هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مدیریت مشارکتی،راهکار یافتن راه حل در سازمان ها پرواز به سوی موفقیت

اختصاصی از هایدی دانلود مقاله مدیریت مشارکتی،راهکار یافتن راه حل در سازمان ها پرواز به سوی موفقیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

امروزه توانمندسازی کارکنان جزء وظایف اصلی و اساسی مدیران است. مدیران موفق در کشورهای توسعه یافته، مرز موفقیت خود را در سازمان ها استفاده از نظرات کارکنان در تصمیم گیری ها دانسته اند که این موضوع، جنبه اساسی کار مدیریت مشارکتی است. تفکر ایجاد گروه های تخصصی که بتوانند در تصمیم گیری ها مشارکت کنند در همه مدیران وجود ندارد اما اگر مدیران، با تفکر تشکیل حلقه های کیفیت موافق باشند درحقیقت به موفقیت خودشان کمک کرده اند.
بسیاری از مشکلات کارکنان در درون سازمان ها ناشی از احساس نبود مشارکت آنها در تصمیم گیری های سازمانی است. وقتی انسان ها به عنوان منابع سرمایه انسانی پذیرفته شوند و به نیرو و توانایی آنان اذعان شود و احترام گذاشته شود، خود را در موقعیت تازه می یابند. شریک شدن همه عوامل یک سازمان در سطوح مختلف تصمیم گیری، حس رضایتمندی را در کارکنان ایجاد می کند که یکی از نتیجه های مستقیم این حس، رضایتمندی مراجعان وافرادی است که با سازمان ها درتعامل و ارتباط هستند. خیلی وقت ها با خود فکر کرده ایم که چرا اغلب کارمندان در سازمان هایی که حتی به ظاهر نیز معلوم است به شیوه سنتی اداره می شوند، با همکاران، ارباب رجوع حتی رؤسای خود همواره عبوس، بداخلاق و گاهی طلب کارمآبانه برخورد می کنند. انگار دیگر عادت کرده ایم که گروهی از جماعت کارمند (قشرهای مختلف پس از مدیران عامل ) که در سازمان های گوناگون خدمت می کنند، همواره ناراضی باشند، از مجموعه خود انتقاد کنند و هرگز از شغل و مسئولیت خود ابراز شادمانی نکنند. چه بسا که اغلب، گناه چنین برخوردی را به گردن این افراد انداخته ایم اما پایه گذاران و هواداران مدیریت مشارکتی معتقد هستند که کاهش دادن قدرت متمرکز و حرکت این قدرت به سوی کارکنان و تقسیم آن میان مجموعه عوامل سازمانی درحد تعریف مشاغل، راهکار اصلی به آخر رسیدن این مشکلات و نابسامانی ها است.
دکتر «مجید کردرستمی»، عضو هیئت علمی موسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامه ریزی کشور می گوید: «روش های نوین مدیریتی به مدیران کمک می کند تا با تغییر عواملی مثل ساختار سازمانی، اصول و روش های رهبری، عملکرد سازمان خود را تحت تأثیر قرار دهند.
انگیزش افراد را با اعطای فرصت های رشد و توسعه فردی برای آنها بالا ببرند و به این ترتیب عوامل اصلی افزایش عملکرد سازمانی با محوریت نظام مدیریت مشارکتی داشته باشند.»
عده بسیاری از صاحب نظران معتقد هستند که در سازمان هایی که برپایه این تفکر شکل گرفته و اداره می شود هر یک از کارکنان آن قدر نسبت به کار، سازمان و اهداف سازمان بینش، آگاهی و تعهد دارند که افق حرکتی خود را هم سو با اهداف سازمان تعریف می کنند. دکتر «غلامرضا آغداشلو» استاد مدیریت در این باره می گوید: «جامعه از زیر مجموعه های افرازشده ولی به هم پیوسته تشکیل شده است. می شود هر یک از سازمان ها در بخش های خصوصی، دولتی و تعاونی که در عرصه های مختلف فعال هستند را افرازی از مجموعه کل جامعه دانست. به این ترتیب درمی یابیم که تغییر و تحول در این زیرمجموعه ها -هرچند که کوچک و خرد باشند- اگر پیوسته و هم زمان انجام شود، چه قدر در تحول اساسی جامعه موثر خواهد بود. اگر نحوه مدیریت نوین را با سازوکار جامعه خود متناسب کنیم و براساس این تناسب رو به سوی اهداف متعالی این سیستم نو پیش برویم باعث تعالی و تحقق مجموعه اهداف در هر یک از سازمان ها و در مجموع در مسیر کلی جامعه خواهیم شد.»

