دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بررسی علل افزایش جمعیت شهری در مقیاس ناحیه ای*
(با تأکید بر استان خراسان)
دکتر محمدعلی احمدیان *
دکتر مهدی جهانی***
چکیده
با توجه به اینکه عدم تعادل در نظم فضایی جمعیت، مشکلات متعددی را برای کشور به وجود آورده است، این تحقیق بر آنست با شناخت عوامل مؤثر بر روند افزایش جمعیت شهری، زمینة مناسبی برای رفع مشکلات مزبور را فراهم نماید. به همین منظور از بین طبقات جمعیتی شهرهای استان خراسان 9 شهر به عنوان نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از رشد 9/2 درصدی جمعیت شهری، طی دورة 75-1365 می باشد که تنها 9/0 درصد آن ناشی از مهاجرت بوده است. مهاجرت به شهرها، هم از نظر کمی و هم از نظر عوامل مؤثر بر آن، ارتباط معنی داری با طبقات جمعیتی شهرهای نمونه داشته است، لیکن در مجموع، انگیزه های شغلی و برخورداری از خدمات آموزشی، مهمترین علل مهاجرت به شهرها بوده است.
واژگان کلیدی
طبقات جمعیتی، نظم فضایی، جستجوی کار، جابجایی اجباری
مقدمه
تحولات جمعیتی ایران حاکی از آنست که کل جمعیت کشور در سال 1345 حدوداً 19 میلیون نفر بوده است و از این تعداد، 6 میلیون نفر شهرنشین بوده اند. در سال 1375 با افزایش جمعیت کشور به حدود 60 میلیون نفر، جمعیت شهری به 5/37 میلیون نفر افزایش یافته است که 6 برابر جمعیت شهری سال 1345 می باشد (مرکز آمار ایران، 1378). این در حالی ست که طی همین دوره ی زمانی، جمعیت روستایی به 2 برابر هم نرسیده است. این افزایش سریع جمعیت شهری از یک طرف منجر به گسترش سریع شهرها و افزایش مشکلات جوامع شهری شده است و از طرف دیگر با تخلیه جمعیت نقاط روستایی، تولیدات کشاورزی که نیاز جمعیت رو به افزایش کشور را تدارک می نموده است، رو به کاهش نهاده و وابستگی غذایی کشور را شدت می بخشد. لذا بررسی و تحلیل عوامل افزایش جمعیت شهری، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.
سابقه تحقیق
از انقلاب صنعتی به این طرف، پدیده شهرنشینی، به صورت مسأله ای بغرنج به وجود آمد. در سال 1800 میلادی تنها 1/3 درصد از جمعیت جهان در نقاط شهری زندگی می کردند لیکن این نسبت در سال 1900 به 1/13 درصد و در سال 1995 به حدود 46 درصد افزایش پیدا کرد و پیش بینی می شود این رقم تا سال 2030 از 60 درصد جمعیت کره زمین افزون گردد. United Nations, 1998)) علت این افزایش بی رویه جمعیت شهری، در کشورهای توسعه یافته، افزایش طبیعی جمعیت، به دلیل کاهش مرگ و میر از یک سو و تمرکز فعالیت های صنعتی در کانون های شهری از سوی دیگر بوده است. (هاگت، 1375) این پدیده در کشورهای در حال توسعه با تأخیر زمانی و عللی متفاوت صورت گرفت که مهمترین آنها تفاوت میان نقاط شهری و روستایی به لحاظ زمینه های اشتغال، سطح دستمزدها، امکانات خدماتی و رفاهی و نظایر اینها می باشد. (Chapman, 1999)
تحلیلگران اقتصاد سیاسی، در مورد علل ساختاری افزایش جمعیت شهری در کشورهای اخیر، بر تأثیر پدیده وابستگی که از پیامدهای نظام سرمایه داری جهانی ست، تأکید بیشتری می نمایند. (گیلبرت، 1376)
