پایان نامه ماهیت محاربه در فقه مذاهب خمسه رشته ادبیات و علوم انسانی ص270
عنوان: فصول اذان واقامه از دیدگاه مذاهب خمسه
چکیده :
این پایان نامه بعد از بررسی لغوی و ادبی محاربه و ذکر اجمالی دیدگاه فقها شیعه و سنی به ماهیت محاربه از جنبه های مختلف پرداخته است؛ بر این اساس هر گاه اقدام کسی به محاربه و اعمال زور، سبب ارعاب مردم و سلب امنیت از زندگی و مال و ناموسشان گردد، چنین عملی محاربه و افساد در زمین است و مشمول اطلاق آیه و روایات خواهد بود، چه اینکه غرض اصلی او ارعاب و سلب امنیت مردم باشد و چه اینکه غرض اصلی او مورد دیگری باشد. به طور کلی هر عملی که موجب ارعاب اهالی یک منطقه شود یا به عبارت دیگر هر عملی که بالقوه موجب ارعاب باشد اگر چه که ارعاب به عللی فعلیت نیابد؛ از مصادیق محاربه با خدا و پیامبر و سعی در افساد در زمین است .
در بررسی موارد مشابه ـ «بغی» و «تروریسم» ـ پنج فرق میان محاربه و بغی بیان شده است واز آن جا که ماهیت جرم محاربه ایجاد اختلال در امنیت عمومی است، پس می تواند بارزترین مصداق آن تروریسم باشد.
در پایان ضمن بررسی محاربه در قوانین موضوعه ایران ، بر این نکته تصریح شده که تعمیم احکام محاربه در قانون مجازات به موارد مختلف عملی غیر اصولی و خلاف موازین شرعی و حقوقی می باشد
چکیده ۱
مقدمه. ۲
فصل اول. ۵
کلیات.. ۵
۱-۱) معنای لغوی محاربه ۶
۲-۱) محاربه در قرآن کریم. ۷
۳-۱) اصطلاح محاربه از دیدگاه امامیه ۱۲
۴-۱) اصطلاح محاربه از دیدگاه اهل سنت.. ۲۰
فصل دوم. ۲۱
ماهیت محاربه. ۲۱
۱-۲) مفاد آیه محاربه ۲۲
۱-۱-۲) بررسی عنوان محاربه ۲۲
۲-۱-۲) بررسی عنوان افساد در زمین ۵۰
۱-۲-۱-۲) مراد از افساد در زمین. ۵۰
۲-۲) جمع میان دو عنوان محارب ومفسد فى الارض… ۵۷
۳-۲) آیا افساد فی الارض به تنهایی، موضوع برای جواز حکم قتل می باشد. ۶۷
۴-۲) بررسی روایات خاصه درباره موضوع حد محارب.. ۷۰
۵-۲) بررسى مسائل دخیل در تحقق عنوان محاربه ۱۰۸
۱-۵-۲) بکار بردن سلاح. ۱۰۸
۲-۵-۲) تحقق خارجی ترس و ارعاب.. ۱۱۵
۳-۵-۲) قصد قتل یا سرقت.. ۱۲۰
۴-۵-۲) عمومیت متعلق محاربه ۱۲۵
۶-۲) دیدگاه علمای اهل سنت در باب محارب.. ۱۲۹
۷-۲) دیدگاه اهل سنت در باب حکم محارب.. ۱۳۶
۱-۷-۲) قائلان به حبس… ۱۳۶
۲-۷-۲) قائلان به غیر حبس… ۱۳۸
۸-۲) محارب در متون حدیثی مذاهب اربعه ۱۴۰
۹-۲) آراء برخی از مذاهب در خصوص اشرار و ترساندن مردم ۱۴۵
فصل سوم. ۱۴۷
بررسی جرم محاربه با موارد مشابه. ۱۴۷
۱-۳) محاربه و بغی. ۱۴۸
۱-۱-۳) معنای لغوی بغی. ۱۴۸
۲-۱-۳) معنای اصطلاحی بغی. ۱۴۹
۳-۱-۳) بررسی مفهوم محاربه و بغی (جرم سیاسی) ۱۵۱
۴-۱-۳) نظریات مختلف در مورد بغی ( جرم سیاسی ) ۱۵۶
۵-۱-۳) آیا باغی کسی است که برامام معصوم خروج نماید. ۱۵۹
۶-۱-۳) شرایط جنگ با بغات یا مجرمین سیاسی. ۱۶۱
۷-۱-۳) رفتار با اسیران و مجروحین جنگی بغات.. ۱۶۳
۸-۱-۳) تعریف جرم سیاسی از نظر حقوقدانان و مقایسه آن با بغی. ۱۶۶
