لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
سخنرانی خانم فاطمه گراهام که به دین اسلام و مذهب تشیع گرویده اند
این سخنرانی در دی ماه امسال و برای گروهی از دانشجویان ایرانی اسکاتلند ارائه شده است. خانم فاطمه گراهام متولد سال1959 در انگلستان هستند که در 16 سالگی ابتدا به اسلام روی آوردند و دو سال بعد از آن با مطالعاتی که در زمینه تشیع داشتند به مذهب شیعه گرویدند. ایشان به همراه همسرشان ابراهیم الن، که ایشان نیز به تشیع گرویده اند در اسکاتلند زندگی می کنند و در زمینه طب سنتی و گیاهی فعالیت می کنند.
امروز قصد دارم در مورد دو موضوع که از زمان مسلمان شدنم، عمیقا به آنها اعتقاد داشته و امروز نیز به عنوان یک مسلمان هنوز هم به آنها اعتقاد راسخ دارم، مطالبی را بیان کنم:1.اسلام و سادگی در این دین.
2.اسلام و قلب و روح انسان.
ابتدا چگونگی ایمان آوردنم به اسلام را به طور خلاصه تشریح می کنم. من در سن 16 سالگی به دین اسلام ایمان آوردم. در دوران کودکی ام تا حدودی فرد مذهبی بودم. پدرم مسیحی بود اما به طور کامل تکالیف مذهبی اش را بجا نمی آورد. برعکس، مادر و مادر بزرگم بسیار مذهبی بودند. هر دو آنها کاتولیکهای متدینی بودند. من به مدرسه کاتولیک ها رفتم؛ جایی که پیش از هر کلاسی به نیایش می پرداختیم. به عنوان یک نوجوان شروع به مطالعه و جستجو در موضوع های مذهبی کردم. به مطالعه دین های مختلف در جهان پرداختم و تلاش کردم چیزی را که احساس می کردم درست است، پیدا کنم؛ چیزی که با آن احساس آرامش کنم. اما در کتابها فقط تئوری وجود داشت. زمانیکه 16 سال داشتم از مدرسه به کالج رفتم و دوستان مسلمان زیادی به ویژه از جوامع آسیایی پیدا کردم. یک روز موقع نهار به دیدار آنها رفتم و مشاهده کردم که همه آنها روزه هستند. خیلی تعجب کردم و از آنها در مورد روزه سوال کردم، سوالات زیادی در مورد اعتقاداتشان از آنها پرسیدم. کاتولیک ها نیز یک نوع روزه در دین خود دارند(Lent) اما روزه مسلمانان جدی تر است که نشاندهنده ایثار،از خود گذشتگی و طاقت بیشتر مسلمانان است.
دوستانم به من قرآنی به زبان انگلیسی دادند و زمانیکه آن را خواندم بلافاصله ارتباطی میان قلبم و قرآن ایجاد شد و احساس کردم به خانه ام آمده ام و این دین من است. من دین خود را یافتم. بیان احساس آن زمان بسیار سخت است. هیچ مطالعه پیچیده و هیچ مباحثه طولانی رخ نداد؛ فقط یک ارتباط فوری میان من و قرآن ایجاد شد. چند روز بعد در خانه یکی از برادران و خواهرانم شهادتین گفتم. یک روحانی متنی را به عربی خواند و من آن را تکرار کردم و فردی آن را به زبان انگلیسی برایم ترجمه کرد. آنها به من گفتند: " مبارک است" ، " به دین اسلام خوش آمدید" ،" اکنون شما مسلمان هستید".
با خود گفتم چه آسان و چه ساده. اسلام برای من دینی کامل، خالص و پاک است که تبعیض نژادی در آن وجود ندارد، زن و مرد در آن برابر هستند، عدالت رعایت می شود و قوانینی در آن برای جوامع وضع شده و در عین سادگی بسیار کامل است.
جمله ای معروف از جورج برنارد شاو نقل شده است با این مضمون که : اسلام بهترین دین است ولی مسلمانان بهترین پیروان یک دین نیستند. بعدها به این موضوع فکر کردم که مسلمانان و پیروان دین اسلام می توانند برعکس دین اسلام افرادی غیرکامل و غیرساده باشند. در گفتگو با دیگر افرادی که به دین اسلام ایمان آورده بودند، اکثرشان نیز همین موضوع را بیان می کردند.
در ابتدا و پس از معرفی به اسلام، گویی یک راه ارتباطی قوی معنوی ایجاد شد تا شما را به خدا و دین اسلام برساند. به عنوان یک فرد تازه ایمان آورده به اسلام، یکسری قوانین را باید رعایت می کردم. نحوه پوشش، خوردن و نخوردن یکسری مواد غذایی، کارهایی که نباید انجام می دادم و اعمالی که باید انجام می دادم و... . سالها طول کشید تا این را پذیرفتم که شما واقعا نمی توانید تمامی مسلمانان را در هر زمانی متقاعد کنید و بنابراین باید راهنمایی در زندگی داشته باشید و در یک مسیر درست عبادت کنید. و به همین دلیل من بعد از مطالعه مسیر شیعه در اسلام را انتخاب کردم که این خود یک روایت دیگر است.
