دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده:
امروزه بر تعداد معاملات و قراردادهایی که به نمایندگی منعقد میگردد افزوده گشته و چنین قراردادهایی هزینه هایی بدنبال دارد که به هزینه نمایندگی معروفند. تئوری نمایندگی و مشکلات مربوط به تضاد منافع یکی از مهمترین موضوعات حسابداری است که باعث بروز مشکلاتی همچون هموارسازی سود و مدیریت سود می شوند. بنابراین سهامداران از طریق اعمال حاکمیت شرکتی بدنبال کنترل مدیریت با هدف جلوگیری از استفاده فرصت طلبانه از سود می باشند.
هدف این تحقیق بررسی اثر مالکیت سهامداران بر مدیریت سود است. شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند که نمونه مورد آزمون نیز با اعمال شرایطی به تعداد 62 شرکت از جامعه فوق، انتخاب گردید. روش آزمون فرضیه ها با استفاده از داده های تجمعی و مقطعی و از طریق آزمون همبستگی انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مالکیت شرکتی و مدیریت سود رابطه معنی داری وجود ندارد.
کلمات کلیدی: مدیریت سود، سهامداران نهادی، سهامداران حقیقی، تئوری نمایندگی
مقدمه
امروزه، تحقیقات متعددی در زمینه حسابداری در حال انجام می باشد که هر یک به نوعی سعی در ارتقاء این رشته دارند. بیشتر تحقیقات حسابداری در زمینه بررسی اقلام حسابداری و یا واکنش بازار و انسان نسبت به این اقلام صورت می گیرد. یکی از مهمترین موضوعاتی که در حرفه حسابداری مورد تحقیق قرار می گیرد، تئوری نمایندگی و مشکلات مربوط به تضاد منافع بوده که باعث بروز مشکلاتی همچون هموارسازی سود و مدیریت سود می شوند(زمانی قورتولیش، 1388). یکی از ارکان مهم تصمیم گیری، سرمایه گذاران بوده که رقم سود برای آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین سرمایه گذاران در شرکتهایی سرمایه گذاری می کنند که روند سودآوری آنها از ثبات کافی برخوردار باشد (سپاسی و همکاران، 1384).
در شرکتهایی که ساختار حاکمیت به گونه ای است که تعادل قدرت بیشتر به نفع مدیران است تا سهامداران، تضاد منافع ناشی از تئوری نمایندگی می تواند خطراتی را برای شرکتها به بار آورد. به عبارت دیگر، احتمال خطر اینکه مدیریت در جهت منافع سهامداران عمل نکند بیشتر بوده و لذا با شکل گیری رابطه نمایندگی بواسطه تضاد منافع بین مدیران و سهامداران هزینه نمایندگی ایجاد می گردد. بدلیل وجود چنین تضاد منافعی بین مدیران، سهامداران، و سایر تامین کنندگان سرمایه، می بایست از طریق استقرار سازوکارهای مناسب بر قراردادها و رفتار مدیریت نظارت موثر صورت گرفته تا مشکلات نمایندگی کاهش یابد (فاما و جنسن، 1983). طبق نتایج تحقیقات صورت گرفته در سالهای اخیر، بهترین راه حل این مشکل بهبود حاکمیت شرکتی است، زیرا علاوه بر افزایش قدرت کنترلی شرکتها، از قدرت مدیران در پیگیری منافع شخصی کاسته شده و لذا عملکرد شرکتها بهبود می یابد. در ادامه به تشریح سهامداران نهادی ، حقیقی و مدیریت سود پرداخته و ضمن ارائه فرضیات تحقیق به روش شناسی تحقیق، جامعه آماری، نمونه نیز اشاره می گردد. نتایج تحقیق و پیشنهادات نیز در پایان بیان می گردد.
سهامداران نهادی
برخلاف سالهای گذشته که بیشتر سهامداران شرکتها را اشخاص حقیقی تشکیل می دادند، امروزه عمدتا" تملک شرکتها در اختیار موسسات سرمایه گذاری از قبیل شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی و یا صندوق مشترک سرمایه گذاری قرار دارد. تغییر مالکیت منجر به موارد زیر گردیده است.
• موسسات سرمایه گذاری می توانند در باره اهداف شرکت پیشنهاداتی را به مدیریت شرکت ارائه نمایند. لذا سرمایه گذاران بزرگ بر مدیریت شرکت تاثیرگذارند.
• در برخی از کشورها از جمله آمریکا، سهامداری که سهامش حداقل یک هزار دلار در هر سال باشد، می تواند پیشنهادی را به مجمع عمومی سالانه سهامداران ارائه نماید. اگرچه این پیشنهاد دارای ضمانت اجرایی نبوده و محدود به مسائلی به غیر از عملکرد روزمره می باشد، ولی می تواند زمینه ساز اعمال کنترل بر اعمال مدیریت گردد ( احمدپور و یحیی زاده، 1383).
بر طبق بیانیهی اقتصاددانان مالی در رابطه با سرمایهگذاران نهادی و حاکمیت شرکتی (1999)، افزایش مالکیت نهادی در یک بنگاه تجاری، می تواند انگیزهی سرمایهگذاران را برای نظارت بر عملکرد و تاثیرگذاری بر سیاستهای مدیریتی افزایش دهد (سایرگر و همکاران، 2008).