 

کلید طلایی مدیریت نوین
در عصر نوین مدیریت، مدیرانی که به دنبال رهبری سریع، تنوع سازمانی و ورود به عرصه رقابت جوئی هستند، باید به دنبال روش های جدیدی باشند که چون خونی تازه و گرم در رگ های سازمان ریخته شود و آن را متحول کند.
براساس نظریه استادان فن این روش های جدید در قالب نوسازی سازمانی، بهبود ساختار سازمانی، مهندسی مجدد و ده ها روش دیگر از این دست خود را نشان می دهد.
مهم نیست که یک فرد باشید که فقط در خانواده خود، نقش مدیریت دارید، مهم نیست که در چه محیطی عنوان مدیریت جزئی یا کلی دارید و در چه سطحی این لیست را دریافت کرده اید و حتی چند پرسنل در اختیار دارید یا به چه کار مشغول هستید. مهم این است که بخواهید در دنیایی که با سرعت به سوی تحول و تغییر گام بر می دارد، همراه شوید و بخواهید جزو سردمداران قافله باشید. «سیامک میلادی لاری» سرکارگر یک کارخانه تولید مصالح ساختمانی در شهر کرج است. او می گوید: «همیشه کارگاه ها و کارخانه های مختلف برای استخدام من با هم رقابت می کردند. این موضوع برایم جالب بود و باعث پیشرفت من در کار شده بود. می دانستم که به دلیل نظم، دقت و تعهد و مسئولیتی که در کار دارم، صاحب کارها به دنبال من هستند و حاضر می شوند در پرداخت های مادی از یکدیگر پیشی بگیرند.»
سرکارگر «میلادی لاری» بدون آگاهی آکادمیک از اصول مدیریت چنان رفتار کرده است که امروزه از نظر افرادی مثل دکتر «آغداشلو» جزو مدیران موفق است. «آغداشلو» درباره نحوه مدیریت این سرکارگر می گوید: «در حال حاضر 30کارگر زیردست او کار می کنند که به 6گروه جدا از هم تقسیم شده اند. سرکارگر بنا به تجربه خود کار تخصصی برای هر کدام از آنها تعریف کرده است و با جمع آوری مجموعه اطلاعات ارزشمند مثل نحوه حفظ ایمنی، خطرات احتمالی برای سلامتی کارگران و چگونگی جلوگیری از بروز آنها، در نظر گرفتن ساعت کار، استراحت و نماز برای کارگران هر گروه، چنان رفتار کرده است که کارگران باور کرده اند نزد مدیری باسواد و آگاه که برای سلامتی و جان آنها ارزش قائل است، کار می کنند.»
وی می افزاید: «این سرکارگر یک صندوق در محیط کارگاه قرار داده است که هر کس پیشنهاد یا انتقاد خود از محیط کار، نحوه اداره کارخانه و کارگاه یا هر موضوع دیگری را از این طریق به گوش او می رساند. خودش می گوید که خیلی وقت ها پیشنهادهای مفید را به گوش صاحب کارخانه رسانده است و اگر او نیز موافق اجرای چنین پیشنهادی بوده است برای کارگر پیشنهاددهنده تقاضای پاداش کرده است.»
پیوند با مدیریت
به نظر این استاد دانشگاه سرکارگر «میلادی لاری» به طور ذاتی یک مدیر مشارکت جو است و رمز موفقیت او در شاخص کردن کار خود،
هم چنین کارخانه ای که در آن کار می کند، همین موضوع است. وی می گوید: «در گفت وگو با کارگران این کارخانه در می یابید که چه قدر به کار خود دلگرم هستند. از چه میزان اعتماد به نفس و عزت نفس برخوردار هستند و چه قدر تلاش می کنند تا بتوانند با ارائه یک فکر تازه به پیشرفت بیشتر کارخانه کمک کنند. آنها کاملا به مسئول و کارفرمای خود اطمینان دارند و طوری درباره منافع محل خدمت و کار خود حرف می زنند که گویا به طور دقیق درباره بهره وری های شخصی خود سخن می گویند. همه این ها، ناشی از رعایت اصل مهم مدیریت مشارکت جو است. این افراد در کار شریک شده اند، در تصمیم گیری ها نقش دارند و به آنها صرفا به چشم یک جعبه ابزار برای پیش بردن کار کارخانه نگاه نمی شود بلکه آنها انسان هایی دارای شأن و مقام هستند که می توانند در پیوند و تعامل دائمی با مدیران بالاتر از خود باشند.» شاید تجربه اداره کنندگان این کارخانه بزرگ تولید مصالح ساختمانی و دقت نظر مدیران آن برای استفاده از تجربه هایشان آنها را به سوی سیستم مفید شرکت دادن همه عوامل در اداره کارخانه رهنمون شده است اما حقیقت این است که بنیان علمی نگرش استقرار و گسترش مدیریت مشارکتی سال ها است که به وسیله کارشناسان و متخصصان مورد تحقیق و ارزیابی قرار گرفته است و اینک به عنوان کلید طلایی موفقیت معرفی می شود.
