هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره زن در دیدگاه اسلام docx

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره زن در دیدگاه اسلام docx دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

پیش‏گفتارپیش از فتح مکه، ابوسفیان که پیمان نامه حدیبیه را نقض کرده بود به مدینه آمد تا مساله را به نفع خود حل وفصل کند. از این رو به دیدار بزرگان مدینه رفت تا امان‏نامه دریافت کند و از رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم وعده دیدار گیرد،این کار عملى نشد. راوى مى‏گوید:

«فالتجا الى فاطمه‏علیها السلام فلم ینفعه‏»

به دیدار فاطمه‏علیها السلام شتافت ولى مقصود وى حاصل نگشت. (1)

از این فراز از تاریخ به دست مى‏آید که فاطمه‏علیها السلام در امور اجتماعى و سیاسى، دخالت داشت، از این روابوسفیان به او مراجعه کرد ولى آن حضرت وساطت او را قبول نکرد.

در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانى دختر ابوطالب پناهنده شد و او، وى را امان داد. امیرالمؤمنین‏علیه السلام‏به خانه وى داخل شده خواست او را مجازات کند. ام هانى شمشیر او را گرفت و رها نمى‏کرد پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم واردشد و چون ام هانى را غضبناک دید فرمود:

لا تغضبى علیا فان الله یغضب لغضبه و سپس فرمود:به هر کس که تو امان بدهى ما را قبول است و سپس تبسم کرده و فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشت‏همه، در شجاعت، بى‏نظیر بودند. (2)

ابن اثیر در النهایة در بحث «لمم‏» درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهراعلیها السلام مى‏نویسد:

و خرجت فى لمة من نسائها یتوطئى زیلها على ابى بکر فعاتبته;

با هیئتى از زنان بنى هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.

از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت آمده و ما نیز آن را قبول داریم به دست مى‏آید:

الف: زنان شایسته در مهمترین کارهاى سیاسى- اجتماعى کشور حق راى دارند.

ب: پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به دیدگاه زنان توجه داشت و اگر آنان به کسى امان مى‏دادند قبول مى‏فرمود.ج: به رغم آن که در جهان دمکراسى، توجه به حق نظر و راى زن سابقه چندانى ندارد، اسلام راى زن را از آغازپیدایش این دین، محترم شمرده است.

جواز حضور زن در جامعه و حرمت فسادانگیزى

در منطقه سبع مساجد، در مدینه، منطقه‏اى که جنگ احزاب در آن واقع شده است. پایین‏تر ازمسجد على‏علیه السلام، مسجد فاطمه‏علیها السلام است. این مساجد جایگاه عبادت حاضران در آن میدان وسنگرداران جنگ خندق بود. و گواهى تاریخى براى حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام است.

بنابراین، رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم حضور زن در صحنه اجتماعى، سیاسى را تایید کرده است و فقط ازحضورى که تحریکات و تمایلات نفسانى دیگران را در پى دارد، نهى فرموده است.

پس از احداث مسجدالنبى، مردان در داخل به امامت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و زنان در خارج آن به امامت‏یکى از صحابه، نماز جماعت را برپا مى‏کردند.

عبدالله بن عمر نقل مى‏کند که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود:

لا تمنعوا نسائکم المساجد و بیوتهن خیرلهن. (3) و نیز مى‏گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم در باب‏ولا

بدین زینتهن الا لبعولتهن.

فرمود: لا خلخال ولا شنف ولا قرط ولا قلادة.و در باره:الا ما ظهر منها.قال: الثیاب (4)حضرت درباره آیه فرمود:مراد از زینت عبارت است از: خلخال، دستبند، گوشواره، گردن‏بند و... آشکار نسازند مگر آنچه‏که در عرف زندگى مؤمنات، به‏طور معمولى آشکار مى‏باشد. که از آن جمله است لباس روئین.ابوموسى اشعرى مى‏گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:ایما امرئة استعطرت فمرت على قوم لیجدوا ریحها فهى زانیة. (5)هر زنى، به منظور جلب نظر نامحرمان، خود را معطر سازد و قدم از خانه بیرون نهد تا دیگران را جلب‏کند او اهل فحشا است.دقت در احادیث فوق، بیانگر این حقیقت است که حضور مخرب، ممنوع است نه حضورسازنده و هدفمند.در روزگارى که پدر، از داشتن دختر ناخشنود بود رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:البنات حسنات (6)دختران در خانه پدران، حسنه الهى‏اند.در جامعه‏اى که براى زنان چندان ارج و بهایى قایل نبودند پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:زن، بوى خوش و نماز، در مکتب من محبوب‏اند. (7)پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم در سفرها حتى برخى از جنگ‏ها بعضى از زنان را که توانایى کارى در استاى‏خدمت‏به پیشرفت عملیات جهاد را داشتند، همراه خویش مى‏برده است. در جنگ احد، نسیبه‏در برابر دیدگان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شمشیر به دست گرفت و مقاتله کرد و آن حضرت در حق او فرمود:لمقام نسیبه بنت کعب افضل من مقام فلان و فلان. (8)

فمینیسم (زن گرایى)

یکى از شعارهاى فریبنده، که در افق فکرى اومانیسم خودنمایى بیشترى دارد «حقوق زن‏» وحمایت از آن است. حمایت از زن اگر جدى و به دور از فریب کارى باشد، ارجمند است. زیرا درمکتب دین به ویژه اسلام زن جایگاه ویژه‏اى دارد ولى متاسفانه آنچه در مجامع غیر دینى است‏چیزى دیگر است.

زن گرایى افراطى، باعث تضییع حقوق اساسى زن است. زن گرایان به بهانه احیاى حقوق زن ازهویت و ارزش زن کاستند. بدیهى است که زن گرایى هدایت نشده جز این، نتیجه‏اى ندارد. گرچه‏این تفکر (زن گرایى) عکس‏العمل طبیعى نادیده گرفته شدن زن و حقوق او، در تاریخ است ولى،چاره درد، را نباید در فمینیسم جویا شد. آرى: در ادوار مختلف (جز در میان پیروان راستین‏انبیا) به زن، ستم رفته است. البته تفکر زن گرایى ریشه در اومانیسم دارد و داراى سابقه تاریخى‏نیست.