۹-۱-۳) مزایای مجرمین سیاسی. ۱۶۷
۱۰-۱-۳) مقایسه بین محارب و باغی. ۱۶۹
۲-۳) محاربه و تروریسم. ۱۷۰
۱-۲-۳) مفهوم تروریسم. ۱۷۰
۲-۲-۳) تعاریف گسترده تروریسم. ۱۷۳
۳-۲-۳) تعریف محدود تروریسم. ۱۷۵
۴-۲-۳) تعریف تروریسم از نظر دیدگاه هدف و عامل. ۱۷۷
۱-۴-۲-۳) انواع تروریسم از نظر هدف.. ۱۷۷
۲-۴-۲-۳) انواع تروریسم از نظر عامل. ۱۷۸
۵-۲-۳) تعریف حقوقی تروریسم. ۱۸۰
۶-۲-۳) مقایسه تروریسم و محارب.. ۱۸۳
فصل چهارم. ۱۸۶
محاربه در قوانین موضوعه ایران. ۱۸۶
(۴-۱-۱ رکن قانونی. ۱۸۸
(۴-۱-۲ رکن مادی ۱۸۹
(۴-۱-۳ عنصر معنوی ۱۹۵
(۴-۲ ارزیابی انتقادی عملکرد قانونگذار در توسعه مفهوم محاربه ۱۹۷
(۴-۲-۱ نقد و ارزیابی کلّی. ۱۹۷
(۴-۳ زمینه و انگیزه تعمیم احکام محاربه به برخی از جرایم ۲۰۲
(۴-۴ ایرادات ناظر به تعمیم حکم محاربه به برخی از جرائم ۲۰۸
(۴-۴-۱ از نظر شرع. ۲۰۸
۲-۴-۴) دیدگاه حقوقی عرفی ۲۲۰
۵-۴) بررسی موردی جرایم در حکم محاربه ۲۲۵
۱-۵-۴) جرایم در حکم محاربه در قانون مجازات اسلامی ۲۲۵
۶-۴) بر هم زدن امنیت و ایجاد رعب و وحشت از طریق سرقت مسلحانه و قطع الطریق ۲۲۷
۷-۴) قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی ۲۳۱
۸-۴) براندازی حکومت اسلامی. ۲۳۳
۹-۴ ) نامزد تصدی یکی از پستهای حساس حکومت کودتا ۲۳۷
۱۰-۴) تشکیل یا اداره دسته یا جمعیت غیر قانونی. ۲۳۹
۱۱-۴ ) تحریک نیروهای خودی به تمرد یا تسلیم. ۲۴۵
۱۲-۴) همکاری با دولتهای خارجی متخاصم. ۲۴۷
۱۳-۴) سوء قصد به جان رهبر یا یکی از رؤسای قوای سه گانه و مراجع بزرگ تقلید ۲۴۹
۱۴-۴) جعل اسکناس و اسناد بانکی به قصد اخلال در نظام کشور ۲۵۱
۱۵-۴) اجتماع و تبانی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی کشور ۲۵۵
۱۶-۴) تظاهر، قدرت نمایی و اقدام علیه آسایش عمومی بوسیله اسلحه ۲۵۷
۱۷-۴ ) راهزنی در راهها و شوارع. ۲۵۹
۱۸-۴) سرقت مسلحانه در شب.. ۲۶۲
۱۹-۴) آتش زدن اموال به قصد مقابله با حکومت اسلامی. ۲۶۵
۲۰-۴ ) نهب، غارت و اتلاف اموال با قهر و غلبه ۲۶۷
منابع. ۲۶۹
تعداد صفحات پایان نامه: 270 صفحه
ماهیت محاربه در فقه مذاهب خمسه
استاد راهنما
حجت الاسلام والمسلمین علیرضا امینی
استاد مشاور
دکتر علیرضا فیض
نگارش
فواد طاهر شمس
چکیده
این پایان نامه بعد از بررسی لغوی و ادبی محاربه و ذکر اجمالی دیدگاه فقها شیعه و سنی به ماهیت محاربه از جنبه های مختلف پرداخته است؛ بر این اساس هر گاه اقدام کسی به محاربه و اعمال زور، سبب ارعاب مردم و سلب امنیت از زندگی و مال و ناموسشان گردد، چنین عملی محاربه و افساد در زمین است و مشمول اطلاق آیه و روایات خواهد بود، چه اینکه غرض اصلی او ارعاب و سلب امنیت مردم باشد و چه اینکه غرض اصلی او مورد دیگری باشد. به طور کلی هر عملی که موجب ارعاب اهالی یک منطقه شود یا به عبارت دیگر هر عملی که بالقوه موجب ارعاب باشد اگر چه که ارعاب به عللی فعلیت نیابد؛ از مصادیق محاربه با خدا و پیامبر و سعی در افساد در زمین است .