مطالعاتی که در مرکز «ملی کارآفرینی کارکنان» در سال 1986 انجام شده، به این نتیجه رسیده است که مشارکت کارکنان در مالکیت سهام شرکت و مشارکت دادن آنها در تصمیم گیری های سازمانی دو عامل بسیار مهمی است که موجب افزایش عملکرد سازمان از سطوح عالی تا پایین ترین سطح سازمان را فراهم می کند. دکتر کرد رستمی در این باره می گوید: «تنها مدیریت مشارکتی است که توانایی ایجاد ارتباط های مشارکتی را دارد. مدیریت مشارکتی این توانمندی را دارد که دو مفهوم مالکیت کارکنان و ارتباط های آنها را با مدیریت پیوند دهد و عملکرد مشارکتی را ارتقا دهد.
نظام خود مدیریتی
مدیریت مشارکتی به وسیله افزایش مشارکت کارکنان در انجام امور سازمان می تواند بهترین الگو و راهکار برای نیل به استقرار یک نظام خود مدیریتی در سازمان است. این مدل جدید مدیریتی که اولین بار به وسیله «ران پورسر» در کتاب مشهور «نظام خود مدیریتی در سازمان» بیان شده است. این نظام بیانگر ترویج اوج دموکراسی در درون سازمان ها است به نحوی که هر یک از کارکنان احساس کنند که مدیر سازمان خودشان هستند و خود را در مقابل سرنوشت سازمان مسئول بدانند. این مدل راه کار مناسبی برای دریافت و استفاده از همه توانایی های کارکنان در جهت تحقق اهداف فردی و سازمانی است.»
براساس تحقیقات انجام شده در مرکز پژوهش و تحقیق علوم انسانی زبرجد حاکمیت تفکر مدیریت مشارکت جو باعث رشد و ترقی سازمان ها می شود. نتایج این تحقیق حکایت از آن دارد که در بیش از 3/99 درصد از چنین سازمان هایی، میزان رضایتمندی عوامل سازمانی از پست، رعایت سلسله مراتب (توام با احترام) اداری و میزان تعهد کارکنان به سازمان صددرصد بوده است.
«مجتبی خداجو» کارشناس ارشد مدیریت، که یکی از اعضای تیم پژوهشگر مرکز پژوهش و تحقیق علوم انسانی زبرجد است، می گوید: «ما به این نتیجه رسیده ایم که چنین سیستم مدیریتی می تواند معجزه کند. کافی است کارمندان فقط برای یک بار به خاطر ارائه پیشنهاد مفید و موثر تشویق شوند و لو به صورت مادی و هر چند هم که ناچیز و ناقابل باشد، اما تحقیقات ما نشان می دهد که احساس خوب و دوست داشتنی ارزشمند بودن که هنگام اعطای این گونه جوایز در پرسنل سازمان ها ایجاد می شود آن قدر به یاد ماندنی و شیرین است که اغلب دارندگان چنین تجربه ای همواره تلاش می کنند تا بار دیگر از این موهبت برخوردار شوند.»
بسترسازی فرهنگی
اگر نتیجه مستقیم و مفید نظام مدیریت مشارکت جو را نظام خود مدیریتی بدانیم، به نظر دکتر «کرد رستمی» همه منافع یک سازمان در گرو حرکت در جهت استقرار شیوه مدیریت مشارکتی است. وی با تأکید بر اهمیت بسترسازی فرهنگی در کارکنان درباره مدیریت مشارکت جو می گوید: «در کشور ما برای این که بتوانید کارکنان را با تفکر مشارکت و مدیریت مشارکتی آشنا کنید، ابتدا باید به وسیله روش های بسترسازی فرهنگی در کارکنان مفهوم سازی کنید. در واقع مفهوم سازی و بسترسازی فرهنگی حدود 05/90 درصد از عوامل موفقیت نظام مدیریت مشارکت جو را در کشور ما تشکیل می دهد.
