اولین مهارت از مجموعه مهارتهای بین المللی ICDL مفاهیم پایه فناوری اطلاعات است که شامل سخت افزار /نرم افزار/شبکه و فناوری اطلاعات میباشد.
کتاب مهارت اول ICDL مفاهیم پایه فناوری اطلاعات
اولین مهارت از مجموعه مهارتهای بین المللی ICDL مفاهیم پایه فناوری اطلاعات است که شامل سخت افزار /نرم افزار/شبکه و فناوری اطلاعات میباشد.
مفاهیم اصلی و روشهای استهلاک
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:169
چکیده :
تعریف استهلاک
استهلاک را به کاهش فایده یک قلم یا یک نوع دارایی ثابت بر اثر عواملی چون مرور زمان، فرسای ناشی از کار و نابابی تعریف کرده اند.
قانون تجارت، پایین آمدن ارزش دارایی ثابت را که در نتیجه استعمال، تغییرات فنی و یا علل دیگر حادث شود موجب استهلاک دانسته است، و در قانون مالیاتهای مستقیم آن قسمت از دارایی ثابت که بر اثر استعمال یا گذشت زمان یا سایر عوامل بدون توجه به تغییر قیمتها تقلیل می یابد قابل استهلاک تشخیص شده است. ولی مفهوم و تعریف استهلاک در حسابداری دقیق تر و مشخص تر است. در عرف حسابداری، سرشکن کردن و تخصیص دادن بهای تمام شده دارایی ثابت را به طریقی معقول و منظم بر دوره های استفاده از آن استهلاک می نامند. بهای تمام شده معمولاً در طول مدت استفاده از دارایی، ثابت می ماند، بطوری که در پایان عمر مفید دارایی، مجموع اقلامهای استهلاک دوره های استفاده از آن برابر می شود بابهای اولیه منهای ارزشی که برای دارایی اسقاط در نظر گرفته شده است.
در تعریف، دو شرط معقول و منظم بودن روش استهلاک کافی تشخیص داده شده است. مراد از معقول آن است که روش استهلاک با فواید حاصل از دارایی در مدت بهره برداری از آن رابطه داشته باشد و شرط دوم حکایت از این می کند که روش مورد استفاده از نظم و ترتیبی منطقی برخوردار باشد.
بنابر توضیح بالا، حسابداری استهلاک به روشی اطلاق می شود که بر اساس آن بهای تمام شده دارایی ثابت، منهای ارزش اسقاط آن، بر مدتی که عمر مفید آن برآورد می شود به طریقی معقول و منظم سرشکن شود. به این تعبیر، منظور از هدف استهلاک، سرشکن کردن و تخصیص بهای تمام شده است و نه تعیین ارزش دارایی.
ماهیت استهلاک
بهای تمام شده اموال، ماشین آلات و تجهیزات یعنی اقلام مختلف دارایی را می توان در حکم پیش پرداختی بلند مدت تلقی کرد که بابت استفاده ای که در آینده از آنها خارج خواهد شد قبلاً تادیه و مانند سایر پیش پرداختها ابتدا به عنوان دارایی قلمداد می شود و به تدریج که از عمر مفید یا عمر اقتصادی مال کاسته می گردد استهلاک آن منظمناً به صورت هزینه به عملیات واحد اقتصادی تخصیص می یابد.
در صورت سود و زیان استهلاک بر اساس ماهیت و مورد استفاده از مال به یکی از سه عنوان هزینة فروش، هزینه اداری و یا هزینه ساخت کالای فروش رفته ارائه می شود. در واقع، استهلاک از دو طریق بر صورت سود و زیان اثر می گذارد: یکی آن که مستقیماً به بدهکار حساب هزینه منظور و سبب افزایش آن می شود مانند هزینه استهلاک خودروهایی که مورد استفاده دایره فروش کالا قرار می گیرد و طبعاً به شکل هزینه فروش انعکاس پیدا می کند، دیگر استهلاک ماشین آلات کارخانه که به صورت قسمتی از بهای تمام شده کالا ثبت و پس از فروش کالا به بدهکار حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته منظور می گردد. بدیهی است آن قسمت از استهلاک که در بهای کالا فروش نرفته باقی می ماند مادام که کالا موجود است به عنوان دارایی (موجودی کالا) محسوب می شود. به بیان دیگر، این نوع استهلاک یعنی استهلاک ماشین آلات تولیدی، درآمد دوره مالی را تا آن حد می کاهد که از حساب بهای کالای موجود به حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته، انتقال یابد.
