هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

امر به معروف و نهی از منکر

اختصاصی از هایدی امر به معروف و نهی از منکر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

معنى معروف و منکر و اقسام و مراحل آن

واژه معروف در اصل هر کار نیکى است، که علاوه بر نیکى، انجام دهنده اش آن را به این وصف بشناسد، یا توسط دیگرى به این عنوان شناسانده شود. بعضى گفته اند: «معروف یعنى شناخته شده، چرا که فطرت پاک انسانى با آن آشنا است، و ضد آن منکر است که به معنى ناشناخته مى باشد. بهترین راه براى شناخت معروف و نیکى، مراجعه به شرع مقدس است، که همان عقل خارجى است. چنان که عقل در نهاد انسان، شرع داخلى است، بنابراین، هر چیزى را که شارع مقدس اسلام به آن امر کرد، و مسلمانان را به انجام آن ترغیب نمود، همان معروف است. روى این حساب ما در شناخت معروف، باید به دستورهاى واجب یا مستحب دین اسلام مراجعه کنیم. ونیکى آن را از نظر دین احراز نماییم. و در قرآن و روایات صدها و هزارها مصداق معروف ذکر شده است، مانند: ایمان، تلاوت قرآن، تفکر و اندیشیدن، توکل و اعتماد بر خدا، صبر و شکیبایى، پرهیزکارى، پیروى از خدا و رسول، پیشى گرفتن براى تحصیل علم و کارهاى نیک، انفاق، فرو بردن خشم، عفو و بخشش، احسان و نیکى، اطمینان به صحت وعده ها، توبه، سیر در زمین و توجه و عبرت گیرى، جهاد و پیکار، شهادت در راه خدا، عدالت، شکر خدا، دعا کردن، استقامت وایستادگى، بردبارى، خوش اخلاقى، مشورت، آموزش قرآن ودانش، صراحت و قاطعیت در بیان حق، تحمل آسیب ها و گرفتارى ها، ذکر خدا، نماز، روزه، حج، هجرت، استقامت در راه حق، مرابطه و مرزدارى، صدقه و راستى، امانت دارى، تقیه در موارد خود، دوستى با دوستان خدا، و دشمنى با دشمنان خدا، وفاى به عهد، عفت، شجاعت، سخاوت، دوستى و اتحاد با شایستگان، قیام و انقلاب براى تحقق آرمان هاى مقدس، عمل صالح، یارى دین، آمادگى براى دفاع از حق، استفاده بهینه از وقت، دعا و مناجات، رازدارى، حساب گرى، خشنودى به رضاى خدا، آشکار ساختن حق، گمان نیک، دفاع از مظلوم، صله رحم، نیکى به پدر و مادر، نیکى به همسایه، ادب در برابر استاد، حق شناسى، تدبر در قرآن، اخلاص، یاد مرگ و معاد، تلاوت قرآن، قرض الحسنه دادن، یارى کردن مؤمن، وساطت براى تحقق ازدواج بین زن و مرد و... اما واژه منکر، در اصل به معنى کار بدى است که همان کار، حرام یا زشت و مکروه مى باشد، که از نظر فطرت، ناشناخته، و غریب و ناهماهنگ است. بنابراین نهى ازمنکر بر دو گونه است: نهى از منکر واجب، نسبت به کارهاى حرام، و نهى از منکر مستحب نسبت به کارهاى مکروه. امر به معروف نیز بر دو گونه است: امر به معروف واجب نسبت به واجبات، و امر به معروف مستحب نسبت به مستحبات. حضرت امام خمینى قدس سره الشریف در این راستا مى فرماید: «آنچه عقلا یا شرعا واجب است، امر به آن واجب است و آنچه از نظر عقل زشت است و از نظر شرع حرام است، نهى از آن، واجب است، و آنچه مستحب است، امر به آن مستحب بوده، و آنچه مکروه است، نهى از آن، مستحب مى باشد.» (2) مصداق هاى منکر بسیار است، مانند: کفر، قتل نفس، گناه، جهل و نادانى، دوستى با نااهلان، ضعف اراده، اصرار بر گناه، سستى و بى حالى، اندوه بیجا، ظلم و ستم، اطاعت از کافران، کشمکش و نزاع با مؤمنان، توجه به تبلیغات باطل، راضى شدن به ظلم، کتمان حق، فروختن دین و حق به دنیا، حب تعریف بدون عمل، گمان بد، دروغ، خیانت، غیبت، عهدشکنى، انکار غیب، نمامى، زخم زبان، تهمت، ترس از کفار و منافقان، سازش با بیگانگان سلطه گر، انفاق در راه باطل، تقویت و امضاى ناحق، فتنه جویى، بدعت گذارى، حسد، تکبر، حرص، تبهکارى، بازداشت مردم از راه حق، قطع رحم، بى احترامى به پدر و مادر، ترسو بودن، عدم تدبر در قرآن، مخالفت با پیامبر (ص)، ریاکارى، پشت به دین کردن و... براساس دلایل شرعى، از قرآن و سنت و اجماع و عقل در موارد عادى، وجوب امر به معروف و نهى از منکر، بستگى به چهار شرط دارد که عبارتند از: دانستن معروف و منکر، به این که از نظر شرع، نیک و مورد پسند، یا بد و ناپسند است، 2- احتمال تاثیر 3- اصرار طرف مقابل در ترک معروف و انجام گناه 4- امر به معروف و نهى از منکر موجب ضرر جانى یا ناموسى به امر به معروف ونهى از منکر کننده یا مؤمن دیگر نشود. ولى در مواردى که اساس اسلام در خطر است، در آنجا وجوب امر به معروف و نهى از منکر نیاز به این شرایط ندارد، و باید به آن اقدام کرد، گرچه باعث کشتن و یا زیان هاى خطرناک دیگر مى شود، مانند امر به معروف ونهى از منکر حضرت امام حسین (ع) که منجر به ماجراى کربلا و شهادت او و یارانش، واسارت عزیزانش گردید. مساله مهم دیگر که در کتب فقهى به طور مبسوط بیان شده، مراحل امر به معروف و نهى از منکر است، که باید آن را دانست، و براساس آن عمل کرد، مانند: امر به معروف و نهى از منکر با قلب، سپس با زبان، سپس با عمل، و هر کدام از این مراحل داراى درجاتى، و تا هدف به وسیله درجه پایین تر محقق مى شود، نوبت به درجه بعدى نمى رسد. بر همین اساس امر به معروف و نهى از منکر، داراى شکل هاى گوناگون از نرمش، خشونت، استدلال، مجادله نیک، و برخوردهاى مختلف دیگر مى باشد، باید روش هاى بهتر و اثر بخش تر را شناخت، و با همان روش ها امر به معروف و نهى از منکر کرد، تا نتیجه بخش گردد. نگاهى به آیات قرآن و روایات