خاستگاه فمینیسم

اندیشه برابرى زن و مرد به قرن هفدم باز مى‏گردد. حرکتى که از قرن هفدهم میلادى به نام‏حقوق فطرى و طبیعى بشر آغاز شد و در قرن هجدهم، در فرانسه به ثمر نشست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زن در دیدگاه اسلام docx

تحقیق درباره زنان نامدار اسلام

اختصاصی از هایدی تحقیق درباره زنان نامدار اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

زنان نامدار اسلام

ام کلثوم روغنى قزوینى، (مجتهد، محدث، متوفى سال 1320 ه) و دختر شیخ کریم روغنى از فضلا و مدرسین قزوین که علوم اسلامى را از علماى مدرسه صالحیه قزوین فرا گرفت.سپس در درس فقه و اصول شیخ محمد صالح برغانى و شهید ثالث، و پدرش حضور یافت.وى به همراه خانواده‏اش به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس علماى بزرگ این شهر حاضر شد.با شیخ ابراهیم زنجانى ازدواج کرد و داراى چهار فرزند شد که همگى آنها از علما و فضلاى عصر خود بودند.وى در سال 1320 ه در گذشت.

خدیجه برغانى قزوینى، (فقیه، محدث، متکلم، متوفى سال 1321 ه) خدیجه سلطان خانم دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى، بانویى فقیه، محدث، بصیر به علم کلام، حافظ قرآن و عالم به تفسیر آن، زاهد و عابد بود.مقدمات و عربى و ادبیات را از علماى خانواده‏اش فرا گرفت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث را در محضر پدر و عموى خود شهید ثالث آموخت و عرفان را نزد دیگر عموى خود، ملا على برغانى و فلسفه را نزد آخوند ملا آقا حکمى فرا گرفت.در مدرسه صالحیه در قسمت بانوان کرسى درس داشت.از بانوان نیکوکار و کریم بود، یتیمان و بینوایان و نیازمندان به او رجوع مى‏کردند و در مسایل فقهى و علمى فتوا مى‏داد.او داراى تألیفاتى از جمله: مجموعه المسایل، رسائل فى الفقه، بعض الرسائل العرفانیه است.وى با میرزا مفید بن سید میرزا حسن قزوینى ازدواج کرد و پنج فرزند پسر به دنیا آورد که مشهورترین آنها سید میرزا مسعود قزوینى معروف به شیخ الاسلام است.وى حدود سال 1321 بدرود حیات گفت.

نرگس برغانى قزوینى، (محدث، فقى، متوفى سال 1322 ه) دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى از بانوان باهوش و ذکاوت و ادراک، محدث، عالم، فقیه، آگاه به علم کلام، حافظ قرآن کریم، عابد و زاهد دنیا بوده است.در نحو، صرف، منطق، علوم عربى و ادبیات مهارت داشت.فقه و اصول و تفسیر را از پدرش شیخ محمد صالح و عمویش شهید ثالث و عرفان و سایر علوم را از عموى دیگرش شیخ ملا على و فلسفه را نزد آخوند شیخ ملا آقا حکیم قزوینى و برادرش شیخ میرزا عبد الوهاب فرا گرفت.و به همسرى پسر عمویش شیخ جعفر فرزند شهید ثالث ـ که از بزرگان زمان خویش بود ـ در آمد و خدیجه وسکینه ـ که هر دو از زنان فقیه، عالم و فاضل زمان خویش شدند ـ ثمره این ازدواج اند.نرگس با همسرش به کربلا مهاجرت کرد و در صدر وعظ و تدریس و ارشاد قرار گرفت.وى در سال 1322 در کربلا وفات کرد و در رواق شرقى مدفون گشت.

آغا بیگم طباطبایى، (فقیه، محدث، متوفى سال 1322 ه) مادر آیت الله بروجردى، از زنان فقیه، محدث، سخنور، عابد و زاهد.مقدمات علوم اسلامى و ادبیات عرب را از علماى آن زمان فرا گرفت سپس نزد مردان دانشمند خانواده‏اش فقه آموخت.زمانى که به سن رشد رسید به ازدواج سید على طباطبایى بروجردى در آمد و از او پسرى به نام سید حسین (آیت الله بروجردى، مرجع تقلید) به دنیا تقدیم شد.

خانواده آغا بیگم از خاندان‏هاى بزرگ علم و فضیلت در بروجرد بود.از میان آنها مردان و زنان بزرگى برخاستند.آن مرحومه به سال 1323 ه در بروجرد در گذشت و بر حسب وصیت، پیکرش را در وادى السلام نجف اشرف به خاک سپردند.

زهرا بیگم عاملى، (عالم، فاضل، متوفى قرن 14 ه) وى دختر دانشمند، محقق، فقیه و رجالى نامور آقاى سید صدر الدین عاملى و همسر میرزا مهدى جویباره‏اى، از مشاهیر زنان فاضل در زمان خود بوده است.از جمله فرزندان این بانو، حاج آقا محمد، معروف به شیخ العراقین است.

زینب، (عالم، شاعر، متوفى 1333 ه) دختر على بن حسین فواز عاملى، بانویى دانشمند شاعر و عالم در نحو و صرف و معانى و بیان و اوزان مختلف شعر و سبکهاى آن و تاریخ و انشاء و قرائت و کتابت بود.وى صاحب کتاب در المنثور فى طبقات ربات الخدور است که در آن اسامى زنان مشهور جهان با اختلاف ملت‏ها و مذاهبشان جمع آورى شده است.وى آثار چاپ نشده اى نیز دارد.ولادت او در روستاى تبنین، یکى از روستاهاى صیدا و در سال 1276 ه وفاتش در سال 1333 ه در قاهره مصر اتفاق افتاد.

