، و گوشت خوک در آمریکا را تولید میکند. Tyson تنها شرکتی است که هر سه نوع پروتئین را از طریق همه کانال های توزیع اصلی می فروشد. این شرکت تولید مرغ داخلی و تولید گوشت گاو داخلی را با 26 درصد سهم در هر بازار رهبری میکند. Tyson دو جایگاه در تولید گوشت خوک و 18 درصد سهم بازار را دارد.
Hybro دارای رتبه چهارم در بازار است، و سهم بازار آن 8 درصد است. شرکت پرورش مرغ کبابی قسمتی از Euribrid را تولید میکند، که تقسیم بندی پرورش تغذیه حیوانات بین المللی و شرکت خوراک ماهی Nutreco است، که شامل Plumex نیز می باشد، که یک تأمین کننده جوجه های یک روزه و تخم مرغ است، و Hybrid دومین شرکت بزرگ پرورش بوقلمون است و Hypor دومین تأمین کننده جهانی ژنتیک خوک است. 50 درصد سود Nutreco در Hendrix Poultry Breeders در سال 2005 با سود دفتری بفروش رسید.
c) ژنتیک بوقلمون
فقط دو شرکت بین المللی پرورش بوقلمون دارای سهام بازار هستند، و هر دوی آنها با شرکت های پرورش ادغام شده اند که دارای سهام بازار بین المللی زیاد از تولیدات ژنتیک هستند. و سومین پرورش دهنده بزرگ بوقلمون بر بازار ایالات متحده متمرکز است.
Aviagen Turkeys در سال 2005 با مالکیت United Turkeys (B.U.T.)Aviagen of British از شرکت سلامتی حیوانات Merial تاسیس شد. رهبر بازار ژنتیک بوقلمون اروپا (Aviagen) با Nicholas (US) و B.U.T. دارای 350 کارگر و دو برند پرورش بوقلمون است و جوجه بوقلمون های یک روزه را به سراسر جهان ارسال می کند.
Hybrid Turkeys در کانادا بخشی از شرکت Nutreco است. Hybrid در بازار ژنتیک بوقلمون دارای رتبه دوم است و 34 درصد سهم بازار را دارا است.
Willmar Poultry Company (WPC) تقریباً یک سوم بازار پرورش بوقلمون در ایالات متحده را پوشش میدهد، که شامل شرکت های بازاریابی غذا و عمل آورنده های مستقل بوقلمون می باشد. بعضی از نام های متداول شامل این موارد است: Sara Lee Foods, Cargill Turkey Production, Farbest Farms و عمل آورنده های قراردادی مختلف.
1.2 – صنعت ژنتیک خوک
پرورش خوک هنوز تا حدودی توسط انجمن ها یا شرکت های تعاونی انجام میشود که دارای مزارع پروش خوک هستند. اما شرکت های بین المللی پرورش حیوانات بسرعت در حال افزایش سهام بازار خود هستند. یکپارچه سازی عمودی خط تولید از ژنتیک به تولید گوشت، در آمریکای شمالی بالا است و در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز بسرعت در حال رشد است.
در خوک ها، تلقیح مصنوعی موفقیت کمتری داشته است. تولید از نطفه منجمد خوک دارای 10 درصد تعداد نوزادان کمتر در یک زایمان، و یک زایمان کمتر نسبت به نطفه های تازه است . بنابراین اغلب از خوک های نر زنده استفاده می شود، اما این روند بسرعت در حال تغییر است، تا حدودی بخاطر اینکه ریسک عفونت را کاهش دهد و تا حدودی نیز بخاطر فشار استراتژی های مالکیتی مانند "گله های بسته" است. تراکم در ژنتیک خوک خیلی پویا است. قطعی ترین میدان های نبرد جاری به نظر می رسد که دسترسی به بازارهای چین و آمریکای لاتین و همچنین بازار ژنوم خوک باشد. عملکردهای انحصاری غیر-GMOMonsanto احتمالاً فقط نقطه بالایی از توده یخ شناوری از استراتژی های مالکیتی هستند. این احتمال وجود ندارد که Monsanto در رسیدن به مزارع پرورش خوک در حق الامتیازهای پولی جهان، مانند پنبه و سویای GMO موفق شود.
Pig Improvement Company (PIC) حدود 2 میلیون حیوان پرورشی را با حجم فروش نزدیک به 400 میلیون دلار در سال به بازار عرضه میکند. PIC دارای 30 تا 40 درصد بازار در آمریکای شمالی و 11 درصد بازار اروپا است و در حدود 30 کشور دارای بیش از 1500 کارگر است. 1.6 میلیون خوک ماده پرورشی در هر سال فروخته می شوند که در 40 مزرعه پرورش داده می شوند. حاشیه فروش آن 35 درصد است. PIC به Sygen (با حجم معاملات 129 میلیون دلار) تعلق داشت تا اینکه در سال 2005 شرکت انگلیسیGenus plc با نام ABS (که مالک بزرگترین شرکت پرورش احشام در جهان است) Sygen را خریداری کرد که در ژنتیک کمیتی خوک و میگو تخصص داشت، و شرکت دختر آن (PIC) که بزرگترین شرکن پرورش خوک است.
Hypor که دومین شرکت بزرگ پرورش خوک در جهان است، هنوز بر مبنای NL به Nutreco تعلق دارد، که بزرگترین تولید کننه خوراک ماهی و خوراک ترکیبی حیوانات در اروپا است. تقسیم بندی پرورش آن (Euribrid) و نیز دومین شرکت بزرگ پرورش بوقلمون در جهان، Hybrid و چهارمین پرورش دهنده مرغ کبابی با نام Hybro را تشکیل میدهد. حجم معاملات کلی Hypor حدود 35 میلیون دلار است. Hypor تقریباً 250 کارگر دارد و در کانادا، اسپانیا و بلژیک با سهم بازار بین 20 تا 24 درصد فعالیت دارد و همچنین دارای سهم قابل توجهی در بازارهای هلند، ایتالیا، آلمان، لهستان، ژاپن، مکزیک و فیلیپین است.
شرکتی تعاونی هلندی Topigs سومین کشور بزرگ جهان در سازماندهی پرورش است و حدود 850000 خوک ماده جوان در سال تولید میکند. Topigs یک شرکت تابعه از Pigture Group Pig Breeders Co-operative است که تحت مالکیت 3000 عضو از مزارع خوک در هلند است. Pigture Group Pig Breeders Co-operativeدارای 77.5 درصد Topigs است؛ 22.5 درصد آن تحت مالکیت بزرگترین عمل آورنده گوشت تازه اروپا با نام Vion Food Group است. Pigture Group حدود 400 کارگر دارد و حجم معاملات آن 103 میلیون دلار است. در هلند، Topigs دارای سهم بازار بیش از 80 درصد است و خط مناسبی برای گوشت ران خوک در پارما دارد، و بازار ایتالیا را رهبری میکند. در سال 2006 مزارع هسته ای را در روسیه و کرواسی افتتاح کرد. تولید و توزیع مواد پرورش بر مبنای یک سیستم حق امتیاز است. Topigs ارزش زیادی برای استقلال قائل است و بنابراین ژنتیک خود را بصورت آزاد فراهم می سازد. Topigs اولین سازمان پرورش خوک در اروپا است که از لحاظ کد تکنیک های خوب برای سازمان های پرورش و تکثیر حیوانات مزرعه (Code-EFABAR) تأیید شده است (فصل 3).
سهم Monsanto در بازار ژنتیک خوک ایالات متحده در حال حاضر حدود 10 درصد است. در سال 1998، Monsanto مالکیت DeKalb را بدست آورد و در سال 2001 نیز شرکت پرورش خوک کانادایی Unipork را خریداری کرد. Monsanto یک توزیع کننده انحصاری برای خوک های نر Genepacker از JSR Genetics در انگلستان است. Monsanto دارای قرارداد مجوز با Metamorphix نیز است، که آن هم به نوبه خود به ژنوم خوک دسترسی دارد.
1.3 – صنعت ژنتیک احشام
تاکنون گاوهای مخصوص تکثیر در دست کشاورزان لبنیات باقی مانده است که نطفه گاو نرهای قوی را از شرکت های تلقیح مصنوعی خریداری میکنند. بازار جهانی برای نطفه گاوهای نر لبنی بصورت رو به رشدی توسط شرکت های کمتری کنترل می گردد. حتی زمانیکه شانس به تنهایی پرورش در مزارع و بالا رفتن قدرت گاوهای نر در جهان می گردد، بازاریابی نطفه معمولاً از طریق یک شرکت اصلی انجام میشود.
ABS Global در ایالات متحده بزرگترین شرکت ژنتیک گاوی در جهان است. ABS که در سال 1941 تاسیس شد، در سال 2005 به بخشی از Genus plc تبدیل شد. حجم معاملات Genus ، 399.7 میلیون یورو است، و ABS نیز به 49 درصد آن کمک میکند. حجم فروش ABS Global حدود 10 میلیون دوز نطفه است که در بیش از 70 کشور بفروش می رسد. در عوض، همه اعضای انجمن ملی پرورش دهندگان حیوانات در ایالات متحده 31 میلیون دوز نطفه را بصورت سالیانه به 92 کشور و به ارزش دلار به فروش می رسانند. صنعت ایالات متحده سالیانه حدود 1000 گاو نر هلشتاین را مورد آزمایش قرار میدهد، درحالیکه ABS حدود 450 گاونر هلشتاین را آزمایش میکند. قدرت بازار با میانگین افزایش قیمت نطفه در سال 2006/2005 توسط 12 درصد در بخش گوشت گاو و 10 درصد لبنیات پرداخت می گردد.