نظر به این که امر به معروف و نهى از منکر، اهمیت به سزایى در به سازى و پاک سازى جامعه و فرد دارد، قرآن که یک کتاب کامل انسان سازى است، به آن اهمیت فراوان داده، و پیروانش را به توجه نظرى و عملى به این دو فریضه بزرگ و سرنوشت ساز فراخوانده است. در قرآن گاهى به آن تشویق و ترغیب شده، وگاهى به سرنوشت شوم ترک آن پرداخته شده، و در موردى، آن را براى واجدین شرایط الزامى نموده و از ویژگى لازم مؤمنان برشمرده است و... در قرآن بیش از ده مورد سخن از امر به معروف و نهى از منکر به میان آمده (3) و باید توجه داشت که دو فریضه امر به معروف و نهى از منکر، همچون نماز بر زن و مرد واجب است، و در این جهت فرقى بین زن و مرد نیست. (4) در روایات اسلامى نیز به مساله امر به معروف و نهى از منکر، اهمیت فراوان داده شده، و آن را از مهم ترین دستورهاى الهى برشمرده است. این روایات را مى توان به پنج گروه تقسیم کرد: 1- روایاتى که بیانگر وجوب و لزوم امر به معروف و نهى از منکر است و بر آن تاکید شدید نموده 2- روایاتى که حاکى از هشدار شدید بر ترک کننده آن است 3- روایاتى که به اهمیت فوق العاده آن اشاره مى کند 4- روایاتى که مراحل آن را بیان مى نماید 5- روایاتى که آثار درخشان آن را تبیین مى کند، که در اینجا براى هر کدام، از این پنج گروه، در میان ده ها حدیث به ذکر یک روایت مى پردازیم: امام باقر (ع) فرمود: «ویل لقوم لا یدینون الله


دانلود با لینک مستقیم


امر به معروف و نهی از منکر

اقسام توحید 14 ص

اختصاصی از هایدی اقسام توحید 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

اقسام توحید

1ـ توحید ذاتی: یعنی برای خداوند شبیه و مانندی وجود ندارد: اخلاص 4ـ1

2ـ توحید صفاتی: یعنی صفات خدوند مانند علم و قدرت و حیات عین ذات اوست:

فاطُِرالسَّمواتِ وَ الاْرضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجًا وَ مِنَ اْلَاَنعامِ اَزْواجًا یَذْرَوُم فیه ِلَیسَ کَمِثِلِهَ شَیٌ وَ هُوالسَّمیعٌ البَصیٌر.(شوری ایه11)

خدا آفریننده زمین واسمانها برای شماآدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار دادونیزچهارپایان راجفت (نروماده)آفریدتابه این

(تدبیر)ازدواج شماراخلق بیشمار کند.آن خدای یکتارا هیچ مثل ومانندی نیست واو شنوا وبیناست.

قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد اللهُ الصَمَد لَم یَلِد وَ لَم یوُلَد وَ لَم یَکُنْ لَهُ کُفُوَاً اَحَد

(ای رسول ما به خلق) بگو او خدای یکتاست. آن خدایی که از همه بی‌نیاز و همه عالم به او نیازمند است. نه کسی فرزند او و نه او فرزند کسی است. و نه هیچکس مثل و همتای اوست.

