هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اقامه دلیل در حقوق کیفری

اختصاصی از هایدی اقامه دلیل در حقوق کیفری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقامه دلیل در حقوق کیفری


اقامه دلیل در حقوق کیفری

 

فرمت : Word

تعداد صفحات : 22

 

مقدمه:

معنی لغوی دلیل به معنای راهنما، مرشد و نیز به معنی صحبت و برهان آمده است و آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند ادله و ادلاء جمع آن است[1] و از نظر حقوقی دلیل هرگونه وسیله ای است که در دعاوی برای اثبات ادعای خود ازآن استفاده می گردد. و در تعریف قانون مدنی از دلیل آمده است «دلیل عبارت است از امری که اصحاب دعوی برای اثبات دعوی یا دفاع از دعوی به آن استناد نمایند.

دعوی نیز از «ارعیت» به معنای طلب است جمع آن دعاوی است و به معنای دعا نیز آمده است.

اثبات نیز به معنای ثابت کردن ، یا برجا کردن و به ثبوت رسیدن آمده است[2] و اصطلاحا به معنای قانع ساختن مخاطب به وجود مطلوب و بر مبنای عواملی است که پایه های اعتقاد او را ایران زمینه تشکیل میدهد.

برای آنکه بتوان به تفاوت ادله اثبات دعوا در امور حقوقی و کیفری رسید باید ابتدا با دو دعوای حقوقی و کیفری آشنا شد تا دعاوی کیفری به دعاویی اطلاق می گردند که موضوع آن ها جرم وزیر یا گذاشتن ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است که جامعه برای آن ها مجازات در نظر گرفته است در حالی که دعوای مدنی تنها به حل اختلافات خصوصی بین مردم می پردازد و به عبارت دیگر هدف از طرح دعوای کیفری حفظ و حمایت و مصونیت جامعه در برابر بزهکاران و رعایت حقوق و آزادی متهمان و متضردین از حرم است در حالی که هدف دعوای مدنی حل و فصل دعاوی و اختلافات مدنی است.

در دعوای کیفری برای مقابله با تبهکاران از قدرت عمومی جامعه در جمع آوری دلایل اتهام استفاده شود در حالی که در دعوای مدنی خود اصحاب دعوی هستند که باید به تحصیل دلیل بپردازند و دعوای خود را به اثبات برسانند.

دعوای کیفری با جان و مال و حیثیت افراد و امنیت جامعه ارتباط مستقیم دارد و باید با سرعت و دقت مراحل رسیدگی را دنبال کند و در تکمیل تحقیقات می تواند از مامورین انتظامی استفاده کند در  حالی که در دعاوی مدنی منافع خصوصی و انجام تعمدات و اختلافات مالی مطرح است و در مرحله رسیدگی ضابطین دادگستری دخالتی ندارند.

در دعاوی کیفری قاضی دادگاه ، انسان متهم به ارتکاب جرم را محاکمه می کند و برای اجرای عدالت و استقرار نظم، ناچار است مجازات قانونی مناسب به درجه مسئولیت و شخصیت و خصوصیات او در نظر گیرد. در حالی که در دادگاه حقوقی شخصیت و سوابق اصحاب دعوی مطرح نیست فقط به مدارک و دلایل ابرازی از طرف خواهان و خوانده توجه می شود.


دانلود با لینک مستقیم


اقامه دلیل در حقوق کیفری

ضرورت ایجاد هیأت منصفه در برخی محاکم کیفری

اختصاصی از هایدی ضرورت ایجاد هیأت منصفه در برخی محاکم کیفری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ضرورت ایجاد هیأت منصفه در برخی محاکم کیفری


ضرورت ایجاد هیأت منصفه در برخی محاکم کیفری

 

فرمت : Word

تعداد صفحات : 122

 

مقدمه

بقول ایهرینگ: آئین دادرسی دشمن قسم خورده خودکامگی و خواهر توامان آزاری است. اگر حقوق ماهوی تایید کننده و گاهی تعیین کننده حقوق فردی و اجتماعی است آئین دادرسی بالخصوص آئین دادرسی کیفری تضمین کننده این حقوق است تا آنجا که گفته اند: «چنانچه به کشوری ناشناخته گام نهید و مشتاق آگاهی از حقوق و آزادی های فردی و ارزش و اعتباری که جامعه برای آن قائل است باشید کافی است به قانون آئین دادرسی کیفری آن کشور مراجعه کنید.

اجتماعات پس از گذراندن دوران مختلف دادرسی کیفری از گذشته تاریک و خفقان زده تا تحولات امروز تبعا محو دادگستری خصوصی و مرگ دادرسی تفتیشی فهمیدند که باید در قبال جرم و پدیده مجرمانه و مجرم و مسئولیت وی بی تفاوت نمانند. بالخصوص وقتی مجرم جنایتی مرتکب می شود  اولین سوال  ناظران و خردمندان جامعه این است که چرا این جنایت متحقق گردید؟ مرتکب چه شخصیتی دارد؟ چه آزار جسمی و روحی وی را بزهکار گردانید؟ آیا مجازات با اعمال شاقه مفید حال اوست؟ جنایت دیده و اطرافیان او چگونه التیام درد یابند؟ چگونه از جامعه صدمه دیده درمان درد گردد؟ چقدر اجتماع در تحقق بزه تقصیر دارد؟ دسته ای نیز از همان ابتدا بدون هیچ شکل هزم اندیشی و تعمق، مرتکب را مستحق مجازات با بدترین شکل می دانند. با علم به اینکه امر قضا و حقوق کیفری توام با پیچیدگی ها و تخصص محوری است، باز هم جامعه خود را در قبال مجرم و پدیده مجرمانه صاحب حق می داند. می خواهد با نشان دادن واکنشی نزدیک به عدالت جزای عمل مجرم را به واسطه مجازات و اقدام تامینی و تربیتی شایسته بدهد. لذا در مقام توسعه دادرسی اتهامی و مختلط و اجرای هر چه قوی تر اصل علنی بودن محاکمات و در معیت آن حضور هیات منصفه حداقل در محاکم جنایی و غالبا در محاکم مطبوعاتی و سیاسی در مشورت و نظر دادن به دادرس بدین وسیله در اعلام بیگناهی یا گناهکاری متهم سهیم می شوند.