فرآیند تراکم مزرعه پیش بینی شده در اروپا یک هدف مهم برای ABS است. بازار چین (که برنامه های آگاهی عمومی باعث افزایش مصرف لبنیات می شوند) احتمالاً بازار نطفه احشام با سریع ترین رشد است. از سال 2006، ABS Global دارای یک نماینده انحصاری با نام Alta Exports International در چین است.
Alta Genetics Inc کانادا در بیش از 60 کشور فعالیت دارد، و برنامه های پرورش در ایالات متحده، اروپا و کانادا دارد. در سال 2000، Alta Genetics با HoldingKoepon در هلند ترکیب شد. Koepon مالکیت پنج مزرعه با گله های هسته ای را دارد که یک تقسیم بندی واقعی ملک و یک شرکت خدمات پرورش در هلند است. راهکار گله هسته ای با یک ادغام گر به راهکار انتخاب سنتی اضافه شد. حدود 80 گاو نر جوان آزمایش میگردند که اغلب در مرحله جنین خریداری می شوند. بخاطر ترس از بیماری های مسری، آنها در پنج کشور در اروپا و آمریکای شمالی در مناطقی با تراکم احشام کم نگهداری می شوند. Alta در ژنتیک لبنی (نژادهای هلتشاین، جرسی و براون سویس) و ژنتیک گوشت گاو کار میکند. یک برنامه جفت گیری برای جلوگیری از اثرات منفی تولید مثل بین نژادهای یکسان، مانند ورم پستان، طراحی شده است.
Semex Alliance در کانادا بیش از 6 میلیون دوز را بصورت سالیانه می فروشد و 350 گاو نر را در هر سال آزمایش میکند، و شرکت های تابعه ای در مجارستان، ایالات متحده، آفریقای جنوبی، آرژانتین و برزیل دارد. شرکت قبلی آن (Semex Canada) در سال 1973 بعنوان یک شرکت بازاریابی برای تلقیح مصنوعی کانادا تاسیس شد.
DANSIRE International A/S با مالکیت مرکز تلقیح مصنوعی دانمارک، نطفه و جنین را برای بیش از 50 کشور تأمین می کند و 450 گاو نر از چندین شرکت لبنی و پرورش گاو برای گوشت را در هر سال آزمایش میکند، و 70 درصد احشام لبنی دانمارک را تحت پوشش دارد.
2- استراتژی های مالکیتی صنعت ژنتیک احشام
2.1 – یکپارچه سازی: از ژنتیک به مزرعه تولیدی برای انشعاب
شرکت های شامل در ژنتیک یا تولید احشام به نظر می رسد که از متون استراتژی های تجارت پیروی میکند، و بصورت عمودی همه عناصر مهم را در زنجیره غذایی یکپارچه سازی میکند، تا نه تنها بر بازارهای ژنتیک سهام سلطه یابد، بلکه کل خطوط تولید را نیز کنترل کند.
الحاق مهارت ژنتیک در بین چند گونه یک راهکار تجاری جدیدتر است. یک نژاد قوی از ژن احشام جدید ایجاد شد، وقتی که در سال 2005 شرکت انگلیسی Genus plc شرکت Sygen را خریداری کرد که در زمینه ژنتیک کمیتی خوک و میگو تخصص داشت، همراه با شرکت دختر خود PIC که بزرگترین شرکت پرورش خوک در جهان است. Genus plcکه اکنون با ABS ، PIC و SyAqua ترکیب شده است، بزرگترین تجارت های ژن آبزی پروری را فراهم ساخته است. Genus plc تلاش زیادی برای رسیدن به حق امتیاز گسترده ای از ژن ها تا حیوانات کامل و یا حتی فرآورده های گوشتی انجام داده است.
شرکت آمریکایی Smithfield، 25 درصد محصولات گوشت خوک و همچنین خوک های ایالات متحده را تولید میکند. Smithfield علاوه بر زنجیره تولید خوک، فرآورده های گوشتی دیگر را نیز دارا است و در پایان سال 2006 سهمی از ACMC را نیز خریداری کرد که یک پرورش دهنده خوک انگلیسی با رشد سریع است.
یک استراتژی مشابه در مورد یکپارچه سازی خطوط تولید نیز توسط Tyson Foods Incبکار برده شده است، که بزرگترین شرکت عمل آوری گوشت است و مالک Cobb Vantressنیز است که یکی از چهار شرکت بزرگ ژنتیک مرغ های کبابی جهان است.
Nutreco, NL بزرگترین تولید کننده خوراک ماهی و غذای ترکیبی حیوانات در اروپا است، که تقسیم بندی نژاد آن (Euribrid) به میلیون یورو از 115 میلیون یورو حجم معاملات کمک میکند. ساختاربندی مجددی صورت گرفت، وقتی که Nutreco در سال 2005 ، 50 درصد سهم پرورش دهنده مرغ های تخم گذار Hendrix خود را فروخت و در سال 2006 مالک 50 درصد باقیمانده از سهام شرکت ژنتیک خوک Hypor از مشارکت اقتصادی کانادایی Investment Saskatchewan شد. منطق این معامله اینست که Nutreco ترجیح میدهد که کنترل مدیریت کاملی داشته باشد تا بتواند تجارت ژنتیک خوک بین المللی خود را توسعه دهد. Euribrid اکنون دومین شرکت بزرگ پرورش خوک Hypor در جهان را تشکیل میدهد. اخیراً به این شرکت خبر داده شده است که Euribrid قرار است در اواسط سال 2007 به Hendrix Genetics فروخته شود.
شرکت آمریکایی Monsanto با فروش خالص 7 میلیارد دلار، بیشتر بخاطر رهبری خود در دانه های اصلاح شده ژنتیکی معروف است، نه بخاطر ژن های احشام. اما با مالکیت، همکاری و سیاست های امتیازی احشام و خوک Monsanto، این شرکت در عرض چند سال ممکن است نه تنها از لحاظ گیاهان بلکه از لحاظ احشام نیز، بر بازارهای ژن نیز سلطه یابد. در سال 2004 این شرکت به همکاری انحصاری و استراتژیکی با شرکت تحقیقاتی ژنتیکی MetaMorphix وارد همکاری شد، که اینکار امکان دسترسی به کامل ترین داده های موجود در مورد ژنوم خوک را به Monsanto داد.
در نتیجه، Monsanto نتوانست یک سری عملکردها را برای حق امتیاز خوک ثبت کند. حق امتیازها بر مبنای راهکارهای ساده ای هستند، اما تا حد زیادی نیز گسترده هستند. در عملکرد 2005/015989WO، Monsanto روشهای خیلی کلی را برای پرورش و انتخاب حیوانات دو رگه با استفاده از تلقیح مصنوعی و روشهای پرورش دیگر توصیف میکند، که از قبل مورد استفاده قرار می گیرند. در یک مورد دیگر، عملکرد 2005/017204 (EP 1651777) با شکست مواجه شد که یک روش برای تشخیص ژن است (پرورش کمک کننده به ثبت امتیاز)، که حتی خوک های کلی را نیز تحت پوشش دارد. مطابق تحقیقات Greenpeace، یافته های تحلیل آزمایشگاهی 30 حیوان از 9 نژاد مختلف به این صورت بود که تقریباً همه نژادها تحت تأثیر ادعاهای حق امتیاز قرار می گیرند. آنها دارای یک ترکیب ژنتیکی هستند که مطابق خصوصیات حق امتیاز بعنوان یک نوآوری Monsanto شناخته می شود. پیش بینی مزایای این عملکردهای حق امتیاز غیر-GMO زیاد هستند. از لحاظ جهانی، گوشت خوک نسبت به گوشت های دیگر بیشتر مصرف میشود و سطوح مصرف آن خصوصاً در آسیا و آمریکای لاتین رو به افزایش است.
در سال 2007، Monsanto تکنولوژی طبقه بندی نطفه احشام را بفروش می رساند که نسبت گوساله های جنسیت مورد خواستار را از 50 به 85 درصد افزایش میدهد. Monsanto برای فروش ژنتیک Alta به نفطه احشام در ترکیب با به برنامه ای تبدیل شده است که 170 شرکت لبنی بزرگ رو به رشد در سراسر ایالات متحده، صلاحیت ژنتیکی کارایی شرکت پدر، توسط کارایی شرکت دختر در شرایط مدیریت شدید ارزیابی می کنند. سطح مشارکت با این شرکت های لبنی منبع بی نظیری از اثبات دقیق شرکت پدر ایجاد میکند. نطفه های طبقه بندی شده (یا نطفه های جنسیتی) پیش بینی می شود که تا حد زیادی بهره وری در شرکت های لبنی و مزارع پرورش گوشت گاو را افزایش دهد و همچنین فرآیند پرورش را تسریع کند. ممکن است پیش بینی گردد که Monsanto این تسریع را تحریک کند و به یک شرکت علم زندگی کنترل انحصاری اصلی تبدیل شود.
2.2 – استراتژی های تکنولوژی-مبنا