انواع استهلاک
در حسابداری استهلاک به دو نوع کلی تقسیم کرده اند:
1 – استهلاک به معنای اعم حکایت از تخصیص بهای تمام شده داراییها به دوره های مختلف استفاده از آنها می کند. به این ترتیب، هزینه استهلاک در مقابل درآمد هر دوره
به حساب منظور می گردد. چون در عمل، این نوع استهلاک به مراتب بیش از نوع دوم آن دیده می شود، تعریفی که معمولاً برای استهلاک می آورند ناظر بر این مورد است. استهلاک در این مفهوم، خود به دو گروه زیر تقسیم می شود:
الف: استهلاک داراییهای مشهود یعنی داراییهای که وجود خارجی دارند مانند اموال، ماشین آلات و تجهیزات.
ب: استهلاک داراییهای نامشهود که موجودیت مادی ندارند مانند حقوق طبع، اختراع و امتیاز.
2 – نوع دوم استهلاک کاهش منابع طبیعی است مانند انواع معادن که در نتیجه استخراج از مقدار ذخیره آنها کاسته می شود و وجه افتراق آن با نوع قبلی در این است که گذشت زمان و کاربرد اموال، ماشین آلات و تجهیزات از ارزش آنها می کاهد در حالی که استهلاک منابع طبیعی با کاهش مقدار (و نه لزوماً کاهش کیفیت) آنها ملازمه دارد.
در مباحث آینده هر جا اصطلاح استهلاک بدون ذکر نوع آنها بکار برود، مراد استهلاک داراییهای مشهود است که بیش از سایر انواع دیده می شود.
علل استهلاک
علل استهلاک را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
عوامل فیزیکی عوامل کاربردی
1 – فرسودگی ناشی از استعامل 1 – عدم کفایت
2 – گذشت زمان 2 – نابابی که تعویض
زودرس را هم در بر می گیرد.
3 – پوسیدگی و زنگ زدگی
توجه کنید که در بالا، تغییر ارزش دارایی در بازار در زمره علل استهلاک منظور نشده است.
عوامل سه گانه فیزیکی مرتباً بر داراییهای مشهود اثر می گذارند و از عمر مفید آنها می کاهند. ولی وقوع دو عاملی که زیر عنوان عوامل کاربردی آمده است کمتر مورد پیدا می کند. عدم کفایت از آن ناشی می شود که گسترش فعالیت موسسه ای موجب آن گردد که وسیله تولید اگر به حداکثر گنجایش هم بکار افتد نتواند پاسخگوی تقاضا باشد.
در واقع، در کار آن نقص و کاهشی از آنچه به هنگام خرید انتظار می رفت دیده نمی شود ولی اکنون به حد کافی کارآئی ندارد.
نابابی ممکن است به این علت حادث شود که پیشرفتهای تکنولوژی سبب کهنه شدن ماشین آلات و طرز کار آنها و کاهش و یا از بین رفتن تقاضا برای محصولات و خدمات گردد.
تعویض زودرس به هنگامی ضرورت می یابد که ماشین آلات جدیدی ابداع کنند که خدمات بهتری عرضه نماید و سبب انصراف از کاربرد نوع قدیمی موجود شود.
