هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

هایدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح کننده 30 ص

اختصاصی از هایدی تحقیق درمورد آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح کننده 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح  کننده

براى این که روشن شود آیا در آیات قرآن مجید یادى از لزوم مسلمان بودن ذبح کننده به میان آمده است یا نه, باید آیاتى را که در مورد گوشتهاى حرام و حلال بحث کرده اند یاد کنیم و مقدار دلالت آنها را بررسى کنیم.

به طور اجمال باید دانست که این آیات, بعضى در مکّه نازل شده اند و بعضى در مدینه, بعضى در آغاز بعثت و بعضى در اواخر عمر نبى اکرم(ص) ولى با این حال, لحن آیات و انواع حرامها در این آیات ثابت است و نشان مى دهد که حکم گوشتهاى خوردنى در طول دوره رسالت پیامبر اکرم(ص) تغییر نکرده است.

سوره هایى که در آنها درباره حرام و حلال بودن گوشتها بحث شده است عبارتند از:

* سوره نحل که در مکه مکرمه نازل شده است.

* سوره انعام که در مکه نازل شده و از لحاظ زمانى پس از سوره نحل نازل شده است.

* سوره بقره که در مدینه و در آغاز هجرت نازل شده است.

* سوره مائده که در مدینه و در اواخر عمر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است.

ما هم به ترتیبى که این سوره ها نازل شده اند راجع به آیات مربوط به گونه هاى گوشت و ذبح بحث مى کنیم:

بررسى آیات سوره هاى مکى

* ( فکلوا مما رزقکم اللّه حلالاً طیبا و اشکروا نعمت اللّه ان کنتم ایاه تعبدون * انما حرم علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیر اللّه به فمن اضطر غیر باغ و لاعاد فان اللّه غفور رحیم)57

از آنچه خدا روزیتان کرده است, حلال و پاکیزه, بخورید و شکر نعمت خدا را به جاى آورید, اگر او را مى پرستید .خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده اید بر شما تحریم کرده است, اما کسانى که ناگزیر شوند در حالى که تجاوز و تعدى از حد ننمایند ….

این آیات, حرامها را در چهار چیز محصور کرده است و فرموده اند غیر از اینها چیزى حرام نیست. اکنون ما کارى نداریم که فلسفه تحریم این چیزها چیست و آیا حرامها در این چهار چیز منحصرند یا حرامهاى دیگرى هم در روایات ذکر شده اند بلکه نکته ٌ مورد نظر ما, شرایط ذبح است که آیه مى گوید از آنچه نام غیر خدا بر آن برده شده است, نخورید; امّا ذبح کننده مسلمان باشد یا کافر, بحثى نکرده همان گونه که درباره واجب بودن بردن نام خدا واجب نبودن آن هم بحثى نکرده است.

* ( ان ربک هو اعلم من یضلّ عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین* فکلوا مما ذکر اسم اللّه علیه ان کنتم بایاته مومنین* و ما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم اللّه علیه و قد فصّل لکم ما حرم علیکم الا ما اضطررتم الیه … و لا تاکلوا مما لم یذکر اسم اللّه علیه و انه لفسق …) 58

پروردگار تو به کسانى که از راه او گمراه گشته اند آگاه تر است و همچنین به کسانى که هدایت یافته اند و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده است, بخورید, اگر به آیات او ایمان دارید. چرا از چیزهایى نمى خورید که اسم خدا بر آنها برده شده است در حالى که[خداوند] آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است, مگر این که ناچار باشید … و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید و این کار گناه است …

نکته ها:

1. حیوانى که هنگام ذبح آن نام خدا برده شد, حلال است و جاى هیچ گونه وسوسه اى ندارد.

2. آیات دلالتى ندارند که ذبح کنند باید مسلمان باشد, بلکه برعکس, از مجهول آوردن (ذُکِرَ) در دو مورد و همچنین مجهول آوردن (لم یُذْکَر) معلوم مى شود که در اصل عنایتى به فاعل نیست و مهم نیست که ذبح کننده چه شخصى باشد, بلکه مهم برده شدن نام خداست.