3ـ توحید عبادی: یعنی کسی که به جز خداوند شایسته پرستش نیست:

وَ ما اَرسَلنا مِنْ قَبلِکَ مِن رَسولٍ اِلّا نوحی اِلَیْه اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنا فَاعْبُدوُنِ (الانبیاء آیه25)

و ماهیچ رسولی را به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحی کریم که به جز من خدایی نیست تنها مرا به یکتایی پرستش کنید بس)

4‌ـ توحید افعالی: یعنی تمام کارها در جهان هستی به اذن خداوندصورت می‌گیرد که این قسم از توحید بر دو قسم است.

1ـ توحید خالقیّت: یعنی آفریننده همه موجودات خداوند است:

یا اَیُّها النّاسُ اذْکُروُا نِعْمَتَ‌اللهِ عَلَیکُم هَلْ مِن خالِقٍ غَیرُاللهِ یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ لا اِلهَ اِلّا هُوَ فَاَنَّ تُؤفَکونَ (فاطر آیه 3)

ای مردم متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود آیا جز خدا آفریننده هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد هرگز جز خدای یکتا خدایی نیست پس ای مشرکان چگونه از درگاه حق رو به بتان باطل می‌آورید.

ذ'لِکُمُ اللهُ رَبُّکُم لا اِلهَ اِلّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ یُدرِکُ الاَبصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ (انعام آیه 102)

این است وصف پرئردگار یکتای شما که ز او هیچ خدایی نیست و آفریننده هر چیز اوست پس او را پرستش کنید که نگهان همه موجودات است.

2ـ توحید ربوبی: یعنی اداره و تدبیر جهان خلقت با خداوند است:

قُلْ اَغَیرَاللهِ اَبْغی رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَلا تَکسِبُ کُلُّ نَفسٍ اَلّا عَلَیها وَ لا تَزِرُوازِرَةٌ وِزرَ اُخر'ی ثُمَّ الی رَبِّکُمْ مَرجِعُکُم فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم فیه تَختَلِفونَ (انعام آیه 164)

بگو ای پیغمبر آیا من کسی غیر خدا را به ربوبیت گزینم؟ در صورتی که خدا رب همه موجودات است و هیچکس چیزی ندوخت مگر خود و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد (و پس از انتقال از این جهان) بازگشت همه شما به سوی خداست او شما را به آنچه خلاف در آن کردید آگاه خواهدساخت.

قُل مَنْ یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ اَمَّن یَملِکُ السَّمعَ وَ الاَبصارَ وَ مَن یُخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیِّتَ وَ یُخرِجُ المَیِّتَ مِنَ الحَیِّ وَ مَن یُدَبِّرُ فَسَیَقُولونَ اللهُ فَقُل اَفَلا تَتَّقونَ (یونس آیه 31)

ای رسول ما به مشرکان را بگو کیست از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد و کیست به شما چشم و گوش عطامی‌کند و کیست از مرده زنده و از زنده مرده برمی‌انگیزد و کیست که فرمانش عالم آفرینش را منظم می‌دارد تا همه مشرکان معترف شده و گویند قادر بر این امور تنها خدای یکتاست پس به آنها بگو چرا خداترس نمی‌شوید.

انواع توحید:

توحید به دوقسم است، توحید ربوبیت و توحید الوهیت: توحید در شناخت و اثبات، که به آن توحید ربوبیت نیز گفته شده، عبارت است از اقرار به آفریننده و تنها دانستن الله(ج) در آفرینش، تدبیر و زنده‌کردن و میرانیدن و جلب خیر و دفع شر؛ این نوع از توحید قسمی است که می‌شود گفت تقریباً در میان مخلوقات مخالفی ندارد؛ تا آن حد که مشرکین هم با وجود شرک‌شان، به آن اقرار داشتند و از آن انکار نمی‌کردند؛ الله‌ متعال در قرآن می‌فرماید: »بگو چه کسی از آسمان و از زمین به شما روزی می‌رساند؟ یا چه کسی بر گوش و چشم‌ها توانا است؟ یا چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ یا چه کسی امور را می‌گرداند؛ خواهند گفت: او الله است؛ پس بگو: آیا نمی‌ترسید و پرهیزگار نمی‌شوید؟« [یونس/ 31]

آیات بسیاری همانند این آیه وجود دارد، که این موضوع را می‌رساند و نشان می‌دهد که مشرکین اقرار به این نوع توحید داشتند و فقط از نوع دوم انکار می‌ورزیدند؛ که عبارت است از توحید الوهیت در عبادت؛ یعنی توحید در یگانه‌دانستن الله‌ متعال در طلب و قصد و هرآنچه که از بنده در انواع عبادات صادر می‌شود گفتنی است که این نوع توحید را جملة لا اله الا الله تعبیر می‌نماید؛ چراکه این کلمه عبادت با تمام انواع آن را برای الله یگانه ثابت می‌سازد و از غیر الله نفی می‌کند و از همین جا است، آنگاه که رسول‌اللهr از مشرکین خواستند به این کلمه باور کنند، آنان از پذیرش آن امتناع ورزیده و چنیین می‌گویند: »آیا او به جای این همه خدایان، به خدای واحدی معتقد است؟ واقعاً این کاری شگفت است« [ص/5] و این بدان سبب بود که آنها خوب می‌دانستند که اگر این جمله را بپذیرند، در واقع بطلان عبادت هرچیز غیر از الله را پذیرفته‌اند.