بى بى عالم خراسانى، (دانشمند، پارسا، متوفى سال 1335 ه) و دختر حاج میرزا طاهر خراسانى و از اهالى خراسان بود.مقدمات علوم اسلامى و فنون ادب را نزد پدرش، متولى مسجد گوهرشاد و دیگران فرا گرفت.سپس با شاعر معروف، سید میرزا حبیب الله شهیدى خراسانى ازدواج کرد .فقه و اصول و حدیث و عرفان را از محضر همسرش بهره‏مند شد.و به مطالعه و تحقیق در سیره انبیا، تاریخ و قصص عرب، اشعار جاهلیت، ادبیات و احوال اولیا و عرفا پرداخت.تبحر و تخصص ویژه اى در شرح حال اولیا و عرفا و تاریخ انبیا و دوران قبل از اسلام داشت.همسرش در مقدمه دیوان شعر خود، او را چنین وصف کرده است: «بى بى عالم مقدمات تحصیلى را على الرسم در خانواده آموخته بود و بعدا در همسرى و معاشرت آقا به مطالعه تواریخ انبیا و رسل و حکایت احوال اولیا و عرفا پرداخت.تهجد و نوافل و تعقیبات نمازها و تلاوت قرآن روزانه را ترک نمى کرد.وى در سال 1335 ه وفات نمود.

بتول عسکرى، (مدرس، عالم، متوفى 1401 ه) وى در سال 1323 شمسى در شهر اصفهان و در یک خانواده متوسط و مذهبى به دنیا آمد.او از همان دوران کودکى در خانه با نماز و سایر فرایض دینى آشنا شد و تحت تعلیم و تربیت مادر بزرگش قرار گرفت.

در سن چهار سالگى جهت فراگیرى قرآن کریم و بهره ورى از آن راهى مکتبخانه شد و در اثر علاقه اى که به مسائل مذهبى و تعالیم قرآنى توسط مادر بزرگش در او ایجاد شده بود، در سن هفت سالگى قادر بود به خوبى قرآن کریم را تلاوت کند.او در همان سن هفت سالگى در دبستان دخترانه دانش، [دبستان شهید محسن بنى لوحى امروز]، ثبت نام کرد و براى تحصیل به هنرستان رفت و موفق به اخذ دیپلم گردید.به خاطر علاقه اى که به آموزگارى داشت پس از اخذ دیپلم ادبى وارد تربیت معلم مى‏شود و در سال تحصیلى 45 ـ 1344 این امر براى او امکان پذیر شد و خانم بتول عسکرى موفق به تحصیل در تربیت معلم اصفهان گردید.از همان ایام بود که مبارزه با رژیم پهلوى را آغاز کرد.وى با تمسک به‏معیارهاى اخلاقى و ارزشى اسلام سعى در آگاه کردن سایر دانشجویان نیز نمود.پس از طى دوره تربیت معلم، دبیر مدرسه راهنمایى دخترانه خواجه عمید شد.و قریت شش سال در این مدرسه دبیر علوم دینى و زبان عربى بود و همچنین در دبیرستانهاى امین، گلستانیان و پروین اعتصامى نیز به تربیت افراد در زمینه‏هاى علمى و عملى پرداخت.آشنایى او با خانم سیده نصرت امین (مجتهده) به درک و شناخت بیشتر وى به معارف اسلامى کمک شایانى کرد.از جمله فعالیتهاى وى مى‏توان به تشکیل جلسات اصول عقاید، تفسیر قرآن و آموزشهاى مذهبى و تدریس صرف و نحو، نهج البلاغه، بررسى معانى قرآن، فلسفه و برخى موارد درسى دیگر اشاره کرد.این جلسات بیشتر در منزل ایشان و یا در مساجد تشکیل مى‏شد.همچنین وى در تعطیلات تابستانى در دبیرستان احمدیه، واقع در بازارچه بیدآباد، اقدام به تشکیل کلاسهایى براى آموزش عقاید دینى مى‏کرد.او در اصفهان و در شهرستانهایى چون نجف آباد، در مکتب فاطمیه، فعالیت آموزشى داشت.او در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى (مهرماه 1357) به آبادان رفت و در آنجا به فعالیتهاى خود ادامه داد.و در همین ایام ازدواج نمود و در تاریخ 22 اردیبهشت ماه 1361 شمسى (1401 ه) به همراه همسر و فرزندشان روح الله در حادثه تصادم از نیا رفتند.

سپیده باکوجى (کاشانى) خانم سرور باکوجى، معروف به سپیده کاشانى، از شاعران معاصر و از شاعران متعهد انقلاب اسلامى ایران است، پدر و مادر وى اولین و بزرگترین معلمان او بودند.مادر از همان ایام طفولیت به او قرآن آموخت و پدر او را با شعر و شرح حال شاعران بزرگ آشنا ساخت.وى در مدرسه آقا بزرگ درس خواند و همیشه به خاطر ذوق سرشارى که داشت از شاگردان ممتاز محسوب مى‏شد.او به شعر و شاعرى هم علاقه‏اى وافر نشان مى‏داد، وى در تمام مقاطع عمر خود، از کودکى تا جوانى و بعد از آن براى دیگران نمونه بود.کمتر کسى حتى در دوران جوانى خنده‏اى بلند از او شنید و حجاب و آرامش روحى او همواره مثال زدنى بود.

میزان علاقه‏مندى بانو سپیده کاشانى به حضرت امام خمینى «قدس سره» تا آن اندازه بود که وقتى امام بزرگوار در بستر بیمارى افتاد او نیز کارش به بیمارستان کشید.وى به جبهه‏هاى نبرد حق علیه باطل سر مى‏زد.در غرب، جنوب، آبادان، محله ذوالفقاریه، کوت شیخ و هر کجا توفیق یارش بود در میان رزمندگان حاضر مى‏شد و شعر دفاع و مقاومت مى‏خواند و مى‏سرود .