بررسى کلام طبرسى در مجمع البیان

از آنچه گفته شد روشن مى شود که کلام طبرسى مخدوش است. ایشان در ذیل آیه(فکلوا مما ذکر اسم اللّه) مى نویسد:

(این آیه دلالت دارد بر این که یاد نام خدا هنگام ذبح واجب است و همچنین دلالت دارد بر این که خوردن ذبیحه هاى کفار جایز نیست, چون کفار بر ذبیحه خود اسم خدا را نمى برند و اگر بعضى نام خدا بگویند, یاد نام خدا را در حقیقت واجب نمى دانند و همچنین اعتقاد به خدایى دارند که دین عیسى و موسى را ابدى قرار داده است و چنین خدایى خداى حقیقى نیست.) 59

چند اشکال بر کلام ایشان:

1. آیه تنها دلالت بر حلال بودن ذبیحه اى که نام خدا بر آن برده شده است دارد, ولى هیچ گونه دلالتى بر اسلام ذبح کننده ندارد.

2. از کجا براى ایشان روشن شده است که اهل کتاب بر ذبایح خود اسم خدا را نمى برند.

3. به چه دلیل عقاید انحرافى اهل کتاب, به نام خدا بردن آنان ضرر مى زند؟ در حالى که نظیر همین انحرافها گاهى در بین مسلمانان نیز پیدا مى شود.

4. آیه فقط یاد نام خدا را واجب کرد, ولى به چه دلیل اعتقاد به واجب بودن یاد خدا در تسمیه هم لازم است؟

به بیان دیگر, واجب بودن یاد خدا, مربوط به مقام ثبوت است و نشان مى دهد که هر جا نام خدا آمد, شرط حلال بودن ذبیحه محقق شده است, ولى اعتقاد به وجوب یاد نام خدا مربوط به مقام اثبات است. یعنى هنگامى که ذبیحه اى را در دست انسانى دیدیم و شک کردیم آیا شرط حلال بودن را عمل کرده است یا نه؟ در این هنگام, اگر ذبح کننده به واجب بودن یاد نام خدا اعتقاد داشته باشد فعل او را حمل بر صحت مى کنیم و مى گوییم مسلماً نام خدا گفته است, ولى اگر اعتقادى به واجب بودن آن نداشت, نمى توان گفتن نام خدا را احراز کرد و حمل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح کننده 30 ص

دانلود تحقیق درمورد تفسیر نمونه سوره روم

اختصاصی از هایدی دانلود تحقیق درمورد تفسیر نمونه سوره روم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

تفسیر آیات 20 الی 25 سوره روم:

ترجمه:

آیه 20: از نشانه های او این است که ما را از خاک آفرید، سپس انسان هایی شدید و در روی زمین انتشار یافتید.

آیه 21: و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خود شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.

آیه 22: و از آیات آفرینش آسمان ها و زمین و تفاوت زبان های و رنگهای شماست، در این نشانه هائی است برای عالمان.

آیه 23: و از نشانه های او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان برای بهره گیری از فضل پروردگار در این امور نشانه هایی است برای آنانکه گوش شنوا دارند.

آیه 24: و از آیات او این است که برق را به شما نشان می دهد که هم مایه ترس است و هم امید و از آسمانی آبی فرو می فرستد که زمین را بعد از مردن به وسیله آن زنده می کند، در این نشانه هایی است برای جمعیتی که عقل خود را به کار می گیرند.

آیه 25: و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست سپس هنگامی که شما را از زمین فرا می خواند ناگهان همه خارح می شوید (و در صحنه محشر حضور می یابید).

تفسیر:

آیات خدا در آفاق و انفس:

این آیات نکات جالبی از‌ آیات و دلائل توحید و نشانه های پروردگار را در نظان عالم هستی بازگو می کند، این آیات که همه با تعبیر من ایاته (یکی از نشانه های خدا...) آغاز می شود و آهنگ مخصوص و لحن گیرایی دارد قابل توجه انکه آیاتی که با این جمله شروع می شوند در قرآن 11 آیه بیش نیست که هفت ایه آن در همین سوره روم است و دو آیه در سوره فصلت و دو آیه در سوره شوری و مجموع این 11 آیه حقاً یک دور کامل

قرآن در اینجا نخست به سراغ آفرینش انسان که اولین و مهمترین موهبت الهی بر اوست می رود و می گوید:

یکی از نشانه های او است که شما را از خاک آفریده، شما انسانهایی شدید که در روی زوین منتشر گشتید.

در این آیه و نشانه های عظمت الهی اشاره شده: یکی آفرینش انسان از خاک – دیگر تکثیر انسان و انتشار فرزندان آدم بوده. که اکر انتشار او نبود به روی زمین از بین می رفت و نسل او برچیده می شد.