مقایسه نتایج تحقیقی درباره این موضوع در کشورمان با نتایج تحقیقاتی که در 15 کشور جهان انجام شده است نشان می دهد که درجه تأثیر این عامل در کشور ما از سایر کشورها بیشتر است.
براساس این تحقیقات می شود عوامل انتخاب مفهوم «مشارکت» به وسیله کارکنان را در 6 دسته زیر بیان کرد: 1-توسعه ارتباطات بین کاری در سازمان 2-توسعه کیفیت تولید یا محصول و خدمات 3-کاهش هزینه ها 4-بهبود روابط انسانی در سازمان 5-افزایش تولید و حداکثر رقابت جوئی سازمان 6 - به دست آوردن انرژی و توانمندی پنهان کارکنان.
در این بررسی مدیریت مشارکتی، حل مشکل و مهارت های ارتباطی کارکنان مهم ترین درجه اعتبارزا دارد.»
به نظر کارشناسان این ویژگی های مفهوم ساز در نظام مدیریت مشارکتی بیشتر در قالب فرایند حل مشکل که خود از عوامل بسترسازی فرهنگی است، تجلی می یابد. شاید مفهوم ساده این موضوع را بشود در حرف های «کریم مقبلی» کارگر 56 ساله شرکت دخانیات یافت، وقتی که می گوید: «اگر آقا بالاسرهای پرافاده زیر پایشان را نگاه کنند، حتماً ما را می بینند که به اندازه 36 سال تجربه اندوخته ایم و می دانیم که چم و خم کار چیست. کافی است یکی ما را ببیند و بپرسد که به نظر تو فلان مشکل چرا هست و راه حل اش چیست.»
آقا «کریم» فکر می کند که او و دوست هایش زیربار چرخ های زندگی در سطح کارگر ساده تا استاد کار ماهر آن قدر استخوان خرد کرده است که امروز بتواند به عنوان یک کمک فکری از محیط کارگری، با مدیران ارشد، مشاوره کند. او می خواهد که حرمت تجربه هایش و دانشی که در کشاکش کسب این تجارب به دست آورده است، حفظ بشود و این موضوع را حق خودش می داند. نظر شما چیست؟
با معماران عصر دیجیتال (22)
اندیشه های مایکل پورتر

 

اشاره
مایکل پورتر (MICHAEL E. PORTER) در سال 1947 در آمریکا به دنیا آمد. مدرک کارشناسی مهندسی مکانیک را از دانشگاه پرینستون و کارشناسی ارشد مدیریت (MBA) و دکترای اقتصاد کسب و کار را از دانشگاه هاروارد اخذ کرد. در تمام مراحل تحصیلی شاگرد نمونه و برجسته بود. در سال 1981 در 34 سالگی به درجه استادی در دانشگاه هاروارد نائل شد. او یکی از چهار استاد دانشگاه بااین عنوان در سابقه 100 ساله هاروارد است.
پورتر در زمینه مفاهیم و موضوعهایی همچون راهبرد، راهبرد رقابتی، مزیت رقابتی، زنجیره ارزش و مزایای رقابتی ملل، شهره آفاق است و یک متفکر با نفوذ محسوب می شود. او در این حوزه ها برای کسب و کارها و حکومت های متعددی در سراسر جهان سخن گفته و مشاوره داده است. چهار بار به دریافت جایزه مکینزی و نیز جوایز متعدد دیگر دست یافته است.
پورتر موسس دوره راهبرد در هاروارد است. او رهبر موسسه راهبرد و رقابت است که با همکاری دانشگاه هاروارد و مدرسه بازرگانی هاروارد تاسیس شده است. او تاکنون 16 کتاب و بیش از 100 مقاله منتشر کرده است. اولین کتاب او «راهبرد رقابتی» که در سال 1980 منتشر شد بااستقبال کم نظیر دانشگاهیان و مدیران صنایع مواجه شد، به گونه ای که تاکنون بیش از 60 بار تجدید چاپ و به 20 زبان ترجمه شده است. کتابهای «مزیت رقابتی» و «مزیت رقابتی ملل» او نیز جزو پرفروش ترین کتابهای مدیریتی بوده است. کتابهای او و به ویژه کتاب «راهبرد رقابتی» نگرش مدیران عامل را به شرکت و صنعت خود عوض کرد و هنوز متفکر با نگرش راهبردی، «انجیل انتخاب» محسوب می‌شود. بی وجه نیست که او را پیامبر برنامه ریزان راهبردی خوانده اند.