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   60 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شرکت های اصلی ژنتیک در پرورش جهانی احشام

مقاله تعامل حرفه کتابداری و اطلاع رسانی با فرایند جهانی شدن

اختصاصی از هایدی مقاله تعامل حرفه کتابداری و اطلاع رسانی با فرایند جهانی شدن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تعامل حرفه کتابداری و اطلاع رسانی با فرایند جهانی شدن


مقاله تعامل حرفه کتابداری و اطلاع رسانی با فرایند جهانی شدن

جهانی شدن، جوانب مختلف جوامع بشری را با تغییر و تحولات وسیعی رو به رو ساخته است. علوم کتابداری و اطلاع رسانی نیز به عنوان شاخه ای از علوم اجتماعی تحت تاثیر این تغییر و تحولات قرار گرفته است. در این مقاله با بررسی جهانی شدن، تعاریف و حیطه تاثیرات آن به صورت اخص به رابطه اطلاعات و جهانی شدن پرداخته می شود. اطلاعات گرایی به عنوان مفهومی نوین مورد توجه قرار گرفته و در ادامه مقاله فرصت ها و چالش های جدی پیش روی کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی در تعامل با جهانی شدن تجزیه و تحلیل شده است. سرانجام، راهکارها و پیشنهاداتی به عنوان راه حل مسائل موجود به صورت مجزا برای دست اندرکاران تصمیم گیری کلان، اساتید و گروههای کتابداری و اطلاع رسانی و دانشجویان علوم کتابداری و اطلاع رسانی ارائه شده است.

کلید واژگان: جهانی شدن، اطلاعات گرایی، علوم کتابداری و اطلاع رسانی، کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی ، راهکارها و پیشنهادات

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن31صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تعامل حرفه کتابداری و اطلاع رسانی با فرایند جهانی شدن

دانلود مقاله مقاله ترجمه شده مذاکره کننده جهانی

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله مقاله ترجمه شده مذاکره کننده جهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چرا به نظر می رسد که همه مشکلات سخت فقط سراغ شما می آید؟
چرا بخش توسعه محصول در شرکت شما در هوستون در تگزاس، یک تولیدکننده کوچک در مجارستان تاسیس کرده است که ادعا می کند که مواد و قطعات اولیه ای را برای شما تأمین کند که 35 درصد پایین تر از قیمتی است که شما اکنون به شرکت تولید کننده خود در شهر دالاس (در تگزاس) پرداخت می کنید، که البته حدود 10 سال هم با او کار کرده آید؟ رئیس تان شما را وادار میکند که با اولین پرواز به شهر بوداپست بروید تا در مورد یک قرارداد عرضه بلند مدت با مجارستان مذاکره کنید. شما در مورد مجارستان هیچ چیزی نمی دانید و نمی دانید که وقتی که از آنجا برگشتید چطور این موضوع را به شرکت تولید کننده خود در دالاس بفهمانید.
یا اینکه، شرکت شما و یک مؤسسه اقتصادی در چین با هم سرمایه گذاری مشترکی کرده اند تا ابزار ماشینی مرغوبی را در چین و جنوب شرقی آسیا تولید کنند و به فروش برسانند. مسلماً این مشارکت، مزایای دوطرفه ای دارد، اما هم شرکت شما و هم شرکت چینی از پیامدهای به اشتراک گذاری اطلاعات با هم آگاه هستند. شریک چینی شما اطلاعاتی را در مورد مشکلات مشتریان در مورد محصولات و درخواست محصولی با ویژگی های جدید از شما منع میکند. در عوض مهندسان شما هم انتقال تکنولوژی را کند می کند که شدیداً برای این مؤسسه اقتصادی ضروری است. شرکت شما میخواهد که بیشتر روی تبلیغات سرمایه گذاری کند، اما شرکت چینی با این مسئله مخالفت میکند. همچنین، شما در حین سفر خود به چین یک فرماندار ایالتی را ملاقات میکنید که شما را به مهمانی خودش دعوت میکند و پیشنهاد میکند که اگر شما قسمتی از سهم شرکت خود را به دوست صمیمی او بفروشید، او هم کاری میکند که مقامات ایالتی زیاد به شما گیر ندهند و. سریع کار شما را راه بیاندازند.
و یا اینکه شرکت شما ساخت یک هتل را در مصر در نزدیکی اهرام آغاز کرده است و برای ساخت آن با دولت مصر هماهنگی های لازم را انجام داده است. شرکت شما می خواهد اینکار را با ترکیبی از پول خود و وام های گرفته شده از بانک های لندن انجام دهد. تا اینجا پروژه شما برای هزینه های ساخت 15 میلیون دلار خرج برداشته است. هفته گذشته، دولت مصر بخاطر فشارهای وارده از سوی گروه های محیطی خارجی و داخلی، و با ترس از تأثیر این هتل بر روی سایت های باستانی اطراف این منطقه، اجازه شما برای ساخت را باطل میکند و کل پروژه شما را متوقف می سازد. بانک های لندن نیز شما را تهدید میکنند که باید هرچه سریعتر وام را بازپرداخت کنید.
با اینکه همه این مشکلات از بخش های مختلف جهان سراغ شما آمده است و بر روی حیطه های تجاری شما تأثیر زیادی می گذارد، با اینحال همه این مشکلات یک خصوصیت مشترک دارند: حل کردن آنها نیازمند استفاده مؤثر از مذاکره است. برای اینکه با شرکت تولیدی خود در مجارستان و همچنین شرکت تولیدکننده کنونی شما در تگزاس، شرکت چینی خود و فرماندار جدید، و دولت مصر و بانک های لندن به نتیجه خوبی برسید، باید با مهارت خاص با آنها در مورد راه حل این مشکلات مذاکره کنید. شما ممکن است قبلاً تجربه مذاکره در مورد تجارت های دیگر را در شهر، ایالت، یا کشور خود داشته باشید. این تجربه در بوداپست، پکن، و قاهره کمکی به شما نمی کند. شما در آنجا با سیستم های سیاسی، فرهنگ ها، زبان ها، قوانین، سنت های دیوان سالاری، و تکنیک های تجاری ناآشنایی سر و کار دارید. تجارت جهانی رو به رشد امروز نیازمند اینست که شما باید حتماً یک مذاکره کننده جهانی باشید.
کلمه جهان – جدا از کلمه کره زمین – یک معنا دیگر نیز دارد: جامع و فراگیر. بودن یک مذاکره کننده جهانی نه تنها به معنای اینست که مثلاً باید این هفته در بوداپست معامله کنید و هفته بعد در پکن معامله کنید، بلکه به معنای روابط تجاری آغاز به پایان فعالیت نیز می باشد. این بدین معناست که مهارت کافی برای نحوه برخورد جامع با کل معاملات از دست دادن اولیه (برای بستن قرارداد) تا تصفیه نهایی سرمایه گذاری مشترک بین المللی را داشته باشید. هدف این کتاب اینست که به شما کمک کند تا این مهارت ها را کسب کنید.
همه معاملات بین المللی محصول مذاکرات هستند. معامله در تجارت جهانی نیازمند اینست که مدیران اجرایی بر موانع ناآشنای زیادی غلبه کنند که معمولاً در ایالات متحده (از جمله تفاوت های موجود در فرهنگ، قانون، سنت های دیوان سالاری، ایدئولوژی، و سیاست های دولتی) پیش می آید – که دقیقاً همان چالش هایی است که شما با شرکت تولیدی جدید خود در بوداپست ممکن است با آنها مواجه شوید.
اگرچه بعضی از مردم معتقدند که مذاکرات زمانی به پایان می رسد که طرفین در مورد همه جزئیات با هم به توافق برسند و قرارداد را امضا کنند، با اینحال این دیدگاه با واقعیت تفاوت دارد. در حقیقت، معامله بین المللی، یک مذاکره مداوم بین طرفین است و آنها پیوسته تلاش میکنند تا قراردادهای خود را با شرایط پیش بینی نشده وفق دهند و روابط خود را با یک محیط بین المللی متغیر سازگار سازند. هیچ قراردادی – خصوصاً در مورد معاملات بلند مدت – نمی تواند همه احتمالاتی را پیش بینی کند که طرفین قرارداد ممکن است با آنها مواجه شوند، و هیچ مذاکره ای نیز نمی تواند تفاهم کاملی را بین طرفین ایجاد کند، خصوصاً زمانیکه طرفین مذاکره دارای فرهنگ های مختلفی باشند. اگر دو طرف با تغییرات در شرایط، سوء تفاهم ها، یا مسائلی که در قرارداد بیان نشده است مواجه شوند (برای مثال، در یک سرمایه گذاری مشترک در چین چه هزینه ای را به تبلیغات اختصاص دهند)، آنها مجبور خواهند بود که به مذاکره متوسل شوند تا مشکلات موجود را حل کنند. بطور خلاصه، مذاکره یک ابزار اساسی برای مدیریت معامله است.
و زمانیکه طرفین یک معامله بخاطر یک مغایرت با هم اختلاف پیدا میکنند مذاکره می تواند تنها ابزار واقع گرایانه برای حل کردن این مجادله باشد – خصوصاً اگر طرفین بخواهند که روابط تجاری خود را حفظ کنند. در زمان مغایرت های شدید، مذاکره به ابزاری برای پیوند دوباره روابط مختل شده تبدیل می شود.
در طول دوره هر گونه معامله بین المللی، زمانیکه مدیران اجرایی بر مذاکره برای رسیدن به اهداف خود تکیه میکنند، می توان سه مرحله مجزا را از هم تشخیص داد:
- انجام معامله
- مدیریت معامله
- اصلاح معامله
هدف این کتاب اینست که اطلاعات کافی را به مدیران اجرایی، دانشجویان، وکلا، و مسئولیت دولتی بدهد تا بتوانند در هر یک از این سه مرحله بصورت مؤثر مذاکره کنند. با اینکه بیشتر کتاب های مربوط به مذاکرات تجاری زمانیکه به پایان می رسند که معامله انجام می شود و قرارداد امضا می گردد، با اینحال کتاب مذاکره کننده جهانی، خواننده ها را در کل دوره یک معامله بین المللی راهنمایی میکند.
این کتاب به سه بخش تقسیم شده است. بخش 1 (انجام معاملات جهانی) در مورد چالش ها و راه حل های مذاکره در مورد معاملات تجاری بین المللی در محیط جهانی امروز بحث می کند. در این بخش هفت قانون مهم برای آماده سازی و انجام معاملات جهانی مؤثر را بیان میکنیم و راه هایی برای غلبه بر هفت مانع اصلی در معاملات خارجی پیشنهاد میکنیم. بخش 2 (مدیریت معاملات جهانی) در مورد روابط قدرت با شرکای تجاری بین الملیی و تبدیل یک قرارداد امضا شده به روابط کاری کارآمد بحث میکند. و بخش 3 (اصلاح معاملات جهانی) دانش ها، مهارت ها و تکنیک های لازم برای حل مغایرت هایی را به خوانندگان می دهد که ممکن است تهدیدی برای خراب کردن معاملات تجاری و روابط بین طرفین محسوب گردد. ضمیمه های این کتاب نیز دو متن پشتیبان مهم برای مذاکره کنندگان جهانی را بیان میکند: "فهرست مقابله ای مذاکره کنندگان جهانی" که راهنمایی های مربوط به فرآیند مذاکره را بیان میکند، و "کتاب پایه و اصول معاملات تجارت بین المللی" که عناصر اصلی معاملات بین المللی معمول را توصیف میکند.
بگذارید در اینجا به اولین چالش، یعنی انجام معاملات جهانی بپردازیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بخش 1
انجام معاملات جهانی