راستی خاک کجا و انسانی با این ظرافت کجا؟ اگر پرده های ظریف چشم که از برگ گل هم لطیفتر و خساستر و ظریفتر است، همچنین سلول های فوق العاده حساس و ظریف مغز را در کنار خاک بگذاریم و با هم مقایسه کنیم آنگاه می فهمیم که آفریدگار جهان چه قدرت عجیبی به کار گرفته. آنکس که در چنین موجود مرده ای که کم ارزش ترین موجودات محسوب می شد چنان موجود زنده شگرفی بیافرید شایسته هرگونه ستایش بر این قدرت و علم و دانش بی حساب است. «فتبارک الله احسن الخالقین»

قابل توجه اینکه کلمه «اذا» در زبان عربی در مورد امور ناگهانی به کار می رود، ذکر این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به آن باشد که خداوند آنچنان قدرت تکثیر مثل به آدم داد که در مدتی کوتاه ناگهان نسل او در سراسر زمین منتشر شد و در جامعه متشکل انسانی را به وجود آورد.

در ایه دوم از آنجا که ادامه این پیوند در میان همسران خصوصاً در میان همه انسانها عموماً، نیاز به یک کشش جاذبه و کشش قلبی و روحانی دارد به دنبال آن اضافه می کند در این آیات نشانه هایی است برای افرادی که تفکر می کنند. جالب اینکه قرآن در این مورد هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است و با تعبیر پرمعنی «دلسکنوا» مسائل بسیاری را بیان کرده و نظیر این تعبیر در سوره اعراف نیز آمد و از این جا می توان نتیجه گرفت که پشت پا زدن به این سنت الهی وجود را ناقص می دارد، چرا که یک مرحله نکاملی متوقف شده، به هر جال این ارامش و سکونت هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی و هم از جنبه فردی و هم اجتماعی است. و اما مسأله «مودت» و «رحمت» در حقیقت «ملاط» و «چسب» مصالح ساختمانی جامعه انسانی است.

چرا جامعه از فرد فرد انسانها تشکیل شده است. همچون ساختمان عظیم و پرشکوهی که از آجرها و قطعات سنگی تشکیل می گردد. اگر این افراد پراکنده با هم ارتباط پیدا نکند «جامعه» یا «ساختمانی» به وجود نخواهد آمد. آنکس که


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد تفسیر نمونه سوره روم

مقاله درباره تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

اختصاصی از هایدی مقاله درباره تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65


مقاله درباره تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:10

و اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمانها و زمین را آفرید و چه کسى آفتاب و ماه را به فرمان خود در آورده قطعا مى گویند الله با این حال از خداپرستى یک جا برگردانده مى شوند (61)

این خدا است که روزى را براى هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ و براى هر کس که بخواهد تنگ مى کند که خدا به هر چیزى داناست (62)

 

و اگر از ایشان بپرسى چه کسى از آسمان آبى چنان مى فرستد و زمین را بعد از مردنش زنده مى کند حتما خواهند گفت الله ، تو بگو الحمد لله ، اما بیشترشان تعقل نمى کنند (63)

و این زندگى دنیا چیزى جز لهو و بازى نیست و به درستى که زندگى حقیقى ، آخرت است اگر بناى فهمیدن داشته باشند (64)

پس چون به کشتى سوار شوند خدا را همى خوانند و دین را خالص ‍ براى او دانند اما همین که ایشان را نجات داده و به خشکى مى رساند باز هم شرک مى ورزند (65)

 

 

بیان آیات

در این آیات خطاب از مؤ منین به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) برگشته ، ولى در معنا، خطابى است عام ، که همه انسانها را شامل مى شود، هر چند از نظر لفظ مخصوص به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) است ، براى اینکه حجت هایى که در آن ذکر شده شامل همه انسانها است