وى در اول مرداد 1315 شمسى در کاشان و در خانواده اى مذهبى چشم به جهان گشودو در شامگاه 21 بهمن ماه 1371 به علت بیمارى وفات یافت.

بتول حسینى بهشتى، (عالم، متوفى سال 1415 ه) حجة الاسلام محمد صادق مدرس خاتون آبادى (م 1348 ه) و برادرش شهید مظلوم آیة الله دکتر سید محمد بهشتى بود.این بانو بدون تردید در بین زنان نمونه زمان فعلى و اقران و هم ردیفان خود از نظر خصوصیات ایمانى و سلوک اخلاقى و پاى بندى به اصول و ارزشهاى اسلامى و از نظر قدرت تأثیر گذارى تربیتى و خدمتگزارى به جامعه، بسیار موفق و الگو و کم نظیر بود.وى در سال 1342 ه در یک خانواده اى


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زنان نامدار اسلام

نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام

اختصاصی از هایدی نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

«نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام»

«فقر را می توان به غده یی سرطانی تشبیه کرد که اگر به موقع درمان نشود، تمام پیکره ی جامعه را دربر می گیرد و از پای در می آورد. به رغم دیدگاه های مختلفی که در طول تاریخ درباره ی علت پیدایش فقر و شیوه ی رویارویی با آن وجود داشته است، امروزه محرومیت زدایی یکی از اهداف همه ی نظامها و مکاتب شمرده می شود؛ هر چند درباره ی راه رسیدن به آن اختلاف وجود دارد. اسلام، چون دیگر ادیان الهی، به این مسأله اهمیت بسیار داده و بر ریشه کن کردن فقر و تأمین رفاه عمومی، به عنوان یک هدف اقتصادی، تأکید کرده است.»

 

دکتر سعید فراهانی فرد عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیر فصلنامه اقتصاد اسلامی است. تحصیلات دانشگاهی وی دکترای اقتصاد است و درس خارج فقه را نیز در کارنامه تحصیلات حوزوی خود دارند. تألیف کتاب «نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام» یکی از چند صد کتاب منتشر شده توسط کانون اندیشه جوان است که در سال 1378 توسط دکتر فراهانی فرد به رشته تحریر درآمده است. در این کتاب به مباحثی چون عوامل فقر، درمان فقر و پیشگیری از آن، بررسی علل عقب ماندگی مسلمانان و ... پرداخته شده است. گفت و گوی زیر، با دکتر فراهانی فرد در خصوص کتاب مذکور است. 

به چه دلیل به موضوع فقر و فقرزدایی علاقه مند و نسبت به تألیف این کتاب با محوریت «فقر از دیدگاه اسلام» اقدام نمودید. زمانی که در حوزه تحصیل می کردم و در خدمت اساتید بودم، محور اساسی مطالعاتم شامل مباحث حوزوی بود. از سوی دیگر به لحاظ تحصیلات دانشگاهی در رشته اقتصاد و بررسی و مطالعه در این زمینه به نظرم رسید یکی از مهم ترین مشکلات مطروحه برای نسل جوان، بحث فقر است. در تألیف این کتاب به پدیده فقر از دیدگاه اسلام توجه نموده و تلاش کردم با توجه به اندیشه ها و آموزه هایی که در مکتب اسلام برای برخورد با این پدیده وجود دارد و همچنین استفاده از مطالعات حوزوی - بالاخص موضوع شناسی در مواضع اقتصادی- و سایر مطالعات قبلی به این موضوع به شکل عمیق تری بپردازم. شما در این کتاب «فقر» را از چندین منظر بررسی کرده اید. لطفاً در این رابطه توضیح بیشتری بفرمایید. با توجه به اینکه کتابهای کانون اندیشه جوان به صورت خلاصه و مفید به نگارش درمی آید سعی کردم بحث خیلی مفصل نباشد و به همین منظور کتاب را در 5 فصل پی ریزی نمودم. فصل اول یا کلیات که دارای چند بخش است. در بخش اول، ماهیت فقر و مفهوم ذهنی که از فقر داریم تبیین شده است. زیرا احساس کردم شبهات و مشکلاتی برای نسل جوان در ارتباط با معنای فقر وجود دارد. ضمن اینکه فقر را از نگاه اهل لغت، اهل تفسیر، فقها، فلاسفه و عرفا بررسی کردم، بدلیل اینکه مسأله فقر از منظر فلاسفه، عرفا یا فقها متفاوت است. به طور مثال فقر فلسفی و فقر عرفانی، معنا و مفهوم مثبتی دارد، در حالیکه فقر مورد نظر فقها و مفسرین منفی است. فقر فلسفی آن است که انسان خودش را نسبت به خداوند فقیرتر احساس و او را دارای کمال بیشتری می داند. در ادامه این بحث به اقسام فقر پرداختم. برای نمونه فقر جسمی(مثل افراد ناقص الخلقه)، فقر فرهنگی، فقر روحی، فقر اقتصادی یا مالی و .... در ادیان، مذاهب و مکاتب مختلف راجع به فقر دیدگاه های مختلفی وجود دارد. به دیدگاه های دین یهود، مسیحیت و نیز مکاتب سرمایه داری چون مارکسیسم و نهایتاً دیدگاه اسلام نسبت به فقر - خصوصاً فقر مالی و اقتصادی - توجه کرده و نیز به آثار فقر از جهت اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی بطور گذرا اشاره نمودم. در فصل دوم کتاب، عوامل فقر را تبیین کردم و اینکه چه عواملی باعث به وجود آمدن فقر می شود. در این فصل به این موضوع پرداختم که فقر اقتصادی یا مالی که افراد به آن مبتلا هستند، انتخابی یا تحمیلی است. فقر انتخابی می تواند مثبت یا منفی باشد. فقر انتخابی مثبت مثل اینکه دانشمندی بدون داشتن امکانات مالی برای رسیدن به دانش مجبور است سالها درس بخواند، در حالیکه شرایط مالی مناسبی ندارد، بنابراین این فرد برای رسیدن به کمال در علم و دانش آگاهانه فقر را انتخاب کرده است. مورد دیگر حضرت خدیجه(س) است. ایشان با اینکه ثروتمندترین بانوی عربستان بود، اما بدلیل اعتقادی که داشت فقر را انتخاب کرد. از طرفی ممکن است مسبب فقر انتخابی منفی که گریبانگیر بسیاری از جوانها و بعضی از قشرهای جامعه شده، خود آنها باشند. مثلاً به دلیل تنبلی و اینکه زمانی که فرد می توانسته آموزشی ببیند تنبلی کرده و بعدها به صورت طبیعی آثار تنبلی به شکل فقر بر او نمایان می شود، یا شخصی که برنامه ای برای زندگی اش ندارد و نیز موارد معنوی مثل ارتکاب گناه، همانطور که در روایات هم داریم ارتکاب گناه باعث فقر می شود. فقر تحمیلی که بخشی از فصل دوم کتاب را تشکیل می دهد، آنست که فرد در به وجود آمدن آن نقشی نداشته و عوامل بیرونی باعث به وجود آمدن آن شده است، مثل عوامل طبیعی، اقتصادی، فرهنگی. از جمله مهم ترین عوامل فقر فرهنگی، مسئله خودباختگی است که اشخاص به دلیل خود باختگی سبب فقر خود شده اند. در فصل سوم، بحث درمان و پیشگیری فقر را مطرح نمودم و به این موضوع پرداختم که چه کنیم که جامعه یا فرد فقیر نشود و در مرحله بعد، در زمان مواجه شدن با اینگونه پدیده ها در جامعه ای که فقیر است چه باید کرد. همچنین در این قسمت بحث شناسایی فقرا آمده است و به بررسی امکانات جامعه و سیاستهایی که برای درمان فقر وجود دارد اشاره شده است.