 


2
انجام مذاکره در مورد معاملات، قراردادها، و روابط

 

معاملات بخودی خود و بسادگی اتفاق نمی افتند. آنها نتیجه مذاکرات (معمولاً نتایج بلند مدت و سختی که همواره هزینه های زیادی از مواد، نیروی انسانی و منابع احساسی دارد) هستند. کلمه مذاکره از دو کلمه لاتین neg و otium تشکیل شده است که به معنای "نداشتن وقت آزاد" است. معامله پیشنهاد شده توسط بخش توسعه محصول شما با یک شرکت تولید کننده مجارستانی جدید حداقل یک هفته از وقت شما را می گیرد و 20 یا 30 هزار دلار برای شرکت شما هزینه خواهد داشت. مرتب کردن این روابط مختل شده با شریک چینی خود در سرمایه گذاری مشترک ممکن است هزینه های بیشتری نیز داشته باشد.
قبل از اینکه ما راه های خاص برای حل این مشکلات از طریق مذاکره را بررسی کنیم، باید ابتدا درک کلی از دو مفهوم مبنا داشته باشیم: مذاکره و معامله. این دو مفهوم به چه معنایی هستند؟
مدل های مذاکره
مذاکره اساساً یک فرآیند ارتباطی است که توسط آن، دو یا چند نفر دنبال این هستند که سود شخصی خود را از طریق یک اقدام مشترک افزایش دهند. طرفین یک مذاکره به این خاطر روی میز مذاکره می نشینند که حداقل یکی از طرفین مصمم است که می تواند شرایط خود را به نحوی بهبود دهد، در صورتیکه طرفین در مورد یک اقدام مشترک (مانند برقراری یک اتحاد استراتژیک برای تولید تلفن همراه، توافق فروش برای خرید قطعات کامپیوتر، یا انتقال مبلغ مورد نظر برای خرید یک تکنولوژی ارتباطی از طرف مقابل) به توافق برسند. مسلماً طرف دیگر نیز به این خاطر روی میز مذاکره نشسته است که فکر میکند او هم این شانس را دارد که شرایط خود را بهبود دهد، در صورتیکه معامله را تحت شرایط درستی انجام دهد.
مذاکره یک فرآیند و یک حرکت برای پیشرفت بسوی یک پایان مطلوب است. موفقیت در هر مذاکره نیازمند سلطه بر مفاد و فرآیند معامله است. مذاکره کنندگان تجاری بعضی اوقات آنقدر درگیر مسائل مفادی می گردند که فرآیند ایجاد و مدیریت معامله را فراموش می کنند. با اینکه مسائل مفادی مانند کمک های سرمایه ای، دوره های پرداخت، و تضمین کارایی، مسلماً در انجام یک معامله موفق مهم هستند، با اینحال مذاکره کنندگان باید به فرآیند مذاکره نیز توجه داشته باشند.
بیشتر افراد مذاکره را با مدلی در ذهن خود آغاز می کنند که این فرآیند چطور باید رخ دهد. مدل خاصی که آنها در ذهن خود دارند مهم است چون بر روی اعمال آنها بر روی میز مذاکره تأثیر می گذارد. سه مدل مذاکره اصلی وجود دارد.
مدل 1: مذاکره بصورت مصالحه
از نظر بسیاری از مدیران اجرایی، فرآیند مذاکره در واقع مصالحه برای آغاز یک معامله در بین پیشنهاد اولیه و واکنش های طرف مقابل آنها است. بگذارید این راهکار را مدل 1 نامگذاری کنیم. وقتی که طرفین مذاکره را آغاز میکنند، هر یک از طرفین مرز و نقطه ای را برای خود تعیین کرده است که اگر مذاکره از این مرز فراتر رفت معامله را انجام ندهد. برای مثال، در مذاکره برای فروش یک تجارت، فروشنده ممکن است درخواست 10 میلیون دلار را برای فروش تجارت خود درخواست کند اما در واقع تصمیم گرفته باشد که آنرا کمتر از 7 میلیون دلار نفروشد. همچنین، خریدار نیز ممکن است 5 میلیون دلار را پیشنهاد کند اما در ذهن خود تصمیم گرفته باشد که حتی بیشتر از 8 میلیون دلار نیز برای خرید آن پرداخت کند. این قیمت های شرطی فاش نشده ممکن است در طول روند معامله تغییر کنند و یا اینکه تغییر نکنند. تا زمانیکه قیمت های شرطی هر دو طرف خیلی از هم دور نباشد (برای مثال، اگر حداکثر قیمت خریدار 6 میلیون دلار باشد و حداقل قیمت فروشنده 8 میلیون دلار باشد)، امکان انجام معامله برای طرفین وجود خواهد داشت. در واقع آنها حوزه ای برای توافق احتمالی خواهند داشت.
در مذاکره مدل 1، طرفین با یک سری امتیازات به توافق می رسند که هر کدام از آنها بتدریج بدست می آورند تا اینکه به راه حلی می رسند که برای هر دوی آنها قابل قبول باشد. این مدل بازاری مذاکره است. همانطور که نمودار زیر نشان میدهد، A کار خود را از یک حد نهایی شروع می کند و B نیز کار خود را از یک حد نهایی شروع میکند. با گذشت زمان، آنها ممکن است که تقاضاهای خود را تا نقطه ای کمتر کنند که در نهایت منجر به امضای قرارداد گردد.
طرفین در تلاش برای رسیدن به توافق، به مذاکره بعنوان یک فرآیند "برد-باخت" نگاه میکنند که در این فرآیند، هر سودی برای یکی از طرفین به معنای ضرر برای طرف مقابل است. هر دلاری را که فروشنده در معامله بازاری بدست می آورد یک دلار ضرر برای خریدار محسوب می گردد. در این مدل مذاکره، که محققان آنرا "معامله توزیعی" می نامند، طرفین فرض میکنند که اهداف آنها به توافق و سازگاری نمی رسد و آنها با بیان یک سری امتیازات و تهدیدات تلاش میکنند تا به مرز قابل قبولی برسند.

 

مدل 2: معامله بصورت سلطه گری
از نظر بعضی از مدیران اجرایی، مذاکره برای معامله، یک مبارزه تلقی می شود و مذاکره ابزاری برای سلطه پیدا کردن بر طرف مقابل است. در این نوع مذاکره (مدل 2)، یک طرف معامله ای را برای خود تجسم میکند و با استفاده از قدرت های مختلف و حقه های کثیف تلاش میکند تا آنرا به طرف مقابل تحمیل کند، همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است.