ضد و نقیض ها در اعتقادات مشرکین درباره خالق و مدبر عالم در این آیات ضد و نقیض گویى هاى مشرکین را که در عقاید دارند، و در فصل سابق صحیح آن عقاید به مؤ منین عرضه شد، و به آن ایمان آورده اند، ذکر مى کند، و آن تناقضات این است که : مشرکین اعتراف دارند که آفریدگار آسمانها و زمین و مدبر آفتاب و ماه - که مدار ارزاق بر وجود آن دو است - خداى سبحان است ، و نیز اعتراف دارند که تنها کسى که آب را از آسمان مى فرستد، و زمین را بعد از مردنش دوباره زنده مى کند، خداى عز و جل است ، و در عین حال غیر خدا را مى پرستند، و از آنها رزق مى خواهند، و با اینکه وقتى سوار کشتى مى شوند خدا را مى خوانند، و خدا را مى پرستند، ولى همین که از خطر دریا نجاتشان داد، دوباره پرستش غیر خدا را از سر مى گیرند، و با اینکه شهر مکه حرم امنى است که خدا در اختیارشان گذاشته ، و این نعمت بزرگ را به ایشان ارزانى داشته ، در همین شهر به باطل ایمان مى آورند، و حق را انکار، و نعمت خدا را کفران مى کنند[1]

و لئن سئلتهم من خلق السموات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله فانى یوفکون


در این آیه به دو مساله خلقت و تدبیر پرداخته ، و هر دو را به خدا نسبت داده است ، خلقت آسمانها و زمین راجع به ایجاد است ، و تسخیر آفتاب و ماه که به خاطر ما حالات گوناگون به خود مى گیرند، طلوع و غروب کرده ، و دور و نزدیک مى شوند، مربوط است به تدبیر او، چون پیدایش ‍ ارزاق انسانها و سایر حیوانات ، همه ناشى از تدبیر آفتاب و ماه است ، و این خلقت و تدبیر از یکدیگر جدا شدنى و قابل انفکاک نیستند، پس ‍ کسى که اعتراف دارد که خلقت آسمانها و زمین مستند به خدا است ، ناگزیر باید اعتراف کند که تدبیر نیز از اوست
و وقتى خداى تعالى به تنهایى خالق باشد، و تدبیر آسمانها و به دنبال آن تدبیر زمین ، و به دنبال آن پدید آوردن ارزاق ، تنها به دست او باشد، لازم است او تنها کسى باشد که به منظور رساندن رزق ، و سایر تدابیرش ‍ پرستش شود، و این حوائج را تنها از او بخواهند، پس این عجب است که انسانهایى خدا را کنار گذاشته و از غیر خدا رزق بخواهند، از کسى و چیزى که مالک هیچ چیز نیست ، جمله((فانى یصرفون ))، اشاره به همین تعجب است ، یعنى وقتى خلقت و تدبیر آفتاب و ماه مستند به خدا است ، پس چگونه این مشرکین در دعاى خود متوجه غیر خدا مى شوند، و بت ها را مى پرستند؟
ضیق و وسعت روزى و معیشت بدست خداوند است و بس !

اللَّهُ یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیمٌ


در این آیه به آنچه در آیه قبلى اشاره کرده بود تصریح مى کند و کلمه ((یقدر)) از ماده (قدر) است که به معناى تنگ گرفتن ، در مقابل((بسط))که به معناى گشایش دادن است و در آیه مورد بحث منظور معناى این کلمه نیست . بلکه منظور لازمه معنا است یعنى توسعه ، و اگردر جمله ((ان الله بکل شى ء علیم )) با اینکه مى توانست ضمیر بیاورد و بفرماید: ))انه بکل شى ء علیم (( ضمیر نیاورد و اسم ))الله (( را آورد، براى این است که بر علت حکم دلالت کند و چنین معنا دهد که او بر همه چیز داناست براى اینکه ))الله (( است
و معناى آیه این است که : خداوند رزق را بر هر کس بخواهد توسعه مى دهد و بر هر کس بخواهد تنگ مى گیرد و نمى خواهد مگر بر طبق مصلحت براى اینکه او به هر چیزى داناست ، چون الله است که جامع تمامى صفات کمال است

وَ لَئن سأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الاَرْض ‍ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا ...لا یَعْقِلُونَ

مراد از احیاى زمین بعد از مردن آن ، رویاندن گیاهان در بهار، بعد از مردن آنها در زمستان است


[1] . ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 223


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح کننده

اختصاصی از هایدی آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح کننده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح  کننده

براى این که روشن شود آیا در آیات قرآن مجید یادى از لزوم مسلمان بودن ذبح کننده به میان آمده است یا نه, باید آیاتى را که در مورد گوشتهاى حرام و حلال بحث کرده اند یاد کنیم و مقدار دلالت آنها را بررسى کنیم.