در بررسی موارد مشابه ـ «بغی» و «تروریسم» ـ پنج فرق میان محاربه و بغی بیان شده است واز آن جا که ماهیت جرم محاربه ایجاد اختلال در امنیت عمومی است، پس می تواند بارزترین مصداق آن تروریسم باشد.
در پایان ضمن بررسی محاربه در قوانین موضوعه ایران ، بر این نکته تصریح شده که تعمیم احکام محاربه در قانون مجازات به موارد مختلف عملی غیر اصولی و خلاف موازین شرعی و حقوقی می باشد.
مقدمه
طرح مسأله
در شریعت , جرایم به محظورات شرعی که خداوند متعال از آنها به وسیله حد یا تعزیر منع کرده است تعریف شده اند . و محظور, عبارت است از انجام فعلی که از آن نهی شده و یا ترک فعلی که به آن امر شده است . پس جرم , انجام عملی است که حرام و دارای مجازات است و یا ترک فعلی است که شرع انور به تحریم و مجازات بر آن تصریح کرده است . جرم در میان پدیده های گوناگون اجتماعی نیز رفتاری مورد انزجار و نفرت جامعه است , که با توجه به شدت و ضعف آن , مستلزم عقوبت می گردد . با پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی)ره)،یکی از برنامه های دولت اسلامی پس از استقرار نظام اسلامی وضع قوانین کیفری مبتنی بر احکام شرع مقدس و لغو مقررات مغایر بود.طلیعه این تحول پیش از تصویب مقررات جدید با اجرای مجازاتهای اسلامی که به موجب احکام دادگاههای انقلاب اسلامی در همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب نمایان گردید سپس با تصویب مقررات جزایی اسلامی تقسیم بندی جرایم از خلاف , جنحه وجنایت به حدود و قصاص و تعزیرات تغییر یافت . در بخش حدود , محاربه به عنوان جرمی مستقل وارد حقوق موضوعه ایران گردید پدیده مجرمانه محاربه , یکی از عناوین حقوق جزای اسلامی می باشد. این مبحث در باب حدود , بین فقهای شیعه و سنی مشهور است . در آن باب , مجازاتهای شدید از سوی شارع مقدس بیانگر اهمیتی است که شارع , برای صیانت مردم , تامین امنیت و آسایش جامعه قائل است . به علت جدید التاسیس بودن این موضوع ومباحثی که پیرامون ماهیت و نحوه اجرای آن در فقه امامیه و اهل تسنن و مصادیق آن در عصر حاضر و نیز بررسی وجوح تشابه و تفاوت این جرم با جرائم دیگر از قبیل بغی و سایر جرایم مخل امنیت داخلی و خارجی مطرح است لذا موضوع پایان نامه را بررسی ماهیت این جرم در فقه مذاهب خمسه انتخاب نمودم .
سؤال اصلی و هدف تحقیق
ماهیت جرم محاربه در مذاهب اسلامی چیست، و قانون مجازات اسلامی ایران چه مواردی را شامل این حد می داند. و هدف این بحث در صدد مشخص کردن موضوع حدی است که در شرع بنا به نص قرآن کریم و روایات متواتر برای محارب معین شده است.
شیوه تحقیق
شیوه تحقیق در این پایان نامه , به طریق کتابخانه ای یا همان مطالعه نظری و بررسی نظرات مختلف فقها و حقوقدانان صاحب نظر در این عنوان می باشد . مجمل بودن کلام فقها در این باب و عدم وجود سابقه این عنوان در حقوق موضوعه وعدم تفکیک این موضوع از جرایم علیه امنیت وآسایش عمومی و گسترش دایره شمول اعمالی که از سوی قانون گذار , در حکم محاربه شناخته شده است , از دشواریهای این تحقیق در این زمینه بوده است .