چرا که (اله) معنای معبود را افاده می‌کند و عبادت اسم جامعی است برای هرعملی که الله متعال دوست دارد و از آن خشنود می‌شود؛ از قبیل کردار و گفتار؛ خواه آشکار باشد خواه پنهان و هرکسی که به این جمله اقرار نماید و سپس به پرستش غیر الله بپردازد؛ تناقضی را در روانش به وجود می‌آورد.!

رابطه میان توحید ربوبیت و توحید الوهیت رابطة تلازم است؛ به این معنی که اقرار به توحید ربوبیت پذیرش توحید الوهیت را لازم دارد و باید در ظاهر و باطن به آن اقدام نماید؛ از همین جاست که همه پیامبران از پیروان خود همین را مطالبه می‌نمودند و به توحید ربوبیتِ که آنان اعتراف داشتند استدلال می‌کردند؛ چنانکه الله متعال می‌فرماید: »الله پروردگار شما است؛ جز او خدای نیست و او آفرینندة همه چیز است؛ پس وی را باید بپرستید و حافظ و مدبر همه چیز اوست« [انعام/102]. ودر جایی دیگر می‌فرماید: »اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: الله بگو: آیا چیزهایی را که به جز الله به فریاد می‌خوانید؛ اگر الله بخواهد زیان و گزندی به من برساند؛ آنها می‌توانند آن زیان و گزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر الله بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد؛ آنها می‌توانندجلو لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟« [زمر/38]

بناءً اقرار به توحید ربوبیت در فطرت‌ها جای دارد و کسی در آن منازعه ندارد و از هیچ‌یک از اقوام جهان، انکار این نوع از توحید ثابت نشده است؛ به استثنای دهریین که منکر آفریننده برای جهان هستند؛ چه به زعم آنها جهان بدون تدبیرکننده در حال حرکت است؛ قرآن در این باره می‌فرماید: »منکران رستاخیز می‌گویند: حیاتی جز همین زنده‌گی دنیایی که در آن بسر می‌بریم در کار نیست؛ گروهی از ما می‌میرند و گروهی جای ایشان را می‌گیرند و جز طبیعت و روزگار مارا هلاک نمی‌سازد!« [جاثیه/ 24]

آنان انکار خود را بر برهانی که قابلیت دلیل را داشته باشد استوار نساختند؛ بلکه به مجرد گمان بنا شده و گمان هم در برابر حق ارزشی ندارد؛ همان گونه که ایشان در برابر این فرمودة الله متعال توانایی جواب‌دادن انکارشان را نداشتند: »آیا ایشان بدون هیچ‌گونه خالقی آفریده شده اند؟ و یا این که خودشان آفریدگاراند؟ یا این که آنان آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! بلکه ایشان طالب یقین نیستند« [طور/ 35 ـ 36]

و نیز آیت: »این‌‌ها آفریده‌های خدایند، شما به من نشان دهید آنانی‌ که جز خدایند چه چیزی را آفریده‌اند؟« [لقمان/11]

و یا »بگو: آیا دقت کرده‌اید در بارة چیزهایی که به جز الله به فریاد می‌خوانید و می‌پرستید؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند؟ یا اصلاً درآسمان‌ها مشارکتی داشته‌اند؟« [احقاف/4]

باید دانست آنانی هم که تظاهر به انکار توحید ربوبیت می‌نمایند؛ در واقع امر، به آن اقرار دارند. همچون فرعون؛ چنانکه الله متعال می‌فرماید: «موسی به فرعون گفت: تو می‌دانی که این معجزه‌های روشنی‌بخش را جز صاحب آسمان‌ها و زمین نفرستاده است«[اسراء/102]

و در جای دیگر می‌فرماید: »ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند؛ هرچند که در دل بدان‌ها یقین و اطمینان داشتند.« [نمل/ 14]

و از امت‌های پیشین این گونه یاد می‌کند: «(قبیله‌های) عاد و ثمود، خانه و کاشانة ایشان برای شما نمایان است؛ اهریمن اعمال ایشان را در نظرشان آراست و بدین‌وسیله ایشان را از راه بازداشت، در حالی که چشم بیناداشتند« [عنکبوت/ 38]