 

 

 

مدل 2 ، مدل تغییریافته ای از مدل 1 است. در هر دو مدل، طرفین منافع و اهداف خود را ناسازگار می بینند و کاملاً معتقدند که آنها میخواهند به زور این معامله را به انجام برسانند. تفاوت اصلی بین این دو مدل، در تاکتیک های خشن استفاده شده توسط یکی از طرفین در مدل 2 است. با اینکه مدل 1 ممکن است بر اساس استانداردها یا قوانین توافقی باشد، با اینحال مدل 2 بر اساس اعمال قدرت است. مانند بوکس و فوتبال که بر مبنای مبارزه است، مدل 2 نیز یک مذاکره مبارزه ای است.
مدل 3: مذاکره بصورت حل مشکل
راهکار سوم برای مذاکره بصورت درک فرآیند است مه مصالحه و مبارزه، و به حل مشکل توجه دارد. در مدل 3، مذاکره کنندگان تصور میکنند که کار آنها اینست که مشکلاتی را حل کنند که هر دوی آنها در این مشکلات سهیم هستند. آنها به مذاکره بعنوان یک فرآیند نگاه میکنند که در این فرآیند، هر دوی آنها نفع می برند. در این نوع مذاکره – که اغلب معامله یکپارچه نامیده می شود – طرفین مذاکره این دیدگاه را دارند که آنها دارای اهداف سازگاری هستند. آنها بجای اینکه بر سر تقسیم منافع با هم رقابت کنند، دنبال راه هایی می گردند تا منافع این مذاکره را بیشتر کنند بطوریکه هر دو طرف تا حد ممکن از مناقع خود راضی باشند. در این نوع مذاکره، طرفین مذاکره را با تلاش برای درک منافع همدیگر آغاز میکنند و این منافع را به شکل یک معامله استوار با هم ترکیب میکنند، همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است.

 