در حسابداری استهلاک، کلیه عوامل قابل پیش بینی که موجب محدودیت فایده اقتصادی دارایی می گردد مورد بحث واقع می شود. سرشکن کردن بهای تمام شده یا بهای تحصیل مال بر ادوار مختلف استفاده از آن بر اساس عوامل فیزیکی و عوامل کاربردی هر دو صورت می گیرد. ولی باید گفت در حسابداری استهلاک بدواً توجه معطوف به عواملی می شود که بطور پیوسته و مداوم بر مال اثر می گذارند. نسبت به رویدادهای غیرمترقبه و پیش بینی نشده مانند طوفان، سیل، تغییر ناگهانی در تقاضای محصول و از مد افتادگی شدید اموال می باید به ترتیبی خاص عمل کرد. مثلاً پیش آمد آتش سوزی که منجر به بستن حساب دارایی سوخته و روزمره صورت می گیرد و ارتباطی با طرز عمل استهلاک
پیدا نمی کند. تنها استهلاک انباشته تا بروز آتش سوزی در تعیین مبلغ خسارت موثر واقع می شود.
همچنین خط مشی موسسه نسبت به تعمیر و نگهداشت اموال بر عمر مفید آنها اثر می گذارد. طبعاً صرفه جویی در تعمیر و نگهداشت موقتاً از هزینه می کاهد ولی ممکن است عمر مفید مال را کوتاه کند و مآلاً موجب افزایش هزینه استهلاک گردد.
بر اموالی که موقتاً بدون استفاده افتاده اند و یا پیش بینی می شود که در آینده به کار آینده کماکان استهلاک تعلق می گیرد زیرا عوامل فیزیکی و کاربردی استهلاک که سرانجام موجب کاهش فایده اقتصادی آنها می شود همچنان تاثیر می گذارند.
ارزش آن دسته از داراییها که انتظار نمی رود از آنها دیگر بار استفاده شود می باید برابر پیش بینی آنچه از فروش آنها حاصل خواهد گردید و آن را اصطلاحاً ارزش خالص بازیافتنی می نامند، تقلیل می یابد. اموال بدون استفاده را می یابد در حساب خاصی، جزء داراییها، نگهداری کرد.
برآورد استهلاک
اهیمت استهلاک بر حسب نوع موسسه و کمیت داراییهای آن تغییر می کند. به استثنای موجودی جنسی، هیچ مورد دیگری در حسابداری یافت نمی شود که از لحاظ تنوع نحوه عمل و روشهای محاسبه، با حسابداری استهلاک برابری نماید. تنها عامل پایدار و یکسان در همه احوال، نقطه شروع استهلاک است که معمولاً بهای تحصیل یا بهای تمام شده دارایی می باشد.
در محاسبه استهلاک دو نوع برآورد ضرورت پیدا می کند: یکی عمر مفید مال و دیگری ارزش اسقاط آن. افزون بر این دو، ممکن است پیش بینی هزینه پیاده کردن و برچیدن و یا تعویض کردن مال (که به هنگام انصراف از کار آن مورد پیدا می کند) لازم شود. طرز برآورد این نوع هزینه ها در موسسات متفاوت، موجب آن می گردد که محاسبه استهلاک بسته به مورد و بر حسب روشی کار بکار می رود تغیر یابد.
هزینه استهلاک هر دوره مالی از سرشکن بهای تمام شده (منهای ارزش اسقطا آن) بدست می آید که بر حسب فایده اقتصادی که از کاربرد آن در دوره مالی عاید می گردد به عملیات دوره تخصیص می یابد.