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام

تحقیق درمورد رابطه

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد رابطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

رابطه‏ى اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنى‏

دکتر محسن الویرى 1

نظریه‏پردازان تمدن، عوامل مختلفى را براى شکل‏گیرى یک تمدن برشمرده‏اند و گاه به تأثیر باورهاى دینى در فرایند توسعه و پیشرفت تمدن توجه داشته‏اند؛ ولى عنصر دین به عنوان جوهره‏ى تمدن، هنوز جایگاهى شایسته در این نظریه‏ها نیافته است. از سوى دیگر درباره‏ى نقش و رسالت دین اندیشمندان دین‏شناس و جامعه‏شناسان دین دیدگاه‏هایى متفاوت ارائه کرده‏اند. اگر تمدن‏سازى را نیز در حیطه‏ى هدایت که رسالت اصلى دین است، بدانیم؛ آن گاه مى‏توانیم از توانمندى دین و آموزه‏هاى دینى در حوزه‏ى تمدن‏سازى و ساز و کار آن سخن به میان آوریم. آموزه‏هاى دین در حوزه‏ى تمدن‏سازى با هر قوّت و توانى که باشد، بسان بذرى است که اگر در محیطى مناسب افشانده نشود عینیت و تحقق بیرونى نخواهد یافت. بررسى وضعیت ایران قبل و پس از ظهور اسلام و نیز بررسى وضعیت جامعه‏ى یکپارچه‏ى اسلامى پیش و پس از گرویدن ایرانیان به این جامعه مى‏تواند ما را به سمت درکى کلى‏از تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاریخى نشان مى‏دهد که یکى از سرزمین‏هایى که اسلام توانست توانمندى خود را براى تمدن سازى در آن به اثبات برساند، ایران زمین بود. در نگاهى کلى مى‏توان گفت برترین خدمت ایران به اسلام فراهم ساختن زمینه‏اى براى تجلّى قدرت تمدن‏سازى دین بود و از جمله خدمت‏هاى اسلام به ایران نیز جهت دادن به توان تمدنى ساکنان این سرزمین کُهن بود.

واژه‏هاى کلیدى: اسلام، ایران، تمدن اسلامى، فرهنگ اسلامى، مستشرقان.