چون درک منافع طرفین هدف اصلی این فرآیند است، مدل 3 مذاکره منافع-محور نیز نام گرفته است. برای رسیدن به یک راه حل مذاکراتی، نیازی نیست که منافع طرفین مثل هم باشد. در عوض، طرفین باید محدوده منافع خود را تشخیص دهند، که با اینکه با هم تفاوت دارند اما با هم سازگار باشند و حداقل فقط مختص به یکی از طرفین نباشد. طرفین مذاکره منافع و اهداف خود را سازگار می بینند و بنابراین فرآیند مذاکره را از آغاز کار بعنوان یک توافق می بینند، البته اگر طرفین هدف سلطه بر دیگری را نداشته باشند.
برای مثال در موردی که در شهر نیویورک رخ داد، یک مرد ثروتمند پس از مرگش کل دارائی خود را تعیین کرد که بین دو دخترش با نام های جانت و کلر تقسیم شود. تقسیم این دارائی بخوبی پیش می رفت تا اینکه این دو زن با این تصمیم روبرو شدند که کدامیک از آنها انگشتر الماس پذرش را بردارد، که او در همه دوران بزرگسالی خود آنرا به دست داشت. هر دوی آنها این انگشتر را میخواستند. مصالحه با نصف کردن انگشتر از وسط نیز راه حل مناسبی نبود. با پیروی از الگوی مذاکرات توزیعی، هر کدام از آنها تلاش میکرد که حق خود را نسبت به داشتن انگشتر با یک قاعده یا قانون اثبات کند. جانت به این مسئله اشاره کرد که او در دوران پیری خیلی از پدرش مواظبت کرده بود و بنابراین او حق این را دارد که انگشتر را داشته باشد. کلر هم ادعا می کرد که سالها پیش پدرش قول این انگشتر را به او داده بود. روابط بین این دو خواهر وخیم شد چون هر کدام از آنها بر داشتن انگشتر اصرار می کردند. سرانجام جانت با ناکامی از کلر یک سوال کلیدی پرسید: "تو چرا انگشتر را می خواهی؟" این یک سوال کلیدی بود چون هدف او این بود که علاقه خواهرش به انگشتر را بداند. مذاکره حل مشکل با درک علایق و منافع همدیگر آغاز می شود. کلر پاسخ داد" "چون یک الماس زیبا روی آن دارد و من از الماس خوشم آمده است. می خواهم از آن یک گردنبند درست کنم" جانت نیز که یکه خورد پاسخ داد: من به این دلیل انگشتر را نمی خواهم. من به این خاطر انگشتر را میخواهم چون من را به یاد پدرم می اندازد. علاقه کلر به داشتن الماس بود و علاقه جنت نیز ارزش یادگاری انگشتر بود. وقتی که دو خواهر فهمیدند که علایق آنها با هم متفاوت است اما ضرورتاً با هم ناسازگار نیست، شروع به یافتن راه حل هایی برای این مشکل کردند که چه کسی باید انگشتر را داشته باشد. سرانجام جانت پیشنهاد کرد که کلر انگشتر را پیش یک جواهرساز ببرد و الماس آنرا با یک الماس تولد جانت عوض کند، و انگشتر را به جانت برگرداند و الماس را پیش خودش نگه دارد. این راه حل باعث شد که هر دوی آنها به اهداف خود برسند.
حل مشکل جانت یک مدل "برد-برد" از فرآیند مذاکره بود. هر مذاکره ای دارای جنبه های رقابتی و تعاونی است. با اینکه مدل های 1 و 2 بر روی جنبه های رقابتی مذاکره تأکید دارند، مدل 3 بر روی جنبه های تعاونی آن تأکید دارد.
اعمال روش ها
مذاکره کنندگان فردی نیز با توجه به زمینه خود، صنعتی که در آن کار می کنند، و نوع معامله ای که می خواهند در مورد آن مذاکره کنند، ممکن است از یکی از این سه مدل مذاکره استفاده کنند. برای مثال فرض کنید که شما به کوالالامپور می روید تا با شرکت تولیدکننده قطعات جدیدی ملاقات کنید، چه برای اینکه آنرا مکمل شرکت تولید کننده قطعات فعلی خود در ایالات متحده بکنید و چه آنرا جایگزین آن کنید. شما تحت تأثیر کیفیت قطعات تولیدی، کارایی کارخانه تولیدی، و دانش و نگرش مدیران مالزیایی قرار می گیرید. شما می خواهید که یک قرارداد خرید دو ساله را با آنها امضا کنید، اما قیمت آن برای شما گران است. شرکت مالزیایی برای هر قطعه 2 دلار می خواهد (که هنوز هم کمتر از قیمت شرکت تولید کننده در ایالات متحده است) اما شما بر قیمت 1.50 دلار اصرار دارید. شما قیمت کمتر را بخاطر ریسک تکیه بر یک شرکت تولید کننده خارجی و جدید پیشنهاد میکنید که هزاران مایل از کارخانه شما فاصله دارد. شرکت مالزیایی هم از طرف دیگر، بخاطر ریسک مجهز کردن کارخانه خود برای تولید قطعات زیاد برای مشتری جدید خود، بر قیمت بالاتر اصرار می کند، که این مشتری جدید معلوم نیست که قابل اعتماد است یا نه. در شیوه معمول برد-باخت مدل 1، شرکت مالزیایی قیمت را به 1.95 دلار می رساند و شما هم قیمت خود را تا 1.55 دلار بالا می برید. قیمت شما هنوز 40 سنت با هم تفاوت دارد. شما امیدوار هستید که با قیمتی بین این دو به توافق برسید. شما فکر میکنید که آنها قیمت را پایین تر هم خواهند آورد. و آنها هم احساس میکنند که شما هم قیمت را حتما بالاتر می برید. هیچکدام از شما کوتاه نمی آیید.
شما ناامید می شوید بنابراین از مدل 2 استفاده میکنید. شما اصرار می کنید که نمی تواند یک پنی بیشتر هم قیمت را بالا ببرید و بر میز مشت می زنید. وقتی که شرکت مالزیایی هنوز هم بر قیمت 1.95 دلار اصرار میکند، شما کیف خود را محکم می بندید و می گویید که ادامه این بحث فایده ای ندارد و می گویید که می خواهید امروز عصر کوالالامپور را ترک کنید و از اتاق بیرون می روید و امیدوار هستید که شرکت مالزیایی با شما تماس بگیرند و قیمت خود را پایین تر بیاورند. ممکن است آنها اینکار را بکنند اما این امکان هم وجود دارد که اینکار را نکنند. تاکتیک شما نه تنها از دست دادن یک معامله پر سود را برای شما به خظر می اندازد، بلکه حتی اگر شرکت مالزیایی پیشنهاد شما را هم قبول کنند شما اساس و پایه مثبتی برای روابط بلند مدت نساخته اید.
فرض کنید که شما در مذاکرات خود با شرکت مالزیایی، از راهکار مختلفی استفاده کرده باشید. یعنی از راهکاری استفاده کرده باشید که بر اساس این ایده باشد که شما و آنها دارای مشکل مشترکی هستید که شما باید برای حل آن با هم همکاری کنید. این راهکار با درک علایق و منافع هر یک از طرفین آغاز می گردد. فرض کنید که پس از کمی صحبت کردن با آنها، بفهمید که آنها نه تنها می خواهند که به شما قطعات بفروشند، بلکه علاقه زیادی به وارد شدن به بازار آمریکا دارند و اینکه شرکت آنها محصولات دیگری بجز این قطعات را نیز تولید کند. این اطلاعات اکنون ابزاری برای برنامه ریزی گزینه هایی به شما می دهد که به شما کمک میکند تا توسط آن شکاف ایجاد شده توسط تفاوت قیمت ها را پر کنید. برای مثال، اگر آنها قیمت 1.55 دلاری شما را قبول کنند شما نیز در عوض به شرکت آنها کمک میکنید تا با نشان دادن بعضی از محصولات دیگر آنها در برنامه هفته بعدی تان برای به نمایش گذاشتن محصولات شرکت در نمایشگاه، به آنها کمک کنید تا به بازار آمریکا وارد شوند. با اینکه هزینه ای که شرکت مالزیایی برای برنامه هفته بعدی شما به هزینه های شما اضافه میکند مهم نیست و هزینه زیادی را برای شما بوجود نمی آورد، شما فکر میکنید که حضور آنها در آنجا ممکن است بازدیدکنندگان بیشتری را هم به سمت شما بکشاند. اگر شرکت مالزیایی تشخیص دهد که نمایش محصولات آنها همراه محصولات شرکت شما می تواند چندین هزار دلار هزینه را برای آنها کم کند (در مقایسه با اینکه خودشان به بازار آمریکا بروند)، ممکن است با قیمت پایین تر برای قطعات موافقت کند. در واقع معامله ای که شما انجام میدهید منجر به کاهش هزینه زیادی برای هر دو شرکت خواهد شد و این یک مذاکره برد-برد خواهد بود. اگر در برنامه سال بعدی خود برای نمایش محصولات نیز دوباره همین مسئله را تکرار کنید مدیران شرکت مالزیایی توجه زیادی را به ادامه روابط با شما اختصاص میدهند.
ارزیابی روش ها
کدام روش مذاکره بهترین نتایج را برای شما خواهد داشت؟ مسلماً مذاکره کنندگان فردی به تجربه های خاصی اشاره میکنند که مصالحه یا سلطه گری آنها را قادر ساخته بود که محصول خود را بفروش برسانند یا قراردادی را امضا کنند. اما بیشتر محققان در زمینه مذاکرات در این مورد توافق دارند که با نگاه کردن به مذاکره تجاری بین المللی (خصوصاً بلند مدت) بعنوان فرصتی برای حل مشکلات مشترک، احتمال بیشتری دارد که نتایج بهتری را حاصل دهد، در مقایسه با این دیدگاه که به مذاکره بعنوان یک مسابقه برد-باخت در مصالحه (مدل 1) یا سلطه گری (مدل 2) نگاه کنید.
در فصل های بعدی توضیح میدهیم که چطور مدل مذاکره حل مشکل را برای رسیدن به حداکثر مزایا اعمال کنید.
مصالحه به طرفین اجازه نمی دهد تا به حداکثر پتانسیل خود برسند. برای مثال اگر طرفین در مورد مربوط به شرکت مالزیایی که در بالا ذکر شد، قادر باشند که با قیمتی مابین 1.95 دلار و 1.55 دلار با هم مصالحه کنند، آنها صرفه جویی در هزینه ها و فرصت های تجاری آینده را از دست خواهند که روابط تجاری وسیع تر بین آنها فراهم می سازد.
با اینکه مدیران اجرایی از تعریف داستان هایی لذت می برند که چطور قادر بودند که در یک مذاکره بر طرف مقابل خود سلطه پیدا کنند و با اعمال قدرت های مختلف معامله را انجام دهند، با اینحال سلطه گری بعنوان راهکاری برای مذاکره احتمال شکست و هزینه های مخفی زیادی را در حین انجام معامله و یا در آینده خواهد داشت. بعلاوه، سلطه گری مسلماً یک اساس و پایه مستحکم ایجاد نمی کند که بتوان بر روی آن روابط تجاری بلند مدتی را برنامه ریزی کرد. برای مثال، یک شرکت چند-ملیتی در ایالات متحده از تکنیک های سلطه گری مختلفی در مذاکرات استفاده کرد تا به سرمایه گذاری مشترکی با یک شرکت کوچک بازاری برسد. در نتیجه، در سراسر دوره سرمایه گذاری مشترک، شرکت بازاری احساس می کرد که از شریک خود ضعیف تر است و می ترسید که این همکاری سودی برای او نداشته باشد. در نتیجه، در همه معاملات خود با شرکت آمریکایی، برای توافق با آنها احتیاط زیادی میکرد، که نگرشی است که پیشرفت و توسعه این سرمایه گذاری مشترک را بطور جدی مختل می سازد و در نهایت نیز منجر به قطع این همکاری شد. بصورت کلی تر – همانطور که در بخش 3 از این کتاب نیز توضیح خواهیم داد – احتمال وقوع مذاکرات برای معامله در تجارت های بین المللی خیلی زیاد است. یک عامل که اغلب منجر به مذاکره در مورد قرارداد می گردد، اینست که یکی از طرفین توافق احساس کند که طرف مقابل بر او سلطه پیدا کرده است و در مذاکره اول به او ضرر زده است. برای مثال، دولت های کشور میزبان اغلب بر مذاکره در مورد قراردادهای سرمایه گذاری و توافقنامه های توسعه مواد معدنی اصرار دارند، بر این اساس که شرایط موجود در مذاکره اول نسبت به آنها غیرعادلانه بوده است.
عوامل مختلفی تعیین میکنند که آیا مذاکره کنندگان فردی انجام معاملات را بعنوان راهکاری برای مصالحه، سلطه گری یا حل مشکلات مشترک می بینند. از بین مهمترین عوامل تعیین کننده میتوان به محتوای مذاکره، شخصیت مذاکره کنندگان، فرهنگ آنها، و شغل آنها اشاره کرد.
محتوای مذاکره و ماهیت معامله میتوانند بر روی نگرش مذاکره کنندگان نسبت به فرآیند مذاکره تأثیر بگذارند. برای مثال، یک مدیر اجرایی که به این تمایل دارد که به مذاکره تجاری بعنوان یک راهکار حل مشکل نگاه کند، فرآیند یکپارچه سازی ممکن است به شیوه توزیعی، و اعتراضی صورت گیرد، زمانیکه با طرف مقابل متخاصم خود در میز مذاکره روبرو شود. همچنین، مقامات دولیت در کشورهای در حال توسعه، بخاطر تاریخچه یا ایدئولوژی خود، اغلب مذاکره با شرکت های چند-ملیتی را بصورت یک رقابت برد-باخت می بینند. بنابراین آنها در مذاکرات مربوط به قراردادهای سرمایه گذاری، ممکن است منافع کسب شده خود را بعنوان خسارات کشور دشمن خود ببینند. در نتیجه، آنها تلاشهای خود در مذاکره را بر روی محدود کردن سود سرمایه گذار متمرکز می سازند تا اینکه به این مسئله توجه داشته باشند که چطور مزایای این پروژه برای هر دو طرف (هم شرکت سرمایه گذار و هم شرکت خوشان) را به حداکثر برسانند. از طرف دیگر، همین مقامات دولتی ممکن است مذاکراتی را در کشور خود با اعضایی از گروه های قومی یا طایفه ای خود به شیوه یکپارچه تر و بر مبنای منافع دو طرف انجام دهند.
بررسی انجام شده توسط مؤلف در بین بیش از 300 هزار فرد از 12 کشور مختلف، تفاوت های مهمی را در بین فرهنگ ها و مشاغل در مورد این سوال نشان داد که آیا نگرش کلی آنها نسبت به مذاکره یک نگرش برد-برد است یا یک نگرش برد-باخت. از بین همه مخاطبان، تقریباً یک سوم آنها مذاکرات را یک فرآیند برد-باخت تصور می کردند، درحالیکه دو سوم آنها آنرا بصورت برد-برد می دیدند. مشخص شد که جنسیت هیچ تاثیری بر روی پاسخ ها ندارد و توزیع پاسخ ها در بین مردان و زنان تقریباً یکسان بود – حدوداً یک سوم از مردان و یک سوم از زنان مذاکره را یک فرآیند برد-باخت می دیدند. از طرف دیگر، این مطالعه تفاوت های گسترده ای را در بین فرهنگ ها در مورد این سوال نشان داد. با اینکه 100 درصد ژاپنی ها مذاکره را یک فرآیند برد-برد می دیدند، فقط 36.8 درصد اسپانیایی ها مذاکره را بصورت برد-برد می دیدند. چینی ها و هندی ها (دو کشور آسیایی دیگر در این مطالعه) نیز معتقد بودند که مذاکره بصورت برد-برد است و فرانسوی ها هم (در بین کشورهای اروپایی) نیز چنین نگرشی داشتند. جدول زیر نتایج این مطالعه را با توجه به فرهنگ های مختلف نشان میدهد.

 

تحلیل مخاطبان از لحاظ شغل نیز تفاوت های مهمی را نشان داد. با اینکه فقط 14 درصد پرسنل خدمات عمومی و دیپلمات ها و 19 درصد مدیران و افراد بازاریاب مذاکره را یک فرآیند برد-باخت می دانستند، 58 درصد وکلا و 60 درصد افراد نظامی این دیدگاه را نسبت به مذاکره داشتند. دانشجویان دانشگاه ها (که برای اهداف تطبیقی میتوان آنها را افرادی در نظر گرفت که هیچ تجربه مذاکراتی مهمی ندارند و فرهنگ شغلی خاصی ندارند) نیز مذاکره را یک فرآیند برد-باخت می دانستند. جدول زیر نتایج این مطالعه را با توجه به زمینه شغلی نشان میدهد.