متغیرهایی که در محاسبه هزینه استهلاک هر دوره می باید مورد نظر قرار گیرند عبارتند از:
1 – بهای (تمام شده) واقعی
2 – برآورد ارزش اسقاط
3 – برآورد عمر مفید
بنابراین، محاسبه استهلاک بستگی پیدا می کند به یک عامل واقعی و دو عامل برآوری یا تخمینی. ارزش اسقاط عبارت است از مبلغی که پیش بینی می شود از فروش مال یا در
تعویض، به هنگام انصراف از کار آن، عاید شود. در این برآوررد می باید هزینه پیاده کردن و برچیدن مال هم منظور گردد. فرضاً اگر قیمت فروش مال اسقاط آن 2500000 ریال و هزینه پیاده کردن و تحویل آن 500000 ریال برآورد شود، ماخذ استهلاک می نامند. اغلب در محاسبه ارزش اسقاط صرفنظر می کنند. در مواردی که حاصل فروش اسقاط مال را با هزینه پیاده کرد آن برابر تشخیص دهند (که عملاً صرفنظر ارزش اسقاط آن صفر می شود) و یا وقتی مبالغ حاصل از فروش کم و ناچیز باشد، انصراف از محاسبه ارزش اسقاط را قابل قبول دانسته اند. این نکته هم در خور تعمق است که مبلغی که بابت ارزش اسقاط مال سالها قبل از تحقق آن برآورد می شود از لحاظ نظری می باید به ارزش
فعلی آن تنزیل گردد و تقلیل یابد تا در محاسبة، هزینه استهلاک، با سایر ارقام متجانس شود و وقتی چنین عمل کنند در موارد، ارزش فعلی مبلغی که ممکن است از فروش مال اسقاط در آینده حاصل شود، اندک و ناچیز جلوه می کند.
در برآورد عمر مفید مال برای محاسبه استهلاک، شروط و نکاتی به شرح رذیر بطور ضمنی در نظر گرفته می شود:
1 – استفاده از مال به وسیله مالک فعلی صورت گیرد.
2 – کاربرد مال به صورتی باشد که به هنگام تحصیل آن منظور بوده است.
3 – خط مشی برای تعمیر و نگهداشت دارایی در مدت استفاده معین باشد.
طبعاً تعیین هزینه استهلاک هر دوره بستگی به این دارد که حدود بهره برداری و خدمات بالقوه اقتصادی مال برای موسسه مالک آن معلوم شود. در واقع عمر مفید بر اساس و در رابطه با از دست رفتن ارزشها و امکانات بالقوه از لحاظ انجام خدمات تعیین می گردد.
عمر مفید ممکن است بر حسب یکی از داراییهای مقیاسهای زیر تعیین شود:
الف: دوره هایی از زمان مانند تعداد سال یا ماه.
ب: جمع محصول قابل تولید بر حسب سال یا ماه.
ج: جمع ساعات کارکرد یعنی تعداد ساعاتی که می توان از دارایی بهره برداری کرد.
از لحاظ نظری، تعیین عمر مفید به ماهیت مال و علل اصلی استهلاک آن بستگی دارد.
ثبت استهلاک
در مورد استهلاک دارایی، اصول زیر به رعایت می شود:
1 – به هنگام خرید یا تحصیل قلمی از دارایی، آن را به بهای تمام شده ثبت می کنند.
2 – پس از آن، در مورد آن دسته از داراییها که عمر معین و محدود دارند، بهای تمام شده منهای استهلاک انباشته تا تاریخ تهیه گزارش مالی، ملاک تعیین ارزش و درج آن در گزارشهای مالی قرار می گیرد و آن را ارزش دفتری یا مانده مستهلک نشده می نامند.
3 – آن قسمت از بهای تمام شده که به اصطلاح بکار رفته و فایده اش منقضی شده است، بر اساس اصل مقابله درآمد و هزینه به حساب هزینه جاری منظور می شود.
استهلاک هر دوره به بدهکار حساب هزینه استهلاک و در مورد وسایل تولید، به بدهکار حساب بهای ساخت (سربار کارخانه) و به بستانکار حساب دارایی کارآیی کاه به نام استهلاک انباشته منظور می شود. توجه کنید که در عوض این که در ثبت استهلاک، طرف بستانکار مستقیماً به حساب دارایی مربوط باشد، مرسوم چنین است که آن را به بستانکار حساب دیگری که نقطه مقابل و کاهش دهنده دارایی است منظور می نمایند تا در نتیجه بهای تمام شده در طول مدت استفاده از مال جدا و محفوظ و مشخص بماند و با
آنچه به تدریج از طریق استهلاک قطعی و استهلاک برآوری و تخمینی می باشد. حساب دارایی کاه مذکور را که عنوان استهلاک انباشته به آن اطلاق می شود در سابق ذخیره استهلاک می نامیدند که می باید از بکار بردن آن اجتناب نمود زیرا عمل ثبت استهلاک مطلقاً ذخیره ای بوجود نمی آورد.