در حقوق کیفری اسلام نیز ارباب شرع خود را از مشورت بی نیاز نمی داند کما اینکه خداوند رحمان رسولش را که صاحب خلق عظیم و حائز صفات فرزانگی و اسوه حسنه برای اجتماع گذشته و امروز و آینده است از مشورت در کلیه امور به ویژه حاکمیت که سازمان قضا و قضاوت، مصداق بارز و پر اهمیت حاکمیت شرعی و حرم امن عدالت است بی نیاز ندید؛ در ادامه حضرات معصومین (ع) این سنت را به شکل گفتار، کردار و رفتار مستقیما یا با واسطه تا زمان حلول فاجعه غیبت کبری امام عصر (ع) منتقل کردند و تا قرن هفتم هجری همزمان با انقراض خلافت تاریک عباسسیان از ابتدای حضور امویان دوران سیاه و خفقان زده دادرسی تفتیشی نمایان بود. مضافا وقوع بدعتهای فراوان و ظلم و ستمهای بی شمار حکام وقت، و اهمیت و منزلت قضاوت و قاضی و جایگاه رفیع وی در حاکمیت شرعی، علت حدوث آرایی در فقه گردید که تا امروز بحث وحدت یا تعدد قاضی و نیاز حاکم محکمه به مشاورت طلبی از ارباب فن ضمنا مخطئه بودن قاضی شیعی و مستحباتی که برای رفتار و کردار قضات وفق روایات در نظر داشتند جایگاه عمیق اصل عدم و اصل برائت و اصل علنی بودن محاکمات در شرع به ویژه به دلیل مشکلات اخلاقی وایمانی جامعه و نگرانی ذهنی و روحی قضات در زمان غیبت و توسعه بیش از پیش علوم انسانی و ترقی آگاهی مردم و عدم حضور عارفانه ولی امر (ع) تصور وجود رد پای صاحبنظرانی که با هیات منصفه عادله و آگاه موافقند را تقویت می نماید.

البته تنوع عقیده و وقوع جرایم نوین و مخالف نظم عمومی در بلاد اسلامی، قاعد «التعزیر مایراه الحاکم» به قاضی شرع اجازه می دهد که وفق موازین شرعی و اجتماعی و اخلاقی و منصفانه مجازات مناسب برای مجرم در نظر آورد از آنجا که معنای این قاعده قرار دادن تعزیر به صلاحدید حاکم شرع  است، قاضی شرع نمی تواند در اعمال تعزیر صلاحدیدی دچار لغزش و خطای علمی و احتمالا استبداد قضایی گردد. لذا باید در زمان غیبت این قاعده با احتیاط و تسامح بیشتری تفسیر شود ضمن آنکه قضات ماذون فعلی اغلب اجتهادی ندارند و حاکم شرع به معنای واقعی نمی باشند. هم چنین اصل قانونی بودن جرم و مجازات با این قاعده تعارض آشکار دارد. مع الوصف به فرض وجود و حکومت این قاعده جهت ایجاد تعادل و تعامل اجتماع با دستگاه قضایی کیفری و جلوگیری از خود رایی و استبداد احتمالی برخی قضاوت لااقل در محاکم کیفری جنایی در معیت قاضی شرع هیات منصفه را که جملگی نمایندگان خردمند و هزم اندیش جامعه اند ببینیم. کما اینکه پذیرش هیات منصفه در محاکم مطبوعاتی و سیاسی حاضر در دادگاه کیفری استان که برگرفته از نظام رومی- ژرمنی است همچنین در دادگاه ویژه روحانیت جای شکر باقی است که این بدبینی احتمالی اصحاب شرع تا حد زیادی فروکش کرده. البته باید پذیرفت که قانون مجازات اسلامی بالخصوص بخش حدود که حاوی تشریفات خاص رسیدگی و دلایل ویژه جهت اثبات حدود و کیفیت و نوع خاص مجازات است به سختی حضور هیات منصفه مذکور را توجیه می کند چرا که موافقین اجرای حدود جزایی در زمان غیبت ولی امر و حتی الامکان در اثبات و اجرای حدود شرعی احتیاط می کند باری ایشان در صورت اثبات بدون هیچ کم و کاست قائل به اجرا هستند و مسامحه و سهل گیری را روا نمی شمارند. اینجاست که به هیچ وجه حاضر نیستند پس از اثبات و جمع شرایط از اجرای آن سر باز زنند طبیعتا در شکل رسیدگی تعارض آشکار هیات منصفه با حدود الهی را می بینیم ولی به فرض پذیرش نظر مخالفان اجرا در زمان غیبت امام و پذیرش قانون مجازات عمومی و صرفا مجازات های بازدارنده و تعریزی یا به طور مأنوس تقسیم بندی جرایم به خلاف جنحه و جنایت، حضور هیات منصفه را سهلتر می نماید.


دانلود با لینک مستقیم


ضرورت ایجاد هیأت منصفه در برخی محاکم کیفری

مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای

اختصاصی از هایدی مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای


مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای

موضوع: 

مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای

 

تهیه کننده:مدیر تیم تی بی تی

 

عنوان مقاله :  مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای

 

شرح مختصر :  قانون جرایم رایانه ای سرانجام در سال 1388 تصویب شد تاکشور ما گامی دیگر در مبارزه با پدیدة جرم بردارد. با تصویب این قانون دیگر لازم نیست قضات جرایم ارتکابی را با مواد قانونی قبل از تصویب قانون جرایم رایانه ای تطبیق دهند. چه بسا این تلاش آنها ره به جایی نمی برد و نتیجۀ آن تباهی حقوق بزه دیدگان و جامعه در برابر بزهکاران می شد. اگرچه این قانون کاستی هایی دارد ولی همینکه کشور ما دارای قانونی برای جرایم رایانه ای شده است، جای بسی امیدواری به آیندة داستان مبارزة همیشگی با بزهکاران دارد. فصل ششم این قانون به یکی از بحث برانگیزترین مباحث حقوق کیفری یعنی مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی مربوط می شود که می توان گفت در مقایسه با قوانین قبلی کاملتر نگاشته شده است. روشن کردن زوایای گوناگون مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی مهمترین هدف این کار تحقیقی بوده است و نگارندة آن به دلیل فقدان منبعی در این زمینه، تلاش کرده تا با تکیه بر قانون و تفسیر آن مطالب را بر روی کاغذ بیاورد. درگفتار نخست شرایط تحقّق مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای مورد بررسی قرار گرفته است. در گفتارهای بعدی به ترتیب مجازات اشخاص حقوقی در قبال ارتکاب جرایم رایانه ای، تکرار جرم در قانون جرایم رایانه ای، قوانین دیگری که در آنها برای اشخاص حقوقی مسئولیت کیفری پیش بینی شده است و در نهایت فواید پیش بینی مسئولیت کیفری برای اشخاص حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است...

 

با تشکر تیم تی بی تی


دانلود با لینک مستقیم


مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در قانون جرایم رایانه ای

پایان نامه آماده: تاریخچه مطبوعات در ایران و جرائم و مسوولیت کیفری در مطبوعات - 314 صفحه فایل ورد word

اختصاصی از هایدی پایان نامه آماده: تاریخچه مطبوعات در ایران و جرائم و مسوولیت کیفری در مطبوعات - 314 صفحه فایل ورد word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه آماده: تاریخچه مطبوعات در ایران و جرائم و مسوولیت کیفری در مطبوعات - 314 صفحه فایل ورد word


پایان نامه آماده: تاریخچه مطبوعات در ایران و جرائم و مسوولیت کیفری در مطبوعات - 314 صفحه فایل ورد word

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری

در تاریخ مطبوعات ایران، اولین روزنامه به شکل نوین در زمان سلطنت محمد شاه قاجار توسط میرزا صالح شیرازی به چاپ رسید بعدها، امیرکبیر روزنامة وقایع اتفاقیه را منتشر کرد. درست در همین زمان، در خارج از کشور، جرایدی به زبان فارسی در نفی حکومت استبدادی ناصری چاپ می‌شد و به طور مخفیانه در ایران پخش می‌شد که تلاش فکری چنین مطبوعاتی، زمینه ساز انقلاب مشروطه گشت.