مشکلات ناشی از افزایش جمعیت شهری در کشورهای توسعه یافته، منشاء تحقیقات و ارائه راهبردهای متعددی گردید که از آن جمله می باید به مطالعات جورج تولی (Tolley, 1989) )، پل نوکس (Knox, 1998) ، ایده ی با غ (شیعه، 1375) و نظایر آن اشاره نمود. همچنین در کشورهای در حال توسعه نیز از نیمه دوم قرن حاضر پژوهش های فراوانی در سطح جهانی(United Nations, 1998) و منطقه ای (United Nations, 2000) و ملی صورت گرفته است و استراتژیها و راهبردهای گوناگونی ارائه شده است که از جمله می توان به رویکرد «شهرهای کوچک» (Small Cities) توسط پراکاش ماتورMathur, 1982)) و صَلاح’الشّخص(Salahel – Shakhs, 1974) و راهبرد روستا شهرها توسط فریدمن (سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 1363) و مطالعاتی از این قبیل اشاره نمود. در ایران، افزایش سهم نفت در اقتصاد ملی و سیاست شبه مدرنیزاسیون توسط نظام حاکم، روند گرایش به شهرنشینی را از آغاز قرن حاضر، شدت بخشید. (سلطان زاده، 1367) مشکلات مترتب بر افزایش جمعیت شهری در دهه 1350 نگرانی هایی را برای نظام حاکم به وجود آورده و منتهی به مطالعاتی در این زمینه گردید که از آن جمله می توان به مطالعات گروه بتّل و ستکوپ و .. جهت سازماندهی فضایی جمعیت و پژوهش های «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران» که عمدتاً پدیده حاشیه نشینی را بنا به خواست سازمان مدیریت و برنامه ریزی (سازمان برنامه و بودجه) مورد مطالعه قرار دادند، اشاره نمود (علیزاده،کازرونی، 1363).
در سالهای بعد از انقلاب و به ویژه پس از جنگ تحمیلی، ساماندهی توزیع فضایی جمعیت، انگیزه پژوهشهای متعددی گردیده است. از آن جمله می توان به مطالعات «مرکز جمعیت شناسی» وابسته به دانشگاه شیراز (اردشیری، 1375) و پژوهش های صورت گرفته توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور (سیدعلوی، 1374) و همچنین پژوهش های صورت گرفته در «مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری» وابسته به وزارت کشور (فصلنامه مدیریت شهری، 1380) و «مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران» وابسته به وزارت مسکن و شهرسازی (زنجانی، 1371) اشاره نمود.
اهداف
باتوجه به اینکه رشد جمعیت شهری کشور بیش از نرخ رشد طبیعی می باشد هدف از این مطالعه تعیین سهم عوامل مختلف از جمله مهاجرت در افزایش جمعیت شهری ست. همچنین شناخت علل مهاجرت ها به منظور ارائه راهبردهای لازم در جهت تثبیت نسبی جمعیت و توزیع متعادل آن در سکونتگاه های شهری و روستایی از اهداف عمده این تحقیق می باشد.
روش تحقیق
روش تحقیق تلفیقی از مطالعات کتابخانه ای و فعالیت های میدانی بوده است. در تحقیقات میدانی به انتخاب شهرهای نمونه، برحسب طبقات جمعیتی مبادرت گردیده است، به نحوی که شهرهای نمونه هم از بین طبقات جمعیتی مختلف و هم توزیع جغرافیایی مناسب داشته باشند. براین اساس 9 شهر به شرح زیر انتخاب گردید.
از شهرهای کوچک: شهرهای طبس، سرخس و گناباد؛
از شهرهای متوسط: شهرهای تربت جام و شیروان؛
از شهرهای بزرگ: بیرجند، بجنورد و سبزوار؛
شهر مشهد نیز به عنوان تنها کلانشهر منطقه با ویژگیهای خاص خود به عنوان یک نمونه جداگانه به مجموع شهرهای نمونه افزوده شد. از مجموع شهرهای مذکور 1600 خانوار به روش خوشه ای و به عنوان نمونه انتخاب شده و با حداکثر خطای 3 در هزار در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
فعالیت های میدانی و آماری
کلیه خانوارهای ساکن در نقاط شهری استان خراسان، جامعه آماری طرح را تشکیل می دهند. به منظور سهولت در اجرای آمارگیری و کاهش حجم عملیات اجرایی، شهرهای استان در 4 گروه به شرح زیر طبقه بندی شده اند.