سازماندهی تحقیق
این پایان نامه در چهار فصل تدوین یافته است :
1.کلیات ؛ مشتمل بر چهار بخش می باشد که در آن به تعریف محاربه و بررسی آن در قرآن کریم و بررسی اصطلاحی آن در دیدگاه امامیه و اهل تسنن پرداخته شده است .
2.بررسی ماهیت محاربه که شامل نه بخش است , در بخش نخستین مفاد آیه محاربه مورد بررسی قرار گرفته است که خود شامل سه مبحث است که در آن عنوان محاربه و افساد فی الارض به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفته است . در بخش دوم به جمع میان دو عنوان محارب و افساد فی الارض پرداخته شده است . در بخش سوم این موضوع مورد بحث قرار گرفته است که آیا افساد فی الارض به تنهایی موضوع برای جواز حکم قتل می باشد؟
دربخش چهارم به بررسی روایات خاصه در باب محاربه پرداخته شده است . در بخش پنجم عناوین دخیل در باب محاربه پرداخته شده است که شامل چهار مبحث می باشد .در بخش ششم و هفتم به دیدگاه اهل سنت در باب این جرم پرداخته شده است , وبخش هشتم عنوان محارب را در متون حدیثی مذاهب اربعه را مورد بررسی قرار داده است . در بخش آخر از فصل دوم آراء برخی از مذاهب در خصوص اشرار و ترساندن مردم ذکر شده است .
بخش اول که خود سه مبحث دارد به تعریف جرم محاربه و ارکان آن می پردازد . بخش دوم عملکرد قانون گذار در توسعه مفهوم محاربه را مورد بررسی قرار دادیم که شامل یک مبحث انتقادی می باشد . در بخش سوم به زمینه و انگیزه تعمیم احکام محاربه به برخی از جرایم در قانون پرداخته شده و در بخش چهارم که دو مبحث دارد ایرادات ناظر به تعمیم حکم محاربه به برخی از جرایم ذکر شده است . بخش پنجم به بررسی موردی جرایم در حکم محاربه پرداخته شده است که شامل یک مبحث می باشد . و از بخش ششم تا بیستم جرایم در حکم محاربه در قانون به طور جداگانه ذکر شده است و در مورد ارتباط آن با جرم محاربه بحث شده است .
فصل اول
کلیات
1-1 معنای لغوی محاربه
در ادبیات عرب محاربه مصدر باب مفاعَلَه که ماضی آن “حارَبَ” از ریشه ثلاثی مجرد حرب است. و معناى لغوى آن نقیض «سلم» یعنى آشتى است: ” حرب الرجل ای سلبه المال و ترکه بلا شی”.
بنابراین، واژه مزبور از نوعى مقاتله (کار زار) گرفته شده که در آن از ابزار قدرت و زور استفاده مى شود.
براساس این تعریف بین محاربه به معناى مقاتله، و منازعه به معناى خصومت و عداوت تفاوت قائل مى شویم.زبیدى در تاج العروس گوید:حرب در برابر سلم است و این دو واژه نقیض یکدیگرند. از این رو به «قتال»، «حرب» گفته مى شود. قاموس قرآن نیز “حرب” را به معنای جنگ آورده است و به خاطر همین معنا “محراب” مسجد را که محل جنگ با شیطان و هوای نفس است به این نام نامیده اند. و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان حرب را در برابر سلم به معنای آشتی بیان نموده است .
با نگاهى به تعریف ها و عناوین فوق روشن مى شود که ویژگى استفاده از ابزار قدرت در اظهار خصومت و دشمنى در همه آنها وجود دارد گر چه در برخى، چون و مصارعه، از سلاح استفاده نمى شود.بنابراین، استعمال واژه «حرب» در مواردى که جنگ حقیقى و اعمال زور وجود نداشته باشد، استعمال مجازى است، مانند استعمال واژه «حرب» به معناى دشمن در جمله «أنا حربٌ لمن حاربنى» و به معناى محارب در جمله «فلان حرب فلان» و به معناى دشمن و محارب در جمله «فلان حرب لی» (فلانى دشمن و محارب من است، هرچند که محاربش نباشد…).
