پروژه مبنای استصحاب در زمان در فقه و حقوق اسلامی
شامل 25 صفحه با رفرنس دهی درون متنی قابل ویرایش و دقیق
استصحاب در زمان و امور وابسته به آن
آنچه استصحاب میشود (مستصحب) از دو حالت خارج نیست؛ یا از امور ثابت و به نسبت پایدار است که در اصطلاح منطق آن را ( (قار) ) مینامند، چون دارای ثبات و قرارند، مانند عدالت، مایع بودن و مالکیت، و گاه از امور ( (غیرقار) ) است، یعنی اموری که ناپایدارند. این ها اموری هستند که به تدریج و با گذشت زمان به وجود میآیند و از بین میروند. این امور ناپایدار خود سه دسته اند:
اول ) خود زمان و حرکت است که وجودی تدریجی و پی در پی دارد، این دو، لحظه به لحظه به وجود میآیند و از بین میروند. مانند روز و شب
دوم) چیزهایی که به زمان وابسته اند اما زمان، ظرف آنهاست. مانند تصرف، سخن گفتن، استخراج معدن، منفعت، سکنی، جریان آب بهاین امور ( (زمانیات) ) میگوییم؛
سوم) مقیدات به زمان،یعنی آنچه که زمان قید آن است. مانند نماز ظهر که مقید است بهاینکه ظهر تا غروب خورشید باشد، یا تعهد رساندن محصولات که مقید باشد بهاینکه از ابتدا تا انتهای زمان یک نمایشگاه باشد یا گواهی عدم پرداخت چک، که تا شش ماه از تاریخ عدم پرداخت معتبر است. این تقسیم، سه قلمرو بحث را نشان میهد و ترتیب مباحث این مقاله به جزیان استصحاب در این سه حوزه و به ویژه دو بخش اول و دوم اختصاص مییابد: بخش اول، جریان استصحاب در خود زمان؛ بخش دوم، جریان استصحاب در زمانیات و بخش سوم، جریان استصحاب در امور مقید به زمان را تبیین میکند.
پیش از شروع باید گفت در مورد ارتباط زمان و حرکت بحثهایی در فلسفه مطرح میشود. حکیمان، زمان را یکی از متعلقات شش گانهی وجود حرکت در نظر گرفته اند و آن را به عنوان مقدار حرکت لحاظ میکنند (طباطبایی، 1404: 202). از نظر فلسفی، حرکت، خروج تدریجی شیء از قوه به فعل است که شش رکن دارد: مبداء، منتهی، مسافت (مقوله)، موضوع متحرک، فاعل محرک و مقدار حرکت که زمان است. زمان در فلسفه، مقدار (کم) متصل غیر قار است که عارض حرکت میشود. از نظر فلاسفه هر حرکتی زمان خاص خود را دارد، ولی در عرف، زمان برخی حرکت ها را مقیاس اندازه گیری حرکت های دیگر نهاده اند، مثلا زمان حرکت زمین را مقیاس دیگر حرکت ها نهاده اند. نسبت زمان به حرکت، نسبت معین به مبهم است .
4-2- جریان استصحاب در خود زمان
مثال استصحاب در خود زمان، آن است که بقای قطعهای از زمان مانند روز یا شب یا ماه رمضان را استصحاب کنیم. محققان اصول درستی این استصحاب را از زوایای مختلف بررسی کرده اند، در اینجا، نخست نظر مرحوم شیخ انصاری و برخی دیگر بیان میشود که آن را از لحاظ شک در بقا بررسی و برای درستی آن راه حل ارائه کرده اند و سپس به بیان نظر مرحوم امام و محقق نایینی و نقد این نظرها میپردازیم:
4-2-1- بررسی از نظر نداشتن عنصر ( (شک در بقا) )
گفته شد که از ارکان هر استصحاب، شک در بقاست، اما گویی در استصحاب خود زمان، این رکن وجود ندارد، زیرا خود زمان، به تدریج ایجاد میشود و از بین میرود و هنگام شک در بقا میدانیم که عید موجود سابق (زمان) از میان رفته و شک فعلی ما در حقیقت، تردید در پدید آمدن جایگزینی برای آن است. برای مثال، در حالت شک در روز بودنیک زمان، ( (آن) ) مشکوک که نمیدانیم بخشی از روز استیا خیر، قبل از این وجود خارجی نداشته تا استصحاب شود. پس نمیتوان ( (آن) ) گذشته را استصحاب کرد. اصولیان، برای توجیه استصحاب در خود زمان، چند راه را پیش روی خود میبینند:
4-2-1-1- تصرف در مستصحب
تصرف در موضوع استصحاب، این گونه است که زمانیک مجموعه لحاظ میشود. برای مثال، به مجموع لحظه های بین طلوع و غروب، روز گفته میشودیا به مجموعهی زمان های بین دو هلال،یک ماه قمری گفته شود. در این صورت، لحظه هایی پی در پی، گرچه در حقیقت، وجود های جداگانه اند،یک موجود واحد در نظر گرفته میشوند و تا زمانی که آخرین جزء آن نیاید، به بقای آن حکم میکنیم، زیرا بقای هر چیز ویژگی خاص خود را دارد. همانگونه که بقای موجودی دارای اجزای قار مانند انسان، به بقای همهی اجزای آن (مانند حیات و نطق) وابسته است؛ بقای موجود غیر قار و تدریجی نیز به عدم حصول ( (آن) ) آخر است. بنابراین، شک در بقا، به معنای شک در حصول جزء اخر است. در چنین صورتی میتوان گفت شخص ابتدا به وجود روزیقین دارد و بعد در بقای آن شک میکند، پس میتوان استصحاب را جاری ساخت. (انصاری، 1368، ج2: 644؛ تبریزی، 1379: 493).
پروژه مبنای استصحاب در زمان در فقه و حقوق اسلامی