و...
این پاورپوینت زیبا و لایه باز بر اساس اصول استانداراد طراحی شده و تعداد اسلاید های آن 21 مورد میباشد
مفاهیم حسابداری بهای تمام شده
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:100
چکیده :
گفتار اول : حسابداری بهای تمام شده ( حسابداری صنعتی )
آنچه که در کشور ما به عنوان حسابداری صنعتی خوانده می شود حوزه ای از حسابداری است که با اندازه گیری و ثبت و گزارش اطلاعات مربوط به اقدام بهای تمام شده سر و کار دارد .
2 ـ موارد کاربرد حسابداری بهای تمام شده :
کاربرد اولیة اطلاعات مربوط به بهای تمام شده در تصمیم گیری ها و ارزیابی عملکردهای توسط مدیران است که در داخل ساختمان توسط مدیران به منظور ارزیابی فعالیتهای سازمان یا نیروی انسانی و یا به عنوان مبنای برای اتخاذ تصمیم بکار برده می شود .
3 ـ حسابداری مالی و حسابداری بهای تمام شده :
حسابداری مالی : با تهیه آن دسته از اطلاعات سر و کار دارد که برای استفاده کنندگان خارجی از مؤسسه نظیر سرمایه گذاران و بستانکاران و تحلیلگران مالی و اتحادیه های کارگری و علاقه مندان خارجی تهیه می شود .
حسابداری بهای تمام شده : با گردآوری و تحلیل اطللاعاتی در مورد بهای تمام شدة کالا و خدمات مؤسسات سر و کار دارد که مورد استفادة مدیران مؤسسه در امر برنامه ریزی ، کنترل و تصمیم گیری واقع می شود .
4 ـ هزینه برای بهای تمام شده :
بهای تمام شده به معنی منابع از دست رفته در برابر تحصیل کالا و خدمات مورد نیاز هنگامیکه این منابع حاصل می شود بهای تمام شده تبدیل به هزینه می شود و آن دسته از اقلام بهای تمام شده که هنوز مورد منفعت قرار نگرفته به صورت دارایی در حسابها و صورتهای مالی نشان داده می شود .
5 ـ تعریف زیان و تفاوت آن با هزینه :
هزینه ها در برابر درآمدها قرار می گیرند تا سود و زیان یک دورة مالی را مشخص سازند درآمد : قیمت کالایی است که فروخته می شود و یا خدمتی که عرضه می شود در برخی موارد کالاها و خدمات خریداری شده به قصد تحصیل انتفاعی بدون آنکه سودی از آنها حاصل شود ارزش خود را از دست
می دهند این گونه اقلام بهای تمام شده اصطلاحاً تبدیل به زیان شده و در صورت سود وزیان از درآمد کسر می شوند .
6 ـ دستمزد و انواع آن :
2 نوع دستمزد داریم : دستمزد مستقیم ، دستمزد غیر مستقیم
1 ـ دستمزد مستقیم : آن دسته از کارگرانی را که مستقیماً در ارائه خدمات یا تبدیل مواد مستقیم به کالای ساخته شده دخالت دارند و بدون دخالت آنها تولید و ارائه خدمات امکان پذیر نیست ، دستمزد این گونه کارگران را به عنوان دستمزد مستقیم محاسبه می کنیم . مثال : کارگران خط تولید یا مونتاژ
یک کالا .
2 ـ دستمزد غیرمستقیم : دستمزد آن دسته افراد که در تولید کالا و یا ارائه خدمات دخالت دارند اما بطور مستقیم حساب نمی شوند را می نامند : مانند سه کارگران یا بازرسان .
7 ـ مواد و انواع آن :
به طور کلی ما 2 نوع مواد داریم :
1 ـ مواد مستقیم : آن دسته از موادی که در تولید کالا نقش اساسی را دارند
2 ـ مواد غیر مستقیم : آن دسته از موادی که در تولید کالا نقش اساسی را ندارند
مثال مواد مستقیم مانند : چوب در مبلمان و یا پارچه در لباس و مواد غیر مستقیم مانند : روغن جلاء دهنده در مبلمان و غیره . . .