باید خاطرنشان سازم که توحید ربوبیت را همچنان که کسی از فرزندان آدم انکار ننموده؛ به همان ترتیب شرک هم اغلب در آن وارد نشده و همه به این اقرار دارند که الله به آفرینش و تدبیر یگانه است و از هیچ‌یک از طوایف جهان به اثبات نرسیده که قایل به دو آفریدگار برابر در صفات و افعال باشند؛ آن آتش‌پرستانی که برای جهان دو آفریننده قایل‌اند ـ آفرینندة خوبی و آفرینندة بدی ـ یا آفرینندة نور و آفرینندة ظلمت؛ باز تاریکی را با روشنی برابر نمی‌دانند؛ نور در نزد‌شان اصل است و ظلمت حادث است و آنان اتفاق دارند بر این که نور از ظلمت بهتر است و همچنین نصارا که قایل به تثلیث هستند؛ اما برای جهان به سه رب جدا از هم قایل نیستند؛ بلکه آنان به این متفق‌اند که آفرینندة جهان یگانه است و می‌گویند: پدر اله بزرگ است.

به هرحال نتیجه این می‌شود که: اثبات توحید ربوبیت محل اتفاق است و شرک به آن اندک است؛ اما اقرار به آن به تنهائی برای بنده جهت بدست‌آوردن اسلام کافی نیست؛ بلکه باید لازم آن را هم با خود داشته باشد که عبارت ازتوحید الوهیت است؛ چرا که امت‌های غیر مسلمان هم اقرار به توحید ربوبیت می‌نمودند، به ویژه مشرکین عرب، آنانی که خاتم پیامبران در بین‌شان مبعوث گردید؛ با آن هم تا زمانی که توحید الوهیت را نپذیرفتند مسلمان قلمداد نشدند. جستجوگردر آیات قرآن این را به خوبی درک می‌کند که قرآن خواستار توحید الوهیت است و برای برآورده‌شدن این مأمول به توحید ربوبیت استدلال می‌کند و از مشرکین آنچه را طلب می‌کند که آنان انکار می‌ورزیدند و استدلال می‌نماید به آنچه که به آن اقرار داشتند و آنان را دستور به توحیدعبادت می‌دهد و از اقرارشان به توحید ربوبیت خبر می‌دهد؛ توحیدعبادت را در سیاق طلب، یادآوری می‌کند و توحید ربوبیت را، در قالب خبر یادآور می‌شود!

نخستین فرمانی که در قرآن‌کریم آمده این است:« ای مردم! خدای خود را بپرستید، آن که شما را و کسانی را آفریده است که پیش از شما بوده‌اند، تا راه پرهیزگاری گیرید. خدای شما کسی است که زمین را برای‌تان بگسترد و آسمان را کاخی بیافرید و از آسمان آب فرو فرستاد و با آن، انواع ثمرات را به وجود آورد تا روزی شما گردند؛ پس شرکا و همانندهای برای الله(ج) به وجود نیاورید؛ در حالی که شما می‌دانید» [بقره/21ـ22]

و چه‌بسا در قرآن‌کریم به این بر می‌خوریم که به طرف توحید عبادت دعوت نموده و امر به پذیرش آن می‌نماید و شبهاتی را که نسبت به آن وجود دارد جواب می‌گوید و هرسوره از قرآن؛ بلکه هرآیة آن به این توحید فرا می‌خواند؛ زیرا قرآن، یا خبر از الله(ج)، نام‌ها، صفات و افعال آن می‌دهد که توحیدربوبیت است؛ یا فرا می‌خواند به عبادت یگانه الله(ج) که شریک ندارد و دعوت می‌کند به فروگذاشتن هرآنچه غیر از الله(ج) مورد پرستش قرار می‌گیرد و این توحید الوهیت است؛ و یا خبر از عزت و احترام اهل توحید و فرمانبرداری از الله(ج) در دنیا و آخرت می‌دهد و


دانلود با لینک مستقیم


اقسام توحید 14 ص

دانلود اقسام صفات الهی

اختصاصی از هایدی دانلود اقسام صفات الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

  

 

تعداد صفحات : 14 صفحه

اقسام صفات الهی واژة اسم کاربردهای مختلفی دارد.
در گسترده‎ترین کاربرد به معنی هر لفظی است که بر معنایی دلالت می‎کند.
اسم در این کاربرد مترادف با کلمه است، و حرف و فعل در اصطلاح علمای نحو را نیز شامل می‎شود.
دومین کاربرد اسم همان است که در اصطلاح علمای نحو به کار می‎رود.
و یکی از اقسام کلمه و قسیم حرف و فعل است.
سومین کاربرد آن معنایی است که در اصطلاح متکلمان مقصود است.
و آن عبارت است از لفظی که بر ماهیت و ذات من حیث هی و بدون در نظر گرفتن اتصاف آن به صفتی از صفات دلالت می‎کند.
مانند الفاظ سماء (آسمان)، ارض (زمین)، رجل (مرد) و جدار (دیوار).
واژة صفت نیز کاربردهای مختلفی دارد.
حکما مبادی مشتقات را صفت، و مشتقات را اسم می‎گویند.
از نظر آنان علم و قدرت صفات‎اند، و عالم و قادر یا علیم و قدیر اسم، ولی متکلمان مشتقات را صفات نامیده و مبادی مشتقات را «معنی» می‎گویند.
بنابراین، علم و قدرت، معنی، و عالم و قادر یا علیم و قدیر صفات‎اند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود اقسام صفات الهی