 

با اینکه مخاطبان مرد و زن بطور کلی با هم یکسان بودند، با اینحال این تحقیق تفاوت های مهمی را در بین جنسیت ها در فرهنگ های مختلف نشان داد. بنابراین با اینکه فقط 20 درصد زنان ایالات متحده مذاکره را یک فرآیند برد-باخت می دیدند، 50 درصد زنان اسپانیایی این دیدگاه را داشتند.
هیچکدام از اطلاعات بالا را نمی توان بعنوان پیش بینی دقیق و کاملی برای این مسئله در نظر گرفت که طرف مقابل بر روی میز مذاکره چه رفتاری خواهد داشت. بلکه این بررسی فقط شما را از عوامل مختلف آگاه می سازد که در یک مذاکره ممکن است به بحث های شما نسبت به یک مدل مذاکره جهت بدهند. در تفسیر نتایج بررسی که در بالا گزارش شد، شما باید بیاد داشته باشید که اندازه گروهی که این بررسی بر روی آنها انجام شد نسبتاً کوچک است و پاسخ مخاطبان فقط دیدگاه آنها نسبت به خودشان را نشان میداد تا اینکه رفتار مذاکراتی آنها را نشان دهد، و نگرش ها در یک مذاکره ممکن است تحت تأثیر عوامل دیگری علاوه بر فرهنگ، شغل و جنسیت گردد.

 

مراحل فرآیند مذاکره
مانند فرآیند های دیگر، مذاکرات نیز دارای مراحل مختلفی هستند. مذاکره کننده ماهر این مراحل را درک میکند و تشخیص میدهد که هر کدام از آنها نیازمند مهارت ها، راهکارها و منابع خاصی هستند. سه مرحله مبنا برای مذاکرات وجود دارد: پیش-مذاکره، مفهوم سازی، و تدبیر جزئیات.
1- پیش-مذاکره: در مرحله اول، که پیش-مذاکره نام دارد طرفین یک معامله احتمالی تعیین میکنند که آیا آنها اصلاً میخواهند مذاکره کنند، و اگر میخواهند، در مورد چه چیزهایی صحبت میکنند و چطور، کی و کجا این مذاکره را انجام میدهند. بیشتر پیش-مذاکرات ممکن است با نامه، تماس تلفنی، و فاکس انجام شود قبل از اینکه طرفین بر روی میز مذاکره بنشینند، اما همین پیش-مذاکره ممکن است برای مذاکرات بعدی کافی باشد. با زدن مثالی از سیاست، علیرغم سالها تماس بین عرب ها و اسرائیلی ها در هنگام مغایرت های بلند مدت آنها، طرفین در مرحله پیش-مذاکره از مذاکره خودداری می کردند تا اینکه آنها در سال 1991 تصمیم گرفتند که به مادرید بروند و بحث های مفادی را آغاز کنند. شما در جستجوی خود برای پیدا کردن یک شرکت تولیدکننده جدید قطعات در جنوب شرقی آسیا، ممکن است بخواهید در مورد تولید کننده مالزیایی خود بیشتر بدانید قبل از اینکه بخواهید یک مذاکره برای توافق خرید بلند مدت را با آنها داشته باشید. جمع آوری اطلاعات . تلاش های هر دو طرف برای ارزیابی طرف دیگر، مرحله پیش-مذاکره را تشکیل میدهد. مرحله پیش-مذاکره زمانی به پایان می رسد که هر دو طرف تصمیم بگیرند که برای معامله با هم مذاکره کنند، و یا زمانیکه یکی از طرفین به طرف دیگر اطلاع می دهد (بصورت مستقیم یا غیر مستقیم) که دیگر نمی خواهد به بحث کردن با او ادامه دهد. اگر طرفین تصمیم بگیرند که وارد مذاکره شوند، حرکت آنها به مرحله دیگر برای انجام معامله ممکن است با تنظیم یک صورت جلسه برای صحبت های آنها و حتی امضای یک توافقنامه رازداری (که در آن، آنها قول می دهند که اطلاعات رد و بدل شده در بحث های مفادی دیگر خود را افشا نکنند یا از آن به نفع خود استفاده نکنند) اثبات گردد.
به لحاظ یک قاعده کلی، مدیران اجرایی از خارج ایالات متحده زمان و توجه بیشتری را در مقایسه با آمریکایی ها به مرحله پیش-مذاکره اختصاص می دهند. با اینکه آمریکایی ها عموماً می خواهند که مراحل ابتدایی را منسوخ کنند، و یکسره سراف موضوع اصلی گردند، بیشتر آسیایی ها (بعنوان مثال) پیش-مذاکره را بعنوان اساس ضروری برای هر گونه روابط تجاری می دانند؛ در نتیجه آنها نیاز به انجام پیش-مذاکره با دقت کامل قبل از تصمیم گیری برای انجام مذاکره مفادی را تشخیص میدهند. یکی از پیامدهای این تفاوت در راهکار اینست که آمریکایی ها بعضی اوقات فرض میکنند که بحث با طرف های آسیایی از مرحله پیش-مذاکره به مرحله بعدی رفته است، زمانیکه در حقیقت اینطور نیست. این نوع سوء تفاهم می تواند منجر به گمان هایی برای سوء نیت می گردد و در نهایت نیز منجر به عدم موفقیت صحبت ها می گردد. بنابراین این مسئله مهم است که اطمینان حاصل کنید که شما و طرف مقابلتان همیشه در مرحله یکسانی از فرآیند انجام معامله هستید. یک راه برای مطمئن شدن از اینکه هر دوی شما می دانید که در کدام مرحله از فرآیند قرار دارید، با استفاده از نوشتن دستور جلسات، یادداشت ها، و نامه های عمدی برای نشان دادن مراحل مختلف است.
2- مفهوم سازی. در مرحله دوم از این فرآیند، که مفهوم سازی نام دارد، طرفین تلاش میکنند که بر روی یک مفهوم مبنا یا قضیه توافق کنند که معامله خود را بر اساس آن شکل دهند. آنها تلاش میکنند که اصول اساسی را بیان کنند که بر روابط تجاری آینده آنها حاکم خواهد بود. برای مثال، در زمینه فروش، آیا روابط آنها باید بصورت نمایندگی باشد یا بصورت حق توزیع؟ در زمینه تولید، آیا آنها تلاش میکنند که یک سرمایه گذاری مشترک را بنا کنند که هر دوی آنها سرمایه گذاری کنند یا روابط آنها مربوط به مجوزها می باشد؟ حتی اگر طرفین بر روی ماهیت مبنای معامله خود توافق کنند، آنها به یافتن فرمول قابل قبولی برای ساختار آن نیاز خواهند داشت. در یک مورد که نیازمند مذاکره مجدد یک قرارداد بلند مدت برای فروش برق با قیمت ثابت بین یک شرکت برق دولتی در غنا و یک شرکت گذارکار آلومینیوم با مالکیت خارجی بود، طرفین (که بر سر قیمت اختلاف داشتند) فقط زمانی در مذاکره خود پیشرفت داشتند که در مورد اصولی با هم به توافق رسیدند که قیمت برق مطابق قرارداد با قیمت بین المللی انرژی یکسان باشد. اغلب مفهوم یا اصول اساسی (وقتی که بر روی آن توافق گردد) در یک شعار کوتاه یا برچسب خلاصه می گردد. برای مثال، در مذاکرات Camp David مذاکرات بین مصر و اسرائیل در مورد عودت سینا (Sinai)، مفهوم مبنای معامله آنها "سرزمینی برای امنیت" بود. و در صحبت های بین چین و انگلستان در مورد عودت هنگ کنگ، اصول آن "یک کشور، دو سیستم" بود.
مرحله مفهوم سازی مذاکرات توسط تعریف علایق طرفین، پیشرفت پیشنهادات و پیشنهادات متقابل، و بررسی گزینه ها مشخص می گردد. خلاقیت مذاکره کنندگان زمانی ظاهر می گردد که آنها می خواهند که یک مفهوم مبنا را بیان کنند و مقرراتی برای معامله خود بیابند که به هر دو طرف اجازه دهد که از منافع خود راضی باشند. وقتی که طرفین به توافق برسند، آنها ممکن است تمایل نامه (نامه علاقمندی به انجام معامله) یا سند مشابه دیگری را امضا کنند تا تفاهم خود را ثبت کنند.
3- تدبیر جزئیات. مرحله آخر به تدبیر جزئیات و مفاهیم یک مفهوم توافقی اختصاص داده می شود. این مرحله تا حد زیادی بر مبنای مهارت فنی است، چون طرفین مسائل اجرایی را بررسی می کنند.
در اینجا، مذاکره کنندگان تلاش میکنند تا معنای کامل این ضرب المثل قدیمی را درک کنند که "شیطان در داخل جزئیات است". برای مثال، این یک مسئله است که طرفین توافق کنند که قیمت برق باید مطابق با قیمت بین المللی انرژی باشد، اما این یک مسئله کاملاً جدا است که آن به فرمولی برای یک سیستم قیمت گذاری مؤثر تبدیل شود که بتوان آنرا بصورت دقیق و مؤثر در سراسر روزهای طول دوره معامله اعمال کرد.
هیچ مذاکره ای مانند این مدل سه مرحله ای دقیق و ساده نیست. در وسط مذاکره، حدود دقیق بین مراحل مختلف ممکن است نامشخص باشد. بعضی اوقات وقتی که طرفین قادر نیستند که یک مفهوم قابل قبول پیدا کنند، آنها ممکن است بر روی جزئیات معینی توافق کنند تا به هم اعتماد کنند و به صحبت های خود ظاهر حرکت بدهند و شاید هم آنرا به واقعیت تبدیل کنند. با این وجود، نمودار ضمیمه ممکن است بعنوان یک نقشه راه عمل کند و به مذاکره کنندگان نشان دهد که در کدام قسمت از فرآیند انجام معامله هستند و برای موفق بودن در هر مرحله به چه منابعی نیاز دارند.