با پیروزی مشروطه، مطبوعات رونق بی‌سابقه‌ای یافت. بخصوص اصل 13 قانون اساسی مشروطیت و اصول 20، 77 و 79 متمم آن که بر آزادی بیان و نشر و لزوم برگزاری علنی دادگاه مطبوعات در حضور هیأت منصفه تصریح داشتند.

تصویب اولین قانون مطبوعات در 5 محرم الحرام سال 1326 مطابق با 18 اسفندماه سال 1286، مورد استقبال آزادی خواهان و مشروطه طلبان وقاع شد و تنها استقرار استبداد صغیر، روند شکوفایی مطبوعات ایران را دچار وقفة کوتاهی نمود.

در اوایل انقلاب مشروطه، فضای باز سیاسی موجب شد که روزنامه‌های متعددی منتشر شود. به طوری که با به قدرت رسیدن رضا خان و شروع استبداد و اختناق مجدد، رشد مطبوعات ایران متوقف شد. در این دوران سه قانون دربارة مطبوعات به تصویب رسید، ولی رویکرد غالب آن در جهت محدودیت مطبوعات و آزادی بیان و نشر بود. در دوره رضا شاه به دلیل اختناق و سانسور شدید، روزنامه‌های آزاد یکی بعد از دیگری تعطیل شدند و هرگز به قانون مطبوعات عمل نشد.

پس از انتقال سلطنت به محمد رضا شاه و در سالهای 1320 تا 1332، شاهد جهش دوم رونق مطبوعات می‌باشم که البته با هتاکی و افشای اسرار و توهین برخی مطبوعات به مخالفان خود همراه بود که بدترین شکل و حالت مطبوعات است.

در دوران محمدرضاه شاه، دو قانون مطبوعات با تفاوت اندکی به تصویب رسید (سالهای 1331 و 1334) و به موازات تحکیم پایه‌های رژیم و با از بین رفتن خامی شاه و افزایش قدرت مطلقة شاه از آزادی مطبوعات کاسته و به کنترل و سانسور آن افزوده شد.

جالب و قابل توجه این که، دادگاه مطبوعات در دوران 53 سالة حکومت پهلوی‌ها حتی یک بار هم، تشکیل جلسه نداد. البته این امر به معنای عدم توقیف و تعطیل نشریات متعدد به دلایل مختلف در این نیم قرن نیست.

پس از انقلاب اسلامی در سال 1358، شورای انقلاب لایحة قانونی مطبوعات در 36 ماده را تصویب کرد. در سال 1364 بدون اشاره به نحوة انتخاب و حدود اختیارات هیأت منصفه، دومین قانون مطبوعات بعد از انقلاب اسلامی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. این قانون که برخی مواد آن تا زمان حاضر نیز ملاک عمل محاکم قضایی و مطبوعات کشور است، نواقص بسیاری داشت که تا حدودی در اصلاحیه سال 1379 مرتفع شد.

در قانون سال 1364 به لحاظ اینکه دربارة هیأت منصفه و نحوة انتخاب و حدود اختیارات آن مقرراتی وضع نشد، به علت عدم نسخ مقررات لایحة قانونی مطبوعات مصوب سال 1358 شورای انقلاب، لاجرم باید به مقررات آن قانون استناد می‌شد که در اصلاحیه سال 1379 این موضوع رفع گردید و با رفع نواقص و کاستیهای موجود از ماده 36 تا 45 به این امر اختصاص یافت، در حال حاضر قانون مطبوعات مصوب 1364 و اصلاحات سال 1379 در 48 ماده به تبیین رسالت و حقوق و حدود مطبوعات پرداخته و تخطی از حدود و ثغور قانونی را جایز ندانسته و برای هریک از جرایم مطبوعاتی، مجازاتهای مناسبی را در نظر گرفته است. بنابرین با توجه به اینکه قانون مطبوعات حاضر ضمن ایراداتی که به نظر می‌رسد، به حمایت از آزادی بیان و مطبوعات و حفظ شأن و منزلت و کرامت انسانی و لزوم تأمین امنیت معنوی افراد و جامعه و ارزشهای والای اخلاقی که محصول عرف و سنن و ادیان مختلف بوده را از نظر دور نداشته و به منظور مشارکت مردمی در رسیدگی به این گونه جرایم، حضور اعضای محترم هیأت منصفه را به عنوان نمایندگان گروهها و اقشار مختلف جامعه و تبلور وجدان جمعی، در محاکمات مطبوعاتی لازم دانسته، می‌توان با رفع نواقص آن به یکی از ترقی‌ترین قوانین مطبوعات جهان تبدیل شود.

طبق قانونی مطبوعات مصوب سال 1364 و اصلاحیة آن در سال 1379 مراجع مختلفی برای رسیدگی به دعاوی مطبوعاتی صلاحیت دارند، از جمله دادگاه انقلاب، دادگاه ویژة روحانیت، دادگاه عمومی و هیأت نظارت بر مطبوعات مستقر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.  دادرسان دادگاه مطبوعات عبارتند از قاضی دادگاه و اعضای هیأت منصفه.

امروزه با وجود مخالفات برخی با دخالت افراد غیر کارشناس و غیر خبره در امر قضا با عنوان اعضای هیأت منصفه، این نهاد در سیستم قضایی بسیاری از کشور ها به رسمیت شناخته شده است؛ با این استدلال که آنان نمایندگان افکار عمومی هستند و واکنش جامعه دربارة اعمال و اتهامات مطبوعات را بازتاب می‌کنند.

این نهاد در دعاوی کیفری و حقوقی، در سیستم قضایی ایران جایگاهی ندارد. تنها استثنایی موجود، دادگاه مطبوعات و دادگاه سیاسی است که نمایندگان مردم با عنوان اعضای هیأت منصفه، باید در دادگاه حاضر باشند و این حضور نیز نباید نهادین باشد، بلکه باید نظر خود را در قالب پاسخ به دو پرسش مهم و سرنوشت ساز یعنی اعتقاد به مجرم بودن یا نبودن متهم و در صورت مثبت بودن پاسخ این پرسش، روا بودن یا نبودن اعمال تخفیف در مجازات وی ابراز دارند. این اظهار نظر جنبة کارشناسانة صرف ندارد و قاضی موظف به بررسی دقیق این نظر می‌باشد.

اصلاحیة سال 1379 قانون مطبوعات نسبت به قوانین سابق این مزیت را دارد که اولاً ترکیب و نحوة رای گیری هیأت منصفه را تا حدودی مسکوت نگذاشته؛ و ثانیاً نسبت به قوانین مطبوعاتی سابق، انتخاب ترکیب هیأت منصفه را از بین 13 گروه اجتماعی معین کرده است که تقریباً تمامی حرف و مشاغل و طبقات اجتماعی را شامل می‌شود؛ و ثالثاً از تقسیم اعضای هیأت منصفه به دو دستة اصلی و علی البدل اجتناب کرده است و در نتیجه مشکل نحوة حضور و رای گیری اعضای علی البدل در کنار اعضای اصلی پیش نمی‌آید.