حال به موضوع سادگی در اسلام بازگردیم. دین ما (اسلام) از صلح، عدالت، مهربانی و بشریت حمایت می کند. " برنامه توسعه سازمان ملل" در گزارش امور توسعه اعراب در سال 2002 شش سخن از امام علی (ع) را در مورد چگونگی یک حکمرانی ایده آل ذکر کرده است. در اینجا من تنها دو مورد از این شش مورد را ذکر می کنم که نشان می دهد اسلام چه ایده هایی در زمینه عدالت و برابری دارد:
.مردم از دو حال خارج نیستند یا برادر دینی تو هستند و یا از انسانی همانند تو. .پرهیزکاران!دردنیا دارای فضیلت های برترند،سخنانشان راست،پوشش آنان میانه روی،وراه رفتنشان باتواضع وفروتنی است،چشمان خودرابرآن چه خداحرام کرده می پوشانند،وگوشهای خودراوقف دانش سودمند کرده اند،ودرروزگار سختی وگشایش ،حالشان یکسان است.اینها از جمله ایده های کامل و در عین حال ساده ای هستند که من را به اسلام جذب کردند. به رغم این همه نمونه های باشکوه و عظیم در دین اسلام، اگر از غیرمسلمانان در خیابانهای اسکاتلند، انگلیس و اروپا بپرسید که اسلام را در چند کلمه خلاصه کنند، مطمئن هستم که پاسخ آنها این چند کلمه خواهد بود: خشن، سختگیر، خشونت، رفتار بد با زنان، عدم رعایت حقوق بشر. چرا باید این افراد در مورد دین کامل ما این گونه فکر کنند؟
در مورد دیگر افرادی که به اسلام ایمان می آورند و مذهبی را برای خود انتخاب می کنند، متاسفانه برخی موارد جذب سلفی ها می شوند، باید بگویم که اگر خوش شانس باشند، از سُنی ها تبعیت می کنند و یا اگر خوش شانستر باشند از روشهای صوفی هایی که به اهل بیت ارادت دارند، تبعیت می کنند. متاسفانه فقط عده اندک ولی خوشبخت به ماهیت اصلی شیعه در اسلام پی می برند. این خود نیز موضوعی است که جای بحث دارد.
افراد جدیدی که به اسلام گرایش پیدا کرده اند با حجم قوانین و مقرراتی روبرو می شوند. یکسری باید و نبایدها. به آنها یکسری اصطلاحات عربی آموزش داده می شود از جمله: حرام، کفر، مکر و شرک. متاسفانه به آنها اجازه داده نمی شود که شکل ساده اسلام را اجرا کنند. از مسلمانان دائم این سوال پرسیده می شود که آیا سنی هستند یا شیعه؟ از چه مذهبی پیروی می کنند؟ اگر شیعه هستند از چه مرجعی تبعیت می کنند؟
افراد جدیدی که مسلمان شده اند و از ایمان ضعیفی برخوردارند در این راستا هیچ نظری ندارند. آنها تنها کلمه مسلمانی را یدک می کشند. آنهایی هم که اکثرا مسلمان به دنیا آمده اند در مورد اینکه چرا باید یا سنی باشند و یا شیعه، نظری ندارند. اینکه چرا باید حنفی باشند یا شافعی، اینکه چرا باید مالکی باشند یا جعفری نظری ندارند. آنها اغلب از یک مذهب تبعیت می کنند چون اکثریت مسلمانان در خانواده و یا جامعه شان این گونه رفتار می کنند
می خواهم مثالی در مورد اینکه یک فرد تازه مسلمان شده چگونه به خاطر این مسائل می تواند سردرگم شود، ذکر کنم. از یکی از خواهران سنی وضو را آموختم. به خاطرم نمی آورم که او چه مذهبی داشت. بعدها زمانی که از مذهب شیعه تبعیت کردم و در ایران بودم، یکی از خواهران مذهبی ام به من گفت که اشتباه وضو می گیری و راه صحیح وضو گرفتن را به من آموخت. سالها بود که به آن طریق وضو می گرفتم و مشکلی هم نداشتم چون تنها در آن زمانی که با آن خواهر شیعه آشنا شدم طریقه صحیح وضو گرفتن را آموختم. در جایی در میان سنی های حنفی بودم. آنها نیز به طریقه وضو گرفتن من ایراد گرفتند. تعجب کردند و شروع به آموزش طریقه وضو گرفتن به من کردند و این موضوع من را ناراحت کرد. وضو گرفتن یکی از موضوعاتی در اسلام است که افراد تازه مسلمان شده در مورد صحیح بودن یا اشتباه بودن آن سردرگم می شوند.
تفاوتهای زیادی در نحوه وضو گرفتن میان مسلمانان وجود دارد. در موضوع های دیگری همچون حجاب، قوانین روزه، نماز خواندن مسافران در میان مسلمانان نیز اختلافهای زیادی وجود دارد. مشکل بزرگ برای تازه مسلمان شده ها این است که به آنها گفته نمی شود که در اسلام راههای متفاوتی در انجام قوانین و مقرارت این دین وجود دارد. به آنها نمی گویند که مذاهب مختلفی در اسلام وجود دارد. فقط می گویند این کار درست است و آن اشتباه.
مسلمانی پیدا می شود و یکسری قوانین را به فرد تازه مسلمان گوشزد می کند و مسلمان دیگری پیدا می شود و دقیقا برعکس آن چیزهایی که مسلمان قبلی گفته را می گوید بنابراین این گونه است که فرد تاز مسلمان شده در اجرای احکام دین سردرگم می شود.
ا این تفاسیر بر خود لازم دانستم که مطالعه جدی در مورد پنج مذهب دین اسلام و تصمیم گیری در مورد اینکه
تحقیق درباره تازه مسلمان