 


معامله: قرارداد یا روابط؟
با رسیدن به درک کاملی از مذاکره، اکنون می توان تلاش کرد که به به هر کدام از اهداف مذاکره رسید: معامله. اما معامله چیست؟
از نظر بسیاری از مدیران اجرایی و وکلا (خصوصاً در امریکای شمالی)، هدف از یک مذاکره تجاری امضای قرارداد بین طرفین است. از نظر آنها، قرارداد یک سری معین از حقوق و وظایف است که تا حد زیادی دو طرف را به هم پیوند میدهد، رفتار آنها را در آینده کنترل می کند، و تعیین میکند که چه کسی چه می خواهد، و آنرا کی و چطور می خواهد. مطابق این دیدگاه، معامله طرفین همان قرارداد آنهاست.
یک راهکار دیگر (اغلب در آسیا) اینست که هدف مذاکره را ایجاد روابط تجاری تعیین کنیم. این دیدگاه تشخیص میدهد که همانطور که نقشه یک کشور نیست و فقط طرح ناکاملی از آن است، قرارداد نیز روابط تجاری نیست. با اینکه قراردادی که از مذاکره ایجاد می گردد ممکن است روابط را توصیف کند، با اینحال ماهیت معامله بین طرفین، روابط آنهاست نه قرارداد آنها.
این تفاوت در دیدگاه در مورد هدف مذاکره نیازمند اینست که مدیران اجرایی در آغاز کار خود یک سوال مبنایی را بپرسند: معامله ای که آنها دنبال آن هستند چیست؟ آیا قرارداد است یا روابط است؟ اگرچه پاسخ به این سوال در معاملات (صرفنظر از طول مدت آنها) اینست که هر دوی آنها (قرارداد و روابط) مد نظر طرفین است، و مذاکره کنندگان نیز اغلب بر روی جنبه های قراردادی معامله تمرکز می کنند و ابعاد روابط را بررسی میکنند.
با اینکه امضای یک قرارداد ممکن است هدف مناسب و واحدی در مذاکره در مورد یک معامله تجاری مجزا یا مقدمات کوتاه مدت است، آغاز کردن مذاکره در مورد یک معامله بلند مدت با این دیدگاه به تنهایی ممکن است منجر به عدم موفقیت برای انجام اهداف طرفین یا به حداکثر رساندن منافع آنها گردد. و در نهایت یک شراکت یا اتحاد بلند مدت تنها بر مبنای قرارداد ممکن است سقوط کند.
در معاملات بلند مدت (مانند سرمایه گذاری های مشترک و اتحادهای استراتژیک)، طرفین دنبال ایجاد روابط تجاری، یک سری پیچیده از روابط متقابل توصیف شده توسط همکاری، و درجه ای از اعتماد هستند. روابط به معنای ارتباط بین طرفین است. اگرچه در بعضی از کشورها قرارداد ممکن است یک شرط لازم برای روابط تجاری باشد، با اینحال در هیچ کشوری شرایط کافی برای روابط تجاری در نیست. یک مذاکره کننده ماهر – در حالیکه ضرورتاً در مورد قیود قرارداد نگران است – باید همچنین تلاش کند تا اساس استواری برای روابط بین طرفین ایجاد کند.
در نتیجه، مذاکره کنندگان که بر روی اغلب معاملات تأثیرگذار هستند، باید سوالات غیرقانونی و غیرقراردادی زیادی را بپرسند: طرفین تا چه حد همدیگر را بخوبی می شناسند؟ ماهیت شیمی شخصی بین رهبری دو طرف چیست؟ طرفین تا چه حدی همدیگر را درک میکنند و به فرهنگ، توقعات، و اهداف هم احترام می گذارند؟ چه مکانیزم هایی برای تقویت ارتباط بین طرفین پس از امضای قرارداد وجود دارد؟ معامله پیشنهادی تا چه حدی متعادل است و برای هر دو طرف منفعت دارد؟
اگرچه مذاکره در مورد روابط تجاری کارآمد در هر محتوایی مشکل است، با اینحال زمانیکه طرفین اهل کشورهای مختلف باشند، خیلی چالش انگیز خواهد بود. تفاوت در فرهنگ، نظام حقوقی، سیستم های سیاسی، و سوابق اقتصادی طرفین، ایجاد روابط کاری مؤثر را پیچیده می سازد.
در بررسی ذکر شده در بالا، مؤلف از افراد از 12 کشور مختلف می پرسد که آیا آنها هدف مذاکره را قرارداد می دانند یا روابط؟ مخاطبان را میتوان بصورت گروه های مختلف طبقه بندی کرد، که 54 درصد آنها هدف مذاکره را قرارداد می دانستند و 46 درصد آنها هدف آنرا روابط میدانستند. همچنین درحالیکه مردان اولویت بیشتری برای قرارداد داشتند (57.3 درصد) و زنان نیز الویت بیشتری برای روابط داشتند (52.5 درصد)، با اینحال تفاوت بین آنها زیاد نبود و مسلماً به اندازه ای مهم نیست که مقالات مربوط به جنسیت می خواهند شما را به باور کردن آن ترغیب کنند. از طرف دیگر، نتایج این بررسی تفاوت های مهمی را بین فرهنگ ها و مشاغل مختلف در بین مخاطبان اسپانیایی نشان داد که می گفتند هدف اصلی مذاکره روابط است، در مقایسه با هندی ها که 67 درصد از آنها اینطور می گفتند. از طرف دیگر، اولویت برای روابط در بین چینی ها خیلی بارز نبود (54.5 درصد) و به گونه ای نیست که از روی مقالات می توان پیش بینی کرد، و مخاطبان ژاپنی و آمریکایی تقریباً در داشتن این دو دیدگاه نصف به نصف بودند. شکل 2.7 نتایج این بررسی را در مورد این مسئله در بین 12 ملیت مختلف نشان میدهد.
تحلیل پاسخ ها بر اساس زمینه شغلی نیز تفاوت های مهمی را نشان داد. برای مثال، درحالیکه 71 درصد وکلا قرارداد را هدف اصلی مذاکره می دانستند، 61 درصد مدیران و افراد بازاریابی روابط را هدف اصلی آن می دانستند. شکل 2.8 خلاصه نتایج را نشان میدهد.

 

 

 

 

 

اگرچه برای گروه بعنوان یک واحد کلی، پاسخ های مردان و زنان تفاوت زیادی با هم نداشتند، با اینحال در فرهنگ های خاصی تفاوت زیادی بین پاسخ مردان و زنان وجود داشت. بنابراین با اینکه 66.7 درصد مخاطبان مرد ایالات متحده قرارداد را هدف اصلی مذاکره می دانستند، 71.4 درصد مخاطبان زن ایالات متحده روابط را هدف اصلی مذاکره می دانستند – که این یافته توسط مطالعه برای تأثیر جنسیت بر روی مذاکره پشتیبانی می گردد. از طرف دیگر، پاسخ 75 درصد زنان فرانسه و 66.7 درصد زنان اسپانیا قرارداد بود، که نشان میدهد که نقش جنیست در مذاکره ممکن است بیشتر تحت تأثیر فرهنگ قرار بگیرد تا زیست شناسی.

 

هفت قانون برای ایجاد اساسی برای روابط
اگر وجود روابط کاری خوب برای موفقیت معامله مهم باشد، سوالی که پیش می آید اینست که مذاکره کننده چطور روابط خوبی را بین طرفین ایجاد میکند؟ روابط پس از امضای معامله و همکاری طرفین، توسعه پیدا خواهد کرد. بنابراین ایجاد روابط بخضی از مرحله مدیریت معامله خواهد بود، که موضوعی است که در بخش دوم این کتاب به آن می پردازیم. با این وجود، مذاکره کنندگان می توانند در هنگام مرحله انجام معامله کارهای زیادی انجام دهند تا اساسی برای یک روابط خوب ایجاد کنند. در زیر هفت قانون را بیان میکنیم که مذاکره کنندگان جهانی باید مد نظر قرار دهند تا احتمال این را افزایش دهند که یک روابط کاری خوبی بین طرفین ایجاد گردد.
1- از مرحله پیش-مذاکره بطور کامل و مؤثر استفاده کنید. معامله کنندگان باید در مقابل وسوسه ها برای رد شدن سریع از مرحله پیش-مذاکره و آغاز صحبت در مورد معامله مقاومت کنند. در عوض، آنها باید از دوره پیش-مذاکره برای بدست آوردن آگاهی در مورد زمینه، علایق و فرهنگ سازمانی طرف مقابل استفاده کنند و در مورد زمینه سازمانی، علایق و سازمان خود به طرف مقابل خود بگویند. این مرحله یک مرحله ضروری و حیاتی است اگر طرفین قرار باشد که همدی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقاله ترجمه شده مذاکره کننده جهانی