به طور اجمال باید دانست که این آیات, بعضى در مکّه نازل شده اند و بعضى در مدینه, بعضى در آغاز بعثت و بعضى در اواخر عمر نبى اکرم(ص) ولى با این حال, لحن آیات و انواع حرامها در این آیات ثابت است و نشان مى دهد که حکم گوشتهاى خوردنى در طول دوره رسالت پیامبر اکرم(ص) تغییر نکرده است.

سوره هایى که در آنها درباره حرام و حلال بودن گوشتها بحث شده است عبارتند از:

* سوره نحل که در مکه مکرمه نازل شده است.

* سوره انعام که در مکه نازل شده و از لحاظ زمانى پس از سوره نحل نازل شده است.

* سوره بقره که در مدینه و در آغاز هجرت نازل شده است.

* سوره مائده که در مدینه و در اواخر عمر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است.

ما هم به ترتیبى که این سوره ها نازل شده اند راجع به آیات مربوط به گونه هاى گوشت و ذبح بحث مى کنیم:

بررسى آیات سوره هاى مکى

* ( فکلوا مما رزقکم اللّه حلالاً طیبا و اشکروا نعمت اللّه ان کنتم ایاه تعبدون * انما حرم علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیر اللّه به فمن اضطر غیر باغ و لاعاد فان اللّه غفور رحیم)57

از آنچه خدا روزیتان کرده است, حلال و پاکیزه, بخورید و شکر نعمت خدا را به جاى آورید, اگر او را مى پرستید .خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده اید بر شما تحریم کرده است, اما کسانى که ناگزیر شوند در حالى که تجاوز و تعدى از حد ننمایند ….

این آیات, حرامها را در چهار چیز محصور کرده است و فرموده اند غیر از اینها چیزى حرام نیست. اکنون ما کارى نداریم که فلسفه تحریم این چیزها چیست و آیا حرامها در این چهار چیز منحصرند یا حرامهاى دیگرى هم در روایات ذکر شده اند بلکه نکته ٌ مورد نظر ما, شرایط ذبح است که آیه مى گوید از آنچه نام غیر خدا بر آن برده شده است, نخورید; امّا ذبح کننده مسلمان باشد یا کافر, بحثى نکرده همان گونه که درباره واجب بودن بردن نام خدا واجب نبودن آن هم بحثى نکرده است.

* ( ان ربک هو اعلم من یضلّ عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین* فکلوا مما ذکر اسم اللّه علیه ان کنتم بایاته مومنین* و ما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم اللّه علیه و قد فصّل لکم ما حرم علیکم الا ما اضطررتم الیه … و لا تاکلوا مما لم یذکر اسم اللّه علیه و انه لفسق …) 58

پروردگار تو به کسانى که از راه او گمراه گشته اند آگاه تر است و همچنین به کسانى که هدایت یافته اند و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده است, بخورید, اگر به آیات او ایمان دارید. چرا از چیزهایى نمى خورید که اسم خدا بر آنها برده شده است در حالى که[خداوند] آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است, مگر این که ناچار باشید … و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید و این کار گناه است …

نکته ها:

1. حیوانى که هنگام ذبح آن نام خدا برده شد, حلال است و جاى هیچ گونه وسوسه اى ندارد.

2. آیات دلالتى ندارند که ذبح کنند باید مسلمان باشد, بلکه برعکس, از مجهول آوردن (ذُکِرَ) در دو مورد و همچنین مجهول آوردن (لم یُذْکَر) معلوم مى شود که در اصل عنایتى به فاعل نیست و مهم نیست که ذبح کننده چه شخصى باشد, بلکه مهم برده شدن نام خداست.

بررسى کلام طبرسى در مجمع البیان

از آنچه گفته شد روشن مى شود که کلام طبرسى مخدوش است. ایشان در ذیل آیه(فکلوا مما ذکر اسم اللّه) مى نویسد:

(این آیه دلالت دارد بر این که یاد نام خدا هنگام ذبح واجب است و همچنین دلالت دارد بر این که خوردن ذبیحه هاى کفار جایز نیست, چون کفار بر ذبیحه خود اسم خدا را نمى برند و اگر بعضى نام خدا بگویند, یاد نام خدا را در حقیقت واجب نمى دانند و همچنین اعتقاد به خدایى دارند که دین عیسى و موسى را ابدى قرار داده است و چنین خدایى خداى حقیقى نیست.) 59

چند اشکال بر کلام ایشان:

1. آیه تنها دلالت بر حلال بودن ذبیحه اى که نام خدا بر آن برده شده است دارد, ولى هیچ گونه دلالتى بر اسلام ذبح کننده ندارد.