گسترش شمول متهمان دعاوی مطبوعاتی از تغییرات مهم قانون مطبوعات در سال 1379 می‌باشد که بر اساس آن، نه تنها صاحب امتیاز و مدیر مسؤول نشریه، در مقام ارشد نشریه، در قبال تمام اتهامات انتسابی مسؤول شناخته می‌شوند، بلکه سایر دست اندرکاران نشریه که به نحوی در تهیه و چاپ و انتشار مطلب محرمانه دخالتی داشته باشند نیز در جایگاه متهم به دادگاه مطبوعات احضار می‌شوند. لذا هر کدام از آنها مسؤولیت مستقلی دارند و هر کدام از افراد دخیل به دلیل عدم انجام وظیفة قانونی خود، مسؤول شناخته می شوند.

نحوة رسیدگی به دعاوی مطبوعاتی با دو وصف علنی بودن و حضور هیأت منصفه از سایر دعاوی متمایز می‌باشد. به هر حال جرم مطبوعاتی در مرعی و منظر عموم اتفاق می‌افتد و با توجه به نقش و جایگاه مطبوعات در جامعه و حساسیت‌های موجود دربارة آزادی بیان ونشر، حضور بلامانع مردم به صورت تماشاچی در این دادگاه، هم به سود مردم است تا از رعایت موازین قانونی دربارة عملکرد مطبوعاتی که بعضی منتقد صاحبان قدرت‌اند، اطمینان یابند و هم به سود مطبوعات است که درست عمل کنند و از عمل خود در حضور مردم دفاع کنند و هم به سود دستگاه قضایی است تا از اتهام سیاسی کاری و توصیه پذیری از هیأت حاکم و عدم رعایت عدالت در امر قضاوت تبرئه شود.

یکی از موضوعات و مباحثی که در اصلاحیه قانون 1379 به آن پرداخته شد موضوع صلاحیت محلی دادگاه مطبوعات است که قانونگذار در این اصلاحیه در تبصره ماده 34 به مناقشات پایان داد و محاکم مراکز استانها را برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی صالح اعلام کرد. و با توجه به قانون اصلاح قانون تشکل دادگاههای عمومی و انقلاب در حال حاضر دادگاه های کیفری استان صلاحیت رسیدگی به جریام مطبوعاتی را دارا هستند.

قانون مطبوعات سابق، دربارة جرایم و مجازات ها، حاوی کاستی‌های مهم و اساسی بود، به نحوی که به واسطة پیش بینی نکردن مجازاتهای صنفی، برخی مجازات ها به قانون مجازات اسلاامی از جمله شلاق و حبس ارجاع داده شده بود که بعضاً دربارة اصحاب جراید و مطبوعات و جرایم مطبوعاتی سنخیتی نداشت. قانونگذار در اصلاحیه سال 1379 در مورد جرایم و مجازاتهای مطبوعاتی مقررات مناسب و صنفی پیش‌بینی کرد که دادگاه می‌تواند در جرایم مطبوعاتی مجازات حبس و شلاق را به جزای نقدی و مجازاتهای صنفی پیش‌بینی شده تبدیل کند.

به هر حال برگزاری دادگاههای متعدد رسیدگی به اتهامات و جرایم مطبوعات با رعایت دو وصف علنی بودن جلسات و حضور هیأت منصفه، نشان دهندة تلاش مسؤولان مربوطه برای رعایت قانون می‌باشد و صرف نظر از چگونگی عملکرد دادگاههای رسیدگی کننده، می‌تواند نقطه مثبتی تلقی شود، در عین حال قانون مطبوعات نیز مانند سایر قوانین باید مورد آزمون و خطا قرار گیرد و در عمل نقاط ضعف آن را کشف و با برطرف کردن کاستی‌ها، هم آزادی را باید پاس داشت و هم استقلال و اصول اخلاقی و دینی را، و امید است اصحاب مطبوعات نیز با تمرین دموکراسی و ارج نهادن به آن و عدم سوء استفاده از آن، در پی ساختن جامعه‌ای آزاد، آباد، مؤمن و دین مدار و دنیامدار باشند. احترام به قانون و گرایش به رعایت موازین قانونی در چاپ و انتشار مطبوعات نزد اهل این حرفه و رسیدگی به اتهامات و جرایم مطبوعاتی در دادگاهای صالح، روز به روز گسترش یابد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه آماده: تاریخچه مطبوعات در ایران و جرائم و مسوولیت کیفری در مطبوعات - 314 صفحه فایل ورد word

پروژه آماده: بررسی احکام و آثار مرور زمان کیفری و نقد مرور زمان از دیدگاه فقه و حقوق - 143 صفحه فایل ورد word

اختصاصی از هایدی پروژه آماده: بررسی احکام و آثار مرور زمان کیفری و نقد مرور زمان از دیدگاه فقه و حقوق - 143 صفحه فایل ورد word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه آماده: بررسی احکام و آثار مرور زمان کیفری و نقد مرور زمان از دیدگاه فقه و حقوق - 143 صفحه فایل ورد word


پروژه آماده: بررسی احکام و آثار مرور زمان کیفری و نقد مرور زمان از دیدگاه فقه و حقوق - 143 صفحه فایل ورد word

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم: نقد مرور زمان‌ کیفری‌

علیرغم‌ این‌ حقیقت‌ که‌ مرور زمان‌ کیفری‌ با استثنائات‌ و شرایط‌ متفاوت‌ در بسیاری‌از نظامهای‌ حقوقی‌ و کشورهای‌ جهانی‌ پذیرفته‌ شده‌ و احکام‌ متنوعی‌ در قوانین‌ این‌کشورها در بیان‌ انواع‌ و چگونگی‌ تأیید این‌ تأسیس‌ حقوقی‌ بر جرایم‌ و مجازاتها، وضع‌ وتصویب‌ شده‌ است‌، در خصوص‌ میزان‌ مقبولیت‌ آن‌ در بین‌ اندیشمندان‌ و صاحبنظران‌اتفاق  نظر وجود ندارد و بطور جدی‌ مورد دفاع‌ و ایراد است‌. عده‌ای‌ آنرا برای‌ تأمین‌ پاره‌ای‌از اهداف‌ حقوقی‌ و اجتماعی‌ ضروری‌ می‌شمارند و حذف‌ آنرا از حقوق  کشورها موجب‌بروز بی‌نظمی‌ در دادرسی‌ و روابط‌ اجتماعی‌ می‌دانند و عده‌ای‌ نیز با طرح‌ بحثهای‌ غالباًفلسفی‌ و تئوریک‌ محض‌ و ترتیب‌ و تنظیم‌ معادلات‌ منطقی‌، نتیجه‌ می‌گیرند که‌ مرور زمان‌کیفری‌ با اصول‌ و اهدافی‌ که‌ حقوق  جزا در پی‌ آنست‌ سازگار نیست‌ و ورود مقررات‌مربوطه‌ را در حقوق  و قوانین‌ جزایی‌ کشورها نمی‌پسندند. بنظر ما مقررات‌ مرور زمان‌ رامقتضیات‌ زمان‌، حجم‌ دعاوی‌ و مراجعات‌ و محدودیتهای‌ دولتی‌ و قضایی‌ در قبول‌شکایت‌ و تظلمات‌ بطور مطلق‌، بر قانونگذاری‌ کشورها تحمیل‌ کرده‌ است‌ و فواید و منافع‌آنرا مجریان‌ قانون‌ و صاحب‌ منصبان‌ قضاء بخوبی‌ درک‌ می‌کنند و توالی‌ مخرب‌ نفی‌مرور زمان‌ را نیز می‌شناسند اگرچه‌ فرمولهای‌ فلسفی‌ و منطقی‌ آنرا تأیید نکنند.