گروه (1): شهرهای کوچک با جمعیت 25 تا 50 هزار نفر؛
گروه (2): شهرهای متوسط با جمعیت 50 تا 100 هزار نفر؛
گروه (3): شهرهای بزرگ با جمعیت 100 تا 250 هزار نفر؛
گروه (4): شهر مقدس مشهد به عنوان کلانشهر استان؛
در هریک از سه گروه اول تعدادی شهر که دارای ویژگیهای مشترک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با سایر شهرها می باشند مورد آمارگیری قرار گرفته اند. فهرست اسامی شهرها در گروه های فوق الذکر به شرح زیر است:
گروه (1): سرخس، طبس و گناباد؛
گروه (2): تربت جام و شیروان
گروه (3) بجنورد، بیرجند و سبزوار؛
گروه (4): مشهد؛
برای برآورد حجم نمونه، از معادلات زیر استفاده شده است:
: اندازه صفت مورد نظر برای خانوار ام در بلوک ام در گروه
: تعداد خانوار نمونه در بلوک ام گروه
: تعداد بلوک نمونه در بلوک
: میانگین صفت مورد نظر در گروه
: تعداد خانوار ساکن در گروه
: میانگین صفت مورد نظر در شهرهای استان خراسان
یافته های تحقیق
براساس یافته های تحقیق، جمعیت شهری در شهرهای نمونه طی دوره 75-1365 رشدی معادل 9/2 درصد در هر سال داشته است. حدوداً 2 درصد از این رشد ناشی از رشد طبیعی جمعیت و 9/0 درصد نیز ناشی از مهاجرت بوده است. پایین بودن میزان مهاجرت به شهر مقدس مشهد ناشی از هجوم آوردن مهاجران به کانونهای جمعیتی حاشیه ای و نمونه ای خارج از محدوده قانونی شهر مقدس مشهد می باشد. در مورد رشد طبیعی جمعیت به ویژه در شهرهای کوچک به نظر می رسد فرهنگ روستائی حاکم بر مهاجرین وارد شده، عامل بالا بودن رشد طبیعی در چنین شهرهایی بوده است، به طوری که در شهرهای پرجمعیت تر، رشد طبیعی نسبتاً کمتری به چشم می خورد. به عنوان مثال طی دهه 75-65 میانگین تقریبی رشد طبیعی جمعیت برای شهرهای کوچک اندام (سرخس، طبس و گناباد) 23/2 درصد و برای شهرهای بزرگ اندام (بیرجند، بجنورد و سبزوار) 14/2 درصد و در کلانشهر مشهد 93/1 درصد بوده است.
جدول شماره 1ـ نرخ رشد طبیعی و نرخ رشد مهاجرت خالص در شهرهای نمونه استان خراسان (در هزار)
شهر
65-1355
75-1365
78-1375
نرخ رشد سالانه*
نرخ رشد طبیعی
نرخ رشد مهاجرت**
نرخ رشد سالانه
نرخ رشد طبیعی
برآورد
حداقل
حداکثر
برآورد
حداقل
حداکثر
نقاط شهری
2/7
7/20
4/18
0/23
9/8
6/29
2/13
5/10
9/15
سرخس
3/9
1/27
6/22
6/31
4/27
5/54
5/14
1/9
9/19
طبس
6/2
3/24
4/18
2/30
4/30
7/54
8/11
7/4
9/18
گناباد
2/7
6/19
6/15
6/23
9/14
5/34
2/14
6/4
8/23
تربت جام
5/11
4/24
4/20
4/28
6/17-
8/6
1/15
8/9
4/20
شیروان
5/8
0/24
3/20
7/27
3/12
3/36
9/14
2/10
6/19
بجنورد
9/6
7/25
7/22
7/28
0/11
7/36
3/15
5/11
1/19
بیرجند
7/5
2/21
6/17
8/24
3/23
5/44
5/19
4/15
6/23
سبزوار
4/6
8/18
3/16
3/21
2/9
28
3/13
8/8
8/17
مشهد
2/8
3/19
0/17
6/21
3/6
6/25
8/11
4/9
2/14
گروه 1
-
3/23
4/20
2/26
3/23
6/46
6/13
2/9
0/18
گروه 2
-
2/24
6/21
8/26
1/1
3/25
0/15
6/11
4/18
گروه 3
-
4/21
6/19
2/23
2/17
6/38
8/15
3/13
3/18
گروه 4
-
3/19
0/17
6/21
3/6
6/25
8/11
4/9
2/14
ویژگیهای مهاجرتی نقاط شهری
1ـ مهاجرفرستی
از 9/16 درصد خانوارهای ساکن در شهرهای استان خراسان، فرد یا افرادی در سالهای پس از 1365 مهاجرت کرده و در نقاط دیگری از کشور یا خارج کشور ساکن شده اند. این نسبت در گروههای مختلف شهری از 6/11 درصد تا 4/20 درصد متفاوت است. در جدول زیر درصد خانوارهایی که فرد یا افرادی از آنها مهاجرت کرده اند ارائه شده است.