بررسی سند و اقسام آن

اختصاصی از هایدی بررسی سند و اقسام آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی سند و اقسام آن


بررسی سند و اقسام آن

دانلود بررسی سند و اقسام آن

نوع فایل Word دانلود انواع تحقیق

تعداد صفحات : 78

فهرست محتوا 

  • فصل اول: سند و اقسام آن 
  • مبحث اول: تعریف سند 
  • مبحث دوم: اقسام سند: الف: عادی ب: رسمی 
  • بند اول: سند عادی و تعریف آن 
  • بند دوم: سند رسمی و تعریف آن 
  • بند سوم: اصطلاح سند اصطلاح ثبتی است 
  • بند چهارم: انواع سند رسمی 
  • الف: انواع سند از حیث نوع و ماهیت 
  • ب: انواع سند از حیث نوع استفاده و کاربردی در یک دید کلی 
  • بند پنجم: قدرت اجرائی سند رسمی 
  • بند ششم: تفاوت سندی که اعتبار اسناد رسمی را دارد با سند در حکم سند رسمی لازم الاجراء 
  • فصل دوم: اجرای اسناد رسمی: 
  • مبحث اول: اسنادی که می توان درخواست اجراء آنها را نمود 
  • بند اول: اسناد معلق و منجز 
  • بند دوم: وجود سند لازم الاجرای معتبر 
  • بند سوم: تقاضای کتبی متعهد له 
  • بند چهارم: فرا رسیدن زمان اجرای تعهد 
  • مبحث دوم: مراجع صدور اجرائیه 
  • بند اول: دفتر اسناد رسمی 
  • بند دوم: اجرای ثبت یا اداره ثبت 
  • بند سوم: اجرای سند توسط دادگاه 
  • مبحث سوم: صدور اجرائیه 
  • بند اول: تعریف اجرائیه 
  • بند دوم: انواع اجرائیه 
  • بند سوم: مقایسه اجرائیه ثبتی با اجرائیه دادگاه و جهات شباهت و تفاوت آن دو 
  • لند چهارم: تعداد برگ های اجرائیه 
  • بند پنجم: اشکالات مربوط به صدور اجرائیه 
  • فصل سوم: شروع عملیات اجرائی 
  • مبحث اول: تعریف عملیات اجرائی 
  • مبحث دوم: مراحل عملیات اجرائی 
  • بند اول: صدور دستور اجرائیه و اجرای این دستور 
  • بند دوم: ابلاغ اجرائیه 
  • بند سوم: محل اقامت متعهد و اجرای احکام و اسناد خارجی در ایران 
  • فصل چهارم: ترتیب اجراء: 
  • مبحث اول: اسناد بدون وثیقه 
  • بند اول: ترتیب اجراء اسناد بدون وثیقه 
  • بند دوم: تأمین موضوع اجرائیه 
  • بند سوم: اجرائیه بر تسلیم مال منقول 
  • بند چهارم: اجرائیه بر تسلیم مال غیر منقول 
  • بند پنجم: انجام تعهد به وسیلء متعهد له 
  • بند ششم: وجه الااتزام 
  • بند هفتم: رسیدگی به مدارک بدهکار 
  • بند هشتم: بازداشت اموال متعهد 
  • الف: بازداشت اموال منقول 
  • مرحله اول: تقاضای متعهدله 
  • مرحله دوم: ارزیابی 
  • مرحله سوم: تعیین حافظ 
  • ب: بازداشت اموال غیر منقول 
  • بند نهم – بازداشت اموال نزد شخص ثالث 
  • بند دهم – مزایده اموال بازداشت شده 
  • بند یازدهم – مستثنیات دین 
  • بند دوازدهم – آثار بازداشت اموال متعهد 
  • مبحث دوم – اسناد دارای وثیقه 
  • بند اول: ترتیب اجراء اسناد دارای وثیقه 
  • الف: اسناد مربوط به اموال غیرمنقول 
  • ب: اسناد مربوط به اموال منقول 
  • بند دوم: واگذاری ملک به بستانکار 
  • بند سوم: زمان حراج و ختم آن 
  • بند چهارم: تنظیم سند انتقال اجرائی 
  • بند پنجم: تحویل مال منقول و یا مال غیر منقول 
  • بند ششم: تخلیه 
  • بند هفتم: حقوق و تکالیف بدهکار اسناد رهنی و شرطی 
  • بند هشتم: حقوق سایر بستانکاران و امکان استیفاء آن از مورد وثیقه 
  • مبحث سوم: هزینه های اجرائی 
  • مبحث چهارم: خاتمه عملیات اجرائی 
  • فصل پنجم: شکایت اجرائی 
  • مبحث اول: شکایت از اجراء‌ سند 
  • مبحث دوم: شکایت از دستور اجراء سند رسمی به ادعاء معقول بودن آن با معرفی جاعل 
  • مبحث سوم: شکایت از دستور اجراء اسناد رسمی بدون تعیین جاعل 
  • فصل ششم, توقیف عملیات اجرائی 
  • مبحث اول: معانی توقیف 
  • مبحث دوم: موارد توقیف عملیات اجرائی 