پورتر راهبرد و تجارت و اقتصاد را به هم پیوند داده است. او در زمینه تاثیر موقعیتها بر رقابت، نقش سرمایه گذاری خصوصی در رقابت و ارتباط رقابت و جامعه، کارهایی بس بدیع ارائه کرده است.
در کتاب «راهبرد رقابتی» ابزاری به دست داده که رویدادهای دنیای واقعی را تحت تاثیر قرار می دهد. او توضیح می دهد که چرا قواعد حاکم بررقابت کهنه شده و چگونه به جایگزینی ابزار مفید مدیریتی نیاز هست.
مدل پنج نیروی رقابتی پورتر، شهرت جهانی دارد. او در مقابله و مواجهه بااین نیروها، راهبردهای عمومی سه گانه خود را در زمینه های هزینه، تمرکز و تمایز ارائه داده است.
- چرا یک سازمان به راهبرد ((Strategy نیاز دارد؟
- اساس راهبرد آن است که شما در آنچه تلاش دارید به آن دست یابید، حدودی را تنظیم کنید. ماهیت تدوین راهبرد عبارت است از مرتبط کردن یک شرکت به محیط اطرافش. اگر کاری که می خواهید انجام دهید مثل رقبایتان باشد بعید است که موفق شوید. کسب و کار بسرعت حرکت خود را ادامه می دهد و بنابراین، بهتر است شما برای تدوین راهبرد وقت بگذارید.
- رقابت در زمینه تدوین راهبرد چه نقشی ایفا می کند؟
- رقابت به یکی از موضوعهای ماندگار عصر حاضر مبدل شده است. رقابت همواره بخش اصلی دستور کار شرکتها بوده است. رقابت در هر صنعتی باید در طول زمان به افزایش ارزش برای مشتری از طریق بهبود کیفیت و کاهش هزینه ها منجر شود. در یک رقابت سالم، بهبود مستمر در فرایندها و روشها، هزینه ها را کاهش می دهد، کیفیت محصولات و خدمات دائما" افزایش می یابد و نوآوری به رویکردهای بهتر و جدیدی منجر می شود که به سرعت توسعه می یابند. سازمانهای غیررقابتی در چنین شرایطی ناگزیر از متحول ساختن ساختار خود یا خارج شدن از صحنه کسب و کار هستند. بنابراین، تحلیل رقابتی نه تنها در تدوین راهبرد کسب وکار بلکه در زمینه تامین مالی شرکتها، بازاریابی، تحلیل امنیت و بسیاری زمینه های تجاری دیگر موثر است. چنین تحلیلی، چارچوب جامعی از تکنیک های تحلیلی ارائه می دهد تا به شرکت این توان را بدهد که صنعت مورد فعالیتش را به طور کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. سیر پیشرفت آن را در آینده پیش بینی کند، رقبایش را بشناسد و موقعیت خود را بهتر درک کند تا این تحلیلها را به صورت راهبرد رقابتی در کسب و کار خاص درآورد.
- راهبرد رقابتی یک شرکت چگونه تدوین می شود؟
- تدوین راهبرد رقابتی مستلزم توجه به عواملی است که تعیین کننده محدوده عملکرد موفقیت آمیز شرکت است. بنیان تدوین راهبرد رقابتی بر تحلیل ساختار صنعت و رقبا استوار است. راهبرد رقابتی ترکیبی از اهداف نهایی است که شرکت سعی در رسیدن به آنها دارد و برای سیاستهایی که دستیابی به این اهداف را مقدور می سازد. شرکتهای مختلف اصطلاحهای متفاوتی به کار می برند.
برخی شرکتها از واژه رسالت(mission) یا اهداف(objectives) به جای اهداف نهایی (Goals) و برخی از تاکتیک به جای سیاستهای وظیفه ای یا عملیاتی استفاده می کنند. در هر حال مفهوم اصلی راهبرد، در تمیز بین اهداف و ابزارهاست. اهداف نهایی، تعریف گسترده از چگونگی رقابت کسب و کار و اهداف خاص اقتصادی و غیراقتصادی نظیر سوددهی، سهم بازار، پاسخگویی اجتماعی و غیره است.
- نسبت راهبرد و اهداف و سیاستها چگونه است؟
- راهبرد به منزله چرخی است که محور آن اهداف و پره های آن سیاستهاست. پره ها باید از محور منشعب شوند و منعکس کننده محور باشند و نیز پره ها باید با یکدیگر مرتبط باشند در غیر این صورت امکان گردش چرخ وجود ندارد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   25 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت مشارکتی،راهکار یافتن راه حل در سازمان ها پرواز به سوی موفقیت