موضوع تمدن و عناصر سازنده‏ى آن و عوامل مؤثر در فراز و فرود آن، یکى از مهم‏ترین مباحثى است که در دهه‏هاى اخیر از سوى نظریه‏پردازان مورد توجه قرار گرفته است.2 مطالعات و بررسى‏هاى تمدنى، حجمى قابل توجه یافته است با وجود این، هنوز شاخه‏ى علمى مستقلى تحت عنوان تمدن‏شناسى در دانشگاه‏هاى کشورهاى اسلامى شکل نگرفته است.3 مطالعات تمدنى در حال حاضر، بیش از همه در فضاى علم تاریخ صورت مى‏گیرد و پژوهشگران تمدن، همان تاریخ پژوهان هستند که به عنوان یک گرایش علمى بر روى تمدن متمرکز شده‏اند و در نتیجه بیشتر آثار مربوط به تمدن، آثار مربوط به تاریخ تمدن است. ولى در حوزه‏ى دیگر علوم نیز کمابیش مطالعاتى درباره‏ى تمدن صورت مى‏گیرد که مهم‏ترین این حوزه‏ها را مى‏توان علوم مرتبط با فرهنگ و توسعه دانست. فرهنگ به عنوان بخش نرم‏افزارى تمدن، خود به خود زمینه‏ساز ورود به بحث تمدن مى‏باشد و توسعه نیز به عنوان گام‏هاى اولیه‏ى خلق یک تمدن، گاه پژوهشگران را به بحث درباره‏ى تمدن مى‏کشاند. در همین چارچوب، منابعى که به گونه‏اى به موضوع ویژگى‏هاى یک جامعه‏ى کمال یافته و توسعه یافته اختصاص دارد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع تمدن نیز نظر دارند.4در نگاهى کلى مطالعات تمدنى رایج در حوزه‏ى علم تاریخ را مى‏توان به دو شاخه تقسیم کرد:1. مطالعاتى که با رویکرد گزارش تمدن‏ها و دستاوردهاى آن صورت مى‏گیرد و به تاریخ نقلى شبیه است و هم در مرحله‏ى تحقیق از ساز و کار تاریخ نقلى و هم در مرحله‏ى ارائه گزارش تحقیق از شیوه و سبک تاریخ نقلى تبعیت مى‏کند. نگاه به تمدن در این رویکرد، یک نگاه درونى است. این گونه مطالعات گاه خالى از تحلیل نیست، ولى به مرحله‏ى نظریه‏پردازى در زمینه‏ى کلّیت تمدن نمى‏رسد. شاید بتوان از ویل دورانت به عنوان نمونه‏اى براى این دسته از مطالعات تمدن نام برد.2. مطالعاتى که با رویکرد نظریه‏پردازى درباره‏ى تمدن صورت مى‏گیرد و به آنچه تاریخ عقلى نامیده مى‏شود، شباهت دارد و مباحث آن با پاره‏اى مباحث فلسفه‏ى تاریخ و جامعه‏شناسى تاریخ، پیوند مى‏خورد. در این مطالعات نقل حوادث و ارائه‏ى گزارش از تمدن‏ها صرفاً به عنوان ذکر نمونه صورت مى‏گیرد و دغدغه‏ى اصلى پژوهشگر، مباحث نظرى تمدن است. به عنوان نمونه آثار توین‏بى، یوکیچى،5 اشپینگلر، اتکینسون و حتّى هانتینگتون در این دسته از مطالعات تمدنى مى‏گنجد. در این رویکرد، نگاه به تمدن لزوماً نگاهى بیرونى است. با توجه به سرشت فلسفى نگاه دوم به تمدن، در میان آثار فیلسوفان نیز مى‏توان به اجمال یا تفصیل و به صراحت یا به اشارت به دیدگاه‏هایى در این زمینه دست یافت از جمله در آثار هگل، مارکس و... .درباره‏ى تمدن اسلامى نیز مى‏توان این دو نوع مطالعات را از هم بازشناخت. افرادى مانند آدام متز، هامیلتون گیب، گوستاو لوبون، فیلیپ حتى، آندره میکل، جرجى زیدان و گوستاو گرونبام‏6 و در میان مسلمانان، على الخربوطلى‏7 و دیگران بیش از آن که درباره‏ى تمدن اسلامى نظریه‏پردازى کنند با رویکردى تاریخى به گردآورى داده‏ها و گزارش‏هاى مربوط به این تمدن و بازگویى آنها پرداخته‏اند. البته نمى‏توان انکار کرد که هیچ گزارش تاریخى خالى از نظریه‏ها، مبادى و مبانى نظرى نیست، ولى گاه مورخان وقت خود را صرف تبیین و بررسى این مبانى مى‏کنند و گاه بدون صرف وقت براى اینگونه مباحث، مستقیماً به سراغ نتایج نشأت گرفته از آن مبانى مى‏روند. آثار تاریخ‏نگاران تمدن اسلامى نیز خالى از مباحث نظرى نیست و از تجزیه و تحلیل نوشته‏هاى آنان مى‏توان به مبانى فکرى، پیش فرض‏هاى انسان‏شناسى، تاریخ‏شناسى و تمدن‏شناسى آن‏ها پى‏برد، ولى آنان خود، مستقیماً به این مباحث نپرداخته‏اند. اگر بخواهیم از برخى اندیشمندانى که به جاى تاریخ‏نگارى تمدن، به ارائه‏ى مباحث نظرى پیرامون آن پرداخته‏اند، یاد کنیم؛ مى‏توان به افرادى مانند: ابن خلدون، مالک بن نبى،8 خفاجى‏9 و سید قطب،10 امام خمینى،11 علامه اقبال لاهورى،12 انور الجندى‏13 و حسین مونس‏14 اشاره کرد. این اندیشمندان نیز - حداقل در برخى آثار خود - بیش از آن که به ارائه‏ى گزارش درباره‏ى وجوه مختلف تمدن اسلامى بپردازند، توجّه خود را به مبانى و ابعاد نظرى تمدن اسلامى و کلیات آن و مسائلى مانند تعامل آن با دیگر تمدن‏ها و عوامل صعود و سقوط آن و راه احیاى دوباره‏ى آن معطوف داشته‏اند. طبیعى است، این افراد و به تَبَع، دیدگاه آنها از نظر اتقان و ژرفا در یک سطح نیست و برخى از آنها نگاهى جامع و فراگیر به موضوع دارند و برخى دیگر تنها به یک یا چند بعد از ابعاد موضوع نگریسته‏اند.البته صاحب‏نظرانى هستند که هم از روش تحلیلى و هم روش گزارش‏دهى آثارى پدید آورده‏اند که از هر دو جنبه حائز اهمیت است.15اگر آثار مستشرقان را درباره‏ى تمدن اسلامى از این منظر با یکدیگر مقایسه نماییم، مى‏بینیم که در نگاهى نقلى و تاریخى محض به تمدن اسلامى، بحث دین و باورهاى دینى به عنوان بخشى غیر قابل انکار در تمدن اسلامى خود را نشان مى‏دهد، یعنى یک تاریخ‏نگار تمدن اسلامى هیچ راهى جز اختصاص دادن بخشى قابل توجه از گزارش‏هاى تاریخى خود به مظاهر رفتارى، فکرى، نهادى و نمادى اسلام ندارد. به عنوان مثال در اغلب کتاب‏هاى تاریخ تمدن اسلامى چندین فصل به علوم اسلامى، مساجد، آداب و آیین‏هاى اسلامى مانند حج اختصاص یافته است. ولى در منابعى که به نظریه‏پردازى درباره‏ى تمدن اسلامى پرداخته‏اند، چنین نیست و نگاهى روشن پیرامون نقش و جایگاه دین در خلقِ یک تمدن و به طور مشخص، نقش آموزه‏هاى دینى اسلام در خلق تمدن اسلامى وجود ندارد. گرچه نظریه‏هاى عمومى تمدن که ویژه‏ى تمدن اسلامى طراحى نشده است، کمابیش به عنصر دین توجه داشته‏اند و افرادى مانند توین بى، نقشى محورى براى دین و معنویت قائل شده‏اند، اما باید به ضعف نظریه‏هاى مربوط به تمدن اسلامى اعتراف کرد. در اکثر این نوشته‏ها و تحلیل‏ها نسبت به نقش واقعى دین در خلق تمدن بى‏توجهى شده است، در نتیجه در فهم تمدن اسلام نیز به نوعى سطحى‏نگرى دچار شده‏اند و روح تمدن اسلامى و دستاوردهاى آن را به تعدادى ستون و بناى تاریخى کاهش داده‏اند. نویسندگان مسلمان معاصر نیز به این موضوع توجه کرده‏اند و کمابیش در آثار آنان نکاتى در این زمینه به چشم مى‏خورد.موضوع نقش دین در شکل‏گیرى تمدن از منظرى دیگر قابل بررسى است. در فضاى کنونى بازنگرى اندیشه‏هاى دینى موضوع نقش و توانایى دین در زندگى دنیوى انسان‏ها و حیطه‏ى دخالت دین در دنیاى آنها، یکى از مباحثى است که در مطالعات فلسفه‏ى دین، کلام‏جدید و جامعه‏شناسى دین مورد بحث و بررسى قرار گرفته است و این پرسش بنیادین مطرح شده است که اصولاً دین تا کجا وارد زندگى انسان‏ها خواهد شد و کدام قلمرو را براى دامنه‏ى نفوذ خود برگزیده است. دیدگاه نظریه‏پردازان در این باره نیز متفاوت است. بر اساس دیدگاه کسانى که کارکرد و نقش حداقلى براى دین قائل هستند اصولاً نمى‏توان از نقش دین در تمدن‏سازى سخن گفت، زیرا به اعتقاد آنها دین از جمله دین اسلام نقش و وظیفه‏اى دنیایى ندارد و دین تنها متولّى تعیین اعمال عبادى انسان و تأمین و تضمین کننده‏ى آخرت او است. در نگاه این افراد، تمدن پدیده و محصولى بشرى است و در حیطه‏ى مطالعات دینى قرار نمى‏گیرد. از سوى دیگر کسانى نیز هستند که نقش وظیفه و کارکردى حداکثرى براى دین قائل هستند و درباره‏ى گستره‏ى حضور و دخالت دین تا آنجا پیش مى‏روند که حتّى دین را متولّى تبیین و تعیین قواعد و قوانین ریاضى و طبیعى هم مى‏دانند. اینها با این استدلال که «و لارَطْبِ وَ لا یَابِسٍ إِلَّا فِى کِتبٍ مُّبِین»16 تمدن‏سازى را مانند همه‏ى پدیده‏هاى دیگر در زمره‏ى وظایف و کارکردهاى دین به حساب مى‏آورند و لذا براى شناخت قواعد تمدن‏سازى به سراغ آموزه‏هاى دینى مى‏روند. این نوشته، مجالى مناسب براى تبیین این دو دیدگاه و نقد و ارزیابى مبانى و نتایج آنها نیست، ولى با توجّه به نیازى که در ادامه‏ى مقاله داریم، باید در اینجا موضعى مشخص اتخاذ کنیم و پاسخى روشن به این پرسش بدهیم. به نظر مى‏رسد از این دو دیدگاه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد رابطه