فصل اول:
تعریف سند و اقسام آن
مبحث اول: تعریف سند:
مستنداً به ماده 1284 قانون مدنی: «سند عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد».
به دیگر سخت «سند» از جمله دلائل اثبات دعوی و در زمره آن دسته از دلائلی است که غالباً پیش از وقوع اختلاف و تنازع تهیه و تنظیم شده و خود دو گونه است. سند عادی و رسمی. واژه «سند» در معنی لغوی خود نیز از معنی اصطلاحی فوق دور نیست، چه در زبان عربی بر وزن فَعَل صفت مشبه است به معنی چیزی که بدان استناد می کنند و در زبان فارسی نیز به معنی «تکیه گاه، آنچه پشت برروی گذارند و آنچه به وی اعتماد کنند…» آمده است.[1]
و به استناد ماده 1258 قانون مدنی و مواد 206 تا 229 ق.آ.د.م:
سند جزء ادله اثبات دعوی محسوب است.
الف: سند عادی:
1-ماده 1289 قان ن مدنی می گوید: غیر از اسناد مذکوره در ماده 1287 سایر اسناد عادی است و ماده 1293 تصریح می کند به اینکه «هرگاه سند به وسیله یکی از مأمورین رسمی تنظیم اسناد تهیه شد، لیکن مأمور صلاحیت تنظیم آن را نداشته و یا رعایت ترتیبات مقرره قانونی را در تنظیم سند نکرده باشد، سند مزبور در صورتی که دارای امضاء یا مهر طرف باشد عادی است» مفهوم این ماده داللت دارد بر اینکه اگر آن سند دارای مهر یا امضاء طرف نباشد سندیت ندارد.
2-وجوه اشتراک و افتراق اسناد عادی و رسمی:
سند اعم از اینکه رسمی باشد یا عادی در مقام اثبات یا رد دعوی معتبر است فقط تفاوتشان در قوت و ضعف این حجیت است.
قوی ترین سند در مقام اثبات سند رسمی است که بین طرفین و اشخاص ثالث حجت است اما سند عادی اگر مُعِد برای اثبات باشد باز هم کمتر از سند رسمی دارای اعتبار و قوت است زیرا اگر طرف دعوی آنرا مورد تردید و انکار قرار دهد اعتباری برای آن باقی نمی ماند مگر اینکه به اصالت آن رسیدگی شود.[2]
ب: سند رسمی:
بند اول: تعریف سند رسمی:
به استناد ماده 1287 قانون مدنی: «سند رسمی عبارتست از سندی که در اداره ثبت اسناد و املاک یا دفتر اسناد رسمی یا نزد مأمورین و در حدود صلاحیت آنان و برابر مقررات قانونی تنظیم شده باشد».
با توجه به تعریف سند رسمی معلوم می گردد که اسناد رسمی از جانب سه دسته اداره ثبت، دفاتر اسناد رسمی و سایر مأمورین رسمی تنظیم می گردد و هر کدام این سه دسته باید در حدود صلاحیت خود و بر طبق مقررات قانونی اقدام نمایند والا معتبر نخواهد بود و همچنین غیر از اسناد مذکور سایر اسناد عادی است.
بنابراین اگر سند نزد سردفتری که منفصل شده است یا مأموری که صلاحیت آنرا نداشته است تنظیم گردد آن سند رسمیت نداشته و در بعضی موارد اعتبار هم ندارد.
همچنین اگر سندی نزد مأمورین ذیصلاح تنظیم ولی مقررات قانونی در تنظیم آن رعایت نشده باشد آن سند رسمیت نخواهد داشت.
نتیجه می گیریم که تشریفات قانونی ثبت اسناد بر دو قسم است:
1-تشریفاتی که عدم رعایت آنها سند را از رسمیت خارج می کند مانند عدم امضاء سردفتر
2-تشریفاتی که عدم رعایت آنها سند را از رسمیت خارج نمی کند، مانند عدم رعایت مقررات راجع به تمبر (ماده 1294 قانون مدنی)
بند دوم: تعریف سند رسمی از نظر قانون ثبت
گرچه در قلنون ثبت تعریف خاصی از سند رسمی نشده است ولی از مطزالعه مجموع مواد مربوط چنین استنباط می شود که سند رسمی از نظر قانون ثبت سندی است که مطابق قوانین در دفاتر اسناد رسمی ثبت شده باشد. بنابراین سند رسمی از نظر قانون ثبت اخص است از سند رسمی مذکور در ماده 1287 قانون مدنی، به این توضیح که هر سندی که از نظر قانون ثبت رسمی است از نظر قانون مدنی هم رسمی است، زیرا به تصریح ماده 1287 قانون مدنی اسناد ثبت شده در دفاتر اسناد رسمی یا در اداره ثبت اسناد و املاک رسمی است. اما ممکن است سندی از نظر قانون مدنی سند رسمی باشد ولی از نظر قانون ثبت، سند رسمی به آن گفته نشود مانند شناسنامه که چون توسط مأمور ذیصلاح و مطابق مقررات صادر گردیده است، بنا بر تعریف قانون مدنی رسمی است ولی چون در دفتر اسناد رسمی تنظیم شده است در عرف ثبتی و از نظر قانون ثبت به آن سند گفته نمی شود.[3]
بند سوم: اصطلذاح سند اصطلاح ثبتی است:
اصطلاح سند در حقوق ثبت متفاوت با اصطلاح سند در حقوق مدنی است. چه در حقوق مدنی، سند عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد.[4]
چنانکه ملاحظه یم شود در این تعریف، سند از جنبه اثباتی آن تعریف شده است و نه این که هم به جنبه ثبوتی آن توجه شود و هم به جنبه اثباتی آن. زیرا اگر نوشته حاوی حقی نباشد چگونه می توان در مقام دعوی یا دفاع به آن استناد کرد. به همین جهت باید گفت هر نوشته ای قابلیت استناد در دعوی یا دفاع را ندارد. چرا که دعوی اصولاً در باره حق است یکی خود را صاحب حق می داند و دیگری جق او را منکر است و ادعا می کند که خودش صاحب حق است، در این حالت یعنی نزاع طرفین در باره حق، نوشته ای که در آن از حقی سخن گفته شده است نمی تواند در دادگاه ارائه و ابراز شود. در بحث حاضر «سند ثبتی» که می توان به آن سند رسمی نیز گفت، نوشته ای است که دلالت بر وجود حقی به نفع یک شخص می کند (ثبوت حق) و در صورت لزوم خود این نوشته می تواند ثبوت حق موضوع آن را بدون این که نیاز به دلیل دیگری باشد اثبات کند (اثبات حق).
بنابراین «شکست سند» یعنی انجام اعمالی که به حق جنبه رسمی می دهد و این اعمال عبارت از نوشتن است و شامل دو عمل است: یکی تنظیم سند و دیگری ثبت سند.
در این باده ماده 16 آئین نامه دفاتر اسناد رسمی می‌گوید: «هیچ سندی را نمی توان تنظیم و در دفتر اسناد رسمی ثبت نمود مگر آن که موافق با مقررات قانون باشد».
پس، تنظیم سند، مقدمه ثبت سند است و ثبت سند در دفتر رسمی که از طرف سازمان ثبت چاپ شده است، انجام می شود.
[1] – دهخدا – علی اکبر – لغت نامه – دانشگاه تهران 1373، ج 8، ص 12115.
[2] – ماده 1292 قانون مدنی
[3] – شهری – غلامرضا – حقوق ثبت اسناد و املاک صفحه 140
[4] – ماده 1284 قانون مدنی