بر اساس این تعریف ها دربرخى از استعمالات واژه «حرب»، کارزار با اسلحه و دیگر ابزار آلات جنگى و قهرى، به مرحله فعلیت نرسیده است لیکن دشمنى در این گونه استعمال ها به منزله قتال و کارزار قرار گرفته است و کلام ابن منظور در جمله «فلان حرب لی، ای: عدو محارب و ان لم یکن محاربا» بیانگر همین استعمال است. از این رو در لسان العرب، واژه «حرب» را در آیه « فَاْذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِه» به قتل تفسیر کرده است.
آرى، او در تفسیر آیه «… الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَه»، این واژه را به معصیت و نافرمانى تفسیر کرده است، گویا چون وقوع جنگ حقیقى با خدا و پیامبر را نامعقول مى پنداشت کلمه «محاربه» را در آیه به معصیت تفسیر کرد. لیکن ابن منظور وقتى که به تعریف معناى محاربه از دیدگاه علما و مفسران مى پردازد، دوباره حرب را به قتال معنا مى کند و از عداوت و عصیان به استعمال سلاح و زور تعبیر مى آورد.
این معنا را مى توانیم در سایر استعمالات و مشتقات این ماده پیدا کنیم، مانند «حربه» به معناى زوبین یا نیزه کوتاه و «حُرِبَ» به معناى همه مالش به تاراج رفت و«حارِبْ» به معناى مُسَلَّح.
2-1) محاربه در قرآن کریم
«حرب» که ریشه محاربه است، در شش جاى قرآن به کار رفته است. علاوه بر آیه محاربه که محور بحث ماست، در آیه هاى زیر نیز به چشم مى خورد:
1- فَإِن لَم تَفعَلوا فَاْذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِه وَإن تُبتُم فَلَکُم رُؤوسُ اَموالِکُم لاتَظلِموُن ولاتُظلِمُون،
2- کُلَّما أَوقَدُوا ناراً لِلحَربِ أَطفَأَهَا اللّهُ وَیَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسَاداً وَاللّهُ لایُحِبُّ المُفسِدین،
3- فَإمّا تَثقَفَنَّهُم فِی الحَربِ فَشَرِّدبِهِم مَن خَلفَهُم لَعَلَّهُم یَذَّکَرونَ،
4- وَالَّذینَ اتَّخَذوا مَسجِداً ضِراراً وَکُفراً وَتَفریقاً بَینَ المُومِنینَ وَإرصَاداً لِمَن حارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبلُ وَلَیَحلِفُنَّ إن أرَدنا اِِلّا الحُسنى وَاللّهُ یَشهَدُ إنَّهُم لَکاذِبونَ،
5- فَإذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَربَ الرِّقَابِ حَتَّى إذَا أثخَنتُمُوهُم فَشُدُّوا الوَثَاقَ فَإمَّا مَنَّا بَعدُ وَإمَّا فِدَآءً حَتَّى تَضَعَ الحَربُ أوزَارَهَا … ،
با نگاهى کلى و اجمالى به تفسیر این آیات در مى یابیم که مصداق متیقن ماده «حرب» رویارویى و مقاومت قهر آمیز و مسلحانه در برابر خدا و پیامبر است.
نکات زیر نیز مؤید برداشت و تفسیر یاد شده است:
الف) استعمال واضح واژه «حرب» در رویارویى مسلحانه در آیه هاى 64 از سوره مائده و 57 از سوره انفال و چهار از سوره محمد(ص).
ب) قرارگرفتن واژه «تشرید» (پراکنده کردن دشمنان حربى و پیروانشان) درکنار واژه «حرب» در آیه 57 از سوره انفال.
در خور توجه است که در دلالت و ظهور واژه حرب بر کارزار مسلحانه فرق نمى کند که الف و لام موجود در آن الف و لام عهد باشد یا الف و لام جنس.
ج) ذکر پیمان شکنى دشمنان خدا و مسلمانان در آیات قبل از آیه 57 سوره انفال.
د) فرمان خدا به مسلمانان درباره جمع آورى نیرو و اسلحه به منظور ایجاد ترس در صفوف دشمنان در آیات پس از آیه 57 سوره انفال.
ه) کنار هم قرار گرفتن اصطلاحات «فضرب الرقاب» (زدن گردن ها)، «اثخان فى القتل» (زیاده روى در خونریزى)، «تشدید الوثاق» (سختگیرى نسبت به اسیران جنگى وسایر موارد مشابه در آیه چهار سوره محمد.
و) تعبیر «ایقاد النار» (برافروختن آتش جنگ در سوره مائده که برجنگ و کارزار واقعى ظهور دارد.