مواد مستقیم : محتوای اصلی محصول تولید شده را تشکیل می دهد
8 ـ سر بار تولید : تمام اقلام بهای تمام شده محصول به استثنای مواد مستقیم و دستمزد مستقیم اصطلاحاً سر بار می نامند .
مهمترین اجزای سر بار عبارتند از : مواد غیر مستقیم و دستمزد غیر مستقیم و هزینه های عمومی کارخانه نظیر استهلاک ساختمان و تجهیزات کارخانه .
گفتار 1 : طبقه بندی مفاهیم بهای تمام شده محصول براساس عوامل و عناصر تشکیل دهنده محصول
عناصر تشکیل دهندة محصول را می توان به 2 گروه تقسیم کرد :
1 ـ عواملی که مستقیماً در امر تولید نقش دارند همچون دستمزد مستقیم و مواد مستقیم و سایر اقلام که تولید کالا مستقیماً به آنها وابسته نیست ولی استفاده از آنها اجتناب ناپذیر است این دسته را
سر بار تولید گویند که در فصل قبل توضیح داده شد .
مثال : فرض کنید شرکتی در طول یک دورة مالی معین اقلامی از بهای تمام شده به شرح زیر صرف تولید میز و صندلی کرده است .
مواد: ورق نئوپان 000/150 دستمزد: کارگران چوب بر 000/180
چوب ( الوار ) 000/110 کارگران مونتاژ قطعات میز 000/190
چسب 800 کارگران نقاش 000/170
پیچ ومیخ 000/1 سرپرستان و سرکارگران 000/20
سرایدار و نگهبان 000/10
جمع مواد 800/261 جمع دستمزد 000/570
سایر اقلام بهای تمام شده :
اجارة ساختمان کارخانه : 000/70 حقوق کارکنان اداری 000/80 جمع کل سایر اقلام
آب و برق و گاز و تلفن : 000/20 استهلاک و تجهیزات کارخانه 000/21 000/215
اجارة دفتر شرکت : 000/16 استهلاک و تجهیزات دفتری 000/8
2 ـ طبقه بندی مفاهیم بهای تمام شده براساس ارتباط با فرآیند تولید: به 2 قسمت تبدیل می شود :
1 ) بهای تمام شدة هزینه های تبدیل : اقلام از بهای تمام شده اند که برای تبدیل مواد اولیه به کالای ساخته شده به کار می روند .
2 ) بهای تمام شدة هزینه های اولیة تولید : اقلامی از بهای تمام شده اند که مستقیماً در امر تولید دخالت دارند .
مثال : مثلاً اقلام بهای تمام شده در یک کارخانه به شرح زیر است .
مواد مستقیم : 000/800 دستمزد مستقیم : 000/900 سر بار : 000/300
هزینة تبدیل : 000/200/1 = 000/300 + 000/900 = سر بار + دستمزد مستقیم
بهای تولید : 000/700/1 = 000/800 + 000/900 = مواد مستقیم + دستمزد مستقیم
نکته : اما بهای تمام شدة محصول فقط { 000/800 + 000/900 + 000/300 } می باشد .
3 ـ طبقه بندی مفاهیم اقلام بهای تمام شده در رابطه با حجم تولید :
1 ) اقلام متغیر بهای تمام شده که اقلامی هستند که با افزایش حجم تولید مقدار آنها نیز افزایش
می یابد مثلاً اگر درصورتیکه بهای تمام شدة متغیر ( هزینه های متغیر ) مواد مستقیم برای هر واحد محصول 100 ریال باشد هرگاه تعدادی از کالاهای ساخته شده 1 واحد افزایش یابد جمع بهای متغیر نیز 100 ریال افزایش می یابد .
2 ) اقلام ثابت بهای تمام شده : آن دسته از اجزای بهای تمام شده را تشکیل می دهند که جمع آنها رابطة مستقیم با حجم تولید ندارند و در محدودة معینی از تولید مقدار آنها ثابت است .