و لذا بررسی‌ اقوال‌ و نظرات‌ مختلف‌ علمی‌ را در مورد مرور زمان‌ ضروری‌ و مفیدمی‌دانیم‌ و در این‌ مجال‌ به‌ آن‌ می‌پردازیم‌. مطالب‌ این‌ بخش‌ را در دو فصل‌ پی‌ می‌گیریم‌ درفصل‌ اول‌ بر دیدگاه‌ و نظرات‌ اندیشمندان‌ حقوق  پیرامون‌ مرور زمان‌ کیفری‌ مروری‌خواهیم‌ داشت‌ و در فصل‌ دوم‌ به‌ رابطه‌ این‌ تأسیس‌ حقوق  عرفی‌ با فقه‌ و شریعت‌ اسلامی‌خواهیم‌ پرداخت‌.

مطلبی‌ که‌ لازمست‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شود این‌ است‌ که‌ این‌ دیدگاهها عمدتاً مسبوق  برسابقة‌ قبول‌ و اعمال‌ مقررات‌ مرور زمان‌ در طول‌ تاریخ‌ است‌ و همانطوریکه‌ در بخش‌ قبل‌اشاره‌ شد مرور زمان‌ ریشه‌ در تاریخ‌ قدیم‌ دارد. جریان‌ آن‌ مربوط‌ به‌ زمانهای‌ دوری‌ است‌که‌ از انتقادات‌ و ایرادات‌ یا تأییداتی‌ که‌ به‌ آن‌ خواهیم‌ پرداخت‌ خبری‌ نبوده‌ است‌ نتیجه‌اینکه‌ مرور زمان‌ اگر چه‌ در حقوق  کشورها از طرح‌ دیدگاههای‌ علمی‌ صاحبنظران‌تأثیرپذیر بوده‌ و تغییر و تکامل‌ یافته‌ است‌ اما اینگونه‌ نیست‌ که‌ با دیدگاههای‌ علمی‌موجود خلق‌ شده‌ باشد و به‌ بیان‌ دیگر قدمت‌ آن‌ بیشتر از مکاتب‌ علمی‌ و حقوقی‌ موجوداست‌ با این‌ مقدمه‌ به‌ بررسی‌ نظر حقوقدانان‌ و فقهای‌ اسلامی‌ در دو فصل‌ می‌پردازیم‌.

3-1-نظرات و نقد حقوقدانان‌

3-1-1- موافقین‌ مرور زمان‌ کیفری‌

بعضی‌ از دلایلی‌ که‌ در تأیید مرور زمان‌ کیفری‌ ابراز شده‌اند مربوط‌ به‌ مرور زمان‌جرم‌ و برخی‌ نیز مربوط‌ به‌ مرور زمان‌ مجازات‌ و پاره‌ای‌ از دلایل‌ در تقویت‌ هر دو قسم‌مرور زمان‌ جرم‌ و مجازات‌ قابل‌ طرح‌ و استناد است‌ که‌ به‌ ترتیب‌ در ذیل‌ به‌ این‌ دلایل‌می‌پردازیم‌.

1- نظریه‌ فراموشی‌ و نسیان‌ جامعه‌

بنابراین‌ نظر، گذشت‌ زمان‌ خاطرات‌ انسانها را نسبت‌ به‌ حوادث‌ گذشته‌ و از جمله‌نسبت‌ به‌ جرایمی‌ که‌ در گذشتة‌ دور اتفاق  افتاده‌، ضعیف‌ و تاریک‌ می‌سازد و چه‌ بساجرایمی‌ که‌ پس‌ از گذشت‌ زمان‌ طولانی‌، فراموش‌ می‌شوند و التهاب‌ و بی‌نظمی‌ ناشی‌ ازجرم‌ که‌ در اجتماع‌ پدید آمده‌ با مرور زمان‌ التیام‌ یافته‌ و تألمات‌ و تأثرات‌ اجتماعی‌ بطاق نسیان‌ سپرده‌ می‌شوند در چنین‌ فرضی‌ تعقیب‌ متهم‌ و اجرای‌ مجازات‌ نسبت‌ به‌ مجرم‌،خاطرة‌ حزن‌انگیز و فراموش‌ شدة‌ جرم‌ را دوباره‌ احیاء می‌کند و نظمی‌ را که‌ بر اثر گذشت‌زمان‌ به‌ جامعه‌ برگشته‌، مخدوش‌ می‌سازد و این‌ مخالف‌ اهداف‌ مجازات‌ بوده‌ و بامقتضیات‌ مصالح‌ اجتماعی‌ تعارض‌ و تقابل‌ دارد و لذا برای‌ پرهیز از آنچه‌ که‌ ذکر شده‌ بایداز تعقیب‌ متهم‌ و اجرای‌ مجازات‌، در جرایمی‌ که‌ مدتهای‌ طولانی‌ از وقوع‌ آنها می‌گذردخودداری‌ و آنها را مشمول‌ مرور زمان‌ قرار داد. (آخوندی‌، دکتر محمود، آئین‌ دادرسی‌کیفری‌، چاپ‌ پنجم‌، انتشارات‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌، 1372، ص‌ 253)

این‌ نظریه‌ براساس‌ اهداف‌ مجازات‌ در مکتب‌ فایده‌ اجتماعی‌ ابراز شده‌ است‌ در این‌مکتب‌ ضمن‌ مخالفت‌ سخت‌ با بروز انتقام‌ اجتماعی‌ در قالب‌ مجازات‌، بر ضرورت‌ ارزیابی‌فایدة‌ اجتماعی‌ مجازات‌ تأکید شده‌ است‌ (برای‌ مطالعه‌ بیشتر اهداف‌ مجازات‌ در این‌ مکتب‌رجوع‌ شود به‌ کتاب‌ زمینه‌ حقوق  جزای‌ عمومی‌، چاپ‌ اول‌، دکتر رضا نوربها، نشر کانون‌وکلای‌ دادگستری‌ مرکز، 1369، ص‌ 104) و همچنین‌ براسا س این‌ نظر که‌ جرم‌ نظم‌اجتماعی‌ را مختل‌ می‌سازد و مجازات‌ ابزار اعاده‌ کننده‌ این‌ نظم‌ است‌، در فرض‌ بالا،گذشت‌ زمان‌ برای‌ اعادة‌ نظم‌ اجتماعی‌ که‌ در اثر جرم‌ مخدوش‌ شده‌، جانشین‌ مجازات‌ قرارمی‌گیرد و همان‌ اثر مجازات‌ را در این‌ خصوص‌ دارد و در نتیجه‌ برای‌ تعقیب‌ جرم‌ و اجرای‌مجازاتی‌ که‌، آثار اجتماعی‌ آن‌ با مرور زمان‌ حاصل‌ شده‌ و نظم‌ اجتماعی‌ اعاده‌ گردیده‌،فایده‌ای‌ نخواهد بود و بهتر است‌ از آن‌ صرف‌ نظر شود.