2. از کجا براى ایشان روشن شده است که اهل کتاب بر ذبایح خود اسم خدا را نمى برند.

3. به چه دلیل عقاید انحرافى اهل کتاب, به نام خدا بردن آنان ضرر مى زند؟ در حالى که نظیر همین انحرافها گاهى در بین مسلمانان نیز پیدا مى شود.

4. آیه فقط یاد نام خدا را واجب کرد, ولى به چه دلیل اعتقاد به واجب بودن یاد خدا در تسمیه هم لازم است؟

به بیان دیگر, واجب بودن یاد خدا, مربوط به مقام ثبوت است و نشان مى دهد که هر جا نام خدا آمد, شرط حلال بودن ذبیحه محقق شده است, ولى اعتقاد به وجوب یاد نام خدا مربوط به مقام اثبات است. یعنى هنگامى که ذبیحه اى را در دست انسانى دیدیم و شک کردیم آیا شرط حلال بودن را عمل کرده است یا نه؟ در این هنگام, اگر ذبح کننده به واجب بودن یاد نام خدا اعتقاد داشته باشد فعل او را حمل بر صحت مى کنیم و مى گوییم مسلماً نام خدا گفته است, ولى اگر اعتقادى به واجب بودن آن نداشت, نمى توان گفتن نام خدا را احراز کرد و حمل


دانلود با لینک مستقیم


آیات قرآن و شرط اسلام در ذبح کننده

مقاله درباره تفسیر سورۀ حدید آیات (25 تا 27)

اختصاصی از هایدی مقاله درباره تفسیر سورۀ حدید آیات (25 تا 27) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تفسیر سورۀ حدید آیات (25 تا 27)


مقاله درباره تفسیر سورۀ حدید آیات (25 تا 27)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:15

خدا که قدرت دارد همه انسانها را خوب بیافریند،پس چرا خوب نیافریده است؟اگر مى‏خواست مردم هدایت بشوند او که مى‏توانست‏بدون اینکه نیازى به این اسباب و مسببات و به این مقدمات واسباب‏چینى‏ها باشد از اول مردم را صالح و خوب و مهتدى و کامل خلق‏کند و بعد هم آنها را به بهشت ببرد.اینها توجه نکرده‏اند و نمى‏دانند که‏خداوند همین‏طور که قادر على الاطلاق است،حکیم على الاطلاق‏است و این نظام عالم هستى به اصطلاح نظام احسن و نظام اکمل است‏و معنى حکمت این است که هر چیزى بر نظام خودش وجود پیدا کند وبلکه محال است که بر غیر نظام خودش وجود پیدا کند.گفتیم این مثل‏این است که کسى بگوید چرا خداى متعال مثلا دندانها را اینچنین خلق‏کرده،بعضى دندانها را قاطع و برنده خلق کرده و بعضى را طاحن وآسیا؟بعد کسى بگوید براى این است که انسان-و همین‏طور حیوانات‏در جذب کردن غذا اولا نیاز دارد به اینکه ماکولات را ببرد،و ثانیااحتیاج دارد به این که اینها را با وسیله دیگرى نرم کند براى اینکه درمعده و بعد در روده قابل جذب باشد;[و بعد آن شخص اول بگوید]خدا که قادر است،خدا که قدرت على الاطلاق دارد،خدا مى‏توانست‏بدون این اسباب و وسایل هم این کار را انجام بدهد;انسان غذاها راهمین‏طور دربسته بفرستد در معده،بعد خدا اینها را همین‏طور بدون این‏اسباب به هضم برساند;مگر خدا قدرت ندارد؟!خدا که قادر است همه‏ماکولات را از اول به صورت جویده شده و کامل شده خلق کند که انسان‏وقتى به دهانش گذاشت دیگر نیازى به جویدن و حتى فرو بردن نداشته‏باشد.