ز) علاوه بر موارد فوق مفسران گفته اند: آیات مذکور در باره جنگ هایى است که بین پیامبر(ص) و یهودیان مدینه (از اهل کتاب) رخ داده است مانند جنگ هاى آن حضرت با طوایف بنى نظیر، بنى قینقاع، بنى قریضه و دیگر طوایف.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه31
علل پیدایش مذاهب در اسلام
اگر مسلمانان در زمان پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم از وحدت خاصى برخوردار بودند، و عظمت مقام رسالت و مرجعیت مسلم او براى پیروانش، مانع از بروز دوگانگى بود، ولى پس از درگذشت او، شکاف عجیبى در میان آنان پدید آمد، و آن وحدت و ایثار، جاى خود را به جدال و نزاع کلامى، و احیانا به نبردهاى خونین، آنهم بر سر عقائد، داد.
مهمترین مساله در این مورد، بررسى علل پیدایش اختلافها و پىریزى مذاهب است که در کتابهاى مربوط به تاریخ عقائد، پیرامون آن کمتر گفتگو شده و حق آن ادا نشده است. از آنجا که تاریخ نگارى در میان مسلمانان به صورت نقلى بود، کمتر به تحلیل تاریخ مىپرداختند. بالطبع، چنین روشى در بحثهاى مربوط به ملل و نحل که یک نوع تاریخ نگارى ـ تاریخ عقائد ـ است، نیز سایه افکند و جداى از نقل حوادث، کمتر به تحلیل آن پرداختند. در نتیجه، فلسفه این همه اختلاف، بعد از رسول خدا در بین امت اسلامى روشن نشد.
پس از درگذشت پیامبر (ص)، براى گروهى از مسلمانان، مسائل کلامى، مطرح نبود و آنان، جز به جهاد و نشر اسلام در جهان، به چیزى نمىاندیشیدند، و در مسائل مربوط به توحید و شناخت صفات خدا و مانند آن، از آنچه از کتاب و سنت فرا گرفته بودند، پا فراتر نمىنهادند. زیرا آنان اسلام را با دو امتیاز شناخته بودند:
1 ـ عقائدى واضح و روشن،
2 ـ تکالیفى سهل و وظایفى آسان.
اسلام، با این دو امتیاز، در شبه جزیره و سپس در سائر نقاط، اسلامى گسترش یافت. اگر مشکلى پیش مىآمد به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) مراجعه مىکردند. شیعیان نیز که سخن عترت را قرین قرآن مىدانستند، مشکلات فکرى را با آنان در میان مىگذاشتند. براى این گروه وارسته و عاشق جهاد و ایثار، و پیرو عترت، آیات زیر، در زمینههاى گوناگون، الهام بخش و عقیده ساز بود.
الف: اثبات صانع
1 ـ (افى الله شک فاطر السماوات و الارض) (سوره ابراهیم / 10)
«آیا در وجود خدا شک و تردیدى هست، در حالى که آفریننده آسمانها و زمین است؟» .
2 ـ (ام خلقوا من غیر شىء ام هم الخالقون) (سوره طور / 35) .
«آیا آنان از هیچ آفریده شدهاند یا خود آفریننده خود هستند؟» . (مسأله توحید و نفى و دوگانگى در خلقت) .
3 ـ (لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا) (سوره انبیاء / 22) .
«اگر در میان آسمانها و زمین خداى دیگرى بود، نظام گیتى بهم مىریخت» .
ب: شناخت صفات خدا
4 ـ (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم* هو الله الذى لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون* هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى یسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزیز الحکیم). (سوره حشر / 22 ـ 24) .
«او خدایى است که جز او خدایى نیست. آگاه از درون و برون و رحمان و رحیم، اوست. حاکم، مالک، منزه از عیب، سلامت بخش، ایمن ساز، مراقب، قدرتمند، پیروز، شایسته بزرگى. و او منزه است از آنچه براى او شریک قرار مىدهند. او خداى آفریننده و صورتگر است، براى او است نامهاى نیک. آنچه در آسمانها و زمین است، بر او تسبیح مىگوید. او است عزیز و حکیم» .
ج: تنزیه خدا از تشبیه به خلق
5 ـ (لیس کمثله شىء و هو السمیع البصیر) (سوره شورى / 11) .
«براى او مثل و مانندى نیست و او است شنوا و بینا» .
د: گسترش عظمت الهى
6 ـ (و ما قدروا الله حق قدره)