2- نظریه‌ اصلاح‌ مجرم‌ در نتیجة‌ مرور زمان‌

می‌گویند اگر یکی‌ از اهداف‌ اصلی‌ مجازات‌، تنبیه‌ و اصلاح‌ رفتار مجرم‌ است‌،مجرمی‌ که‌ زمانی‌ طولانی‌ در حال‌ ترس‌ و اضطراب‌ ناشی‌ از تعقیب‌ و محکومیت‌ یا اجرای‌مجازات‌ است‌ رنج‌ و عذابی‌ را متحمل‌ می‌شود که‌ همانند مجازات‌ او را از جرم‌ ارتکابی‌ نادم‌و پشیمان‌ می‌سازد و موجب‌ تنبیه‌ و اصلاح‌ رفتار او می‌گردد و تحمّل‌ چنین‌ خوف‌ ونگرانی‌ موجب‌ می‌شود که‌ او در طول‌ این‌ مدت‌ به‌ اصلاح‌ رفتار خود بپردازد و خویش‌ رااصلاح‌ نماید تعقیب‌ یا اعمال‌ مجازات‌ نسبت‌ به‌ چنین‌ فردی‌ اگر با هدف‌ اصلاح‌ او باشد درفرض‌ مذکور اقدامی‌ بیهوده‌ و بی‌نتیجه‌ است‌ و مانند فرضی‌ است‌ که‌ بر مجرمی‌ دوبارمجازات‌، اعمال‌ شود و اگر در این‌ مدت‌ فرد مرتکب‌ جرم‌ دیگری‌ نشود، این‌ استدلال‌ قوی‌ترخواهد بود چون‌ عدم‌ تکرار جرم‌ خود قرینه‌ است‌ بر اینکه‌ مرتکب‌ از عمل‌ مجرمانة‌ خودپشیمان‌ شده‌ و پندار و کردار خویش‌ را اصلاح‌ کرده‌ است‌. (مدنی‌، دکتر سید جلال‌ الدین‌،آئین‌ دادرسی‌ کیفری‌ 1 و 2، چاپ‌ اول‌، انتشارات‌ پایدار، 1378، ص‌ 497)

3- رعایت‌ مصالح‌ اجتماعی‌

باتوجه‌ به‌ اصل‌ پذیرفته‌ شدة‌ لزوم‌ رعایت‌ سرعت‌ در تعقیب‌ و مجازات‌، عدم‌ توفیق‌دستگاه‌ قضایی‌ و اجرایی‌ مؤید قصور یا ناتوانی‌ آنها از انجام‌ وظیفة‌ قانونی‌ است‌ و هرگاه‌آثار سوء این‌ ضعف‌ قوای‌ عمومی‌ را متوجه‌ متهم‌ یا محکوم‌ علیه‌ سازیم‌ و او را در حال‌انزوا و بلاتکلیفی‌ نگهداریم‌ و از فعالیتهای‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ او جلوگیری‌ کنیم‌ بطورغیرمستقیم‌ جامعه‌ را از منافع‌ حضور چنین‌ فردی‌ در فعالیتهای‌ اجتماعی‌ محروم‌ می‌کنیم‌و این‌ برای‌ جامعه‌ نیز مضر است‌ و لذا رعایت‌ مصالح‌ اجتماعی‌ اقتضاء می‌کند که‌ با قبول‌مرور زمان‌، چنین‌ فردی‌ با پیوستن‌ به‌ چرخة‌ عادی‌ زندگی‌ اجتماعی‌ به‌ امور متعارف‌ وتلاشهای اجتماعی‌ بپردازد و دیگران‌ را از توانایی‌ و تلاش‌ خود بهره‌مند سازد. (صانعی‌،دکتر پرویز، حقوق  جزای‌ عمومی‌، جلد 2، چاپ‌ هفتم‌، انتشارات‌ گنج‌ دانش‌، 1376، ص‌ 314)

4- جنبة‌ بازدارندگی‌ مجازات‌ و مرور زمان‌

یکی‌ از مهمترین‌ اهداف‌ مجازات‌ که‌ با تعقیب‌ بزهکاران‌ و به‌ مجازات‌ رساندن‌ آنهاحاصل‌ می‌شود پیشگیری‌ از ارتکاب‌ جرم‌ از سوی‌ دیگران‌ و جنبه‌ ارعاب‌ عمومی‌ آن‌ است‌یعنی‌ افرادی‌ که‌ بالقوه‌ مستعد ارتکاب‌ بزه‌ هستند و به‌ درجات‌ مختلف‌، تمایل‌ به‌ ارتکاب‌جرم‌ دارند پس‌ از اقدامات‌ مراجع‌ قضایی‌ و اجرایی‌ در تعقیب‌ و به‌ کیفر رساندن‌ بزهکاران‌،از تصمیم‌ خود منصرف‌ می‌شوند و فکر ارتکاب‌ بزه‌ را به‌ فراموشی‌ می‌سپارند اما باگذشت‌ زمان‌ طولانی‌، تعقیب‌ و مجازات‌ فاقد جنبه‌ بازدارندگی‌ عمومی‌ است‌ و تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای‌ بر افراد مستعد برای‌ ارتکاب‌ جرم‌ نخواهد داشت‌ زیرا این‌ افراد نسبت‌ به‌حوادث‌ گذشته‌های‌ دور بیگانه‌اند و حتی‌ بدلیل‌ مخالفتی‌ که‌ تعقیب‌ و مجازات‌ نسبت‌ به‌جرایم‌ گذشتة‌ دور، با اصول‌ سرعت‌ و قاطعیت‌ مجازات‌ دارد و ضعفی‌ که‌ با اجرای‌ اینگونه‌مجازاتها، قوای‌ قضایی‌ و اجرایی‌ به‌ آن‌ اعتراف‌ می‌کنند، میل‌ مستعدان‌ بالقوة‌ ارتکاب‌ جرم‌،برای‌ ارتکاب‌ بزه‌ افزایش‌ می‌یابد و لذا تعقیب‌ و اجرای‌ مجازات‌ در چنین‌ مواردی‌ باید بامرور زمان‌ ساقط‌ شود.