مقاله مقایسه تطبیقی حقوق زن در اسلام و دیدگاه های فمینیستی

اختصاصی از هایدی مقاله مقایسه تطبیقی حقوق زن در اسلام و دیدگاه های فمینیستی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مقایسه تطبیقی حقوق زن در اسلام و دیدگاه های فمینیستی


مقاله مقایسه تطبیقی حقوق زن در اسلام  و دیدگاه های فمینیستی

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 16 صفحه می باشد.

فهرست مطالب

تعریف مسأله و بیان سوالها ۴
سابقه و ضرورت انجام تحقیق ۶
فرضیه ها ۱۱
هدف ها ۱۲
چه کاربردی از انجام این تحقیق متصور است؟ ۱۳
روش انجام تحقیق ۱۳
روش و ابزار گردآوری اطلاعات ۱۳
فهرست منابع و مآخذ ۱۴

 فهرست منابع و مآخذ

قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه ای، چاپ سوم، قم، دارالقرآن کریم، ۱۳۷۹٫
منابع فارسی
۱- بطحائی گلپایگانی، سید هاشم، فمینیسم از نظر اسلام و دیگر ملل، قم، نوید اسلام، ۱۳۸۳٫
۲- جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، چاپ دوم، قم، اسراء، ۱۴۱۸ق.
۳- طاهری، حبیب الله، مجموعه مقالات فقهی و حقوقی، قم، زائر، ۱۳۸۵٫
۴- فیگز، کیت، زنان و تبعیض: تبعیض جنسی و افسانه فرصت های برابر، ترجمه اسفندیار زندپور و بهدخت مال امیری، تهران، گل آذین، ۱۳۸۴٫
۵- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه صادق حسن زاده، قم، صلوات، ۱۳۸۳٫
۶- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شفیعی، چاپ دوم، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹٫
۷- مرتوس، جولی، آموزش حقوق انسانی زنان و دختران (اقدام محلی- تغییر جهانی)، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران، دنیای مادر، ۱۳۸۲٫
۸- مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا، [بی تا].
۹- ــــــــ ،ــــــــ.، مجموعه آثار، جلد۱۹، چاپ چهارم، قم، صدرا، ۱۳۸۳٫
۱۰- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].
۱۱- مهریزی، محمد، زن در اندیشه اسلامی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱٫
۱۲- میشل، آندره، جنبش زنان، ترجمه هما زنجانی زاده، مشهد، نشر نیکا، ۱۳۸۳٫
۱۳- نهج البلاغه، سید رضی (گردآورنده)، ترجمه محمد دشتی، چاپ بیست و چهارم، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، ۱۳۸۳٫
۱۴- نهج الفصاحه، به کوشش: علی شیروانی، قم، دارالفکر، ۱۳۸۵٫
۱۵- هام، مگی و گمبل، سارا، فرهنگ نظریه های فمینیستی، ترجمه فیروزه مهاجر، فرخ قره داغی و نوشین احمدی خراسانی، تهران، توسعه، ۱۳۸۲٫
منابع عربی
۱- ابن بابویه قمی، ابوجعفر محمد بن علی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، قم، شریف رضی، ۱۳۶۴٫
۲- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].
۳- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۰٫
۴- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].
۵- نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].