جدول شماره 2ـ خانوارهای نمونه ای که بعد از سال 1365، فرد یا افرادی از آنها مهاجرت کرده اند
شهر
درصد خانوارها
نقاط شهری
9/16
سرخس
6/8
طبس
0/20
گناباد
0/20
تربت جام
9/10
شیروان
1/22
بجنورد
0/15
بیرجند
7/16
سبزوار
8/26
مشهد
6/11
گروه 1
5/16
گروه 2
2/17
گروه 3
4/20
گروه 4
6/11
مقصد مهاجرت های صورت گرفته در شهرهای نمونه را در سه بخش می توان مورد بررسی قرار داد:
1ـ گروه مهاجرینی که اغلب در شهرستان خودشان جابه جا شده اند که شامل شهرهای تربت جام و سرخس می باشد (در تربت جام 7/35 درصد و در سرخس 25 درصد مهاجران در محدوده شهرستان خودشان جابه جا شده اند).
2ـ مهاجرینی که به شهرستان های دیگر استان مهاجرت نموده اند. شهرهای طبس، گناباد و مشهد در این گروه قرار می گیرند. از شهرهای مذکور، طبس و گناباد، که در گروه شهرهای کوچک هستند، هرکدام بیش از 50 درصد مهاجرانشان را فقط به مشهد یعنی کلانشهر استان، گسیل داشته اند.
3ـ مهاجرینی که به خارج استان سفر کرده اند. شهرهای سبزوار و بجنورد هرکدام بیش از 60 درصد و بیرجند و شیروان بیش از 50 درصد مهاجران خود را به خارج از استان فرستاده اند.
شهرهای سبزوار و بجنورد بیش از 30 درصد و شیروان کمتر از 30 درصد از مهاجرانشان را عازم تهران نموده اند. به نظر می رسد، مجاورت با راه مواصلاتی تهران – مشهد در این امر تأثیر تعیین کننده ای داشته است.
یافته های تحقیق حاکی از آن است که شهرهای مشهد و تهران به عنوان کلانشهرهای پرجاذبه کشور، جمعاً 68 درصد مهاجرین گناباد، 57 درصد مهاجران طبس، 50 درصد مهاجران شیروان، 50 درصد مهاجران بجنورد و 54 درصد مهاجران سبزوار را به خود جذب نموده اند. مشهد به طور عمده، مقصد مهاجران شهرهای کوچک اندام استان بوده است در صورتی که مهاجران شهرهای بزرگ اندام استان، تهران را به عنوان مقصد برگزیده اند.
در بین شهرهای بزرگ اندام استان، شهر بیرجند، به لحاظ موقعیت جغرافیایی و مجاورت با استان سیستان و بلوچستان، 35 درصد مهاجرانش را به تهران و مشهد و 25 درصد را به سیستان و بلوچستان فرستاده است. و این امر، شهر مزبور را از سایر شهرهای هم ردیف خود که مقصد عمده مهاجرانشان، تهران و مشهد بوده است متمایز نموده است.
قابل ذکر است که، 2/13 درصد از مهاجرین با هدف جستجوی کار، شهرهای استان را ترک کرده اند. 2/28 درصد، جهت ادامه تحصیل خود یا فرزندان و بستگان، 7/38 درصد به صورت اجباری (سربازی، زندان و...) و 9/18 درصد به صورت تبعی (ازدواج و ...) مهاجرت نموده اند.
2ـ مهاجرپذیری
3/24 درصد از خانوارهای ساکن در شهرهای استان خراسان که مورد پرسشگری قرار گرفته اند از سال 1365 به بعد در شهرهای نمونه ساکن شده اند. این نسبت در شهرهای مختلف استان از 3/19 در مشهد تا حدود 40 درصد در طبس و تربت جام در نوسان بوده است.
5/22 درصد از خانوارهای مهاجر با هدف جستجوی کار سرپرست خانوار، در شهرها ساکن شده اند. 6/4 درصد به دلیل افزایش درآمد، 2/10 درصد جهت رفاه بیشتر، 2/18 درصد برای ادامه تحصیل، 9/16 درصد به دلایل اجباری، 3/11 درصد به منظور مجاورت با اقوام، 3/0 درصد به دلیل علاقه به زندگی در