5- عدم‌ امکان‌ جمع‌آوری‌ دلایل‌ و آثار جرم‌

با گذشت‌ سالهای‌ طولانی‌ از تاریخ‌ وقوع‌ جرم‌ تحصیل‌ دلیل‌ علیه‌ متهم‌ به‌ علت‌ فوت‌،مهاجرت‌ یا فراموشی‌ و غیرقابل‌ اعتماد بودن‌ اظهارات‌ شهود یا از بین‌ رفتن‌ آثار و علایم‌جرم‌، دارای‌ مشکلات‌ فراوان‌ است‌ و رسیدگی‌ قضایی‌ را اغلب‌ در معرض‌ اشتباهات‌ واحکام‌ غیرعادلانه‌ قرار می‌دهد و پایان‌ نیافتن‌ تعقیب‌ مجرم‌ و صدور حکم‌ در یک‌ مدت‌طولانی‌ قرینه‌ و مؤید عدم‌ امکان‌ جمع‌آوری‌ دلایل‌ و آثار جرم‌ است‌ و همین‌ امور جریان‌مرور زمان‌ را نسبت‌ به‌ تعقیب‌ توجیه‌ می‌کند. (صانعی‌،دکتر پرویز، حقوق  جزای‌ عمومی‌، جلد 2، چاپ‌ هفتم‌، انتشارات‌ گنج‌ دانش‌، 1376، ص‌ 314)

6- عدالت‌ کیفری‌ و مرور زمان‌

با وقوع‌ جرم‌ دستگاه‌ قضایی‌ بعنوان‌ نمایندة‌ جامعه‌ نسبت‌ به‌ تعقیب‌ و مجازات‌مرتکبین‌ آن‌ حقی‌ پیدا می‌کند که‌ این‌ حق‌ بطور ضمنی‌ مقید به‌ سرعت‌ نیز هست‌، یعنی‌دستگاه‌ قضایی‌ نمایندگی‌ دارد که‌ با سرعت‌ قابل‌ قبولی‌ نسبت‌ به‌ تعقیب‌ و مجازات‌مجرمین‌ اقدام‌ نماید و در صورتی‌ که‌ در یک‌ زمان‌ طولانی‌ این‌ حق‌ را اعمال‌ نکند آنرا ازدست‌ می‌دهد و بی‌مبالاتی‌ یا عدم‌ کارآیی‌ دستگاه‌ عدالت‌ کیفری‌، مرور زمان‌ در تعقیب‌ ومجازات‌ را توجیه‌ می‌کند و از طرف‌ مقابل‌ برای‌ متهم‌ یا محکوم‌ علیه‌، باتوجه‌ به‌ عدم‌ تعقیب‌و مجازات‌ به‌ موقع‌، این‌ حق‌ ایجاد می‌شود که‌ دیگر مورد پیگرد قرار نگیرد. و در این‌ فرض‌مرور زمان‌ نوعی‌ ضمانت‌ اجرا در مقابل‌ سهل‌انگاری‌ مقامات‌ مسئول‌ تعقیب‌ کیفری‌ است‌.(لارگیه‌، آئین‌ دادرسی‌ کیفری‌ فرانسه‌، ترجمه‌ حسن‌ کاشفی‌، انتشارات‌ گنج‌ دانش‌، 12378،ص‌ 108)

7- تغییر شخصیت‌ مجرم‌

طرفداران‌ این‌ نظر معتقدند که‌ مرور زمان‌ ویژگی‌های‌ شخصیتی‌ افراد را تغییرمی‌دهد کسی‌ که‌ در نوجوانی‌ مرتکب‌ جرمی‌ شده‌، در میانسالی‌ یا پیری‌، فردی‌ می‌شود باهویت‌ و باورها و خلاصه‌ شخصیت‌ جدید، که‌ غالباً با تشکیل‌ خانواده‌ و اشتغال‌، اهداف‌متفاوت‌ از گذشتة‌ دور را دنبال‌ می‌کند و دیگر آن‌ نوجوان‌ سی‌ سال‌ قبل‌ نیست‌ و لذا تعقیب‌و مجازات‌ چنین‌ فردی‌ شبیه‌ آنست‌ که‌ یک‌ نفر مرتکب‌ جرم‌ شود و ما دیگری‌ را تعقیب‌ ومجازات‌ کنیم‌ و علاوه‌ بر این‌ تعقیب‌ و کیفر چنین‌ فردی‌ تخریب‌ پایگاه‌ جدید اجتماعی‌ وخانوادگی‌ او و اضرار به‌ اشخاص‌ ثالثی‌ خواهد بود که‌ در صورت‌ اقدام‌ به‌ موقع‌ مراجع‌تعقیب‌ و مجازات‌، چه‌ بسا از ایجاد علقه‌ و روابط‌ اجتماعی‌ و عاطفی‌، با چنین‌ فردی‌خودداری‌ می‌کردند و از این‌ جهت‌ نیر مرور زمان‌ تعقیب‌ و مجازات‌ قابل‌ توجیه‌ است‌. (رنه‌،پروفسور گارو، مطالعات‌ نظری‌ و عملی‌ در حقوق  جزا، جلد 2، ترجمه‌ دکتر سید ضیا الدین‌نقابت‌، انتشارات‌ حقوقی‌ ابن‌ سینا، 1344، ص‌ 629) بهرحال‌ از جهت‌ اینکه‌ گذشت‌ زمان‌طولانی‌ موجب‌ تغییرات‌ عمده‌ در باورها و خصائص‌ روحی‌ و اخلاقی‌ افراد می‌شود وموقعیت‌ افراد را در محیط‌ خانوادگی‌ و اجتماعی‌ متحوّل‌ می‌سازد، این‌ نظریه‌ قابل‌ دفاع‌است‌ اما اینکه‌ چنین‌ تحولاتی‌ در شخصیت‌ و روابط‌ اجتماعی‌ فرد بزهکار، استحقاق  او رابرای‌ تعقیب‌ یا مجازات‌ زائل‌ سازد جای‌ بحث‌ و ایراد دارد.

8- اقتضای‌ نظم‌ عمومی‌

اگر بپذیریم‌ که‌ دستگاه‌ عدالت‌ کیفری‌ عموماً و دادگستری‌ هر کشور خصوصاً ازتوانایی‌ معین‌ و محدودی‌ برای‌ کشف‌ جرایم‌، تعقیب‌ مجرمین‌ و صدور و اجرای‌ حکم‌مجازات‌ برخوردار است‌، عدم‌ قبول‌ مرور زمان‌ در تعقیب‌ و مجازات‌ موجب‌ می‌شود که‌این‌ توانایی‌ همیشه‌ در حال‌ تقلیل‌ و تضعیف‌ باشد چون‌ همیشه‌ درصدی‌ از جرایم‌ درجریان‌ تعقیب‌ به‌ موانعی‌ برخورد می‌کند و تعقیب‌ و محازات‌ مجرمین‌ به‌ آسانی‌ میسرنمی‌شود و گاهی‌ نیز زمانهای‌ طولانی‌ به‌ درازا می‌کشد و انرژی‌ بیشتری‌ را از سوی‌مراجع‌ تعقیب‌ و مجازات‌ می‌طلبد و همین‌ امر آنان‌ را از پیگیری‌ سریع‌ جرایم‌ باز می‌دارد وآثار و تبعات‌ بدی‌ را متوجه‌ نظم‌ عمومی‌ می‌کند و لذا اقتضای‌ نظم‌ عمومی‌ آنست‌ که‌ باقبول‌ مرور زمان‌ توانایی‌ دادگستری‌ برای‌ رسیدگی‌ به‌ ناهنجاریها و جرایمی‌ که‌ مقررات‌جامعة‌ فعلی‌ و نظم‌ عمومی‌ حاکم‌ را نقض‌ می‌کند، حفظ‌ شود.