مثال : فرض کنید بهای اجارة یک انبار در صورتی که حجم تولید شرکت بین 5 تا 15 هزار واحد باشد مبالغی در حدود 000/15 ریال در ماه باشد اما اگر پیش بینی می شود که حجم تولید کمتر از 5 هزار واحد است می توان انبار کوچکتری با بهای اجارة ماهانه 000/10 ریال اجاره کرد .
3 ) اقلام نیمه متغیر بهای تمام شده :
این اقلام را گاهی به عنوان بهای تمام شدة مختلط نیز می نامند زیرا ویژگیهای هردو گروه اقلام متغیر و ثابت بهای تمام شده را با هم دارند یعنی نه کاملاً ثابت هستند نه کاملاً متغیرند مثلاً جزء ثابت یا آبونمان ربطی به حجم استفاده از تلفن ندارد و همواره ثابت است و همواره ثابت است اما جزء متغیر این هزینه در ارتباط مستقیم با میزان استفاده از تلفن است یعنی در ازای استفاده از هر یک شماره تلفن اضافی جمع آن نیز تغییر می کند و جمع این بهای تمام شده مختلط ( هزینة تلفن ) را نیز تغییر می دهد .
و...
عنوان
فصل 1 – اطلاعاتی درباره سازمان بین المللی استاندارد (ISO)
-Iso ، سازمان پشت صحنه حامی ISO 9000
-سازمانی بیش از فقط ISO 9000
-نام ISO
-غیر دولتی
-اختیاری
-اتفاق نظر
-وظیفه ISO
-رعایت استانداردها
-صدور گواهی ISO 9000
-علامت ISO
-خانواده ISO 9000
- QSAR
-و سرانجام
فصل 2- مبانی مدیریت کیفیت
- مقدمه و توضیح مفاهیم
- تغییر در مفهوم کیفیت
- مفهوم کیفیت
- کیفیت از دیدگاه ایزو 9000
- مدیریت کیفیت
- اهداف مدیریت کیفیت
- فایده نظام مدیریت کیفیت
عنوان
فصل 3- نظام مدیریت براساس استانداردهای ISO 9000
- مدلهای اجرایی استانداردهای ISO 9000 ویرایش سال 1994
- ایزو 9001
- ایزو 9002
- ایزو 9003
- استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت ISO 9000- 2000
1- مدل فرآیندی
2-توالی
3- بهبود مستمر
4- رضایت مشتری
5- منابع
6- لغات و اصطلاحات
7- مطابقت با ISO 14001
8- مدلهای اجرایی استانداردهای ISO 9000 ویرایش سال 2000
فصل 4 – متن استاندارد ISO 9001 – 2000
0- مقدمه
0- 1- کلیات
0-2- نگرش فرآیندی
0-3- ارتباط با ISO 9004
0-4- سازگاری با سایر سیستم های مدیریت
1- دامنه کاربرد
1-1- کلیات
1-2- کاربرد
2- استاندارد مرجع
3- واژگان و تعاریف
عنوان
4- سیستم مدیریت کیفیت
1-4- نیازمندی های عمومی
2-4- الزامات کستند سازی
4-2-1- کلیات
4- 2- 2- نظامنامه کیفیت
4-2-3- کنترل مستندات
4-2-4- کنترل سوابق کیفیت
5- مسئولیت مدیریت
5-1- تعهد مدیریت
5-2- تمرکز بر مشتری (مشتری گرایی)
5-3- خط مشی کیفیت
5-4- طرح ریزی
5-4-1- اهداف کیفیتی
5-4-2- طرح ریزی سیستم مدیریت کیفیت
5-5- مسئولیت، اختیارات و ارتباطات
5-5-1- مسئولیت و اختیار
5-5-2- نماینده مدیریت
5-5-3- ارتباطات داخلی
5-6- بازنگری مدیریت
5-6-1- کلیات
5-6-2- ورودی های بازنگری
5-6-3- خروجی های بازنگری
6- مدیریت منابع
6-1- تامین منابع
نوع فایل : ورد قابل ویرایش
تعداد صفحه :45