مقالات
۱- حسینی، سید ابراهیم، فمینیسم علیه زنان، کتاب نقد، زمستان ۱۳۷۹، شماره۱۷٫
۲- رجبی، فاطمه، زنان و فمینیسم، کتاب نقد، زمستان ۱۳۷۹، شماره۱۷٫
۳- رفعت جاه، مریم، هویت انسانی زن در چالش آرایش و مد، کتاب زنان، سال دهم، زمستان ۱۳۸۶، شماره ۳۸٫
الف) عنوان پایان نامه:
۱- فارسی: مقایسه تطبیقی حقوق زن در اسلام و دیدگاه های فمینیستی
۲- لاتین: The comparison of women rights in Islam and faminine views

 

تعریف مسأله و بیان سوالها

خداوند متعال نوع انسان را از دو جنس مرد و زن آفریده و تفاوت در جنسیت را مایه بقای نوع انسانی قرار داده است. تفاوتهای جسمی و روحی – روانی زن و مرد ناشی از خلقت تکوینی آنهاست حکمت ها و مصلحت های خاص خود را دارد. این تفاوتها در بعد تشریحی، مسایل فقهی و حقوقی خاص و متفاوتی را برای هر دو جنس به دنبال دارد و باعث شده که احکام آنها در برخی موارد با هم مشابهت نداشته باشد.

دین مبین اسلام به عنوان آخرین دین الهی که بهترین و کامل ترین برنامه را برای سعادت دنیوی و اخروی انسان ارایه داده است برای زن و مرد هویتی واحد قایل است و تنها ملاک و معیار برتری هر یک از دو جنس را تقوی معرفی می کند.

و شخصیت انسانی آنها را واجد حقوق مساوی و مستعد رشد و کمال و تقرب به خداوند متعال می داند.

برای شناخت و درک صحیح مسایل فقهی و حقوقی زنان باید به ویژگیهای خاص تکوینی زنان در بعد روحی – روانی و جسمی توجه شود و سپس در مورد حضور متناسب زنان در عرصه های خانوادگی ،‌اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و … به قضاوت بنشینیم و گونه برداشت‌ها و تصمیم گیریهای ما در مورد زنان تناسبی با حقوق زنان نداشته ، دچار افراط و تفریط و چه بسا حقوق زن به نام تساوی حقوق یا دفاع از حقوق زنان پایمال شود یعنی همان کاری که در سده های اخیر در غرب صورت گرفته است.

فمینیسم یا زن سالاری افراطی از جمله جریانات دفاع از حقوق زنان در سده اهی اخیر به خصوص دهه ۶۰ میلادی است. این طرز تفکر در اواخر قرن ۱۸ در غرب شروع به شکل گیری کرد و به طور مشخص و سازمان یافته در چهارچوب یک نهضت سیاسی در سال ۱۸۴۸ شروع شد.

با دقت در دیدگاهها و عملکرد فمینیست ها که گاهی گرایش های افراطی نیز در پیش گرفته اند مشاهده می کنیم که آراء آنها ناشی از سیر تاریخی ستم به زنان در غرب بوده و این ستم باعث شده که جنبشی در دفاع از حقوق زنان در آن دیار شکل بگیرد و زنانی که تا کنون ستم می دیدند اکنون به شکل دیگری در قالب دفاع از حقوق زنان مورد ستم واقع شوند.

بنابراین سؤالاتی که این رساله در صدد پاسخ به آنهاست عبارتند از:

۱- آیا اسلام معتقد به تشابه حقوق زن و مرد است؟

۲- آیا بعضی از محدودیت های اسلام در مورد زنان مخالف حقوق زن است؟

۳- آیا طبیعت و خلقت تکوینی زن اقتضای حقوق مشابه با مرد را دارد؟

۴- زیربنای تفکر فمینیستی چیست؟

۵- ادعای فمینیست ها در طرفداری از حقوق زنان تا چه اندازه با واقع مطابقت دارد؟

۶- تمایلات نفسانی چه تأثیری در دیدگاههای فمینیستی داشته است؟

۷- مطامع سوداگران سرمایه داری چه تأثیری در رواج تفکر فیمینستی داشته است؟

سابقه و ضرورت انجام تحقیق

در زمینه حقوق زن در اسلام و دیگر مکاتب از جمله مکاتب فمینیستی آثار زیادی نگاشته شدهاست که به بررسی برخی از مهمترین آنها می پردازیم:

از جمله این آثار کتاب «فمینیسم از نظر اسلام و دیگر ملل[۱] است. این کتاب که در قالب یک رساله کارشناسی ارشد نوشته شده به بررسی حقوق زنان در حوزه های مختلف ابواب فقهی با توجه به دیدگاه مذاهب پنج گانه پرداخته است و نویسنده در آن سعی کرده است تمام حوزه هایی را که زنان در آن ذی حق هستند و شارع مقدس به حقوق آنان نیز توجه فرموده است نمایان سازد.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مقایسه تطبیقی حقوق زن در اسلام و دیدگاه های فمینیستی