9- جنبة‌ جرم‌زدایی‌ مرور زمان‌

فهرست‌ مطالب‌

عنوانصفحه

مقدمه‌1

فصل اول : کلیات‌6

1-1 پیشینه تاریخی مرور زمان7

1-1- 1 -تاریخچه مرور زمان در حقوق ایران8

1-1-1- 1 -مرور زمان در ایران قدیم 8

1-1-1-2- مرور زمان در حقوق جدید ایران 11

1-1-2 -:‌مرور زمان در دیگر کشورهای جهان 29

1-2 - تعاریف و مفاهیم مرور زمان38

1-2-1- تعریف لغوی مرور زمان 38

1-2-2 -:‌تعریف اصطلاحی مرور زمان 39

1-2-3 - مقایسة‌ مقررات‌ مرور زمان‌ با احکام‌ مشابه‌ در قوانین‌41

1-3- اقسام‌ مرور زمان‌45

1-3-1- انواع‌ مرور زمان‌45

1-3-2- مقایسة‌ مرور زمان‌ کیفری‌ و مدنی‌49

فصل‌ دوم‌- احکام و آثار مرور زمان53

2-1- احکام‌ و مقرات‌ مرور زمان‌ کیفری‌55

2-1-1 احکام‌ مرور زمان‌ کیفری‌55

2-1-1-1 مبدأ مرور زمان‌ تعقیب‌ یا جرم‌56

الف

 

الف) مبدأ مرور زمان‌ در جرایم‌ فوری‌ (آنی‌)57

ب) مبدأ مرور زمان‌ در جرایم‌ مستمر58

ج) مبدأ مرور زمان‌ در جرم‌ به‌ عادت‌59

د) مبدأ مرور زمان‌ جرم‌ مرکب‌60

2-1-1-2- انقطاع‌ مرور زمان‌60

2-1-1-3-تعلیق‌ مرور زمان‌62

الف) علل‌ قضایی‌ تعلیق‌62

ب) علل‌ عملی‌ تعلیق‌62

2-1-1-4 -مبدأ مرور زمان‌ حکم‌ و مجازات‌64

2-1-2- اوصاف‌ و آثار مرور زمان‌ کیفری‌65

2-1-2 -1- امری‌ بودن‌ مقررات‌ مرور زمان‌65

2-1-2 -2-مرور زمان‌ و اعتبار امر محکوم‌ بها65

2-1-2-3 توجه‌ به‌ مرور زمان‌ در تمام‌ مراحل‌ دادرسی‌66

2-1-2-4 - مرور زمان‌ کیفری‌ و حقوق  شاکی‌ و مدعی‌ خصوصی‌66

2-1-2-5 -بقای‌ محکومیت‌ و سجل‌ کیفری‌67

2-1-2-6 -مرور زمان‌ کیفری‌ و مجازاتهای‌ تبعی‌ و تتمیمی‌67

2-1-3 -مرور زمان‌ در انواع‌ مختلف‌ جرایم‌67

2-2-مرور زمان‌ در قانون‌ آیین‌ دادرسی‌ دادگاههای‌ عمومی‌ انقلاب‌ در امورکیفری‌ مصوب‌ 30/6/7870

2-2-1- دایره‌ اعتبار و اجرای‌ مقررات‌ مرور زمان‌71

2-2-1-1 -نوع‌ جرایم‌ و مجازاتهای‌ مشمول‌ مرور زمان‌71

الف) مجازاتهای‌ بازدارنده‌72

ب) مرور زمان‌ در اقدامات‌ تأمینی‌ و تربیتی‌81

2-2-1-2 -اعتبار مقررات‌ مرورو زمان‌ در مراجع‌ مختلف‌ قضایی‌85

2-2-2- انواع‌، مدتها و آثار مرور زمان‌ در قانون‌ آئین‌ دادرسی‌ کیفری‌ مصوب‌30/6/7890

2-2-2-1- انواع‌ مرور زمان‌90

2-2-2-2- مدتهای‌ مرور زمان‌91

2-2-2-3 -آثار مرور زمان‌92

2-2-3- نتیجه‌ بحث‌94

فصل سوم: نقد مرور زمان 100

3-1- نظر حقوقدانان‌102

3-1-1- موافقین‌ مرور زمان‌ کیفری‌102

3-1-2- مخالفان‌ مرور زمان‌ کیفری‌109

3-2 – مرور زمان در فقه‌ اسلامی‌114

3-2-1- تاریخچه‌ و شاخه‌های‌ فقه‌ اسلامی‌116

3-2-2- مرور زمان‌ کیفری‌ در فقه‌ اهل‌ سنت‌119

3-2-2-1 نظریه‌ ابوحنیفه‌ و موافقان‌ او119

3-2-2-2 نظریه‌ امامان‌ مذاهب‌ دیگر اهل‌ سنت‌123

3-2-3- مرور زمان‌ در فقه‌ امامیه‌125

3-2-3-1- مرور زمان‌ مدنی‌ در فقه‌ امامیه‌125

الف) دلایل‌ عدم‌ قبول‌ مرور زمان‌ مدنی‌ در فقه‌ امامیه‌125

ب) دلایل‌ فقهی‌ در قبول‌ مرور زمان‌ مدنی‌127

3-2-3-2- مرور زمان‌ کیفری‌ در فقه‌ امامیه‌130

الف) مرور زمان‌ در حدود، قصاص‌ و دیات‌131

ب) مرور زمان‌ در تعزیرات‌133

پاسخ به پرسشهای اصلی تحقیق و نتیجه141

فهرست‌ منابع‌146

چکیدة انگلیسی151


چکیده‌

«مرور زمان‌ کیفری‌ در حقوق  ایران‌» موضوعی‌ است‌ که‌ باتوجه‌ به‌ تحولات‌ قانونی‌و نیازهای‌ قضایی‌ موجود، برای‌ پایان‌ نامة‌ حاضر انتخاب‌ شده‌ است‌.

سوابق‌ تاریخی‌ مرور زمان‌ در حقوق  ایران‌، تغییرات‌ قوانین‌ مربوط‌ به‌ آن‌، بررسی‌نظرهای‌ موافق‌ و مخالف‌ دانشمندان‌، تحلیل‌ مقررات‌ فعلی‌ و نتیجه‌گیری‌ از بحثها، عنوان‌بخشها و فصلهای‌ مختلف‌ را تشکیل‌ می‌دهد.

نتیجه‌ای‌ که‌ نگارنده‌ از بخشهای‌ مذکور در این‌ رساله‌ بدست‌ آورده‌ است‌ ضرورت‌تدوین‌ و تصویب‌ مقرارت‌ مرور زمان‌ کیفری‌ وتوسعة‌ آن‌ در قوانین‌ جزایی‌ است‌.

نقص‌ مقررات‌ جدید مرور زمان‌ کیفری‌ و لزوم‌ اصلاح‌ و تکمیل‌ آن‌، در بخش‌ سوم‌ تاحد امکان‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌.

مواد 173 الی‌ 176 قانون‌ آئین‌ دادرسی‌ کیفری‌ مصوب‌ 1378 که‌ مربوط‌ به‌ مرورزمان‌ کیفری‌ و در کانون‌ نقد و توجه‌ قضات‌ و حقوق  دانان‌ قرار دارد نیز مورد بررسی‌ قرارگرفته‌ است‌ که‌ امید است‌ مقدمة‌ مناسبی‌ برای‌ اصلاحات‌ بعدی‌ این‌ مقررات‌ باشد.


دانلود با لینک مستقیم


پروژه آماده: بررسی احکام و آثار مرور زمان کیفری و نقد مرور زمان از دیدگاه فقه و حقوق - 143 صفحه فایل ورد word