معناى این حرف این است که اصلا در عالم نظامى وجود نداشته‏باشد،هیچ چیزى در عالم شرط هیچ چیزى نباشد.گذشته از اینکه‏چنین چیزى خیال انسان است و از نظر عقل محال است،ضد حکمت بارى تعالى است.این که در آخر آیه اشاره مى‏فرماید: «ان الله قوى عزیز»

یعنى بعد از آنکه اشاره مى‏کند که ما پیغمبران را با دلایل،با معجزات،بابینات فرستادیم، کتاب و میزان با آنها فرستادیم و هدف اصلاح مردم‏بود و هست و بعد اشاره مى‏کند به مسؤولیتى که-غیر از انبیاء-خودمردم هم دارند و آن مسؤولیت مجاهده در راه حق است: «و انزلنا الحدیدفیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب‏» که از مردم‏استنصار کرده و خواسته است که به کمک این هدایت و این دین‏برخیزند،بعد از اشاره به اینها مى‏خواهد بگوید شما اینها را به حساب‏عجز و ناتوانى نگذارید;خداوند در عین اینکه فاعل بالاسباب است(ابى‏الله ان یجرى الامور الا باسبابها)در عین حال فاعل به آلت یست‏یعنى نیازبه این امور ندارد،منشا اینها عجز و ضعف و ذلت و ناتوانى نیست;لهذامى‏فرماید: «ان الله قوى عزیز» در عین قدرت و عزت و در کمال قدرت وعزت،این امور هست;یعنى اینها را به حساب کمبودى در قدرت وعزت نگذارید.

و اما آن جهتش که به انسان بستگى دارد،عرض کردیم که کمال هرموجودى متناسب با خود آن موجود است.کمال انسان با کمال یک فلزدوگونه است;یعنى فلز آن کمالى که مى‏تواند داشته باشد اگر تمامش هم‏وابسته به عوامل بیرون از وجود آن باشد باز این کمال،کمال است. اگرما مثلا یک برلیان را در نظر بگیریم و آن را بهترین برلیانهاى دنیا بدانیم درعین حال توجیه همه صفات خوب و انواع خوبیهایش[در ارتباط باخارج خودش است].به چه دلیل این صفت را دارد؟به دلیل فلان عامل‏که مثلا عامل محیطى است.به چه دلیل آن صفت دیگر را دارد؟به دلیل‏اینکه مثلا صنعتگران روى آن خوب کار کرده‏اند.و لو اینکه همه این‏خصوصیات را از بیرون خودش کسب کرده است در عین حال این‏خوبیها را دارد;یعنى شرط خوبى یک برلیان این نیست که خود براى‏خود کسب کرده باشد.ولى انسان در میان موجودات، رسیده به مرحله‏آزادى و اختیار و خلیفة اللهى و انتخاب و به مرحله‏اى که خود باید براى‏خود نیکى را انتخاب کند و آن نیکى که خود براى خود انتخاب نکرده واز خارج به او تحمیل شده است اصلا آن برایش نیکى نیست.مثلاصداقت،امانت،راستى،آزادیخواهى،آزاد منشى،تقوا همه اینها آن‏وقت براى انسان فضیلت است که این انسانى که در سر دو راهى انتخاب‏قرار مى‏گیرد طرف خوب را براى خود انتخاب کند.همین قدر که ازخارج به او تحمیل شد یعنى طبیعى و ذاتى شد،آن کمال دیگر کمال‏انسانى و آن فضیلت دیگر فضیلت انسانى نیست.شرط فضیلت انسانى‏این است که خود انسان قیام به آن فضیلت بکند.

بعد ما مى‏آییم سراغ بهشت و مقابل آن،جهنم.طبیعت بهشت‏یعنى تجسم اعمال اختیارى انسان.اگر عملى اختیارى نباشد اصلابهشتى وجود ندارد.بهشت‏یعنى مخلوق خود انسان، یعنى تجسم‏اعمال اختیارى خود انسان.اگر انسانى نباشد و اگر اختیارى و عمل‏اختیارى وجود نداشته باشد اصلا بهشتى نمى‏تواند وجود داشته باشد.

پس این،حرف مهمل است که خدا انسان را خلق کند بعد هم ببرد به‏بهشت.خیال کرده‏اند بهشت مثل باغى است در شمیرانات،انسان هم‏مثل یک فلز یا گیاه است،این را ببرند آنجا بگذارند،قضیه حل مى‏شود.

آیه کریمه با این تعبیر بیان مى‏کند: «لیقوم الناس بالقسط‏» براى اینکه خود مردم قیام به قسط و عدالت بکنند،خودمردم خوبى را براى خود کسب کنند. «انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج‏نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا».


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سورۀ حدید آیات (25 تا 27)