دانلود با لینک مستقیم


بررسی سند و اقسام آن

فیلم آموزشی عربی چهارم دبیرستان ( علوم انسانی ) درس اول ( اقسام کلمه )

اختصاصی از هایدی فیلم آموزشی عربی چهارم دبیرستان ( علوم انسانی ) درس اول ( اقسام کلمه ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فیلم آموزشی عربی چهارم دبیرستان ( علوم انسانی ) درس اول ( اقسام کلمه )


فیلم آموزشی عربی چهارم دبیرستان ( علوم انسانی ) درس اول ( اقسام کلمه )

فیلم آموزشی عربی چهارم دبیرستان ( علوم انسانی ) درس اول ( اقسام کلمه )

 

آموزش کامل قواعد عربی چهارم دبیرستان  ( علوم انسانی ) درس اول ( اقسام کلمه ) به همراه حلّ سؤالات مهم و امتحانی

 

جهت آمادگی برای امتحانات (میان ترم ، پایان ترم ، هماهنگ کشوری ) و کنکور( سراسری ، دانشگاه آزاد )

 

مباحث آموزشی مورد اشاره در فیلم آموزشی : ( اقسام کلمه « اسم ، فعل ، حرف » ، اسم مثنّی ، انواع اسم جمع ، اسم جمع مکسّر ، اسم مذکّر و اسم مؤنّث ، مؤنّث حقیقی ، مؤنّث مجازی ، مؤنّث لفظی ، مؤنّث معنوی ، انواع مؤنّث معنوی ، مؤنّث شدن فعل همراه فاعل ) 

 

زمان فیلم آموزشی : 39 دقیقه


دانلود با لینک مستقیم


فیلم آموزشی عربی چهارم دبیرستان ( علوم انسانی ) درس اول ( اقسام کلمه )