سهامداران حقیقی
روزف از جمله اولین کسانی بود که در سال 1982 با استفاده از تعداد سهامداران عادی برای اندازه گیری پراکندگی مالکیت، صریحا" نقش مالکین داخلی را به عنوان یک عامل نظارتی بر اعمال مدیران شناسایی و معرفی نمود. روزف، افزایش درصد مالکین داخلی را به عنوان عامل کاهنده و افزایش تعداد سهامداران را به عنوان عامل افزاینده هزینه نمایندگی بیان نمود. آلی و همکاران در سال 1993 نشان دادند اگر تعداد سهامداران افزایش یابد، هزینه نمایندگی نیز افزایش یافته و نیاز برای نظارت بر عملکرد مدیران نیز افزایش می یابد. اگر تقسیم سود باعث کاهش هزینه نمایندگی شود در این صورت انتظار می رود که بین تعداد سهامداران عادی و نسبت سود سهام تقسیمی یک رابطه مثبت وجود داشته باشد. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که بین درصد مالکیت داخلی و نسبت سود سهام تقسیمی یک رابطه منفی وجود دارد. جنسن در سال 1992 مالکیت داخلی را به عنوان یکی از با نفوذترین عوامل تعیین کننده سیاست سود تقسیمی شناسایی و به این نتیجه رسید که اگر مالکین داخلی سهم عمده شرکت را در تملک داشته باشند، مدیریت ترجیح می دهد سود سهام کمتری پرداخت کند اما در عوض حق الزحمه خود را افزایش دهد. حساس یگانه(1384) عنوان می کند که با خروج سهامدار اصلی، نگرانی بازیگران بازار سرمایه تشدید شده و موجبات افت شدید قیمت سهام را فراهم گشته و به تبع آن منافع مدیران نیز متاثر می گردد.
مدیریت سود
ارائه تعریف واحد و در عین حال جامع در مورد مدیریت سود کار دشواری است، اما در اینجا به دو تعریف زیر بسنده می شود. مدیریت سود زمانی رخ می دهد که مدیران برای گزارشگری مالی از قضاوت های شخصی خود استفاده نموده و لذا ساختار معاملات را دستکاری می کنند. این کار با هدف گمراه کردن برخی از افراد ذینفع، در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت و یا به منظور متاثر ساختن نتایج حاصل از صورتهای مالی، صورت می گیرد (هیلی و واهلن، 1999). مدیریت سود یعنی اینکه مدیر، آزادی عمل خود بر روی ارقام حسابداری را با فرض وجود یا عدم وجود محدودیتهای موجود در این زمینه، به کارگیرد (واتس و زیمرمن،1990).
فرضیات تحقیق
• فرضیه اول: بین سهامداران نهادی و مدیریت سود رابطه معنی داری وجود دارد.
• فرضیه دوم: بین سهامداران حقیقی و مدیریت سود رابطه معنی داری وجود دارد.
روش تحقیق
تحقیق حاضر به دلیل اینکه به دنبال یافتن پاسخ و یا حل مشکل خاصی است، کاربردی بوده و به دلیل اینکه از داده های گذشته استفاده می کند و متغیر مستقل یا علت قابل دستکاری نمی باشد در نتیجه نوع تحقیق، علی پس از وقوع بوده و از لحاظ روش از نوع همبستگی به حساب می آید .
متغیرهای مورد استفاده
سهامداران حقیقی: نسبت سهام در دست سهامداران حقیقی بعنوان شاخص گسترده مالکیت شرکت بکار گرفته می شود. شاخص سهامداران حقیقی از تقسیم تعداد سهام در دست سهامداران حقیقی بر تعداد کل سهام شرکت بدست می آید.
سهامداران نهادی (ESR): با توجه به ادبیات و پیشینه ذکر شده، سرمایه گذاران نهادی با استفاده از حق رای در تصمیم گیریهای شرکت، مشارکت نموده و سعی در همسو نمودن تصمیمات متخذه توسط مدیران با منافع سهامداران دارند، از این رو افزایش درصد مالکیت آنها منجر به کاهش هزینه های ناشی از رابطه نمایندگی می گردد (کرمی و همکاران، 1388). شاخص سهامداران نهادی از تقسیم تعداد سهام در دست سهامداران نهادی بر کل سهام شرکت بدست می آید.
متغیر وابسته: اکثر محققان ایرانی و خارجی در مطالعات خود در خصوص متغیر مدیریت سود از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان متغیر مدیریت سود استفاده نموده و برای توصیف و پیش بینی مدیریت سود به استفاده گسترده از مدل تعدیل شده جونز اقدام کرده اند. زیرا این مدل در مقایسه با سایر مدلها یک مدل قدرتمندی بحساب می آید. در مدل تعدیل شدهی جونز، به منظور محاسبهی اقلام تعهدی اختیاری، ابتدا باید اقلام تعهدی غیراختیاری از طریق فرمول زیر محاسبه شود:
دراین مدل:
= اقلام تعهدی غیراختیاری در سال t،
= تغییر در درآمدها از سال t-1 تا سال t که بر مبنای مجموع داراییها در سال t-1 اندازهگیری میشود،
= تغییر در خالص حسابهای دریافتنی از سال تا سال ( ) که بر مبنای مجموع داراییها در سال t-1 اندازهگیری میشود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید